آموزۀ انتظار از محوریترین عقاید به حساب میآید؛ لکن به رغم روشنی و قطعیت معنای راستینانتظار، تفسیر و تبیینانتظار محل اختلاف و برداشتهای گوناگون واقع شده است[۱] و انتظار ظهورمنجی، بسان مفاهیمی همچون توکل یا زهد، گاه چنان غلط و نامناسب در اذهان شکل میگیرد که به جای آثار مثبت، پویا و حیاتبخش، پیامدهای تلخ و زیانبار به ویژه در بُعد اجتماعی برای آن برشمرده میشود؛ درحالیکه روح و جانتوکل، باور به عدم استقلال اسباب و علل ظاهری در تأثیرگذاری بدون حضور فیض و اذن الهی است که بالطبع هیچگاه با بطالت، بیعاری و رخوت دمساز نیست. مفهوم انتظار نیز در بُعد جامعهشناختیاش دچار کج فهمی شده است[۲].
دربارۀ چیستی و تحلیل ماهیت انتظار، دو برداشت اصلی و عمده، در این زمینه، عبارت است از:
باید توجه داشت درست است که مصلح واقعی آن حضرت است، ولی پیروان او نیز وظایفی در راستای آمادهسازی خود و جامعه به منظور تسریع در ظهورش دارند و معنای در انتظارخورشید و روشنائی آن بودن این نیست که در تاریکی شب چراغی روشن نکنیم و همچنان در ظلمت و سیاهی شب بدون چراغ بمانیم. منتظرانظهور امام زمان خود نیز مصلحانی کوچکترند که در محدودۀ خود به روشنگری و اصلاح و ارشاد میپردازند و از خاموش ماندن چراغ هدایت و نور جلوگیری مینمایند[۸].
برداشتهای منفی از موضوع انتظار فرج را میتوان به صورت زیر دسته بندی کرد:
انتظارمذهب احتراز: عدهای با تفسیری سطحی از انتظار گفتهاند: انتظار یعنی اینکه افراد هیچ تحرکی نداشته باشند و منتظر بمانند تا شخص موعود بیاید و همه امور را سامان دهد. آنان بر این عقیدهاند که انتظار موجب رکود و فرار از تعهدهای اجتماعی و بیتفاوتی نسبت به محیط اطراف و سرنوشت خود و اجتماع میشود[۱۲]. طبیعی و مسلم است که دشمن هم برای دستیابی به اهداف خود از چنین روشی بهره گرفته تا انتظار، با از دست دادن معنای واقعی و حقیقی خود به طور غیر مستقیم تحریف گردد. بر این اساس، برداشت مفهومی ارتجاعی و بسته از انتظار که باعث سکون است نه تنها سبب انحراف تمام اعمال انسان میگردد بلکه به ایجاد زمینه برای استثمارگری و تسلط دشمنان دین بر توده مسلمانانکمک میکند[۱۳]. در این نگرش (انتظار منفی و ویرانگر)، انتظار، عامل رکود و عقبماندگی است و منتظران از هر تلاش و کوشش اصلاحی دست میشویند و در برابر زور و فشار و ظلم و فساد راه خاموشی و سکوت در پیش میگیرند[۱۴]. انتظاری بدین گونه نوعی عقبگرد، ارتداد و حتی انحراف از آیات تحرکبخش قرآن است. عامل زبونی، بیعدالتی، نابرابری، رکود و سکون و کنارهگیری است[۱۵].
انتظار مذهب اعتراض: از جمله برداشتهای قابل نقد، تفسیری است که انتظار را به صورت مطلق؛ مذهبی اعتراضی معرفی مینماید: "انتظار مذهب اعتراض است، منتظر، معترض به وضع موجود و خواستار وضع مطلوب است. مذهبانتظار مذهبی است که حرف دارد و میتواند کاری انجام دهد. این منتظر به آنچه هست دل نمیبندد و به آنچه که باید باشد میاندیشد. او مهاجم به ظلم است و این اعتراض ریشه در یک مبارزه و "نه تاریخی دارد" "نه"ای که از سقیفه و از زبان علیS شنیده شد"[۲۲]. هرچند این تفسیر؛ انتظار را موجب تخدیر و تسلیم نمیداند و از این جهت تفسیری مطلوب است اما در برابر این نظریه هم دو پرسش مطرح است. اول اینکه دامنۀ این اعتراض تا کجاست؟ تا رفاه، تا عدالت، تا عرفان، تا آزادی تا شکوفایی و تکامل و یا... و دوم اینکه پیآمد این اعتراض چیست؟ چه باری بر دوش منتظر میگذارد و این نفی با چه اثباتی همراه میشود؟ در مورد پرسش اول باید بگوییم آرمانهای دینی از تکامل و شکوفایی استعداد آدمی، بالاتر است، چون زمانی که انسان به تکامل هم برسد، باز مسأله این است که میخواهد در چه جهتی مصرف شود؟ رشد یا خُسر؟ در مورد پرسش دوم هم باید گفت منتظرمهدی آماده است و برای سلطان و تسلط مهدیSزمینهسازی میکند چنانچه در حدیث آمده است[۲۳]: «فَیُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِیِّ سُلْطَانَهُ»[۲۴]
انتظار خاموش: در این دیدگاه وظیفهای که هر فرد مسلمان نسبت به جامعه خود دارد به فراموشی سپرده شده و حتی از امر به معروف و نهی از منکر هم غفلت شده است: این گروه قائل است انتظار فرج این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه میگذرد، بر ملتها چه میگذرد، بر ملت ما چه میگذرد، به این چیزها کار نداشتند و میگفتند ما تکلیفهای خودمان را عمل میکنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند و کاری به کار آنچه در دنیا میگذرد یا در مملکت خودمان میگذرد نداشته باشیم[۲۵]. این همان برداشتی است که در طول سالیان متمادی سعی کردند در ذهن مردممسلمان وارد کنند. سلب مسئولیت نسبت به همۀ شرارتها و بدیهای موجود در جامعه[۲۶].
غور نکردن در محتوا و پیامروایات یاد شده، برخی را بر آن داشته تا هرگونه اصلاحگری و قیام در روزگار غیبت را بینتیجه و باطل شمارند؛ غافل از آنکه یاد کرد جمله «یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ» پس از واژه "طَاغُوتٌ" در کلام امامصادقS بیانگر آن است که مقصود از پرچم برافراشته شده پیش از قیام قائمS پرچمی است که نه برای خدا، بلکه در پی رسیدن به مقاصد دنیایی و دعوت به خود باشد؛ اما پرچمی که با هدفحاکمیتدین الهی برافراشته شود و مردم را به قرآن و مکتب اهل بیتS فراخواند، قطعاً مخاطب اینگونه روایات نخواهد بود، همانگونه که امام باقرS در تأیید قیام حقطلبانۀ یمانی، وی را به سبب فراخوان مردم به امام مهدیS ستود و با هدایتبخش خواندنپرچم او همگان را به حمایت از نهضتیمانی سفارش فرمود: «لَیْسَ فِی الرَّایَاتِ رَایَةٌ أَهْدَی مِنْ رَایَةِ الْیَمَانِیِّ هِیَ رَایَةُ هُدًی لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَی صَاحِبِکُمْ... وَ إِذَا خَرَجَ الْیَمَانِیُّ فَانْهَضْ إِلَیْهِ فَإِنَّ رَایَتَهُ رَایَةُ هُدًی»[۳۱].
↑ر.ک. طهماسبی بلداجی، اصغر و مرادی، فاطمه، قرآن و سبک زندگی مهدوی،ص؟؟؟؛ فروهی، ناصر، انتظار فرج، ص؟؟؟
↑ر.ک. شمسالدین، سید مهدی، در ساحل انتظار، ص۳۱-۳۳.
↑ر.ک. لکزایی، شریف، آزادی انتظار و آموزه مهدویت، ص؟؟؟
↑ر.ک. سلیمیان، خدامراد، انتظار و منتظران، ص ۱۹۳-۱۹۵؛ طهماسبی بلداجی، اصغر و مرادی، فاطمه، قرآن و سبک زندگی مهدوی، ص؟؟؟؛ فروهی، ناصر، انتظار فرج، ص؟؟؟
↑ر.ک. لکزایی، شریف، آزادی انتظار و آموزه مهدویت،؟؟؟
↑ر.ک. مهدوی فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص ۸۹ ـ ۹۴؛ محمدهاشمی، عبدالله، فرهنگ انتظار زمینه ساز تحقق جامعه مهدوی ص ۲۷
↑ر.ک. طاووسی، سکینه، انتظار از دیدگاه اهل بیت، ص ۲۵ به نقل از مهدی منتظر، ص ۳۶.
↑ر.ک. کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص ۱۹۹، ۲۰۲.
↑ر.ک. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص ۳۷ و ۳۸؛ طاووسی، سکینه، انتظار از دیدگاه اهل بیت، ص ۲۵
↑ر.ک. نصرآبادی، علی باقی، نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص۱۱۳-۱۱۸؛ جعفری، محمد صابر، انتظار فرج، ص؟؟؟
↑ر.ک. محمدرضایی، محمد، معنای جدیدی از انتظار فرج حضرت ولی عصر، ص۱۲.
↑ر.ک. کریمیتبار، مریم، اهداف دولت زمینهساز ظهور، ص۱۲۱-۱۲۲.
↑ر.ک. شمسالدین، سید مهدی، در ساحل انتظار، ص۳۱-۳۳.
↑ر.ک. کریمیتبار، مریم، اهداف دولت زمینهساز ظهور، ص۱۲۱-۱۲۲.
↑ر.ک. نصرآبادی، علی باقی، نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص۱۱۳-۱۱۸؛ جعفری، محمد صابر، انتظار فرج، ص؟؟؟؛ ضمیری، محدرضا، کارکردهای انتظار سازنده در اصلاح ناهنجاریهای اجتماعی، ص ۲۸۳ ـ ۲۸۴.