←حدیث غدیر
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
==حدیث غدیر == | ==حدیث غدیر == | ||
*[[حدیث غدیر]]، مهمترین، مؤثرترین و ممتازترین [[حدیثی]] است که در [[جوامع]] [[شیعه]] و [[سنّی]] از [[رسول خدا]]{{صل}} بر [[امامت]] و [[ولایت]] [[حضرت علی]]{{ع}} [[نقل]] شده است و هیچ [[حدیثی]] از [[رسول خدا]]{{صل}} مانند [[حدیث غدیر]] در [[اثبات]] [[ولایت]] و [[امامت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} جلوه ندارد، بهگونهای که ۱۱۰ نفر از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}}، ۸۴ نفر از [[تابعین]] و ۳۶۰ نفر از [[عالمان اهل سنت]] نیز، این [[حدیث]] را [[نقل]] کردهاند<ref>ر.ک: الغدیر، ج۱، ص۱۴؛ عبقات الانوار فی امامة الأئمة الأطهار، ج۱، ص۷؛ نفحات الأزهار فی خلاصه عبقات الانوار، ج۱، ص۳۵؛ احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۲، ص۴۲۲؛ دلائل الصدق لنهج الحق، ج۱، ص۲۱.</ref>. | |||
*۲۶ نفر از علمای [[اهل سنت]]، پیرامون [[حدیث غدیر]] کتاب نوشتهاند<ref>ر.ک: همان، ص۱۴۵.</ref> که میتوان به [[کتاب ]]"[[الولایة فی طرق حدیث الغدیر (کتاب)|الولایة فی طرق حدیث الغدیر]]" نوشته [[محمد بن جریر طبری]]، [[من روی حدیث غدیر خم (کتاب)|من روی حدیث غدیر خم]]"، تألیف [[ابوبکر جعابی]]، "[[طرق حدیث من کنت مولاه (کتاب)|طرق حدیث من کنت مولاه]]" نوشته [[شمسالدین ذهبی]] و "[[الداریة فی حدیث الولایة (کتاب)|الداریة فی حدیث الولایة]]" تألیف [[حافظ سجستانی]] اشاره نمود<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]،[[ درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص:۱۲۸.</ref>. | |||
*[[پیامبر خدا]]، به سال دهم [[هجرت]]، آهنگ [[حج]] کرد و [[مردمان]] را از این قصد، آگاهانْد. بدینسان، کسان بسیاری برای حجگزاری راهی [[مکه]] شدند تا با [[پیامبر خدا]] [[حج]] بگزارند و مناسک [[حج]] را از آن بزرگوار بیاموزند. [[پیامبر]]{{صل}} با [[مسلمانان]]، [[حج]] گزارد و به سوی [[مدینه]] حرکت کرد. | *[[پیامبر خدا]]، به سال دهم [[هجرت]]، آهنگ [[حج]] کرد و [[مردمان]] را از این قصد، آگاهانْد. بدینسان، کسان بسیاری برای حجگزاری راهی [[مکه]] شدند تا با [[پیامبر خدا]] [[حج]] بگزارند و مناسک [[حج]] را از آن بزرگوار بیاموزند. [[پیامبر]]{{صل}} با [[مسلمانان]]، [[حج]] گزارد و به سوی [[مدینه]] حرکت کرد. | ||
*در روز هجدهم [[ذی حجه]]، [[پیامبر]]{{صل}} در حالی که کسان بسیاری پیشتر از او و قافلههای بسیاری نیز پس از وی حرکت میکردند، به سرزمینی با نام "[[غدیر خم]]"، در وادی جُحفه (محل جدا شدن راه اهل [[مدینه]] و مصریها و...) رسید، در شرایطی که [[آفتاب]]، اوج گرفته بود و بیامان، بر زمینْ حرارت میریخت. [[پیامبر]]{{صل}} به [[فرمان الهی]]، [[دستور]] داد که سواران و پیادگان توقف کنند و رفتگان باز آیند و آیندگان برسند. [[پیامبر]]{{صل}} بر انبوهی از [[جهاز شتران]]، فراز رفت و [[خطبه]] آغاز کرد. خدای را [[سپاس]] گفت و از اینکه به زودی از میان آنان خواهد رفت، پرده برگرفت و از آنان خواست که درباره چگونگی رسالتگزاری وی، گواهی دهند. [[مردمان]]، یکسر فریاد برآوردند: گواهی میدهیم که تو [[ابلاغ]] کردی و [[خیرخواهی]] و [[مجاهده]] نمودی. پس [[خدا]] به تو جزای خیر دهاد! آن گاه، برای [[آمادهسازی]] [[مردمان]] برای شنیدن [[پیام]] آخرین، بارها از [[صداقت]] خویش در [[ابلاغ]] و از "[[ثقلین]]" سخن گفت و [[جایگاه]] والای خود را در میان [[امت]]، برنمود و بر [[اولویت]] خود بر آنان، گواهی خواست که پاسخهای بلند و یک صدا شنید.آن گاه، دست [[علی]]{{ع}} را گرفت و فراز آورد و با شکوهی شگرف و فریادی بس رسا فرمود: {{متن حدیث| مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاه}}<ref>هر که من مولای اویم، پس [[علی]] مولای اوست؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۸۷، ح ۱؛ سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۳۳، ح ۳۷۱۳.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} سه بار، این جمله را تکرار کرد و برای پذیرندگان [[ولایت]] [[علی]]{{ع}} و دوستداران و [[یاوران]] او [[دعا]] کرد. | *در روز هجدهم [[ذی حجه]]، [[پیامبر]]{{صل}} در حالی که کسان بسیاری پیشتر از او و قافلههای بسیاری نیز پس از وی حرکت میکردند، به سرزمینی با نام "[[غدیر خم]]"، در وادی جُحفه (محل جدا شدن راه اهل [[مدینه]] و مصریها و...) رسید، در شرایطی که [[آفتاب]]، اوج گرفته بود و بیامان، بر زمینْ حرارت میریخت. [[پیامبر]]{{صل}} به [[فرمان الهی]]، [[دستور]] داد که سواران و پیادگان توقف کنند و رفتگان باز آیند و آیندگان برسند. [[پیامبر]]{{صل}} بر انبوهی از [[جهاز شتران]]، فراز رفت و [[خطبه]] آغاز کرد. خدای را [[سپاس]] گفت و از اینکه به زودی از میان آنان خواهد رفت، پرده برگرفت و از آنان خواست که درباره چگونگی رسالتگزاری وی، گواهی دهند. [[مردمان]]، یکسر فریاد برآوردند: گواهی میدهیم که تو [[ابلاغ]] کردی و [[خیرخواهی]] و [[مجاهده]] نمودی. پس [[خدا]] به تو جزای خیر دهاد! آن گاه، برای [[آمادهسازی]] [[مردمان]] برای شنیدن [[پیام]] آخرین، بارها از [[صداقت]] خویش در [[ابلاغ]] و از "[[ثقلین]]" سخن گفت و [[جایگاه]] والای خود را در میان [[امت]]، برنمود و بر [[اولویت]] خود بر آنان، گواهی خواست که پاسخهای بلند و یک صدا شنید.آن گاه، دست [[علی]]{{ع}} را گرفت و فراز آورد و با شکوهی شگرف و فریادی بس رسا فرمود: {{متن حدیث| مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاه}}<ref>هر که من مولای اویم، پس [[علی]] مولای اوست؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۸۷، ح ۱؛ سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۳۳، ح ۳۷۱۳.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} سه بار، این جمله را تکرار کرد و برای پذیرندگان [[ولایت]] [[علی]]{{ع}} و دوستداران و [[یاوران]] او [[دعا]] کرد. |