بدون خلاصۀ ویرایش
(←نسب) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
==نسب== | ==نسب== | ||
*ابوطالب، [[عبدمناف عمران بن عبدالمطلب]] بن [[هاشم بن عبدمناف]] [[قرشی]]، [[عموی حضرت محمد]]{{صل}} و [[پدر]] ارجمند [[امام علی]]{{ع}} و از بزرگان [[مکه]] بود که در سال ۵۳۵ م، در سال ۵۳۵ م، یعنی ۳۵ سال پیش از [[تولد]] [[پیامبر]]{{صل}} و ۷۵ سال قبل از [[بعثت]] ایشان در [[مکه]] به [[دنیا]] آمد<ref>شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۲۱.</ref>. [[همسر]] ابوطالب، [[فاطمه بنت اسد]] بن [[هاشم بن عبد مناف]] است که با ابوطالب در جد خود "[[هاشم]]" مشترکاند. وی را از آن جهت که نخستین فرزندش، طالب نام داشت، ابوطالب نامیدند که به همین [[کنیه]] نیز مشهور است. پدرش [[عبدالمطلب]] نیز از بزرگان با نفوذ [[مکه]] به شمار میرفت و مادرش [[فاطمه]]، دختر عمرو بن عائذ بن [[عمران]] بن مخزوم بود<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۷۹؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۵.</ref> | *ابوطالب، [[عبدمناف عمران بن عبدالمطلب]] بن [[هاشم بن عبدمناف]] [[قرشی]]، [[عموی حضرت محمد]]{{صل}} و [[پدر]] ارجمند [[امام علی]]{{ع}} و از بزرگان [[مکه]] بود که در سال ۵۳۵ م، در سال ۵۳۵ م، یعنی ۳۵ سال پیش از [[تولد]] [[پیامبر]]{{صل}} و ۷۵ سال قبل از [[بعثت]] ایشان در [[مکه]] به [[دنیا]] آمد<ref>شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۲۱.</ref>. [[همسر]] ابوطالب، [[فاطمه بنت اسد]] بن [[هاشم بن عبد مناف]] است که با ابوطالب در جد خود "[[هاشم]]" مشترکاند. وی را از آن جهت که نخستین فرزندش، طالب نام داشت، ابوطالب نامیدند که به همین [[کنیه]] نیز مشهور است. پدرش [[عبدالمطلب]] نیز از بزرگان با نفوذ [[مکه]] به شمار میرفت و مادرش [[فاطمه]]، دختر عمرو بن عائذ بن [[عمران]] بن مخزوم بود<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۷۹؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۵.</ref> | ||
*خانوادۀ ابوطالب، نخستین خانوادهای است که در آن هر دو زوج، [[هاشمی]] هستند<ref>ر.ک: محمدی ریشهری، | *خانوادۀ ابوطالب، نخستین خانوادهای است که در آن هر دو زوج، [[هاشمی]] هستند<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۲۲.</ref>. از [[فرزندان]] مشهور ابوطالب میتوان به طالب، [[عقیل]]، [[جعفر بن ابی طالب|جعفر]] و [[حضرت علی]]{{ع}} و از دختران او به امهانی اشاره کرد<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۴؛ مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۳۵۰؛ ابن صوفی، المجدی فی انساب الطالبیین، ص۱۸۷ـ۱۹۱.</ref>. | ||
==زندگینامه ابوطالب== | ==زندگینامه ابوطالب== | ||
*ابوطالب مانند بیشتر رؤسای [[قریش]]، مردی تاجر و سخاوتش بین [[اهل مکه]] معروف و مشهور بود<ref>صالحی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۲، ص۱۴۷.</ref>.<ref>ر.ک: میرزایی، | *ابوطالب مانند بیشتر رؤسای [[قریش]]، مردی تاجر و سخاوتش بین [[اهل مکه]] معروف و مشهور بود<ref>صالحی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۲، ص۱۴۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]]، [[ابوطالب ۱ (مقاله)|ابوطالب]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۸۵ ـ۸۶.</ref> با اینکه ابوطالب، مردی تاجر و از سخاوتمندان [[قریش]] به شمار میرفت در دورانی که [[خشکسالی]] همه جا را فراگرفته بود، برای تأمین [[آب]] [[زائران]] [[خانۀ خدا]] با مشکل روبه رو شد از اینرو، برای رفع آن دو سال پیاپی، مجموعاً ۲۴۰۰۰ درهم از برادرش، [[عباس]] قرض گرفت. ابوطالب در سال سوم و در پی [[توانایی]] در بازپرداخت بدهیاش مجبور شد سقایت [[حجاج]] را به [[عباس]] واگذار کند<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۲۴۷؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۷.</ref> و سقایت، منصبی بود که [[عبدالمطلب]] در روزهای پایانی [[عمر]] خود برای او [[تعیین]] کرده بود<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۲۴۷؛ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۳.</ref>.<ref>میرزایی، عباس، ابوطالب، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۸۶.</ref> از اینرو به خاطر [[تنگدستی]] [[سرپرستی]] دو تن از فرزندانش، [[علی]]{{ع}} و [[جعفر]] را [[پیامبر]]{{صل}} و [[عباس]]، برادرش عهدهدار شدند. | ||
*ابوطالب [[انسانی]] [[عادل]] بود بهگونهای که مکّیان در موارد [[اختلاف]] او را به [[حکمیّت]] و [[داوری]] برمیگزیدند. او نخستین کسی است که در [[دوران جاهلیّت]] [[آیین]] [[سوگند]] و [[شهادت]] اولیای دم را پایه گذاشت و بعدها این [[سنت]] جزء [[قوانین]] [[حقوق]] [[اسلامی]] قرار گرفت<ref>دانشنامه نهج | *ابوطالب [[انسانی]] [[عادل]] بود بهگونهای که مکّیان در موارد [[اختلاف]] او را به [[حکمیّت]] و [[داوری]] برمیگزیدند. او نخستین کسی است که در [[دوران جاهلیّت]] [[آیین]] [[سوگند]] و [[شهادت]] اولیای دم را پایه گذاشت و بعدها این [[سنت]] جزء [[قوانین]] [[حقوق]] [[اسلامی]] قرار گرفت<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۸۵.</ref>. | ||
*ابوطالب افزون بر [[مناصب]] و [[موقعیت]] والای [[اجتماعی]] که داشت، از قریحۀ [[شاعری]] نیز برخوردار بود. اشعار او به لحاظ [[تاریخی]] و [[اجتماعی]] مورد توجه ادبا و ادبپژوهان قرار گرفته است. بسیاری از اشعار [[منصوب]] به ابوطالب در [[مدح]] [[پیامبر]] و [[دین اسلام]] سروده شده است<ref>دانشنامه نهج | *ابوطالب افزون بر [[مناصب]] و [[موقعیت]] والای [[اجتماعی]] که داشت، از قریحۀ [[شاعری]] نیز برخوردار بود. اشعار او به لحاظ [[تاریخی]] و [[اجتماعی]] مورد توجه ادبا و ادبپژوهان قرار گرفته است. بسیاری از اشعار [[منصوب]] به ابوطالب در [[مدح]] [[پیامبر]] و [[دین اسلام]] سروده شده است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۸۶.</ref>. | ||
==ابوطالب، [[اسلام]] و [[پیامبر اسلام]]{{صل}}== | ==ابوطالب، [[اسلام]] و [[پیامبر اسلام]]{{صل}}== | ||
*ابوطالب پس از فوت [[عبدالمطلب]]، حامی و [[سرپرست]] برادرزادهاش [[حضرت محمّد]]{{صل}} شد<ref>ر.ک: محدثی، | *ابوطالب پس از فوت [[عبدالمطلب]]، حامی و [[سرپرست]] برادرزادهاش [[حضرت محمّد]]{{صل}} شد<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۸.</ref>. [[پیامبر]] از ۸ سالگی در خانۀ ابوطالب [[رشد]] کرد و پرورش یافت<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۸۵.</ref>. وقتی [[رسول خدا]]{{صل}} به [[نبوت]] [[مبعوث]] شد، [[حمایت]] ابوطالب یکی از قویترین پشتوانههای وی بود و همۀ توان او در راه [[محمد]]{{صل}} و [[دین]] او صرف شد هرچند [[صلاح]] نمیدید [[گرایش]] خود را به [[اسلام]]، علنی و اظهار کند، ولی در [[باطن]] به [[اسلام]] [[ایمان]] آورده بود؛ زیرا در صورت علنی کردن [[ایمان]] خویش دیگر نمیتوانست بهعنوان [[سرپرست]] [[قبیله]] و [[حاکم]] بین [[مشرکان]] از نفوذ خود در [[حمایت]] از [[دین]] نوپای [[اسلام]] بهره ببرد<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۸؛ دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۱، ص ۸۵ـ ۸۶.</ref>. در این زمینه گفته شده: مغرضان چون نتوانستند دربارۀ [[علی]]{{ع}} نقطۀ [[ضعف]] و عیبی بیابند به [[پدر]] او پرداختند و از طریق تشکیک در [[ایمان]] او خواستند [[علی]]{{ع}} را بیالایند در حالی که [[روحیات]] و [[باطن]] هرکس را از سخنان و [[سیره]] و زندگیش و نیز آنچه [[نزدیکان]] و بستگانش دربارۀ او میگویند بهتر میتوان [[شناخت]]»<ref>الغدیر، ج ۷ ص ۳۳۰.</ref>. اشعار و کلمات ابوطالب و سخن دیگران دربارۀ وی و احادیثی که دربارۀ اوست بیانگر چهرۀ [[نورانی]] سیّد ابطح و بزرگ [[قریش]] است، همچنین تألیفاتی که دربارۀ [[اثبات]] [[ایمان]] او نگاشته شده همگی دال بر آن است که "[[ایمان ابوطالب]]" از مسلّمات [[اعتقادی]] [[شیعه]] و [[اهل بیت]]{{ع}} است<ref>الغدیر، ج ۷ ص ۳۸۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۸.</ref> [[جایگاه]] بلند [[اجتماعی]] ابوطالب در میان [[قریش]] و [[مردم]] [[مکه]] و [[حمایت]] بیدریغ او از [[پیامبر خدا]]{{صل}}، [[مانع]] اصلی [[آزار]] رساندن [[قریش]] به آن بزرگوار بود و در هیچ شرایطی از [[حمایت]] [[پیامبر خدا]] تن نزد. ابوطالب، حقی بس بزرگ بر [[اسلام]] و [[مسلمانان]] در آن روزگار [[غربت]] [[دین]] دارد<ref>ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۲۲.</ref>. | ||
*برخی از مواردی که نشان دهندۀ [[محبت]] و [[ایمان ابوطالب]] به [[پیامبر]]{{صل}} است عبارتاند از: | *برخی از مواردی که نشان دهندۀ [[محبت]] و [[ایمان ابوطالب]] به [[پیامبر]]{{صل}} است عبارتاند از: | ||
# همراه خود بردن [[پیامبر]]{{صل}} در سفرهای تجاری: ابوطالب با همۀ وجود به [[پیامبر]]{{صل}} [[محبت]] میورزید و او را از خود جدا نمیکرد و در سفرهای تجاری او را همراه خود میبرد و از وی مواظبت کامل میکرد؛ زیرا هم [[مقام]] والای برادرزاده را میدانست و هم از [[دشمنی]] [[دشمنان]] نسبت به آن [[حضرت]] باخبر بود. در یکی از این سفرهای تجاری به [[شام]]، [[بحیرای راهب]] سیمای [[پیامبر]] را [[شناخت]] و او را به [[پیامبری]] [[بشارت]] داد<ref>دانشنامه نهج | # همراه خود بردن [[پیامبر]]{{صل}} در سفرهای تجاری: ابوطالب با همۀ وجود به [[پیامبر]]{{صل}} [[محبت]] میورزید و او را از خود جدا نمیکرد و در سفرهای تجاری او را همراه خود میبرد و از وی مواظبت کامل میکرد؛ زیرا هم [[مقام]] والای برادرزاده را میدانست و هم از [[دشمنی]] [[دشمنان]] نسبت به آن [[حضرت]] باخبر بود. در یکی از این سفرهای تجاری به [[شام]]، [[بحیرای راهب]] سیمای [[پیامبر]] را [[شناخت]] و او را به [[پیامبری]] [[بشارت]] داد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۸۵.</ref>. | ||
#همراه [[پیامبر]]{{صل}} در محاصرۀ شعب ابوطالب: [[جایگاه]] بلند [[اجتماعی]] ابوطالب در میان [[قریش]] و [[مردم]] [[مکه]] و [[حمایت]] بیدریغ او از [[پیامبر خدا]]{{صل}}، [[مانع]] اصلی [[آزار]] رساندن [[قریش]] به آن بزرگوار بود و در محاصرۀ شعب ابوطالب آن بزرگوار، همراه [[پیامبر]]{{صل}} و [[مؤمنان]] بود و دشواریهای محاصرۀ [[اقتصادی]] را در کهنسالی به [[جان]] خرید و از [[حمایت]] [[پیامبر خدا]] تن نزد. ابوطالب، حقی بس بزرگ بر [[اسلام]] و [[مسلمانان]] در آن روزگار [[غربت]] [[دین]] دارد. آن بزرگوار پس از [[خروج]] از شِعب ابوطالب، [[زندگی]] را به [[درود]] گفت. با [[مرگ]] او و [[خدیجه]] ([[سلام]] [[الله]] علیه)، [[پیامبر خدا]]{{صل}}، دو تن از حامیان [[استوار]]، [[صدیق]] و فداکارش را از دست داد و پس از آن، [[شکنجه]] و [[آزار مؤمنان]] به دست [[قریش]]، فزونی یافت<ref>ر.ک: محمدی ریشهری، | #همراه [[پیامبر]]{{صل}} در محاصرۀ شعب ابوطالب: [[جایگاه]] بلند [[اجتماعی]] ابوطالب در میان [[قریش]] و [[مردم]] [[مکه]] و [[حمایت]] بیدریغ او از [[پیامبر خدا]]{{صل}}، [[مانع]] اصلی [[آزار]] رساندن [[قریش]] به آن بزرگوار بود و در محاصرۀ شعب ابوطالب آن بزرگوار، همراه [[پیامبر]]{{صل}} و [[مؤمنان]] بود و دشواریهای محاصرۀ [[اقتصادی]] را در کهنسالی به [[جان]] خرید و از [[حمایت]] [[پیامبر خدا]] تن نزد. ابوطالب، حقی بس بزرگ بر [[اسلام]] و [[مسلمانان]] در آن روزگار [[غربت]] [[دین]] دارد. آن بزرگوار پس از [[خروج]] از شِعب ابوطالب، [[زندگی]] را به [[درود]] گفت. با [[مرگ]] او و [[خدیجه]] ([[سلام]] [[الله]] علیه)، [[پیامبر خدا]]{{صل}}، دو تن از حامیان [[استوار]]، [[صدیق]] و فداکارش را از دست داد و پس از آن، [[شکنجه]] و [[آزار مؤمنان]] به دست [[قریش]]، فزونی یافت<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۲۲.</ref>. | ||
# [[حمایت]] از [[مسلمانان]] در سفر آنها به [[حبشه]]: ابوطالب در سفر [[مسلمانان]] به [[حبشه]] به [[حمایت]] از آنان پرداخت و شعری در [[مدح]] [[نجاشی]]، [[پادشاه]] آن سرزمین سرود<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۳۳.</ref>. | # [[حمایت]] از [[مسلمانان]] در سفر آنها به [[حبشه]]: ابوطالب در سفر [[مسلمانان]] به [[حبشه]] به [[حمایت]] از آنان پرداخت و شعری در [[مدح]] [[نجاشی]]، [[پادشاه]] آن سرزمین سرود<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۳۳.</ref>. | ||
#مفقود شدن [[پیامبر]]{{صل}} و [[تصمیم]] ابوطالب به [[انتقام]] از سران [[قریش]]: ابوطالب به [[گمان]] آنکه [[قریشیان]]، [[پیامبر]]{{صل}} را از میان بردهاند، [[تصمیم]] به [[قتل]] همۀ سران [[قریش]] گرفت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۵۸ـ ۱۵۹؛ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۶.</ref>. | #مفقود شدن [[پیامبر]]{{صل}} و [[تصمیم]] ابوطالب به [[انتقام]] از سران [[قریش]]: ابوطالب به [[گمان]] آنکه [[قریشیان]]، [[پیامبر]]{{صل}} را از میان بردهاند، [[تصمیم]] به [[قتل]] همۀ سران [[قریش]] گرفت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۵۸ـ ۱۵۹؛ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۶.</ref>. | ||
#جریان [[یوم الانذار]]: از میان موارد متعدد حوادث مربوط به [[پیامبر]]{{صل}} و ابوطالب، میتوان به جریان [[یوم الانذار]] اشاره کرد. در جلسهای که [[پیامبر]]{{صل}}، [[اقوام]] و [[خویشان]] خود را مهمان کرد تا آنان را به [[دین اسلام]] [[دعوت]] کند، وقتی با [[مخالفت]] [[ابولهب]]، عموی خود روبهرو شد، ابوطالب به پا خواست و به [[بهترین]] شکل از [[رسول خدا]]{{صل}}[[دفاع]] کرد<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۷ـ ۲۸.</ref>. | #جریان [[یوم الانذار]]: از میان موارد متعدد حوادث مربوط به [[پیامبر]]{{صل}} و ابوطالب، میتوان به جریان [[یوم الانذار]] اشاره کرد. در جلسهای که [[پیامبر]]{{صل}}، [[اقوام]] و [[خویشان]] خود را مهمان کرد تا آنان را به [[دین اسلام]] [[دعوت]] کند، وقتی با [[مخالفت]] [[ابولهب]]، عموی خود روبهرو شد، ابوطالب به پا خواست و به [[بهترین]] شکل از [[رسول خدا]]{{صل}}[[دفاع]] کرد<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۷ـ ۲۸.</ref>. | ||
#آرام کردن سران [[مشرک]] [[مکه]]: [[رسول اکرم]]{{صل}} در طول سه سال [[دعوت]] مخفیانه، همواره از طرف ابوطالب [[پشتیبانی]] میشد و پس از آنکه [[رسالت]] خود را [[آشکار]] کرد نیز این چنین بود. زمانی که [[رسول الله]]{{صل}} [[مخالفت]] خود را با شیوه و [[آیین]] [[مشرکان]]، اظهار و [[بتها]] و [[افکار]] [[جاهلی]] آنان را [[انکار]] کرد، گروهی از سران [[مشرک]] [[مکه]] نزد ابوطالب رفتند و خواستار مقابلۀ جدی با ایشان شدند. در این گروه که [[ابوسفیان]]، [[ابوجهل]]، [[ولید]] بن [[مغیره]]، عاص بن وائل و... حاضر بودند، ابوطالب با [[خوشرویی]] و [[ملایمت]]، آنان را آرام کرد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۶۴.</ref>.<ref>ر.ک: میرزایی، | #آرام کردن سران [[مشرک]] [[مکه]]: [[رسول اکرم]]{{صل}} در طول سه سال [[دعوت]] مخفیانه، همواره از طرف ابوطالب [[پشتیبانی]] میشد و پس از آنکه [[رسالت]] خود را [[آشکار]] کرد نیز این چنین بود. زمانی که [[رسول الله]]{{صل}} [[مخالفت]] خود را با شیوه و [[آیین]] [[مشرکان]]، اظهار و [[بتها]] و [[افکار]] [[جاهلی]] آنان را [[انکار]] کرد، گروهی از سران [[مشرک]] [[مکه]] نزد ابوطالب رفتند و خواستار مقابلۀ جدی با ایشان شدند. در این گروه که [[ابوسفیان]]، [[ابوجهل]]، [[ولید]] بن [[مغیره]]، عاص بن وائل و... حاضر بودند، ابوطالب با [[خوشرویی]] و [[ملایمت]]، آنان را آرام کرد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۶۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]]، [[ابوطالب ۱ (مقاله)|ابوطالب]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص ۸۸. </ref> | ||
==[[دفاع]] از ابوطالب== | ==[[دفاع]] از ابوطالب== | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
==[[ارتحال]] ابوطالب== | ==[[ارتحال]] ابوطالب== | ||
*ابوطالب، سرانجام پس از عمری [[فداکاری]] و [[ایثار]] در راه [[اسلام]] در سن ۸۷ سالگی در [[مکه]] از [[دنیا]] رفت و در [[مکه]] به [[خاک]] سپرده شد. [[مرگ]] وی، برای [[پیامبر]] بسیار سنگین بود چراکه یکی از مهمترین حامیان خود را از دست داده بود. درّهای که در [[مکه]]، محل محاصرۀ چندین سالۀ [[مسلمانان]] بود ([[شعب ابیطالب]]) و قبرستانی که هماکنون نیز در [[مکه]] وجود دارد ([[قبرستان ابوطالب]]) به نام آن مرد بزرگ است<ref>ر.ک: محدثی، | *ابوطالب، سرانجام پس از عمری [[فداکاری]] و [[ایثار]] در راه [[اسلام]] در سن ۸۷ سالگی در [[مکه]] از [[دنیا]] رفت و در [[مکه]] به [[خاک]] سپرده شد. [[مرگ]] وی، برای [[پیامبر]] بسیار سنگین بود چراکه یکی از مهمترین حامیان خود را از دست داده بود. درّهای که در [[مکه]]، محل محاصرۀ چندین سالۀ [[مسلمانان]] بود ([[شعب ابیطالب]]) و قبرستانی که هماکنون نیز در [[مکه]] وجود دارد ([[قبرستان ابوطالب]]) به نام آن مرد بزرگ است<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۸.</ref>. [[پیامبر خدا]]{{صل}}[[سال]] از دست دادن او را به عنوان فقدان قویترین [[پشتیبان]]، [[سال]] [[حزن]] و [[اندوه]] نامید و پس از آن نتوانست در [[مکّه]] بماند و مقدّمات [[هجرت به مدینه]] را فراهم آورد<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۸.</ref>. [[روایت]] شده است [[پیامبر]] اندکی پس از [[ارتحال]] ابوطالب، وارد [[خانه]] شد. ابوطالب را در پارچهای پیچیده بودند. [[پیامبر]] با عمویش اینگونه سخن گفت: «ای عمو، مرا که [[یتیم]] بودم [[سرپرستی]] کردی در کوچکی پرورشم دادی و در بزرگی یاریام کردی. [[خداوند]] از جانب من به تو [[پاداش]] [[خیر]] دهد» آنگاه به [[امام علی]]{{ع}} [[فرمان]] داد که پدرش را [[غسل]] دهد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۸۶.</ref>. | ||
{{مدخل امام علی}} | {{مدخل امام علی}} |