شناخت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:
*[[امام علی]] {{ع}} بر مسئله شناخت تأکید دارد تأکید دارد و اعمال و [[رفتار]] [[مردمان]] را بدون شناخت، فاقد [[ارزش]] می‌داند. از این‌رو خطاب به [[کمیل]] می‌فرماید: هیچ کار و حرکتی نیست، مگر این‌که تو در آن محتاج شناخت و معرفتی. انسانی که در طول [[زندگی]] به شناخت صحیح دست یابد، واجد صفت [[حکمت]] می‌شود شناخت در واقع پلی است به‌سوی [[حکمت]] و [[زندگی]] حکیمانه؛ و در حد نهایت آن جزو اسماء و [[صفات الهی]] است و مرتبه والای آن در [[انسان کامل]]، یعنی [[امامان معصوم]] {{عم}} که از [[حکمت]] علمی و عملی برخوردارند، متجلی است. [[انسان‌ها]] نیز در مسیر [[زندگی]] در صورت بروز شناخت‌های اصیل می‌توانند به صفت [[حکیم]] متصف شوند. در این صورت گفتار و عملکرد آن‌ها به‌نسبت [[میزان]] شناخت، با [[حق]] و [[حکمت]] منطبق می‌شود<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۵۰۹.</ref>.
*[[امام علی]] {{ع}} بر مسئله شناخت تأکید دارد تأکید دارد و اعمال و [[رفتار]] [[مردمان]] را بدون شناخت، فاقد [[ارزش]] می‌داند. از این‌رو خطاب به [[کمیل]] می‌فرماید: هیچ کار و حرکتی نیست، مگر این‌که تو در آن محتاج شناخت و معرفتی. انسانی که در طول [[زندگی]] به شناخت صحیح دست یابد، واجد صفت [[حکمت]] می‌شود شناخت در واقع پلی است به‌سوی [[حکمت]] و [[زندگی]] حکیمانه؛ و در حد نهایت آن جزو اسماء و [[صفات الهی]] است و مرتبه والای آن در [[انسان کامل]]، یعنی [[امامان معصوم]] {{عم}} که از [[حکمت]] علمی و عملی برخوردارند، متجلی است. [[انسان‌ها]] نیز در مسیر [[زندگی]] در صورت بروز شناخت‌های اصیل می‌توانند به صفت [[حکیم]] متصف شوند. در این صورت گفتار و عملکرد آن‌ها به‌نسبت [[میزان]] شناخت، با [[حق]] و [[حکمت]] منطبق می‌شود<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۵۰۹.</ref>.


==[[شناخت]] در [[قرآن]]==
==شناخت در [[قرآن]]==
==امکان [[شناخت]]==
==امکان شناخت==
==[[ترغیب]] به [[شناخت]]==
==[[ترغیب]] به شناخت==
==اهمیت و [[ارزش]] [[شناخت]]==
==اهمیت و [[ارزش]] شناخت==
==گستره [[شناخت]]==
==گستره شناخت==
==[[هدف]] [[شناخت]]==
==[[هدف]] شناخت==
==[[ابزارهای شناخت]]==
==[[ابزارهای شناخت]]==
===ابزار برونی===
===ابزار برونی===
خط ۳۸: خط ۳۸:
===[[شناخت حسی]]===
===[[شناخت حسی]]===
===[[شناخت عقلی]]===
===[[شناخت عقلی]]===
===[[شناخت]] [[شهودی]]===
===شناخت [[شهودی]]===
===[[شناخت]] [[وحیانی]]===
===شناخت [[وحیانی]]===
==شناخت‌های بی اعتبار==
==شناخت‌های بی اعتبار==
===[[شناخت]] ظنی===
===شناخت ظنی===
===[[شناخت]] تخیلی===
===شناخت تخیلی===
===[[شناخت]] [[تقلیدی]]===
===شناخت [[تقلیدی]]===
==شرایط [[شناخت]]==
==شرایط شناخت==
===[[ایمان]]===
===[[ایمان]]===
===[[عمل صالح]]===
===[[عمل صالح]]===
===[[تقوا]]===
===[[تقوا]]===
==موانع و آفات [[شناخت]]==
==موانع و آفات شناخت==
===[[کفر]]===
===[[کفر]]===
===[[گناه]]===
===[[گناه]]===
خط ۵۸: خط ۵۸:
===وسوسه‌های درونی===
===وسوسه‌های درونی===
===ماندن در [[شک]]===
===ماندن در [[شک]]===
===عمل نکردن به رهاورد [[شناخت]]===
===عمل نکردن به رهاورد شناخت===
==نقش [[عقل]] و [[تفکر]] در شناخت==
==نقش [[عقل]] و [[تفکر]] در شناخت==
*در [[مکتب]] [[نهج البلاغه]]، شناخت و [[معرفت]] در سایه [[تفکر]] و [[تعقل]] حاصل می‌شود. بر این اساس به [[فرزند]] خویش می‌فرماید: بی‌نیازترین [[بی‌نیازی]]، [[عقل]] است و بزرگ‌ترین [[ناداری]]، [[نابخردی]]<ref>حکمت ۳۸: {{متن حدیث|إِنَّ أَغْنَی الْغِنَی الْعَقْلُ وَ أَکْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ }}</ref>. [[تفکر]] و [[اندیشه]] به‌عنوان تمرین در بهره‌گیری بیشتر از نیروهای [[باطنی]] و قلبی است که در وجود [[آدمی]] نهفته‌اند. بر همین اساس در [[تفکر]] [[دینی]] یک ساعت [[تفکر]] را [[برتر]] از هفتاد سال [[عبادت]] دانسته‌اند. نیروهای ادراکی [[انسان]] در سایه [[تفکر]] بالنده می‌شوند و [[تفکر]] به رشد و توسعه قوای [[عقلی]] می‌انجامد. در نتیجه‌، استعدادهای [[انسان]] تبلور و بروز می‌یابد و به [[پیشرفت]] [[آدمی]] در [[زندگی]] می‌انجامد. از این‌رو [[امام]] {{ع}} می‌فرماید: آن‌که بیندیشد، بینا شود<ref>نامه ۳۱: {{متن حدیث|مَنْ تَفَكَّرَ أَبْصَرَ}}</ref>. [[فکر]]، آینه‌ای روش است<ref>حکمت ۳۶۵: {{متن حدیث| الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ}}</ref>. هیچ دانشی چون [[تفکر]] نیست<ref>حکمت ۱۰۹: {{متن حدیث|لَا عِلْمَ كَالتَّفَكُّرِ}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 509-510.</ref>.
*در [[مکتب]] [[نهج البلاغه]]، شناخت و [[معرفت]] در سایه [[تفکر]] و [[تعقل]] حاصل می‌شود. بر این اساس به [[فرزند]] خویش می‌فرماید: بی‌نیازترین [[بی‌نیازی]]، [[عقل]] است و بزرگ‌ترین [[ناداری]]، [[نابخردی]]<ref>حکمت ۳۸: {{متن حدیث|إِنَّ أَغْنَی الْغِنَی الْعَقْلُ وَ أَکْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ }}</ref>. [[تفکر]] و [[اندیشه]] به‌عنوان تمرین در بهره‌گیری بیشتر از نیروهای [[باطنی]] و قلبی است که در وجود [[آدمی]] نهفته‌اند. بر همین اساس در [[تفکر]] [[دینی]] یک ساعت [[تفکر]] را [[برتر]] از هفتاد سال [[عبادت]] دانسته‌اند. نیروهای ادراکی [[انسان]] در سایه [[تفکر]] بالنده می‌شوند و [[تفکر]] به رشد و توسعه قوای [[عقلی]] می‌انجامد. در نتیجه‌، استعدادهای [[انسان]] تبلور و بروز می‌یابد و به [[پیشرفت]] [[آدمی]] در [[زندگی]] می‌انجامد. از این‌رو [[امام]] {{ع}} می‌فرماید: آن‌که بیندیشد، بینا شود<ref>نامه ۳۱: {{متن حدیث|مَنْ تَفَكَّرَ أَبْصَرَ}}</ref>. [[فکر]]، آینه‌ای روش است<ref>حکمت ۳۶۵: {{متن حدیث| الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ}}</ref>. هیچ دانشی چون [[تفکر]] نیست<ref>حکمت ۱۰۹: {{متن حدیث|لَا عِلْمَ كَالتَّفَكُّرِ}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 509-510.</ref>.

نسخهٔ ‏۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۳۹

مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل شناخت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

واژه‌شناسی لغوی

مقدمه

شناخت در قرآن

امکان شناخت

ترغیب به شناخت

اهمیت و ارزش شناخت

گستره شناخت

هدف شناخت

ابزارهای شناخت

ابزار برونی

حواس

تاریخ

ابزار درونی

عقل

تفکر

تعقل

تدبر

تذکر

قلب

فطرت

اقسام شناخت

شناخت حسی

شناخت عقلی

شناخت شهودی

شناخت وحیانی

شناخت‌های بی اعتبار

شناخت ظنی

شناخت تخیلی

شناخت تقلیدی

شرایط شناخت

ایمان

عمل صالح

تقوا

موانع و آفات شناخت

کفر

گناه

فسق

هوای نفس

کبر

لجاجت و بهانه جویی

غفلت

وسوسه‌های درونی

ماندن در شک

عمل نکردن به رهاورد شناخت

نقش عقل و تفکر در شناخت

شناخت سودمند

محدودیت انسان در شناخت

  • مکتب نهج البلاغه گرچه راه شناخت و فراگیری دانش سودمند را به انسان‌ها گوشزد می‌کند، اما انسان‌ها را از محدودیت‌های موجود در مسیر شناخت مطلع می‌سازد. حقیقت این است که آدمی هرگز نمی‌تواند بر همه علوم شناخت پیدا کند و باید محدودیت خود را در کسب دانش بپذیرد و ندانستن یا نفهمیدن خویش را به واقعیت نسبت ندهد و همیشه به ظرفیت محدود دانش خویش توجه داشته باشد. از این‌رو امام علی S به فرزند خویش می‌فرماید: اگر چیزی از امور بر تو دشوار آمد، آن‌را از نادانی خویش نسبت به آن بدان، زیرا تو نخست نادان خلق شدی و سپس علم آموختی و دانا شدی. چه بسیار چیزها که نه می‌دانی و نه می‌توانی درباره آن‌ها نظر دهی و راهی به جایی ببری و بعدها از آن‌ها آگاه خواهی شد[۱۹][۲۰][۲۱].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. فیروز آبادی، قاموس المحیط، ص۷۲۵.
  2. ترجمه مفردات، ج۲، ص۵۸۴.
  3. مقائیس اللغه، ص۷۳۲.
  4. سید جعفر سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ج۳، ص۱۸۴۵؛ ابوهلال العسکری، معجم الفروق اللغویة، ص۵۰۰ و ۵۰۱.
  5. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۷۶.
  6. نیز بنگرید به: هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الأُمِّيِّينَ رَسُولا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ ؛ سوره جمعه، آیه ۲، فَقَدْ كَذَّبُواْ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنبَاء مَا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ؛ سوره انعام، آیه ۵ و قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِيَاء لاَ يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَاء خَلَقُواْ كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ؛ سوره رعد، آیه ۱۶؛ وَمَا يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ ؛ سوره فاطر، آیه ۱۹
  7. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص۵۰۹.
  8. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۰۹.
  9. حکمت ۳۸: «إِنَّ أَغْنَی الْغِنَی الْعَقْلُ وَ أَکْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ »
  10. نامه ۳۱: «مَنْ تَفَكَّرَ أَبْصَرَ»
  11. حکمت ۳۶۵: « الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ»
  12. حکمت ۱۰۹: «لَا عِلْمَ كَالتَّفَكُّرِ»
  13. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 509-510.
  14. خطبه ۱۸۷: «وَ أَحْضِرُوا آذَانَ قُلُوبِكُمْ تَفْهَمُوا»
  15. نامه ۳۱: «فَإِنَّ خَيْرَ الْقَوْلِ مَا نَفَعَ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا خَيْرَ فِي عِلْمٍ لَا يَنْفَعُ وَ لَا يُنْتَفَعُ بِعِلْمٍ لَا يَحِقُّ تَعَلُّمُه‏»
  16. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 510.
  17. حکمت ۴۲۹: « كَفَاكَ مِنْ عَقْلِكَ مَا أَوْضَحَ لَكَ سُبُلَ غَيِّكَ مِنْ رُشْدِك‏»
  18. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 510.
  19. نامه ۳۱: «فَإِنْ أَشْكَلَ عَلَيْكَ شَيْ‏ءٌ مِنْ ذَلِكَ فَاحْمِلْهُ عَلَى جَهَالَتِكَ فَإِنَّكَ أَوَّلُ مَا خُلِقْتَ بِهِ جَاهِلًا ثُمَّ عُلِّمْتَ وَ مَا أَكْثَرَ مَا تَجْهَلُ مِنَ الْأَمْرِ وَ يَتَحَيَّرُ فِيهِ رَأْيُكَ وَ يَضِلُّ فِيهِ بَصَرُكَ ثُمَّ تُبْصِرُهُ بَعْدَ ذَلِك‏»
  20. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 509- 510.
  21. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 510.