←شعور
(←شعور) |
|||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
*از شواهد قرآنى دیگر براى متناهى بودن [[جهان]]، آیاتى است که از نابودى هر چیزى در [[جهان]] خبر مىدهند:{{متن قرآن|وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«و با خداوند، خدایی دیگر (به پرستش) مخوان، هیچ خدایی جز او نیست، هر چیزی نابود شدنی است جز ذات او؛ فرمان او راست و (همگان) به سوی او بازگردانده میشوید» سوره قصص، آیه۸۸.</ref>. [[علامه طباطبائی]] با یکى دانستن شىء و وجود، [[معتقد]] است این [[آیه]] فناپذیرى هر موجودى را به [[اثبات]] مىرساند، به همین [[دلیل]] بىدرنگ وجه [[خداوند]] را از آن استثنا کرده است<ref>الميزان، ج ۱۶، ص ۹۰-۹۶.</ref>. | *از شواهد قرآنى دیگر براى متناهى بودن [[جهان]]، آیاتى است که از نابودى هر چیزى در [[جهان]] خبر مىدهند:{{متن قرآن|وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«و با خداوند، خدایی دیگر (به پرستش) مخوان، هیچ خدایی جز او نیست، هر چیزی نابود شدنی است جز ذات او؛ فرمان او راست و (همگان) به سوی او بازگردانده میشوید» سوره قصص، آیه۸۸.</ref>. [[علامه طباطبائی]] با یکى دانستن شىء و وجود، [[معتقد]] است این [[آیه]] فناپذیرى هر موجودى را به [[اثبات]] مىرساند، به همین [[دلیل]] بىدرنگ وجه [[خداوند]] را از آن استثنا کرده است<ref>الميزان، ج ۱۶، ص ۹۰-۹۶.</ref>. | ||
===[[شعور]]=== | ===[[شعور جهان|شعور]]=== | ||
*[[آیات قرآن]]، نشان دهنده نگاه جاندارانگارانه به جهاناند که گاه در قالب [[اطاعت از خداوند]] نشان داده شده است: {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ}}<ref>«سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه۱۱.</ref> و گاه در قالب [[تسبیح]] [[خداوند]]: {{متن قرآن|وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَنْ يَشَاءُ وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ}}<ref>«و تندر به سپاس او، او را پاک میخواند و فرشتگان نیز از بیم وی (او را پاک میخوانند) و آذرخشها را میفرستد که آنها را به هر که میخواهد میرساند و آنان درباره خداوند چالش میورزند و او سخت کیفر است» سوره رعد، آیه۱۳.</ref>، {{متن قرآن|تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا}}<ref>«آسمانهای هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی میستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی میستاید اما شما ستایش آنان را در نمییابید؛ بیگمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه۴۴.</ref>. اگرچه برخى [[مفسران]] این [[تسبیح]] را دلالت این مخلوقات بر [[عظمت]] و [[قدرت خداوند]] و آن را تسبیحى حالى و مجازى دانستهاند<ref>مجمع البيان، ج ۶، ص ۶۴۴.</ref>، برخى دیگر آن را لفظى وحقیقى دانسته و با بهرهگیرى از [[روایات]] معتقدند که همه هستى ثناگوى خداست<ref>البرهان، ج ۳، ص ۵۳۷؛ الميزان، ج ۱۳، ص ۱۰۹ - ۱۱۰.</ref>، ولى به عللى امکان دریافت تصاویر و نشانههایى از آنها براى ما ممکن نیست. | *[[آیات قرآن]]، نشان دهنده نگاه جاندارانگارانه به جهاناند که گاه در قالب [[اطاعت از خداوند]] نشان داده شده است: {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ}}<ref>«سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه۱۱.</ref> و گاه در قالب [[تسبیح]] [[خداوند]]: {{متن قرآن|وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَنْ يَشَاءُ وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ}}<ref>«و تندر به سپاس او، او را پاک میخواند و فرشتگان نیز از بیم وی (او را پاک میخوانند) و آذرخشها را میفرستد که آنها را به هر که میخواهد میرساند و آنان درباره خداوند چالش میورزند و او سخت کیفر است» سوره رعد، آیه۱۳.</ref>، {{متن قرآن|تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا}}<ref>«آسمانهای هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی میستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی میستاید اما شما ستایش آنان را در نمییابید؛ بیگمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه۴۴.</ref>. اگرچه برخى [[مفسران]] این [[تسبیح]] را دلالت این مخلوقات بر [[عظمت]] و [[قدرت خداوند]] و آن را تسبیحى حالى و مجازى دانستهاند<ref>مجمع البيان، ج ۶، ص ۶۴۴.</ref>، برخى دیگر آن را لفظى وحقیقى دانسته و با بهرهگیرى از [[روایات]] معتقدند که همه هستى ثناگوى خداست<ref>البرهان، ج ۳، ص ۵۳۷؛ الميزان، ج ۱۳، ص ۱۰۹ - ۱۱۰.</ref>، ولى به عللى امکان دریافت تصاویر و نشانههایى از آنها براى ما ممکن نیست. | ||
*این [[تفسیر]] با [[آیات]] دیگرى که [[سجده]] همه موجودات [[جهان]] را گزارش مىدهند، سازگارتر است: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ دَابَّةٍ وَالْمَلَائِكَةُ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ}}<ref>«و هر جنبندهای که در آسمانها و در زمین است و (نیز) فرشتگان به خداوند سجده میبرند و آنان سرکشی نمیورزند» سوره نحل، آیه۴۹.</ref> البته در برخى از آنها به جاى {{متن قرآن|مَا}}، {{متن قرآن|مَنْ}} آمده است: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلَالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ}}<ref>«و هر که در آسمانها و زمین است و سایههایشان خواه و ناخواه سپیدهدمان و دیرگاه عصرها خدای را سجده میبرند» سوره رعد، آیه۱۵.</ref> و چون {{متن قرآن|مَنْ}} براى ذوىالعقول است، برخى از [[مفسران]] [[سجده]] غیر ذوىالعقول در [[آیات]] دیگر را دلالت این موجودات بر [[استحقاق]] [[خداوند]] براى [[سجده]] دانسته<ref>روض الجنان، ج ۱۲، ص ۴۶-۴۷.</ref> یا با استشهاد به واژه {{متن قرآن|دَابَّةٍ}} آن را به جنبندگان اختصاص دادهاند<ref>التبيان، ج ۶، ص ۳۸۸.</ref>، به هر حال این [[تفسیر]] با آیاتى مانند {{متن قرآن|وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ}}<ref>«و گیاه و درخت سجده میآورند» سوره الرحمن، آیه۶.</ref> سازگارى ندارد که [[سجده]] را به بوته و درخت که غیر جنبندهاند، نسبت داده است<ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | *این [[تفسیر]] با [[آیات]] دیگرى که [[سجده]] همه موجودات [[جهان]] را گزارش مىدهند، سازگارتر است: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ دَابَّةٍ وَالْمَلَائِكَةُ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ}}<ref>«و هر جنبندهای که در آسمانها و در زمین است و (نیز) فرشتگان به خداوند سجده میبرند و آنان سرکشی نمیورزند» سوره نحل، آیه۴۹.</ref> البته در برخى از آنها به جاى {{متن قرآن|مَا}}، {{متن قرآن|مَنْ}} آمده است: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلَالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ}}<ref>«و هر که در آسمانها و زمین است و سایههایشان خواه و ناخواه سپیدهدمان و دیرگاه عصرها خدای را سجده میبرند» سوره رعد، آیه۱۵.</ref> و چون {{متن قرآن|مَنْ}} براى ذوىالعقول است، برخى از [[مفسران]] [[سجده]] غیر ذوىالعقول در [[آیات]] دیگر را دلالت این موجودات بر [[استحقاق]] [[خداوند]] براى [[سجده]] دانسته<ref>روض الجنان، ج ۱۲، ص ۴۶-۴۷.</ref> یا با استشهاد به واژه {{متن قرآن|دَابَّةٍ}} آن را به جنبندگان اختصاص دادهاند<ref>التبيان، ج ۶، ص ۳۸۸.</ref>، به هر حال این [[تفسیر]] با آیاتى مانند {{متن قرآن|وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ}}<ref>«و گیاه و درخت سجده میآورند» سوره الرحمن، آیه۶.</ref> سازگارى ندارد که [[سجده]] را به بوته و درخت که غیر جنبندهاند، نسبت داده است<ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
===[[نظام اصلح]]=== | ===[[نظام اصلح]]=== | ||
*بر اساس [[آیات]] قرآنى، [[جهان]] داراى [[آفرینش]] و نظامى [[نیکو]] و احسن است و جهانى بهتر از این فرض ندارد: {{متن قرآن|الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ}}<ref>«اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید و آفرینش آدمی را از گلی آغازید» سوره سجده، آیه۷.</ref>، حتى برخى [[فیلسوفان]] آن را از ممتنعات ذاتى مىدانند<ref>القبسات، ص ۴۲۵.</ref>. | *بر اساس [[آیات]] قرآنى، [[جهان]] داراى [[آفرینش]] و نظامى [[نیکو]] و احسن است و جهانى بهتر از این فرض ندارد: {{متن قرآن|الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ}}<ref>«اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید و آفرینش آدمی را از گلی آغازید» سوره سجده، آیه۷.</ref>، حتى برخى [[فیلسوفان]] آن را از ممتنعات ذاتى مىدانند<ref>القبسات، ص ۴۲۵.</ref>. |