ابوطالب: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱۵: خط ۱۵:
*پس از فوت [[عبدالمطلب]]، حامی و [[سرپرست]] برادرزاده‌اش [[پیامبر خاتم|حضرت محمّد]]{{صل}} شد و در سفرهای تجاری او را با خود همراه می‌برد و از وی مواظبت کامل می‌کرد، چون هم [[مقام]] والای برادرزاده را می‌دانست، هم از [[دشمنی]] [[دشمنان]] نسبت به آن [[حضرت]] باخبر بود. وقتی [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} به [[نبوت]] [[مبعوث]] شد، [[حمایت]] ابوطالب یکی از قوی‌ترین پشتوانه‌های وی بود و همۀ [[توان]] او در راه [[پیامبر خاتم|محمد]]{{صل}} و [[دین]] او صرف شد، هرچند [[صلاح]] نمی‌دید گرایش خود را به [[اسلام]]، علنی و اظهار کند، ولی در [[باطن]] به [[اسلام]] [[ایمان]] آورده بود و این از اشعار،<ref>اشعار او در «دیوان ابی طالب بن عبد المطلب» ، تحقیق شیخ محمّد حسن آل یاسین گرد آمده و چاپ شده است</ref> عملکرد، مواضع و [[زندگی]] او [[آشکار]] است. [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}}، سال از دست دادن او را به عنوان فقدان قوی‌ترین  [[پشتیبان]]، سال [[حزن]] و [[اندوه]] نامید و پس از آن نتوانست در [[مکّه]] بماند و مقدّمات [[هجرت]] به [[مدینه]] را فراهم آورد. [[علامه امینی]] در [[الغدیر]]،<ref>الغدیر، ج ۷ ص ۳۳۰</ref> [[ایمان]] ابوطالب را مسلم می‌داند و می‌نویسد: مغرضان چون نتوانستند دربارۀ فرزندش [[امام علی|علی]]{{ع}} نقطۀ [[ضعف]] و عیبی بیابند، به [[پدر]] او پرداختند و از طریق تشکیک در [[ایمان]] او خواستند [[امام علی|علی]]{{ع}} را بیالایند، در حالی که [[روحیات]] و [[باطن]] هرکس را از سخنان و [[سیره]] و زندگیش و نیز آنچه [[نزدیکان]] و بستگانش دربارۀ او می‌گویند بهتر می‌توان [[شناخت]]. آنگاه به [[نقل]] انبوهی از اشعار و کلمات ابوطالب و سخن دیگران دربارۀ وی و احادیثی که دربارۀ اوست می‌پردازد تا چهرۀ [[نورانی]] سیّد ابطح و بزرگ [[قریش]] را بنمایاند و به برشمردن تألیفاتی می‌پردازد که دربارۀ اثبات [[ایمان]] او نگاشته شده است و به [[نقل]] سخنانی از بزرگان [[دین]] اشاره می‌کند که "[[ایمان]] ابوطالب" را از مسلّمات [[اعتقادی]] [[شیعه]] و [[اهل بیت]] دانسته‌اند.<ref>الغدیر، ج ۷ ص ۳۸۴</ref> [[امام باقر]]{{ع}} فرموده است: {{عربی|مات أبو طالب بن عبد المطّلب مسلما مؤمنا...}}<ref>«ابوطالب مسلمان و باایمان از دنیا رفت.» الغدیر، ج ۷ ص ۳۹۰</ref>. از آنجا که مغرضان با ایجاد [[شک]] در [[ایمان]] وی یا در نسبت [[کفر]] دادن به او، قصد [[سست]] کردن پایه‌های اوّلیۀ [[اسلام]] یا ایجاد وهن و [[عیب]] دربارۀ [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} داشته‌اند، [[عالمان دین]] به [[دفاع]] از کیان [[مذهب]] و اثبات [[پاک]] و [[مؤمن]] بودن دودمان و اجداد [[امام علی|علی]]{{ع}} پرداخته و در این موضوع، کتاب‌هایی تألیف کرده‌اند. در مقدمۀ کتاب "[[ایمان]] ابی طالب"<ref>از مجموعه آثار شیخ مفید، چاپ کنگرۀ هزارۀ شیخ مفید)</ref> نام ۳۷ کتاب از کهن‌ترین زمان‌ها تا عصر حاضر آورده شده که به این موضوع پرداخته است و همۀ اینها نوعی [[دفاع]] از ساحت [[امیر]] [[ولایت]]، [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۸.</ref>.
*پس از فوت [[عبدالمطلب]]، حامی و [[سرپرست]] برادرزاده‌اش [[پیامبر خاتم|حضرت محمّد]]{{صل}} شد و در سفرهای تجاری او را با خود همراه می‌برد و از وی مواظبت کامل می‌کرد، چون هم [[مقام]] والای برادرزاده را می‌دانست، هم از [[دشمنی]] [[دشمنان]] نسبت به آن [[حضرت]] باخبر بود. وقتی [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} به [[نبوت]] [[مبعوث]] شد، [[حمایت]] ابوطالب یکی از قوی‌ترین پشتوانه‌های وی بود و همۀ [[توان]] او در راه [[پیامبر خاتم|محمد]]{{صل}} و [[دین]] او صرف شد، هرچند [[صلاح]] نمی‌دید گرایش خود را به [[اسلام]]، علنی و اظهار کند، ولی در [[باطن]] به [[اسلام]] [[ایمان]] آورده بود و این از اشعار،<ref>اشعار او در «دیوان ابی طالب بن عبد المطلب» ، تحقیق شیخ محمّد حسن آل یاسین گرد آمده و چاپ شده است</ref> عملکرد، مواضع و [[زندگی]] او [[آشکار]] است. [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}}، سال از دست دادن او را به عنوان فقدان قوی‌ترین  [[پشتیبان]]، سال [[حزن]] و [[اندوه]] نامید و پس از آن نتوانست در [[مکّه]] بماند و مقدّمات [[هجرت]] به [[مدینه]] را فراهم آورد. [[علامه امینی]] در [[الغدیر]]،<ref>الغدیر، ج ۷ ص ۳۳۰</ref> [[ایمان]] ابوطالب را مسلم می‌داند و می‌نویسد: مغرضان چون نتوانستند دربارۀ فرزندش [[امام علی|علی]]{{ع}} نقطۀ [[ضعف]] و عیبی بیابند، به [[پدر]] او پرداختند و از طریق تشکیک در [[ایمان]] او خواستند [[امام علی|علی]]{{ع}} را بیالایند، در حالی که [[روحیات]] و [[باطن]] هرکس را از سخنان و [[سیره]] و زندگیش و نیز آنچه [[نزدیکان]] و بستگانش دربارۀ او می‌گویند بهتر می‌توان [[شناخت]]. آنگاه به [[نقل]] انبوهی از اشعار و کلمات ابوطالب و سخن دیگران دربارۀ وی و احادیثی که دربارۀ اوست می‌پردازد تا چهرۀ [[نورانی]] سیّد ابطح و بزرگ [[قریش]] را بنمایاند و به برشمردن تألیفاتی می‌پردازد که دربارۀ اثبات [[ایمان]] او نگاشته شده است و به [[نقل]] سخنانی از بزرگان [[دین]] اشاره می‌کند که "[[ایمان]] ابوطالب" را از مسلّمات [[اعتقادی]] [[شیعه]] و [[اهل بیت]] دانسته‌اند.<ref>الغدیر، ج ۷ ص ۳۸۴</ref> [[امام باقر]]{{ع}} فرموده است: {{عربی|مات أبو طالب بن عبد المطّلب مسلما مؤمنا...}}<ref>«ابوطالب مسلمان و باایمان از دنیا رفت.» الغدیر، ج ۷ ص ۳۹۰</ref>. از آنجا که مغرضان با ایجاد [[شک]] در [[ایمان]] وی یا در نسبت [[کفر]] دادن به او، قصد [[سست]] کردن پایه‌های اوّلیۀ [[اسلام]] یا ایجاد وهن و [[عیب]] دربارۀ [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} داشته‌اند، [[عالمان دین]] به [[دفاع]] از کیان [[مذهب]] و اثبات [[پاک]] و [[مؤمن]] بودن دودمان و اجداد [[امام علی|علی]]{{ع}} پرداخته و در این موضوع، کتاب‌هایی تألیف کرده‌اند. در مقدمۀ کتاب "[[ایمان]] ابی طالب"<ref>از مجموعه آثار شیخ مفید، چاپ کنگرۀ هزارۀ شیخ مفید)</ref> نام ۳۷ کتاب از کهن‌ترین زمان‌ها تا عصر حاضر آورده شده که به این موضوع پرداخته است و همۀ اینها نوعی [[دفاع]] از ساحت [[امیر]] [[ولایت]]، [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۸.</ref>.
==پدر امام علی در دانشنامه امیرالمؤمنین==
==پدر امام علی در دانشنامه امیرالمؤمنین==
[[عبد]] مناف بن [[عبد المطلب]]، مشهور به [[ابوطالب]]، یکی از ده [[فرزند]] [[عبدالمطلب]] است.
[[عبد مناف بن عبد المطلب]]، مشهور به [[ابوطالب]]، یکی از ده [[فرزند]] [[عبدالمطلب]] است.
[[عبد المطلب]]، چهره برجسته [[قریش]] است. او در میان [[قریش]] از جایگاهی والا و منزلتی عظیم برخوردار بود. [[ابوطالب]]، پس از [[پدر]]، این [[جایگاه]] والا و مکانت ارجمند [[اجتماعی]] را از آنِ خود ساخت. [[خانواده]] [[ابوطالب]]، نخستین خانواده‌ای است که در آن، هردو زوج، [[هاشمی]] هستند. [[ابوطالب]]، [[سرپرستی]] [[پیامبر]] {{صل}} را- که در خردسالی [[پدر]] و [[مادر]] و سپس جدش را از دست داده بود-، برعهده گرفت و چون [[امین]] [[قریش]] به [[رسالت]] [[مبعوث]] گشت، [[ابوطالب]] با تمام [[توان]] از آن بزرگوار، [[حمایت]] کرد و در این راه دشوار از هیچ کوششی دریغ نورزید.
[[عبد المطلب]]، چهره برجسته [[قریش]] است. او در میان [[قریش]] از جایگاهی والا و منزلتی عظیم برخوردار بود. [[ابوطالب]]، پس از [[پدر]]، این [[جایگاه]] والا و مکانت ارجمند [[اجتماعی]] را از آنِ خود ساخت. [[خانواده]] [[ابوطالب]]، نخستین خانواده‌ای است که در آن، هردو زوج، [[هاشمی]] هستند. [[ابوطالب]]، [[سرپرستی]] [[پیامبر]] {{صل}} را- که در خردسالی [[پدر]] و [[مادر]] و سپس جدش را از دست داده بود-، برعهده گرفت و چون [[امین]] [[قریش]] به [[رسالت]] [[مبعوث]] گشت، [[ابوطالب]] با تمام [[توان]] از آن بزرگوار، [[حمایت]] کرد و در این راه دشوار از هیچ کوششی دریغ نورزید.
[[ابوطالب]] به [[رسالت پیامبر]] [[خدا]] {{صل}}، باوری [[استوار]] داشت و این [[باور]] را در اشعارش نشان می‌داد. [[جایگاه]] بلند [[اجتماعی]] [[ابوطالب]] در میان [[قریش]] و [[مردم]] [[مکه]]، و [[حمایت]] بی‌دریغ او از [[پیامبر خدا]] {{صل}}، مانع اصلی [[آزار]] رساندن [[قریش]] به آن بزرگوار بود.
[[ابوطالب]] به [[رسالت پیامبر]] [[خدا]] {{صل}}، باوری [[استوار]] داشت و این [[باور]] را در اشعارش نشان می‌داد. [[جایگاه]] بلند [[اجتماعی]] [[ابوطالب]] در میان [[قریش]] و [[مردم]] [[مکه]]، و [[حمایت]] بی‌دریغ او از [[پیامبر خدا]] {{صل}}، مانع اصلی [[آزار]] رساندن [[قریش]] به آن بزرگوار بود.
در محاصره شعب [[ابوطالب]]، آن بزرگوار، همراه [[پیامبر]] {{صل}} و [[مؤمنان]] بود و دشواری‌های محاصره [[اقتصادی]] را در [[کهن‌سالی]] به [[جان]] خرید و از [[حمایت]] [[پیامبر خدا]] تن نزد. [[ابوطالب]]، حقی بس بزرگ بر [[اسلام]] و [[مسلمانان]] در آن روزگار [[غربت]] [[دین]] دارد. آن‌ بزرگوار، پس از [[خروج]] از شِعب [[ابوطالب]]، [[زندگی]] را بدرود گفت. با [[مرگ]] او و [[خدیجه]] {{س}}، [[پیامبر خدا]] {{صل}}، دو تن از حامیان [[استوار]]، [[صدیق]] و فداکارش را از دست داد و پس از آن، [[شکنجه]] و [[آزار]] [[مؤمنان]] به دست [[قریش]]، فزونی یافت.
در محاصره شعب [[ابوطالب]]، آن بزرگوار، همراه [[پیامبر]] {{صل}} و [[مؤمنان]] بود و دشواری‌های محاصره [[اقتصادی]] را در [[کهن‌سالی]] به [[جان]] خرید و از [[حمایت]] [[پیامبر خدا]] تن نزد. [[ابوطالب]]، حقی بس بزرگ بر [[اسلام]] و [[مسلمانان]] در آن روزگار [[غربت]] [[دین]] دارد. آن‌ بزرگوار، پس از [[خروج]] از شِعب [[ابوطالب]]، [[زندگی]] را بدرود گفت. با [[مرگ]] او و [[خدیجه]] {{س}}، [[پیامبر خدا]] {{صل}}، دو تن از حامیان [[استوار]]، [[صدیق]] و فداکارش را از دست داد و پس از آن، [[شکنجه]] و [[آزار]] [[مؤمنان]] به دست [[قریش]]، فزونی یافت.
 
*[[کمال الدین‌]]- به [[نقل]] از [[اصبغ بن نباته]]-: شنیدم امیرمؤمنان- که درودهای [[خداوند]] بر او باد- می‌فرماید: "به [[خدا]] [[سوگند]]، نه پدرم و نه جدم [[عبد المطلب]]، و نه هاشم و نه عبدمناف، هرگز بتی را نپرستیدند". به ایشان گفته شد: پس چه می‌پرستیدند؟
کمال الدین‌- به [[نقل]] از اصبغ بن نباته-: شنیدم امیرمؤمنان- که درودهای [[خداوند]] بر او باد- می‌فرماید: "به [[خدا]] [[سوگند]]، نه پدرم و نه جدم [[عبد المطلب]]، و نه هاشم و نه عبدمناف، هرگز بتی را نپرستیدند".
به ایشان گفته شد: پس چه می‌پرستیدند؟
فرمود: "به سوی [[کعبه]] و بر [[دین]] [[ابراهیم]]، [[نماز]] می‌گزاردند و چنگ‌زننده به آن بودند"<ref>کمال الدین عن الأصبغ بن نباتة: {{متن حدیث|سَمِعتُ أمیرَ المُؤمِنینَ- صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِ- یقولُ: وَاللهِ ما عَبَدَ أبی ولا جَدی عَبدُ المُطلِبِ ولا هاشِمٌ ولا عَبدُ مَنافٍ صَنَماً قَط! قیلَ لَهُ: فَما کانوا یعبُدونَ؟ قالَ: کانوا یصَلونَ إلَی البَیتِ عَلی‌ دینِ إبراهیمَ {{ع}}، مُتَمَسکینَ بِهِ}} (کمال الدین، ص ۱۷۴، ح ۳۲).</ref>.
فرمود: "به سوی [[کعبه]] و بر [[دین]] [[ابراهیم]]، [[نماز]] می‌گزاردند و چنگ‌زننده به آن بودند"<ref>کمال الدین عن الأصبغ بن نباتة: {{متن حدیث|سَمِعتُ أمیرَ المُؤمِنینَ- صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِ- یقولُ: وَاللهِ ما عَبَدَ أبی ولا جَدی عَبدُ المُطلِبِ ولا هاشِمٌ ولا عَبدُ مَنافٍ صَنَماً قَط! قیلَ لَهُ: فَما کانوا یعبُدونَ؟ قالَ: کانوا یصَلونَ إلَی البَیتِ عَلی‌ دینِ إبراهیمَ {{ع}}، مُتَمَسکینَ بِهِ}} (کمال الدین، ص ۱۷۴، ح ۳۲).</ref>.
 
*الکافی‌- به [[نقل]] از [[اسحاق بن جعفر]]-: به ایشان ([[امام صادق]] {{ع}}) گفته شد: آنان ادعا می‌کنند که [[ابوطالب]]، [[کافر]] بود. فرمود: "[[دروغ]] می‌گویند. چگونه [[کافر]] باشد و حال آن که می‌گوید: آیا نمی‌دانید که ما [[محمد]] را [[پیامبری]] یافتیم‌ همچون [[موسی]] که [نامش‌] در اولین کتاب، نگاشته شده است"؟!
الکافی‌- به [[نقل]] از [[اسحاق]] بن جعفر-: به ایشان ([[امام صادق]] {{ع}}) گفته شد: آنان ادعا می‌کنند که [[ابوطالب]]، [[کافر]] بود. فرمود: "[[دروغ]] می‌گویند. چگونه [[کافر]] باشد و حال آن که می‌گوید: آیا نمی‌دانید که ما [[محمد]] را [[پیامبری]] یافتیم‌ همچون [[موسی]] که [نامش‌] در اولین کتاب، نگاشته شده است"؟!


و در [[حدیثی]] دیگر آمده که فرمود: "چگونه ابوطالبْ [[کافر]] باشد و حال آن که می‌گوید: بی‌گمان دانستند که [[فرزند]] ما [[دروغگو]] نیست‌
و در [[حدیثی]] دیگر آمده که فرمود: "چگونه ابوطالبْ [[کافر]] باشد و حال آن که می‌گوید: بی‌گمان دانستند که [[فرزند]] ما [[دروغگو]] نیست‌

نسخهٔ ‏۱ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۴۸

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ابوطالب (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

ابوطالب پدر ارجمند حضرت علی(ع)، که نامش عمران بود و بزرگ قریش و زعیم مکّه به‌شمار می‌رفت و شخصیت اجتماعی او نزد عرب بالا بود[۱].


مقدمه

پدر امام علی در دانشنامه امیرالمؤمنین

عبد مناف بن عبد المطلب، مشهور به ابوطالب، یکی از ده فرزند عبدالمطلب است. عبد المطلب، چهره برجسته قریش است. او در میان قریش از جایگاهی والا و منزلتی عظیم برخوردار بود. ابوطالب، پس از پدر، این جایگاه والا و مکانت ارجمند اجتماعی را از آنِ خود ساخت. خانواده ابوطالب، نخستین خانواده‌ای است که در آن، هردو زوج، هاشمی هستند. ابوطالب، سرپرستی پیامبر (ص) را- که در خردسالی پدر و مادر و سپس جدش را از دست داده بود-، برعهده گرفت و چون امین قریش به رسالت مبعوث گشت، ابوطالب با تمام توان از آن بزرگوار، حمایت کرد و در این راه دشوار از هیچ کوششی دریغ نورزید. ابوطالب به رسالت پیامبر خدا (ص)، باوری استوار داشت و این باور را در اشعارش نشان می‌داد. جایگاه بلند اجتماعی ابوطالب در میان قریش و مردم مکه، و حمایت بی‌دریغ او از پیامبر خدا (ص)، مانع اصلی آزار رساندن قریش به آن بزرگوار بود. در محاصره شعب ابوطالب، آن بزرگوار، همراه پیامبر (ص) و مؤمنان بود و دشواری‌های محاصره اقتصادی را در کهن‌سالی به جان خرید و از حمایت پیامبر خدا تن نزد. ابوطالب، حقی بس بزرگ بر اسلام و مسلمانان در آن روزگار غربت دین دارد. آن‌ بزرگوار، پس از خروج از شِعب ابوطالب، زندگی را بدرود گفت. با مرگ او و خدیجه (س)، پیامبر خدا (ص)، دو تن از حامیان استوار، صدیق و فداکارش را از دست داد و پس از آن، شکنجه و آزار مؤمنان به دست قریش، فزونی یافت.

فرمود: "به سوی کعبه و بر دین ابراهیم، نماز می‌گزاردند و چنگ‌زننده به آن بودند"[۸].

و در حدیثی دیگر آمده که فرمود: "چگونه ابوطالبْ کافر باشد و حال آن که می‌گوید: بی‌گمان دانستند که فرزند ما دروغگو نیست‌ نزد ما و توجهی به گفته‌های یاوه نمی‌شود. روسپیدی که با روی او از ابر سپید، باران می‌طلبند، فریادرس یتیمان، نگاهدار بیوگان"؟![۹][۱۰].

جستارهای وابسته

  1. آخرین خطبه امام علی
  2. شهادت آرزوی امام علی
  3. پدر امام علی
  4. از ذو قار تا بصره‌
  5. ازدواج امام علی
  6. امارت امام علی در حدیث
  7. امامت امام علی در حدیث
  8. انواع دانش‌های امام علی
  9. انگیزه‌های دشمنی با امام علی
  10. ایثار امام علی در شب هجرت
  11. بازگشت خورشید برای امام علی
  12. اقدامات امام علی در جنگ بدر
  13. بیعت با امام علی
  14. اقدامات امام علی در جنگ تبوک
  15. ترور امام علی
  16. توطئه برای ترور امام علی
  17. جایگاه علمی امام علی
  18. اقدامات امام علی در جنگ احد
  19. اقدامات امام علی در جنگ بنی قریظه
  20. اقدامات امام علی در جنگ بنی نضیر
  21. اقدامات امام علی در جنگ حنین
  22. خبر دادن پیامبر از شهادت علی
  23. خلافت امام علی در حدیث
  24. اقدامات امام علی در جنگ خندق
  25. اقدامات امام علی در جنگ خیبر
  26. داوری‌های امام علی
  27. دشمنان امام علی
  28. دعاهای پیامبر خاتم برای امام علی
  29. دلایل تنهایی امام علی
  30. حب امام علی
  31. رویارویی امام علی با ناکثین
  32. زیان‌های دشمنی با امام علی
  33. سیاست‌های اجتماعی امام علی
  34. سیاست‌های اداری امام علی
  35. سیاست‌های اقتصادی امام علی
  36. سیاست‌های امنیتی امام علی
  37. سیاست‌های جنگی امام علی
  38. سیاست‌های حکومتی امام علی
  39. سیاست‌های فرهنگی امام علی
  40. سیاست‌های قضایی امام علی
  41. سیمای امام علی
  42. شکست بت‌ها توسط امام علی
  43. شکایت امام علی از نافرمانی یارانش
  44. عصمت امام علی در حدیث
  45. علم امام علی در حدیث
  46. امام علی از زبان اهل بیت
  47. امام علی از زبان دشمنانش
  48. امام علی از زبان قرآن
  49. امام علی از زبان همسران پیامبر
  50. امام علی از زبان پیامبر
  51. امام علی از زبان یارانش
  52. امام علی از زبان یاران پیامبر
  53. امام علی از زبان خودش
  54. غلو در دوست داشتن امام علی
  55. اقدامات امام علی در ماجرای فتح مکه
  56. فرزندان امام علی
  57. لقب‌های امام علی
  58. مأموریت امام علی
  59. محبوبیت امام علی
  60. محدودیت‌های امام علی در انتخاب کارگزاران
  61. هشدار امام علی به یارانش درباره نافرمانی
  62. نافرمانی سپاه امام علی
  63. نام‌های امام علی
  64. نسب امام علی
  65. نیرنگ‌های دشمنان امام علی
  66. هدایت امام علی در حدیث
  67. وراثت امام علی در حدیث
  68. وصایت امام علی در حدیث
  69. ولادت امام علی
  70. ولایت امام علی در حدیث
  71. ویژگی‌های اخلاقی امام علی
  72. ویژگی‌های اعتقادی امام علی
  73. ویژگی‌های امام علی
  74. ویژگی‌های جنگی امام علی
  75. ویژگی‌های دشمنان امام علی
  76. ویژگی‌های دوستداران امام علی
  77. ویژگی‌های سیاسی امام علی
  78. ویژگی‌های عملی امام علی
  79. پذیرفته شدن دعاهای امام علی
  80. پرورش امام علی
  81. پس از شهادت امام علی
  82. پیشگویی امام علی
  83. کارگزاران امام علی
  84. کنیه‌های امام علی
  85. کین‌ورزی به امام علی
  86. یاران امام علی
  87. یاری خواستن امام علی از کوفیان‌
  88. یوم‌الدار

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۸.
  2. اشعار او در «دیوان ابی طالب بن عبد المطلب» ، تحقیق شیخ محمّد حسن آل یاسین گرد آمده و چاپ شده است
  3. الغدیر، ج ۷ ص ۳۳۰
  4. الغدیر، ج ۷ ص ۳۸۴
  5. «ابوطالب مسلمان و باایمان از دنیا رفت.» الغدیر، ج ۷ ص ۳۹۰
  6. از مجموعه آثار شیخ مفید، چاپ کنگرۀ هزارۀ شیخ مفید)
  7. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۸.
  8. کمال الدین عن الأصبغ بن نباتة: «سَمِعتُ أمیرَ المُؤمِنینَ- صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِ- یقولُ: وَاللهِ ما عَبَدَ أبی ولا جَدی عَبدُ المُطلِبِ ولا هاشِمٌ ولا عَبدُ مَنافٍ صَنَماً قَط! قیلَ لَهُ: فَما کانوا یعبُدونَ؟ قالَ: کانوا یصَلونَ إلَی البَیتِ عَلی‌ دینِ إبراهیمَ (ع)، مُتَمَسکینَ بِهِ» (کمال الدین، ص ۱۷۴، ح ۳۲).
  9. الکافی عن إسحاق بن جعفر عن الإمام الصادق (ع): «قیلَ لَهُ: إِنهُم یزعُمونَ أن أبا طالِبٍ کانَ کافِراً؟ فَقالَ: کذَبوا، کیفَ یکونُ کافِراً وهُوَ یقولُ: أ لَم تَعلَموا أنا وَجَدنا مُحَمداً *** نَبِیاً کموسی‌ خُط فی أولِ الکتبِ»؛ وفی حَدیثٍ آخَرَ:« کیفَ یکونُ أبو طالِبٍ کافِراً وهُوَ یقولُ: لَقَد عَلِموا أن ابنَنا لا مُکذبٌ‌ *** لَدَینا ولا یعبَأُ بِقِیلِ الأَباطِلِ‌ / وأبیضُ یستَسقَی الغَمامُ بِوَجهِهِ‌ *** ثِمالُ الیتامی‌ عِصمَةٌ لِلأَرامِل»‌ (الکافی، ج ۱، ص ۴۴۸، ح ۲۹).
  10. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۲۲.