صله رحم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'فرمان‌های الهی' به 'فرمان‌های الهی')
جز (جایگزینی متن - 'کلام نبوی' به 'کلام نبوی')
خط ۱۴: خط ۱۴:
*کلمه "صله" برگرفته از "وَصَلَ یصل"، در بیان اهل لغت، به معنای پیوند و اتصال دو چیز و رسیدن دو شیء به هم است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۱، ص ۷۲۶.</ref>. "رحم" نیز از ماده "الرَحِم" در اصل به معنای زهدان [[مادر]] است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۲، ص ۲۳۲. </ref>؛ اما به کنایه درباره [[خویشاوندان]] و نزدیکانی که [[قرابت]] نسبی داشته و از یک رحم باشند نیز به کار رفته است<ref>راغب اصفهانی، المفردات الفاظ القرآن، ص ۳۴۷. </ref>. با این توصیف، [[احسان]] به [[خویشاوندان]] نسبی از باب کنایه، صله رحم نامیده می‌شود<ref>الزبیدی، تاج العروس، ج ۱۵، ص ۷۸۰.</ref><ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۸۶.</ref>.
*کلمه "صله" برگرفته از "وَصَلَ یصل"، در بیان اهل لغت، به معنای پیوند و اتصال دو چیز و رسیدن دو شیء به هم است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۱، ص ۷۲۶.</ref>. "رحم" نیز از ماده "الرَحِم" در اصل به معنای زهدان [[مادر]] است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۲، ص ۲۳۲. </ref>؛ اما به کنایه درباره [[خویشاوندان]] و نزدیکانی که [[قرابت]] نسبی داشته و از یک رحم باشند نیز به کار رفته است<ref>راغب اصفهانی، المفردات الفاظ القرآن، ص ۳۴۷. </ref>. با این توصیف، [[احسان]] به [[خویشاوندان]] نسبی از باب کنایه، صله رحم نامیده می‌شود<ref>الزبیدی، تاج العروس، ج ۱۵، ص ۷۸۰.</ref><ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۸۶.</ref>.


==[[ضرورت]] انجام صله رحم در [[کلام]] [[نبوی]]{{صل}}‌==
==[[ضرورت]] انجام صله رحم در [[کلام نبوی]]{{صل}}‌==
*صله رحم در توصیه‌های [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[جایگاه]] ممتازی دارد و [[روایات]] بسیاری از آن [[حضرت]] درباره اهمیت و [[ضرورت]] این فریضه مهم عبادی [[نقل]] شده است.‌
*صله رحم در توصیه‌های [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[جایگاه]] ممتازی دارد و [[روایات]] بسیاری از آن [[حضرت]] درباره اهمیت و [[ضرورت]] این فریضه مهم عبادی [[نقل]] شده است.‌
*در این [[روایات]]، [[رسول خدا]]{{صل}} [[مسلمانان]] را به صله رحم حتی به کمترین حد آن، یعنی [[سلام]] کردن به یکدیگر فرا خوانده‌اند<ref>تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۸۹؛ محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۱۸۸؛ ابو الفضل علی بن حسن طبرسی، مشکاة الأنوار، ص ۱۶۶ و الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۸، ص ۱۵۲.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} صله رحم را مایه افزایش روزی و به تأخیر افتادن [[مرگ]] افراد<ref>کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۱۵۶؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۳، ص ۱۵۶؛ شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۳۲؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص ۳۸۸.</ref> و باعث [[آبادانی]] [[شهرها]] دانسته‌اند<ref>ابن ابی الدنیا، مکارم الاخلاق، ص ۱۰۳؛ جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۹۵ و المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۳، ص ۴۵.</ref>. ایشان برای امتش به خاطر [[قطع رحم]] می‌ترسید<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۲، ص ۴۲؛ صحیفة الرضا{{ع}}، ص ۷۷ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۷، ص ۳۰۸.</ref> و آثار بر صله رحم را هم برای [[نیکان]] [[قوم]] و هم برای بدکاران [[قوم]] ثمربخش می‌دانست<ref>الکافی، ج ۲، ص ۱۵۵، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۱۳: کنزالعمال، ج ۳، ص ۳۶۹ - ۳۶۸ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۲۵.</ref> و حاضر و [[غایب]] امتش را تا [[روز قیامت]] به انجام صله رحم سفارش می‌کرده، می‌فرمود: "حاضر و [[غایب]] و کسانی را که در اصلاب مردان و [[ارحام]] زنام هستند، تا [[روز قیامت]]، به انجام صله رحم سفارش می‌کنم، هر چند به فاصله پیمودن یک سال راه باشد؛ چرا که صله رحم جزء [[دین]] است"<ref>الکافی، ج ۲، ص ۱۵۱؛ مشکاة الأنوار، ص ۱۶۵ و ابن فهد حلی، عدة الداعی، ص ۹۰.</ref><ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۸۶-۴۸۷.</ref>.
*در این [[روایات]]، [[رسول خدا]]{{صل}} [[مسلمانان]] را به صله رحم حتی به کمترین حد آن، یعنی [[سلام]] کردن به یکدیگر فرا خوانده‌اند<ref>تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۸۹؛ محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۱۸۸؛ ابو الفضل علی بن حسن طبرسی، مشکاة الأنوار، ص ۱۶۶ و الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۸، ص ۱۵۲.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} صله رحم را مایه افزایش روزی و به تأخیر افتادن [[مرگ]] افراد<ref>کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۱۵۶؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۳، ص ۱۵۶؛ شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۳۲؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص ۳۸۸.</ref> و باعث [[آبادانی]] [[شهرها]] دانسته‌اند<ref>ابن ابی الدنیا، مکارم الاخلاق، ص ۱۰۳؛ جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۹۵ و المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۳، ص ۴۵.</ref>. ایشان برای امتش به خاطر [[قطع رحم]] می‌ترسید<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۲، ص ۴۲؛ صحیفة الرضا{{ع}}، ص ۷۷ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۷، ص ۳۰۸.</ref> و آثار بر صله رحم را هم برای [[نیکان]] [[قوم]] و هم برای بدکاران [[قوم]] ثمربخش می‌دانست<ref>الکافی، ج ۲، ص ۱۵۵، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۱۳: کنزالعمال، ج ۳، ص ۳۶۹ - ۳۶۸ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۲۵.</ref> و حاضر و [[غایب]] امتش را تا [[روز قیامت]] به انجام صله رحم سفارش می‌کرده، می‌فرمود: "حاضر و [[غایب]] و کسانی را که در اصلاب مردان و [[ارحام]] زنام هستند، تا [[روز قیامت]]، به انجام صله رحم سفارش می‌کنم، هر چند به فاصله پیمودن یک سال راه باشد؛ چرا که صله رحم جزء [[دین]] است"<ref>الکافی، ج ۲، ص ۱۵۱؛ مشکاة الأنوار، ص ۱۶۵ و ابن فهد حلی، عدة الداعی، ص ۹۰.</ref><ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۸۶-۴۸۷.</ref>.

نسخهٔ ‏۱۴ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۳۸

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل صله رحم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

صِله رَحِم: دیدار و پیوند و نیکی کردن به خویشاوندان. یکی از دستورهای اخلاقی اسلام که ثواب بسیاری دارد و موجب طول عمر و برکت در زندگی است. حداقل آن دیدار است و اگر همراه با احسان و کمک به آنان باشد بهتر است. در مقابل آن "قَطع رَحِم" است، به معنای قطع رابطه با فامیل و بستگان که گناه است و آثار بدی دارد. برنامه صله رحم، پیوندهای خانوادگی را مستحکم و دل‌ها را شاد می‌‌کند و به زندگی‌ها صفا و شادابی می‌‌بخشد[۱].

مقدمه

  • کلمه "صله" برگرفته از "وَصَلَ یصل"، در بیان اهل لغت، به معنای پیوند و اتصال دو چیز و رسیدن دو شیء به هم است[۲]. "رحم" نیز از ماده "الرَحِم" در اصل به معنای زهدان مادر است[۳]؛ اما به کنایه درباره خویشاوندان و نزدیکانی که قرابت نسبی داشته و از یک رحم باشند نیز به کار رفته است[۴]. با این توصیف، احسان به خویشاوندان نسبی از باب کنایه، صله رحم نامیده می‌شود[۵][۶].

ضرورت انجام صله رحم در کلام نبوی(ص)‌

صله رحم در سیره رسول خدا(ص)

قطع رحم از دیدگاه رسول خدا(ص)

  • به همان اندازه که پیامبر اسلام بر دوستی و رابطه برقرار کردن با اقوام و خویشان و محبت به آنان تأکید داشت، قطع رابطه با خویشان و دشمنی با آنان نیز به شدت مبغوض ایشان بود و توصیه همیشگی پیامبر(ص) به مسلمانان این بود که همواره رابطه خود را باخویشان خود، حفظ و در هیچ حالی از اقوام خود دوری نکنند؛ حتی اگر اقوامشان درباره آنان بدی کنند و یا نیت سوئی درباره آنان داشته باشند. آن حضرت به همگان توصیه می‌فرمود: "رابطه خود را با محارم و خویشانت قطع نکن، اگر چه آنان رابطه خود را با تو قطع کرده باشند"[۲۶]؛ نبی خاتم(ص) به شدت، مسلمانان را از قطع رابطه با خویشاوندان بر حذر داشته، برای قطع کنندگان رحم عقوباتی را برشمرده‌اند که در ادامه به مواردی اشاره می‌شود:‌

محرومیت از رحمت خداوند‌

  • از نظر رسول اکرم(ص)، ضرر و خسارت قطع رابطه با خویشان، هم به قاطع رحم می‌رسد و هم زیان آن گریبانگیر قوم او خواهد شد. از پیامبر خدا(ص) روایت شده است که فرمود: « إِنَ‌ الْمَلَائِكَة لاتَنْزِلُ عَلَى قَوْمٍ فِيهِمْ‌ قَاطِعُ‌ رَحِم‌»[۲۷]؛ ملائکه الهی در میان مردمی که در میان آنها قطع کننده رابطه با خویشاوندان وجود داشته باشد، نازل نخواهد شد[۲۸].
  • قطع رابطه با خویشان علاوه بر سلب نعمت‌های دنیوی از انسان،‌مانع نزول رحمت الهی و باعث می‌شود که انسان از نعمات و ارزاق معنوی نیز محروم بماند. رسول خاتم(ص) در این باره فرموده‌اند: « إِنَّ الرَّحْمَةَ لاتَنْزِلُ عَلَى قَوْمٍ فِيهِمْ‌ قَاطِعُ‌ رَحِم‌»[۲۹]؛ رحمت و محبت خداوند بر مردمی که در میان آنها قطع کننده رابطه با خویشان وجود داشته باشد، نازل نخواهد شد[۳۰].
  • در برخی روایات آمده است: روزی مردی خدمت رسول خدا(ص) رسید و به ایشان گفت: "ای رسول خدا! اقوام و خویشان من تصمیم گرفته‌اند از من فاصله بگیرند، مرا از خود برانند و رابطه‌شان را با من قطع کنند؛ آیا من حق دارم و می‌توانم به این علت رابطه‌ام را با خویشانم قطع کنم و از آنان دوری گزینم؟"نبی خدا(ص) در پاسخ او فرمود: "اگر چنین کنی، در آن صورت خداوند رابطه خود را با همگی شما قطع خواهد کرد". آن مرد از پیامبر(ص) درباره نوع برخورد با اقوامش راهنمایی خواست و رسول خدا(ص) در پاسخ او فرمود: "دوستی و ارتباط برقرار کن با هر کس که ارتباط خود را با تو قطع کند و عطا کن به هر کس که تو را از عطای خود محروم کند و ببخش[۳۱] هر آن کس را که به تو ستم کند. اگر چنین کردی، خداوند تو را علیه آنان یاری خواهد کرد"[۳۲].

عقوبت در دنیا

محرومیت از بهشت

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۳۴.
  2. ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۱، ص ۷۲۶.
  3. ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۲، ص ۲۳۲.
  4. راغب اصفهانی، المفردات الفاظ القرآن، ص ۳۴۷.
  5. الزبیدی، تاج العروس، ج ۱۵، ص ۷۸۰.
  6. اکبری، هادی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۸۶.
  7. تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۸۹؛ محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۱۸۸؛ ابو الفضل علی بن حسن طبرسی، مشکاة الأنوار، ص ۱۶۶ و الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۸، ص ۱۵۲.
  8. کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۱۵۶؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۳، ص ۱۵۶؛ شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۳۲؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص ۳۸۸.
  9. ابن ابی الدنیا، مکارم الاخلاق، ص ۱۰۳؛ جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۹۵ و المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۳، ص ۴۵.
  10. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج ۲، ص ۴۲؛ صحیفة الرضا(ع)، ص ۷۷ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۷، ص ۳۰۸.
  11. الکافی، ج ۲، ص ۱۵۵، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۱۳: کنزالعمال، ج ۳، ص ۳۶۹ - ۳۶۸ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۲۵.
  12. الکافی، ج ۲، ص ۱۵۱؛ مشکاة الأنوار، ص ۱۶۵ و ابن فهد حلی، عدة الداعی، ص ۹۰.
  13. اکبری، هادی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۸۶-۴۸۷.
  14. « أَوْصَانِي رَسُولُ اللَّه‌(ص) أَنْ أَصِلَ رَحِمِي وَ إِنْ أَدْبَرَت‌»؛ الخصال، ج۱، ص ۳۴۵، و خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۲، ص۴۲۹.
  15. اکبری، هادی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۸۷.
  16. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۳۶؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ص ۳۰؛ ابن جوزی، المنتظم، ج ۲، ص ۳۸۲ و تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع ، ج ۴، ص ۱۰۷.
  17. اکبری، هادی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۸۷.
  18. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱،‌ ص۳۵۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۱۱، ص ۵۰۱ و ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۲، ص ۴۰۱.
  19. قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۵۸؛ ابن حزم، جوامع السیرة النبویه، ص ۳۵۰ و ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۱۴۶.
  20. شیخ صدوق، الامالی، ص ۲۳۴ و روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۴۳.
  21. حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۱۹؛ مجمع الزوائد، ج ۲، ص ۲۹۵؛ ابویعلی الموصلی، مسند، ج ۶، ص ۱۵۰ و الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۳۴۴.
  22. اکبری، هادی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۸۸.
  23. السرخسی، المبسوط، ج ۱۰، ص ۹۲.
  24. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۴۵، ص ۴۲۴؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۳، ص ۱۸۰ و المبسوط، ص ۹۲.
  25. اکبری، هادی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۸۸.
  26. « لَا تَقْطَعْ‌ رَحِمَكَ‌ وَ إِنْ‌ قَطَعَتْك‌»؛ الکافی، ج ۲، ص ۳۴۷؛، سید فضل الله راوندی، النوادر، ص۶ و الجعفریات، ص۱۸۹.
  27. المزی، تهذیب الکمال، ج۱۱،‌ ص۴۳۳؛ مجمع الزوائد، ج۸، ص ۱۵۱ و کنزالعمال، ج ۳، ص۳۶۷.
  28. اکبری، هادی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۸۹.
  29. البخاری، الأدب المفرد، ص ۲۵؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۲۰، ص۱۶۷؛ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۳۰۵؛ کنز العمال، ج ۳، ص ۳۶۷ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۰۶.
  30. اکبری، هادی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۸۹.
  31. الکافی، ج ۲، ص ۱۵۰؛ یحیی بن حسین ابوطالب، تیسیر المطالب، ص ۴۲۲ و حسین بن سعید اهوازی، الزهد، ص۳۶.
  32. اکبری، هادی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۹۰.
  33. الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۱۳ و کنزالعمال، ج ۳، ص ۳۶۹ - ۳۶۸.
  34. اکبری، هادی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۹۰.
  35. اکبری، هادی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۹۰.
  36. محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج ۲، ج ص ۲۲۰ و کنزالعمال، ج۳، ص۳۵۷.
  37. اکبری، هادی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۹۰-۴۹۱.
  38. مسند احمد، ج ۴، ص ۳۹۹؛ ابن حبان، صحیح، ج۱۳، ص۵۰۸ و الخصال، ج۱، ص۱۷۹.
  39. اکبری، هادی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۹۱.