جهان در قرآن
معناشناسی
جهان در زبان فارسى به معناى گیتى، کیهان و دنیاست که شامل همه آفریدهها مىشود[۱]. معادل عربى آن "عالَم" است که گاه به معناى عام مخلوقات[۲] بوده و گاه دلالت جزئى زمانى یافته، بر مخلوقات در گستره زمانى یک قرن صدق مىکند و گاهى نیز دلالت جزئى مکانى یافته، بر گروهى از آفریدگان همگون در یک مکان اطلاق مىشود[۳].
تعریفهایى که براى عالم ارائه شده، بیشتر حکایتگر نوع نگاه صاحبان آنها به عالم بودهاند. در این تعریفها عالم به همه هستى به جز خداى متعال،[۴] نخستین چیزى که همه هستى را در برگرفت، مجموع اجسام طبیعى بسیط و دستههایى از موجودات متجانس، همه مخلوقات، یا آسمان و زمین و آنچه میان آنهاست، تعریف شده است[۵].[۶]
جهان در قرآن
واژهپژوهان قرآنى و مفسران در تعیین گستره مصداقى عالم، اختلاف دارند؛ برخى آن را شامل هر موجودى جز خدا مىدانند[۷]. بعضى با تمسک به برخى از آیات، عالم را شامل مجموعه افلاک و همه محتویات آنها دانستهاند؛ یعنى آسمان و زمین و آنچه میان آنهاست[۸]. گروهى دیگر معناى آن را محدودتر کردهاند؛ در روایتى از ابنعباس و سعید بن جبیر و مجاهد نقل شده است که عالمین، جن و انس هستند[۹]. برخى دیگر با اختصاص کاربرد عالم در موجودات ذوى العقول، ملائکه و شیاطین را نیز بر این دو مصداق، افزودهاند[۱۰].
برخلاف نظریههاى پیشین، برخى با توجه به کاربرد صیغه جمع این واژه (عالمین) و به کار نرفتن مفرد آن در قرآن، معتقدند که هر صنفى از موجودات، یک عالم هستند؛ مانند عالم آتش و عالم خاک[۱۱]. ابوسعید خدرى، وهب بن منبه، قتاده، ابوحاتم رازى و... با اشاره به تعداد زیاد عالمها از ۱۸۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰، معتقدند دنیا از شرق تا غرب آن یکى از این عالمهاست[۱۲].
بر خلاف دیدگاه پیشین، برخى از واژه پژوهان بر این باورند که واژه عالم به صورت مفرد همه موجودات را شامل مىشود؛ اما اگر به صورت جمع سالم (عالمون) باشد، تنها شامل موجودات باشعور خواهد شد و عالم جماد، نبات و حیوان را در بر نخواهد گرفت[۱۳].[۱۴]
ویژگىهاى جهان
نظم
از مهمترین ویژگىهاى این جهان برخوردارى از نظم و انسجام ویژه است که براى اثبات وجود خدا نیز به آن استدلال مىشود[۱۵]. این ویژگى از آیات گوناگونى استفاده مىشود؛ مانند آیات بیانگر معیّن بودن اندازه هر چیزى نزد خداوند: ﴿اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثَى وَمَا تَغِيضُ الْأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَكُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ﴾[۱۶]، آفرینش به اندازه اشیا: ﴿إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ﴾[۱۷] و قرار دادن سر رسیدى ویژه براى هر چیزى: ﴿وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا﴾[۱۸][۱۹].
آیاتى نیز به وجود نظم در مواردى جزئى پرداختهاند؛ از جمله منظم بودن شب و روز:﴿ وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ ﴾[۲۰] و به سبب وجود همین نظم و هماهنگى است که برخى از آیات، روز و شب و آمد و شد آنها را به عنوان آیه و نشانه یاد کردهاند: ﴿وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ ﴾[۲۱]؛ همچنین اشاره به ماههاى منظم در آیات قرآنى: ﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ﴾[۲۲]، ﴿هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ﴾[۲۳] و متناسب بودن مقدار نزول باران: ﴿وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّا عَلَى ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ﴾[۲۴] و رعایت تناسب میان موجودات: ﴿الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ﴾[۲۵] از دیگر موارد در این زمینه هستند[۲۶].
اتقان
خداوند همه مخلوقات را متقن آفریده و در همه آنها حکمتى را به ودیعت نهاده است: ﴿وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ﴾[۲۷].
برخى مفسران به نقل از قتاده، سدّى و عبدالرحمن بن زید، اتقان را به معناى خلقت نیکوى هر چیزى یا هدایت هر موجودى به سوى منافعش، تفسیر کردهاند[۲۸]. از ابن عباس نقل شده که اتقان را به معناى حکیمانه بودن کارى معنا کرده است[۲۹]. قاضى عبدالجبار معتزلى از این آیه نتیجه مىگیرد که خداوند خالق قبایح نیست، زیرا هیچکس امر قبیح را متقن به شمار نمىآورد[۳۰].[۳۱]
حدوث
بحث درباره حادث یا قدیم بودن عالم از کهنترین مباحث فلسفى و کلامى است[۳۲]. به اجماع همه ادیان و مذاهب، جهان حادث است؛ ولى در تفسیر این حدوث میان دانشمندان مسلمان اختلاف است. متکلمان مقصود از آن را حدوث زمانى دانسته و معتقدند تنها خدا از نظر زمانى قدیم است و عالم مخلوقات همگى زمانى معدوم بوده، سپس پدید آمدهاند؛ امّا فیلسوفان، متناهى بودن زمان در گذشته را مستلزم انفکاک معلول از علّت تامّه و امرى نامعقول دانسته و به حدوث ذاتى قائل شدهاند. به باور ایشان اصول و کلیّات عالم، قدیم و افراد و جزئیّات حادثاند و آنچه منحصر به ذات واجب الوجود است، قدم ذاتى است نه قدم زمانى[۳۳].
صدرالمتألهین بدون اینکه حدوث ذاتى فلاسفه را ردّ کند با توجه به نظریه حرکت جوهرى، به نوعى حدوث زمانى براى عالم قائل است؛ به این معنا که هریک از موجودات جهان در تغیّر و سیلان دائم است و در زمان قبل نبوده و در زمان بعد پیدا شده است؛ ولى این بدان معنا نیست که سلسله زمانیات در گذشته به یک نقطه شروع مىرسد [۳۴].
آیات چندى، مستند نظریه حدوث عالم شمرده شدهاند؛ از جمله تصریح و تأکید بر خلق و آفرینش جهان: ﴿ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ﴾[۳۵] و ﴿قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ قُلِ اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ﴾[۳۶] و تصریح به آفرینش انسان در حالى که مسبوق به عدم است: ﴿أَوَلَا يَذْكُرُ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا﴾[۳۷].[۳۸].
متکلمان در راستاى بحث حدوث و قدم جهان به موضوع زمانمندى آفرینش توجه کرده و درباره تدریجى یا دفعى بودن آن بحث کردهاند. برخى آیات، بر آفرینش تدریجى دلالت دارند که گاه به صورت ترتیب و تراخى مراحل بیان شده، مانند آیه ۵ سوره حج درباره آفرینش انسان: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ﴾[۳۹]، و گاه از تدریج زمانى سخن رفته؛ مانند آیه ۵۴ سوره اعراف درباره آفرینش آسمان و زمین: ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾[۴۰].
با نگاهى کلى به آیات آفرینش به نظر مىرسد آن دسته از آیاتى که ناظر به فعل خداوند بوده و از آن به امر تعبیر کردهاند، فعل الهى را دفعى و یکباره دانستهاند:﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾[۴۱]، ﴿وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ﴾[۴۲].
اما آیاتى که ناظر به مخلوقات بوده و در آنها از فعل الهى به "خلق" تعبیر شده است، آفرینش را تدریجى گزارش کردهاند﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾[۴۳]؛ ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ﴾[۴۴].
برخى از مفسران در توجیه تدریجى بودن آفرینش، آن را مقتضاى مادى بودن عالم جسمانى دانستهاند [۴۵]؛ همچنین ممکن است "لَمْح" به معناى بىزمانى فعل خداوند باشد؛ نه به معناى فوریت و یکباره بودن آفرینش[۴۶]، به هر حال آیات فراوانى آفرینش را داراى مدت زمان معینى دانستهاند که از شاخصترین این آیات، گزارش آفرینش آسمانها در دو روز و آفرینش جهان در ۶ روز است: ﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ﴾[۴۷] و نیز: ﴿الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا﴾[۴۸]؛﴿اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ﴾[۴۹].[۵۰]
زوجیت پدیدهها
یکى از قوانین حاکم بر جهان که ازگزارشهاى قرآن حکیم نیز بر مىآید، زوجیت است: ﴿وَمِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ﴾[۵۱]، ﴿سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنْفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ﴾[۵۲]. چنان که از ظاهر این آیات پیداست، مراد از این زوجیت، نرینه و مادینه بودن همه موجودات است که باعث کامل شدن موجودات و تحقق فعل و انفعال در آنها مىشود[۵۳].
البته برخى این زوجیت را اعم از این دو گرفته، آن را به دو نوع یا دو صنف یا دو شىء متقابل تفسیر کردهاند و مواردى مانند تلخى و شیرینى، تاریکى و روشنایى، خورشید و ماه، آسمان و زمین، هموارىها و ناهموارىها، جن وانس و خیر و شر را نیز بر آن افزودهاند[۵۴].
در تفسیرى دیگر، مراد از زوجیت، همانند یا ضد هر چیزى قلمداد شده است[۵۵]. برخى از مفسران بر این باورند که زوجیت از ویژگىهاى ممکنات است و این گونه آفرینش براى آن است که بندگان بدانند، خالق زوجها، فرد است و هیچ یک از ویژگىهاى موجودات زوج مانند حرکت و سکون، قیام و قعود و ابتدا و انتها درباره او معنا ندارد[۵۶].
هدفمندى
از بسیارى از آیات قرآن بر مىآید که خداوند جهان را بیهوده و عبث نیافریده، بلکه داراى هدفى خاص است:﴿وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۵۷].
در برخى آیات نیز باطل بودن جهان یا بطلان آفرینش آن انکار شده است: ﴿وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ﴾[۵۸]، ﴿أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ﴾[۵۹].
در قرآن کریم، آفرینش آسمان و زمین ملازم با حق: ﴿وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ﴾[۶۰] و براى آن غایتى شمرده شده که به سوى آن بازمىگردد، از همین رو در برخى از آیات، هر گونه بازیچه و بطلان در امر آفرینش جهان نفى شده است: ﴿وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ﴾[۶۱][۶۲] و تنها کافران، حقانیت آفرینش را انکار مىکنند: ﴿وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ﴾[۶۳].
برخى حق بودن آفرینش را به معناى سازگارى آن با مصالح بندگان، معنا کرده[۶۴]. و برخى دیگر نیز با استناد به آیاتى چون ﴿وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لَا رَيْبَ فِيهَا وَأَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ﴾[۶۵] و آیه ﴿أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ﴾[۶۶]. هدفمندى را به معناى قطعى بودن بازگشت جهان در روز قیامت دانسته و آن را دلیلى بر حقانیت آفرینش آن شمردهاند[۶۷].
بگفته برخى، خداوند، جهان را آفریده تا مخلوقات را بیازماید و از ثواب خود برخوردار یا به کیفر خویش مبتلا کند[۶۸].
برخى دیگر از آیات نیز هدفهاى خاصى براى آفرینش برخى از موجودات جهان بیان کردهاند: ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾[۶۹]؛ اما با وجود هدفمند بودن آفرینش جهان، همه بندگان بر این مسئله آگاهى ندارند، بلکه تنها گروهى ویژه به آن دست مىیابند؛ در قرآن کریم درک هدفمندى جهان آفرینش به صاحبان عقل صاف و خالص از شوائب ﴿أُوْلُوا الأَلْبَابِ﴾ نسبت داده شده است: ﴿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ﴾[۷۰]، آنان که در همه حال به یاد خدایند: ﴿الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾[۷۱] و از عبادت طاغوتها بیزار و اهل انابه به درگاه الهى و هدایت یافتگاناند: ﴿وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الأَلْبَابِ﴾[۷۲].[۷۳]
پایانپذیرى
متناهى یا ابدى بودن جهان، از پرسشهاى اساسى براى فیلسوفان، متکلمان و حتى عموم مردم در طول دورههاى تاریخى بوده است[۷۴]. برخى بر اثر نبود آگاهى کاملى از پایان جهان، به نامحدود بودن آن معتقد شدهاند[۷۵]؛ اما عموم فیلسوفان و به ویژه متکلمان با توجه به مادى و زوال پذیر بودن جهان بر زمانمند و مکانمند بودن آن، تأکید کردهاند [۷۶].
چنان که از آیات قرآن بر مىآید، خداوند براى جهان، محدودیتهایى قرار داده است: ﴿أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَمًّى وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ﴾[۷۷] برخى مفسران، این اجل را زمان معینى دانستهاند که خداوند آن را براى بقاى جهان قرار داده است و پس از آن قیامت برپا مىشود[۷۸]، از همینرو این آیه گواهى است بر اینکه هر مخلوقى داراى اجلى بوده، جهان و جهانیان فانى خواهند شد[۷۹].
از شواهد قرآنى دیگر براى متناهى بودن جهان، آیاتى است که از نابودى هر چیزى در جهان خبر مىدهند:﴿وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾[۸۰]. علامه طباطبائی با یکى دانستن شىء و وجود، معتقد است این آیه فناپذیرى هر موجودى را به اثبات مىرساند، به همین دلیل بىدرنگ وجه خداوند را از آن استثنا کرده است[۸۱].[۸۲]
شعور
آیات قرآن، نشان دهنده نگاه جاندارانگارانه به جهاناند که گاه در قالب اطاعت از خداوند نشان داده شده است: ﴿ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ﴾[۸۳] و گاه در قالب تسبیح خداوند: ﴿وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَنْ يَشَاءُ وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ﴾[۸۴]، ﴿تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا﴾[۸۵]. اگرچه برخى مفسران این تسبیح را دلالت این مخلوقات بر عظمت و قدرت خداوند و آن را تسبیحى حالى و مجازى دانستهاند[۸۶]، برخى دیگر آن را لفظى وحقیقى دانسته و با بهرهگیرى از روایات معتقدند که همه هستى ثناگوى خداست[۸۷]، ولى به عللى امکان دریافت تصاویر و نشانههایى از آنها براى ما ممکن نیست.
این تفسیر با آیات دیگرى که سجده همه موجودات جهان را گزارش مىدهند، سازگارتر است: ﴿وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ دَابَّةٍ وَالْمَلَائِكَةُ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ﴾[۸۸] البته در برخى از آنها به جاى ﴿مَا﴾، ﴿مَنْ﴾ آمده است: ﴿وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلَالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ﴾[۸۹] و چون ﴿مَنْ﴾ براى ذوىالعقول است، برخى از مفسران سجده غیر ذوىالعقول در آیات دیگر را دلالت این موجودات بر استحقاق خداوند براى سجده دانسته[۹۰] یا با استشهاد به واژه ﴿دَابَّةٍ﴾ آن را به جنبندگان اختصاص دادهاند[۹۱]، به هر حال این تفسیر با آیاتى مانند ﴿وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ﴾[۹۲] سازگارى ندارد که سجده را به بوته و درخت که غیر جنبندهاند، نسبت داده است[۹۳].
نظام اصلح
بر اساس آیات قرآنى، جهان داراى آفرینش و نظامى نیکو و احسن است و جهانى بهتر از این فرض ندارد: ﴿الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ﴾[۹۴]، حتى برخى فیلسوفان آن را از ممتنعات ذاتى مىدانند[۹۵].
خداوند هرچه را آفریده است، حَسَن و نیکوست[۹۶]. برخى مفسران با اشاره به دو قرائت "خَلَقَه" و "خَلْقَه" معتقدند بنابر هر دو قرائت، این آیه بر استحکام و اتقان آفرینش خدا دلالت دارد[۹۷]، چون خداوند بهترین آفریننده است: ﴿أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ﴾[۹۸]، آفرینش او هم بهترین و نیکوترین خواهد بود. با وجود برخى امورى که به صورت شرور ظاهر مىشوند، مانند بلایاى طبیعى، بیمارىها، و ستمهاى مستکبران، بیشتر متکلمان و فیلسوفان اسلامى در توجیه احسن بودن نظام عالم بر این باورند که چون خداوند، حکیم، عالم، قادر و خیر مطلق است، هیچ انگیزهاى براى آفرینش شرور ندارد و هر آنچه از آن منبع نامتناهى افاضه مىشود، خیر و نیکوست و آنچه از شرور و ناملایمات مشاهده مىشود، معلول مادى بودن عالم و حرکات و تضادهاى واقع در آن است. اقتضاى عالم مادى آن است که براى دستیابى به منافع آن چارهاى جز پذیرش شرور نیست[۹۹].
علامه طباطبائی با این بیان که زشتى و ناپسندى برخى موجودات یا به جهت عنوان عدمى است که آن موجود، مستند به آن است؛ مانند ظلم که عدم عدالت است یا به جهت مقایسه آن موجود با موجودات دیگر است؛ مانند مقایسه خار با گُل که در نتیجه خار به بدى متصف مىشود؛ آنگاه با استناد به آیات ﴿ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ ﴾[۱۰۰] و ﴿الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ﴾[۱۰۱] به این نتیجه مىرسد که هر مخلوقى از آن جهت که مخلوق است نیکوست، بنابراین شرور، فعل خدا نیستند و نظام آفرینش با حُسن ملازم است[۱۰۲].[۱۰۳]
رابطه متقابل خدا و جهان
رابطه دوسویه خدا با جهان از موضوعات قرآنی است. خداوند خالق، مدبر و نگهدار جهان است و در سوی دیگر، مخلوقات فرمانبردار و تسبیحگوی او هستند.
آفرینش و نگهداری
در قرآن آفرینش در قالب تعابیر "خَلْق" (آفریدن)، "فَطْر" (پدید آوردن)، "إنشاء" (احداث کردن)، "إبداء" و "بَدْء" (نخستین بار به عمل آوردن)، "جَعْل" (قرار دادن)، "تکوین" (به وجود آوردن) مطرح شده است.
درباره آفرینش پدیدههای خاص مانند آفرینش آسمان و زمین یا انسان نیز واژگان دیگری مانند "بَنی"، "صَوَّرَ"، یا "سَوّی" به کار رفته است[۱۰۴].
از آنجا که یکی از ادله اثبات ربوبیت خداوند بر بندگان، اثبات خالقیت اوست، این مسئله در آیات بسیاری به شکل اثبات خالقیت خدا: ﴿ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ ﴾[۱۰۵] یا نفی خالقیت غیر خدا: ﴿قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ لَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ﴾[۱۰۶] آمده است.
رابطه خداوند و جهان تنها به آفرینش نخستین محدود نمیشود، بلکه خداوند همچنان به تدبیر و تقدیر امور عالم و نگهداری آن میپردازد. تداوم آفرینش و نقش خداوند در آن در برخی آیات بسیار برجسته است: ﴿إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَنْ تَزُولَا وَلَئِنْ زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا﴾[۱۰۷]. در شأن نزول این آیه گفته شده که گروهی از مشرکان، اصل آفرینش نخستین خدا را پذیرفته بودند؛ ولی مدعی بودند تداوم این جهان و نگهداری آسمان و زمین بر عهده بتهایی نهاده شده است که آنها میپرستیدند[۱۰۸].
در بسیاری از آیات، خداوند افزون بر آفرینش عالم، تدبیر کننده امور جهان نیز قلمداد شده است که همه چیز در حیطه قضا و قدر اوست: ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ﴾[۱۰۹] [۱۱۰]در آیهای دیگر، ابتدا به انواع تدبیر الهی در عالم علوی و سفلی و عالم ارواح و اجساد توجه شده و در پایان با کلام کلی ﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ﴾ به دیگر موارد اشاره شده است: ﴿قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَمَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ﴾[۱۱۱]. فخر رازی از این آیه استفاده میکند که همه مخاطبان قرآن حتی بتپرستان نیز میدانستند و اقرار داشتند که خدا تدبیر کننده امور این جهان است[۱۱۲] از این رو عبادت بتها را مایه تقرب خود به خدا میدانستند: ﴿مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى ﴾[۱۱۳].
اما در برخی آیات، تدبیر برخی امور به فرشتگان نسبت داده شده است: ﴿فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا﴾[۱۱۴]. جمهور مفسران به نقل از ابن عباس، قتاده و مجاهد «مدبرات» را به ملائکه تفسیر کردهاند که به اموری مانند فرستادن باد و ابرها و تغییر فصول میپردازند[۱۱۵].
در تفسیری دیگر از معاذ بن جبل این آیه به کواکب هفتگانه تفسیر شده است که پدید آورنده تغییرات و تحولات در عالماند[۱۱۶]، با این حال، مدبر حقیقی و اصلی همه امور جهان، تنها خداست:﴿الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا﴾[۱۱۷]، ﴿الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى﴾[۱۱۸]؛ یعنی خداوند آفریدگان خود را دارای صورت و هیئت ویژهای قرار داد و روزی آنها را نیز تعیین کرده[۱۱۹] یا هر چیزی را به اندازه نیاز بشر و در حد مصلحت و سودشان قرار داده است[۱۲۰].
برخی مفسران نیز تقدیر را به معنای اعطای انواعی از ویژگیها و افعال به انواع گوناگونی از موجودات دانستهاند[۱۲۱]، بنابراین "خلق" به معنای هستی بخشی و "تقدیر" متصف کردن به اوصافی مانند نرینه یا مادینه بودن است[۱۲۲]؛ همچنین برخی از مفسران با نگاهی جزئیتر، این تقدیر را تعیین مدت ماندگاری جنین در رحم حیوانات و انسان تفسیر کرده و ﴿فَهَدَى﴾ را تولد آن جنین دانستهاند[۱۲۳]. پس از آفرینش جهان توسط خداوند، تسلط مطلق و نظارت او بر آفریدگان تداوم دارد. از نمونههای بارز این تسلط و نظارت، نگهبانی و پاسداری از آفریدگان در طول دوره وجود آنهاست:﴿وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا﴾[۱۲۴] گرچه برای "مُقیت" معناهایی چون "شهید"، "مقتدر"، "جزا دهنده" و "محاسبهگر" نیز گفتهاند، از ابنعباس و دیگران نقل شده که مُقیت را حافظ و نگهدارنده تفسیر کردهاند[۱۲۵].
برخی مفسران[۱۲۶] ﴿حَسِيبًا﴾ در آیه بعدی را نیز به حافظ و نگهدارنده، معنا کردهاند: ﴿وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا﴾[۱۲۷]؛ همچنین از آیاتی مانند ﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ﴾[۱۲۸] همین مطلب استفاده میشود.
بر اساس برخی آیات، خداوند افزون بر اینکه آفریدگان خود را نگهداری میکند، آنها را راهنمایی نیز میکند: ﴿قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى﴾[۱۲۹] این راهنمایی درباره انسان نیز مورد توجه قرار گرفته، در آیات زیادی به آن اشاره شده است: ﴿الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ﴾[۱۳۰].[۱۳۱]
فرمانبرداری و تسبیحگویی
بر اساس بسیاری از آیات، این جهان و هر آنچه در آن است همواره در برابر خداوند سر تسلیم فرود آورده، از وی اطاعت میکنند: ﴿أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ﴾[۱۳۲]، ﴿ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ﴾[۱۳۳].
از ابن عباس نقل شده است هنگامی که خداوند چنین دستوری داد، آسمان با همه آنچه در آن بود مانند خورشید، ماه و ستارگان و زمین به همراه همه محتویاتش مانند کوهها، درختان و نهرها نزد خداوند حاضر شدند[۱۳۴]. شاید بتوان گفت این اطاعت با گفتار نبوده، بلکه از نوع امر «کن فیکون» است و احتمال دارد این امر پیش از تحقق جهان باشد و آن دو با همین امر موجود شده باشند، یا خداوند با این امر از آن دو خواسته آنچه را در بردارند، اظهار کنند. اگرچه برخی از مفسران با استدلال به اینکه در صورت نبود مانع، اصل این است که لفظ بر معنای ظاهری آن حمل شود و با استشهاد به قسمت دوم آیه: ﴿قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ﴾ و با توجه به آیه ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا﴾[۱۳۵]. معتقدند این فرمان الهی همانند فرمانی است که به کوه داده شد تا با داود سخن بگوید: ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلًا يَا جِبَالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَالطَّيْرَ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ﴾[۱۳۶]. یا پوست انسان را به سخن درمیآورد: ﴿وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾[۱۳۷]. در اینجا نیز بعید نیست که خداوند در آسمان و زمین، حیات، فهم وعقلی بیافریند که تکلیف او را گردن نهند و دستورش را به جای آورند[۱۳۸]، به هر حال از این آیه چنین برمیآید که آسمان و زمین در برابر خداوند منقاد بودند و از فرمان او سرپیچی نکردند[۱۳۹].
افزون بر فرمانبرداری، در برخی آیات به این نکته نیز اشاره شده که همه موجودات جهان در برابر خدا تسبیحگوی هستند: ﴿تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا﴾[۱۴۰]. مفسران درباره کیفیت و حقیقت این تسبیح دیدگاههای گوناگونی دارند؛ برخی از آنان این تسبیح را مختص موجودات زنده و دارای روح دانستهاند[۱۴۱]. برخی دیگر با رد این اختصاص معتقدند که موجودات جاندار و بیجان هر دو خدا را تقدیس میکنند، اگرچه تسبیح دسته نخست با قول و زبان است و دسته دوم با حالات و ویژگیهایی که دارند، بر توحید و یگانگی خداوند دلالت کرده، به این صورت تسبیحگوی او خواهند بود. در این معنا در حقیقت آنچه تحقق مییابد تنزیه است و به صورت مجازی از آن به تسبیح تعبیر شده است[۱۴۲]. برخی دیگر از مفسران با استناد به بخش پایانی آیه: ﴿وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ﴾ معتقدند همه مخلوقات دارای تسبیح ویژه خود هستند؛ ولی تسبیح برخی از موجودات برای ما نامعلوم است[۱۴۳].
علامه طباطبائی معتقد است که همه موجودات کلام و تسبیح حقیقی دارند، بنابراین حمل این تسبیح بر تنزیه یا مجازی دانستن آن به ویژه با توجه به ادامه آیه که حمد را به همراه تسبیح آورده، نادرست است[۱۴۴].[۱۴۵]
آغاز و فرجام جهان
آغاز جهان
درباره آغاز جهان نظریههای علمی و فلسفی گوناگونی ارائه کردهاند که نظریههای مهبانگ (Bigbang: انفجار بزرگ)، پایدار، حالت پلاسما، کهبانک (somoll bang: انفجار کوچک) از جمله آنهاست. این مسئله، پراکنده در آیات قرآن نیز آمده است. با بررسی این آیات میتوان گفت آفرینش جهان دارای آغاز و پایان روشنی است[۱۴۶].
برخی از آیات نیز با اشاره به منشأ نخستین برخی از اجزای جهان همانند آسمانها، نکاتی را مطرح کردهاند که امروزه یافتههای علمی کیهانشناسان نیز با آن هماهنگ است: ﴿ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ﴾[۱۴۷].
یکی از مسائلی که به صورت جدی اندیشه متکلمان و فیلسوفان فراوانی را به خود مشغول کرده، این است که آیا خداوند، عالم را از مادهای پیشین آفرید یا آنکه آفرینش عالم مسبوق به عدم است؟ آنچه از برخی آیات مانند ﴿قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ﴾[۱۴۸] و ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ﴾[۱۴۹] برمیآید این است که نخستین انسان (آدم)، دارای مادهای نخستین بوده است؛ اما درباره آفرینش طبیعت برخلاف آفرینش انسان به هیچ ماده نخستینی اشاره نشده است. البته در برخی از آیات به این نکته میرسیم که خدا در هنگام آفرینش آسمان به چیزی میپردازد که از پیش بوده است: ﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[۱۵۰]؛ بهکارگیری واژه ﴿سَوَّى﴾": ﴿الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى﴾[۱۵۱] که به معنای "برابر نهادن" و "درست اندام کردن" است خود به نوعی بیانگر وجود منشأی پیشین برای آفرینش است؛ همچنین درآیهای دیگر میفرماید: ﴿ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ﴾[۱۵۲]. از این آیه نیز چنین برمیآید که خدا آسمان را از مادهای موجود متحقق ساخت و زیر فرمان قرار داد[۱۵۳].
از ابن عباس نقل شده است که آسمان پیش از آفرینش، بخاری پدید آمده از زمین بود[۱۵۴]؛ به این صورت که خداوند ابتدا آسمان را به صورت دود آفرید و سپس آن را متراکم کرد تا آنکه به صورت آسمان کنونی درآمد[۱۵۵].
برخی بر این باورند که این آیه که با واژه ﴿ثُمَّ﴾ آغاز میشود بر تقدم آفرینش زمین بر آسمان دلالت دارد[۱۵۶]. برخی از مفسران نیز بر این باورند که پیش از آفرینش آسمان و زمین، عرش خداوند بر آب بوده است و چون خداوند در آن آب، گرما را پدید آورد، از آن بخار و کف برخاست و خدا از کف خشک شده زمین را آفرید و از بخاری که به بالا رفته آسمان را[۱۵۷]؛ همچنین از ادامه آیه پیشین: ﴿ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ﴾[۱۵۸] چنین برمیآید که آسمان و زمین پیش از آنکه به صورت کنونی سامان یابند، به نوعی وجود داشتهاند[۱۵۹].
فرجام جهان
درباره فرجام جهان از قرآن چنین بر میآید که جهان دارای زمانی معین است: ﴿أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَمًّى وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ﴾[۱۶۰]؛ یعنی آسمان و زمین زمان معینی دارند که در آن زمان به پایان میرسند. این ﴿أَجَلٍ﴾ را برخی از مفسران، قیامت دانستهاند[۱۶۱]. اگرچه خداوند این اجل را برای انسانها مشخص نکرده است، نشانههایی که برای آخرالزمان و اشراطالساعه گفته شده، علایمی برای نشان دادن پایان این جهان و رسیدن این اجل هستند: ﴿فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى لَهُمْ إِذَا جَاءَتْهُمْ ذِكْرَاهُمْ﴾[۱۶۲].
از نشانههای دیگری که برای پایان جهان ذکر شده، برخی تحولاتی است که در آسمان شکل میگیرد؛ مانند حرکت شدید آسمان: ﴿يَوْمَ تَمُورُ السَّمَاءُ مَوْرًا﴾[۱۶۳]، شکافته شدن آسمان: ﴿فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ﴾[۱۶۴]، کنده شدن آسمان از جای خود: ﴿وَإِذَا السَّمَاءُ كُشِطَتْ﴾[۱۶۵]، درنوردیدن آسمان: ﴿يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ﴾[۱۶۶] شماری دیگر از این نشانهها در ستارگان به وقوع میپیوندند؛ مانند تاریکی: ﴿فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ﴾[۱۶۷]، پراکنده شدن: ﴿وَإِذَا الْكَوَاكِبُ انْتَثَرَتْ﴾[۱۶۸]، درهم پیچیده شدن: ﴿إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ﴾[۱۶۹] برخی از این تحولات نیز در زمین انجام میگیرند؛ مانند وقوع زلزله: ﴿إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا﴾[۱۷۰] و شکافته شدن ﴿يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِرَاعًا ذَلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنَا يَسِيرٌ﴾[۱۷۱]؛ همچنین نشانههایی در کوهها؛ مانند حرکت شدید کوهها: ﴿وَتَسِيرُ الْجِبَالُ سَيْرًا﴾[۱۷۲].
از مجموع این آیات این نکته به دست میآید که تلقی قرآن از رستاخیز جهان و طبیعت به صورت دگرگونی در وضعیت جهان است[۱۷۳].
منابع
پانویس
- ↑ فرهنگ فارسى، ج ۱، ص ۱۲۵۷؛ لغتنامه، ج ۵، ص ۶۹۵۷، «جهان».
- ↑ الصحاح، ج ۵، ص ۱۹۹۱؛ لسان العرب، ج ۹، ص ۳۷۳، «علم».
- ↑ جامع البيان، ج ۱، ص ۹۴، تفسير قرطبى، ج ۱، ص ۹۷،التفسير الكبير، ج ۱، ص ۱۸۰.
- ↑ معجم متن اللغه، ج ۴، ص ۱۹۴
- ↑ لسان العرب، ج ۹، ص ۳۷۳.
- ↑ روحی، ابوالفضل، جهان، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص207.
- ↑ التفسير الكبير، ج ۱، ص ۱۸۰.
- ↑ مفردات، ص ۵۸۱ ـ ۵۸۲ «علم»؛ بصائر ذوىالتمييز، ج ۴، ص ۹۵.
- ↑ تهذيب اللغه، ج ۲، ص ۴۱۶، «علم»؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۳.
- ↑ تفسير قرطبى، ج ۱، ص ۹۷.
- ↑ مفردات، ص ۵۸۲؛ بصائر ذوى التمييز، ج ۴، ص ۹۵.
- ↑ تفسير قرطبى، ج ۱، ص ۹۷؛ الدر المنثور، ج ۱، ص ۱۳.
- ↑ التحقيق، ج ۸، ص ۲۱۱، «علم».
- ↑ روحی، ابوالفضل، جهان، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص 207-208.
- ↑ مجمع البيان، ج ۸، ص ۶۳۵؛ تفسير قرطبى، ج ۱۵، ص ۳۶۳.
- ↑ «و خداوند میداند که هر مادینه چه در شکم دارد و بچّهدانها چه میکاهند و چه میافزایند و هر چیز نزد او اندازهای دارد» سوره رعد، آیه۸.
- ↑ «ما هر چیزی را به اندازهای آفریدهایم» سوره قمر، آیه۴۹.
- ↑ «و به او از جایی که گمان نمیبرد روزی میدهد و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است؛ به راستی خداوند به خواست خویش، رسنده است و بیگمان خداوند برای هر چیز، اندازهای نهاده است» سوره طلاق، آیه۳.
- ↑ التسهيل، ج ۴، ص ۲۳۷، الدر المنثور، ج ۶، ص ۲۳۳.
- ↑ «خداوند شب و روز را اندازه میدارد» سوره مزمل، آیه۲۰.
- ↑ «و شب و روز را دو نشانه قرار دادیم» سوره اسراء، آیه ۱۲.
- ↑ «بیگمان شمار ماهها نزد خداوند در کتاب وی روزی که آسمانها و زمین را آفرید دوازده ماه است» سوره توبه، آیه۳۶.
- ↑ «اوست که خورشید را تابان و ماه را درخشان آفرید و برای آن برجها نهاد تا شمار سالها و «حساب» را بدانید؛ خداوند آن را جز به حق نیافرید؛ او آیات را برای گروهی که دانشورند روشن بیان میکند» سوره یونس، آیه ۵.
- ↑ «و از آسمان آبی به اندازهای (معیّن) فرو فرستادیم آنگاه آن را در زمین جای دادیم و ما به بردن آن بیگمان تواناییم» سوره مؤمنون، آیه۱۸.
- ↑ «همان که هفت آسمان را تو بر تو آفرید، در آفرینش (خداوند) بخشنده هیچ ناسازواری نمیبینی؛ چشم بگردان! آیا هیچ شکاف و رخنهای میبینی؟» سوره ملک، آیه۳.
- ↑ روحی، ابوالفضل، جهان، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص 208.
- ↑ «و کوهها را مینگری، آنها را ایستا میپنداری با آنکه چون گذار ابر در گذرند؛ آفرینش خداوند را (بنگر) که هر چیز را استوار آفریده است؛ بیگمان او از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره نمل، آیه۸۸.
- ↑ تفسير ابن ابى حاتم، ج ۹، ص ۲۹۳۴؛ جامع البيان، ج ۲، ص ۲۶ - ۲۷؛ مجمع البيان، ج ۷، ص ۳۷۰.
- ↑ تفسير قمى، ج ۲، ص ۱۳۱؛ تفسير ابن ابى حاتم، ج ۹، ص ۲۹۳۳؛ مجمع البيان، ج ۷، ص ۳۷۰.
- ↑ التفسير الكبير، ج ۲۴، ص ۲۲۰.
- ↑ روحی، ابوالفضل، جهان، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص 208-209.
- ↑ تمهيد الاوائل، ص ۴۱.
- ↑ مجموعه آثار، ج ۶، ص ۱۰۵۰ - ۱۰۵۱، «اصول فلسفه و روش رئاليسم».
- ↑ مجموعه آثار، ج ۱۰، ص ۴۱۲ - ۴۱۳، «شرح مبسوط منظومه».
- ↑ «این است خداوند پروردگار شما، خدایی جز او نیست، آفریننده هر چیزی است پس او را بپرستید و او بر هر چیزی نگهبان است» سوره انعام، آیه ۱۰۲.
- ↑ «بگو آیا از شریکانتان کسی هست که آفرینش را بیاغازد سپس آن را بازگرداند؟ بگو خداوند است که آفرینش را میآغازد سپس آن را باز میگرداند پس (از حق) به کجا بازگردانده میشوید؟» سوره یونس، آیه ۳۴.
- ↑ «و آیا آدمی به یاد نمیآورد که ما او را پیش از این آفریدیم در حالی که او هیچ چیز نبود؟» سوره مریم، آیه ۶۷.
- ↑ وجود العالم بعد العدم، ص ۵۳.
- ↑ «ای مردم! اگر در رستخیز تردیدی دارید (بنگرید که) ما شما را از خاکی آفریدیم آنگاه از نطفهای سپس از دلمه خونی سرانجام از گوشتپارهای به اندام یا بیاندام تا (حق را) برایتان روشن داریم و در زهدانها آنچه را بخواهیم تا زمانی معیّن استوار میداریم سپس شما را که کودکی شدهاید بیرون میآوریم سپس تا به برنایی برسید؛ و جان برخی از شما را میگیرند و برخی دیگر را به فرودینترین سالهای زندگانی باز میگردانند تا آنجا که پس از دانستن، چیزی نداند و زمین را سترون میبینی و چون بدان آب فرو فرستیم فرا میجنبد و برمیآید و هر گونه گیاه شادابی میرویاند» سوره حج، آیه ۵.
- ↑ «به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز میپوشاند- که آن را شتابان میجوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه ۵۴.
- ↑ «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.
- ↑ «و فرمان ما یک کلمه بیش نیست مانند یک چشم بر هم زدن» سوره قمر، آیه۵۰.
- ↑ «به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز میپوشاند- که آن را شتابان میجوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان.» سوره اعراف، آیه ۵۴.
- ↑ «ای مردم! اگر در رستخیز تردیدی دارید (بنگرید که) ما شما را از خاکی آفریدیم آنگاه از نطفهای سپس از دلمه خونی سرانجام از گوشتپارهای به اندام یا بیاندام تا (حق را) برایتان روشن داریم و در زهدانها آنچه را بخواهیم تا زمانی معیّن استوار میداریم سپس شما را که کودکی شدهاید بیرون میآوریم سپس تا به برنایی برسید؛ و جان برخی از شما را میگیرند و برخی دیگر را به فرودینترین سالهای زندگانی باز میگردانند تا آنجا که پس از دانستن، چیزی نداند و زمین را سترون میبینی و چون بدان آب فرو فرستیم فرا میجنبد و برمیآید و هر گونه گیاه شادابی میرویاند» سوره حج، آیه ۵.
- ↑ الوسيط، ج ۱، ص ۴؛ التفسير الكبير، ج ۲۰، ص ۲۷.
- ↑ الميزان، ج ۱۹، ص ۸۷؛ احسن الحديث، ج ۱۰، ص ۴۶۱.
- ↑ «آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیکتر را به چراغهایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه۱۲.
- ↑ «آنکه آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ او (خداوند) بخشنده است، درباره او از (داننده) آگاهی بپرس!» سوره فرقان، آیه۵۹.
- ↑ «خداوند همان است که آسمانها و زمین و آنچه را که میان آنهاست در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ شما را هیچ دوست و میانجییی جز او نیست؛ آیا پند نمیگیرید؟» سوره سجده، آیه۴.
- ↑ روحی، ابوالفضل، جهان، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص 209-210.
- ↑ «و از هر چیز دو جفت آفریدیم باشد که پند گیرید» سوره ذاریات، آیه ۴۹.
- ↑ «پاکا آن (خداوند) که تمام گونهها را آفرید: از آنچه زمین میرویاند و از خود آنان و از آنچه نمیدانند» سوره یس، آیه ۳۶.
- ↑ التسهيل، ج ۳، ص ۳۶۵؛ التفسير الكبير، ج ۲۸، ص ۲۲۷؛ الميزان، ج ۱۸، ص ۸۷، ۳۸۲.
- ↑ جامع البيان، ج ۱۲، ص ۵۵؛ مجمع البيان، ج ۹، ص ۲۶۷؛ تفسير قرطبى، ج ۱۷، ص ۳۶.
- ↑ توحيد الالوهيه، ج ۲، ص ۳۵.
- ↑ روحی، ابوالفضل، جهان، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص 210.
- ↑ «و ما آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست به بازیچه نیافریدهایم ما آن دو را جز به حقّ نیافریدهایم ولی بیشتر آنان نمیدانند» سوره دخان، آیه ۳۸ -۳۹.
- ↑ «و ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم؛ این پندار کافران است پس وای از آتش (دوزخ) بر کافران!» سوره ص، آیه ۲۷.
- ↑ «آیا پنداشتهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم و شما به سوی ما بازگردانده نمیشوید؟» سوره مؤمنون، آیه۱۱۵.
- ↑ «و ما آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست جز راستین نیافریدیم و به یقین رستخیز آمدنی است پس (از آنان) با گذشتی نیکو درگذر» سوره حجر، آیه ۸۵.
- ↑ «و آسمان و زمین و آنچه را میان آنها ست به بازیچه نیافریدهایم» سوره انبیاء، آیه۱۶.
- ↑ الميزان، ج ۱۲، ص ۱۸۸.
- ↑ «و ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم؛ این پندار کافران است پس وای از آتش (دوزخ) بر کافران!» سوره ص، آیه۲۷.
- ↑ التفسير الكبير، ج ۱۳، ص ۳۲.
- ↑ «و اینکه رستخیز بیهیچ تردیدی آمدنی است و اینکه خداوند آن کسان را که در گورند برمیانگیزد» سوره حج، آیه ۷.
- ↑ «آیا پنداشتهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم و شما به سوی ما بازگردانده نمیشوید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵.
- ↑ الميزان، ج ۱۲، ص ۱۸۸.
- ↑ جامع البيان، ج ۲۵، ص ۱۶۶ ـ ۱۶۷؛ مجمع البيان، ج ۹، ص ۱۰۱.
- ↑ «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه۵۶.
- ↑ «بیگمان در آفرینش آسمانها و زمین و پیاپی آمدن شب و روز نشانههایی برای خردمندان است» سوره آل عمران، آیه۱۹۰.
- ↑ «(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه۱۹۱.
- ↑ «و آنان را که از پرستیدن بت دوری گزیدهاند و به درگاه خداوند بازگشتهاند، مژده باد! پس به بندگان من مژده بده!» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.
- ↑ روحی، ابوالفضل، جهان، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص 210-211.
- ↑ ملا صدرا هستىشناسى، ج ۶، ص ۳۶۸.
- ↑ نهاية الاقدام، ص ۶ - ۸.
- ↑ مفاتيح الغيب، ج ۲، ص ۴۷۵ ـ ۴۷۷.
- ↑ «آیا با خویش نیندیشیدهاند که خداوند آسمانها و زمین و آنچه را که در میان آن دو، است جز راستین و با سرآمدی معین نیافریده است؟ و بیگمان بسیاری از مردم منکر لقای پروردگار خویشند» سوره روم، آیه۸.
- ↑ مجمعالبيان، ج ۹، ص ۱۲۴؛ جامع البيان، ج ۱۱، ص ۳۰؛ تفسير ابى السعود، ج ۴، ص ۲۷۰.
- ↑ جامعالبيان، ج ۲۶، ص ۳؛ تفسير قرطبى، ج ۱۴، ص ۸.
- ↑ «و با خداوند، خدایی دیگر (به پرستش) مخوان، هیچ خدایی جز او نیست، هر چیزی نابود شدنی است جز ذات او؛ فرمان او راست و (همگان) به سوی او بازگردانده میشوید» سوره قصص، آیه۸۸.
- ↑ الميزان، ج ۱۶، ص ۹۰-۹۶.
- ↑ روحی، ابوالفضل، جهان، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص 211-212.
- ↑ «سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه۱۱.
- ↑ «و تندر به سپاس او، او را پاک میخواند و فرشتگان نیز از بیم وی (او را پاک میخوانند) و آذرخشها را میفرستد که آنها را به هر که میخواهد میرساند و آنان درباره خداوند چالش میورزند و او سخت کیفر است» سوره رعد، آیه۱۳.
- ↑ «آسمانهای هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی میستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی میستاید اما شما ستایش آنان را در نمییابید؛ بیگمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه۴۴.
- ↑ مجمع البيان، ج ۶، ص ۶۴۴.
- ↑ البرهان، ج ۳، ص ۵۳۷؛ الميزان، ج ۱۳، ص ۱۰۹ - ۱۱۰.
- ↑ «و هر جنبندهای که در آسمانها و در زمین است و (نیز) فرشتگان به خداوند سجده میبرند و آنان سرکشی نمیورزند» سوره نحل، آیه۴۹.
- ↑ «و هر که در آسمانها و زمین است و سایههایشان خواه و ناخواه سپیدهدمان و دیرگاه عصرها خدای را سجده میبرند» سوره رعد، آیه۱۵.
- ↑ روض الجنان، ج ۱۲، ص ۴۶-۴۷.
- ↑ التبيان، ج ۶، ص ۳۸۸.
- ↑ «و گیاه و درخت سجده میآورند» سوره الرحمن، آیه۶.
- ↑ روحی، ابوالفضل، جهان، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص 212-213.
- ↑ «اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید و آفرینش آدمی را از گلی آغازید» سوره سجده، آیه۷.
- ↑ القبسات، ص ۴۲۵.
- ↑ التبيان، ج ۸، ص ۲۹۵-۲۹۶؛ تفسير قرطبى، ج ۱۴، ص ۱۶؛ تفسير ابى السعود، ج ۴، ص ۲۹۸.
- ↑ جامعالبيان، ج ۲۱، ص ۱۱۳، مجمع البيان، ج ۸، ص ۵۱۲؛ تفسير ثعالبى، ج ۲، ص ۵۵۹.
- ↑ «آیا (بت) بعل را (به پرستش) میخوانید و بهترین آفریدگاران را وا مینهید؟» سوره صافات، آیه۱۲۵.
- ↑ شرح المواقف، ج ۸، ص ۲؛ ر. ك: التعليقات، ص ۴۶.
- ↑ «خداوند آفریننده هر چیز است» سوره رعد، آیه۱۶.
- ↑ «اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید و آفرینش آدمی را از گلی آغازید» سوره سجده، آیه۷.
- ↑ الميزان، ج۱۶، ص۲۴۹.
- ↑ روحی، ابوالفضل، جهان، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص 213.
- ↑ برای توضیح بیشتر ر. ک: آفرینش و رستاخیز، ص ۱۴-۱۵.
- ↑ «و همه چیز را آفریده است» سوره انعام، آیه ۱۰۱.
- ↑ «بگو: پروردگار آسمانها و زمین کیست؟ بگو: خداوند؛ بگو: آیا در برابر او سرورانی گزیدهاید که هیچ سود و زیانی برای خویش در اختیار ندارند؟ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است؟ یا تیرگیها با روشنایی برابرند؟ یا برای خداوند شریکهایی تراشیدهاند که همانند آفرینش او را آفریدهاند بنابراین (این دو) آفرینش بر آنان مشتبه شده است؟ بگو خداوند آفریننده هر چیز است و اوست که یگانه دادفرماست» سوره رعد، آیه ۱۶.
- ↑ «خداوند، آسمانها و زمین را از اینکه از جای بروند باز میدارد و اگر از جای بروند پس از وی هیچ کس آنها را نگاه نخواهد داشت؛ به راستی او بردباری آمرزنده است» سوره فاطر، آیه۴۱.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۲۹.
- ↑ «به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی میکند، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمیگیرید؟» سوره یونس، آیه۳.
- ↑ مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۳۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۱۹۶؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۷، ص ۱۴.
- ↑ «بگو چه کسی از آسمان و زمین به شما روزی میرساند یا کیست که بر گوش و دیدگان (شما) چیرگی دارد و چه کسی زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میآورد و چه کسی امر (آفرینش) را کارسازی میکند؟ خواهند گفت: خداوند؛ بگو پس آیا پرهیزگاری نمیورزید؟» سوره یونس، آیه۳۱.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۷، ص ۸۷.
- ↑ «ما اینان را جز برای آنکه ما را به خداوند، نیک نزدیک گردانند نمیپرستیم» سوره زمر، آیه ۳.
- ↑ «آنگاه، به فرشتگان کارگزار،» سوره نازعات، آیه۵.
- ↑ التبیان، ج ۱۰، ص ۲۵۳؛ جامع البیان، ج ۳۰، ص ۴۰؛ تفسیر ابیالسعود، ج ۵، ص ۸۲۰ ـ ۸۲۱.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۱۹، ص ۱۲۶.
- ↑ «همان که فرمانفرمایی آسمانها و زمین او راست و فرزندی نگزیده است و در فرمانفرمایی او را انبازی نیست و هر چیز را آفرید آنگاه آن را به شایستگی اندازه نهاد» سوره فرقان، آیه۲.
- ↑ «آنکه آفرید و باندام ساخت، و آنکه اندازه کرد و راه نمود» سوره اعلی، آیه ۲-۳.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۲۰.
- ↑ جامع البیان، ج ۱۸؛ التبیان، ج ۷، ص ۴۷۱؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۸، ص ۲۶۶۲.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۷۲۰.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۷۲۰؛ تفسیر ابی السعود، ج ۵، ص ۴۹۲.
- ↑ مجمعالبيان، ج ۱۰، ص ۷۲۰؛ تفسير قرطبى، ج ۲۰، ص ۱۳.
- ↑ «و چون به شما درودی گفته شد، با درودی بهتر از آن یا همانند آن پاسخ دهید؛ بیگمان خداوند حسابرس همه چیز است» سوره نساء، آیه۸۶.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۳، ص ۱۳۰؛ التبیان، ج ۳، ص ۲۷۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۵۴۴.
- ↑ التبیان، ج ۳، ص ۲۷۹؛ جامع البیان، ج ۵، ص ۲۶۰؛ تفسیر ابن ابیحاتم، ج ۳، ص ۱۰۲۱.
- ↑ «و چون به شما درودی گفته شد، با درودی بهتر از آن یا همانند آن پاسخ دهید؛ بیگمان خداوند حسابرس همه چیز است» سوره نساء، آیه۸۶.
- ↑ «آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیکتر را به چراغهایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه۱۲.
- ↑ «گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه۵۰.
- ↑ «همان که مرا آفرید و همو راهنماییام میکند و همان که به من میخوراند و مینوشاند و چون بیمار شوم اوست که بهبودیام میبخشد» سوره شعراء، آیه ۷۸-۸۰.
- ↑ روحی، ابوالفضل، جهان، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص 214-216.
- ↑ «آیا جز دین خداوند را باز میجویند با آنکه آنان که در آسمانها و زمینند خواهناخواه گردن نهاده فرمان اویند و به سوی او بازگردانده میشوند» سوره آل عمران، آیه۸۳.
- ↑ «سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه۱۱.
- ↑ مجمع البیان، ج ۹، ص ۸؛ التبیان، ج ۹، ص ۱۱۰.
- ↑ «ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بیگمان او ستمکارهای نادان است» سوره احزاب، آیه۷۲.
- ↑ «و به راستی به داوود از نزد خود بخششی ارزانی داشتیم؛ ای کوهها و پرندگان با وی همنوا شوید! و آهن را برای او نرم کردیم» سوره سبأ، آیه۱۰.
- ↑ «و به پوستهای تن خود میگویند: چرا به زیان ما گواهی دادید؟ میگویند: خداوند ما را به سخن آورد همان که هر چیز را به سخن میآورد و او نخست بار شما را آفرید و به سوی او بازگردانده خواهید شد» سوره فصلت، آیه۲۱.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۱۰۸.
- ↑ جامع البیان، ج ۲۴، ص ۱۲۴.
- ↑ «آسمانهای هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی میستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی میستاید اما شما ستایش آنان را در نمییابید؛ بیگمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه۴۴.
- ↑ التبیان، ج ۶، ص ۴۸۲؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۴۴.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۰، ص ۲۱۸.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۰، ص ۲۱۸ - ۲۲۰؛ التبیان، ج ۶، ص ۴۸۳.
- ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۱۱۰.
- ↑ روحی، ابوالفضل، جهان، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص 216-217.
- ↑ آفرینش و رستاخیز، ص ۱۸ ـ ۳۴، ۱۲۵ ـ ۱۵۴.
- ↑ «سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه۱۱.
- ↑ «(خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت:» سوره اعراف، آیه۱۲.
- ↑ «و به راستی ما آدمی را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک، آفریدیم» سوره حجر، آیه۲۶.
- ↑ «اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید آنگاه به (آفرینش) آسمان (ها) رو آورد و آنها را (در) هفت آسمان، سامان داد و او به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه۲۹.
- ↑ «آنکه آفرید و باندام ساخت،» سوره اعلی، آیه ۲.
- ↑ «سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه۱۱.
- ↑ آفرینش ورستاخیز، ص ۳۶.
- ↑ مجمع البیان، ج ۹، ص ۸.
- ↑ التبیان، ج ۹، ص ۱۱۰؛ ر.ک: التفسیرالکبیر، ج ۲۷، ص ۱۰۴، ۱۰۶.
- ↑ التبیان، ج ۹، ص ۱۱۰.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۱۰۵.
- ↑ «سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه۱۱.
- ↑ روحی، ابوالفضل، جهان، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص 217-218.
- ↑ «آیا با خویش نیندیشیدهاند که خداوند آسمانها و زمین و آنچه را که در میان آن دو، است جز راستین و با سرآمدی معین نیافریده است؟ و بیگمان بسیاری از مردم منکر لقای پروردگار خویشند» سوره روم، آیه۸.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۷ـ۸.
- ↑ «پس آیا جز چشم به راه رستخیزند که ناگهان بر آنان فرا میرسد؟ و به راستی نشانههای آن در رسیده است و چون به سراغشان بیاید یادکردشان، آنان را چگونه سود خواهد داشت؟» سوره محمد، آیه۱۸.
- ↑ «روزی که آسمان، سخت به جنب و جوش افتد» سوره طور، آیه۹.
- ↑ «آنگاه که آسمان بشکافد و سرخفام چون چرم سرخ شود» سوره الرحمن، آیه ۳۷.
- ↑ «و آنگاه که آسمان برکنده گردد،» سوره تکویر، آیه ۱۱.
- ↑ «روزی که آسمانها را چون در هم پیچیدن طومار نوشتهها درهم پیچیم، همانگونه که آفرینش نخستین را آغاز کردیم آن را باز میگردانیم، بنابر وعدهای که (برآوردنش) بر عهده ماست؛ به راستی ما کننده (ی این کار) ایم» سوره انبیاء، آیه۱۰۴.
- ↑ «پس آنگاه که ستارگان فرو میرند،» سوره مرسلات، آیه۸.
- ↑ «و هنگامی که ستارگان بپراکنند،» سوره انفطار، آیه ۲.
- ↑ «آنگاه که خورشید فرو پیچانده (و خاموش) گردد،» سوره تکویر، آیه ۱.
- ↑ «هنگامی که زمین از لرزه واپسین خود به لرزه افتد،» سوره زلزال، آیه ۱.
- ↑ «روزی که زمین از آنان که شتابانند، بشکافد؛ این گردآوردنی است که بر ما آسان است» سوره ق، آیه ۴۴.
- ↑ «و کوهها، سخت روانه گردند» سوره طور، آیه ۱۰.
- ↑ روحی، ابوالفضل، جهان، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص 218-219.