←مقدمه
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
[[ابن عباس]] پس از [[علی]]{{ع}} [[دست]] [[بیعت]] به [[امام حسن]]{{ع}} داد و به کارگزاری از سوی وی عازم [[بصره]] شد. [[عبد الله بن عباس]]، همراه [[امام حسین]]{{ع}} در [[قیام کربلا]] [[شرکت]] نکرد. برخی علت این عدم مشارکت را [[نابینا]] بودن وی دانستهاند. او پس از [[قدرت]] یافتن [[عبد الله بن زبیر]] در [[حجاز]] و [[بصره]] و [[عراق]]، با وی [[بیعت]] نکرد. [[بیعت نکردن]] او و [[محمد بن حنفیه]]، بر ابن زبیرْ گران آمد، به آن سان که میخواست آنها را در [[آتش]] بسوزاند. [[ابن عباس]]، دانشمندی است که در [[تفسیر]]، [[حدیث]] و [[فقه]]، [[جایگاه]] بسیار والایی دارد. وی در [[دانش]]، [[شاگرد]] [[علی]]{{ع}} بود و به این شاگردی بسی [[افتخار]] میکرد. [[ابن عباس]] به سال ۶۸ [[هجری]] و در ۷۱ سالگی در تبعیدگاهش [[طائف]]، در حالی که مکرر میگفت: "خدایا! من با [[محمد]] و خاندانش به تو [[تقرب]] میجویم. خدایا! من با [[ولایت]] بزرگمان، [[علی بن ابی طالب]]، به تو [[تقرب]] میجویم"<ref>کفایة الأثر، ص ۲۲.</ref>، [[زندگی]] را بدرود گفت. در [[نقل]] دیگری آمده است که او هنگام [[وفات]] میگفت: "خدایا! من با [[ولایت]] [[علی بن ابی طالب]]، به تو [[تقرب]] میجویم"<ref>فضائل الصحابة، ابن حنبل، ج ۲، ص ۶۶۲، ح ۱۱۲۹.</ref>. خلفای [[بنی عباس]] از [[نسل]] اویند و [[علی]]{{ع}} این نکته را [[پیشگویی]] کرده و [[ابن عباس]] را "[[پدر]] شاهان" خطاب کرده بود<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۸۴۶.</ref> | [[ابن عباس]] پس از [[علی]]{{ع}} [[دست]] [[بیعت]] به [[امام حسن]]{{ع}} داد و به کارگزاری از سوی وی عازم [[بصره]] شد. [[عبد الله بن عباس]]، همراه [[امام حسین]]{{ع}} در [[قیام کربلا]] [[شرکت]] نکرد. برخی علت این عدم مشارکت را [[نابینا]] بودن وی دانستهاند. او پس از [[قدرت]] یافتن [[عبد الله بن زبیر]] در [[حجاز]] و [[بصره]] و [[عراق]]، با وی [[بیعت]] نکرد. [[بیعت نکردن]] او و [[محمد بن حنفیه]]، بر ابن زبیرْ گران آمد، به آن سان که میخواست آنها را در [[آتش]] بسوزاند. [[ابن عباس]]، دانشمندی است که در [[تفسیر]]، [[حدیث]] و [[فقه]]، [[جایگاه]] بسیار والایی دارد. وی در [[دانش]]، [[شاگرد]] [[علی]]{{ع}} بود و به این شاگردی بسی [[افتخار]] میکرد. [[ابن عباس]] به سال ۶۸ [[هجری]] و در ۷۱ سالگی در تبعیدگاهش [[طائف]]، در حالی که مکرر میگفت: "خدایا! من با [[محمد]] و خاندانش به تو [[تقرب]] میجویم. خدایا! من با [[ولایت]] بزرگمان، [[علی بن ابی طالب]]، به تو [[تقرب]] میجویم"<ref>کفایة الأثر، ص ۲۲.</ref>، [[زندگی]] را بدرود گفت. در [[نقل]] دیگری آمده است که او هنگام [[وفات]] میگفت: "خدایا! من با [[ولایت]] [[علی بن ابی طالب]]، به تو [[تقرب]] میجویم"<ref>فضائل الصحابة، ابن حنبل، ج ۲، ص ۶۶۲، ح ۱۱۲۹.</ref>. خلفای [[بنی عباس]] از [[نسل]] اویند و [[علی]]{{ع}} این نکته را [[پیشگویی]] کرده و [[ابن عباس]] را "[[پدر]] شاهان" خطاب کرده بود<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۸۴۶.</ref> | ||
==آیا اتهام خیانت او صحیح است؟== | |||
یکی از نکات مهم در زندگانی [[ابن عباس]]، ماجرای [[بیت المال]] [[بصره]] است. در [[منابع تاریخی]] و [[حدیثی]] مانند: [[تاریخ الطبری (کتاب|)|تاریخ الطبری]]، [[الکامل فی التاریخ (کتاب)|الکامل فی التاریخ]]، [[أنساب الأشراف (کتاب)|أنساب الأشراف]]، [[رجال الکشی (کتاب)|رجال الکشی]]، [[نهج البلاغة]] (بدون یادکردِ نام [[ابن عباس]]) چنگاندازی به [[بیت المال]] [[بصره]] یاد شده است و [[پژوهشگران]]، دیدگاههای گوناگونی در این باره ابراز داشتهاند. | |||
برخی محققان و رجالیان، با توجه به: نا [[استواری]] اسناد این نقلها، بزرگی و جلالت [[شخصیت]] و [[دانش]] و [[فضیلت]] [[ابن عباس]]، پیوند [[استوار]] او با [[علی]]{{ع}} و [[اخلاص]] و شیفتگی او نسبت به آن [[حضرت]]، و نقش [[بنی امیه]] در وارونهسازی چهره [[یاران علی]]{{ع}}، به [[انکار]] آن پرداختهاند. | |||
برخی ضمن اعتراف به پارهای از آنچه آمد، از آن رو که مطلب یاد شده در کتابهای بسیاری آمده است و در همان روزگار نیز [[نقل]] شده و بر ابن عباسْ خُردهگیری شده است، [[نفی]] آن را به سهولت، ممکن ندانستهاند. | |||
برخی ضمن [[پذیرش]] اصل ماجرا و [[تذکر]] [[علی]]{{ع}}، بر این [[باور]] رفتهاند که [[ابن عباس]]، متوجه خطای خود شد و همه یا اکثر [[اموال]] را برگردانْد. چنین گزارشی، از جمله در [[تاریخ]] الیعقوبی آمده است. [[نقل]] [[یعقوبی]]- گو این که منفرد است- ولی میتواند در تحلیل جریان، سودمند افتد. | |||
نکته مهمی که نباید در قضایایی اینگونه فراموش کرد، نقش حادثهآفرینان و گزارشسازان است. [[حسن بن زین الدین]] (م ۱۰۱۱ق)، مشهور به "صاحب معالم"، هوشمندانه نقش [[بنیامیه]] را در ساختن این ماجرا یافته است، و در میان معاصران ما، محققانی چون [[سید جعفر مرتضی عاملی]] بر آن، تأکید کردهاند. اگر بدانیم که [[ابن عباس]] با توجه به [[جایگاه]] بلند و [[شهرت]] [[علمی]] [[انکار]] ناپذیر در آن روزگار تیره، مدافع [[بیباک]] و نستوه [[علی]]{{ع}} و [[آل]] او و منتقد و افشاگر [[حاکمان]] [[بنی امیه]] بوده است، [[فهم]] این دیدگاه، سهل خواهد بود. ضمن آنکه [[ابن عباس]] را [[معصوم]] نمیشماریم و احتمال خطای او را [[نفی]] نمیکنیم، قبول تمام آنچه را درباره این جریان در کتب [[تاریخی]] آمده است، کاری غیر محققانه و دور از [[شخصیت]] [[ابن عباس]] میدانیم. از این رو، [[ابن ابی الحدید]] میگوید: ماجرای این [[نامه]] برای من مشکل شده است. | نکته مهمی که نباید در قضایایی اینگونه فراموش کرد، نقش حادثهآفرینان و گزارشسازان است. [[حسن بن زین الدین]] (م ۱۰۱۱ق)، مشهور به "صاحب معالم"، هوشمندانه نقش [[بنیامیه]] را در ساختن این ماجرا یافته است، و در میان معاصران ما، محققانی چون [[سید جعفر مرتضی عاملی]] بر آن، تأکید کردهاند. اگر بدانیم که [[ابن عباس]] با توجه به [[جایگاه]] بلند و [[شهرت]] [[علمی]] [[انکار]] ناپذیر در آن روزگار تیره، مدافع [[بیباک]] و نستوه [[علی]]{{ع}} و [[آل]] او و منتقد و افشاگر [[حاکمان]] [[بنی امیه]] بوده است، [[فهم]] این دیدگاه، سهل خواهد بود. ضمن آنکه [[ابن عباس]] را [[معصوم]] نمیشماریم و احتمال خطای او را [[نفی]] نمیکنیم، قبول تمام آنچه را درباره این جریان در کتب [[تاریخی]] آمده است، کاری غیر محققانه و دور از [[شخصیت]] [[ابن عباس]] میدانیم. از این رو، [[ابن ابی الحدید]] میگوید: ماجرای این [[نامه]] برای من مشکل شده است. |