|
|
خط ۴۸: |
خط ۴۸: |
| *آن حضرت در روایتی به کوتاه و بلند بودن [[دو غیبت]] [[امام]] اینگونه اشاره کرده است: "برای [[قائم]]، [[دو غیبت]] است؛ یکی از آنها کوتاه و دیگری دراز. در [[غیبت]] نخست، جز [[شیعیان]] مخصوص، کسی از [[جایگاه]] او خبر ندارد و در دیگری، جز خدمتکار ویژه آن حضرت، کسی از مکانش [[آگاه]] نیست"<ref>{{عربی|" لِلْقَائِمِ غَيْبَتَانِ إِحْدَاهُمَا قَصِيرَةٌ وَ الْأُخْرَى طَوِيلَةٌ الْغَيْبَةُ الْأُولَى لَا يَعْلَمُ بِمَكَانِهِ فِيهَا إِلَّا خَاصَّةُ شِيعَتِهِ وَ الْأُخْرَى لَا يَعْلَمُ بِمَكَانِهِ فِيهَا إِلَّا خَاصَّةُ مَوَالِيهِ "}}، شیخ کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۴۰</ref> | | *آن حضرت در روایتی به کوتاه و بلند بودن [[دو غیبت]] [[امام]] اینگونه اشاره کرده است: "برای [[قائم]]، [[دو غیبت]] است؛ یکی از آنها کوتاه و دیگری دراز. در [[غیبت]] نخست، جز [[شیعیان]] مخصوص، کسی از [[جایگاه]] او خبر ندارد و در دیگری، جز خدمتکار ویژه آن حضرت، کسی از مکانش [[آگاه]] نیست"<ref>{{عربی|" لِلْقَائِمِ غَيْبَتَانِ إِحْدَاهُمَا قَصِيرَةٌ وَ الْأُخْرَى طَوِيلَةٌ الْغَيْبَةُ الْأُولَى لَا يَعْلَمُ بِمَكَانِهِ فِيهَا إِلَّا خَاصَّةُ شِيعَتِهِ وَ الْأُخْرَى لَا يَعْلَمُ بِمَكَانِهِ فِيهَا إِلَّا خَاصَّةُ مَوَالِيهِ "}}، شیخ کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۴۰</ref> |
| *لازم یادآوری است آن حضرت در دوران پدر بزرگوار خویش نیز نوعی [[پنهانزیستی]] داشته است و به گونهای نبوده که همگان بتوانند آن حضرت را [[ملاقات]] کنند. همین باعث شده است برخی آغاز [[غیبت]] آن حضرت را از هنگام ولادت بدانند<ref> شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۴۰</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص ۳۱۴ - ۳۲۳.</ref>. | | *لازم یادآوری است آن حضرت در دوران پدر بزرگوار خویش نیز نوعی [[پنهانزیستی]] داشته است و به گونهای نبوده که همگان بتوانند آن حضرت را [[ملاقات]] کنند. همین باعث شده است برخی آغاز [[غیبت]] آن حضرت را از هنگام ولادت بدانند<ref> شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۴۰</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص ۳۱۴ - ۳۲۳.</ref>. |
| ==غیبت در موعودنامه==
| |
| *بررسی تاریخی [[دوران غیبت]]، فرازهایی از حیات پر فراز و نشیب [[تشیع]] را [[آشکار]] میسازد؛ حیاتی که بهویژه در بعد علمی و فرهنگی از [[جایگاه]] و منزلتی خاص در حیطه [[تاریخ اسلام]] برخوردار است. [[دوران غیبت صغری]] به واسطه شرایط اجتماعی خاص پدید آمده، از [[موقعیت]] ویژهای برخوردار بود که اوضاع فرهنگی [[جامعه]] [[شیعی]] نیز تحتتأثیر این [[موقعیت]] قرار گرفت و براساس عناصر تعیینکننده آن، دستخوش تحولاتی شد. تحولاتی بنیادین که اساس فعالیتهای علمی گستردهای را پیریزی کرد و در کمتر از یک قرن به اوج [[شکوفایی]] خود رسید و سیر [[پیشرفت]] آن تا به زمان حال با روندی گاه تند و شتابان و گاه کند و آهسته ادامه یافته است و اینک ما از دستاوردهای ارزنده آن بهرهمند هستیم.
| |
| *در سال ۲۶۰ ه. [[امام حسن عسکری]] {{ع}} پس از دوران کوتاه شش ساله [[امامت]] در سن ۲۷ سالگی [[رحلت]] کرد و تنها [[فرزند]] او که پنج سال از عمرش میگذشت از جانب [[خدای متعال]] و با [[نص]] آن حضرت به [[امامت]] [[منصوب]] گردید. اما به دلایلی [[امام دوازدهم]] {{ع}} از همان زمان از دیدگان [[پنهان]] شد و [[دوران غیبت]] حضرتش پس از پنج سال حضور در ایام حیات پدرش، که تنها عدهای از [[خواص]] [[شیعیان]] موفق به [[دیدار]] وی شدند، آغاز گردید. [[غیبت صغری]] که در سال ۲۶۰ ق. آغاز شد و پس از ۶۹ سال در سال ۳۲۹ ق. با درگذشت چهارمین و آخرین [[نائب خاص]] [[امام]] {{ع}} پایان یافت، در واقع مقدمه و آغازی برای [[غیبت طولانی]] بود، تا شرایط پذیرش [[موقعیت]] جدید برای مردمان فراهم گردد و [[شیعیان]] [[آمادگی]] [[درک]] دورانی را داشته باشند که در آن از حضور [[امام]] [[معصوم]] بهطور مستقیم بیبهرهاند.
| |
| *[[درک]] این [[موقعیت]] جدید مستلزم عبور از یک مرحله واسط بود که فراهمکننده شرایط و [[آمادگی]] مذکور باشد. این مرحله میانی که با روندی تدریجی از اوایل قرن سوم هجری و در واقع پس از [[شهادت]] [[امام رضا]] {{ع}} آغاز شده بود با حرکتی رو به تزاید به تدریج تا نیمه این قرن ادامه یافت. در واقع این حرکت بهطور غیرمستقیم از زمانی آغاز شد که [[هارون]] الرشید، [[خلیفه عباسی]] شرایط دشواری را بر [[امام هفتم]]، [[امام کاظم|موسی بن جعفر]] {{ع}} تحمیل کرد و آن حضرت را به شدت تحت مراقبت قرار داد و سالها در زندانهای [[بغداد]] محبوس کرد. گرچه پس از آن، در زمان حیات [[امام رضا]] {{ع}} آن سختگیری و فشارها به حداقل خود رسید، ولی در آغاز قرن سوم هجری شرایط بهگونهای دیگر تغییر یافت. [[معتصم]] [[خلیفه]] [[جانشین]] مأمون، [[امام جواد]] {{ع}} را شدیدا تحتنظر قرار داد و وی را به [[بغداد]] مرکز [[حکومت]] احضار کرد و در نهایت در سال ۳۲۰ ق [[امام]] را [[مسموم]] نموده و به [[شهادت]] رسانید.
| |
| *شهر [[سامرا]] که در واقع پادگان نظامی بود و [[معتصم]] آن را تأسیس کرد، پس از او محل حبس و تبعیدگاه [[امام هادی]] و [[امام عسکری]] {{عم}} شد. [[متوکل]] [[خلیفه]] سفاک [[عباسی]] که از [[وجود امام]] در [[مدینه]] بیمناک بود ایشان را به شهر [[سامرا]] آورده و تحت الحفظ نگاه داشت. در طی این دوران روابط مستقیم [[شیعیان]] با [[امامان]] به حداقل خود رسید. آنان در واقع امکان دسترسی به [[امام]] {{ع}} را نداشتند، مگر بهطور مخفیانه و از طریق مکاتبه و یا با کمک خدمتکاران ایشان، یا در قالب فروشندگان دورهگرد یا عابران رهگذر یا... وضعیت مذکور به تدریج و بهطور غیر مستقیم، این [[آمادگی]] را در [[مردم]] پدید میآورد که در زمان عدم حضور و یا عدم دسترسی مستقیم به [[امام]] چه باید کرد؟ از طرفی [[امامان]] {{عم}} نیز در چنین شرایطی، ملاکهای راهیابی و مصادر مراجعه [[شیعیان]] را مشخص میکردند. [[نظام وکالت]] که از دیرباز وجود داشت در این زمان هرچه بیشتر گسترش یافت. [[ائمه]] {{عم}} وکیلانی از جانب خود در [[شهرها]] و بلاد مختلف تعیین میکردند که محل [[رجوع]] [[مردم]] و روابط آنها با ایشان بودند.
| |
| *[[شیعیان]] در شهرهای دور و نزدیک با این [[وکیلان]] ارتباط یافته، مسایل خود را میپرسیدند، نیازهای خود را بیان میکردند و وجوهات شرعی را به آنها میپرداختند تا آنها را به [[ائمه]] {{عم}} رد کنند. این [[نظام وکالت]] در واقع مرحله ابتدایی [[نظام]] نیابتی بود که در [[دوران غیبت صغری]] شکل گرفت. با این حال با آغاز [[دوران غیبت صغری]]، وضعیت بهگونهای خاص تغییر یافت. باوجود اینکه اولین [[نائب خاص]] [[امام]] {{ع}} مدتها قبل از طرف [[امام عسکری]] {{ع}} به [[شیعیان]] معرفی شده بود، ولی [[حیرت]] و سردرگمی فراوانی [[شیعیان]] را فراگرفت. راه ارتباط با [[امام]] {{ع}} منحصر به [[نائب خاص]] حضرت گردید و حتی [[وکیلان]] [[امام]] {{ع}} نیز قادر به دسترسی به [[امام]] نبودند؛ اگرچه امکان [[دیدار]] با [[امام]] بهطور کلی منتفی نبود و چهبسا کسانی به [[دیدار]] حضرت نایل میشدند. در واقع [[غیبت صغری]] برای فراهم شدن شرایط لازم جهت [[درک]] [[دوران غیبت کبری]] امری ضروری بود؛ چرا که در طی آن [[مردم]] میآموختند که مصدر [[رجوع]] آنها در [[امور دینی]]، [[فقیهان]] و [[عالمان دینی]] هستند که موردنیاز و مراجعه مردماند و علمای [[شیعه]] نیز به [[ضرورت]] این نکته پی بردند که مصادر و [[مراجع]] علمی که موردنیاز و مراجعه [[مردم]] هستند، بایستی بهگونهای متقن و ثابت در دسترس [[مردم]] قرار گیرند.
| |
| *مسأله [[غیبت]] امری نبود که به تازگی مطرح شده باشد، بلکه در سخنان [[معصومین]] {{عم}} بارها به آن اشاره شده بود و [[مردم]] کمابیش با آن آشنا بودند. در روایاتی که از [[نبی اکرم]] {{صل}} [[نقل]] شده بود، حضرت ضمن بیان خصوصیات [[امام مهدی]] {{ع}} به مسأله [[غیبت]] حضرتش نیز اشاره کرده بود. در یکی از این [[روایات]] [[پیامبر]] {{صل}} چنین فرمود: [[مهدی]] از [[فرزندان]] من است نام او نام من و [[کنیه]] او [[کنیه]] من است و شبیهترین [[مردم]] به من از حیث [[آفرینش]] و خلق و خوی است. او [[غیبت]] و دوران حیرتی دارد که مردمان در آن به [[گمراهی]] میافتند، سپس همانند شهاب تندرو میآید و [[زمین]] را از [[عدل و داد]] پر میکند، همانطور که از [[ظلم]] و [[جور]] پر شده باشد<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۱، ص ۲۸۷.</ref>. [[ائمه]] {{عم}} نیز در گفتار خود به مسأله [[غیبت]] [[امام مهدی]] {{ع}} و سختیها و نابسامانیهای آن دوران اشاره کردهاند و از تکتک ایشان روایاتی به این مضامین [[نقل]] شده است.
| |
| *اساساً مسأله [[غیبت]] در گفتار [[معصومین]] {{عم}} بهعنوان یک [[سنت]] الهی مطرح شده که در میان [[انبیای پیشین]] و اوصیای آنها معمول بوده است. بنا به [[روایات]]، [[صالح]] [[پیامبر]] در سن پیری از میان قومش [[غایب]] شد و [[غیبت]] او مدتی به طول انجامید، بهطوری که چون به میان قومش بازگشت وی را نشناختند. [[موسی]] {{ع}} نیز مدتی [[غایب]] بود و در طی این مدت [[بنی اسرائیل]] در [[حیرت]] و سرگردانی و [[رنج]] بسیار به سر میبردند، تا بار دیگر [[موسی]] به نزد آنها بازگشت. چنین غیبتهایی درباره حضرت یونس، [[یوسف]] و برخی دیگر از [[پیامبران]] ذکر شده است. بنابراین مسأله [[غیبت]] به مانند [[سنت]] جاریهای تلقی شده است که درباره [[امام مهدی]] {{ع}} در [[امت]] [[خاتم الانبیاء]] نیز مصداق پیدا میکند.
| |
| *طرح مسأله [[غیبت]] از همان دهههای اول [[تاریخ اسلام]] چنان شایع و معمول شده بود که بسیاری از فرقههایی که از [[تشیع]] منشعب میشدند، بهگونهای به مسأله [[غیبت]] [[معتقد]] میگردیدند. "[[کیسانیه]]" اولین فرقهای که از [[شیعه]] جدا شدند قائل به [[امامت]] [[محمد حنفیه]] و [[معتقد]] بودند که وی از میان آنها [[غایب]] شده و در [[کوه رضوی]] مخفی گردیده و روزی [[ظهور]] خواهد کرد. "ابو مسلمیّه" همین [[عقیده]] را درباره ابومسلم داشتند. بهطور کلی هریک از فرقههای [[شیعی]] که در [[امامت]] یکی از [[ائمه]] {{عم}} توقف کردند و مسیر خود را از [[تشیع]] [[اثنی عشری]] جدا کردند، به نوعی [[غیبت]] درباره [[امام]] خود [[معتقد]] شدند. این امر حاکی از آن است که مسأله [[غیبت]] [[امام مهدی]] {{ع}} کاملا در بین [[مسلمانان]] و [[شیعیان]] شناخته شده و شایع بوده است. آنچه این مطلب را تأیید و تأکید میکند تألیف و تصنیف کتابهایی در موضوع [[غیبت]]، پیش از آغاز [[غیبت صغری]] و در زمان حضور [[ائمه]] {{ع}} است<ref>نشریه موعود، شماره ۲۷، ص ۴۲.</ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۵۱۹.</ref>.
| |
| ==غیبت در فرهنگنامه آخرالزمان== | | ==غیبت در فرهنگنامه آخرالزمان== |
| *[[غیبت]] در اصطلاح به معنی [[پنهان]] بودن [[امام زمان]]{{ع}} از نظر [[مردم]] است. [[ولادت حضرت مهدی]]{{ع}} از نظر [[عامه]] [[مردم]] مخفی بود و اکثر [[مردم]] حتی بسیاری از [[دوستان]] نیز از ولادت آن جناب اطلاعی نداشتند. این امر به خاطر این بود که [[دشمنان]] پی به [[حقانیت]] [[شیعه]] برده بودند و میدانستند او [[آخرین حجت الهی]] است و بنابراین به شدت سعی میکردند به او دست پیدا کرده و به زعم [[باطل]] خود با کشتن ایشان [[خیال]] خود را از دست [[امامان شیعه]] راحت کنند، اما غافل از اینکه [[خداوند]] [[وعده]] داده که [[منجی آخرالزمان]] [[ظهور]] خواهد کرد و [[جهان]] را از لوث این [[ظالمان]] [[پاک]] میگرداند. | | *[[غیبت]] در اصطلاح به معنی [[پنهان]] بودن [[امام زمان]]{{ع}} از نظر [[مردم]] است. [[ولادت حضرت مهدی]]{{ع}} از نظر [[عامه]] [[مردم]] مخفی بود و اکثر [[مردم]] حتی بسیاری از [[دوستان]] نیز از ولادت آن جناب اطلاعی نداشتند. این امر به خاطر این بود که [[دشمنان]] پی به [[حقانیت]] [[شیعه]] برده بودند و میدانستند او [[آخرین حجت الهی]] است و بنابراین به شدت سعی میکردند به او دست پیدا کرده و به زعم [[باطل]] خود با کشتن ایشان [[خیال]] خود را از دست [[امامان شیعه]] راحت کنند، اما غافل از اینکه [[خداوند]] [[وعده]] داده که [[منجی آخرالزمان]] [[ظهور]] خواهد کرد و [[جهان]] را از لوث این [[ظالمان]] [[پاک]] میگرداند. |