ویژگی مفسر قرآن: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «==مقدمه== *مفسر قرآن عقلاً میباید در کنار سایر فضائل، دو صفت بارز داشت...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[مفسر]] [[قرآن]] عقلاً میباید در کنار سایر [[فضائل]]، دو صفت بارز داشته باشد: | *[[مفسر]] [[قرآن]] عقلاً میباید در کنار سایر [[فضائل]]، دو صفت بارز داشته باشد: | ||
#[[ | #'''[[رسوخ در علم]]''': مفسر قرآن، باید [[راسخ در قرآن]] به [[علم لدنّی]] و [[علم الهی|الهی]] باشد؛ تا [[مردم]] بتوانند با [[امتثال]] [[اوامر]] وی و تفسیری که از [[احکام الهی]] مینماید، [[امتثال]] [[اوامر و نواهی]] [[الهی]] را نمایند؛ زیرا در غیر این صورت، اگرکلام او دقیقاً [[تبیین احکام]] [[خداوند]] نباشد، [[فلسفه]] [[نزول قرآن]] مخدوش میشود؛ چون دیگر برای توده [[مردم]] غیرقابل [[اجرا]] میگردد. این سخن نه بدان معناست که ظاهر الفاظ و مطالب [[قرآن]] غیرقابل است؛ زیرا کتابی که خود، [[نور]] و بیان و [[هدایت]] برای همه [[بشر]] است، امکان ندارد در ارائه مطالب، گنگ و غیرقابل [[فهم]] باشد. بلکه سخن در [[تفسیر]] و [[تبیین احکام]] آن در [[مقام عمل]] و یا توضیح متشابهاتی است که برای [[مردم]] ایجاد [[شبهه]] مینماید؛ و الا برای [[مقام عصمت]]، هیچ آیهای در [[قرآن]] [[متشابه]] نیست و همه [[آیات]] محکماند. همچنین سخن در [[نقص]] [[درک]] [[مردم]] از بلندای [[معارف]] بیپایان [[قرآن]] است. لذا [[قرآن]] محتاج مفسّری است که تفصیل [[احکام]] و یا [[تبیین]] متشابهاتی را که برای توده [[مردم]] مشتبه است، بنماید. | ||
#لازم است که مفسّر [[قرآن]]، [[معصوم]] از [[خطا]] در [[فهم]] [[معارف الهی]] و مطهّر از آلودگیهای [[شرک]] و [[گناه]] و [[فساد]] باشد؛ زیرا [[امر و نهی]] او، نازلمنزله [[اوامر و نواهی]] [[قرآن]] است و اگر او [[قرآن]] را بر خلاف [[رضای الهی]] [[تفسیر]] کند و یا بنا بر [[انحراف اعتقادی]] و یا [[هوای نفس]]، [[امر]] به [[گناه]] نماید، [[امتثال]] آن بر [[امّت]] [[واجب]] است و [[خداوند]] هرگز امر به [[گناه]] نمیکند؛ به علاوه، [[فلسفه]] [[انزال کتب]] و [[ارسال رسل]] (که [[هدایت]] خلایق بود)[[باطل]] میشود. نتیجه آنکه، بنابر [[قاعده لطف]]، مفسّر [[قرآن]] میباید [[عالم به]] [[علم لدنّی]] از سوی [[پروردگار]] و [[معصوم]] از [[خطا]] در [[تفسیر]] و مطهّر از همه [[گناهان]] و ارجاس و پلیدیها و حتی خطاهای غیرعمد باشد<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۳۲۹-۳۳۰.</ref>. | #'''[[عصمت]]''': مفسر قرآن، باید لازم است که مفسّر [[قرآن]]، [[معصوم]] از [[خطا]] در [[فهم]] [[معارف الهی]] و مطهّر از آلودگیهای [[شرک]] و [[گناه]] و [[فساد]] باشد؛ زیرا [[امر و نهی]] او، نازلمنزله [[اوامر و نواهی]] [[قرآن]] است و اگر او [[قرآن]] را بر خلاف [[رضای الهی]] [[تفسیر]] کند و یا بنا بر [[انحراف اعتقادی]] و یا [[هوای نفس]]، [[امر]] به [[گناه]] نماید، [[امتثال]] آن بر [[امّت]] [[واجب]] است و [[خداوند]] هرگز امر به [[گناه]] نمیکند؛ به علاوه، [[فلسفه]] [[انزال کتب]] و [[ارسال رسل]] (که [[هدایت]] خلایق بود)[[باطل]] میشود. نتیجه آنکه، بنابر [[قاعده لطف]]، مفسّر [[قرآن]] میباید [[عالم به]] [[علم لدنّی]] از سوی [[پروردگار]] و [[معصوم]] از [[خطا]] در [[تفسیر]] و مطهّر از همه [[گناهان]] و ارجاس و پلیدیها و حتی خطاهای غیرعمد باشد<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۳۲۹-۳۳۰.</ref>. |
نسخهٔ ۶ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۰۶
مقدمه
- رسوخ در علم: مفسر قرآن، باید راسخ در قرآن به علم لدنّی و الهی باشد؛ تا مردم بتوانند با امتثال اوامر وی و تفسیری که از احکام الهی مینماید، امتثال اوامر و نواهی الهی را نمایند؛ زیرا در غیر این صورت، اگرکلام او دقیقاً تبیین احکام خداوند نباشد، فلسفه نزول قرآن مخدوش میشود؛ چون دیگر برای توده مردم غیرقابل اجرا میگردد. این سخن نه بدان معناست که ظاهر الفاظ و مطالب قرآن غیرقابل است؛ زیرا کتابی که خود، نور و بیان و هدایت برای همه بشر است، امکان ندارد در ارائه مطالب، گنگ و غیرقابل فهم باشد. بلکه سخن در تفسیر و تبیین احکام آن در مقام عمل و یا توضیح متشابهاتی است که برای مردم ایجاد شبهه مینماید؛ و الا برای مقام عصمت، هیچ آیهای در قرآن متشابه نیست و همه آیات محکماند. همچنین سخن در نقص درک مردم از بلندای معارف بیپایان قرآن است. لذا قرآن محتاج مفسّری است که تفصیل احکام و یا تبیین متشابهاتی را که برای توده مردم مشتبه است، بنماید.
- عصمت: مفسر قرآن، باید لازم است که مفسّر قرآن، معصوم از خطا در فهم معارف الهی و مطهّر از آلودگیهای شرک و گناه و فساد باشد؛ زیرا امر و نهی او، نازلمنزله اوامر و نواهی قرآن است و اگر او قرآن را بر خلاف رضای الهی تفسیر کند و یا بنا بر انحراف اعتقادی و یا هوای نفس، امر به گناه نماید، امتثال آن بر امّت واجب است و خداوند هرگز امر به گناه نمیکند؛ به علاوه، فلسفه انزال کتب و ارسال رسل (که هدایت خلایق بود)باطل میشود. نتیجه آنکه، بنابر قاعده لطف، مفسّر قرآن میباید عالم به علم لدنّی از سوی پروردگار و معصوم از خطا در تفسیر و مطهّر از همه گناهان و ارجاس و پلیدیها و حتی خطاهای غیرعمد باشد[۱].
- ↑ فیاضبخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص:۳۲۹-۳۳۰.