دروغ در قرآن: تفاوت میان نسخهها
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
*[[قرآن کریم]] [[دروغ]] را به دو [[طایفه]] جنّیان و [[انسانها]] نسبت میدهد{{متن قرآن|وَأَنَّهُ كَانَ يَقُولُ سَفِيهُنَا عَلَى اللَّهِ شَطَطًا وَأَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا}}<ref> «و اینکه (فردی) نادان (از) ما درباره خداوند سخنانی پریشان میگفت. و ما میپنداشتیم که هیچگاه آدمیان و پریان بر خداوند دروغی نمیبندند» سوره جن، آیه ۴-۵.</ref>. بر پایه روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} نخستین [[دروغگو]] از این دو گروه [[ابلیس]] بود که در پاسخ به سؤال [[خدا]] در مورد [[سجده]] نکردن به [[آدم]]، به [[دروغ]] خود را بهتر از [[آدم]] شمرد و گفت: {{متن قرآن|أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ}}<ref>«من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریدهای» سوره اعراف، آیه ۱۲.</ref><ref>بحارالانوار، ج۴۶، ص۳۵۲.</ref>. افزون بر این، وی در برابر [[آدمیان]] نیز فراوان مرتکب این [[رذیله]] شده است؛ از جمله آن هنگام که در پی بیرون کردن [[آدم]] و [[حوا]]{{ع}} از [[بهشت]] بود، به [[دروغ]] دست یازید و علت [[نهی]] [[الهی]] از نزدیک شدن آن دو به درخت [[ممنوع]] را [[فرشته]] شدن یا جاویدان ماندن آنان در [[بهشت]] یاد کرد: {{متن قرآن|مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ}}<ref>«پروردگارتان شما را از این درخت باز نداشت مگر بدین رو که مبادا دو فرشته شوید یا از جاودانگان گردید» سوره اعراف، آیه ۲۰.</ref> و سپس برای باوراندن سخن خلاف واقع خود به [[آدم]] و [[حوا]]، با [[سوگند دروغ]]، خود را [[خیرخواه]] ایشان خواند: {{متن قرآن|وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ}}<ref>«و برای آن دو سوگند خورد که من از خیرخواهان شمایم» سوره اعراف، آیه ۲۱.</ref>. | *[[قرآن کریم]] [[دروغ]] را به دو [[طایفه]] جنّیان و [[انسانها]] نسبت میدهد{{متن قرآن|وَأَنَّهُ كَانَ يَقُولُ سَفِيهُنَا عَلَى اللَّهِ شَطَطًا وَأَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا}}<ref> «و اینکه (فردی) نادان (از) ما درباره خداوند سخنانی پریشان میگفت. و ما میپنداشتیم که هیچگاه آدمیان و پریان بر خداوند دروغی نمیبندند» سوره جن، آیه ۴-۵.</ref>. بر پایه روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} نخستین [[دروغگو]] از این دو گروه [[ابلیس]] بود که در پاسخ به سؤال [[خدا]] در مورد [[سجده]] نکردن به [[آدم]]، به [[دروغ]] خود را بهتر از [[آدم]] شمرد و گفت: {{متن قرآن|أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ}}<ref>«من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریدهای» سوره اعراف، آیه ۱۲.</ref><ref>بحارالانوار، ج۴۶، ص۳۵۲.</ref>. افزون بر این، وی در برابر [[آدمیان]] نیز فراوان مرتکب این [[رذیله]] شده است؛ از جمله آن هنگام که در پی بیرون کردن [[آدم]] و [[حوا]]{{ع}} از [[بهشت]] بود، به [[دروغ]] دست یازید و علت [[نهی]] [[الهی]] از نزدیک شدن آن دو به درخت [[ممنوع]] را [[فرشته]] شدن یا جاویدان ماندن آنان در [[بهشت]] یاد کرد: {{متن قرآن|مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ}}<ref>«پروردگارتان شما را از این درخت باز نداشت مگر بدین رو که مبادا دو فرشته شوید یا از جاودانگان گردید» سوره اعراف، آیه ۲۰.</ref> و سپس برای باوراندن سخن خلاف واقع خود به [[آدم]] و [[حوا]]، با [[سوگند دروغ]]، خود را [[خیرخواه]] ایشان خواند: {{متن قرآن|وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ}}<ref>«و برای آن دو سوگند خورد که من از خیرخواهان شمایم» سوره اعراف، آیه ۲۱.</ref>. | ||
*[[آیات]] دیگری از [[دروغگویی]] [[شیاطین]] به [[فرزندان آدم]]{{متن قرآن|هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ تَنَزَّلُ عَلَى كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ يُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ}}<ref> «آیا شما را بیاگاهانم که شیطانها بر که فرود میآیند؟ بر هر دروغزن بزهکاری فرود میآیند که گوش میخوابانند و بیشتر آنان دروغگویند» سوره شعراء، آیه ۲۲۱-۲۲۳.</ref> همچون [[وعده]] [[فقر]] به آنان{{متن قرآن|الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ}}<ref> «شیطان شما را از تنگدستی میهراساند» سوره بقره، آیه ۲۶۸.</ref> و تزیین دروغین [[اعمال]] آنان{{متن قرآن|وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref> «و شیطان، کاری را که انجام میدادند برای آنان آراست» سوره انعام، آیه ۴۳؛ {{متن قرآن|فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ}} «شیطان کردار آنان را در چشمشان آراست» سوره نحل، آیه ۶۳.</ref> یاد میکنند. | *[[آیات]] دیگری از [[دروغگویی]] [[شیاطین]] به [[فرزندان آدم]]{{متن قرآن|هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ تَنَزَّلُ عَلَى كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ يُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ}}<ref> «آیا شما را بیاگاهانم که شیطانها بر که فرود میآیند؟ بر هر دروغزن بزهکاری فرود میآیند که گوش میخوابانند و بیشتر آنان دروغگویند» سوره شعراء، آیه ۲۲۱-۲۲۳.</ref> همچون [[وعده]] [[فقر]] به آنان{{متن قرآن|الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ}}<ref> «شیطان شما را از تنگدستی میهراساند» سوره بقره، آیه ۲۶۸.</ref> و تزیین دروغین [[اعمال]] آنان{{متن قرآن|وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref> «و شیطان، کاری را که انجام میدادند برای آنان آراست» سوره انعام، آیه ۴۳؛ {{متن قرآن|فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ}} «شیطان کردار آنان را در چشمشان آراست» سوره نحل، آیه ۶۳.</ref> یاد میکنند. | ||
*برخی [[انسانها]] نیز به این [[رذیله]] [[اخلاقی]][[ دست]] میزنند؛ از جمله [[کافران]] و [[مشرکان]] که [[قرآن کریم]] بیشترین [[دروغ]] را از آنان گزارش میکند: دروغهای فراوانی درباره [[خدا]]، [[پیامبران الهی]]، [[پیروان]] آنها یا امور دیگر؛ مثلاً [[خدا]] را دارای [[فرزند]] میخواندند: {{متن قرآن|أَلَا إِنَّهُمْ مِنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ وَلَدَ اللَّهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«آگاه باشید که آنان از سر دروغگویی خود میگویند: خداوند فرزند آورده است؛ در حالی که بیگمان آنان دروغگویند» سوره صافات، آیه ۱۵۱-۱۵۲.</ref>؛ یا گاه از نزد خود برخی خوردنیها یا حیوانات را [[حلال]] یا [[حرام]] میشمردند و به [[دروغ]] میگفتند [[خدا]] آنها را [[حلال]] یا [[حرام]] کرده است: {{متن قرآن|وَلَا تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَذَا حَلَالٌ وَهَذَا حَرَامٌ}}<ref>«و بر هر چه زبانتان به دروغ وصف میکند، نگویید: "این حلال است و آن حرام"» سوره نحل، آیه ۱۱۶.</ref>؛ یا [[شرک]] خود و پدرانشان را به [[فرمان]] و [[اراده خدا]] مستند میکردند که [[قرآن]] این سخنان را نیز [[دروغ]] میخواند: {{متن قرآن|لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ شَيْءٍ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذَاقُوا بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ}}<ref>«به زودی مشرکان خواهند گفت: اگر خداوند میخواست ما و پدرانمان شرک نمیورزیدیم و چیزی را حرام نمیدانستیم؛ همینگونه پیشینیان آنها (پیامبران را) دروغگو شمردند تا آنکه عذاب ما را چشیدند؛ بگو: آیا نزدتان دانشی است تا آن را برای ما آشکار سازید؟ شما جز از گمان پیروی ندارید و جز نادرست برآورد نمیکنید» سوره انعام، آیه ۱۴۸.</ref>. | |||
*افزون بر این، در مورد [[پیامبران الهی]] نیز دروغهای فراوان بر زبان میآوردند؛ | |||
:*همچون نسبت [[سفاهت]] و [[دروغگویی]]{{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ وَإِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكَاذِبِينَ}}<ref> «سرکردگان کافر از قوم وی گفتند: بیگمان ما تو را در نابخردی میبینیم و ما تو را از دروغگویان میدانیم» سوره اعراف، آیه ۶۶.</ref>؛ {{متن قرآن|فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ}} <ref>پس سردستگان کافر از قوم وی گفتند: ما تو را جز بشری مانند خویش نمیدانیم و جز این نمیبینیم که فرومایگان ما نسنجیده از تو پیروی کردهاند و در شما برتری نسبت به خویش نمیبینیم بلکه شما را دروغگو میپنداریم» سوره هود، آیه ۲۷.</ref>، | |||
:*ساحر و دیوانه [[خواندن]]{{متن قرآن|كَذَلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ}}<ref> «بدینگونه برای کسانی که پیش از آنان بودند، هیچ پیامبری نیامد مگر اینکه گفتند: او جادوگر یا دیوانه است» سوره ذاریات، آیه ۵۲؛ {{متن قرآن|...فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ}} «و کافران از ایشان گفتند: این (کارها) جز جادویی آشکار نیست» سوره مائده، آیه ۱۱۰.</ref>، | |||
:*چنان که به [[دروغ]] میگفتند [[پیامبران]] [[تسلط]] بر [[مردم]]{{متن قرآن|فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ...}}<ref> «سرکردگان کافر از قومش گفتند: این جز بشری مانند شما نیست، بر آن است که بر شما برتری جوید..». سوره مؤمنون، آیه ۲۴.</ref> یا بیرون راندن آنان از سرزمینشان را میخواهند{{متن قرآن|يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ}}<ref> «بر آن است که شما را با جادوی خویش از سرزمینتان بیرون براند پس چه نظر میدهید؟» سوره شعراء، آیه ۳۵.</ref>. | |||
*آنان گاه به [[مسلمانان]] نیز به [[دروغ]] [[وعده]] میدادند اگر از راه ما [[پیروی]] کنید، گناهانتان را بر عهده میگیریم: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنَا وَلْنَحْمِلْ خَطَايَاكُمْ وَمَا هُمْ بِحَامِلِينَ مِنْ خَطَايَاهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و کافران به مؤمنان گفتند از راه ما پیروی کنید و ما (نیز) باید بار گناهان شما را برداریم ولی آنان هیچ باری از گناهان ایشان را برنمیدارند؛ بیگمان آنان دروغگویند» سوره عنکبوت، آیه ۱۲.</ref>. | |||
*گروه دومی که [[قرآن]] از دروغگوییشان سخن میراند [[اهل کتاب]] هستند که دروغهای مختلفی درباره [[خدا]] داشتند؛ مانند | |||
:*ادعای [[فرزند خدا]] بودن عُزیر و [[مسیح]]{{ع}}: {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ}}<ref>« یهودیان گفتند عزیر پسر خداوند است و مسیحیان گفتند: مسیح پسر خداوند است؛ این گفتار، سر زبان آنهاست که با گفته کافران پیشین همانندی میکند؛ خداوندشان بکشاد! چگونه (از حقّ) باز گردانیده میشوند؟» سوره توبه، آیه ۳۰.</ref>، | |||
:*[[فرزندان]] و [[دوستان]] [[خدا]] شمردن خود{{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَى نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ}}<ref> «و یهودیان و مسیحیان گفتند: ما فرزندان خداوند و دوستان اوییم» سوره مائده، آیه ۱۸.</ref>، | |||
:*بخشیده شدن [[گناهان]] خود از سوی [[خدا]]{{متن قرآن|فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتَابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هَذَا الْأَدْنَى وَيَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنَا}}<ref> «پس از آنان، جانشینانی آمدند که کتاب (آسمانی) را به ارث بردند؛ کالای ناپایدار این جهان فروتر را میگیرند و میگویند: به زودی (توبه میکنیم و) آمرزیده خواهیم شد..». سوره اعراف، آیه ۱۶۹.</ref>، :*اندک بودن ماندگاری آنان در [[آتش جهنم]]{{متن قرآن|وَقَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّامًا مَعْدُودَةً}}<ref> «و گفتند آتش (دوزخ) جز چند روزی، به ما نمیرسد» سوره بقره، آیه ۸۰.</ref>؛ {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ}}<ref>«این بدان روست که آنان میگویند: آتش (دوزخ) جز روزهایی چند به ما نمیرسد» سوره آل عمران، آیه ۲۴.</ref>، [[پاک]] شدن [[گناهان]] روزانه آنان در هر شب<ref>جامع البیان، ج۵، ص۱۷۷؛ مجمع البیان، ج۳، ص۱۰۴؛ زادالمسیر، ج۲، ص۱۳۶-۱۳۷.</ref>، [[ شفاعت]] آنان از سوی [[پدران]] و فرزندانشان در [[قیامت]]<ref>جامع البیان، ج۵، ص۱۷۸؛ تفسیر قرطبی، ج۵، ص۲۴۶؛ فتح القدیر، ج۱، ص۴۷۷.</ref>، منحصر بودن [[پیروان]] [[ابراهیم]]{{ع}} در [[یهود]] و [[نصارا]]<ref>جامع البیان، ج۴، ص۲۷۳؛ تفسیر قرطبی، ج۴، ص۳۰۷؛ الدرالمنثور، ج۲، ص۱۰۹.</ref>. | |||
*همچنین دروغهای فراوانی در مورد [[پیامبران الهی]] بر زبان میآوردند؛ مانند: ساحر دانستن [[حضرت سلیمان]]{{ع}}{{متن قرآن|وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ}}<ref> «و (یهودیان) از آنچه شیطانها در فرمانروایی سلیمان (به گوش این و آن) میخواندند (که سلیمان جادوگر است)؛ پیروی کردند. و سلیمان کفر نورزید ولی شیطانها کافر شدند که به مردم جادو میآموختند» سوره بقره، آیه ۱۰۲.</ref><ref>مجمع البیان، ج۱، ص۳۳۶-۳۳۷.</ref>، کشتن [[هارون]]{{ع}} به دست [[حضرت موسی]]{{ع}} و ادعای ارتکاب [[اعمال ناشایست]] از سوی آن [[حضرت]]<ref>جامع البیان، ج۲۲، ص۶۳-۶۵؛ مجمع البیان، ج۸، ص۱۸۳-۱۸۴؛ تفسیر قرطبی، ج۱، ص۳۹۳؛ ج۱۴، ص۲۵۱.</ref> و [[ترویج]] ادعاهای خلاف واقع درباره [[پیامبر]]{{صل}} و انتساب آنها به [[خدا]]: {{متن قرآن|وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقًا يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْكِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ}}<ref>«و برخی از آنان گروهی هستند که به تحریف کتاب (آسمانی) زبان میگردانند تا آن را از کتاب بپندارید در حالی که از کتاب نیست و میگویند که از سوی خداوند است و از سوی خداوند نیست؛ آنان دانسته بر خداوند دروغ میبندند» سوره آل عمران، آیه ۷۸.</ref>؛ و نیز {{متن قرآن|فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ}}<ref>«بنابراین، وای بر کسانی که (یک) نوشته را با دستهای خود مینویسند آنگاه میگویند که این از سوی خداوند است تا با آن بهایی کم به دست آورند؛ و وای بر آنان از آنچه دستهایشان نگاشت و وای بر آنان از آنچه به دست میآورند» سوره بقره، آیه ۷۹.</ref><ref>جامع البیان، ج۳، ص۴۳۸-۴۳۹؛ مجمع البیان، ج۲، ص۳۲۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۳۸۴.</ref> | |||
نسخهٔ ۷ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۱۱
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دروغ (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
واژهشناسی لغوی
- دروغ، مقابل راست[۱] و در لغت و اصطلاح سخنی است که برخلاف واقع و راستی باشد[۲]؛ به عمد یا به خطا انجام گیرد[۳].
- عدهای دروغ را خبر غیر واقعی دانستهاند که خبر دهنده علم به خلاف واقع بودن آن داشته باشد[۴]؛ یا آن را به قصد فریب دیگران بگوید[۵]. برخی دروغ را از ریشه "دو رُخ" دانسته و گفتهاند: دروغگو کسی است که دو رُخ داشته و زبانش سخنی و دلش چیز دیگری را میگوید؛ یا نزد فردی رویی و در پیش دیگری رویی دیگر دارد[۶].
- عدهای دروغ را فراتر از قالب لفظ و سخن دانسته و گفتهاند: دروغ هر چیزی است که بر خلاف واقع و حق باشد؛ در گفتار یا کردار باشد؛ یا در فکر، نیت یا حالتی از حالات انسانی[۷][۸].
دروغ در قرآن
- "کذب": در لغت یعنی آنچه خلاف راستی و حق است[۹]. این واژه و مشتقات آن در قرآن کریم فراوان به کار رفتهاند؛ مانند ﴿كَذَبُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ﴾[۱۰]، ﴿لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾[۱۱] و ﴿مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ﴾[۱۲].
- افتراء از ریشه "فَرْی": به معنای از پیش خود بافتن، دروغ یا به دروغ به کسی چیزی نسبت دادن است [۱۳] و با کذب تفاوت دارد: افترا دروغ بر ضد دیگران است؛ با کلامی که آنان بدان رضایت ندارند؛ اما کذب گاهی در حق خود و زمانی در حق دیگران است. افزون بر این، دیگران ممکن است به آن نیز خشنود باشند؛ مانند کلام غیر واقعی که در مدح کسی یا به قصد اصلاح گفته میشود[۱۴]. ماده فَرْی و مشتقات آن بیش از ۶۰ بار در قرآن آمدهاند؛ مانند ﴿افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ﴾[۱۵] و ﴿كَذَبُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ﴾[۱۶].
- "افک": وارونه کردن و دروغ گفتن است[۱۷]. برخی آن را دروغ قبیح همچون دروغ بر خدا، رسول و قرآن دانستهاند [۱۸]. این واژه و مشتقات آن بیش از ۳۰ بار در قرآن آمدهاند که در برخی آیات همچون ﴿كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ﴾[۱۹] و ﴿ذَلِكَ إِفْكُهُمْ﴾[۲۰] به معنای مطلق دروغ است[۲۱].
- "خَرْص": به معنای تخمین زدن[۲۲]، دروغ[۲۳] یا قبیحترین نوع دروغ[۲۴] است. این واژه در دروغ به کار رفته است، چون تخمینزنندگان همیشه بیتحقیق سخن گفته و امور را تخمین میزنند [۲۵]. این کلمه ۵ بار در قرآن به کار رفته است؛ مانند:
- "زور": به معنای دروغ و امر باطل است[۳۱]. برخی آن را دروغی دانستهاند که در ظاهر نیک جلوه داده میشود، تا دیگران به راست بودن آن گمان کنند[۳۲]. این واژه ۴ بار در قرآن یاد شده است؛ مانند:
- ﴿اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ﴾[۳۳]؛
- ﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا إِفْكٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جَاءُوا ظُلْمًا وَزُورًا﴾[۳۴]؛
- ﴿وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا﴾ [۳۵]؛
- ﴿وَإِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنْكَرًا مِنَ الْقَوْلِ وَزُورًا﴾[۳۶].
- "اختلاق": ایجاد کردن و بافتن دروغ است[۳۷]. این واژه در برخی آیات به معنای دروغ به کار رفته است؛ مانند ﴿إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ﴾[۳۸]؛
- همچنین مفاهیمی دیگر مانند اتهام، نفاق، مکر و خدعه، ریا و تزویر، تدلیس و خیانت پیوند بسیار نزدیکی با موضوع دروغ داشته و در حقیقت نوعی دروغ به شمار میروند؛ ولی برخی از این موضوعات مدخل مستقل دارند و جداگانه بررسی میگردند، از این رو در این مدخل از آنها سخنی نیست و تنها از دروغ به شکل خاص به مباحثی همچون ملاک دروغ، دروغگویان و انواع دروغهایشان، ریشههای دروغ، انگیزه و اهداف دروغگویی، آثار و پیامدهای دنیایی و آخرتی دروغ و برخی از احکام فقهی مرتبط با این موضوع پرداخته میشود[۳۹].
ملاک و گستره دروغ
- درباره ملاک دروغ دیدگاهها متفاوتاند:
- برخی معتقدند دروغ تنها گزارش خلاف واقع است و عمد و خطا یا علم و جهل در آن نقشی ندارد[۴۰] و بر همین اساس، بعضی دروغ را به دو قسم عمدی و غیر عمدی قسمت کردهاند[۴۱]؛ با این تفاوت که دومی گناه و نکوهشی ندارد؛ اما اوّلی گناه و جرم است و دروغگو نکوهش میشود[۴۲]. برخی در تأیید این نظریه به آیات ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ... فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ﴾[۴۳] استناد کردهاند که خدا در آنها منافقان را از آن رو که تنها به زبان، ادعای ایمان میکردند، مذمت میکند و آنان را دروغگو میشمرد، زیرا ادعای آنان با واقع مطابق نبود[۴۴].
- در نظریهای دیگر،دروغ تنها گزارش خلاف عقیده است[۴۵]. دلیل این نظریه به باور برخی آیه ﴿إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ﴾[۴۶] است که خدا در آن منافقان را به جهت گواهی دادن بر رسالت پیامبر(ص) دروغگو میخواند، از آن رو که سخن آنان با اعتقادشان که منکر نبوت آن حضرت بودند، مطابقت نداشته است[۴۷]. از این استدلال پاسخ داده شده که دروغگو شمردن منافقان از آن روست که شهادت آنان به رسالت، متضمن خبری دروغ و خلاف واقع است، بنابراین دروغ، گزارش خلاف واقع است[۴۸].
- دیدگاه سوم، دروغ را سخنی مخالف با واقع و اعتقاد میداند[۴۹].
- عدهای با سازگار کردن این سه دیدگاه، نظریه دیگری به دست داده و گفتهاند: باید میان کلام و متکلم تفاوت نهاد؛ به این بیان که گاه سخن، راست است و سخنگو دروغگو؛ همچون سخن منافقان که به رسالت پیامبر(ص) شهادت دادند، در حالی که به آن اعتقاد نداشتند﴿إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ﴾[۵۰] و گاه سخن دروغ است و گوینده راستگو؛ مانند کسی که سخن غیر واقعی به زبان آورد و به آن اعتقاد داشته باشد[۵۱].
- از نگاه قرآن، دروغ به سخنانی گفته میشود که برخلاف واقع بر زبان آورده میشوند، هرچند گوینده به سخن خود اعتقاد داشته باشد؛ مانند ﴿إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ﴾[۵۲] و دروغگو شمردن کسانی که به فرزند داشتن خدا باور دارند: ﴿وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ﴾[۵۳]؛ چه سخن خلاف واقع را با آگاهی از مخالف بودن آن با واقع بگوید: ﴿وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ﴾[۵۴] یا بیآگاهی چنین کند: ﴿مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلَا لِآبَائِهِمْ كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِنْ يَقُولُونَ إِلَّا كَذِبًا﴾[۵۵].
- افزون بر موارد یاد شده، قرآن برخی سخنان را نیز که شرایط شرعی آن رعایت نشده باشند در حکم دروغ میشمرد و آثار دروغ را بر آن مترتب میکند، هرچند آن سخنان هم مطابق با واقع و اعتقاد گوینده باشند[۵۶]؛ مانند اتهام زنا، بیرعایت شرط اثبات آن که آوردن ۴ شاهد است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ... لَوْلَا جَاءُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ﴾[۵۷].
- آیا دروغ تنها در گفتار است یا فراتر از آن؟ دو دیدگاه هست:
- برخی دروغ را تنها در گفتار میدانند و هریک از کردارها و نمایشهای خلاف واقع یا خلاف باور را مشمول عنوانی دیگر[۵۸]. بعضی با تأیید این دیدگاه دروغ را در درجه یکم شامل گفتار خبری دانسته و بالعرض در برگیرنده استفهام، طلب و دیگر جملات انشایی[۵۹] و مستند برخی از اینان آیاتی است که خدا در آنها گفتار را به راستی وصف میکند[۶۰]؛ مانند ﴿وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِيلًا﴾[۶۱] و ﴿وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثًا﴾[۶۲].
- بسیاری دروغ را فراتر از گفتار دانسته و اعمال و امور دیگری را نیز مصداق دروغ بر میشمرند؛ همچون دورویی، غش در معامله، آراستن اجناس نامرغوب، نوشتار خلاف واقع،تحریفسخن دیگران، ادعای داشتن اوصافی و در عمل فاقد آنها بودن، عمل نکردن به مفاد قرارداد زبانی یا نوشتاری، تظاهر به جوانی یا پیری و فقر یا غنا[۶۳].
- بر همین پایه، برخی دروغ را به اقسام مختلفی مانند دروغ در گفتار، نیت و اراده، عزم و تصمیم بر کار خیر، وفا به عزم، اعمال، مقامات دینی، معاشرت و مراودت با مردم و دروغ در عقاید قسمت کردهاند[۶۴].
- برخی آیات قرآن این دیدگاه را تأیید میکنند؛ مانند:
- آیه ﴿لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ﴾[۶۵] که در آن منافقان را که ظاهر آنان خلاف باطن آنان است، در مقابل راستگویان مینهد[۶۶]
- و آیه ﴿إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ﴾[۶۷] که منافقان را دروغگو میشمرد[۶۸]
- و آیه ﴿وَجَاءُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ﴾[۶۹] که دروغ را به عین خارجی (خون) نسبت میدهد[۷۰]
- و آیه ﴿مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى﴾[۷۱] که دروغ را خطای قوای مدرک مانند قلب میخواند[۷۲].
- با توجه به ملاکهای یاد شده برای دروغ، برخی مبالغه در کلام، استعاره، کنایه و مَثَل را دروغ نمیشمرند[۷۳]، زیرا در این موارد مدلول مطابقی سخن مراد گوینده نیست، تا گفتار خلاف واقع باشد، بلکه مدلول التزامی مقصود آنهاست؛ اما درباره توریه آرای متفاوتی هست: برخی آن را دروغ[۷۴] یا دروغ جایز[۷۵] دانسته؛ ولی بسیاری دروغ بودن آن را نفی کردهاند [۷۶][۷۷].
ذاتی بودن قبح دروغ
- در نگاه همگان،دروغ امری قبیح به شمار میرود[۷۸] و افزون بر عقل[۷۹]، آیات و روایات بسیاری این را تأیید میکنند؛ مانند:
- آیاتی که دروغ را ظلم میدانند: ﴿فَمَنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ... فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[۸۰]
- و گناه﴿انْظُرْ كَيْفَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ﴾[۸۱]
- و مایه عدم رستگاری﴿وَلَا تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَذَا حَلَالٌ وَهَذَا حَرَامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ﴾[۸۲]
- دروغگویان را سزاوار عذاب: ﴿وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ﴾[۸۳]؛ نیز مانند روایاتی که خاستگاه دروغ را پستی و حقارت نفس میدانند[۸۴] و در مواردی از گناهان کبیر[۸۵] و کلید همه بدیها[۸۶] و بدتر از شراب[۸۷].
- آیا قبح دروغ ذاتی است یا به جهت آثار و نتایج آن است؟
- دیدگاههای متفاوتی در میان علمای اسلامی و غیر اسلامی هست: به باور برخی، ملاک حسن و قبح افعال، همچون دروغ، نتایج آنهاست؛ اگر زیانبخش بود قبیح است، و گرنه قبحی ندارد. در تأیید این نظریه گفتهاند موضوع واقعی در گزارههای خوب بودن راستگویی یا بد بودن دروغگویی، صدق و کذب مطلق نیست، بلکه موضوع حقیقی، مقید به "سودمندی" و "زیانبخشی" است، از این رو در حفظ مصلحت اجتماعی حتی دروغ گفتن خوب است و هر جا مفسده اجتماعی باشد، حتی راست گفتن بد است[۸۸].
- اشاعره معتقدند تنها آنچه را خدا زشت میشمارد قبیح است[۸۹]. بر این پایه نیز تنها دروغی قبیح است که در شرع نکوهیده باشد؛ اما در مواردی همچون ضرورت،دروغ قبیح نیست.
- در مقابل، بسیاری قبح دروغ را ذاتی دانسته و معتقدند دروغ بدان جهت که دروغ است، قبیح است[۹۰]. اطلاق آیات و روایات اسلامی نیز مؤید همین نظریهاند؛ مانند: آیاتی که به شکل مطلق دروغگویان را گرفتار لعن الهی میخوانند: ﴿لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾[۹۱] و انسانها را از سخن دروغ نهی میکنند: ﴿وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ﴾[۹۲]؛ نیز مانند برخی روایات که فطرت انسان را با راستی عجین شمرده و دروغگویی را بیگانه از فطرت انسانی میدانند[۹۳] و همگان را از دروغ کوچک و بزرگ و جدی و شوخی برحذر میدارند[۹۴] و نظیر روایتی که طبق آن هیچ گاه از دهان علی(ع) دروغی خارج نشد [۹۵].
- در مواردی مانند اصلاح میان متخاصمان دروغ مجاز است[۹۶]؛ ولی به سبب قبیح نبودن دروغ در برخی موارد نیست، بلکه بر پایه دفع افسد به فاسد و امر قبیحتر با امر قبیح است[۹۷]؛ یا به گفته برخی، مراد از دروغ در این گونه موارد توریه و به کار بردن تعریضهاست نه دروغ صریح[۹۸]. شاید بتوان گفت روایات دیگری که عنوان دروغ را از این موارد نفی میکنند[۹۹]، یا روایاتی نیز که در موارد ناچاری، انسانها را به توریه فرمان میدهند[۱۰۰]، مؤید همین نظریهاند، زیرا اگر دروغ قبح ذاتی نمیداشت، نفی دروغ از چنین سخنانی یا سفارش به توریه در این گونه موارد ضرورتی نداشت[۱۰۱].
دروغ در گذر تاریخ
- قرآن کریم دروغ را به دو طایفه جنّیان و انسانها نسبت میدهد﴿وَأَنَّهُ كَانَ يَقُولُ سَفِيهُنَا عَلَى اللَّهِ شَطَطًا وَأَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا﴾[۱۰۲]. بر پایه روایتی از امام باقر(ع) نخستین دروغگو از این دو گروه ابلیس بود که در پاسخ به سؤال خدا در مورد سجده نکردن به آدم، به دروغ خود را بهتر از آدم شمرد و گفت: ﴿أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ﴾[۱۰۳][۱۰۴]. افزون بر این، وی در برابر آدمیان نیز فراوان مرتکب این رذیله شده است؛ از جمله آن هنگام که در پی بیرون کردن آدم و حوا(ع) از بهشت بود، به دروغ دست یازید و علت نهی الهی از نزدیک شدن آن دو به درخت ممنوع را فرشته شدن یا جاویدان ماندن آنان در بهشت یاد کرد: ﴿مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ﴾[۱۰۵] و سپس برای باوراندن سخن خلاف واقع خود به آدم و حوا، با سوگند دروغ، خود را خیرخواه ایشان خواند: ﴿وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ﴾[۱۰۶].
- آیات دیگری از دروغگویی شیاطین به فرزندان آدم﴿هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ تَنَزَّلُ عَلَى كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ يُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ﴾[۱۰۷] همچون وعده فقر به آنان﴿الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ﴾[۱۰۸] و تزیین دروغین اعمال آنان﴿وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۱۰۹] یاد میکنند.
- برخی انسانها نیز به این رذیله اخلاقیدست میزنند؛ از جمله کافران و مشرکان که قرآن کریم بیشترین دروغ را از آنان گزارش میکند: دروغهای فراوانی درباره خدا، پیامبران الهی، پیروان آنها یا امور دیگر؛ مثلاً خدا را دارای فرزند میخواندند: ﴿أَلَا إِنَّهُمْ مِنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ وَلَدَ اللَّهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ﴾[۱۱۰]؛ یا گاه از نزد خود برخی خوردنیها یا حیوانات را حلال یا حرام میشمردند و به دروغ میگفتند خدا آنها را حلال یا حرام کرده است: ﴿وَلَا تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَذَا حَلَالٌ وَهَذَا حَرَامٌ﴾[۱۱۱]؛ یا شرک خود و پدرانشان را به فرمان و اراده خدا مستند میکردند که قرآن این سخنان را نیز دروغ میخواند: ﴿لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ شَيْءٍ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذَاقُوا بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ﴾[۱۱۲].
- افزون بر این، در مورد پیامبران الهی نیز دروغهای فراوان بر زبان میآوردند؛
- همچون نسبت سفاهت و دروغگویی﴿قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ وَإِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكَاذِبِينَ﴾[۱۱۳]؛ ﴿فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ﴾ [۱۱۴]،
- ساحر و دیوانه خواندن﴿كَذَلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ﴾[۱۱۵]،
- چنان که به دروغ میگفتند پیامبران تسلط بر مردم﴿فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ...﴾[۱۱۶] یا بیرون راندن آنان از سرزمینشان را میخواهند﴿يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ﴾[۱۱۷].
- آنان گاه به مسلمانان نیز به دروغ وعده میدادند اگر از راه ما پیروی کنید، گناهانتان را بر عهده میگیریم: ﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنَا وَلْنَحْمِلْ خَطَايَاكُمْ وَمَا هُمْ بِحَامِلِينَ مِنْ خَطَايَاهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ﴾[۱۱۸].
- گروه دومی که قرآن از دروغگوییشان سخن میراند اهل کتاب هستند که دروغهای مختلفی درباره خدا داشتند؛ مانند
- ادعای فرزند خدا بودن عُزیر و مسیح(ع): ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ﴾[۱۱۹]،
- فرزندان و دوستان خدا شمردن خود﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَى نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ﴾[۱۲۰]،
- بخشیده شدن گناهان خود از سوی خدا﴿فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتَابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هَذَا الْأَدْنَى وَيَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنَا﴾[۱۲۱]، :*اندک بودن ماندگاری آنان در آتش جهنم﴿وَقَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّامًا مَعْدُودَةً﴾[۱۲۲]؛ ﴿ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ﴾[۱۲۳]، پاک شدن گناهان روزانه آنان در هر شب[۱۲۴]، شفاعت آنان از سوی پدران و فرزندانشان در قیامت[۱۲۵]، منحصر بودن پیروان ابراهیم(ع) در یهود و نصارا[۱۲۶].
- همچنین دروغهای فراوانی در مورد پیامبران الهی بر زبان میآوردند؛ مانند: ساحر دانستن حضرت سلیمان(ع)﴿وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ﴾[۱۲۷][۱۲۸]، کشتن هارون(ع) به دست حضرت موسی(ع) و ادعای ارتکاب اعمال ناشایست از سوی آن حضرت[۱۲۹] و ترویج ادعاهای خلاف واقع درباره پیامبر(ص) و انتساب آنها به خدا: ﴿وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقًا يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْكِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ﴾[۱۳۰]؛ و نیز ﴿فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ﴾[۱۳۱][۱۳۲]
جستارهای وابسته
- فسق
- اتهام
- ادعای دروغ
- افک
- بهتان
- دروغ بافی
- دروغ بزرگ
- دروغ ترین دروغ ها
- دروغ تعیین کنندگان وقت ظهور
- دروغ در فتوی
- دروغ در ماه رمضان
- دروغ رسانه ای
- دروغ زیاد
- دروغ کوچک
- دروغ مدعی امامت
- دروغ مفترع
- عهدشکنی
- عهد شکنی
- دروغ مفسدهای
- دروغ منفعتی
- هزل
- دروغ جدی
- دروغ شوخی
- دروغ حرام
- دروغ مجاز
- دروغ بر امام
- دروغ بر پیامبر
- دروغ بر خدا
- دروغ در دین داری
- دروغ در عزم
- دروغ در نیت
- دروغ در وفای به عزم
- دروغ عملی
- دروغ گویی
- سوگند دروغ
- شهادت دروغ
- آیات دروغ
- اسباب دروغ
- استمرار در دروغ
- آفت سخن
- بغض به دروغ
- بغض خدا از دروغ در غیر اصلاح
- تخریب ایمان
- ترک دروغ
- دروغ برای غلبه بر دشمن
- تعریض
- تکذیب
- تنزه مؤمن از دروغ
- توریه
- چشیدن طعم ایمان
- حفظ زبان از دروغ
- حقیقت گویی
- خوردن مال حرام
- خوف
- درمان دروغ
- دروغگو
- دوری از ایمان
- دوستی با کذاب
- راستی
- راستی گستری
- روایات دروغ
- زبان دروغ
- زعم
- سجیه مؤمن
- سؤال از دروغ در قیامت
- شیوع دروغ
- فتنه
- فجور
- کذاب
- لعن دروغگو
- مبالغه
- مراتب دروغ
- مروت
- مفاسد دروغ
- نفس مسوله
- نکوهش دروغ
منابع
پانویس
- ↑ لسان العرب، ج۱، ص۷۰۹؛ التحقیق، ج۱۰، ص۳۴، «کذب»؛ لغت نامه، ج۷، ص۹۳۹۰، «دروغ».
- ↑ فرهنگ سخن، ج۴، ص۳۰۹۵، «دروغ»؛ مصطلحات الفقه، ص۴۳۷؛ معجم لغة الفقهاء، ص۳۷۹.
- ↑ المصباح، ص۵۲۸؛ مجمع البحرین، ج۲، ص۱۵۷، «کذب»؛ القاموس الفقهی، ص۳۱۶.
- ↑ دروغ مصلحتآمیز، ص۵۴-۵۵؛ معجم الفاظ الفقه، ص۳۴۶.
- ↑ فرهنگ سخن، ج۴، ص۳۰۹۵.
- ↑ دروغ، ص۳۵.
- ↑ التحقیق، ج۱۰، ص۳۴-۳۵؛ نک. مصطلحات الفقه، ص۴۳۷.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دروغ، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲.
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج۵، ص۱۶۷؛ التحقیق، ج۱۰، ص۳۴، «کذب».
- ↑ «بنگر چگونه بر خود دروغ بستند» سوره انعام، آیه ۲۴.
- ↑ «لعنت خداوند بر دروغگویان» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
- ↑ «کسی که گزافکاری بسیار دروغگوست» سوره غافر، آیه ۲۸.
- ↑ لسان العرب، ج۱، ص۲۵۶، «فرا»؛ مجمع البحرین، ج۳، ص۳۹۸، «فری»؛ لغت نامه، ج۲، ص۲۵۹۰، «افترا».
- ↑ معجم الفروق اللغویه، ص۴۴۹-۴۵۰.
- ↑ «کسانی که بر خداوند دروغ بندند..»سوره آل عمران، آیه ۹۴.
- ↑ «بنگر چگونه بر خود دروغ بستند و آنچه دروغ میبافتند از (چشم) آنان ناپدید گردید» سوره انعام، آیه ۲۴.
- ↑ العین، ج۵، ص۴۱۶؛ الصحاح، ج۴، ص۱۵۷۲؛ مجمع البحرین، ج، ص۸۱، «افک».
- ↑ معجم الفروق اللغویه، ص۴۵۰.
- ↑ «هر دروغزن بزهکاری» سوره شعراء، آیه ۲۲۲.
- ↑ «این بود دروغ آنان» سوره احقاف، آیه ۲۸.
- ↑ جامع البیان، ج۱۹، ص۱۵۳؛ ج۲۶، ص۳۸؛ التبیان، ج۸، ص۶۹؛ ج۹، ص۲۵۰، ۲۸۳.
- ↑ لسان العرب، ج۷، ص۲۱، «خرص»؛ القاموس الفقهی، ص۱۱۵.
- ↑ العین، ج۴، ص۱۸۳؛ لسان العرب، ج۷، ص۲۱؛ مجمع البحرین، ج، ص۶۳۶، «خرص».
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۱۳، ص۲۲۶.
- ↑ معجم الفروق اللغویه، ص۲۱۴؛ مفردات، ص۲۷۹، «خرص».
- ↑ شما جز نادرست برآورد نمیکنید؛ سوره انعام، آیه ۱۴۸.
- ↑ مرگ بر آنان که نادرست برآورد میکنند!؛ سوره ذاریات، آیه ۱۰.
- ↑ و آنان جز نادرست برآورد نمیکنند؛ سوره انعام، آیه:۱۱۶.
- ↑ آنان جز از گمان پیروی ندارند و آنان جز نادرست برآورد نمیکنند؛ سوره یونس، آیه:۶۶.
- ↑ آنان جز نادرست برآورد نمیکنند؛ سوره زخرف، آیه:۲۰.
- ↑ الصحاح، ج۲، ص۶۷۲؛ لسان العرب، ج۴، ص۳۳۷؛ مجمع البحرین، ج۲، ص۳۰۴، «زور».
- ↑ معجم الفروق اللغویه، ص۲۶۸، «زور».
- ↑ «از گفتار دروغ بپرهیزید» سوره حج، آیه ۳۰
- ↑ و کافران گفتند: این (قرآن) جز دروغی نیست که (پیامبر) خود بر ساخته است و گروهی دیگر او را در آن یاری رساندهاند پس به راستی ستم و دروغی (بزرگ) را (پیش) آوردند» سوره فرقان، آیه ۴.
- ↑ و آنان که گواهی دروغ نمیدهند و چون بر یاوه بگذرند بزرگوارانه میگذرند» سوره فرقان، آیه ۷۲.
- ↑ و اینان بیگمان سخنی ناپسند و نادرست میگویند» سوره مجادله، آیه ۲.
- ↑ العین، ج۴، ص۱۴۹-۱۵۰؛ لسان العرب، ج۱۰، ص۸۸، «خلق».
- ↑ «این جز دروغبافی نیست» سوره ص، آیه ۷؛ ﴿إِنْ هَذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِينَ﴾ «این جز شیوه پیشینیان نیست» سوره شعراء، آیه ۱۳۷.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دروغ، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲.
- ↑ الاذکار النوویه، ص۳۷۸؛ فتح الباری، ج۱، ص۱۷۹؛ مفتاح الکرامه، ج۱۲، ص۲۲۰.
- ↑ مختصر المعانی، ص۳۱؛ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۳۴؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۰۷۳.
- ↑ الاذکار النوویه، ص۳۷۸؛ دروغ مصلحتآمیز، ص۶۱.
- ↑ «و برخی از مردم میگویند: به خداوند و روز واپسین ایمان آوردهایم با آنکه آنان مؤمن نیستند... به دل بیمارییی دارند و خداوند بر بیماریشان افزود؛ و برای دروغی که میگفتند عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۸-۱۰.
- ↑ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج۳، ص۳۶۳.
- ↑ مختصر المعانی، ص۳۱؛ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۳۳.
- ↑ «چون منافقان نزد تو میآیند، میگویند: گواهی میدهیم که بیگمان تو فرستاده خدایی و خداوند میداند که تو به راستی فرستاده اویی و خداوند گواهی میدهد که منافقان، سخت دروغگویند» سوره منافقون، آیه ۱.
- ↑ شرح اصول کافی، ج۱، ص۲۵۱؛ مصباح الفقاهه، ج۱، ص۶۰۹؛ البلیغ، ص۳۷-۳۸.
- ↑ مختصر المعانی، ص۳۰-۳۱.
- ↑ مختصر المعانی، ص۳۱؛ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۳۳؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج۲، ص۱۰۷۲.
- ↑ «چون منافقان نزد تو میآیند، میگویند: گواهی میدهیم که بیگمان تو فرستاده خدایی و خداوند میداند که تو به راستی فرستاده اویی و خداوند گواهی میدهد که منافقان، سخت دروغگویند» سوره منافقون، آیه ۱.
- ↑ المیزان، ج۱۹، ص۲۷۹؛ الاخلاق الاسلامیه، ج۱، ص۵۲۷.
- ↑ «چون منافقان نزد تو میآیند، میگویند: گواهی میدهیم که بیگمان تو فرستاده خدایی و خداوند میداند که تو به راستی فرستاده اویی و خداوند گواهی میدهد که منافقان، سخت دروغگویند» سوره منافقون، آیه ۱.
- ↑ «و آنان بیگمان دروغگویند خداوند فرزندی نگزیده است» سوره مؤمنون، آیه ۹۰-۹۱.
- ↑ «آنان دانسته بر خداوند دروغ میبندند» سوره آل عمران، آیه ۷۸.
- ↑ «نه خود و نه پدرانشان، آن (امر) را نمیدانند؛ بزرگ سخنی از دهانشان بیرون میآید؛ (آنان) جز دروغ نمیگویند» سوره کهف، آیه ۵.
- ↑ احکام القرآن، ج۳، ص۳۹۸؛ ریاض المسائل، ج۱۳، ص۴۴۰؛ المغنی، ج۱۲، ص۷۸.
- ↑ «کسانی که [به یکی از همسران پیامبر] آن دروغ را (وارد) آوردند دستهای از شمایند... چرا بر آن چهار گواه نیاوردند؟ و چون گواه نیاوردهاند پس آنانند که نزد خداوند دروغگویند» سوره نور، آیه ۱۱، ۱۳.
- ↑ الموسوعة الفقهیه، ج۳۴، ص۲۰۴؛ دروغ، ص۲۸.
- ↑ الذریعه، ص۲۸۴.
- ↑ الذریعه، ص۲۸۴.
- ↑ «و از خداوند راستگفتارتر کیست؟» سوره نساء، آیه ۱۲۲.
- ↑ «و از خداوند راستگوتر کیست؟» سوره نساء، آیه ۸۷.
- ↑ معراج السعاده، ص۵۲۴-۵۲۶؛ دروغ، ص۱۱۸-۲۰۰؛ نک: گناهان کبیره، ج۱، ص۲۸۱-۳۰۰.
- ↑ جامع السعادات، ج۲، ص۲۴۷-۲۴۸؛ اطیب البیان، ج۱، ص۳۰۹.
- ↑ «تا خداوند راستگویان را برای راستیشان پاداش دهد و دورویان را اگر خواهد عذاب کند یا از آنان بگذرد» سوره احزاب، آیه ۲۴.
- ↑ دروغ، ص۴۳.
- ↑ «منافقان، سخت دروغگویند» سوره منافقون، آیه ۱.
- ↑ اطیب البیان، ج۱، ص۳۰۸.
- ↑ «و خونی دروغین را بر پیراهن او آوردند» سوره یوسف، آیه ۱۸.
- ↑ مفردات، ص۷۰۴، «کذب».
- ↑ «دل، آنچه میدید، دروغ نگفت» سوره نجم، آیه ۱۱.
- ↑ التحقیق، ج۱۰، ص۳۴؛ ارشاد الاذهان، ص۵۳۱.
- ↑ شرح اصول کافی، ج۵، ص۲۶۸؛ گناهان کبیره، ج۱، ص۲۸۶-۲۸۸؛ دروغ، ص۲۴۰-۲۵۰.
- ↑ حاشیة المکاسب، ج۱، ص۱۲۲.
- ↑ الروضة البهیه، ج۴، ص۲۳۵؛ ریاض المسائل، ج۹، ص۱۶۲.
- ↑ الحدائق، ج۲۵، ص۳۸۷-۳۸۸؛ کتاب البیع، ص۳۸۵؛ کتاب القضاء، ص۲۲۵.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دروغ، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲.
- ↑ فیض القدیر، ج۱،ص ۵۵۷.
- ↑ مجمع البیان، ج۷، ص۹۷؛ شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۴۷؛ المکاسب، انصاری، ج۲، ص۲۴.
- ↑ «پس کسانی که بر خداوند دروغ بندند ستمکارند» سوره آل عمران، آیه ۹۴.
- ↑ «در نگر که چگونه بر خداوند دروغ میبافند» سوره نساء، آیه ۵۰.
- ↑ «و بر هر چه زبانتان به دروغ وصف میکند، نگویید: "این حلال است و آن حرام" تا بر خداوند دروغ بندید زیرا آنان که بر خداوند دروغ میبندند رستگار نمیگردند» سوره نحل، آیه ۱۱۶.
- ↑ «و برای دروغی که میگفتند عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۱۰.
- ↑ الاختصاص، ص۲۳۲؛ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۶۲؛ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۸۴-۸۵.
- ↑ جامع المقاصد، ج۵، ص۱۵۳؛ کشف اللثام، ج۲، ص۳۷۱.
- ↑ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۶۳؛ المکاسب، انصاری، ج۲، ص۱۲.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۳۳۹؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۴۴؛ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۳۷.
- ↑ احیاء علوم الدین، مج ۳، ص۱۵۹۴-۱۵۹۵؛ الاذکار النوویه، ص۳۷۸؛ الذریعه، ص۲۷۲-۲۷۳.
- ↑ محاضرات فی اصول الفقه، ج۲، ص۱۰۱؛ المباحث الاصولیه، ج۳، ص۱۷۰.
- ↑ نک: بنیاد ما بعدالطبیعه، ص۲۸؛ مجمع البیان، ج۸، ص۳۱۷.
- ↑ «لعنت خداوند بر دروغگویان» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
- ↑ «از گفتار دروغ بپرهیزید» سوره حج، آیه ۳۰.
- ↑ مصباح الشریعه، ص۳۱۴؛ بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۰.
- ↑ مکارم الاخلاق، ص۵۱؛ کنز العمال، ج۳، ص۳۴۴-۳۴۵؛ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۶۲.
- ↑ الکافی، ج۸، ص۷۹؛ دعائم الاسلام، ج۲، ص۳۴۷؛ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۸۸.
- ↑ مسند احمد، ج۶، ص۴۰۴؛ سنن ابی داود، ج۲، ص۴۶۰؛ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۴۲-۲۴۳، ۲۵۳.
- ↑ کشف المراد، ص۳۲۹؛ رسالة فی التحسین و التقبیح، ص۶۶.
- ↑ شرح السیر الکبیر، ج۱، ص۱۱۹؛ روح المعانی، ج۱۱، ص۴۵؛ دروغ مصلحتآمیز، ص۱۱۷.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۲۱۰؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۵۵؛ بحارالانوار، ج۷۳، ص۴۶.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۲۶۳؛ بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۲.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دروغ، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲.
- ↑ «و اینکه (فردی) نادان (از) ما درباره خداوند سخنانی پریشان میگفت. و ما میپنداشتیم که هیچگاه آدمیان و پریان بر خداوند دروغی نمیبندند» سوره جن، آیه ۴-۵.
- ↑ «من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریدهای» سوره اعراف، آیه ۱۲.
- ↑ بحارالانوار، ج۴۶، ص۳۵۲.
- ↑ «پروردگارتان شما را از این درخت باز نداشت مگر بدین رو که مبادا دو فرشته شوید یا از جاودانگان گردید» سوره اعراف، آیه ۲۰.
- ↑ «و برای آن دو سوگند خورد که من از خیرخواهان شمایم» سوره اعراف، آیه ۲۱.
- ↑ «آیا شما را بیاگاهانم که شیطانها بر که فرود میآیند؟ بر هر دروغزن بزهکاری فرود میآیند که گوش میخوابانند و بیشتر آنان دروغگویند» سوره شعراء، آیه ۲۲۱-۲۲۳.
- ↑ «شیطان شما را از تنگدستی میهراساند» سوره بقره، آیه ۲۶۸.
- ↑ «و شیطان، کاری را که انجام میدادند برای آنان آراست» سوره انعام، آیه ۴۳؛ ﴿فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ﴾ «شیطان کردار آنان را در چشمشان آراست» سوره نحل، آیه ۶۳.
- ↑ «آگاه باشید که آنان از سر دروغگویی خود میگویند: خداوند فرزند آورده است؛ در حالی که بیگمان آنان دروغگویند» سوره صافات، آیه ۱۵۱-۱۵۲.
- ↑ «و بر هر چه زبانتان به دروغ وصف میکند، نگویید: "این حلال است و آن حرام"» سوره نحل، آیه ۱۱۶.
- ↑ «به زودی مشرکان خواهند گفت: اگر خداوند میخواست ما و پدرانمان شرک نمیورزیدیم و چیزی را حرام نمیدانستیم؛ همینگونه پیشینیان آنها (پیامبران را) دروغگو شمردند تا آنکه عذاب ما را چشیدند؛ بگو: آیا نزدتان دانشی است تا آن را برای ما آشکار سازید؟ شما جز از گمان پیروی ندارید و جز نادرست برآورد نمیکنید» سوره انعام، آیه ۱۴۸.
- ↑ «سرکردگان کافر از قوم وی گفتند: بیگمان ما تو را در نابخردی میبینیم و ما تو را از دروغگویان میدانیم» سوره اعراف، آیه ۶۶.
- ↑ پس سردستگان کافر از قوم وی گفتند: ما تو را جز بشری مانند خویش نمیدانیم و جز این نمیبینیم که فرومایگان ما نسنجیده از تو پیروی کردهاند و در شما برتری نسبت به خویش نمیبینیم بلکه شما را دروغگو میپنداریم» سوره هود، آیه ۲۷.
- ↑ «بدینگونه برای کسانی که پیش از آنان بودند، هیچ پیامبری نیامد مگر اینکه گفتند: او جادوگر یا دیوانه است» سوره ذاریات، آیه ۵۲؛ ﴿...فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ﴾ «و کافران از ایشان گفتند: این (کارها) جز جادویی آشکار نیست» سوره مائده، آیه ۱۱۰.
- ↑ «سرکردگان کافر از قومش گفتند: این جز بشری مانند شما نیست، بر آن است که بر شما برتری جوید..». سوره مؤمنون، آیه ۲۴.
- ↑ «بر آن است که شما را با جادوی خویش از سرزمینتان بیرون براند پس چه نظر میدهید؟» سوره شعراء، آیه ۳۵.
- ↑ «و کافران به مؤمنان گفتند از راه ما پیروی کنید و ما (نیز) باید بار گناهان شما را برداریم ولی آنان هیچ باری از گناهان ایشان را برنمیدارند؛ بیگمان آنان دروغگویند» سوره عنکبوت، آیه ۱۲.
- ↑ « یهودیان گفتند عزیر پسر خداوند است و مسیحیان گفتند: مسیح پسر خداوند است؛ این گفتار، سر زبان آنهاست که با گفته کافران پیشین همانندی میکند؛ خداوندشان بکشاد! چگونه (از حقّ) باز گردانیده میشوند؟» سوره توبه، آیه ۳۰.
- ↑ «و یهودیان و مسیحیان گفتند: ما فرزندان خداوند و دوستان اوییم» سوره مائده، آیه ۱۸.
- ↑ «پس از آنان، جانشینانی آمدند که کتاب (آسمانی) را به ارث بردند؛ کالای ناپایدار این جهان فروتر را میگیرند و میگویند: به زودی (توبه میکنیم و) آمرزیده خواهیم شد..». سوره اعراف، آیه ۱۶۹.
- ↑ «و گفتند آتش (دوزخ) جز چند روزی، به ما نمیرسد» سوره بقره، آیه ۸۰.
- ↑ «این بدان روست که آنان میگویند: آتش (دوزخ) جز روزهایی چند به ما نمیرسد» سوره آل عمران، آیه ۲۴.
- ↑ جامع البیان، ج۵، ص۱۷۷؛ مجمع البیان، ج۳، ص۱۰۴؛ زادالمسیر، ج۲، ص۱۳۶-۱۳۷.
- ↑ جامع البیان، ج۵، ص۱۷۸؛ تفسیر قرطبی، ج۵، ص۲۴۶؛ فتح القدیر، ج۱، ص۴۷۷.
- ↑ جامع البیان، ج۴، ص۲۷۳؛ تفسیر قرطبی، ج۴، ص۳۰۷؛ الدرالمنثور، ج۲، ص۱۰۹.
- ↑ «و (یهودیان) از آنچه شیطانها در فرمانروایی سلیمان (به گوش این و آن) میخواندند (که سلیمان جادوگر است)؛ پیروی کردند. و سلیمان کفر نورزید ولی شیطانها کافر شدند که به مردم جادو میآموختند» سوره بقره، آیه ۱۰۲.
- ↑ مجمع البیان، ج۱، ص۳۳۶-۳۳۷.
- ↑ جامع البیان، ج۲۲، ص۶۳-۶۵؛ مجمع البیان، ج۸، ص۱۸۳-۱۸۴؛ تفسیر قرطبی، ج۱، ص۳۹۳؛ ج۱۴، ص۲۵۱.
- ↑ «و برخی از آنان گروهی هستند که به تحریف کتاب (آسمانی) زبان میگردانند تا آن را از کتاب بپندارید در حالی که از کتاب نیست و میگویند که از سوی خداوند است و از سوی خداوند نیست؛ آنان دانسته بر خداوند دروغ میبندند» سوره آل عمران، آیه ۷۸.
- ↑ «بنابراین، وای بر کسانی که (یک) نوشته را با دستهای خود مینویسند آنگاه میگویند که این از سوی خداوند است تا با آن بهایی کم به دست آورند؛ و وای بر آنان از آنچه دستهایشان نگاشت و وای بر آنان از آنچه به دست میآورند» سوره بقره، آیه ۷۹.
- ↑ جامع البیان، ج۳، ص۴۳۸-۴۳۹؛ مجمع البیان، ج۲، ص۳۲۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۳۸۴.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دروغ، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲.