بدون خلاصۀ ویرایش
(←مقدمه) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
*او پسر [[عباس بن عبد المطلب]] و از [[بنی هاشم]] بود. در دوران [[خلافت امام علی|خلافت امیرالمؤمنین]]{{ع}}، از [[یاران]] و [[مشاوران]] و [[فرماندهان]] او بود و در [[جنگ جمل]] و [[صفین]] و [[جنگ نهروان]] حضور داشت. پس از [[شهادت]] [[امام علی]]{{ع}} با [[امام حسن|امام مجتبی]]{{ع}} [[بیعت]] کرد. وی مقامی والا داشت و سخنان او در [[تفسیر]]، که همه را از [[امام علی|علی]]{{ع}} آموخته بود، فراوان است. وی در سال ۶۸ در ۷۱ سالگی در [[طائف]] درگذشت<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۷۵.</ref>. | *او پسر [[عباس بن عبد المطلب]] و از [[بنی هاشم]] بود. در دوران [[خلافت امام علی|خلافت امیرالمؤمنین]]{{ع}}، از [[یاران]] و [[مشاوران]] و [[فرماندهان]] او بود و در [[جنگ جمل]] و [[صفین]] و [[جنگ نهروان]] حضور داشت. پس از [[شهادت]] [[امام علی]]{{ع}} با [[امام حسن|امام مجتبی]]{{ع}} [[بیعت]] کرد. وی مقامی والا داشت و سخنان او در [[تفسیر]]، که همه را از [[امام علی|علی]]{{ع}} آموخته بود، فراوان است. وی در سال ۶۸ در ۷۱ سالگی در [[طائف]] درگذشت<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۷۵.</ref>. | ||
==عبدالله بن عباس در گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین== | ==عبدالله بن عباس در گزیده [[دانشنامه امیرالمؤمنین]]== | ||
ابو | ابو [[عباس]]، [[عبد الله]] بن [[عباس]] بن [[عبد المطلب]] قُرَشی [[هاشمی]] از [[مفسران]] و [[محدثان]] بلندآوازه [[تاریخ اسلام]] است. او سه سال [[قبل از هجرت]] در [[شِعب]] [[مکه]] به [[دنیا]] آمد و به [[سال هشتم هجری]] (سال [[فتح مکه]]) به [[مدینه]] رفت. در زمان [[عمر]]، [[خلیفه]] با او [[مشورت]] میکرد و به روزگار خیزش [[مردم]] علیه [[عثمان]]، [[نماینده]] [[عثمان]] در [[حج]] و در زمان [[خلافت علی]]{{ع}} نیز [[یار]]، همراه، مشاور، [[کارگزار]] و [[فرمانده]] نظامی آن بزرگوار بود. او در [[نبرد جمل]]، [[فرماندهی]] طلایه [[سپاه]] را به عهده داشت و پس از آن به [[حکومت]] [[بصره]] گماشته شد. قبل از شروع [[جنگ]] [[صِفین]]، کسی را در [[بصره]] به [[جانشینی]] خود نهاد و همراه [[علی]]{{ع}} به [[نبرد]] با [[معاویه]] شتافت. [[عبد الله]] در هفت روز اول [[نبرد صفین]]، یکی از [[فرماندهان سپاه امام]]{{ع}} بود و در تمام [[جنگ]]، همگامِ [[استوار]] [[علی]]{{ع}}. | ||
در ماجرای "[[حکمیت]]"، [[علی]]{{ع}} او را به عنوان [[حَکم]] (داور) از سوی خود پیشنهاد کرد؛ اما [[خوارج]] و [[اشعث بن قیس]] با آن [[مخالفت]] ورزیدند و گفتند: میان [[علی]] و [[ابن عباس]]، فرقی نیست. در جریان [[نهروان]]، او بارها از سوی [[علی]]{{ع}} با [[خوارج]] به [[گفتگو]] پرداخت و در مناظرههایی هوشمندانه، نااستواری موضع [[خوارج]] و همچنین [[جایگاه]] والای [[علی]]{{ع}} را نمایاند. او به هنگام [[شهادت علی]]{{ع}}، [[فرماندار بصره]] بود. | در ماجرای "[[حکمیت]]"، [[علی]]{{ع}} او را به عنوان [[حَکم]] (داور) از سوی خود پیشنهاد کرد؛ اما [[خوارج]] و [[اشعث بن قیس]] با آن [[مخالفت]] ورزیدند و گفتند: میان [[علی]] و [[ابن عباس]]، فرقی نیست. در جریان [[نهروان]]، او بارها از سوی [[علی]]{{ع}} با [[خوارج]] به [[گفتگو]] پرداخت و در مناظرههایی هوشمندانه، نااستواری موضع [[خوارج]] و همچنین [[جایگاه]] والای [[علی]]{{ع}} را نمایاند. او به هنگام [[شهادت علی]]{{ع}}، [[فرماندار بصره]] بود. | ||
ابن عباس پس از [[علی]]{{ع}} دست [[بیعت]] به [[امام حسن]]{{ع}} داد و به کارگزاری از سوی وی عازم [[بصره]] شد. [[عبد الله بن عباس]]، همراه [[امام حسین]]{{ع}} در [[قیام کربلا]] شرکت نکرد. برخی | [[ابن عباس]] پس از [[علی]]{{ع}} [[دست]] [[بیعت]] به [[امام حسن]]{{ع}} داد و به کارگزاری از سوی وی عازم [[بصره]] شد. [[عبد الله بن عباس]]، همراه [[امام حسین]]{{ع}} در [[قیام کربلا]] [[شرکت]] نکرد. برخی علت این عدم مشارکت را [[نابینا]] بودن وی دانستهاند. او پس از [[قدرت]] یافتن [[عبد الله بن زبیر]] در [[حجاز]] و [[بصره]] و [[عراق]]، با وی [[بیعت]] نکرد. [[بیعت نکردن]] او و [[محمد بن حنفیه]]، بر ابن زبیرْ گران آمد، به آن سان که میخواست آنها را در [[آتش]] بسوزاند. [[ابن عباس]]، دانشمندی است که در [[تفسیر]]، [[حدیث]] و [[فقه]]، [[جایگاه]] بسیار والایی دارد. وی در [[دانش]]، [[شاگرد]] [[علی]]{{ع}} بود و به این شاگردی بسی [[افتخار]] میکرد. [[ابن عباس]] به سال ۶۸ [[هجری]] و در ۷۱ سالگی در تبعیدگاهش [[طائف]]، در حالی که مکرر میگفت: "خدایا! من با [[محمد]] و خاندانش به تو [[تقرب]] میجویم. خدایا! من با [[ولایت]] بزرگمان، [[علی بن ابی طالب]]، به تو [[تقرب]] میجویم"<ref>کفایة الأثر، ص ۲۲.</ref>، [[زندگی]] را بدرود گفت. در [[نقل]] دیگری آمده است که او هنگام [[وفات]] میگفت: "خدایا! من با [[ولایت]] [[علی بن ابی طالب]]، به تو [[تقرب]] میجویم"<ref>فضائل الصحابة، ابن حنبل، ج ۲، ص ۶۶۲، ح ۱۱۲۹.</ref>. خلفای [[بنی عباس]] از [[نسل]] اویند و [[علی]]{{ع}} این نکته را [[پیشگویی]] کرده و [[ابن عباس]] را "[[پدر]] شاهان" خطاب کرده بود<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۸۴۶.</ref> | ||
'''سخنی درباره [[خیانت]] نسبت داده شده به ابن عباس''': یکی از نکات مهم در زندگانی [[ابن عباس]]، ماجرای [[بیت المال]] [[بصره]] است. در [[منابع تاریخی]] و [[حدیثی]] مانند: [[تاریخ الطبری (کتاب|)|تاریخ الطبری]]، [[الکامل فی التاریخ (کتاب)|الکامل فی التاریخ]]، [[أنساب الأشراف (کتاب)|أنساب الأشراف]]، [[رجال الکشی (کتاب)|رجال الکشی]]، [[نهج البلاغة]] (بدون یادکردِ نام [[ابن عباس]]) چنگاندازی به [[بیت المال]] [[بصره]] یاد شده است و پژوهشگران، دیدگاههای گوناگونی در این باره ابراز داشتهاند. | '''سخنی درباره [[خیانت]] نسبت داده شده به ابن عباس''': یکی از نکات مهم در زندگانی [[ابن عباس]]، ماجرای [[بیت المال]] [[بصره]] است. در [[منابع تاریخی]] و [[حدیثی]] مانند: [[تاریخ الطبری (کتاب|)|تاریخ الطبری]]، [[الکامل فی التاریخ (کتاب)|الکامل فی التاریخ]]، [[أنساب الأشراف (کتاب)|أنساب الأشراف]]، [[رجال الکشی (کتاب)|رجال الکشی]]، [[نهج البلاغة]] (بدون یادکردِ نام [[ابن عباس]]) چنگاندازی به [[بیت المال]] [[بصره]] یاد شده است و پژوهشگران، دیدگاههای گوناگونی در این باره ابراز داشتهاند. | ||
*برخی محققان و رجالیان، با توجه به: نا [[استواری]] اسناد این نقلها، بزرگی و جلالت شخصیت و [[دانش]] و [[فضیلت]] [[ابن عباس]]، پیوند [[استوار]] او با [[علی]]{{ع}} و [[اخلاص]] و شیفتگی او نسبت به آن [[حضرت]]، و نقش [[بنی امیه]] در | *برخی محققان و رجالیان، با توجه به: نا [[استواری]] اسناد این نقلها، بزرگی و جلالت [[شخصیت]] و [[دانش]] و [[فضیلت]] [[ابن عباس]]، پیوند [[استوار]] او با [[علی]]{{ع}} و [[اخلاص]] و شیفتگی او نسبت به آن [[حضرت]]، و نقش [[بنی امیه]] در وارونهسازی چهره [[یاران علی]]{{ع}}، به [[انکار]] آن پرداختهاند. | ||
*برخی ضمن اعتراف به پارهای از آنچه آمد، از آن رو که مطلب یاد شده در کتابهای بسیاری آمده است و در همان روزگار نیز [[نقل]] شده و بر ابن عباسْ خُردهگیری شده است، نفی آن را به سهولت، ممکن ندانستهاند. | *برخی ضمن اعتراف به پارهای از آنچه آمد، از آن رو که مطلب یاد شده در کتابهای بسیاری آمده است و در همان روزگار نیز [[نقل]] شده و بر ابن عباسْ خُردهگیری شده است، [[نفی]] آن را به سهولت، ممکن ندانستهاند. | ||
*برخی ضمن پذیرش اصل ماجرا و تذکر [[علی]]{{ع}}، بر این [[باور]] رفتهاند که [[ابن عباس]]، متوجه خطای خود شد و همه یا اکثر [[اموال]] را برگردانْد. چنین گزارشی، از جمله در [[تاریخ]] الیعقوبی آمده است. [[نقل]] [[یعقوبی]]- گو این که منفرد است- ولی میتواند در تحلیل جریان، سودمند افتد. | *برخی ضمن [[پذیرش]] اصل ماجرا و [[تذکر]] [[علی]]{{ع}}، بر این [[باور]] رفتهاند که [[ابن عباس]]، متوجه خطای خود شد و همه یا اکثر [[اموال]] را برگردانْد. چنین گزارشی، از جمله در [[تاریخ]] الیعقوبی آمده است. [[نقل]] [[یعقوبی]]- گو این که منفرد است- ولی میتواند در تحلیل جریان، سودمند افتد. | ||
نکته مهمی که نباید در قضایایی اینگونه فراموش کرد، نقش حادثهآفرینان و گزارشسازان است. [[حسن بن زین الدین]] (م | نکته مهمی که نباید در قضایایی اینگونه فراموش کرد، نقش حادثهآفرینان و گزارشسازان است. [[حسن بن زین الدین]] (م ۱۰۱۱ق)، مشهور به "صاحب معالم"، هوشمندانه نقش [[بنیامیه]] را در ساختن این ماجرا یافته است، و در میان معاصران ما، محققانی چون [[سید جعفر مرتضی عاملی]] بر آن، تأکید کردهاند. اگر بدانیم که [[ابن عباس]] با توجه به [[جایگاه]] بلند و [[شهرت]] [[علمی]] [[انکار]] ناپذیر در آن روزگار تیره، مدافع [[بیباک]] و نستوه [[علی]]{{ع}} و [[آل]] او و منتقد و افشاگر [[حاکمان]] [[بنی امیه]] بوده است، [[فهم]] این دیدگاه، سهل خواهد بود. ضمن آنکه [[ابن عباس]] را [[معصوم]] نمیشماریم و احتمال خطای او را [[نفی]] نمیکنیم، قبول تمام آنچه را درباره این جریان در کتب [[تاریخی]] آمده است، کاری غیر محققانه و دور از [[شخصیت]] [[ابن عباس]] میدانیم. از این رو، [[ابن ابی الحدید]] میگوید: ماجرای این [[نامه]] برای من مشکل شده است. | ||
اگر آن را [[انکار]] کنم و بگویم که این [[نامه]] جعلی است و آن را به [[دروغ]] به [[امیر]] مؤمنانْ نسبت میدهند، با [[راویان]]، [[مخالفت]] کردهام؛ زیرا آنان بر [[نقل]] این سخن از [[امام]]{{ع}} اتفاق دارند و در بیشتر کتابهای سیرهنگاری از آن یاد شده است. و اگر بخواهم آن را خطاب به [[ابن عباس]] بدانم، آگاهیام به [[همراهی]] او با [[امیر مؤمنان]] (در [[زندگی]] و پس از [[مرگ]] ایشانْ) [[مانع]] میشود. و اگر خطاب به فرد دیگری باشد، نمیدانم آن را خطاب به کدام یک از [[خویشان]] [[حضرت]] بدانم؛ چون سخن [[حضرت]] به این نکته اشاره دارد که مخاطب [[نامه]] از [[خویشان]] و عموزادگان ایشان است. بدین ترتیب، من در باره این موضوع، نمیتوانم نظری بدهم و توقف میکنم<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۸۴۴-۸۴۷.</ref>. | اگر آن را [[انکار]] کنم و بگویم که این [[نامه]] جعلی است و آن را به [[دروغ]] به [[امیر]] مؤمنانْ نسبت میدهند، با [[راویان]]، [[مخالفت]] کردهام؛ زیرا آنان بر [[نقل]] این سخن از [[امام]]{{ع}} اتفاق دارند و در بیشتر کتابهای سیرهنگاری از آن یاد شده است. و اگر بخواهم آن را خطاب به [[ابن عباس]] بدانم، آگاهیام به [[همراهی]] او با [[امیر مؤمنان]] (در [[زندگی]] و پس از [[مرگ]] ایشانْ) [[مانع]] میشود. و اگر خطاب به فرد دیگری باشد، نمیدانم آن را خطاب به کدام یک از [[خویشان]] [[حضرت]] بدانم؛ چون سخن [[حضرت]] به این نکته اشاره دارد که مخاطب [[نامه]] از [[خویشان]] و عموزادگان ایشان است. بدین ترتیب، من در باره این موضوع، نمیتوانم نظری بدهم و توقف میکنم<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۸۴۴-۸۴۷.</ref>. |