روح: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[روح (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[روح (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
'''روح''' به معنای [[جان]] و روان، آنچه حیات [[انسان]] بستگی به آن دارد و مبدأ و مایه [[زندگی]] است. به موجوداتی که روح داشته باشند "جاندار" گفته می‌شود. روح، [[حقیقت]] وجود [[آدمی]] است و در دورانی که [[انسان]] به صورت جنین در رحم [[مادر]] است به پیکر او دمیده می‌شود و هنگام [[مرگ]]، از [[بدن]] جدا می‌شود. موجودی ناشناخته و از [[اسرار]] [[آفرینش]] است و [[انسان]] [[قدرت]] [[درک]] [[حقیقت]] آن را ندارد و به [[جهان]] مربوط به [[جان‌ها]] "عالم [[ارواح]]" گفته می‌شود. اگر جسم هم بپوسد و متلاشی شود، روح [[باقی]] است و در [[قیامت]] دوباره به جسم برمیگردد. [[خداوند]] در [[قرآن]]، علاوه بر روح و [[جان]] که آن را از "امرِ [[خدا]]" دانسته و گاهی هم از آن با تعبیر "[[نفس]]" یاد کرده، از فرشته‌ای بزرگ به نام روح یا روح الأمین یا [[روح القدس]] نام برده است که [[وحی]] [[قرآن]] را بر [[پیامبر]]{{صل}} فرمود می‌آورد و در [[شب قدر]] هم همراه [[فرشتگان]] دیگر نازل می‌شود: {{متن قرآن|تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ}} <ref>فرشتگان و روح (الامین) در آن، با اذن پروردگارشان برای هر کاری فرود می‌آیند؛ سوره قدر، آیه ۴.</ref>. نیز از [[حضرت عیسی]] هم به نام "[[روح خدا]]" یاد شده است: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ}}<ref>جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست؛ سوره نساء، آیه ۱۷۱.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۰۶.</ref>.


==مقدمه==
===چیستی [[روح]]===
*[[روح انسانی]]، امری است [[لطیف]] که [[علم]] و [[ادراک]] [[انسان]] مستند بدو است. روح را مبدأ حیات دانسته‌اند و [[آدمی]] به وسیله آن احساس می‌کند و حرکت ارادی دارد. فهمیدن، تصور کردن، تصمیم گرفتن، [[عشق]] ورزیدن، تنفر داشتن و از این قبیل، همه به روح مربوطاند<ref>المیزان‌، ۱۰/ ۱۱۸؛ تفسیر نمونه، ۱۲/ ۲۵۵.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۷۳.</ref>.
*[[روح]] به معنای [[جان]] و روان و آن چیزی است که حیات [[انسان]] بستگی به آن دارد و مبدأ و مایۀ [[زندگی]] است. [[روح انسانی]]، امری است [[لطیف]] که [[علم]] و [[ادراک]] [[انسان]] مستند به اوست و موجودی ناشناخته و از [[اسرار]] [[آفرینش]] است و [[انسان]] به [[علت]] مأنوس بودن با [[جهان]] ماده، [[قدرت]] [[درک]] [[حقیقت]] آن را ندارد<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۷۳.</ref>.
 
*به [[جهان]] مربوط به [[جان‌ها]] "عالم [[ارواح]]" گفته می‌شود و [[آدمی]] به وسیلۀ آن احساس می‌کند و حرکت ارادی دارد. فهمیدن، تصور کردن، تصمیم گرفتن، [[عشق]] ورزیدن، تنفر داشتن همه به [[روح]] مربوط‌اند<ref>ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان‌، ج۱۰، ص ۱۱۸؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۲۵۵.</ref>.<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۷۳.</ref> به موجوداتی که [[روح]] داشته باشند "جاندار" گفته می‌شود. [[روح]]، [[حقیقت]] وجود [[آدمی]] است و در دورانی که [[انسان]] به صورت جنین در رحم [[مادر]] است به پیکر او دمیده می‌شود و هنگام [[مرگ]] از [[بدن]] جدا می‌شود و اگر جسم هم بپوسد و متلاشی شود، [[روح]] [[باقی]] است و در [[قیامت]] دوباره به جسم برمی گردد<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامۀ دینی، ص۱۰۶.</ref> و از این رو با [[مرگ]] [[انسان]] چیزی از [[روح]] او کم نمی‌شود<ref>ر.ک: المبدأ و المعاد، ۳۱۳؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان‌، ج۱، ص ۳۵۲ ـ۳۵۰.</ref>.  
==معانی روح در [[قرآن]]==
===[[معاد]]، [[دلیل]] وجود [[روح]]===
*[[قرآن کریم]] از کلمه "روح" معانی متعددی را [[اراده]] کرده است که عبارت‌اند از:
*[[قرآن کریم]] [[زندگی]] پس از [[مرگ]] را قطعی شمرده است: {{متن قرآن|وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته می‌شوند مرده نخوانید که زنده‌اند امّا شما درنمی‌یابید» سوره بقره، آیه ۱۵۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالُوا أَإِذَا ضَلَلْنَا فِي الْأَرْضِ أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ كَافِرُونَ قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ}}<ref>«و گفتند: آیا چون در (زیر) زمین ناپدید گشتیم، آفرینش تازه‌ای خواهیم داشت؟ بلکه آنان لقای پروردگارشان را منکرند. بگو: آن فرشته مرگ که بر شما گمارده‌اند جان شما را می‌ستاند سپس به سوی پروردگارتان بازگردانده می‌شوید» سوره سجده، آیه ۱۰ ـ ۱۱</ref> و از سویی دیگر، جسم [[آدمی]] پس از [[مرگ]] می‌پوسد و از میان می‌رود این نشان می‌دهد چیزی جز [[بدن]]، زنده می‌ماند: {{متن قرآن|أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«آنان به پاداش آنچه انجام می‌دادند بهشتی‌اند در حالی که در آن جاودانند» سوره احقاف، آیه ۱۴.</ref>؛ {{متن قرآن|قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ}}<ref>«گفته می‌شود: از درهای دوزخ درآیید که در آن جاودانید پس جایگاه کبرورزان، بد جایگاهی است» سوره زمر، آیه ۷۲.</ref>.
#روح مقدسی که [[پیامبران]] {{ع}} را برای ادای [[وظیفه]] الهی‌شان [[یاری]] می‌کند{{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُواْ فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا اقْتَتَلُواْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ }}<ref>سوره بقره، آیه ۲۵۳.</ref>.
*برای [[اثبات وجود]] و اصالت [[روح]] گفته‌اند، همۀ اجزای مادی [[بدن]] همواره در حال تغییر و جایگزینی‌اند. سلول‌های [[بدن]] می‌میرند و سلول‌هایی دیگر بر جای آنها می‌نشینند؛ اما خود [[انسان]] همان است و دگرگون نمی‌شود، یعنی [[انسان]] جز اجزای مادی، حقیقتی دیگر دارد که ثابت و ماندگار است و تغییر نمی‌پذیرد و [[مرگ]] ندارد و عامل [[وحدت شخصیت]] اوست و این همان [[روح]] است<ref>ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ج۱۲، ص۲۶۳ ـ۲۶۴.</ref>. بدون اثبات بقای [[روح]]، [[وحدت]] و [[یگانگی]] [[انسان]] [[دنیوی]] و [[اخروی]] اثبات‌ناپذیر است و [[معاد]] نیز که از [[اصول دین]] است معنا نمی‌یابد<ref>ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۳، ص۲۰۹ ـ۲۱۰.</ref>.
#نیرویی [[معنوی]] و [[الهی]] که [[مؤمنان]] را [[پشتیبانی]] می‌کند{{متن قرآن| لا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref>.
===مجرد بودن [[روح]]===
#[[فرشته وحی]] که "[[امین]]" نیز خوانده می‌شود{{متن قرآن|نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ}}<ref>سوره شعراء، آیه ۱۹۳.</ref>.
*علمای [[اسلام]] معتقدند چون [[روح]] مجرد و منزه از ماده است، جاودان و ماندگار می‌ماند از [[دلایل]] تجرد [[روح]]، پدیدۀ [[رؤیا]] است که گاه [[آدمی]] را از [[آینده]] خبر می‌دهد: {{متن قرآن|فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافات، آیه ۱۰۲.</ref>. اگر دستگاه ادراکی [[انسان]] تنها از ماده باشد، نخواهد توانست از آنچه هنوز در [[جهان]] اتفاق بیافتاده است، [[آگاه]] گردد؛ زیرا ماده محصورِ زمان و مکان است<ref>ر.ک: المبدأ والمعاد، ص ۳۱۹؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان‌، ج۱۷، ص ۲۶۹.</ref>.<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۷۴.</ref>
#[[فرشته]] بزرگی از [[فرشتگان]] خاص [[خدا]] یا مخلوقی [[برتر]] از [[فرشتگان]]{{متن قرآن|تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ}}<ref>سوره قدر، آیه ۴</ref>؛ {{متن قرآن| يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلائِكَةُ صَفًّا لّا يَتَكَلَّمُونَ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَقَالَ صَوَابًا }}<ref> سوره نبأ، آیه۳۸.</ref>.
===معانی [[روح]] در [[قرآن]]===
#[[قرآن]] و [[وحی]]{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلا الإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ}}<ref>سوره شوری، آیه ۵۲.</ref>.
*[[قرآن کریم]] از کلمۀ "[[روح]]" معانی متعددی را [[اراده]] کرده است که عبارت ‌اند از:
#روح [[انسان]]{{متن قرآن| وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً }}<ref>سوره اسراء، آیه ۸۵</ref>؛ {{متن قرآن|ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ قَلِيلا مَّا تَشْكُرُونَ }}<ref>سوره سجده، آیه ۹</ref>؛ {{متن قرآن|فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ}}<ref> سوره حجر، آیه ۲۹.</ref>.
#[[روح]] مقدسی که [[پیامبران]] را برای ادای وظیفۀ الهی‌شان [[یاری]] می‌کند<ref>سورۀ بقره، آیۀ ۲۵۳.</ref>؛
*نخستین نکته درباره [[روح انسانی]] این است که [[حقیقت]] آن بر ما پوشیده است. [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] فرموده است که [[دانش]] [[آدمی]] از روح بسی اندک است{{متن قرآن| وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً }}<ref>سوره اسراء، آیه ۸۵.</ref>. [[نقص]] [[دانش]] بشری و تفاوت بنیادی روح و جسم و مأنوس بودن [[انسان]] با [[جهان]] ماده، موجب شده است که راه یافتن به [[حقیقت]] روح برای او ناممکن نماید. روح، حقیقتی ماورای طبیعی است و فعالیت او با فعالیت موجودات مادی متفاوت است؛ هر چند همواره با [[جهان]] ماده در ارتباط است<ref>تفسیر نمونه‌، ۱۲/ ۲۵۲.</ref>.
#نیرویی [[معنوی]] و [[الهی]] که [[مؤمنان]] را [[پشتیبانی]] می‌کند<ref>سورۀ مجادله، آیۀ ۲۲.</ref>؛
*در [[روایات]] بزرگان [[معصوم]] {{ع}} نیز آمده است که روح از عالم [[ملکوت]] است<ref>بحارالانوار، ۵۸/ ۴۲.</ref> و از این رو، می‌تواند به [[مرتبت]] [[برتر]] از [[فرشتگان]] دست یابد<ref>نور الثقلین‌، ۳/ ص ۲۱۵ و ۲۱۶.</ref>. ارتباط روح با [[بدن]]، به گونه [[حاکمیت]] و [[تصرف]] است. [[خداوند]] جسم [[آدمی]] را از [[گِل]] آفرید{{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن سُلالَةٍ مِّن طِينٍ}}<ref> سوره مؤمنون، آیه ۱۲.</ref> و سپس از روح خویش در آن دمید. روحی که با نفخه ربوبی{{متن قرآن|فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ}}<ref> سوره ص، آیه ۷۲</ref>؛ {{متن قرآن|ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ قَلِيلا مَّا تَشْكُرُونَ}}<ref> سوره سجده، آیه ۹.</ref> در [[بدن]] [[آدمی]] دمیده شد، [[شایسته]] آن است که معیار [[انسانیت]] [[انسان]] شود و [[بدن]] را در تأثیر خویش گیرد و خودِ [[راستین]] و [[شخصیت حقیقی]] [[آدمی]] را برسازَد.
#فرشتۀ [[وحی]] که "[[امین]]" نیز خوانده می‌شود<ref>سورۀ شعراء، آیۀ ۱۹۳.</ref>؛
*در [[روایات شیعه]] آمده است که روح همچون جسمی [[لطیف]] است که با کالبدی ستبر به نام [[بدن]] پوشانیده شده است<ref>بحارالانوار، ۵۸/ ۳۴.</ref>. روح با [[بدن]] نمی‌آمیزد و بر آن اتکا ندارد؛ بلکه [[بدن]] را در میان می‌گیرد و بر آن احاطه دارد. با مرگ‌ [[بدن]]، روح همچنان زنده می‌ماند و زیست می‌کند. علمای [[اسلام]] برآن‌اند که روح در مقایسه با [[بدن]] اصالت دارد و [[بدن]] در [[مرتبت]] نازل او جای دارد<ref>المیزان‌، ۱۳/ ۱۳۰.</ref><ref>بحارالانوار، ۵۸/ ۴۰.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۷۳.</ref>.
#فرشتۀ بزرگی از [[فرشتگان]] خاص [[خدا]] یا مخلوقی [[برتر]] از [[فرشتگان]]<ref>سورۀ قدر، آیۀ ۴.</ref>؛  
*برای [[اثبات وجود]] و اصالت روح گفته‌اند، همه اجزای مادی [[بدن]] همواره در حال تغییر و جایگزینی‌اند. سلول‌های [[بدن]] می‌میرند و سلول‌هایی دیگر بر جای آنها می‌نشینند؛ اما خود [[انسان]] همان است و دگرگون نمی‌شود. این نشان می‌دهد که [[انسان]] جز اجزای مادی، حقیقتی دیگر دارد که ثابت و ماندگار است و تغییر نمی‌پذیرد و [[مرگ]] ندارد و [[عامل وحدت]] شخصیت او است و این همان روح است<ref>تفسیر نمونه‌، ۱۲/ ۲۶۳ و ۲۶۴.</ref>.
#[[قرآن]] و [[وحی]]<ref> سورۀ شوری، آیۀ ۵۲.</ref>؛
*بنابر [[آموزه‌های اسلامی]]، روح [[انسان]] جاودانه است و نابودی نمی‌پذیرد و از این رو، با [[مرگ]] [[انسان]]، چیزی از روح او کم نمی‌شود<ref>المبدأ و المعاد، ۳۱۳؛ المیزان‌، ۱/ ۳۵۲- ۳۵۰.</ref>. [[قرآن کریم]] نیز [[زندگی]] پس از [[مرگ]] را قطعی شمرده است{{متن قرآن| وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ}}<ref>سوره بقره، آیه ۱۵۴</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالُوا أَئِذَا ضَلَلْنَا فِي الأَرْضِ أَئِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُم بِلِقَاء رَبِّهِمْ كَافِرُونَ قُلْ يَتَوَفَّاكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ}}<ref>سوره سجده، آیه ۱۰ و ۱۱.</ref> و از سویی دیگر، جسم [[آدمی]] پس از [[مرگ]] می‌پوسد و از میان می‌رود. این نشان می‌دهد که چیزی جز [[بدن]]، زنده می‌ماند{{متن قرآن|أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَاء بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>سوره احقاف، آیه ۱۴</ref>؛ {{متن قرآن|قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ }}<ref>سوره زمر، آیه ۷۲.</ref>.
#[[روح]] [[انسان]]<ref>سورۀ ص، آیۀ ۷۲.</ref>؛
*بدون اثبات بقای روح، [[وحدت]] و [[یگانگی]] [[انسان]] [[دنیوی]] و [[اخروی]] اثبات‌ناپذیر است و [[معاد]] نیز- که از [[اصول دین]] است- معنا نمی‌یابد<ref>المیزان، ۱۳/ ۲۰۹ و ۲۱۰.</ref>. علمای [[اسلام]] معتقدند که چون روح مجرد و منزه از ماده است، جاودان و ماندگار می‌ماند. از [[دلایل]] تجرد روح، پدیده [[رؤیا]] است که گاه [[آدمی]] را از [[آینده]] خبر می‌دهد{{متن قرآن|فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>سوره صافات، آیه ۱۰۲.</ref>. اگر دستگاه ادراکی [[انسان]] تنها از ماده باشد، نخواهد توانست از آنچه هنوز در [[جهان]] پیش نیامده است، [[آگاه]] گردد؛ زیرا ماده محصورِ زمان و مکان است<ref>المبدأ والمعاد، ۳۱۹؛ المیزان‌، ۱۷/ ۲۶۹.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۷۴.</ref>.
#[[روح خدا]]<ref>سورۀ نساء، آیۀ ۱۷۱.</ref>.<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۷۳.</ref>
===[[روح]] در [[روایات]]===
*در [[احادیث]] و [[روایات]] هم در مورد [[روح]] مطالبی گفته شده از جمله:  [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: «هیچ مؤمنی نیست مگر آنکه [[باطن]] قلبش دو گوش دارد، گوشی که وسواس خنّاس در آن می‌دمد و گوشی که [[فرشته]] در آن می‌دمد، [[خداوند]] [[مؤمن]] را به ‌وسیلۀ [[فرشته]] [[همراهی]] و [[کمک]] می‌کند این است معنای آیۀ شریفه {{متن قرآن|وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ}}<ref>«و با روحی از خویش تأییدشان کرد» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref><ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ لِقَلْبِهِ أُذُنَانِ فِی جَوْفِهِ أُذُنٌ یَنْفُثُ فِیهَا الْوَسْوَاسُ الْخَنَّاسُ وَ أُذُنٌ یَنْفُثُ فِیهَا الْمَلَکُ فَیُؤَیِّدُ اللَّهُ الْمُؤْمِنَ بِالْمَلَکِ فَذَلِکَ قَوْلُهُ‌ وَأَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ}}؛ اصول کافی، ج ۲، ص ۲۶۷.</ref>.<ref>ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۷۹.</ref>


==منابع==
==منابع==

نسخهٔ ‏۱۷ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۱۳

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل روح (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

چیستی روح

معاد، دلیل وجود روح

  • قرآن کریم زندگی پس از مرگ را قطعی شمرده است: ﴿وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ[۶]؛ ﴿وَقَالُوا أَإِذَا ضَلَلْنَا فِي الْأَرْضِ أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ كَافِرُونَ قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ[۷] و از سویی دیگر، جسم آدمی پس از مرگ می‌پوسد و از میان می‌رود این نشان می‌دهد چیزی جز بدن، زنده می‌ماند: ﴿أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۸]؛ ﴿قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ[۹].
  • برای اثبات وجود و اصالت روح گفته‌اند، همۀ اجزای مادی بدن همواره در حال تغییر و جایگزینی‌اند. سلول‌های بدن می‌میرند و سلول‌هایی دیگر بر جای آنها می‌نشینند؛ اما خود انسان همان است و دگرگون نمی‌شود، یعنی انسان جز اجزای مادی، حقیقتی دیگر دارد که ثابت و ماندگار است و تغییر نمی‌پذیرد و مرگ ندارد و عامل وحدت شخصیت اوست و این همان روح است[۱۰]. بدون اثبات بقای روح، وحدت و یگانگی انسان دنیوی و اخروی اثبات‌ناپذیر است و معاد نیز که از اصول دین است معنا نمی‌یابد[۱۱].

مجرد بودن روح

  • علمای اسلام معتقدند چون روح مجرد و منزه از ماده است، جاودان و ماندگار می‌ماند از دلایل تجرد روح، پدیدۀ رؤیا است که گاه آدمی را از آینده خبر می‌دهد: ﴿فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ[۱۲]. اگر دستگاه ادراکی انسان تنها از ماده باشد، نخواهد توانست از آنچه هنوز در جهان اتفاق بیافتاده است، آگاه گردد؛ زیرا ماده محصورِ زمان و مکان است[۱۳].[۱۴]

معانی روح در قرآن

  1. روح مقدسی که پیامبران را برای ادای وظیفۀ الهی‌شان یاری می‌کند[۱۵]؛
  2. نیرویی معنوی و الهی که مؤمنان را پشتیبانی می‌کند[۱۶]؛
  3. فرشتۀ وحی که "امین" نیز خوانده می‌شود[۱۷]؛
  4. فرشتۀ بزرگی از فرشتگان خاص خدا یا مخلوقی برتر از فرشتگان[۱۸]؛
  5. قرآن و وحی[۱۹]؛
  6. روح انسان[۲۰]؛
  7. روح خدا[۲۱].[۲۲]

روح در روایات

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۷۳.
  2. ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان‌، ج۱۰، ص ۱۱۸؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۲۵۵.
  3. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۷۳.
  4. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامۀ دینی، ص۱۰۶.
  5. ر.ک: المبدأ و المعاد، ۳۱۳؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان‌، ج۱، ص ۳۵۲ ـ۳۵۰.
  6. «و کسانی را که در راه خداوند کشته می‌شوند مرده نخوانید که زنده‌اند امّا شما درنمی‌یابید» سوره بقره، آیه ۱۵۴.
  7. «و گفتند: آیا چون در (زیر) زمین ناپدید گشتیم، آفرینش تازه‌ای خواهیم داشت؟ بلکه آنان لقای پروردگارشان را منکرند. بگو: آن فرشته مرگ که بر شما گمارده‌اند جان شما را می‌ستاند سپس به سوی پروردگارتان بازگردانده می‌شوید» سوره سجده، آیه ۱۰ ـ ۱۱
  8. «آنان به پاداش آنچه انجام می‌دادند بهشتی‌اند در حالی که در آن جاودانند» سوره احقاف، آیه ۱۴.
  9. «گفته می‌شود: از درهای دوزخ درآیید که در آن جاودانید پس جایگاه کبرورزان، بد جایگاهی است» سوره زمر، آیه ۷۲.
  10. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ج۱۲، ص۲۶۳ ـ۲۶۴.
  11. ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۳، ص۲۰۹ ـ۲۱۰.
  12. «و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافات، آیه ۱۰۲.
  13. ر.ک: المبدأ والمعاد، ص ۳۱۹؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان‌، ج۱۷، ص ۲۶۹.
  14. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۷۴.
  15. سورۀ بقره، آیۀ ۲۵۳.
  16. سورۀ مجادله، آیۀ ۲۲.
  17. سورۀ شعراء، آیۀ ۱۹۳.
  18. سورۀ قدر، آیۀ ۴.
  19. سورۀ شوری، آیۀ ۵۲.
  20. سورۀ ص، آیۀ ۷۲.
  21. سورۀ نساء، آیۀ ۱۷۱.
  22. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۷۳.
  23. «و با روحی از خویش تأییدشان کرد» سوره مجادله، آیه ۲۲.
  24. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ لِقَلْبِهِ أُذُنَانِ فِی جَوْفِهِ أُذُنٌ یَنْفُثُ فِیهَا الْوَسْوَاسُ الْخَنَّاسُ وَ أُذُنٌ یَنْفُثُ فِیهَا الْمَلَکُ فَیُؤَیِّدُ اللَّهُ الْمُؤْمِنَ بِالْمَلَکِ فَذَلِکَ قَوْلُهُ‌ وَأَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ»؛ اصول کافی، ج ۲، ص ۲۶۷.
  25. ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۷۹.