حسان بن ثابت در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۹: خط ۲۹:


==[[حسان بن ثابت]] پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}}==
==[[حسان بن ثابت]] پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}}==
حسان در دوره [[عمر]] در [[مسجد]] [[شعر]] می‌خواند. [[عمر]] به او [[اعتراض]] کرد. وی در پاسخ گفت: “من اینجا [[شعر]] خواندم؛ در حالی که بهتر از تو ([[رسول خدا]]) در آن بود”<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۳۴۵؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵.</ref>. سپس به [[ابوهریره]] گفت: “تو سخن [[رسول خدا]] را شنیدی که می‌گفت: خداوندا! حسان را به [[روح القدس]] مؤید فرما و دعایم را [[اجابت]] کن؟” [[ابوهریره]] او را [[تصدیق]] کرد<ref>علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج۲، ص۱۰۷؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵.</ref>.
*[[حسان بن ثابت]] در دوره [[عمر بن خطاب]] در [[مسجد]] [[شعر]] می‌خواند. [[عمر بن خطاب]] به او [[اعتراض]] کرد. وی در پاسخ گفت: "من اینجا [[شعر]] خواندم؛ در حالی که بهتر از تو ([[رسول خدا]]) در آن بود"<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۳۴۵؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵.</ref>. سپس به [[ابوهریره]] گفت: "تو سخن [[رسول خدا]] را شنیدی که می‌گفت: خداوندا! [[حسان بن ثابت]] را به [[روح القدس]] مؤید فرما و دعایم را [[اجابت]] کن؟" [[ابوهریره]] او را [[تصدیق]] کرد<ref>علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج۲، ص۱۰۷؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵.</ref>.
برخی معتقدند که حسان، پس از دوره [[رسول الله]]{{صل}} از [[شعر]] گفتن دست کشید و تنها شعری در رثای [[عثمان]] سرود<ref>دائرة المعارف تشیع، ج۶ ص۲۸۰.</ref>. حسان، از [[راویان حدیث]] [[پیامبر]]{{صل}} نیز بود<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵.</ref>. پس از به [[خلافت]] رسیدن [[علی]]{{ع}}، عده‌ای از [[بیعت]] با آن [[حضرت]] [[امتناع]] ورزیدند. [[حسان بن ثابت]] از جمله آنان بود. [[شیخ مفید]] می‌نویسد: “گروهی از [[بیعت]] با [[علی]]{{ع}} سر باز زدند، مانند [[عبدالله]] پسر [[عمر بن خطاب]]، سعد وقاص، [[محمد بن مسلمه]]، [[حسان بن ثابت]] و [[اسامه بن زید]]. امیرالمؤمنان پس از [[امتناع]] آنان از [[بیعت]] [[سخنرانی]] کرد. در بخشی از سخن [[حضرت]] آمده است: ... از جانب سعد و مسلمه و [[اسامه]] و [[عبدالله]] و حسان، چیزهایی به من رسیده است که آن را خوش ندارم، و [[حق]] در میان من و ایشان [[حاکم]] است”<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۲۴۳.</ref>.
*برخی معتقدند که [[حسان بن ثابت]]، پس از دوره [[رسول الله]]{{صل}} از [[شعر]] گفتن دست کشید و تنها شعری در رثای [[عثمان]] سرود<ref>دائرة المعارف تشیع، ج۶ ص۲۸۰.</ref>. [[حسان بن ثابت]]، از [[راویان حدیث]] [[پیامبر]]{{صل}} نیز بود<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵.</ref>. پس از به [[خلافت]] رسیدن [[علی]]{{ع}}، عده‌ای از [[بیعت]] با آن [[حضرت]] [[امتناع]] ورزیدند. [[حسان بن ثابت]] از جمله آنان بود. [[شیخ مفید]] می‌نویسد: "گروهی از [[بیعت]] با [[علی]]{{ع}} سر باز زدند، مانند [[عبدالله]] پسر [[عمر بن خطاب]]، [[سعد وقاص]]، [[محمد بن مسلمه]]، [[حسان بن ثابت]] و [[اسامه بن زید]]. [[امام علی|امیرالمؤمنان]] پس از [[امتناع]] آنان از [[بیعت]] [[سخنرانی]] کرد. در بخشی از سخن [[حضرت]] آمده است: "... از جانب [[عبدالله بن عمر بن خطاب]]، [[سعد وقاص]]، [[محمد بن مسلمه]]، [[حسان بن ثابت]] و [[اسامه بن زید]]، چیزهایی به من رسیده است که آن را خوش ندارم، و [[حق]] در میان من و ایشان [[حاکم]] است"<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۲۴۳.</ref>.
به هر حال، حسان را از [[منحرفان]] و [[مخالفان علی]]{{ع}} شمرده‌اند<ref>ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی؛ الغارات، ص۴۰۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۴، ص۴۲۹.</ref>. [[علامه امینی]] درباره او می‌نویسد: “حسان، از [[بینش]] ظاهری<ref>نابینا شده بود.</ref> و [[باطنی]] [[محروم]] شده بود. زمانی که [[امیرمؤمنان]]، [[قیس بن سعد بن عباده]] را از استانداری [[مصر]] [[عزل]] کرده بود، و او به [[مدینه]] برگشته بود، حسان نزد او آمد و [[قیس]] را [[سرزنش]] کرد و به او گفت: [[عثمان]] را [[کشتی]] و گناهش بر گردن تو ماند، و اکنون سخنانش ناراحت شد و به او گفت: ای کوردلِ [[نابینا]]! به [[خدا]] [[سوگند]]! اگر از وقوع [[جنگ]] بین [[قبیله]] خود و [[اقوام]] تو نمی‌ترسیدم گردنت را می‌زدم” و سپس او را از خود راند<ref>ابواسحاق ثقفی کوفی، الغارات، ج۱، ص۲۲۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۹۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۴، ص۵۵۵.</ref>.
*به هر حال، [[حسان بن ثابت]] را از [[منحرفان]] و [[مخالفان علی]]{{ع}} شمرده‌اند<ref>ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی؛ الغارات، ص۴۰۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۴، ص۴۲۹.</ref>. [[علامه امینی]] درباره او می‌نویسد: "[[حسان بن ثابت]]، از [[بینش]] ظاهری<ref>نابینا شده بود.</ref> و [[باطنی]] [[محروم]] شده بود. زمانی که [[امیرمؤمنان]]، [[قیس بن سعد بن عباده]] را از استانداری [[مصر]] [[عزل]] کرده بود، و او به [[مدینه]] برگشته بود، [[حسان بن ثابت]] نزد او آمد و [[قیس بن سعد بن عباده]] را [[سرزنش]] کرد و به او گفت: [[عثمان]] را [[کشتی]] و گناهش بر گردن تو ماند، و اکنون سخنانش ناراحت شد و به او گفت: ای کوردلِ [[نابینا]]! به [[خدا]] [[سوگند]]! اگر از وقوع [[جنگ]] بین [[قبیله]] خود و [[اقوام]] تو نمی‌ترسیدم گردنت را می‌زدم" و سپس او را از خود راند<ref>ابواسحاق ثقفی کوفی، الغارات، ج۱، ص۲۲۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۹۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۴، ص۵۵۵.</ref>.


==[[وفات]] حسان==
==[[وفات]] حسان==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش