نعمان بن عجلان زرقی انصاری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'طی' به 'طی'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'طی' به 'طی')
خط ۲۳: خط ۲۳:


==خلافکاری نعمان و فرار به نزد [[معاویه]]==
==خلافکاری نعمان و فرار به نزد [[معاویه]]==
نعمان سرانجام به [[انحراف]] رفت و موقعی که به [[مقام]] [[فرمانداری بحرین]] [[منصوب]] شد، [[خیال]] کرد [[بیت‌المال]] [[مسلمانان]] از آن اوست لذا هر کس از افراد [[طایفه]] بنی زریق نزد او می‌آمدند، مقداری از [[بیت‌المال]] را به او می‌داد<ref>اسدالغابه، ج۵، ص۲۶.</ref> و مقداری هم برای خودش برمی‌داشت - و مخفی می‌کرد - لذا [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} وقتی از دستبرد او به [[بیت‌المال]] [[آگاه]] شد، [[طی]] نامه‌ای او را ملامت و [[سرزنش]] کرد و برای او چنین نوشت: "اما بعد، کسی که نسبت به [[امانت]] کوتاهی کند، و به [[خیانت]] رغبت و [[تمایل]] نشان دهد و نفس و [[دین]] خود را منزه و [[پاکیزه]] نگرداند او در [[دنیا]] به خود ضرر رسانده و به آنچه بعداً گرفتار آن می‌شود تلخ‌تر و بادوام‌تر و بدتر و طولانی‌تر خواهد بود؛ بنابراین از [[خدا]] به [[ترس]]، همانا تو از قبیله‌ای هستی که دارای [[صلاح]] و [[شایستگی]] هستند، رفتارت طوری باشد که من نسبت به تو [[ظنّ]] و [[گمان]] [[نیکو]] داشته باشم، و به آنچه بدان به من خبر رسیده، اگر راست است برگرد و نظر مرا درباره خودت [[تغییر]] ده، [[خراج]] منطقه‌ات را بررسی کن و برای من [[نامه]] بنویس تا [[رأی]] خود را برایت اعلام کنم، ان شاء [[الله]]."<ref>{{متن حدیث|أما بعد، فإنه من استهان بالأمانة و رغب في الخيانة و لم ننزة (منها) نفسه و دينه، فقد أخل بنفسه في الدنيا، و ما يشفي عليه بعد أمر و أبقی و أطول و أشقی، فخف الله إنك من عشيرة ذات صلاح...}}؛</ref>
نعمان سرانجام به [[انحراف]] رفت و موقعی که به [[مقام]] [[فرمانداری بحرین]] [[منصوب]] شد، [[خیال]] کرد [[بیت‌المال]] [[مسلمانان]] از آن اوست لذا هر کس از افراد [[طایفه]] بنی زریق نزد او می‌آمدند، مقداری از [[بیت‌المال]] را به او می‌داد<ref>اسدالغابه، ج۵، ص۲۶.</ref> و مقداری هم برای خودش برمی‌داشت - و مخفی می‌کرد - لذا [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} وقتی از دستبرد او به [[بیت‌المال]] [[آگاه]] شد، طی نامه‌ای او را ملامت و [[سرزنش]] کرد و برای او چنین نوشت: "اما بعد، کسی که نسبت به [[امانت]] کوتاهی کند، و به [[خیانت]] رغبت و [[تمایل]] نشان دهد و نفس و [[دین]] خود را منزه و [[پاکیزه]] نگرداند او در [[دنیا]] به خود ضرر رسانده و به آنچه بعداً گرفتار آن می‌شود تلخ‌تر و بادوام‌تر و بدتر و طولانی‌تر خواهد بود؛ بنابراین از [[خدا]] به [[ترس]]، همانا تو از قبیله‌ای هستی که دارای [[صلاح]] و [[شایستگی]] هستند، رفتارت طوری باشد که من نسبت به تو [[ظنّ]] و [[گمان]] [[نیکو]] داشته باشم، و به آنچه بدان به من خبر رسیده، اگر راست است برگرد و نظر مرا درباره خودت [[تغییر]] ده، [[خراج]] منطقه‌ات را بررسی کن و برای من [[نامه]] بنویس تا [[رأی]] خود را برایت اعلام کنم، ان شاء [[الله]]."<ref>{{متن حدیث|أما بعد، فإنه من استهان بالأمانة و رغب في الخيانة و لم ننزة (منها) نفسه و دينه، فقد أخل بنفسه في الدنيا، و ما يشفي عليه بعد أمر و أبقی و أطول و أشقی، فخف الله إنك من عشيرة ذات صلاح...}}؛</ref>


وقتی [[نامه]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به دست نعمان رسید و از متن آن [[آگاه]] شد، دانست که [[حضرت]] از [[خیانت]] او به [[بیت‌المال]] [[آگاه]] شده است، - و متأسفانه به جای چاره‌جویی و عذرخواهی و جبران کج‌روی‌ها - از [[بحرین]] فرار کرد و به [[معاویه]] پیوست<ref>ر.ک: تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۰۱.</ref>.
وقتی [[نامه]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به دست نعمان رسید و از متن آن [[آگاه]] شد، دانست که [[حضرت]] از [[خیانت]] او به [[بیت‌المال]] [[آگاه]] شده است، - و متأسفانه به جای چاره‌جویی و عذرخواهی و جبران کج‌روی‌ها - از [[بحرین]] فرار کرد و به [[معاویه]] پیوست<ref>ر.ک: تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۰۱.</ref>.
۲۱۸٬۸۳۷

ویرایش