انسان: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:
*در صورتی که انسان از واژه ایناس مشتق شده باشد، وجه تسمیه‌اش عبارت است از دسترسی او به اشیای گوناگون از طریق [[علم]] و احساس و ابصار<ref>بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص ۳۲.</ref> و اگر از کلمه نَوْس اشتقاق یافته باشد، وجه تسمیه او تحرک شدید و جنب و جوش فراوانش در کارهای بزرگ است<ref>بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص ۳۲.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
*در صورتی که انسان از واژه ایناس مشتق شده باشد، وجه تسمیه‌اش عبارت است از دسترسی او به اشیای گوناگون از طریق [[علم]] و احساس و ابصار<ref>بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص ۳۲.</ref> و اگر از کلمه نَوْس اشتقاق یافته باشد، وجه تسمیه او تحرک شدید و جنب و جوش فراوانش در کارهای بزرگ است<ref>بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص ۳۲.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
*در برخی منابع عرفانی وجه تسمیه انسان این‌گونه [[تبیین]] شده که انسان یا به سبب آنکه نشئه وی مشتمل بر همه مراتب و حقایق عالم است انسان نامیده شده است، زیرا در این صورت اگر از انس مشتق شده باشد بدین معناست که او مظهر اسما و حقایق است و اسما و حقایق با وی مأنوس‌اند و نشئه‌های جسمانی، مثالی و [[روحانی]] در او محصور است و اگر از نسیان مشتق گردیده باشد بدین معناست که به [[حکم]] اتصاف به [[وصف]]{{متن قرآن|يَسْأَلُهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ}}<ref> هر که در آسمان‌ها و زمین است از او درخواست دارد، او هماره در کاری است؛ سوره الرحمن، آیه:۲۹.</ref> [[خداوند]] در یک [[شأن]] متوقف نمی‌شود که این نیز نشان‌دهنده عموم و احاطه اوست یا تسمیه وی به انسان برگرفته از "انسان العین" (مردمک چشم) است؛ بدین معنا که به [[حکم]] [[قرب]] فرایض، انسان برای [[خداوند]] به منزله مردمک چشم برای چشم است؛ یعنی [[خداوند]] به وسیله انسان "[[انسان کامل]]" به عالم نظر می‌کند، چنان‌که چشم به وسیله مردمک می‌بیند<ref>شرح فصوص الحکم، ص ۳۴۸ ، ۳۵۰.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
*در برخی منابع عرفانی وجه تسمیه انسان این‌گونه [[تبیین]] شده که انسان یا به سبب آنکه نشئه وی مشتمل بر همه مراتب و حقایق عالم است انسان نامیده شده است، زیرا در این صورت اگر از انس مشتق شده باشد بدین معناست که او مظهر اسما و حقایق است و اسما و حقایق با وی مأنوس‌اند و نشئه‌های جسمانی، مثالی و [[روحانی]] در او محصور است و اگر از نسیان مشتق گردیده باشد بدین معناست که به [[حکم]] اتصاف به [[وصف]]{{متن قرآن|يَسْأَلُهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ}}<ref> هر که در آسمان‌ها و زمین است از او درخواست دارد، او هماره در کاری است؛ سوره الرحمن، آیه:۲۹.</ref> [[خداوند]] در یک [[شأن]] متوقف نمی‌شود که این نیز نشان‌دهنده عموم و احاطه اوست یا تسمیه وی به انسان برگرفته از "انسان العین" (مردمک چشم) است؛ بدین معنا که به [[حکم]] [[قرب]] فرایض، انسان برای [[خداوند]] به منزله مردمک چشم برای چشم است؛ یعنی [[خداوند]] به وسیله انسان "[[انسان کامل]]" به عالم نظر می‌کند، چنان‌که چشم به وسیله مردمک می‌بیند<ref>شرح فصوص الحکم، ص ۳۴۸ ، ۳۵۰.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
==[[نفس]] انسان==
*هریک از موجودات، بنابر مرتبه‌ای که از هستی برخوردارند، دارای حدّ معیّنی از [[حیات]] و [[علم]] و [[قدرت]] و سایر صفات وجودی هستند؛ مثلاً [[نفوس]] نباتی و یا حیوانی، تنها در محدوده خود دارای [[ادراک]] هستند و [[فرشتگان]] نیز، بنا بر مرتبه‌ای که در [[عوالم]] مجرّده دارند، دارای مقامی متناسب با مرتبه تجرّدی خود هستند. در این میان، تنها نفس [[انسان]] است که استعداد حضور در همه مراتب عالم را دارد؛ چنان‌که [[خداوند]] درباره [[خلقت انسان]] می‌فرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ}}<ref>«که ما انسان را در نیکوترین ساختار آفریده‌ایم،» سوره تین، آیه ۴.</ref>.
*یعنی [[انسان]] را واجد [[بهترین]] استعدادها آفریدیم. بر همین اساس است که در [[فرهنگ قرآن]]، مراتب فعلیّت کمال نفس [[انسانی]] از [[مقام خلافت الهی]] آغاز می‌شود و با نفخه ربّانی شکل می‌گیرد و به [[دلیل]] علوّ [[مقام]] و مرتبه‌ای که دارد، لایق حمل امانتی می‌گردد که همه آسمانیان و زمینیان از حمل آن ابراز عجز نمودند و نفس [[انسان]] مستقیماً از سوی [[پروردگار]] متعلّم به اسماء [[الهی]] می‌شود. بدین ترتیب، این [[مقام]] را، به [[دلیل]] [[قرابت]] تنگاتنگی که با [[خداوند]] دارد، "[[مقام ولایت]]" و "[[مظهر اسم اعظم]] [[الهی]]" می‌نامند.
*در مراتب نازل‌تر، نفس [[انسان]]، به تناسب آن [[عوالم]]، صورتی متناسب با آن عالم می‌گیرد. او در مرتبه عالم [[دنیا]]، در صورتی مادّی به نام "[[بشر]]" ظاهر می‌شود<ref>مرحوم علامه طباطبایی در رساله الانسان قبل الدنیا، ص۲۱، پیرامون این مطلب به این ترتیب است: {{عربی|ولا تزال تتنزل عن مرتبه إلی مرتبه، حتی تشرف علی عالم الأجسام، و هی فی جمیع مراحلها مشتمله علی جمل الکمالات مبرّأة عن النواقص. غیر أنّها فی کلّ مرتبه، بحسب ما یقتضیه حال المرتبه من قوه الموجود و ضعفه، و لا حجاب و لا غیبوبه، بل أشعه الکل واقعه من الکل علی الکل، و منعکسه من الکل إلی الکل، فهی أنوار طاهره، ولذلک وصف سبحانه الروح الذی هو من عالم الأمر بالطهاره و القدس، فقال:}} {{متن قرآن|وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ}}.</ref> و در این [[مقام]] دارای گرایش‌های حیوانی، مانند سایر حیوانات می‌گردد. نام‌گذاری نفس [[انسانی]] در [[قرآن]] به امّاره و لوّامه و مطمئنّه به همین اصل باز می‌گردد.
*'''نتیجه آنکه:''' نفس همه [[انسان‌ها]] استعداد کمال بی‌نهایت تا نیل به [[مقام خلافت الهی]] را دارد. فعلیّت این مراتب، منوط به [[تربیت]] و [[تعلیم]] نفس در تحت [[هدایت]] [[نفوس]] [[انبیاء]] و [[اولیاء الهی]]{{عم}} می‌باشد<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۳۵۸-۳۵۹.</ref>.


==[[آفرینش انسان]]==
==[[آفرینش انسان]]==

نسخهٔ ‏۶ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۲۶

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل انسان (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

انسان: برآیند مُلک و ملکوت[۱].

واژه‌شناسی لغوی

  • واژه انسان یا از ریشه "ا ـ ن ـ س" مشتق شده[۲] که در این صورت، وزن آن فِعلان و جمع آن نیز أناسی است یا از ریشه "ن ـ س ـ ی" و در اصل اِنسیان "بر وزن افعلان" بوده که یای آن به جهت فراوانی استعمال، حذف شده و بر وزن افعان آمده است. شاهد این رأی اینکه "أنیسیان" به اتّفاق همگان اسم مصغّر انسان است و چون در تصغیر، حروف اصلی هر کلمه باز می‌گردد نتیجه این می‌شود که حروف اصلی انسان، نون، سین و یاء و ریشه این کلمه، نسیان است[۳] دو کلمه "ایناس" و "نَوْس" را نیز مبدأ اشتقاق انسان دانسته‌اند که واژه نخست به معنای ادراک و علم و احساس و دومی به معنای تحرّک است[۴][۵].
  • چنانچه واژه انسان را مشتق از "انس" بدانیم، وجه تسمیه‌اش آن است که رونق، زیبایی و الفت در زمین، تنها با وجود او حاصل می‌شود[۶] یا آنکه حیات انسان بدون انس با دیگران تأمین نمی‌گردد و ازاین‌رو گفته می‌شود: انسان "مدنی بالطبع" است[۷] یا بدان جهت انسانش خوانده‌اند که با هرچه مرتبط است انس و الفت می‌گیرد[۸] یا اینکه همواره با دو اُنس همراه است: انس روحانی با حق و انس جسمانی با خلق[۹] یا بدان سبب که دو پیوند در او نهادینه شده است: یکی با دنیا و دیگری با آخرت[۱۰][۱۱].
  • اما اگر انسان را مشتق از "نسیان" بدانیم، وجه تسمیه‌اش بنابر قول ابن عباس آن است که آدمی عهد خود با خدا را به فراموشی سپرده است: ﴿وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا[۱۲][۱۳][۱۴].
  • در صورتی که انسان از واژه ایناس مشتق شده باشد، وجه تسمیه‌اش عبارت است از دسترسی او به اشیای گوناگون از طریق علم و احساس و ابصار[۱۵] و اگر از کلمه نَوْس اشتقاق یافته باشد، وجه تسمیه او تحرک شدید و جنب و جوش فراوانش در کارهای بزرگ است[۱۶][۱۷].
  • در برخی منابع عرفانی وجه تسمیه انسان این‌گونه تبیین شده که انسان یا به سبب آنکه نشئه وی مشتمل بر همه مراتب و حقایق عالم است انسان نامیده شده است، زیرا در این صورت اگر از انس مشتق شده باشد بدین معناست که او مظهر اسما و حقایق است و اسما و حقایق با وی مأنوس‌اند و نشئه‌های جسمانی، مثالی و روحانی در او محصور است و اگر از نسیان مشتق گردیده باشد بدین معناست که به حکم اتصاف به وصف﴿يَسْأَلُهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ[۱۸] خداوند در یک شأن متوقف نمی‌شود که این نیز نشان‌دهنده عموم و احاطه اوست یا تسمیه وی به انسان برگرفته از "انسان العین" (مردمک چشم) است؛ بدین معنا که به حکم قرب فرایض، انسان برای خداوند به منزله مردمک چشم برای چشم است؛ یعنی خداوند به وسیله انسان "انسان کامل" به عالم نظر می‌کند، چنان‌که چشم به وسیله مردمک می‌بیند[۱۹][۲۰].

نفس انسان

آفرینش انسان

انسان پیش از ورود به دنیا

انسان در دنیا

گرایش‌های انسانی

مراحل آفرینش انسان

نیک سرشتی انسان

اختیار و تکلیف

حمل امانت الهی

تعلیم و تربیت

آفت‌ها و کاستی‌ها

انسان در برزخ

انسان در قیامت

منابع

  1. امین غلام علی، دائرةالمعارف قرآن کریم

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. امین غلام علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.
  2. التحقیق، ج ۱، ص ۱۶۱، «انس»؛ مصطلحات قرآنیه، ص ۶۸ ـ ۶۹ .
  3. لسان‌العرب، ج ۱، ص ۲۳۱؛ الفروق اللغویه، ص ۸۰ ، «انسان».
  4. بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص ۳۲؛ تفسیر سوره والعصر، ج ۲، ص ۱۰.
  5. امین غلام علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.
  6. المخصص، ص ۱۶.
  7. مفردات، ص ۹۴، «انسان».
  8. مفردات، ص ۹۴، «انسان».
  9. بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص ۳۱.
  10. بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص ۳۱.
  11. امین غلام علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.
  12. و ما از پیش به آدم سفارش کردیم اما او از یاد برد و در وی عزمی نیافتیم؛ سوره طه، آیه:۱۱۵.
  13. لسان العرب، ج ۱، ص ۲۳۲؛ المخصص، ص ۱۶؛ مفردات، ص ۹۴، «انسان».
  14. امین غلام علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.
  15. بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص ۳۲.
  16. بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص ۳۲.
  17. امین غلام علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.
  18. هر که در آسمان‌ها و زمین است از او درخواست دارد، او هماره در کاری است؛ سوره الرحمن، آیه:۲۹.
  19. شرح فصوص الحکم، ص ۳۴۸ ، ۳۵۰.
  20. امین غلام علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.
  21. «که ما انسان را در نیکوترین ساختار آفریده‌ایم،» سوره تین، آیه ۴.
  22. مرحوم علامه طباطبایی در رساله الانسان قبل الدنیا، ص۲۱، پیرامون این مطلب به این ترتیب است: ولا تزال تتنزل عن مرتبه إلی مرتبه، حتی تشرف علی عالم الأجسام، و هی فی جمیع مراحلها مشتمله علی جمل الکمالات مبرّأة عن النواقص. غیر أنّها فی کلّ مرتبه، بحسب ما یقتضیه حال المرتبه من قوه الموجود و ضعفه، و لا حجاب و لا غیبوبه، بل أشعه الکل واقعه من الکل علی الکل، و منعکسه من الکل إلی الکل، فهی أنوار طاهره، ولذلک وصف سبحانه الروح الذی هو من عالم الأمر بالطهاره و القدس، فقال: ﴿وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ.
  23. فیاض‌بخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص:۳۵۸-۳۵۹.