ویژگی امام: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) |
(←منابع) |
||
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۳: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]. | * [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]. | ||
* [[پرونده:991395.jpg|22px]] [[محمد امین بالادستیان|بالادستیان، محمد امین]]،[[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]] | * [[پرونده:991395.jpg|22px]] [[محمد امین بالادستیان|بالادستیان، محمد امین]]،[[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]] و [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|'''نگین آفرینش ج۱''']]. | ||
* [[پرونده:1379151.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱''']] | * [[پرونده:1379151.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱''']] | ||
نسخهٔ ۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۳۲
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث امامت است. "ویژگی امام" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ویژگی امام (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
ویژگی امام به معنای صفاتی است که امام معصوم بدان متصف می شود.
مقدمه
- در مناقب ابن شهر آشوب، مباحث سودمند و نکات جالبی دربارۀ امامت و ائمه(ع) است. از جمله با عنوان "صفات الأئمّه"، فهرستی از صفات امامان را براساس آنچه در روایات شیعه آمده برشمرده و پنجاه صفت ذکر کرده است، از جمله این اوصاف و ویژگیها: [۱] عصمت، نصّ بر امامت، داناترین، فصیحترین، بردبارترین، دادگرترین، باتقواترین، شجاعترین، باشرافتترین، خیرخواهترین، وفادارترین، شکیباترین، پارساترین، بخشندهترین، عابدترین، مهربانترین مردم، متواضعترین آنان در برابر خدا باشند، بیش از همه مطیع امر و نهی الهی باشند، از همه به خودشان سزاوارترند، ختنه شده و پاک به دنیا میآیند، عهدهدار ولادت و وفاتشان امام معصوم است، اموال در اختیار آنان است، به خاطر فراست و تیزهوشی از روبهرو پشت سر میبینند، چون از نور خدا آفریده شدهاند سایه ندارند، هرکه از آنان متولد شود مؤمن میشود، چون از شکم مادر بر روی زمین قرار گیرند، با کف دو دست بر زمین میآیند و صدایشان به گفتن "شهادتین" بلند است، قلبشان نمیخوابد، محدث میشوند، دعایشان مستجاب میشود، بویشان معطّر است، دارای وصیّت آشکارند، با خرق عادات، دلیل و معجزه دارند، از حوادث پیش از وقوع خبر میدهند، سلاح و شمشیر پیامبر نزد آنان است، زره او برایشان اندازه است، صحیفهای در اختیار دارند که نام شیعیانشان تا روز قیامت در آن است، و صحیفهای که نام دشمنانشان تا روز قیامت در آن است، نزد آنان "جامعه" است که صحیفهای است به طول هفتاد ذراع که همۀ نیازهای بنی آدم در آن است، به املای پیامبر و خطّ امیر المؤمنین(ع) است، نیز جفر احمر نزد آنان است، جعبهای که سلاح پیامبر در آن است و تا خروج حضرت قائم(ع) بیرون نخواهد آمد و جفر ابیض نزد آنان است، جعبهای که تورات موسی و انجیل عیسی و زبور داود و کتب آسمانی در آن است، دارای الهام و شنیدن صدای غیبیاند و آنچه بر دلهایشان میافتد و صدایی میشنوند، همچون صدای زنجیر در طشت، و گاهی چهرهای بزرگتر از جبرائیل و میکائیل و اسرافیل نزد آنان آشکار میشود و گاهی آن را میبینند و مورد خطاب قرار میدهند و گفتهاند از صفات امام، شناخت همۀ احکام است[۲].
- جانشین پیامبر(ص) که ضامن تداوم حیات دین و نیز پاسخگویی نیازهای بشر است، تناسب جایگاه والای پیشوایی و رهبری، ویژگیهای دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
- تقوا و پرهیزکاری و برخورداری از ملکه عصمت به گونهای که کوچکترین گناهی از او سر نمیزند.
- علم و دانش که از علم پیامبر(ص) سرچشمه گرفته و متصل به علم الهی است؛ بنابراین پاسخگوی همه نیازها در همۀ زمینههای مادی و معنوی، دینی و دنیایی است.
- آراستگی به فضائل و سجایای اخلاقی در بالاترین درجات؛
- توان اداره جامعه بشری و مدیریت صحیح آن بر اساس آموزههای دینی.
- با توجه به صفات یادشده برای امام، بدیهی است که انتخاب چنین فردی از توان و دانش مردم، بیرون است و تنها خداوند است که به سبب علم بینهایت خود میتواند پیشوایان و جانشینان پیامبر(ص) را برگزیند.
- اصلیترین وصف امام در برهان لطف، علم لدنّی و عصمت اوست که هر دو میباید به ضمانت و تأیید الهی باشد؛ و الا در میان انسانهای عادّی، افرادی یافت میشوند که به دلیل وارستگی روحی، صاحب کرامات و مکاشفات و یا علوم غیر اکتسابی میشوند، ولی کلام آنها برای دیگران حجت نیست؛ زیرا عصمت آنان از خطا و یا اطلاع آنان از عالم غیب، به تأیید و تضمین الهی نیست. بنابراین امام باید:
- مستقیماً مهتدی به هدایت الهی باشد و محتاج هدایت هیچ مخلوقی نباشد؛ چنانکه خداوند در این باره میفرماید: ﴿أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ﴾[۳]
- معصوم به عصمت الهی باشد؛ تا بتواند مقتدای مطلق امّت در قول و فعل و تقریر قرار گیرد.
- در علم و معارف توحیدی، در مقام حقّالیقین، مطّلع از ملکوت عالم و مشرِف بر کتاب خدا و احکام الهی باشد و در همه فضائل اخلاقی و کمالات توحیدی، افضل خلایق محسوب گردد. او در یک کلام، باید مصداق تامّ انسان کامل و در مقام مخلَصین قرار داشته باشد[۴].
- با توجه به اهمیت این ویژگیها، به اختصار درباره هر یک توضیح میدهیم:
- علم: امام که سِمت پیشوایی و رهبری مردم را بر عهده دارد، لازم است دین را در تمام زوایای خود بشناسد و به قوانین آن آگاهی کامل داشته باشد. نیز با دانستن تفسیر آیات قرآن و احاطه کامل به سنّت پیامبر(ص) به تبیین معارف دین پرداخته، به همه سؤالات مردم در موضوعات مختلف پاسخ دهد و آنها را به بهترین شیوه، راهنمایی کند. بدیهی است که چنین مرجع علمیای میتواند مورد اعتماد و تکیهگاه تودهها قرار گیرد. چنین پشتوانه علمیای تنها به واسطه اتّصال به علم الهی میتواند وجود داشته باشد؛ به همین دلیل، شیعه معتقد است علم امامان و جانشینان واقعی پیامبر(ص) برگرفته از علم بیکران خدایی است. امیر المؤمنین(ع) درباره علامتهای امام بر حق میفرماید: "امام، آگاهترین فرد است به حلال و حرام خدا، و احکام گوناگون، و اوامر و نواهی او و هر چه مردم نیازمند آن هستند.[۵]
- عصمت: یکی از صفات مهم امام و شرایط اساسی امامت، "عصمت" است و آن، ملکهای است که از علم به حقایق و ارادهای قوی به وجود میآید. امام به سبب برخورداری از این دو، از ارتکاب هر گناه و خطایی خودداری میکند. هم در شناخت و تبیین معارف دینی و هم در عمل به آنها و هم در تشخیص مصالح و مفاسد جامعه اسلامی، معصوم از لغزش است. برای عصمت امام، دلائل عقلی و نقلی از قرآن و روایات، وجود دارد. مهمترین دلیلهای عقلی عبارتند از:
- حفظ دین و راه و رسم دینداری، در گروه عصمت امام است؛ چون امام مسئولیت حفظ دین از تحریف و هدایت دینی مردم را بر عهده دارد و نه تنها سخن او، که رفتاراو و تأیید و عدم تأییدش نسبت به عمل دیگران، در رفتار جامعه تأثیر میگذارد؛ پس باید در فهم دین و عمل به آن از هر لغزشی محفوظ باشد تا پیروان خود را به گونه صحیح، هدایت کند.
- یکی از دلایل نیاز جامعه به امام، این است که مردم در شناخت دین و اجرای آن، مصون از خطا نیستند. حال اگر پیشوای مردم نیز چنین باشد، چگونه میتواند مورد اعتماد کامل آنها قرار گیرد؟ به بیان دیگر، اگر امام نباشد، مردم در پیروی از او و انجام همه دستوراتش، دچار تردید خواهند شد.[۶] آیاتی از قرآن نیز بر لزوم عصمت امام دلالت دارد که یکی از آنها آیۀ ۱۲۴ سوره بقره است. در این آیه شریف آمده است که پس از مقام نبوت، خداوند مقام والای امامت را نیز به حضرت ابراهیم(ع) عطا فرمود. آنگاه حضرت ابراهیم از خداوند درخواست کرد که مقام امامت را در نسل او نیز قرار دهد. خداوند فرمود: "عهد من امامت به ستمکاران و ظالمان نمیرسد"؛ یعنی منصب امامت، مخصوص آن دسته از ذرّیه حضرت ابراهیم(ع) است که ظالم نباشند. حال با توجه به اینکه قرآن کریم، شرک به خدا را ظلم بزرگ دانسته است و هرگونه تجاوز از دستورات الهی را ظلم به نفس برشمرده است، هر کس در برههای از زندگی خود، مرتکب گناهی شده، مصداق ظالم است و شایسته مقام امامت نخواهد بود. به بیان دیگر، بدون شک حضرت ابراهیم(ع) "امامت" را برای آن دسته از ذریّه خود که در تمام عمر گناه کار بوده و یا در آغاز، نیکوکار بوده و سپس بدکار شدهاند، درخواست نکرده است. بنابراین دو دسته باقی میماند:
- مدیریتِ اجتماعی: از آنجا که انسان، موجودی اجتماعی است و اجتماع بر روح و روان و رفتار او تأثیر فراوانی دارد، لازم است برای تربیت صحیح و رشد او به سوی قرب الهی، زمینههای اجتماعی مناسب پدید آید و این در سایه تشکیل یک حکومت الهی، ممکن خواهد بود. بنابراین امام و پیشوای مردم باید توان اداره امور جامعه را دارا باشد و با استفاده از تعالیم قرآن و سنّت نبوی(ص) و بهرهگیری از عناصر کار آمد، حکومتی اسلامی را پیریزی کند.
- آراستگی به کمالات اخلاقی: امام که پیشوا و راهبر جامعه است باید از همه بدیها و رذائل اخلاقی دور باشد و در مقابل، همه کمالات اخلاقی را در عالیترین حدّ آن دارا باشد؛ زیرا او به عنوان انسان کامل بهترین الگو برای پیروان خود به شمار میرود. امام رضا(ع) فرمود: "برای امام نشانههایی است: او داناترین،... پرهیزکارترین، بردبارترین، شجاعترین، سخاوتمندترین و عابدترینِ مردم است.[۸] به علاوه او در مقام جانشینی پیامبر(ص)، در پی تعلیم و تربیت انسانهاست. بنابراین خود باید پیش از همگان و بیشتر از مردمان، به اخلاق الهی آراسته باشد. امیرالمؤمنین(ع)میفرماید: "کسی که خود را امام مردم قرار داده است، بر اوست که پیش از تعلیم دیگران به تعلیم خود همّت گمارد، و باید دیگران را به وسیله رفتار خود تربیت کند پیش از آنکه با گفتار تربیت کند.[۹]
- نصب از سوی خدا: از دیدگاه شیعه، تعیین امام و جانشین پیامبر تنها به دستور خدا و انتخاب او انجام میگیرد و پیامبر، امام پس از خود را معرفی میکند. بنابراین هیچ فرد یا گروهی حق دخالت در این امر را ندارند. ضرورت نصب امام از سوی خداوند دلیلهایی دارد؛ از جمله:
- به فرموده قرآن، حاکم مطلق بر همه چیز خداوند است و همه باید تنها از او اطاعت کنند. بدیهی است این حاکمیت میتواند از سوی خداوند به هر کسی که شایستگی دارد، داده شود. بنابراین، همان گونه که پیامبر به وسیله خدا انتخاب میشود، امام نیز به تعیین الهی، بر مردم ولایت مییابد.
- پیش از این برای امام، ویژگیهایی را از قبیل عصمت، علم و... بیان کردیم. روشن است که یافتن و شناختن کسی که دارای این صفات –آن هم در عالیترین درجه- باشد تنها به وسیله خداوندِ دانای به آشکار و نهان، امکان پذیر است. همان گونه که خداوند در قرآن کریم به ابراهیم میفرماید: "من تو را پیشوای مردم قرار دادم".[۱۰]. از سیرۀ پیامبر اکرم استفاده میشود که آن حضرت امامت را امری الهی دانسته و انتخاب امام را در اختیار خدا میدانست. در سیرۀ ابن هشام آمده است: "بنی عامر بن صعصعه خدمت رسول خدا(ص) رسیدند. حضرت آنان را به سوی خدا دعوت کرد. در این هنگام یک نفر از آن گروه به نام بحیرة بن فراس گفت: اگر با تو بر اسلام بیعت کردیم و خداوند تو را بر مخالفینت غلبه داد، آیا ما در خلافت بعد از تو سهمی داریم؟ پیامبر فرمود:امر خلافت به دست خداست و هر جا بخواهد، قرار میدهد. در این هنگام بحیرة گفت: آیا ما جان خود را برای دفاع از تو بدهیم؛ ولی وقتی خداوند تو را بر دشمنان غلبه داد، خلافت به غیر ما برسد؟ ما احتیاجی به اسلام تو نداریمگ.[۱۱]
- بیانی جامع و زیبا از امام رضا(ع):
- حضرت رضا(ع) درباره مقام و ویژگیهای امام را بیاوریم: آنها [که در امر امامت اختلاف کردند و گمان کردند که امامت، امری انتخابی است نادانی کردند... مگر مردم، مقام و منزلت امامت در میان امت را میدانند تا روا باشد که به اختیار و انتخاب ایشان واگذار شود؟ همانا امامت، قدرتش والاتر و شأنش بزرگتر و منزلتش عالیتر و مکانش رفیعتر و عمیقش ژرفتر از آن است که مردم با عقل خود به آن برسند یا با آرای خود، آن را دریابند... همانا امامت، مقامی است که خدای عزوجل، بعد از رتبه نبوت و خُلّت [۱۲] در مرتبه سوم به حصرت ابراهیم(ع) اختصاص داد.... امامت، خلافت خدا و خلافت رسول خدا(ص) و مقام امیرالمؤمنین(ع) و میراث حسن و حسین(ع) است. به راستی که امامت، زمام دین و مایه نظام مسلمین و صلاح دنیا و عزّت مؤمنان است.... کامل شدن نماز، روزه، حج، جهاد و... نیز حفظ مرزها به سبب امام و پذیرفتن ولایت است. امام، حلال خدا را حلال، و حرام او را حرام میکند و مطابق حکم واقعی پروردگار، حکم میکند. و حدود الهی را به پا میدارد و از دین خدا حمایت کرده، با حکمت و موعظه نیکو و دلیل رسا به راه پروردگار دعوت مینماید. امام مانند خورشید طلوع کننده است که نورش عالم را فرا میگیرد و خودش در افق است؛ به گونهای که دستها و دیدگان به او نرسد. امام، ماه تابان، چراغ فروزان، نور درخشان، و ستاره راهنما در شدت تاریکیها و در راههای شهرها و کویرها و در گرداب دریاها و نجات دهنده از انواع فتنهها و نادانیها است. امام، انیسی همراه، پدری مهربان، برادری تنی، مادری نیکوکار به فرزند کوچک و پناهگاه بندگان در مصیبتهای بزرگ است. امام، کسی است که از گناهان پاک و از عیبها برکنار است. او به دانش، مخصوص و به خویشتن داری و حلم، نشانه دار است.... امام، یگانه روزگار خویش است؛ کسی به ساحت او نزدیک نمیشود و هیچ دانشمندی با او برابر نمیگردد. نه کسی جای او را میگیرد و نه برای او مثل و مانندی یافت میشود. پس کیست که بتواند امام را بشناسد یا انتخاب امام برای او ممکن باشد؟ هیهات هیهات![۱۳] اینجا خردها گم گشته و عقلها سرگردان و حیران شده است. اینجا دیدهها بینور، بزرگان کوچک، حکیمان متحیّر... و سخن دانان درماندهاند از اینکه بتوانند یکی از شئون یا فضیلتهای امام را توصیف کنند و آنان همگی به عجز و ناتوانی اعتراف میکنند!....[۱۴]»[۱۵].
صفات و شروط امامت
برخی از این ویژگی ها شرط امامت یا ولايت امامند و برخی دیگر قابل تقسیم به اقسام زیرند:
- صفات در حوزه سیره اخلاقی؛
- صفات در حوزه سیره عرفانی؛
- صفات در حوزه سیره فردی؛
- صفات در حوزه سیره خانوادگی؛
- صفات در حوزه سیره اجتماعی؛
- صفات در حوزه سیره عبادی (سیره معنوی)؛
- صفات در حوزه سیره اقتصادی؛
- صفات در حوزه سیره فرهنگی؛
- صفات در حوزه سیره علمی؛
- صفات در حوزه سیره آموزشی؛
- صفات در حوزه سیره تبلیغی؛
- صفات در حوزه سیره نگارشی؛
- صفات در حوزه سیره تربیتی؛
- صفات در حوزه سیره مدیریتی؛
- صفات در حوزه سیره سیاسی؛
- صفات در حوزه سیره قضایی؛
- صفات در حوزه سیره امنیتی؛
- صفات در حوزه سیره نظامی.
برای رسیدن به محتوای اين مدخل، به مصداق های ذیل مراجعه شود:
زیرشاخه ها
- صفات واجبه امام (صفات)
- صفات کمالیه امام (صفات)
- صفات سلبیه امام (صفات)
- اراده امام (اراده)
- زهد امام (زهد)
- ازهد الناس (زهد)
- شجاعت امام (شجاعت)
- اشجع الناس (شجاعت)
- عدالت امام (عدل)
- اعدل الناس (عدل)
- اقضی الناس (قضاوت)
- هدایتگری امام (هدایت، هدایتگری)
- اهدی الناس (هدایت، هدایتگری)
- عبادت امام (عبادت)
- اعبد الناس (عبادت)
- علم امام (علم)
- اعلم الناس (اعلمیت)
- خزانهداری علم الهی (مخزن علم الهی، خزنة علم الله)
- عیبة علم الله (علم)
- حبیب الله (حب الهی)
- حجه الله (حجت الهی)
- ولی الله (ولایت الهی)
- امین الله (امانت الهی)
- وارث تورات (وراثت موسی)
- انجیل (وراثت عیسی)
- زبور (وراثت داوود)
- شریک القرآن (معیت با قرآن)
- عمودالدین (عمود دین)
- موضع سر الله (رازداری خدا)
- باب حطة الله (بابیت)
- راسخ در علم (رسوخ در علم)
- معدن العلم (معدن علم)
- عیش العلم (علم)
- افضلیت امام (افضلیت)
- افضل اهل زمان خود (افضلیت)
- ایثار امام (ایثار)
- تبشیر امام (تبشیر)
- بشیر (تبشیر)
- تحمل امام (تحمل)
- تحمل متاعب (تحمل)
- تنزه امام از منفرات (تنزه)
- تنزه امام از عیوب (تنزه)
- حسن سیرت (سیرت)
- حسن تدبیر (تدبیر)
- خلق امام (خلق)
- خلق کریم (خلق، کرامت)
- ذکاوت امام (ذکاوت)
- رأفت امام (رأفت)
- رحمت امام (رحمت)
- سلامت خلقت امام (سلامت خلقت، سلامت، خلقت)
- حدس امام (حدس)
- شدید الحدس (حدس)
- شرافت امام (شرافت)
- شرافت قبیله (شرافت)
- صفای نفس امام (صفای نفس)
- صافی النفس (صفای نفس)
- صحت فطرت امام (فطرت)
- صحیح الفطرة (فطرت)
- صدق امام (صدق)
- عزم امام (عزم)
- عزم راسخ (عزم)
- عصمت امام (عصمت)
- عفت امام (عفت)
- قاطعیت امام (قاطعیت)
- قدرت امام (قدرت)
- کرم امام (کرم)
- کمال امام (کمال)
- کمال خلق امام (کمال خلق، کمال، اخلاق)
- کمال ذکاء امام (کمال ذکاء، کمال، ذکاوت)
- کمال عقل امام (کمال عقل، کمال، عقل)
- کمال فطنت امام (کمال فطنت، کمال، فطنت)
- مبلغ شرع (تبلیغ، شریعت)
- مبلغ وحی (تبلیغ، وحی)
- حافظ کتاب (حفظ کتاب)
- حافظ شریعت (حفظ شریعت)
- مذکر (تذکیر)
- مصدق یکدیگر (تصدیق شرایع)
- اعتدال امام (اعتدال)
- معتدل المزاج (اعتدال)
- تنزیه امام (تنزیه)
- منزه از معصیت (تنزه، عصمت)
- نذیر (انذار)
منابع
محدثی، جواد، فرهنگ غدیر.
بالادستیان، محمد امین،حائریپور، محمد مهدی و یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش ج۱.
فیاضبخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱
جستارهای وابسته
- هدایت
- ولایت (ولایت تکوینی؛ ولایت تشریعی؛ ولایت امر)
- خلافت
- شهادت
- ملک
- حکم
- وراثت (وراثت زمین؛ وراثت کتاب)
- حجت
- تمکین فی الارض
- امت وسط
- اصطفا
- اجتبا
- امامت در قرآن
- آیات امامت
- امامت در حدیث
- امامت در کلام اسلامی
- امامت در حکمت اسلامی
- امامت در عرفان اسلامی
- امامت از دیدگاه بروندینی
- امامت امامان دوازدهگانه
- شؤون امام
- صفات امام
- راه تعیین امام
- امامان دوازدهگانه
- امامت امام على
- امامت امام حسن مجتبى
- امامت امام حسين
- امامت امام سجاد
- امامت امام باقر
- امامت امام صادق
- امامت امام كاظم
- امامت امام رضا
- امامت امام جواد
- امامت امام هادى
- امامت امام حسن عسکری
- امامت امام مهدى
- امامان از اهل بیت امام خاتم
منبعشناسی جامع امامت
پانویس
- ↑ مناقب، ج ۱ ص ۲۵۳
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۶۴.
- ↑ «آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.
- ↑ فیاضبخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص:۱۹۱-۱۹۲.
- ↑ بحار الانوار، ج ۲۵، ح ۳۲، ص ۱۶۵.
- ↑ به علاوه اگر امام مصون از خطا نباشد، باید به دنبال امام دیگری بود تا نیاز مردم را پاسخ دهد و اگر او نیز محفوظ از خطا نباشد، امام دیگری لازم است و این رشته همچنان تا بینهایت ادامه خواهد یافت و چنین امری از نظر فلسفی، باطل است.
- ↑ عیون اخبار الرضا، ج ۲، باب فی علامات الامام، ح ۱، ص ۱۹۲.
- ↑ تفسیر المیزان، ذیل آیۀ ۱۲۴ سوره بقره.
- ↑ «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً- [فَعَلَيْهِ أَنْ يَبْدَأَ] فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِم»؛ نهج البلاغه، (فیض الاسلام)، حکمت ۷۰
- ↑ سوره بقره: ۱۲۴.
- ↑ سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۱۳۲؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۸۴؛ سیره ابن کثیر، ج ۲، ص ۱۵۸.
- ↑ مقام خلیل اللّهی
- ↑ «هیهات» در عربی برای دور شمردم و بعید دانستن یک کار استفاده میشود.
- ↑ کافی، ج ۱، کتاب الحجه، باب نادر جامع فی فضل الامام و صفاته، ح ۱، ص ۱۹۸.
- ↑ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۱، ص ۳۲ - ۳۸.