بدون خلاصۀ ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{مهدویت}} | {{مهدویت}} | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*منظور از اعتراض به وضع موجود این است، [[انسان]] هر مقدار خوب باشد، باید در طلب وضع بهتر بکوشد نه اینکه تنها به وضع فعلی [[راضی]] باشد. به بیانی میتوان اعتراض به وضع موجود را نسبت به [[انسانهای]] مختلف به چند بخش تقسیم کرد: | *منظور از اعتراض به وضع موجود این است، [[انسان]] هر مقدار خوب باشد، باید در طلب وضع بهتر بکوشد نه اینکه تنها به وضع فعلی [[راضی]] باشد. به بیانی میتوان اعتراض به وضع موجود را نسبت به [[انسانهای]] مختلف به چند بخش تقسیم کرد: | ||
#اعتراض به وضع موجود براساس [[عمومیت]] افراد: این قسم، معمولاً دامنگیر اغلب [[مردم]] در [[جامعه]] میشود، چراکه این نوع [[اعتراض]] از [[پایمال شدن حقوق]] [[انسانها]] ناشی میشود. این [[نارضایتی]] و کراهت، چون بر اساس نابسامانیهای [[زندگی]] بشری است چنین ایجاب میکند که فرد با [[اعتراض]] خودش به دنبال فرداهایی بهتر باشد<ref>ر.ک. [[محمد تقی جعفری|جعفری، محمد تقی]]، [[امید و انتظار (کتاب)|امید و انتظار]]، ص ۳۷-۴۰.</ref>. | #اعتراض به وضع موجود براساس [[عمومیت]] افراد: این قسم، معمولاً دامنگیر اغلب [[مردم]] در [[جامعه]] میشود، چراکه این نوع [[اعتراض]] از [[پایمال شدن حقوق]] [[انسانها]] ناشی میشود. این [[نارضایتی]] و کراهت، چون بر اساس نابسامانیهای [[زندگی]] بشری است چنین ایجاب میکند که فرد با [[اعتراض]] خودش به دنبال فرداهایی بهتر باشد<ref>ر.ک. [[محمد تقی جعفری|جعفری، محمد تقی]]، [[امید و انتظار (کتاب)|امید و انتظار]]، ص ۳۷-۴۰.</ref>. | ||
خط ۸: | خط ۷: | ||
#اعتراض به وضع موجود براساس [[فطرت انسان]] ها: [[انسان]] سرمایههای فراوان و خیرهکنندهای دارد به طوری که هیچ وضع و موقعیتی، نمیتواند آنان اشباع کند یعنی در [[حقیقت]] [[انسانها]] نسبت به هیچ زمانی [[رضایت]] ندارند و این عدم [[قناعت]] و [[رضایت]]، یک پدیده بیاساس نیست، بلکه ریشههای آن در گرایشِ جدیِ او به ماورای [[طبیعت]] که جزءِ ذاتِ [[ناب]] و فطرتِ سلیمِ اوست نهادینه شده است<ref>ر.ک. [[محمد تقی جعفری|جعفری، محمد تقی]]، [[امید و انتظار (کتاب)|امید و انتظار]]، ص ۳۷-۴۰.</ref>. | #اعتراض به وضع موجود براساس [[فطرت انسان]] ها: [[انسان]] سرمایههای فراوان و خیرهکنندهای دارد به طوری که هیچ وضع و موقعیتی، نمیتواند آنان اشباع کند یعنی در [[حقیقت]] [[انسانها]] نسبت به هیچ زمانی [[رضایت]] ندارند و این عدم [[قناعت]] و [[رضایت]]، یک پدیده بیاساس نیست، بلکه ریشههای آن در گرایشِ جدیِ او به ماورای [[طبیعت]] که جزءِ ذاتِ [[ناب]] و فطرتِ سلیمِ اوست نهادینه شده است<ref>ر.ک. [[محمد تقی جعفری|جعفری، محمد تقی]]، [[امید و انتظار (کتاب)|امید و انتظار]]، ص ۳۷-۴۰.</ref>. | ||
==رابطه [[انتظار]] و اعتراض به وضع موجود== | |||
*اما ارتباط اعتراض به وضع موجود با مقولۀ [[انتظار]] چیست؟ میتوان گفت رکن اصلی وجود [[انتظار]]، ناسازگاری و اعتراض به وضع موجود است<ref>ر.ک. [[محمد باقریزاده اشعری|باقریزاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۶۴. </ref>؛ چراکه [[انتظار]] یعنی بهتر خواستن و به عبارت دیگر، [[انتظار]] هیچگاه آنچه هست را کافی نمیداند و به هیچ وجه از هستها [[راضی]] نیست و همواره به دنبال بایدهاست و این یعنی اعتراض به وضع موجود<ref>ر.ک [[عبدالعلی محمدی|محمدی، عبدالعلی]]، [[جهانیشدن و انتظار و موعود (مقاله)|جهانیشدن و انتظار و موعود]]، ص ۱۱۳. </ref>. | *اما ارتباط اعتراض به وضع موجود با مقولۀ [[انتظار]] چیست؟ میتوان گفت رکن اصلی وجود [[انتظار]]، ناسازگاری و اعتراض به وضع موجود است<ref>ر.ک. [[محمد باقریزاده اشعری|باقریزاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۶۴. </ref>؛ چراکه [[انتظار]] یعنی بهتر خواستن و به عبارت دیگر، [[انتظار]] هیچگاه آنچه هست را کافی نمیداند و به هیچ وجه از هستها [[راضی]] نیست و همواره به دنبال بایدهاست و این یعنی اعتراض به وضع موجود<ref>ر.ک [[عبدالعلی محمدی|محمدی، عبدالعلی]]، [[جهانیشدن و انتظار و موعود (مقاله)|جهانیشدن و انتظار و موعود]]، ص ۱۱۳. </ref>. | ||
*به بیانی دیگر اعتراض به وضع موجود در شکلگیری [[انتظار]]، نقش اساسی دارد، زیرا در [[عصر غیبت]] کاستیهایی وجود دارد که هر [[انسان]] کمالطلبی را ناراحت میکند و این امر موجب میشود شخص نسبت به این اوضاع [[اعتراض]] داشته باشد و [[منتظر]] روزی باشد که در آن روز خبری از کم و [[کاستی]] وجود ندارد<ref>ر.ک. [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴. </ref>. اما باید توجه داشت، اینکه گفته شده اعتراض به وضع موجود یکی از [[ارکان انتظار]] است به این معنی نیست که در مفهوم [[انتظار]]، اعتراض به وضع موجود لحاظ شده است، بلکه اعتراض به وضع موجود رکنی است خارج از مفهوم [[انتظار]]، اما به [[دلیل]] نقش حیاتی و مهمی که در شکلگیری [[انتظار]] دارد، میتوان گفت اولین و اساسی ترین رکن [[انتظار]] است<ref>ر.ک. [[علی رضا پناهیان|پناهیان، علی رضا]]، [[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]، ص ۱۰۶؛ [[محمد باقریزاده اشعری|باقریزاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۶۴.</ref>. | *به بیانی دیگر اعتراض به وضع موجود در شکلگیری [[انتظار]]، نقش اساسی دارد، زیرا در [[عصر غیبت]] کاستیهایی وجود دارد که هر [[انسان]] کمالطلبی را ناراحت میکند و این امر موجب میشود شخص نسبت به این اوضاع [[اعتراض]] داشته باشد و [[منتظر]] روزی باشد که در آن روز خبری از کم و [[کاستی]] وجود ندارد<ref>ر.ک. [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴. </ref>. اما باید توجه داشت، اینکه گفته شده اعتراض به وضع موجود یکی از [[ارکان انتظار]] است به این معنی نیست که در مفهوم [[انتظار]]، اعتراض به وضع موجود لحاظ شده است، بلکه اعتراض به وضع موجود رکنی است خارج از مفهوم [[انتظار]]، اما به [[دلیل]] نقش حیاتی و مهمی که در شکلگیری [[انتظار]] دارد، میتوان گفت اولین و اساسی ترین رکن [[انتظار]] است<ref>ر.ک. [[علی رضا پناهیان|پناهیان، علی رضا]]، [[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]، ص ۱۰۶؛ [[محمد باقریزاده اشعری|باقریزاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۶۴.</ref>. | ||
==معیار اعتراض به وضع موجود== | |||
*هرگونه اعتراضی را نمیتوان معیار [[انتظار واقعی]] دانست، به این [[دلیل]] که اگر شخصی با مقدار مختصری تغییر، وضعش بهبود یافت و به وضع موجود معترض نبود، به او [[منتظر]] گفته شود<ref>ر.ک. [[علی رضا پناهیان|پناهیان، علی رضا]]، [[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]، ص ۱۰۶؛ </ref>. در هر صورت اگر فردی شرایط موجود را [[بهترین]] شرایط بداند، [[انتظار]] برای [[آینده]] مطلوب برایش قابل تصور نیست. اما اگر [[ظلمها]] و [[تباهی]] ها<ref>ر.ک. [[مهدی نیلیپور|نیلیپور، مهدی]]، [[انتظار و وظایف منتظران ۱ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص ۲۲-۳۰.</ref> و تناقضی که در [[نظام اخلاقی]]، [[فرهنگی]]، [[اقتصادی]]، [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] که در [[دوران غیبت]] [[حاکم]] است<ref>ر.ک. [[یحیی صالحنیا|صالحنیا، یحیی]]؛ [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]، ص ۸۷-۸۸. </ref>، فرد را از حال فعلی [[ناامید]] کند [[انتظار]] به وضع مطلوب برای چنین شخصی قابل تصور است<ref>ر.ک. [[مهدی نیلیپور|نیلیپور، مهدی]]، [[انتظار و وظایف منتظران ۱ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص ۲۲-۳۰. </ref>. حتی میتوان گفت اگر عدلی هم در [[جامعه]] باشد یا تمام [[مردم]] [[جهان]] [[مقید]] به [[نماز]] [[روزه]] باشد، باز هم میتوان گفت اعتراض به وضع موجود برای شخص [[منتظر]] قابل تصور است چراکه خود [[زندگی]] [[دینی]] [[بشر]] بیحضور [[امام]] وضع نامطلوبی است<ref>ر.ک. [[ابراهیم کوثری|کوثری، ابراهیم]]، [[انتظار و وظایف منتظران (مقاله)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص ۶.</ref>، یعنی نمازش [[نماز]] نیست، [[روزه]] اش [[روزه]] نیست، این ادعای است که با [[روایات معصومین]] تطابق کامل دارد، شاهدش روایتی از [[امیرالمؤمنین]] است<ref>عن علی{{ع}}: {{متن حدیث|"أَنَا صَلَوةُ الْمُؤْمِنِینَ وَ صِیَامُهُم"}}؛ حافظ رجب الرمی الحلی، مشارق أنوار الیقین فی حقائق أسرار أمیرالمؤمنین، ص ۳۱۸.</ref> که [[امام]] [[معصوم]] را عین [[نماز]] و [[روزه]] میداند<ref>ر.ک. [[یحیی صالحنیا|صالحنیا، یحیی]]؛ [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]، ص ۸۷-۸۸.</ref>. | *هرگونه اعتراضی را نمیتوان معیار [[انتظار واقعی]] دانست، به این [[دلیل]] که اگر شخصی با مقدار مختصری تغییر، وضعش بهبود یافت و به وضع موجود معترض نبود، به او [[منتظر]] گفته شود<ref>ر.ک. [[علی رضا پناهیان|پناهیان، علی رضا]]، [[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]، ص ۱۰۶؛ </ref>. در هر صورت اگر فردی شرایط موجود را [[بهترین]] شرایط بداند، [[انتظار]] برای [[آینده]] مطلوب برایش قابل تصور نیست. اما اگر [[ظلمها]] و [[تباهی]] ها<ref>ر.ک. [[مهدی نیلیپور|نیلیپور، مهدی]]، [[انتظار و وظایف منتظران ۱ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص ۲۲-۳۰.</ref> و تناقضی که در [[نظام اخلاقی]]، [[فرهنگی]]، [[اقتصادی]]، [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] که در [[دوران غیبت]] [[حاکم]] است<ref>ر.ک. [[یحیی صالحنیا|صالحنیا، یحیی]]؛ [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]، ص ۸۷-۸۸. </ref>، فرد را از حال فعلی [[ناامید]] کند [[انتظار]] به وضع مطلوب برای چنین شخصی قابل تصور است<ref>ر.ک. [[مهدی نیلیپور|نیلیپور، مهدی]]، [[انتظار و وظایف منتظران ۱ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص ۲۲-۳۰. </ref>. حتی میتوان گفت اگر عدلی هم در [[جامعه]] باشد یا تمام [[مردم]] [[جهان]] [[مقید]] به [[نماز]] [[روزه]] باشد، باز هم میتوان گفت اعتراض به وضع موجود برای شخص [[منتظر]] قابل تصور است چراکه خود [[زندگی]] [[دینی]] [[بشر]] بیحضور [[امام]] وضع نامطلوبی است<ref>ر.ک. [[ابراهیم کوثری|کوثری، ابراهیم]]، [[انتظار و وظایف منتظران (مقاله)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص ۶.</ref>، یعنی نمازش [[نماز]] نیست، [[روزه]] اش [[روزه]] نیست، این ادعای است که با [[روایات معصومین]] تطابق کامل دارد، شاهدش روایتی از [[امیرالمؤمنین]] است<ref>عن علی{{ع}}: {{متن حدیث|"أَنَا صَلَوةُ الْمُؤْمِنِینَ وَ صِیَامُهُم"}}؛ حافظ رجب الرمی الحلی، مشارق أنوار الیقین فی حقائق أسرار أمیرالمؤمنین، ص ۳۱۸.</ref> که [[امام]] [[معصوم]] را عین [[نماز]] و [[روزه]] میداند<ref>ر.ک. [[یحیی صالحنیا|صالحنیا، یحیی]]؛ [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]، ص ۸۷-۸۸.</ref>. | ||
==اشکال مختلف [[اعتراض]] برای تشکیل [[ارکان انتظار]]== | |||
*اعتراض به وضع موجود به شکلهای مختلف، میتواند جزء ارکان اصلی [[انتظار]] محسوب شود، مانند: | *اعتراض به وضع موجود به شکلهای مختلف، میتواند جزء ارکان اصلی [[انتظار]] محسوب شود، مانند: | ||
#قانع نبودن از وضع موجود: به این نحو که وضع موجود در [[عصر غیبت]]، دارای کاستیهای ناشی از نبود ظاهری [[امام]] است که هر [[انسان]] کمال طلب را ناخرسند میکند و باعث میشود فرد [[چشم به راه]] [[امام]] هدایتگرش باشد<ref>ر.ک. [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴؛ [[یحیی صالحنیا|صالحنیا، یحیی]]؛ [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]، ص ۸۷ و ۸۸.</ref>. | #قانع نبودن از وضع موجود: به این نحو که وضع موجود در [[عصر غیبت]]، دارای کاستیهای ناشی از نبود ظاهری [[امام]] است که هر [[انسان]] کمال طلب را ناخرسند میکند و باعث میشود فرد [[چشم به راه]] [[امام]] هدایتگرش باشد<ref>ر.ک. [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴؛ [[یحیی صالحنیا|صالحنیا، یحیی]]؛ [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]، ص ۸۷ و ۸۸.</ref>. |