←فرقههای شیخیه
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
==فرقههای [[شیخیه]]== | ==فرقههای [[شیخیه]]== | ||
*با [[مرگ]] [[سید کاظم رشتی]]، بر سر [[جانشینی]] او [[اختلاف]] شد و این [[فرقه]] به گروههایی منشعب شدند: | *با [[مرگ]] [[سید کاظم رشتی]]، بر سر [[جانشینی]] او [[اختلاف]] شد و این [[فرقه]] به گروههایی منشعب شدند: | ||
# [[شیخیه]] کریمخانیه: بعد از [[مرگ]] [[سید]] کاظم، بر سر [[جانشینی]] او [[اختلاف]] به وجود آمد. در این میان، یکی از [[شاگردان]] وی به نام [[محمد]] کریمخان کرمانی با توجه به [[موقعیت]] ویژهای که داشت، مدعی [[رهبری]] این [[فرقه]] شد و برخی نیز دور او جمع شدند. او سومین [[رهبر]] این [[فرقه]] است و در واقع، او، هم [[شاگرد]] [[شیخ]] [[احمد احسایی]] بوده و هم [[شاگرد]] [[سید]] کاظم. از ویژگیهای برجسته او در میان [[شاگردان]] [[سید]] کاظم، نزدیکی او به دربار قاجار بوده است؛ زیرا [[پدر]] او، ظهیرالدوله [[پسر عمو]] و داماد فتحعلیشاه و [[حاکم]] [[خراسان]] و کرمان بوده است. ظهیرالدوله از [[دوستداران]] [[شیخ]] [[احمد احسایی]] بود و در [[ترغیب]] شاه برای [[ملاقات]] با [[شیخ]] [[احمد احسایی]] نقش مهمی داشته است. از اینرو، [[محمد]] کریمخان، با [[عنایت]] به این [[موقعیت]] ویژه، توانست برای این [[فرقه]]، [[جایگاه]] محکمی فراهم کند و به [[تبلیغ]] آن بپردازد<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۱۴-۳۱۵.</ref>. طرفداران [[محمد]] کریمخان، به "[[شیخیه کرمانیه]]" معروفند و به [[فرقه]] "کریمخانیه" نیز خوانده میشوند. اکثر [[شیخیه کرمانیه]]، پس از [[مرگ]] محمدخان، برادرش زینالعابدینخان را به [[رهبری]] خویش برگزیدند. پس از او، [[ابوالقاسم]] خان و سپس عبدالرضاخان به [[ریاست]] [[شیخیه]] [[برگزیده]] شدند. عبدالرضاخان در سال ۱۳۵۸ ق.[[ترور]] شد<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۱۴-۳۱۵.</ref>. | #'''[[شیخیه]] کریمخانیه''': بعد از [[مرگ]] [[سید]] کاظم، بر سر [[جانشینی]] او [[اختلاف]] به وجود آمد. در این میان، یکی از [[شاگردان]] وی به نام [[محمد]] کریمخان کرمانی با توجه به [[موقعیت]] ویژهای که داشت، مدعی [[رهبری]] این [[فرقه]] شد و برخی نیز دور او جمع شدند. او سومین [[رهبر]] این [[فرقه]] است و در واقع، او، هم [[شاگرد]] [[شیخ]] [[احمد احسایی]] بوده و هم [[شاگرد]] [[سید]] کاظم. از ویژگیهای برجسته او در میان [[شاگردان]] [[سید]] کاظم، نزدیکی او به دربار قاجار بوده است؛ زیرا [[پدر]] او، ظهیرالدوله [[پسر عمو]] و داماد فتحعلیشاه و [[حاکم]] [[خراسان]] و کرمان بوده است. ظهیرالدوله از [[دوستداران]] [[شیخ]] [[احمد احسایی]] بود و در [[ترغیب]] شاه برای [[ملاقات]] با [[شیخ]] [[احمد احسایی]] نقش مهمی داشته است. از اینرو، [[محمد]] کریمخان، با [[عنایت]] به این [[موقعیت]] ویژه، توانست برای این [[فرقه]]، [[جایگاه]] محکمی فراهم کند و به [[تبلیغ]] آن بپردازد<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۱۴-۳۱۵.</ref>. طرفداران [[محمد]] کریمخان، به "[[شیخیه کرمانیه]]" معروفند و به [[فرقه]] "کریمخانیه" نیز خوانده میشوند. اکثر [[شیخیه کرمانیه]]، پس از [[مرگ]] محمدخان، برادرش زینالعابدینخان را به [[رهبری]] خویش برگزیدند. پس از او، [[ابوالقاسم]] خان و سپس عبدالرضاخان به [[ریاست]] [[شیخیه]] [[برگزیده]] شدند. عبدالرضاخان در سال ۱۳۵۸ ق.[[ترور]] شد<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۱۴-۳۱۵.</ref>. | ||
# [[شیخیه]] [[آذربایجان]]: در [[آذربایجان]] [[ایران]]، علمای زیادی به [[تبلیغ]] و [[ترویج]] آرای [[شیخ]] [[احمد]] پرداختند. مهمترین گروههای آنان عبارتند از: | #'''[[شیخیه]] [[آذربایجان]]''': در [[آذربایجان]] [[ایران]]، علمای زیادی به [[تبلیغ]] و [[ترویج]] آرای [[شیخ]] [[احمد]] پرداختند. مهمترین گروههای آنان عبارتند از: | ||
## [[خاندان]] حجتالاسلام: بزرگ این [[خاندان]]، [[میرزا]] [[محمد]] مامقانی، معروف به [[حجت الاسلام]] است. او، نخستین عالم و [[مجتهد]] [[شیخی]] [[آذربایجان]] است. وی مدتی [[شاگرد]] [[شیخ]] [[احمد احسایی]] بود و از او اجازه [[روایت]] و [[اجتهاد]] دریافت کرد و [[نماینده]] وی در تبریز شد. او همان شخصی است که [[حکم]] [[تکفیر]] و اعدام علیمحمد باب را در تبریز صادر کرد و بدینوسیله، ضمن [[باطل]] [[خواندن]] ادعاهای یکی از [[شاگردان]] [[سید]] کاظم، [[برائت]] [[فرقه شیخیه]] [[آذربایجان]] را از [[بدعت]] به وجود آمده به دست علیمحمد باب اعلام کرده است<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۱۵-۳۱۶.</ref>. | ##'''[[خاندان]] حجتالاسلام''': بزرگ این [[خاندان]]، [[میرزا]] [[محمد]] مامقانی، معروف به [[حجت الاسلام]] است. او، نخستین عالم و [[مجتهد]] [[شیخی]] [[آذربایجان]] است. وی مدتی [[شاگرد]] [[شیخ]] [[احمد احسایی]] بود و از او اجازه [[روایت]] و [[اجتهاد]] دریافت کرد و [[نماینده]] وی در تبریز شد. او همان شخصی است که [[حکم]] [[تکفیر]] و اعدام علیمحمد باب را در تبریز صادر کرد و بدینوسیله، ضمن [[باطل]] [[خواندن]] ادعاهای یکی از [[شاگردان]] [[سید]] کاظم، [[برائت]] [[فرقه شیخیه]] [[آذربایجان]] را از [[بدعت]] به وجود آمده به دست علیمحمد باب اعلام کرده است<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۱۵-۳۱۶.</ref>. | ||
## [[خاندان]] ثقةالاسلام: [[میرزا]] شفیع تبریزی، معروف به ثقةالاسلام، بزرگ این [[خاندان]]، از [[شاگردان]] [[شیخ]] [[احمد احسایی]] بوده است<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۱۶.</ref>. | ##'''[[خاندان]] ثقةالاسلام''': [[میرزا]] شفیع تبریزی، معروف به ثقةالاسلام، بزرگ این [[خاندان]]، از [[شاگردان]] [[شیخ]] [[احمد احسایی]] بوده است<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۱۶.</ref>. | ||
## [[خاندان]] احقاقی: بزرگ این [[خاندان]]، [[میرزا]] [[محمد باقر]] اسکویی، از [[شاگردان]] [[میرزا]] [[حسن]]، مشهور به گوهر، از [[شاگردان]] [[شیخ]] [[احمد احسایی]] و [[سید کاظم رشتی]] بود. او استاد پسران [[سید کاظم رشتی]] در [[کربلا]] بود که پس از درگذشت [[سید]] کاظم [[جانشینی]] او را ادعا کرده است. [[فرزند]] [[میرزا]] [[محمد باقر]]، [[میرزا]] [[موسی]] احقاقی از [[علما]] و [[مراجع]] [[شیخیه]] است و کتابی دارد به نام احقاق الحق و ابطال الباطل که در آن، [[عقاید]] [[شیخیه]] را به تفصیل [[بیان]] میکند. پس از این [[تاریخ]]، او و خاندانش به احقاقی مشهور شدند. هماینک مرکز این گروه [[کشور]] [[کویت]] است که [[ریاست]] آن را تا چندی پیش [[میرزا]] [[حسن]] احقاقی برعهده داشت که [[مرجع]] [[فقهی]] [[شیخیه]] [[آذربایجان]] و اُسکو بهشمار میرفت و پس از درگذشت وی، فرزندش عهدهدار مسائل [[شرعی]] پدرش گردید<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۱۶-۳۱۷.</ref>. | ##'''[[خاندان]] احقاقی''': بزرگ این [[خاندان]]، [[میرزا]] [[محمد باقر]] اسکویی، از [[شاگردان]] [[میرزا]] [[حسن]]، مشهور به گوهر، از [[شاگردان]] [[شیخ]] [[احمد احسایی]] و [[سید کاظم رشتی]] بود. او استاد پسران [[سید کاظم رشتی]] در [[کربلا]] بود که پس از درگذشت [[سید]] کاظم [[جانشینی]] او را ادعا کرده است. [[فرزند]] [[میرزا]] [[محمد باقر]]، [[میرزا]] [[موسی]] احقاقی از [[علما]] و [[مراجع]] [[شیخیه]] است و کتابی دارد به نام احقاق الحق و ابطال الباطل که در آن، [[عقاید]] [[شیخیه]] را به تفصیل [[بیان]] میکند. پس از این [[تاریخ]]، او و خاندانش به احقاقی مشهور شدند. هماینک مرکز این گروه [[کشور]] [[کویت]] است که [[ریاست]] آن را تا چندی پیش [[میرزا]] [[حسن]] احقاقی برعهده داشت که [[مرجع]] [[فقهی]] [[شیخیه]] [[آذربایجان]] و اُسکو بهشمار میرفت و پس از درگذشت وی، فرزندش عهدهدار مسائل [[شرعی]] پدرش گردید<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۱۶-۳۱۷.</ref>. | ||
# [[شیخیه]] [[باقریه]]: [[فرقه]] "[[باقریه]]" به [[پیروان]] [[میرزا]] [[محمد باقر]] خندقآبادی دُرچهای گفته میشود که بعداً به [[میرزا]] [[باقر]] [[همدانی]] معروف شد. وی [[نماینده]] حاج [[محمد]] کریمخان در [[همدان]] بود و پس از وی، [[جانشینی]] او را ادعا کرد و [[جنگ]] میان "شیخی" و "بالاسری" را در [[همدان]] به راه انداخت. [[میرزا]] [[محمد باقر]] دارای تألیفات چندی است. او با [[میرزا]] [[ابوتراب]]، [[مجتهد]] [[شیخیه]] کرمان [[وعده]] دیگر [[مهاجرت]] کردند و در نایین و [[اصفهان]] و بیابانک و جندق و [[همدان]] دارای پیروانی شدند و سلسله [[باقریه]] را در [[همدان]] تأسیس کردند<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۱۶-۳۱۷.</ref>. | #'''[[شیخیه]] [[باقریه]]''': [[فرقه]] "[[باقریه]]" به [[پیروان]] [[میرزا]] [[محمد باقر]] خندقآبادی دُرچهای گفته میشود که بعداً به [[میرزا]] [[باقر]] [[همدانی]] معروف شد. وی [[نماینده]] حاج [[محمد]] کریمخان در [[همدان]] بود و پس از وی، [[جانشینی]] او را ادعا کرد و [[جنگ]] میان "شیخی" و "بالاسری" را در [[همدان]] به راه انداخت. [[میرزا]] [[محمد باقر]] دارای تألیفات چندی است. او با [[میرزا]] [[ابوتراب]]، [[مجتهد]] [[شیخیه]] کرمان [[وعده]] دیگر [[مهاجرت]] کردند و در نایین و [[اصفهان]] و بیابانک و جندق و [[همدان]] دارای پیروانی شدند و سلسله [[باقریه]] را در [[همدان]] تأسیس کردند<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۱۶-۳۱۷.</ref>. | ||
==منابع== | ==منابع== |