انواع برداشت از انتظار چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۱۴
، ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۰جایگزینی متن - '، ص: ' به '، ص'
جز (جایگزینی متن - '، ص: ' به '، ص') |
|||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
*برداشتهای منفی از موضوع [[انتظار فرج]] را میتوان به صورت زیر دسته بندی کرد: | *برداشتهای منفی از موضوع [[انتظار فرج]] را میتوان به صورت زیر دسته بندی کرد: | ||
#'''[[انتظار]] [[مذهب]] احتراز''': برخی [[ظهور]] را تنها به ارادۀ [[الهی]] وابسته میدانند و تلاش در برابر [[حاکمان جور]] را بیتأثیر میشمارند، [[اصلاح]] امور را به آمدن [[حضرت مهدی]] واگذار میکنند و نه تنها برای برپایی [[حکومت]] [[اقدام]] نمیکنند بلکه آن را [[مانع]] [[ظهور]] و محکوم به بطلان میپندارند<ref>ر.ک. [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ص۳۵۷، ۳۶۶</ref>. چنین انتظاری از نظر فردی، عامل رکود و توقف است و از نظر [[اجتماعی]] وسیلهای برای خاموش ساختن جنبشهای ضدّ استعماری است<ref>ر.ک. [[میرزا عباس مهدوی فرد|مهدوی فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص ۸۹ ـ ۹۴؛ [[سکینه طاووسی|طاووسی، سکینه]]، [[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]، ص ۲۵ به نقل از مهدی منتظر، ص ۳۶.</ref>. انتظاری بدینگونه نوعی عقبگرد، [[ارتداد]] و حتی [[انحراف]] از [[آیات]] تحرکبخش [[قرآن]] است. عامل زبونی، [[بیعدالتی]]، [[نابرابری]]، رکود و سکون و کنارهگیری است<ref>ر.ک. [[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص ۳۷ و ۳۸؛ [[سکینه طاووسی|طاووسی، سکینه]]، [[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]، ص ۲۵ [[عبدالله محمدهاشمی|محمدهاشمی، عبدالله]]، [[فرهنگ انتظار زمینه ساز تحقق جامعه مهدوی (مقاله)|فرهنگ انتظار زمینه ساز تحقق جامعه مهدوی]]، ص ۲۷</ref>. به طور کلی هرگونه برداشتی که از آن، بوی ایستایی و سکون و بیتحرکی به مشام رسد، به طور کامل [[نادرست]] است. از اینرو این برداشت و تلقی از [[انتظار]] همواره مورد [[مذمت]] و [[سرزنش]] بزرگان [[دین]] قرار گرفته و همواره [[پیروان]] [[مکتب]] [[اهلبیت]]{{ع}} از آن پرهیز داده شدهاند<ref>ر.ک. [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]، [[مؤلفههای انتظار توانمند از نگاه روایات معصومین (مقاله)|مؤلفههای انتظار توانمند از نگاه روایات معصومین]]، ص؟؟؟</ref>. | #'''[[انتظار]] [[مذهب]] احتراز''': برخی [[ظهور]] را تنها به ارادۀ [[الهی]] وابسته میدانند و تلاش در برابر [[حاکمان جور]] را بیتأثیر میشمارند، [[اصلاح]] امور را به آمدن [[حضرت مهدی]] واگذار میکنند و نه تنها برای برپایی [[حکومت]] [[اقدام]] نمیکنند بلکه آن را [[مانع]] [[ظهور]] و محکوم به بطلان میپندارند<ref>ر.ک. [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ص۳۵۷، ۳۶۶</ref>. چنین انتظاری از نظر فردی، عامل رکود و توقف است و از نظر [[اجتماعی]] وسیلهای برای خاموش ساختن جنبشهای ضدّ استعماری است<ref>ر.ک. [[میرزا عباس مهدوی فرد|مهدوی فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص ۸۹ ـ ۹۴؛ [[سکینه طاووسی|طاووسی، سکینه]]، [[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]، ص ۲۵ به نقل از مهدی منتظر، ص ۳۶.</ref>. انتظاری بدینگونه نوعی عقبگرد، [[ارتداد]] و حتی [[انحراف]] از [[آیات]] تحرکبخش [[قرآن]] است. عامل زبونی، [[بیعدالتی]]، [[نابرابری]]، رکود و سکون و کنارهگیری است<ref>ر.ک. [[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص ۳۷ و ۳۸؛ [[سکینه طاووسی|طاووسی، سکینه]]، [[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]، ص ۲۵ [[عبدالله محمدهاشمی|محمدهاشمی، عبدالله]]، [[فرهنگ انتظار زمینه ساز تحقق جامعه مهدوی (مقاله)|فرهنگ انتظار زمینه ساز تحقق جامعه مهدوی]]، ص ۲۷</ref>. به طور کلی هرگونه برداشتی که از آن، بوی ایستایی و سکون و بیتحرکی به مشام رسد، به طور کامل [[نادرست]] است. از اینرو این برداشت و تلقی از [[انتظار]] همواره مورد [[مذمت]] و [[سرزنش]] بزرگان [[دین]] قرار گرفته و همواره [[پیروان]] [[مکتب]] [[اهلبیت]]{{ع}} از آن پرهیز داده شدهاند<ref>ر.ک. [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]، [[مؤلفههای انتظار توانمند از نگاه روایات معصومین (مقاله)|مؤلفههای انتظار توانمند از نگاه روایات معصومین]]، ص؟؟؟</ref>. | ||
#'''[[زمینه سازی]] [[ظهور]] با [[کمک]] به رواج [[فساد]] و [[گناه]]''': دستۀ دیگری معتقدند [[امام زمان]] {{ع}}، زمانی [[ظهور]] میکنند که [[دنیا]] پر از [[فساد]] و [[تباهی]] شده باشد، پس ما نباید در [[زمان غیبت]] با [[انحرافها]] و مفاسدی که در [[جامعه]] وجود دارد مقابله کنیم، بلکه باید [[جامعه]] را به حال خود بگذاریم تا گناهها زیاد شده و [[فرج]] نزدیک بشود<ref>ر.ک. [[علی باقی نصرآبادی|نصرآبادی، علی باقی]]، [[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]، ص ۱۱۳-۱۱۸؛ [[محمد صابر جعفری|جعفری، محمد صابر]]، [[انتظار فرج ۱ (مقاله)|انتظار فرج]]، ص؟؟؟</ref>. بلکه بالاتر برخی معتقدند ما نه تنها نباید جلوی [[گناهان]] را بگیریم، بلکه باید به آنها دامن هم بزنیم تا [[دنیا]] پر از [[جور]] و [[ظلم]] بشود و [[زمینۀ ظهور]] [[حضرت]] تحقّق یابد<ref>ر.ک. [[محمد محمدرضایی|محمدرضایی، محمد]]، [[معنای جدیدی از انتظار فرج حضرت ولی عصر (مقاله)|معنای جدیدی از انتظار فرج حضرت ولی عصر]]، ص ۱۲؛ [[علی باقی نصرآبادی|نصرآبادی، علی باقی]]، [[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]، | #'''[[زمینه سازی]] [[ظهور]] با [[کمک]] به رواج [[فساد]] و [[گناه]]''': دستۀ دیگری معتقدند [[امام زمان]] {{ع}}، زمانی [[ظهور]] میکنند که [[دنیا]] پر از [[فساد]] و [[تباهی]] شده باشد، پس ما نباید در [[زمان غیبت]] با [[انحرافها]] و مفاسدی که در [[جامعه]] وجود دارد مقابله کنیم، بلکه باید [[جامعه]] را به حال خود بگذاریم تا گناهها زیاد شده و [[فرج]] نزدیک بشود<ref>ر.ک. [[علی باقی نصرآبادی|نصرآبادی، علی باقی]]، [[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]، ص ۱۱۳-۱۱۸؛ [[محمد صابر جعفری|جعفری، محمد صابر]]، [[انتظار فرج ۱ (مقاله)|انتظار فرج]]، ص؟؟؟</ref>. بلکه بالاتر برخی معتقدند ما نه تنها نباید جلوی [[گناهان]] را بگیریم، بلکه باید به آنها دامن هم بزنیم تا [[دنیا]] پر از [[جور]] و [[ظلم]] بشود و [[زمینۀ ظهور]] [[حضرت]] تحقّق یابد<ref>ر.ک. [[محمد محمدرضایی|محمدرضایی، محمد]]، [[معنای جدیدی از انتظار فرج حضرت ولی عصر (مقاله)|معنای جدیدی از انتظار فرج حضرت ولی عصر]]، ص ۱۲؛ [[علی باقی نصرآبادی|نصرآبادی، علی باقی]]، [[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]، ص۱۱۳-۱۱۸؛ [[محمد صابر جعفری|جعفری، محمد صابر]]، [[انتظار فرج ۱ (مقاله)|انتظار فرج]]، ص؟؟؟.</ref>. برخی دولتهای [[جابر]] مدعی شدهاند که با جنایتهای روزافزون به [[مقدمات ظهور]] [[منجی]] [[کمک]] میکنند<ref>ر.ک. [[مریم کریمیتبار|کریمیتبار، مریم]]، [[اهداف دولت زمینهساز ظهور (مقاله)|اهداف دولت زمینهساز ظهور]]، ص۱۲۱-۱۲۲؛ [[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص۳۹-۴۰.</ref>. چگونه میتوان پذیرفت آن [[حضرت]] برای [[اصلاح]] [[جوامع بشری]]، هر نوع [[سختی]] را [[تحمل]] کنند، اما [[پیروان]] او در بی تفاوتی کامل به سر برند و از همه مهمتر دو اصل اساسی [[دینی]] یعنی [[امر به معروف و نهی از منکر]] را متروک گذارند<ref>ر.ک. [[سید مهدی شمس الدین|شمس الدین، سید مهدی]]، [[در ساحل انتظار (کتاب)|در ساحل انتظار]]، ص۳۱-۳۳.</ref>. | ||
#'''صرف [[دعا]] و عمل به [[تکلیف]]''': کسانی که [[تکلیف]] [[مردم]] در [[زمان غیبت]] را تنها [[دعا برای تعجیل فرج]] [[حضرت حجت]] {{ع}} میدانستند و به [[تکالیف]] خودشان هم عمل میکردند و [[امر به معروف و نهی از منکر]] هم میکردند، منتها درصدد [[اقدام]] عملی خاصی نبودند<ref>ر.ک. [[علی باقی نصرآبادی|نصرآبادی، علی باقی]]، [[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]، ص ۱۱۳-۱۱۸؛ [[محمد صابر جعفری|جعفری، محمد صابر]]، [[انتظار فرج ۱ (مقاله)|انتظار فرج]]، ص؟؟؟</ref>. به عبارتی دیگر برخی چنین میاندیشند که [[انتظار]] جز به معنای چشم انتظاری برای [[حضرت مهدی]] و [[سکوت]] و خمودی چیز دیگری نیست و این [[انتظار]] هیچگونه تحول و تغییری در نقش و کارکرد [[اجتماعی]] اعضای [[جامعه]] بر جای نخواهد گذاشت<ref>ر.ک. [[محمد رضا ضمیری|ضمیری، محمد رضا]]، [[کارکردهای انتظار سازنده در اصلاح ناهنجاریهای اجتماعی (مقاله)|کارکردهای انتظار سازنده در اصلاح ناهنجاریهای اجتماعی]]، ص ۲۸۳ ـ ۲۸۴. </ref>. | #'''صرف [[دعا]] و عمل به [[تکلیف]]''': کسانی که [[تکلیف]] [[مردم]] در [[زمان غیبت]] را تنها [[دعا برای تعجیل فرج]] [[حضرت حجت]] {{ع}} میدانستند و به [[تکالیف]] خودشان هم عمل میکردند و [[امر به معروف و نهی از منکر]] هم میکردند، منتها درصدد [[اقدام]] عملی خاصی نبودند<ref>ر.ک. [[علی باقی نصرآبادی|نصرآبادی، علی باقی]]، [[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]، ص ۱۱۳-۱۱۸؛ [[محمد صابر جعفری|جعفری، محمد صابر]]، [[انتظار فرج ۱ (مقاله)|انتظار فرج]]، ص؟؟؟</ref>. به عبارتی دیگر برخی چنین میاندیشند که [[انتظار]] جز به معنای چشم انتظاری برای [[حضرت مهدی]] و [[سکوت]] و خمودی چیز دیگری نیست و این [[انتظار]] هیچگونه تحول و تغییری در نقش و کارکرد [[اجتماعی]] اعضای [[جامعه]] بر جای نخواهد گذاشت<ref>ر.ک. [[محمد رضا ضمیری|ضمیری، محمد رضا]]، [[کارکردهای انتظار سازنده در اصلاح ناهنجاریهای اجتماعی (مقاله)|کارکردهای انتظار سازنده در اصلاح ناهنجاریهای اجتماعی]]، ص ۲۸۳ ـ ۲۸۴. </ref>. | ||
#'''[[انتظار مذهب اعتراض]]''': از جمله برداشتهای قابل نقد، تفسیری است که [[انتظار]] را به صورت مطلق؛ مذهبی اعتراضی معرفی مینماید: "[[انتظار مذهب اعتراض]] است، [[منتظر]]، معترض به وضع موجود و خواستار وضع مطلوب است. [[مذهب]] [[انتظار]] مذهبی است که حرف دارد و میتواند کاری انجام دهد. این [[منتظر]] به آنچه هست [[دل]] نمیبندد و به آنچه که باید باشد میاندیشد. او مهاجم به [[ظلم]] است و این [[اعتراض]] ریشه در یک [[مبارزه]] و "نه [[تاریخی]] دارد" "نه"ای که از [[سقیفه]] و از زبان [[علی]]{{ع}} شنیده شد"<ref>[[علی شریعتی|شریعتی، علی]]، انتظار مذهب اعتراض. </ref>. هرچند این [[تفسیر]]؛ [[انتظار]] را موجب تخدیر و [[تسلیم]] نمیداند و از این جهت تفسیری مطلوب است اما در برابر این نظریه هم دو پرسش مطرح است. اول اینکه دامنۀ این [[اعتراض]] تا کجاست؟ تا [[رفاه]]، تا [[عدالت]]، تا عرفان، تا [[آزادی]] تا [[شکوفایی]] و [[تکامل]] و یا... و دوم اینکه پیآمد این [[اعتراض]] چیست؟ چه باری بر دوش [[منتظر]] میگذارد و این نفی با چه اثباتی همراه میشود؟<ref>ر.ک. [[میرزا عباس مهدوی فرد|مهدوی فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص ۸۹ ـ ۹۴.</ref> | #'''[[انتظار مذهب اعتراض]]''': از جمله برداشتهای قابل نقد، تفسیری است که [[انتظار]] را به صورت مطلق؛ مذهبی اعتراضی معرفی مینماید: "[[انتظار مذهب اعتراض]] است، [[منتظر]]، معترض به وضع موجود و خواستار وضع مطلوب است. [[مذهب]] [[انتظار]] مذهبی است که حرف دارد و میتواند کاری انجام دهد. این [[منتظر]] به آنچه هست [[دل]] نمیبندد و به آنچه که باید باشد میاندیشد. او مهاجم به [[ظلم]] است و این [[اعتراض]] ریشه در یک [[مبارزه]] و "نه [[تاریخی]] دارد" "نه"ای که از [[سقیفه]] و از زبان [[علی]]{{ع}} شنیده شد"<ref>[[علی شریعتی|شریعتی، علی]]، انتظار مذهب اعتراض. </ref>. هرچند این [[تفسیر]]؛ [[انتظار]] را موجب تخدیر و [[تسلیم]] نمیداند و از این جهت تفسیری مطلوب است اما در برابر این نظریه هم دو پرسش مطرح است. اول اینکه دامنۀ این [[اعتراض]] تا کجاست؟ تا [[رفاه]]، تا [[عدالت]]، تا عرفان، تا [[آزادی]] تا [[شکوفایی]] و [[تکامل]] و یا... و دوم اینکه پیآمد این [[اعتراض]] چیست؟ چه باری بر دوش [[منتظر]] میگذارد و این نفی با چه اثباتی همراه میشود؟<ref>ر.ک. [[میرزا عباس مهدوی فرد|مهدوی فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص ۸۹ ـ ۹۴.</ref> | ||
خط ۱۶۳: | خط ۱۶۳: | ||
:::::#سومین برداشت از مفهوم [[انتظار فرج]]، برداشت کسانی است که به استناد برخی [[روایات]] میگویند: [[حضرت قائم]]{{ع}}، زمانی [[ظهور]] میکنند که [[دنیا]] پر از [[فساد]] و [[تباهی]] شده باشد، پس ما نباید در [[زمان غیبت]] با [[انحرافها]] و مفاسدی که در [[جامعه]] وجود دارد مقابله کنیم، بلکه باید [[جامعه]] را به حال خود بگذاریم تا به خودی خود [[زمینه ظهور]] [[حضرت]] فراهم شود. [[امام]] در اینباره میفرمایند: "یک دستهای میگفتند که خوب باید عالم پر از [[معصیت]] بشود تا [[حضرت]] بیاید. ما باید [[نهی از منکر]] نکنیم، [[امر به معروف]] هم نکنیم تا [[مردم]] هر کاری میخواهند بکنند. گناهها زیاد بشود تا [[فرج]] نزدیک بشود"<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۶.</ref>. | :::::#سومین برداشت از مفهوم [[انتظار فرج]]، برداشت کسانی است که به استناد برخی [[روایات]] میگویند: [[حضرت قائم]]{{ع}}، زمانی [[ظهور]] میکنند که [[دنیا]] پر از [[فساد]] و [[تباهی]] شده باشد، پس ما نباید در [[زمان غیبت]] با [[انحرافها]] و مفاسدی که در [[جامعه]] وجود دارد مقابله کنیم، بلکه باید [[جامعه]] را به حال خود بگذاریم تا به خودی خود [[زمینه ظهور]] [[حضرت]] فراهم شود. [[امام]] در اینباره میفرمایند: "یک دستهای میگفتند که خوب باید عالم پر از [[معصیت]] بشود تا [[حضرت]] بیاید. ما باید [[نهی از منکر]] نکنیم، [[امر به معروف]] هم نکنیم تا [[مردم]] هر کاری میخواهند بکنند. گناهها زیاد بشود تا [[فرج]] نزدیک بشود"<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۶.</ref>. | ||
:::::#دیدگاه چهارم این است که ما نه تنها نباید جلوی [[معاصی]] و گناهانی که در [[جامعه]] وجود دارد بگیریم، بلکه باید به آنها دامن هم بزنیم تا [[زمینه ظهور]] [[حجت]]{{ع}} هرچه بیشتر فراهم شود: "یک دسته از این بالاتر بودند، میگفتند:باید دامن زد به گناهها، [[دعوت]] کرد [[مردم]] را به [[گناه]] تا [[دنیا]] پر از [[جور]] و [[ظلم]] بشود و [[حضرت]]{{ع}} تشریف بیاورند. این هم دستهای بودند که البته در بین این دسته منحرفهایی هم بودند، اشخاص [[سادهلوح]] هم بودند. منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن میزدند"<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۶.</ref>. [[حضرت]] [[امام]] دو دیدگاه اخیر (سوم و چهارم) را به شدت مورد [[انتقاد]] قرار داده و در ادامه سخنانشان میفرمایند: "یعنی خلاف [[ضرورت]] [[اسلام]]، خلاف [[قرآن]] نیست این معنا که ما دیگر [[معصیت]] بکنیم تا [[حضرت صاحب]] بیاید![[حضرت]] که تشریف میآورند برای چه میآیند؟برای اینکه گسترش بدهند [[عدالت]] را، برای اینکه [[حکومت]] را تقویت کنند، برای اینکه [[فساد]] را از بین ببرند. ما برخلاف [[آیات]] شریفه [[قرآن]]، دست از [[نهی از منکر]] برداریم، دست از امر بهمعروف برداریم و توسعه بدهیم [[گناهان]] را برای اینکه [[حضرت]] بیایند. [[حضرت]] بیایند چه میکنند؟[[حضرت]] میآیند، میخواهند همین [[کارها]] را بکنند. الان دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم؟ دیگر [[بشر]] تکلیفی ندارد؟ بلکه تکلیفش این است که [[دعوت]] کند [[مردم]] را به [[فساد]]!"<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۷.</ref>. | :::::#دیدگاه چهارم این است که ما نه تنها نباید جلوی [[معاصی]] و گناهانی که در [[جامعه]] وجود دارد بگیریم، بلکه باید به آنها دامن هم بزنیم تا [[زمینه ظهور]] [[حجت]]{{ع}} هرچه بیشتر فراهم شود: "یک دسته از این بالاتر بودند، میگفتند:باید دامن زد به گناهها، [[دعوت]] کرد [[مردم]] را به [[گناه]] تا [[دنیا]] پر از [[جور]] و [[ظلم]] بشود و [[حضرت]]{{ع}} تشریف بیاورند. این هم دستهای بودند که البته در بین این دسته منحرفهایی هم بودند، اشخاص [[سادهلوح]] هم بودند. منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن میزدند"<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۶.</ref>. [[حضرت]] [[امام]] دو دیدگاه اخیر (سوم و چهارم) را به شدت مورد [[انتقاد]] قرار داده و در ادامه سخنانشان میفرمایند: "یعنی خلاف [[ضرورت]] [[اسلام]]، خلاف [[قرآن]] نیست این معنا که ما دیگر [[معصیت]] بکنیم تا [[حضرت صاحب]] بیاید![[حضرت]] که تشریف میآورند برای چه میآیند؟برای اینکه گسترش بدهند [[عدالت]] را، برای اینکه [[حکومت]] را تقویت کنند، برای اینکه [[فساد]] را از بین ببرند. ما برخلاف [[آیات]] شریفه [[قرآن]]، دست از [[نهی از منکر]] برداریم، دست از امر بهمعروف برداریم و توسعه بدهیم [[گناهان]] را برای اینکه [[حضرت]] بیایند. [[حضرت]] بیایند چه میکنند؟[[حضرت]] میآیند، میخواهند همین [[کارها]] را بکنند. الان دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم؟ دیگر [[بشر]] تکلیفی ندارد؟ بلکه تکلیفش این است که [[دعوت]] کند [[مردم]] را به [[فساد]]!"<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۷.</ref>. | ||
:::::#آخرین دیدگاهی که [[حضرت]] [[امام]] در بیانات خود بدان میپردازد، دیدگاه کسانی است که هر اقدامی برای [[تشکیل حکومت]] در [[زمان غیبت]] را خلاف [[شرع]] دانسته و [[عقیده]] دارند که این عمل با [[نصوص]] [[روایات]] مغایر است: "یک دسته دیگری بودند که میگفتند که هر [[حکومتی]] در [[زمان غیبت]] محقق بشود، این [[حکومت]] [[باطل]] است و برخلاف [[اسلام]] است. آنها [[مغرور]] بودند، آنهایی که بازیگر نبودند [[مغرور]] بودند؛ به بعضی روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر [[علمی]] بلند شود [[قبل از ظهور]] [[حضرت]]، آن [[علم]]، [[علم]] [[باطل]] است، آنها [[خیال]] کرده بودند که نه، هر [[حکومتی]] باشد، در صورتی که آن [[روایات]] که هرکس [[علم]] بلند کند، [[علم]] [[مهدی]] به عنوان [[مهدویّت]] بلند کند. حالا ما فرض میکنیم که یک همچون روایاتی باشد، آیا معنایش این است که ما تکلیفمان دیگر ساقط است"<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۷.</ref>. [[حضرت]] [[امام خمینی]] در ادامه کلامشان به نتایج چنین دیدگاهی پرداخته و میفرمایند: "اینکه میگویند [[حکومت]] لازم نیست معنایش این است که [[هرج و مرج]] باشد. اگر یک سال [[حکومت]] در یک مملکتی نباشد، [[نظام]] در یک مملکتی نباشد، آنطور [[فساد]] پر میکند مملکت را، که آن طرفش پیدا نیست. آنی که میگوید [[حکومت]] نباشد، معنایش این است که [[هرج و مرج]] بشود، همه همدیگر را بکشند، همه به هم [[ظلم]] بکنند، برای اینکه [[حضرت]] بیاید، [[حضرت]] بیاید چه کند؟ برای اینکه رفع کند این را، این یک [[آدم]] اگر سفیه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست سیاستی این کار را نکرده باشد که بازی بدهد ماها را که ما کار به آنها نداشته باشیم، آنها بیایند هر کاری بخواهند انجام بدهند، این باید خیلی [[آدم]] نفهمی باشد"<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۷.</ref>. ایشان در ادامه نیز چنین میگویند: "اینهایی که میگویند که هر [[علمی]] بلند بشود... [[خیال]] کردند که هر [[حکومتی]] باشد، این برخلاف [[انتظار فرج]] است، اینها نمیفهمند چه دارند میگویند. اینها تزریق کردند بهشان که این حرفها را بزنند، نمیدانند دارند چیچی میگویند، [[حکومت]] نبودن؛ یعنی اینکه همه [[مردم]] به [[جان]] هم بریزند، بکشند همه را، بزنند همه را، از بین ببرند، برخلاف [[نص]] [[آیات الهی]] [[رفتار]] بکنند. ما اگر فرض میکردیم دویست تا [[روایت]] هم در این باب داشتند، همه را به دیوار میزدیم برای اینکه خلاف [[آیات قرآن]] است. اگر هر روایتی بیاید که [[نهی از منکر]] را بگوید نباید کرد، این را باید به دیوار زد. اینگونه [[روایت]] قابل عمل نیست، و این نفهمها، نمیدانند دارند چه میگویند"<ref>>صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۷.</ref>»<ref>[[علی باقی نصرآبادی|نصرآبادی، علی باقی]]، [[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]، | :::::#آخرین دیدگاهی که [[حضرت]] [[امام]] در بیانات خود بدان میپردازد، دیدگاه کسانی است که هر اقدامی برای [[تشکیل حکومت]] در [[زمان غیبت]] را خلاف [[شرع]] دانسته و [[عقیده]] دارند که این عمل با [[نصوص]] [[روایات]] مغایر است: "یک دسته دیگری بودند که میگفتند که هر [[حکومتی]] در [[زمان غیبت]] محقق بشود، این [[حکومت]] [[باطل]] است و برخلاف [[اسلام]] است. آنها [[مغرور]] بودند، آنهایی که بازیگر نبودند [[مغرور]] بودند؛ به بعضی روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر [[علمی]] بلند شود [[قبل از ظهور]] [[حضرت]]، آن [[علم]]، [[علم]] [[باطل]] است، آنها [[خیال]] کرده بودند که نه، هر [[حکومتی]] باشد، در صورتی که آن [[روایات]] که هرکس [[علم]] بلند کند، [[علم]] [[مهدی]] به عنوان [[مهدویّت]] بلند کند. حالا ما فرض میکنیم که یک همچون روایاتی باشد، آیا معنایش این است که ما تکلیفمان دیگر ساقط است"<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۷.</ref>. [[حضرت]] [[امام خمینی]] در ادامه کلامشان به نتایج چنین دیدگاهی پرداخته و میفرمایند: "اینکه میگویند [[حکومت]] لازم نیست معنایش این است که [[هرج و مرج]] باشد. اگر یک سال [[حکومت]] در یک مملکتی نباشد، [[نظام]] در یک مملکتی نباشد، آنطور [[فساد]] پر میکند مملکت را، که آن طرفش پیدا نیست. آنی که میگوید [[حکومت]] نباشد، معنایش این است که [[هرج و مرج]] بشود، همه همدیگر را بکشند، همه به هم [[ظلم]] بکنند، برای اینکه [[حضرت]] بیاید، [[حضرت]] بیاید چه کند؟ برای اینکه رفع کند این را، این یک [[آدم]] اگر سفیه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست سیاستی این کار را نکرده باشد که بازی بدهد ماها را که ما کار به آنها نداشته باشیم، آنها بیایند هر کاری بخواهند انجام بدهند، این باید خیلی [[آدم]] نفهمی باشد"<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۷.</ref>. ایشان در ادامه نیز چنین میگویند: "اینهایی که میگویند که هر [[علمی]] بلند بشود... [[خیال]] کردند که هر [[حکومتی]] باشد، این برخلاف [[انتظار فرج]] است، اینها نمیفهمند چه دارند میگویند. اینها تزریق کردند بهشان که این حرفها را بزنند، نمیدانند دارند چیچی میگویند، [[حکومت]] نبودن؛ یعنی اینکه همه [[مردم]] به [[جان]] هم بریزند، بکشند همه را، بزنند همه را، از بین ببرند، برخلاف [[نص]] [[آیات الهی]] [[رفتار]] بکنند. ما اگر فرض میکردیم دویست تا [[روایت]] هم در این باب داشتند، همه را به دیوار میزدیم برای اینکه خلاف [[آیات قرآن]] است. اگر هر روایتی بیاید که [[نهی از منکر]] را بگوید نباید کرد، این را باید به دیوار زد. اینگونه [[روایت]] قابل عمل نیست، و این نفهمها، نمیدانند دارند چه میگویند"<ref>>صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۷.</ref>»<ref>[[علی باقی نصرآبادی|نصرآبادی، علی باقی]]، [[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]، ص۱۱۳-۱۱۸.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||