عزت نفس: تفاوت میان نسخه‌ها

۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۰
جز
جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص'
جز (جایگزینی متن - 'می‌فرمایند: {{متن قرآن' به 'می‌فرماید: {{متن قرآن')
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص')
خط ۱۵: خط ۱۵:
*از [[امام حسن]]{{ع}} سؤال شد [[مردانگی]] چیست؟ فرمود: "[[حفظ دین]]، حفظ عزت نفس، نرم [[رفتاری]]"<ref>حسن ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ترجمه صادق حسن زاده، ص۳۹۰.</ref>.
*از [[امام حسن]]{{ع}} سؤال شد [[مردانگی]] چیست؟ فرمود: "[[حفظ دین]]، حفظ عزت نفس، نرم [[رفتاری]]"<ref>حسن ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ترجمه صادق حسن زاده، ص۳۹۰.</ref>.
*در جایی هم فرمودند: "عزت نفس، مترادف مناعت طبع است"<ref>فرهنگ اصطلاحات اخلاقی، ص۱۷۵.</ref>.
*در جایی هم فرمودند: "عزت نفس، مترادف مناعت طبع است"<ref>فرهنگ اصطلاحات اخلاقی، ص۱۷۵.</ref>.
*در [[اخلاق اسلامی]]، محور و آن چیزی که [[اخلاقی]] به دور آن می‌گردد یا آن نقطه‌ای از [[روح]] [[انسان]] که [[اسلام]] برای احیای [[اخلاق]] انسانی و اینکه [[انسان]] را به سوی [[اخلاق]] سوق بدهد، تأکید می‌ورزد "[[کرامت]] و عزت نفس" است<ref>ر.ک: مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۲، ص۳۹۶.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۲۶۴.</ref>.
*در [[اخلاق اسلامی]]، محور و آن چیزی که [[اخلاقی]] به دور آن می‌گردد یا آن نقطه‌ای از [[روح]] [[انسان]] که [[اسلام]] برای احیای [[اخلاق]] انسانی و اینکه [[انسان]] را به سوی [[اخلاق]] سوق بدهد، تأکید می‌ورزد "[[کرامت]] و عزت نفس" است<ref>ر.ک: مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۲، ص۳۹۶.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۲۶۴.</ref>.
*[[روح]] دارای [[حب ذات]] است، ولی نه یک [[حب ذات]] ایستا؛ بلکه یک [[حب ذات]] پویا. به عبارت دیگر، در ذات [[روح]]، میلی به سوی [[تکامل]] وجود دارد. [[انسان]] نه تنها خودش را [[دوست]] می‌دارد، بلکه در ذاتش جوشش و میلی به سوی [[تکامل]] وجود دارد. [[حب]] [[کمالات]] از [[شئون]] [[حب ذات]] است؛ اما [[حب]] ذاتی که در حال [[تکامل]] است نه [[حب]] ذاتی که در مقطع زمانی خاصی ظاهر می‌شود. [[انسان]] چون کمالش را [[دوست]] می‌دارد [[اراده]] می‌کند که کاری را انجام دهد و این [[اراده]] در واقع تبلور همان [[حب]] ذاتی به خود و [[کمالات]] خویش است<ref>ر.ک: محمدتقی مصباح یزدی، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ص۳۳۳.</ref>.
*[[روح]] دارای [[حب ذات]] است، ولی نه یک [[حب ذات]] ایستا؛ بلکه یک [[حب ذات]] پویا. به عبارت دیگر، در ذات [[روح]]، میلی به سوی [[تکامل]] وجود دارد. [[انسان]] نه تنها خودش را [[دوست]] می‌دارد، بلکه در ذاتش جوشش و میلی به سوی [[تکامل]] وجود دارد. [[حب]] [[کمالات]] از [[شئون]] [[حب ذات]] است؛ اما [[حب]] ذاتی که در حال [[تکامل]] است نه [[حب]] ذاتی که در مقطع زمانی خاصی ظاهر می‌شود. [[انسان]] چون کمالش را [[دوست]] می‌دارد [[اراده]] می‌کند که کاری را انجام دهد و این [[اراده]] در واقع تبلور همان [[حب]] ذاتی به خود و [[کمالات]] خویش است<ref>ر.ک: محمدتقی مصباح یزدی، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ص۳۳۳.</ref>.
*در یونان قدیم گروهی بوده‌اند که این‌ها را کلبیون می‌گویند. این‌ها در [[اخلاق]]، [[مردم]] را به [[دنائت]] و [[پستی]] توصیه می‌کردند. هرچه [[انسان]] خودش را بیشتر [[پست]] می‌کرد از نظر آنان اخلاقی‌تر بود... [[ملامتیه]] روششان این بود که می‌گفتند برای اینکه [[نفس اماره]] را ذلیل کنیم باید هرچه می‌توانیم خودمان را در نظرها خاکسار بکنیم؛ کسی برای ما [[ارزش]] قایل نباشد و در واقع عزت نفس را از دست بدهیم<ref>ر.ک: مرتضی مطهری، فلسفه اخلاق، ص۱۲۳.</ref>.
*در یونان قدیم گروهی بوده‌اند که این‌ها را کلبیون می‌گویند. این‌ها در [[اخلاق]]، [[مردم]] را به [[دنائت]] و [[پستی]] توصیه می‌کردند. هرچه [[انسان]] خودش را بیشتر [[پست]] می‌کرد از نظر آنان اخلاقی‌تر بود... [[ملامتیه]] روششان این بود که می‌گفتند برای اینکه [[نفس اماره]] را ذلیل کنیم باید هرچه می‌توانیم خودمان را در نظرها خاکسار بکنیم؛ کسی برای ما [[ارزش]] قایل نباشد و در واقع عزت نفس را از دست بدهیم<ref>ر.ک: مرتضی مطهری، فلسفه اخلاق، ص۱۲۳.</ref>.
*اصل [[عزت]] از مهم‌ترین و بنیادی‌ترین اصول [[تربیتی]] است، زیرا اساس [[تربیت]] بر [[عزت]] است و اگر فرد با [[عزت]] رشد یابد و [[تربیت]] شود، به حالتی دست می‌یابد که می‌تواند پیوسته و در هر اوضاع و احوالی راست و [[استوار]] باشد. [[عزت]]، حالتی است در [[انسان]] که نمی‌گذارد مغلوب کسی گردد و [[شکست]] بخورد؛ و اصل آن از اینجا گرفته شده است که می‌گویند: "ارض عزاز"؛ یعنی [[زمین]] سفت و سخت<ref>ر.ک: مصطفی دلشاد تهرانی، سیری در تربیت اسلامی، ص۲۱۴.</ref>.
*اصل [[عزت]] از مهم‌ترین و بنیادی‌ترین اصول [[تربیتی]] است، زیرا اساس [[تربیت]] بر [[عزت]] است و اگر فرد با [[عزت]] رشد یابد و [[تربیت]] شود، به حالتی دست می‌یابد که می‌تواند پیوسته و در هر اوضاع و احوالی راست و [[استوار]] باشد. [[عزت]]، حالتی است در [[انسان]] که نمی‌گذارد مغلوب کسی گردد و [[شکست]] بخورد؛ و اصل آن از اینجا گرفته شده است که می‌گویند: "ارض عزاز"؛ یعنی [[زمین]] سفت و سخت<ref>ر.ک: مصطفی دلشاد تهرانی، سیری در تربیت اسلامی، ص۲۱۴.</ref>.
*[[حب ذات]] عامل درونی [[نیرومندی]] است که [[آدمی]] را به تحصیل کمال‌های خود فرا می‌خواند. یکی از شاخه‌های [[حب ذات]] این است که [[آدمی]] به شدت خواهان حفظ [[انسانیت]] خود و تفاوت داشتن با حیوان‌هاست. از آنجایی که [[انسان]]، در برابر حیات حیوانی، بر پایه‌های [[عقلانی]] [[استوار]] است و [[رفتار]] او بر [[گزینش]] [[عقلانی]] متکی است، کرامت‌خواهی [[انسان]]، او را به برگرفتن چنین روشی فرا می‌خواند. از سوی دیگر، [[آدمی]] تنها در صورتی می‌تواند در قالب‌های ارزشی و [[عقلانی]] زیست کند که از پیش، شناخت‌ها و بینش‌هایی را برای خود گرد آورده باشد، که در رأس آن‌ها [[خداشناسی]] است<ref>علی شیروانی، اخلاق اسلامی، ص۱۲۸.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۲۶۵-۲۶۶.</ref>.
*[[حب ذات]] عامل درونی [[نیرومندی]] است که [[آدمی]] را به تحصیل کمال‌های خود فرا می‌خواند. یکی از شاخه‌های [[حب ذات]] این است که [[آدمی]] به شدت خواهان حفظ [[انسانیت]] خود و تفاوت داشتن با حیوان‌هاست. از آنجایی که [[انسان]]، در برابر حیات حیوانی، بر پایه‌های [[عقلانی]] [[استوار]] است و [[رفتار]] او بر [[گزینش]] [[عقلانی]] متکی است، کرامت‌خواهی [[انسان]]، او را به برگرفتن چنین روشی فرا می‌خواند. از سوی دیگر، [[آدمی]] تنها در صورتی می‌تواند در قالب‌های ارزشی و [[عقلانی]] زیست کند که از پیش، شناخت‌ها و بینش‌هایی را برای خود گرد آورده باشد، که در رأس آن‌ها [[خداشناسی]] است<ref>علی شیروانی، اخلاق اسلامی، ص۱۲۸.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۲۶۵-۲۶۶.</ref>.
*گاه بزرگی و عزت نفس، ذاتی [[انسان]] است و او را طبعاً دارای [[همت]] بلند، [[استواری]]، [[پایداری]] در برابر [[سختی‌ها]]، سعه صدر، [[تواضع]] و [[آزادگی]] می‌کند. گاهی نیز این امر اکتسابی و [[انسان]] از طریق ایجاد [[کمالات]] و سجایای نیکوی [[اخلاقی]]، به این [[فضیلت]] دست می‌یابد<ref>حسین مظاهری، کاوشی نو در اخلاق اسلامی و شئون حکمت عملی، ترجمه محمد ابوالقاسمی، ج۲، ص۲۹۶.</ref>.
*گاه بزرگی و عزت نفس، ذاتی [[انسان]] است و او را طبعاً دارای [[همت]] بلند، [[استواری]]، [[پایداری]] در برابر [[سختی‌ها]]، سعه صدر، [[تواضع]] و [[آزادگی]] می‌کند. گاهی نیز این امر اکتسابی و [[انسان]] از طریق ایجاد [[کمالات]] و سجایای نیکوی [[اخلاقی]]، به این [[فضیلت]] دست می‌یابد<ref>حسین مظاهری، کاوشی نو در اخلاق اسلامی و شئون حکمت عملی، ترجمه محمد ابوالقاسمی، ج۲، ص۲۹۶.</ref>.
*به این نکته مهم باید توجه داشت که [[انسان]] از نظر [[قرآن]] [[خلیفه]] [[الله]]{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref> «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>، [[امین]] [[الله]] و مسجود [[ملائکه]] است<ref>حسین مظاهری، عوامل کنترل غرایز در انسان، ص۱۷ و ۳۵.</ref>.
*به این نکته مهم باید توجه داشت که [[انسان]] از نظر [[قرآن]] [[خلیفه]] [[الله]]{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref> «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>، [[امین]] [[الله]] و مسجود [[ملائکه]] است<ref>حسین مظاهری، عوامل کنترل غرایز در انسان، ص۱۷ و ۳۵.</ref>.
*[[انسان]] تنها موجودی است که نفخه‌ای از [[روح]] [[الهی]] در وجود او هست. [[بهترین]] راه [[اصلاح فرد]] و [[جامعه]]، عزت‌بخشی و عزت‌آفرینی است و [[بهترین]] راه عزت‌آفرینی و عزت‌بخشی [[پیروی]] از [[خدا]]، [[رسول]]{{صل}} او و [[ائمه اطهار]] و داشتن [[تقوای الهی]]، گفتار و [[کردار نیک]] و گسستن از غیر خداست<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۲۶۶.</ref>.
*[[انسان]] تنها موجودی است که نفخه‌ای از [[روح]] [[الهی]] در وجود او هست. [[بهترین]] راه [[اصلاح فرد]] و [[جامعه]]، عزت‌بخشی و عزت‌آفرینی است و [[بهترین]] راه عزت‌آفرینی و عزت‌بخشی [[پیروی]] از [[خدا]]، [[رسول]]{{صل}} او و [[ائمه اطهار]] و داشتن [[تقوای الهی]]، گفتار و [[کردار نیک]] و گسستن از غیر خداست<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۲۶۶.</ref>.
*تمام [[عزت]] از آن خداست؛ سپس [[پیامبران]]، [[ائمه]]، [[اولیا]] و [[دوستان]] [[خدا]]، چرا که [[عزت]] آن‌ها پرتویی از [[عزت]] [[خدا]] است. بر اساس هرم "ابراهام مازلو" که یکی از روانشناسان انسان‌گراست، مناعت و عزت نفس جزء طبقه چهارم و اساسی‌ترین نیازهای [[انسان]] به شمار آمده است<ref>احمد دیلمی و مسعود آذربایجانی، اخلاق اسلامی، ص۱۷۰، به نقل از روانشناسی کمال، ص۱۲۵.</ref>.
*تمام [[عزت]] از آن خداست؛ سپس [[پیامبران]]، [[ائمه]]، [[اولیا]] و [[دوستان]] [[خدا]]، چرا که [[عزت]] آن‌ها پرتویی از [[عزت]] [[خدا]] است. بر اساس هرم "ابراهام مازلو" که یکی از روانشناسان انسان‌گراست، مناعت و عزت نفس جزء طبقه چهارم و اساسی‌ترین نیازهای [[انسان]] به شمار آمده است<ref>احمد دیلمی و مسعود آذربایجانی، اخلاق اسلامی، ص۱۷۰، به نقل از روانشناسی کمال، ص۱۲۵.</ref>.
*[[اومانیسم]] یا [[انسان‌مداری]] که ریشه‌ای ژرف در [[تاریخ]] [[تفکر]] بشری دارد و [[معتقد]] است [[انسان]] محور حقایق و ارزش‌هاست و همه فعالیت‌های [[علمی]] و عملی [[انسان]] بر محور خود [[آدمی]]، می‌گردد<ref>محمد تقی مصباح یزدی، معارف قرآن ۱ و ۲، ص۳۶۱.</ref>، در قرون اخیر با سر و صدای زیاد در [[غرب]] مطرح شده است؛ لکن این اصل قرن‌ها قبل در [[فرهنگ اسلامی]] تحت عنوان "[[عزت]] و [[کرامت]] [[انسان]]" مطرح بوده، با این تفاوت که [[انسان]] مدنظر [[اومانیسم]] همین حیوان [[ناطق]] مادی است ولی [[انسان]] مطرح در [[فرهنگ اسلامی]] موجودی است که دارای بعد [[خلیفه]] [[الله]] و [[امین]] [[الله]] است.
*[[اومانیسم]] یا [[انسان‌مداری]] که ریشه‌ای ژرف در [[تاریخ]] [[تفکر]] بشری دارد و [[معتقد]] است [[انسان]] محور حقایق و ارزش‌هاست و همه فعالیت‌های [[علمی]] و عملی [[انسان]] بر محور خود [[آدمی]]، می‌گردد<ref>محمد تقی مصباح یزدی، معارف قرآن ۱ و ۲، ص۳۶۱.</ref>، در قرون اخیر با سر و صدای زیاد در [[غرب]] مطرح شده است؛ لکن این اصل قرن‌ها قبل در [[فرهنگ اسلامی]] تحت عنوان "[[عزت]] و [[کرامت]] [[انسان]]" مطرح بوده، با این تفاوت که [[انسان]] مدنظر [[اومانیسم]] همین حیوان [[ناطق]] مادی است ولی [[انسان]] مطرح در [[فرهنگ اسلامی]] موجودی است که دارای بعد [[خلیفه]] [[الله]] و [[امین]] [[الله]] است.
*به نظر می‌رسد که قاعده زرین [[اخلاقی]] "هرچه برای خود می‌پسندی برای دیگران نیز بپسند"، مبتنی بر [[کرامت]] و عزت نفس است؛ چرا که [[انسان]] از همه چیز و همه کس خود را بیشتر [[دوست]] می‌دارد و هر آنچه را که خوب است برای خود می‌پسندد، زیرا احساس [[کرامت]] می‌نماید؛ و الا اگر خود را دارای [[عزت]] و [[کرامت]] نمی‌دانست، چیزهای خوب را برای خود نمی‌خواست. همچنین است که چنانچه فرد فاسدی اموری غیر [[اخلاقی]] را که برای خود می‌پسندد آن را برای دیگران نیز بپسندد، در این صورت [[اخلاقی]] نخواهد بود، بلکه ضد [[اخلاقی]] است.
*به نظر می‌رسد که قاعده زرین [[اخلاقی]] "هرچه برای خود می‌پسندی برای دیگران نیز بپسند"، مبتنی بر [[کرامت]] و عزت نفس است؛ چرا که [[انسان]] از همه چیز و همه کس خود را بیشتر [[دوست]] می‌دارد و هر آنچه را که خوب است برای خود می‌پسندد، زیرا احساس [[کرامت]] می‌نماید؛ و الا اگر خود را دارای [[عزت]] و [[کرامت]] نمی‌دانست، چیزهای خوب را برای خود نمی‌خواست. همچنین است که چنانچه فرد فاسدی اموری غیر [[اخلاقی]] را که برای خود می‌پسندد آن را برای دیگران نیز بپسندد، در این صورت [[اخلاقی]] نخواهد بود، بلکه ضد [[اخلاقی]] است.
*"[[غیرتمندی]] مثبت که عبارت است از سعی در محافظت آنچه نگاهبانی از آن لازم است نیز مبتنی بر اصل [[عزت]] و [[کرامت نفس]] است. به قول ملامهدی نراقی، [[غیرت]] و [[حمیت]]، نتیجه [[شجاعت]]، بزرگی و [[قوت نفس]]، و از ملکات [[شریف]] است"<ref>مولی مهدی نراقی، جامع السعادات، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، ج۱، ص۳۲۴.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۲۶۷.</ref>.
*"[[غیرتمندی]] مثبت که عبارت است از سعی در محافظت آنچه نگاهبانی از آن لازم است نیز مبتنی بر اصل [[عزت]] و [[کرامت نفس]] است. به قول ملامهدی نراقی، [[غیرت]] و [[حمیت]]، نتیجه [[شجاعت]]، بزرگی و [[قوت نفس]]، و از ملکات [[شریف]] است"<ref>مولی مهدی نراقی، جامع السعادات، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، ج۱، ص۳۲۴.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۲۶۷.</ref>.
*خودکفایی، [[استقلال]] و عدم [[سلطه]] [[کافر]] بر [[مسلمان]] نیز ریشه در این اصل، یعنی اصل [[کرامت]] و عزت نفس دارد، چرا که [[انسان]] بزرگوار و [[کریم]] نمی‌خواهد زیر بار دیگران باشد بلکه می‌خواهد آزاد مستقل باشد<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۲۶۸.</ref>.
*خودکفایی، [[استقلال]] و عدم [[سلطه]] [[کافر]] بر [[مسلمان]] نیز ریشه در این اصل، یعنی اصل [[کرامت]] و عزت نفس دارد، چرا که [[انسان]] بزرگوار و [[کریم]] نمی‌خواهد زیر بار دیگران باشد بلکه می‌خواهد آزاد مستقل باشد<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۲۶۸.</ref>.


==منابع==
==منابع==
۲۱۸٬۹۱۲

ویرایش