محل زندگی حضرت مهدی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۲۵: خط ۲۵:


==[[دوران غیبت صغرا]](۲۶۰- ۳۲۹ ق)==
==[[دوران غیبت صغرا]](۲۶۰- ۳۲۹ ق)==
*غیبت صغرا عبارت است از دوران پنهان‌زیستی کوتاه‌مدت حضرت مهدی {{ع}} که طبق نظر مشهور، با شهادت امام عسکری {{ع}} (۲۶۰ ق) آغاز شده و با رحلت چهارمین نایب خاص آن بزرگوار (۳۲۹ ق) به پایان رسیده است که مجموعا قریب هفتاد سال می‌شود. محل زندگی آن حضرت در این دوران، به روشنی مشخص نیست؛ ولی از برخی روایات و قرائن به دست می‌آید حضرت که این مدت را به طور عمده در دو منطقه سپری کرده است: یکی منطقه عراق و دیگری مدینه منوره که البته روایات متعددی بر این مطلب دلالت دارد. از امام صادق {{ع}} در این زمینه نقل شده است که فرمود: برای قائم {{ع}} دو غیبت است: یکی کوتاه و دیگری طولانی. در غیبت اول جز شیعیان مخصوص از جای او خبر ندارند و در غیبت دیگر جز، دوستان مخصوصش از جای او خبر ندارند<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۲، ص ۱۴۱.</ref>. در دوران غیبت صغرا، از سفیران چهارگانه (نواب خاص) کسی نزدیک‌تر به آن حضرت ذکر نشده است و ایشان هم تماما در عراق بوده و همواره با حضرت در ارتباط بوده‌اند. توقیعات فراوانی نیز از طرف حضرت به دست آن‌ها شرف صدور یافته است؛ بنابراین می‌توان گفت دست‌کم بخشی از عمر آن حضرت در این دوران در عراق سپری شده است.
*[[غیبت صغرا]] عبارت است از دوران [[پنهان‌زیستی]] کوتاه‌مدت [[حضرت مهدی]]{{ع}} که طبق نظر مشهور، با [[شهادت امام عسکری]]{{ع}} (۲۶۰ ق) آغاز شده و با [[رحلت]] [[چهارمین نایب خاص]] آن بزرگوار (۳۲۹ ق) به پایان رسیده است که مجموعا قریب هفتاد سال می‌شود. [[محل زندگی]] آن [[حضرت]] در این دوران، به روشنی مشخص نیست؛ ولی از برخی [[روایات]] و قرائن به دست می‌آید [[حضرت]] که این مدت را به طور عمده در دو منطقه سپری کرده است: یکی منطقه [[عراق]] و دیگری [[مدینه منوره]] که البته [[روایات]] متعددی بر این مطلب دلالت دارد. از [[امام صادق]]{{ع}} در این زمینه [[نقل]] شده است که فرمود: برای [[قائم]]{{ع}} [[دو غیبت]] است: یکی کوتاه و دیگری طولانی. در [[غیبت]] اول جز [[شیعیان]] مخصوص از جای او خبر ندارند و در [[غیبت]] دیگر جز، [[دوستان]] مخصوصش از جای او خبر ندارند<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۲، ص ۱۴۱.</ref>. در [[دوران غیبت صغرا]]، از [[سفیران چهارگانه]] ([[نواب خاص]]) کسی نزدیک‌تر به آن [[حضرت]] ذکر نشده است و ایشان هم تماما در [[عراق]] بوده و همواره با [[حضرت]] در ارتباط بوده‌اند. [[توقیعات]] فراوانی نیز از طرف [[حضرت]] به دست آنها [[شرف]] صدور یافته است؛ بنابراین می‌توان گفت دست‌کم بخشی از [[عمر]] آن [[حضرت]] در این دوران در [[عراق]] سپری شده است.
*دسته‌ای دیگر از روایات به صورت مطلق (بدون در نظر گرفتن صغرا و کبرا بودن غیبت) زندگی حضرت را در دوران غیبت، در مدینه منوره ذکر کرده‌اند که با توجه به‌ روایات دسته نخست، می‌توان گفت ممکن است بخشی از دوران غیبت صغرا نیز در مدینه سپری شده باشد. امام باقر {{ع}} در این‌باره فرمود: لابد لصاحب هذا الامر من عزلة... و نعم المنزل طیبة<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۲.</ref>؛ به ناگزیر برای صاحب این امر عزلت و گوشه‌گیری خواهد بود... و طیبه [مدینه‌] چه منزلگاه خوبی است! بنابراین جمع بین دو دسته روایات به این صورت است که آن حضرت در مدینه حضور داشته است؛ ولی به دلیل ارتباط با نواب خاص داشته‌اند، بخشی از عمر خود را در عراق سپری کرده است.
*دسته‌ای دیگر از [[روایات]] به صورت مطلق (بدون در نظر گرفتن صغرا و کبرا بودن [[غیبت]]) [[زندگی]] [[حضرت]] را در [[دوران غیبت]]، در [[مدینه منوره]] ذکر کرده‌اند که با توجه به‌ [[روایات]] دسته نخست، می‌توان گفت ممکن است بخشی از [[دوران غیبت صغرا]] نیز در [[مدینه]] سپری شده باشد. [[امام باقر]]{{ع}} در این‌باره فرمود: {{متن حدیث|لابُدَّ لِصاحِبِ هَذا الاَمرِ  مِنْ عُزْلَةٍ... و نِعْمَ المَنْزِلُ طَيْبَةُ}}<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۲.</ref>؛ به ناگزیر برای [[صاحب]] این امر [[عزلت]] و گوشه‌گیری خواهد بود... و [[طیبه]] [مدینه‌] چه منزلگاه خوبی است! بنابراین جمع بین دو دسته [[روایات]] به این صورت است که آن [[حضرت]] در [[مدینه]] حضور داشته است؛ ولی به [[دلیل]] [[ارتباط با نواب خاص]] داشته‌اند، بخشی از [[عمر]] خود را در [[عراق]] سپری کرده است.
 
==دوران غیبت کبرا==
==دوران غیبت کبرا==
*غیبت کبرا، به مدت زمان پنهان‌زیستی حضرت مهدی {{ع}} گفته می‌شود که با وفات واپسین نایب خاص در سال ۳۲۹ ق آغاز و همچنان ادامه دارد و فقط خداوند متعال است که پایان آن را می‌داند. این دوران، ویژگی‌های خاصی دارد که آن را به طور کامل از دوران غیبت صغرا متمایز می‌سازد. از این ویژگی‌ها، کامل شدن غیبت آن حضرت است. همان‌گونه که پنهان‌زیستی حضرت مهدی {{ع}} در این دوران به کمال می‌رسد و نیابت و سفارت، همانند دوران غیبت صغرا وجود ندارد، محل زندگی آن حضرت نیز نامشخص‌تر می‌شود. در این دوران است که هرگز نمی‌توان به طور قطع مشخص کرد آن حضرت کجا زندگی می‌کند. البته روایات در این‌باره به محل‌های گوناگونی اشاره کرده‌اند که برخی از آن‌ها از این قرارند:
*غیبت کبرا، به مدت زمان پنهان‌زیستی حضرت مهدی {{ع}} گفته می‌شود که با وفات واپسین نایب خاص در سال ۳۲۹ ق آغاز و همچنان ادامه دارد و فقط خداوند متعال است که پایان آن را می‌داند. این دوران، ویژگی‌های خاصی دارد که آن را به طور کامل از دوران غیبت صغرا متمایز می‌سازد. از این ویژگی‌ها، کامل شدن غیبت آن حضرت است. همان‌گونه که پنهان‌زیستی حضرت مهدی {{ع}} در این دوران به کمال می‌رسد و نیابت و سفارت، همانند دوران غیبت صغرا وجود ندارد، محل زندگی آن حضرت نیز نامشخص‌تر می‌شود. در این دوران است که هرگز نمی‌توان به طور قطع مشخص کرد آن حضرت کجا زندگی می‌کند. البته روایات در این‌باره به محل‌های گوناگونی اشاره کرده‌اند که برخی از آن‌ها از این قرارند:

نسخهٔ ‏۱۱ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۴۷

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون امام مهدی(ع) است. "امام مهدی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام مهدی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • پنهان‌زیستی حضرت مهدی(ع) نه فقط چگونگی زندگی آن حضرت را در هاله‌ای از اسرار فرو برده که بسیاری از موضوعات مربوط به حیات آن حضرت را نیز جزو امور پنهان نظام هستی قرار داده است. یکی از مهم‌ترین این امور پنهان، محل زندگی آن حضرت در طول غیبت است. بسیاری علاقه‌مندند بدانند آن خورشید پنهان در کدامین بخش از این کره خاکی به گذران عمر می‌پردازد. به بیان دیگر، کدامین قسمت از زمین، افتخار این منزلت را دارد؟ میلیون‌ها انسان واله و شیفته، صدها سال است که در هر پگاه آدینه سخن به ندبه می‌گشایند و این‌گونه می‌سرایند: "ای کاش می‌دانستم چه جایی منزل گرفته‌ای و چه سرزمینی و مکانی تو را دربرگرفته است! آیا در کوه رضوایی یا جای دیگری یا در ذی طوی هستی؟ دشوار است بر من که مردمان را ببینم و تو دیده نشوی"[۱]. در این درس، برای روشن شدن این موضوع، پای به گلستان کلام معصومان(ع) می‌گشاییم و با سیری در کلام نورانی ایشان، از آن انفاس قدسی برای حل این راز، استمداد می‌طلبیم. با یک نگاه کلی در این بوستان پرطراوت، به چهار دسته روایت در این موضوع بر خواهیم خورد که هریک محل زندگی حضرت مهدی(ع) را در دوره‌ای از حیات پر برکت او به تصویر کشیده است؛ اگرچه برای برخی دوره‌ها صراحت و روشنی بیشتری وجود دارد و برخی دوره‌ها به دلایلی به اجمال و ابهام پاسخ داده شده است. این دوره‌ها عبارت‌اند از:

دوران زندگی با امام عسکری(ع) (۲۵۵- ۲۶۰ ق)

  • شکی نیست که آن امام همام، در شهر سامرا و در خانه پدر ارجمند خود امام حسن عسکری(ع) دیده به جهان گشود و تا پایان عمر شریف پدر خود در کنار آن حضرت می‌زیست. این دوره- بنابر دیدگاه مشهور- از هنگام ولادت حضرت (نیمه شعبان سال ۲۵۵ ق) آغاز و تا رحلت امام عسکری(ع) (هشتم ربیع الاول سال ۲۶۰ ق) پایان یافت. افزون بر نقل موثق تاریخی، افرادی نیز از این حادثه بزرگ پرده برداشته‌اند: شیخ صدوق در کتاب شریف کمال الدین و تمام النعمة که یکی از مهم‌ترین کتاب‌های نگاشته، شده در موضوع مهدویت است، داستان ولادت حضرت مهدی(ع) را به صورت مفصل ذکر کرده است[۲]. این روایت، از مهم‌ترین روایات درباره ولادت حضرت مهدی(ع) است و به روشنی دلالت دارد که حضرت مهدی(ع) در خانه امام عسکری(ع) در سامرا دیده به جهان گشود. از سوی دیگر، روایاتی نیز حکایت از که در این دوره حضرت مهدی(ع) با صلاحدید امام عسکری(ع) برای افرادی ویژه نمایان می‌شد و این اتفاق در سامرا و در جوار پدر بزرگوارش صورت می‌گرفت. "ضوء ابن علی" از مردی از اهل فارس که نامش را برده است نقل می‌کند: به سامرا آمدم و بر در خانه امام حسن عسکری(ع) ملازم شدم. حضرت مرا‌طلبید. وارد شدم و سلام عرض کردم. فرمود: "برای چه آمده‌ای؟" عرض‌ کردم: "برای اشتیاقی که به شما داشتم". فرمود: "پس دربان ما باش". من همراه خادمان، در خانه حضرت بودم، گاهی می‌رفتم. هرچه احتیاج داشتند از بازار می‌خریدم و زمانی که مردها در خانه بودند، بدون اجازه وارد می‌شدم. روزی [بدون اجازه‌] بر حضرت وارد شدم و او در اتاق مردها بود. ناگاه در اتاق حرکت کرد و صدایی شنیدم؛ پس فریاد زد: "بایست، حرکت مکن". من جرأت درآمدن و بیرون رفتن نداشتم؛ پس کنیزی که چیز سرپوشیده‌ای همراه داشت. از نزدم گذشت. آن‌گاه مرا صدا زد که درآی. وارد شدم. کنیز را هم صدا زد. کنیز نزد حضرت بازگشت. حضرت به او فرمود: "از آنچه همراه داری روپوش بردار". کنیز از روی کودکی سفید و نیکوروی پرده برداشت و خود حضرت روی شکم کودک را باز کرد. دیدم مویی سبز که به سیاهی آمیخته بود از زیر گلو تا نافش روییده است. پس فرمود: "این است صاحب شما" و به کنیز امر فرمود که او را ببرد. پس من آن کودک را ندیدم، تا امام عسکری(ع) وفات کرد[۳]. نه فقط بستگان نزدیک و خدمتگزاران بیت امامت، آن حضرت را در سامرا و در خانه امام عسکری(ع) دیده‌اند که بسیاری از یاران و برگزیدگان اصحاب امام به شرف دیدار آن جمال چون آفتاب نایل شده‌اند که همگی از زندگی امام مهدی(ع) در کنار پدر در سامرا حکایت دارد.
  • "یعقوب بن منقوش" گوید: بر امام عسکری(ع) وارد شدم و او بر سکویی در سرا نشسته بود و سمت راست او اتاقی بود که پرده‌های آن آویخته بود. گفتم: "ای آقای من! صاحب الامر کیست؟" فرمود: "پرده را بردار". پرده را بالا زدم؛ پسر بچه‌ای به قامت پنج وجب بیرون آمد، با پیشانی درخشان و رویی سپید و چشمانی درافشان و دو کتف ستبر و دو زانوی برگشته. خالی بر گونه راستش و گیسوانی بر سرش بود. آمد و بر زانوی پدرش ابو محمد نشست. آن‌گاه به من فرمود: "این، صاحب شما است". سپس امام بدو فرمود: "پسرم! تا هنگام معلوم داخل شو". داخل اتاق شد و من بدو می‌نگریستم. پس به من فرمود: "یعقوب! به داخل اتاق برو و ببین آنجا کیست". من داخل شدم اما کسی را ندیدم[۴]. همچنین "احمد بن اسحاق" نقل کرده حضرت را در سامرا دیده است[۵]. بنابراین روایات و ده‌ها روایت دیگر، تردیدی نخواهد ماند بر این که حضرت مهدی(ع) در طول حیات امام عسکری(ع) همراه آن حضرت و در شهر سامرا مسکن و مأوا داشته است. اگرچه در این دوران نیز پنهانی زندگی می‌کرده است، عده فراوانی از نزدیکان و شیعیان آن حضرت را دیده‌اند.
  • یادآوری این نکته است که برخی محققان، احتمال فراوانی داده‌اند آن حضرت بخش عمده دوران کودکی خود را در مدینه گذرانده باشد. ایشان با استناد به روایت مسعودی، مبنی بر این که امام عسکری(ع) در سال ۲۵۹ ق از حدیث مادر خود درخواست کرد به حج مشرف شود و برای حفظ جان فرزندش وی را به همراه ببرد، دیدگاه یاد شده را بیان نموده، اضافه کرده‌اند: به نظر می‌رسد آنان پس از برگزاری مناسک حج به مدینه عزیمت کرده باشند و آن را محل اختفای امام دوازدهم قرار داده‌اند. این نویسنده وی افزون بر نقل یاد شده، دلیل‌های دیدگاه خود را چنین بیان کرده است:
  1. ترس امام عسکری(ع) بر جان فرزند خود؛
  2. روایاتی که محل آن حضرت را پس از رحلت پدر، مدینه دانسته است؛
  3. روایاتی که ظهور حضرت را در مکه دانسته است؛
  4. روایاتی که حکایت دارد هر سال حضرت مهدی در موسم حج به مکه می‌رود[۶]. به نظر می‌رسد هیچ یک از دلیل‌های یاد شده قابل پذیرش نیست.
  • اما دلیل نخست؛ با توجه به این که این رخداد طبق نقل یاد شده در چهار سالگی حضرت مهدی(ع) بوده و آن حضرت چهار سال در حمایت پدر بزرگوار بدون هیچ اتفاق تغییری در شرایط زندگی کرده است، لزومی نداشته است آن حضرت این حمایت جدی را از دست بدهد. افزون بر آن، این که امام عسکری(ع) به مناسبت‌های مختلف، فرزند خود را به افراد مورد اطمینان نشان می‌داد، تا پس از وی مشکل چندانی پیش نیاید و این، با دور کردن حضرت از خود سازگاری ندارد. دیگر این که از برخی روایات استفاده می‌شود آن حضرت، حتی در دوران پدر به صورت معجزه‌آسا پنهان می‌شد[۷] و این، با نگرانی امام عسکری(ع) منافات دارد. سرانجام، این که روایاتی حکایت از نمازخواندن آن حضرت بر پیکر پدر دارد. البته بازگشت آن حضرت از مدینه پیش از رحلت پدر گزارش نشده است.
  • اما دلیل دوم؛ این دلیل نیز قابل پذیرش نیست؛ چرا که در روایت به روشنی بیان شده است آن حضرت پس از رحلت پدر در مدینه خواهد بود، بنابراین رفتن آن حضرت به مدینه پس از رحلت امام عسکری(ع) اتفاق افتاده است.
  • دلیل سوم نیز این که روایاتی محل ظهور را مکه دانسته است؛ پس حضرت در دوران پدر در مدینه زندگی می‌کرده است که کاملا غیر قابل پذیرش است؛ چرا که روایات فراوانی سخن از دو غیبت به میان آورده و به ویژه یکی از غیبت‌ها را بسیار طولانی دانسته است. همان‌گونه که گفته خواهد شد، در روایاتی به محل زندگی آن حضرت در این دوره اشاره شده است. علاوه بر آن که محل ظهور مکه دانسته شده است و به حضور آن حضرت در چهار سالگی در مدینه- به این مناسبت- ربطی نخواهد داشت. اما این که چون در روایات آمده است، حضرت هر سال هنگام مناسک حج به مکه می‌رود، پس در چهار سالگی به طور حتم در مدینه حضور داشته است، سخنی شگفت‌آور است. همه آنچه یاد شد، می‌تواند حضور مستمر حضرت را در دوران پدر اثبات کند؛ اگر چه دور از ذهن نیست که در این مدت، آن حضرت با نظارت پدر به مسافرتی رفته و سپس نزد او بازگشته باشد.

دوران غیبت صغرا(۲۶۰- ۳۲۹ ق)

دوران غیبت کبرا

  • غیبت کبرا، به مدت زمان پنهان‌زیستی حضرت مهدی (ع) گفته می‌شود که با وفات واپسین نایب خاص در سال ۳۲۹ ق آغاز و همچنان ادامه دارد و فقط خداوند متعال است که پایان آن را می‌داند. این دوران، ویژگی‌های خاصی دارد که آن را به طور کامل از دوران غیبت صغرا متمایز می‌سازد. از این ویژگی‌ها، کامل شدن غیبت آن حضرت است. همان‌گونه که پنهان‌زیستی حضرت مهدی (ع) در این دوران به کمال می‌رسد و نیابت و سفارت، همانند دوران غیبت صغرا وجود ندارد، محل زندگی آن حضرت نیز نامشخص‌تر می‌شود. در این دوران است که هرگز نمی‌توان به طور قطع مشخص کرد آن حضرت کجا زندگی می‌کند. البته روایات در این‌باره به محل‌های گوناگونی اشاره کرده‌اند که برخی از آن‌ها از این قرارند:
  • الف. مدینه منوره‌: همان‌طور که پیش‌تر نیز اشاره شد، برخی روایات- به صورت عام و بدون قید زمان غیبت صغرا- مدینه را جایگاه آن حضرت در دوران غیبت می‌داند.
  • ب. ناحیه ذی طوی‌: ناحیه ذی طوی در یک فرسخی مکه و داخل حرم قرار دارد و از آن‌جا خانه‌های مکه دیده می‌شود. برخی از روایات، آن محل را مکانی معرفی می‌کند که حضرت بخشی از زمان غیبت را در آن سپری می‌کند. امام باقر (ع) در این‌باره فرمود: صاحب این امر را در برخی از این دره‌ها غیبتی است (و با دست خود به ناحیه ذی طوی اشاره کرد)[۱۰].
  • ج. دشت‌ها و بیابان‌ها: از برخی روایات نیز استفاده می‌شود که آن حضرت در طول غیبت، محل خاصی ندارد و همواره در سفر به سر می‌برد. از امام باقر (ع) نقل شده است درباره شباهت‌های حضرت مهدی (ع) به پیامبران الهی، چنین فرمود: ... و اما شبهه من عیسی فالسیاحة[۱۱]؛ و اما شباهت حضرت مهدی (ع) به حضرت عیسی (ع) پس جهانگردی [نداشتن مکان خاص‌] است. همچنین، در توقیعی که به نام شیخ مفید صادر شده است- اگر صدور آن را بپذیریم- نیز به نامعلوم بودن مکان حضرت مهدی (ع) اشاره شده است. در آن نوشته چنین بیان شده است: با این که ما براساس فرمان خداوند و صلاح واقعی ما و شیعیان مؤمن خود تا زمانی که حکومت در دنیا در اختیار ستمگران است در نقطه‌ای دور و پنهان از دیده‌ها به سر می‌بریم[۱۲].
  • یادآوری این مطلب لازم است که این نامعلوم بودن محل زندگی آن حضرت در دوران غیبت کبرا، سبب شده است عده‌ای به گمانه‌زنی‌هایی در مواردی سست و واهی بپردازند و به طرح محل‌هایی که اثبات آن‌ها کاری بس مشکل است، روی آوردند. افسانه جزیره خضرا و مثلث برمودا و مانند آن، حکایت‌هایی است که در تاریخ پر فراز و فرود این اعتقاد سترگ رخ نموده است؛ ولی همواره روشنگران این عرصه، مردم را از فرو غلطیدن در کجراهه‌ها و بیراهه‌ها حفظ کرده‌اند.

البته پیش از آن نیز برخی مخالفان شیعه نسبت داده‌اند که شیعیان بر این باورند که حضرت مهدی (ع) در دوران غیبت در سرداب سامرا زندگی می‌کند. در این جا مناسب است اشاره‌ای کوتاه بدان نماییم. از گذشته بیشتر خانه‌ها در مناطق گرمسیر عراق سرداب (زیرزمین) داشت، تا ساکنان خانه، از شدت گرمای تابستان در امان باشند[۱۳]. خانه حضرت عسکری (ع) در سامرا نیز دارای سرداب بود. این سرداب، محل زندگی و عبادت امام هادی، امام حسن عسکری و حضرت بقیه الله (ع) بود و اغلب دیدارها با حضرت ولی عصر در عهد پدر در همین منزل و در همین سرداب انجام می‌گرفت؛ به همین سبب شیعیانی که پس از رحلت امام حسن عسکری (ع)، برای زیارت قبر آن امام و پدر بزرگوارش وارد سامرا می‌شدند، پس از زیارت قبر آن بزرگوار، در محل عبادت سه امام بزرگوار نماز می‌خواندند و آن‌جا را زیارت می‌کردند. اما همان‌گونه که اشاره شد، متأسفانه برخی دشمنان متعصب، با نسبت دادن تهمت‌های ناروا، خواسته‌اند از این موضوع بهره‌برداری‌های نادرست کنند. آنان به شیعه تاخته و معتقدان به غیبت حضرت مهدی (ع) را به استهزا گرفته‌اند؛ با این که می‌دانند حتی یک نفر شیعه راستین را نخواهند یافت که معتقد باشد حضرت مهدی (ع) در سرداب پنهان شده یا در سرداب سکونت و اقامت گزیده است.

  • بنابراین زائران، فقط از آن جهت به این مکان مقدس احترام می‌گذارند که محل سکونت، زندگی، عبادت، نیایش و تلاوت قرآن انسان‌های کامل بوده است. با این بیان، آن‌جا مکان مقدس و خانه پربرکتی است که خداوند اجازه داده است چنین مکانی، رفعت مقام یابد و در آن‌جا نام خدا به عظمت برده شود؛ به همین سبب مسلمانان پیرو مذهب خاندان وحی و رسالت، آن‌جا نماز می‌خوانند و بر پیامبر و خاندانش (ع) درود می‌فرستند؛ آن‌جا را زیارت می‌کنند و کسی بر این عقیده نیست که امام مهدی (ع) در آن سرداب سکونت دارد یا این که از آن‌جا ظهور خواهد کرد.

دوران ظهور

دوران ظهور حضرت مهدی (ع) که درخشان‌ترین فراز تاریخ و روشن‌ترین دوران زندگی انسانی است، ویژگی‌های فراوانی دارد از جمله مهم‌ترین آن‌ها حاکمیت واپسین معصوم و حجت الهی است. درباره محل زندگی حضرت مهدی (ع) و حکومت آن حضرت در عصر ظهور، روایات فراوانی وجود دارد. در این روایات، به طور عمده مسجد سهله را منزل آن حضرت و شهر کوفه را به عنوان پایگاه حکومتی آن حضرت معرفی کرده‌اند[۱۴].

  1. روزی در محضر مقدس رئیس مذهب، حضرت امام صادق (ع) از مسجد سهله گفت‌وشنود شد، آن حضرت فرمود: أما انه منزل صاحبنا اذا قام باهله[۱۵]؛ آن‌جا اقامتگاه صاحب ما است؛ هنگامی که با خانواده‌اش قیام کند. در برخی از منابع، به جای "قام"، "قدم" تعبیر شده است؛ یعنی هنگامی که تشریف بیاورد[۱۶].
  2. امیر مؤمنان علی (ع) هنگام ترسیم خط سیر حضرت ولی عصر (ع) در آستانه ظهور، می‌فرماید: گویی او را با چشم خود می‌بینم که از وادی السلام عبور کرده، بر فراز اسبی که سپیدی پاها و پیشانی‌اش همی درخشد، به سوی مسجد سهله در حرکت است و زیر لب زمزمه دارد و خدا را این‌گونه می‌خواند: لا اله الا الله حقا حقا..[۱۷].
  3. امام صادق (ع) خطاب به یار باوفایش ابوبصیر فرمود: ای ابا محمد! گویی فرود آمدن قائم (ع) را با اهل و عیالش در مسجد سهله، با چشم خود می‌بینم. ابوبصیر عرض کرد: "آیا محل اقامت دائمی آن حضرت، در مسجد سهله خواهد بود؟" حضرت فرمود: "آری". سپس فرمود: مسجد سهله، اقامتگاه حضرت ادریس (ع) بود. مسجد سهله اقامتگاه حضرت ابراهیم (ع) بود. خداوند، پیامبری را مبعوث نکرده، جز این که در مسجد سهله نماز گزارده است. مسجد سهله، پایگاه حضرت خضر (ع) است. کسی که در مسجد سهله اقامت کند، همانند کسی است که در خیمه رسول اکرم (ص) اقامت کند. مرد و زن با ایمانی یافت نمی‌شود، جز این که دلش به سوی مسجد سهله پر می‌زند..[۱۸]. البته چگونگی زندگی در عصر ظهور مشخص نشده است؛ ولی به نظر می‌رسد تفاوت بسیاری با نحوه زندگی امروزی داشته باشد. تکامل علوم بشری، کمال عقلانی بشر، گسترش خارق العاده امکانات و رفاه عمومی، امنیت فراگیر بر کل کره زمین و... به طور قطع ویژگی‌هایی را برای زندگی در آن زمان ایجاد خواهد کرد که به راستی در تصور ما نمی‌گنجد[۱۹].


پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. .... لیت شعری أین اسْتَقَرَّتْ بک النوی بَلْ ای أَرْضٍ تقلک أَوْ ثری أَ برضوی أَمْ غیرها أَمْ ذی طوی عزیز علی أَنْ أری الْخُلُقِ وَ لَا تری ...؛ سید بن طاوس، اقبال، ص ۲۹۸.
  2. ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ترجمه منصور پهلوان، ج ۲، ص ۱۴۳.
  3. شیخ کلینی، کافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج ۲، ص ۱۱۹.
  4. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۱۶۴.
  5. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۸۰.
  6. جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۲۴؛ و نیز: پورسید آقایی و دیگران، تاریخ عصر غیبت، ص ۴۵.
  7. ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۱۶۴.
  8. شیخ کلینی، کافی، ج ۲، ص ۱۴۱.
  9. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۲.
  10. نعمانی، الغیبة، ص ۱۸۱.
  11. طبری، دلائل الامامة، ص ۲۹۱.
  12. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۴.
  13. فخر الدین طریحی، مجمع البحرین، ج ۱، ص ۴۶۷.
  14. شیخ صدوق، تهذیب، ج ۳، ص ۲۵۲.
  15. شیخ کلینی، کافی، ج ۳، ص ۴۹۵؛ شیخ صدوق، تهذیب، ج ۳، ص ۲۵۲.
  16. شیخ مفید، ارشاد، ج ۲، ص ۳۸۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۷۱.
  17. طبری، دلائل الامامة، ص ۲۴۳.
  18. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۹۷، ص ۴۳۵، ح ۳.
  19. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۱۲۶-۱۳۹.