بحث:انواع برداشت از انتظار چیست؟ (پرسش)
نویسنده: آقای ظرافتی
پاسخ تفصیلی
انواع انتظار
- آموزۀ انتظار از محوریترین عقاید به حساب میآید؛ لکن به رغم روشنی و قطعیت معنای راستین انتظار، تفسیر و تبیین انتظار محل اختلاف و برداشتهای گوناگون واقع شده است[۱] و انتظار ظهور منجی، بسان مفاهیمی همچون توکل یا زهد، گاه چنان غلط و نامناسب در اذهان شکل میگیرد که به جای آثار مثبت، پویا و حیاتبخش، پیامدهای تلخ و زیانبار به ویژه در بُعد اجتماعی برای آن برشمرده میشود؛ درحالیکه روح و جان توکل، باور به عدم استقلال اسباب و علل ظاهری در تأثیرگذاری بدون حضور فیض و اذن الهی است که بالطبع هیچگاه با بطالت، بیعاری و رخوت دمساز نیست. مفهوم انتظار نیز در بُعد جامعهشناختیاش دچار کج فهمی شده است[۲].
- دربارۀ چیستی و تحلیل ماهیت انتظار، دو برداشت اصلی و عمده، در این زمینه، عبارت است از:
انتظار مثبت و سازنده
- در این نگرش"انتظار" تنها امید و چشم به راهی نیست، بلکه گرایش عملی و از سنخ "حرکت" و "کار" و "تلاش" است و با منش و رفتار منتظر پیوند دارد، زیرا برپایه آیات[۳] و روایات[۴]، هدف والای انتظار، حاکمیت فراگیر اسلام به دست آخرین حجت الاهی، امام مهدی (ع) است. براین اساس میتوان گفت "انتظار" انگیزهای برآمده از ایمان عمیق به حتمی بودن ظهور حضرت مهدی (ع) است؛ اعتقادی برانگیزاننده و حرکتآفرین که در ساختار فکری و شیوۀ زندگیِ دینیِ منتظر مؤثر است و او را به رفتاری همگون با هدف انتظار و تعامل سازنده با پیشامدهای گوناگون در عرصههای مختلف حیات فردی و اجتماعی وامیدارد. برپایه این تفسیر، "انتظار" اندیشه حرکتآفرین و پویاست که منتظر را به رفتار و اقدامات اصلاحگرایانه وامیدارد. در این نگاه، رویش روح مقاومت و اصلاحگری، ریشه گرفته از اندیشه انتظار در وجود انسان، سبب پیدایی دو رویکرد، یعنی پرهیز از همسویی با عوامل ظلم و فساد و مبارزه با نمادها و نمودهای بیعدالتی از یکسو و خودسازی و اقدامات زمینهساز برای تحقق حکومت عدل جهانی از سوی دیگر است، پس آنان که به وضع موجود دل بسته و فراتر از آن را برنمیتابند، منتظر نیستند، زیرا کسی منتظر است که با پایداری در برابر مظاهر باطل و اصلاح ناراستیها و بیدادگریها، در پی دستیابی به آرمان بلند و هدف سترگی باشد که به انتظار آن نشسته است[۵].
- انتظار مثبت همان سبک و سیاق زندگی منتظران واقعی است؛ انتظاری که در آن هر فرد نسبت به خود و جامعه مسئول است، در این دیدگاه ظهور حضرت مهدی (ع) حلقهای است از حلقههای مبارزه اهل حق و باطل که پیروزی به اهل حق منتهی میشود. سهیم بودن یک فرد در این سعادت وابسته به این است که آن فرد عملا در گروه اهل حق باشد. در روایت آمده است: «خداوند زمین را پر از عدل و داد میکند پس از آنکه از ظلم جور پر شده باشد»[۶]. در این حدیث تکیه بر روی ظلم شده و سخن از گروه ظالم است که مستلزم وجود گروه مظلوم است و این را میرساند که قیام حضرت مهدی (ع) برای حمایت مظلومانی است که استحقاق حمایت دارند. بنابراین انتظار مثبت، انتظار پخته و مسئولانه است که فرد منتظر در هر شرایط در گروه اهل حق جای دارد و در هر شرایطی بر علیه اهل باطل است[۷].
- باید توجه داشت درست است که مصلح واقعی آن حضرت است، ولی پیروان او نیز وظایفی در راستای آمادهسازی خود و جامعه به منظور تسریع در ظهورش دارند و معنای در انتظار خورشید و روشنائی آن بودن این نیست که در تاریکی شب چراغی روشن نکنیم و همچنان در ظلمت و سیاهی شب بدون چراغ بمانیم. منتظران ظهور امام زمان خود نیز مصلحانی کوچکترند که در محدودۀ خود به روشنگری و اصلاح و ارشاد میپردازند و از خاموش ماندن چراغ هدایت و نور جلوگیری مینمایند[۸].
- جان کلام اینکه انتظار مثبت، اعتراض به وضع موجود است برای حرکت به وضع مطلوب و نهایی. بدیهی است نمیتوان از نقش آزادی و اختیار در فراهم آوردن چنین وضعیتی غفلت کرد. آدمی با آگاهی و آزادی و اختیار به سمت و سویی میل میکند که در آن با خودسازی و محیطسازی و جامعهسازی، توان خویش جامعه را مهیای تأسیس دولت مهدوی مینماید[۹].
انتظار منفی و ویرانگر
- انتظار منفی و ویرانگر: انتظار ویرانگر، فلج کننده و بازدارنده که در واقع نوعی "اباحی گری" است، همواره مورد مذمت و سرزنش بزرگان دین قرار گرفته است و این بزرگان پیروان مکتب اهل بیت را از آن پرهیز دادهاند. دراین زمینه گفته شده: "این نوع انتظار حاصل برداشت قشری مردم از مهدویت و قیام و انقلاب مهدی موعود (ع) است که صرفاً ماهیت انفجاری دارد؛ فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ستم ها، تبعیض ها، اختناقها، حق کشیها و تباهیها ناشی میشود. نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است. آنگاه که حق و حقیقت طرفداری نداشته باشد، باطل، یکّه تاز میدان گردد و جز نیروی باطل نیرویی حکومت نکند و فرد صالحی در جهان یافت نشود، این انفجار رخ میدهد و دست غیب برای نجات حقیقت از آستین بیرون میآید؛ بنابراین هر اصلاحی محکوم است؛ زیرا هر اصلاح یک نقطه روشن است و تا در صحنۀ اجتماع، نقطه روشنی هست دست غیب ظاهر نمیشود. بر عکس، هر گناه، فساد، ستم، تبعیض، حق کشی و هر پلیدی ـ به حکم اینکه مقدمه صلاح کلی است و انفجار را قریب الوقوع میکند ـ رواست؛ زیرا "هدف وسیلههای نامشروع را مشروع میکند"؛ پس بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار، ترویج و اشاعه فساد است... این نوع برداشت از ظهور و قیام مهدی موعود (ع) و این نوع انتظار فرج که به نوعی به تعطیل در حدود و مقررات اسلامی منجر میشود و نوعی "اباحیگری" باید شمرده شود، به هیچ وجه با موازین اسلامی و قرآنی وفق نمیدهد[۱۰].
- این انتظار به معنای دست روی دست گذاشتن و منتظر ظهور مصلح ماندن است. در این تلقی هر اصلاحی محکوم به شکست است و گناه و فساد و ظلم و تبعیض و حق کشی، راه را برای ظهور منجی بشریت باز میکند. بدیهی است اینگونه انتظار، عاملی است برای توجیه ستمها و فسادها و حقکُشیها و بیعدالتیها، مسئولیتگریزی و مسئولیتستیزی و پشت کردن به انسان و بشریت و البته بسط استبداد و فقدان بهرهگیری از اختیار و آزادی. در حالی که اگر انسان به ضمیر خود نگاهی بیندازد بر تحرک و تلاش خود در تحقق و تأسیس دولت صالح و عادل مهدوی حکم خواهد کرد. تأسیس دولت مهدوی نیز مبتنی بر تلاش و بردباری و بهرهگیری از آزادی و اختیار آدمی است. اگر قرار بر آن بود که جامعۀ انسانی بی هیچ کار و تلاشی و زحمتی دارای دولتی صالح و عادل میشد بنابراین چرا این مسأله از ابتدای خلقت رخ نداد تا انسان به ناچار این همه درد و رنج را بر دوش نمیکشید[۱۱].
برداشتهای منفی از انتظار
- برداشتهای منفی از موضوع انتظار فرج را میتوان به صورت زیر دسته بندی کرد:
- انتظار مذهب احتراز: عدهای با تفسیری سطحی از انتظار گفتهاند: انتظار یعنی اینکه افراد هیچ تحرکی نداشته باشند و منتظر بمانند تا شخص موعود بیاید و همه امور را سامان دهد. آنان بر این عقیدهاند که انتظار موجب رکود و فرار از تعهدهای اجتماعی و بیتفاوتی نسبت به محیط اطراف و سرنوشت خود و اجتماع میشود[۱۲]. طبیعی و مسلم است که دشمن هم برای دستیابی به اهداف خود از چنین روشی بهره گرفته تا انتظار، با از دست دادن معنای واقعی و حقیقی خود به طور غیر مستقیم تحریف گردد. بر این اساس، برداشت مفهومی ارتجاعی و بسته از انتظار که باعث سکون است نه تنها سبب انحراف تمام اعمال انسان میگردد بلکه به ایجاد زمینه برای استثمارگری و تسلط دشمنان دین بر توده مسلمانان کمک میکند[۱۳]. در این نگرش (انتظار منفی و ویرانگر)، انتظار، عامل رکود و عقبماندگی است و منتظران از هر تلاش و کوشش اصلاحی دست میشویند و در برابر زور و فشار و ظلم و فساد راه خاموشی و سکوت در پیش میگیرند[۱۴]. انتظاری بدین گونه نوعی عقبگرد، ارتداد و حتی انحراف از آیات تحرکبخش قرآن است. عامل زبونی، بیعدالتی، نابرابری، رکود و سکون و کنارهگیری است[۱۵].
- زمینه سازی ظهور با کمک به رواج فساد و گناه: دستۀ دیگری معتقدند امام زمان(ع) زمانی ظهور میکنند که دنیا پر از فساد و تباهی شده باشد، پس ما نباید در زمان غیبت با انحرافها و مفاسدی که در جامعه وجود دارد مقابله کنیم، بلکه باید جامعه را به حال خود بگذاریم تا به خودی خود زمینۀ ظهور حضرت فراهم شود[۱۶]. بلکه بالاتر برخی معتقدند ما نه تنها نباید جلوی معاصی و گناهانی که در جامعه وجود دارد را بگیریم، بلکه باید به آنها دامن هم بزنیم تا زمینۀ ظهور حضرت قائم تحقّق یابد و معنای انتظار هم فقط سلبی است؛ یعنی باید به امید آینده نشست تا حضرت، خود قیام کند و ریشه ستم را بَرکَند[۱۷]. برخی دولتهای ستم پیشه و جابر، مسئله انتظار را دست آویزی برای ظلمهای روزافزون خود قرار دادهاند و مدعی شدهاند که با جنایتهای روزافزون به فراهم کردن زمینه و مقدمات ظهور منجی کمک میکنند[۱۸]. چگونه میتوان پذیرفت آن حضرت برای اصلاح جوامع بشری، هر نوع سختی و دشواری انقلاب و قیام و نیز مشقات غیبت چند صد ساله را تحمل کنند، اما پیروان و شیعیان او در بی تفاوتی کامل بسر برند و از هرگونه حرکت اصلاحی دوری گزینند و در ###313### و آسودگی زندگی بگذرانند و از همه مهمتر اینکه دو اصل اساسی دینی یعنی امر به معروف و نهی از منکر را متروک گذارند و از عمل بدان سرباز زنند و توصیهها و حتی اوامر صریح قرآن و سنت در آن زمینه را به فراموشی سپارند[۱۹]. همچنین باید توجه داشت پرشدن جهان از ظلم و فساد در آستانه ظهور، چهرۀ غالب آن دوره است که البته خود نوعی زمینه سازی به شمار میرود؛ لکن در همین روزگار وجود یاورانی پاک، مقاوم و مبارز که مصلح موعود را یاری رسانند، ضروری است و منافاتی ندارد که در کنار این فساد جهانی، دوستان و یاوران حضرت و دولتهای بیدار با زمینه سازیهای مثبت، افکار جهانیان را برای انقلاب جهانی حضرت آماده سازند[۲۰].
- صرف دعا و عمل به تکلیف: دیدگاه کسانی که تکلیف مردم در زمان غیبت را تنها دعا برای تعجیل فرج حضرت حجت (ع) میدانند. به عبارتی دیگر برخی چنین میاندیشند که انتظار جز به معنای چشمانتظاری برای حضرت مهدی و سکوت و خمودی چیز دیگری نیست. این انتظار هیچگونه تحول و تغییری در نقش و کارکرد اجتماعی اعضای جامعه بر جای نخواهد گذاشت. قطعا میتوان چنین انتظاری را مخرب و افیون مذهب دانست، زیرا آدمی را از اقامه وظایف اجتماعی و سیاسی باز میدارد[۲۱].
- انتظار مذهب اعتراض: از جمله برداشتهای قابل نقد، تفسیری است که انتظار را به صورت مطلق؛ مذهبی اعتراضی معرفی مینماید: "انتظار مذهب اعتراض است، منتظر، معترض به وضع موجود و خواستار وضع مطلوب است. مذهب انتظار مذهبی است که حرف دارد و میتواند کاری انجام دهد. این منتظر به آنچه هست دل نمیبندد و به آنچه که باید باشد میاندیشد. او مهاجم به ظلم است و این اعتراض ریشه در یک مبارزه و "نه تاریخی دارد" "نه"ای که از سقیفه و از زبان علی(ع) شنیده شد"[۲۲]. هرچند این تفسیر؛ انتظار را موجب تخدیر و تسلیم نمیداند و از این جهت تفسیری مطلوب است اما در برابر این نظریه هم دو پرسش مطرح است. اول اینکه دامنۀ این اعتراض تا کجاست؟ تا رفاه، تا عدالت، تا عرفان، تا آزادی تا شکوفایی و تکامل و یا... و دوم اینکه پیآمد این اعتراض چیست؟ چه باری بر دوش منتظر میگذارد و این نفی با چه اثباتی همراه میشود؟ در مورد پرسش اول باید بگوییم آرمانهای دینی از تکامل و شکوفایی استعداد آدمی، بالاتر است، چون زمانی که انسان به تکامل هم برسد، باز مسأله این است که میخواهد در چه جهتی مصرف شود؟ رشد یا خُسر؟ در مورد پرسش دوم هم باید گفت منتظر مهدی آماده است و برای سلطان و تسلط مهدی(ع) زمینهسازی میکند چنانچه در حدیث آمده است[۲۳]: «فَیُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِیِّ سُلْطَانَهُ»[۲۴]
- انتظار خاموش: در این دیدگاه وظیفهای که هر فرد مسلمان نسبت به جامعه خود دارد به فراموشی سپرده شده و حتی از امر به معروف و نهی از منکر هم غفلت شده است: این گروه قائل است انتظار فرج این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه میگذرد، بر ملتها چه میگذرد، بر ملت ما چه میگذرد، به این چیزها کار نداشتند و میگفتند ما تکلیفهای خودمان را عمل میکنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند و کاری به کار آنچه در دنیا میگذرد یا در مملکت خودمان میگذرد نداشته باشیم[۲۵]. این همان برداشتی است که در طول سالیان متمادی سعی کردند در ذهن مردم مسلمان وارد کنند. سلب مسئولیت نسبت به همۀ شرارتها و بدیهای موجود در جامعه[۲۶].
- طاغوت بودن حکومت قبل از ظهور: دیدگاه کسانی که هر اقدامی برای تشکیل حکومت در زمان غیبت را خلاف شرع دانسته و عقیده دارند این عمل با روایات مغایر است و هر علمی قبل از ظهور حضرت بلند شود، طاغوت است[۲۷]. برخی روایات، بر ناکامی و بیثمر بودن تلاشهای زمینهساز اشاره دارد و از ناپختگی قیام در این دوران خبر داده است؛ مانند سخن امام زین العابدین (ع): هر عَلَمی قبل از ظهور حضرت بلند شود، طاغوت است«به خدا سوگند کسی از ما خانواده پیش از ظهور قائم (ع) خروج نکند جز اینکه بمانند جوجهای است که پیش از رسیدن و نیرومند شدن پرهایش از آشیانه خود بپرد و بزمین افتد و کودکان او را بگیرند و با او بازی کنند»[۲۸] برخی دیگر، هرگونه قیام در دوران غیبت را "طاغوت" دانسته است؛ مانند سخن امام باقر (ع): «هر عَلَمی قبل از ظهور حضرت بلند شود، طاغوت است»[۲۹]. امام صادق (ع) با نکوهش برافراشتن پرچم قیام در زمان غیبت، قیام کنندگان را "طاغوت" خوانده و پیروی از آنان را شرک شمرده است: «هر پرچمی که پیش از ظهور امام قائم (ع) افراشته شود صاحب آن طاغوت و سرکش باشد و چون بتی است که در برابر خدا عز و جل پرستیده شود»[۳۰]. برپایه این دیدگاه، ظاهر دو روایت اخیر، با توجه به عمومیت لفظ "کُلُّ" و اضافۀ آن به واژۀ "رَایَةٍ" که نکره است، همگان را از اقدامات مصلحانه و قیام در برابر حاکمان طاغوتی پیش از ظهور امام مهدی (ع) بازداشته و آنان که پیش از ظهور حضرت پرچم قیام را برافراشته و مردم را سوی آن فراخوانند، خودشان طاغوت هستند.
- غور نکردن در محتوا و پیام روایات یاد شده، برخی را بر آن داشته تا هرگونه اصلاحگری و قیام در روزگار غیبت را بینتیجه و باطل شمارند؛ غافل از آنکه یاد کرد جمله «یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ» پس از واژه "طَاغُوتٌ" در کلام امام صادق (ع) بیانگر آن است که مقصود از پرچم برافراشته شده پیش از قیام قائم (ع) پرچمی است که نه برای خدا، بلکه در پی رسیدن به مقاصد دنیایی و دعوت به خود باشد؛ اما پرچمی که با هدف حاکمیت دین الهی برافراشته شود و مردم را به قرآن و مکتب اهل بیت (ع) فراخواند، قطعاً مخاطب اینگونه روایات نخواهد بود، همانگونه که امام باقر (ع) در تأیید قیام حقطلبانۀ یمانی، وی را به سبب فراخوان مردم به امام مهدی (ع) ستود و با هدایتبخش خواندن پرچم او همگان را به حمایت از نهضت یمانی سفارش فرمود: «لَیْسَ فِی الرَّایَاتِ رَایَةٌ أَهْدَی مِنْ رَایَةِ الْیَمَانِیِّ هِیَ رَایَةُ هُدًی لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَی صَاحِبِکُمْ... وَ إِذَا خَرَجَ الْیَمَانِیُّ فَانْهَضْ إِلَیْهِ فَإِنَّ رَایَتَهُ رَایَةُ هُدًی»[۳۱].
- با درنگ در مجموع اینگونه روایات، بیپایگی و بطلان تلقی منفی از انتظار ظهور آشکار میگردد، زیرا روایات پیشگفته به حرکت براندازانه حاکمان جور و اقدامات سازنده برای اصلاح امور و اجرای احکام دین الهی نظر دارد و تخصصاً از شمول روایات دسته دوم بیروناند. در حقیقت، اینگونه روایات برای پیشگیری از سوء استفاده برخی عناصر فرصتطلب از نام "مهدی" است، تا کسی برای رسیدن به اغراض سیاسی خویش، خود را مهدی موعود موجود قلمداد نکند، از این رو روایات یاد شده به قیامهایی نظر دارند که با نام مهدی موعود (ع) انجام میگیرند؛ نه هر قیام و اصلاحی حتی برای اقامۀ حق و احیای معروف در جامعه که از احکام قطعی اسلام است. همچنین این دیدگاه با روایاتی که بر تأثیر بسترساز مردم در آمادهسازی مقدمات ظهور حضرت مهدی (ع) تأکید دارند، به کلی ناسازگار است؛ مانند سخن رسول خدا (ص): «مردمی از شرق قیام میکنند و زمینه را برای حکومت مهدی آماده می کنند»[۳۲] افزون بر آن، نگرش منفی به آموزه انتظار، سبب تعطیلی دستورهای سیاسی اسلام، مانند امر به معروف و نهی از منکر، جهاد و حمایت از مظلوم و...، خواهد بود که با صریح آیات و روایات منافات دارد[۳۳].
نتیجه گیری
- بنابراین دو برداشت عمده درباره انتظار وجود دارد: انتظار مثبت و سازنده که موافق آیات و روایات و حرکت آفرین و پویاست و انتظار منفی و ویرانگر که مخالف ضرورت قرآن و اسلام و بازدارنده و فلج کننده است.
پانویس
- ↑ ر.ک. کوثری، ابراهیم، انتظار و وظایف منتظران، ص ۸.
- ↑ ر.ک. نصیری، علی، نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیاتبخش آن، ص ۱۱۴-۱۱۶.
- ↑ سوره نور، آیه: ۵۵.
- ↑ رسول خدا(ص) فرمود: «"لَنْ تَنْقَضِیَ الْأَیَّامُ وَ اللَّیَالِی حَتَّی یَبْعَثَ اللَّهُ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَیْتِی یُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِی یَمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا"»؛ الارشاد، ج ۲، ص ۳۴۰.
- ↑ ر.ک. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج۹، ص۳۵۷، ۳۶۶؛ ضمیری، محدرضا، کارکردهای انتظار سازنده در اصلاح ناهنجاریهای اجتماعی، ص ۲۸۳ ـ ۲۸۴.
- ↑ «"یَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما"»؛ کمال الدین، ج ۲، ص ۳۴۲.
- ↑ ر.ک. طهماسبی بلداجی، اصغر و مرادی، فاطمه، قرآن و سبک زندگی مهدوی،ص؟؟؟؛ فروهی، ناصر، انتظار فرج، ص؟؟؟
- ↑ ر.ک. شمسالدین، سید مهدی، در ساحل انتظار، ص۳۱-۳۳.
- ↑ ر.ک. لکزایی، شریف، آزادی انتظار و آموزه مهدویت، ص؟؟؟
- ↑ ر.ک. سلیمیان، خدامراد، انتظار و منتظران، ص ۱۹۳-۱۹۵؛ طهماسبی بلداجی، اصغر و مرادی، فاطمه، قرآن و سبک زندگی مهدوی، ص؟؟؟؛ فروهی، ناصر، انتظار فرج، ص؟؟؟
- ↑ ر.ک. لکزایی، شریف، آزادی انتظار و آموزه مهدویت،؟؟؟
- ↑ ر.ک. مهدوی فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص ۸۹ ـ ۹۴؛ محمدهاشمی، عبدالله، فرهنگ انتظار زمینه ساز تحقق جامعه مهدوی ص ۲۷
- ↑ ر.ک. طاووسی، سکینه، انتظار از دیدگاه اهل بیت، ص ۲۵ به نقل از مهدی منتظر، ص ۳۶.
- ↑ ر.ک. کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص ۱۹۹، ۲۰۲.
- ↑ ر.ک. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص ۳۷ و ۳۸؛ طاووسی، سکینه، انتظار از دیدگاه اهل بیت، ص ۲۵
- ↑ ر.ک. نصرآبادی، علی باقی، نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص۱۱۳-۱۱۸؛ جعفری، محمد صابر، انتظار فرج، ص؟؟؟
- ↑ ر.ک. محمدرضایی، محمد، معنای جدیدی از انتظار فرج حضرت ولی عصر، ص۱۲.
- ↑ ر.ک. کریمیتبار، مریم، اهداف دولت زمینهساز ظهور، ص۱۲۱-۱۲۲.
- ↑ ر.ک. شمسالدین، سید مهدی، در ساحل انتظار، ص۳۱-۳۳.
- ↑ ر.ک. کریمیتبار، مریم، اهداف دولت زمینهساز ظهور، ص۱۲۱-۱۲۲.
- ↑ ر.ک. نصرآبادی، علی باقی، نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص۱۱۳-۱۱۸؛ جعفری، محمد صابر، انتظار فرج، ص؟؟؟؛ ضمیری، محدرضا، کارکردهای انتظار سازنده در اصلاح ناهنجاریهای اجتماعی، ص ۲۸۳ ـ ۲۸۴.
- ↑ شریعتی، علی، انتظار مذهب اعتراض.
- ↑ میزان الحکمة، ج ۲، ص ۵۶۸؛ کنز العمال، ح ۳۸۶۵۷.
- ↑ ر.ک. مهدوی فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص ۸۹ ـ ۹۴.
- ↑ ر.ک. نصرآبادی، علی باقی، نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص۱۱۳-۱۱۸؛ جعفری، محمد صابر، انتظار فرج، ص؟؟؟
- ↑ ر.ک. حسینی خامنهای، سید علی، ما منتظریم، ص۱۵۷.بیانات در خطبههای نماز جمعه، ۱۲/۱/۱۳۶۷.
- ↑ ر.ک. نصرآبادی، علی باقی، نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص ۱۱۳-۱۱۸؛ جعفری، محمد صابر، انتظار فرج، ص؟؟؟
- ↑ «وَ اللَّهِ! لَا یَخْرُجُ وَاحِدٌ مِنَّا قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ(ع) إِلَّا کَانَ مَثَلُهُ مَثَلَ فَرْخٍ طَارَ مِنْ وَکْرِهِ قَبْلَ أَنْ یَسْتَویَ جَنَاحَاهُ فَأَخَذَهُ الصِّبْیَانُ فَعَبِثُوا بِهِ!»؛ کافی، ج ۸، ص ۲۶۴.
- ↑ «کُلُّ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ رَایَةِ الْقَائِم صَاحِبُهَا طَاغُوتٌ»؛ الغیبه، نعمانی، ص ۱۱۴.
- ↑ «کُلُّ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ کافی، ج ۸، ص ۲۹۵.
- ↑ الغیبه، نعمانی، ص ۲۵۶.
- ↑ «یَخْرُجُ نَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَیُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِیِّ یَعْنِی سُلْطَانَهُ»؛ شرح الأخبار، ج ۳، ص ۵۶۳؛ کشف الغمه، ج ۲، ص ۴۷۷.
- ↑ ر.ک. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج۹، ص۳۵۷، ۳۶۶.