امکلثوم دختر امام علی در تاریخ اسلامی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۰ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۵۸
، ۲۰ نوامبر ۲۰۲۰جایگزینی متن - 'ابیطالب' به 'ابیطالب'
(←مقدمه) |
جز (جایگزینی متن - 'ابیطالب' به 'ابیطالب') |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
[[ام کلثوم]]<ref>درباره نام و نیز سال تولد این بانوی گرامی اختلافاتی میان تاریخ نویسان و نسبشناسان وجود دارد؛ جهت اطلاع، ر.ک: الارشاد، شیخ مفید؛ الفخری فی انساب الطالبین، قاضی اسماعیل مروزی؛ الطبقات الکبری، ابن سعد؛ الذریة الطاهره، احمد بن حماد؛ المجدی فی انساب الطالبین، علی بن محمد العلوی؛ انساب الاشراف، بلاذری؛ جمهرة انساب العرب، ابن حزم؛ تاریخ الرسل و الامم و الملوک، محمد بن جریر طبری؛ تاریخ الیعقوبی، یعقوبی و....</ref>، دختر [[امام امیرالمؤمنین]] [[علی بن ابیطالب]]{{ع}}، در دامن [[زهرای مرضیه]]{{س}} پیش از [[رحلت پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} و در [[سال ششم هجری]] [[چشم]] به [[جهان]] گشود و دوران [[تربیت]] خود را در [[خانه]] [[وحی]] گذراند<ref>ر.ک: جلد دوم دایرة المعارف.</ref><ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۹.</ref>. | [[ام کلثوم]]<ref>درباره نام و نیز سال تولد این بانوی گرامی اختلافاتی میان تاریخ نویسان و نسبشناسان وجود دارد؛ جهت اطلاع، ر.ک: الارشاد، شیخ مفید؛ الفخری فی انساب الطالبین، قاضی اسماعیل مروزی؛ الطبقات الکبری، ابن سعد؛ الذریة الطاهره، احمد بن حماد؛ المجدی فی انساب الطالبین، علی بن محمد العلوی؛ انساب الاشراف، بلاذری؛ جمهرة انساب العرب، ابن حزم؛ تاریخ الرسل و الامم و الملوک، محمد بن جریر طبری؛ تاریخ الیعقوبی، یعقوبی و....</ref>، دختر [[امام امیرالمؤمنین]] [[علی بن ابیطالب]]{{ع}}، در دامن [[زهرای مرضیه]]{{س}} پیش از [[رحلت پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} و در [[سال ششم هجری]] [[چشم]] به [[جهان]] گشود و دوران [[تربیت]] خود را در [[خانه]] [[وحی]] گذراند<ref>ر.ک: جلد دوم دایرة المعارف.</ref><ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۹.</ref>. | ||
[[ام کلثوم]]، دختر [[امام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]{{ع}}، در دامن [[زهرای مرضیه]]{{س}} پیش از [[رحلت پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} و در [[سال ششم هجری]] [[چشم]] به [[جهان]] گشود و دوران [[تربیت]] خود را در [[خانه]] [[وحی]] گذراند<ref>درباره نام این بانوی گرامی و نیز سال تولد او اختلافاتی میان تاریخنویسان و نسبشناسان وجود دارد؛ جهت اطلاع، ر.ک: الارشاد، شیخ مفید؛ الفخری فی انساب الطالبین، قاضی اسماعیل مروزی؛ الطبقات الکبری، ابن سعد؛ الذریة الطاهره، احمد بن حماد؛ المجدی فی انساب الطالبین، علی بن محمد العلوی؛ انساب الاشراف، بلاذری؛ جمهرة انساب العرب، ابن حزم؛ تاریخ الرسل و الامم و الملوک، محمد بن جریر طبری؛ تاریخ الیعقوبی، یعقوبی و....</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[ امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن | [[ام کلثوم]]، دختر [[امام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]{{ع}}، در دامن [[زهرای مرضیه]]{{س}} پیش از [[رحلت پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} و در [[سال ششم هجری]] [[چشم]] به [[جهان]] گشود و دوران [[تربیت]] خود را در [[خانه]] [[وحی]] گذراند<ref>درباره نام این بانوی گرامی و نیز سال تولد او اختلافاتی میان تاریخنویسان و نسبشناسان وجود دارد؛ جهت اطلاع، ر.ک: الارشاد، شیخ مفید؛ الفخری فی انساب الطالبین، قاضی اسماعیل مروزی؛ الطبقات الکبری، ابن سعد؛ الذریة الطاهره، احمد بن حماد؛ المجدی فی انساب الطالبین، علی بن محمد العلوی؛ انساب الاشراف، بلاذری؛ جمهرة انساب العرب، ابن حزم؛ تاریخ الرسل و الامم و الملوک، محمد بن جریر طبری؛ تاریخ الیعقوبی، یعقوبی و....</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[ امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (مقاله)|مقاله « امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۸۳.</ref> | ||
==[[لقب]] [[امکلثوم]]== | ==[[لقب]] [[امکلثوم]]== | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
[[علی بن عیسی اربلی]] از [[کمال الدین بن طلحه]] [[نقل]] کرده که مؤرخان درباره تعداد [[فرزندان]] [[امام امیرالمؤمنین]] [[علی]]{{ع}} اختلاف نظر دارند. [[فرزندان]] دختر ایشان عبارتند از: [[زینب کبری]]، [[امکلثوم]]، امالحسن، [[رمله]] کبری، [[امهانی]]، [[میمونه]]، [[زینب]] صغری، [[رمله]] صغری و [[امکلثوم]] صغری<ref>کشف الغمه، ابن ابی الفتح اربلی، ج۲، ص۶۸.</ref>. | [[علی بن عیسی اربلی]] از [[کمال الدین بن طلحه]] [[نقل]] کرده که مؤرخان درباره تعداد [[فرزندان]] [[امام امیرالمؤمنین]] [[علی]]{{ع}} اختلاف نظر دارند. [[فرزندان]] دختر ایشان عبارتند از: [[زینب کبری]]، [[امکلثوم]]، امالحسن، [[رمله]] کبری، [[امهانی]]، [[میمونه]]، [[زینب]] صغری، [[رمله]] صغری و [[امکلثوم]] صغری<ref>کشف الغمه، ابن ابی الفتح اربلی، ج۲، ص۶۸.</ref>. | ||
همچنین [[ابن ابی الحدید]] نیز دو تن از [[دختران]] آن [[حضرت]] را با نام [[امکلثوم]] ذکر کرده است<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۹، ص۳۴۲-۳۴۳.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[ امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن | همچنین [[ابن ابی الحدید]] نیز دو تن از [[دختران]] آن [[حضرت]] را با نام [[امکلثوم]] ذکر کرده است<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۹، ص۳۴۲-۳۴۳.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[ امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (مقاله)|مقاله « امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۸۳-۸۴.</ref> | ||
==[[امکلثوم]] در رثای [[مادر]]== | ==[[امکلثوم]] در رثای [[مادر]]== | ||
[[نقل]] شده موقعی که [[حضرت زهرا]]{{س}} از [[دنیا]] رفت، [[مردم]] [[شهر مدینه]] [[عزادار]] شدند؛ [[زنان]] [[بنیهاشم]] همگی در [[خانه]] آن [[حضرت]] جمع شده و [[عزاداری]] پرشوری برپا کردند. مردان، [[خدمت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میآمدند و [[حسنین]]{{عم}} در جلو روی [[حضرت]] نشسته بودند، در این هنگام، [[امکلثوم]]، در حالی که روپوش به صورت افکنده و لباسهایش به [[زمین]] کشیده میشد و با یک چادر تمام [[بدن]] را پوشانده بود، از [[خانه]] بیرون آمد و با صدای بلند ناله کرد و فرمود: "ای جد بزرگوار! ای [[رسول خدا]]! به [[راستی]] امروز چنان تو را از دست دادیم که دیگر [[ملاقات]] و دیداری دست نخواهد داد"<ref>{{متن حدیث|يا أبتاه يا رسول الله الآن حقاًً فقدناك فقداً لا لقاء بعده أبداً}}؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۱۵۱-۱۵۲. این گزارش درست نیست، چرا که شهادت آن حضرت شبانه بوده است. (یوسفی غروی)</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[ امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن | [[نقل]] شده موقعی که [[حضرت زهرا]]{{س}} از [[دنیا]] رفت، [[مردم]] [[شهر مدینه]] [[عزادار]] شدند؛ [[زنان]] [[بنیهاشم]] همگی در [[خانه]] آن [[حضرت]] جمع شده و [[عزاداری]] پرشوری برپا کردند. مردان، [[خدمت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میآمدند و [[حسنین]]{{عم}} در جلو روی [[حضرت]] نشسته بودند، در این هنگام، [[امکلثوم]]، در حالی که روپوش به صورت افکنده و لباسهایش به [[زمین]] کشیده میشد و با یک چادر تمام [[بدن]] را پوشانده بود، از [[خانه]] بیرون آمد و با صدای بلند ناله کرد و فرمود: "ای جد بزرگوار! ای [[رسول خدا]]! به [[راستی]] امروز چنان تو را از دست دادیم که دیگر [[ملاقات]] و دیداری دست نخواهد داد"<ref>{{متن حدیث|يا أبتاه يا رسول الله الآن حقاًً فقدناك فقداً لا لقاء بعده أبداً}}؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۱۵۱-۱۵۲. این گزارش درست نیست، چرا که شهادت آن حضرت شبانه بوده است. (یوسفی غروی)</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[ امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (مقاله)|مقاله « امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۸۴.</ref> | ||
==ماجرای [[ازدواج]] [[امکلثوم]]== | ==ماجرای [[ازدواج]] [[امکلثوم]]== | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
از جمله [[نقل]] شده است، پس از آنکه [[عمر]] درخواست [[ازدواج]] را مطرح کرد، با [[مخالفت]] [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} مواجه شد. وقتی [[مخالفت]] شدید از سوی [[حضرت]] ادامه یافت، [[عمر بن خطاب]] آن [[حضرت]] را به شکلهای گوناگون [[تهدید]] کرد. وقتی [[عمر]]، [[عباس بن عبدالمطلب]] - عموی [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} - را نیز همانند آن [[حضرت]] [[تهدید]] کرد، او واسطه شد و [[علی]]{{ع}} انجام این کار را به [[عباس]] واگذار کرد <ref>موسوعة التاریخ الاسلامی، [[یوسفی غروی]]، ج۴، ص۲۸۰-۲۸۱ و برای توضیح بیشتر، ر.ک: تزویج [[امکلثوم]] من [[عمر]]، سیدعلی میلانی. | از جمله [[نقل]] شده است، پس از آنکه [[عمر]] درخواست [[ازدواج]] را مطرح کرد، با [[مخالفت]] [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} مواجه شد. وقتی [[مخالفت]] شدید از سوی [[حضرت]] ادامه یافت، [[عمر بن خطاب]] آن [[حضرت]] را به شکلهای گوناگون [[تهدید]] کرد. وقتی [[عمر]]، [[عباس بن عبدالمطلب]] - عموی [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} - را نیز همانند آن [[حضرت]] [[تهدید]] کرد، او واسطه شد و [[علی]]{{ع}} انجام این کار را به [[عباس]] واگذار کرد <ref>موسوعة التاریخ الاسلامی، [[یوسفی غروی]]، ج۴، ص۲۸۰-۲۸۱ و برای توضیح بیشتر، ر.ک: تزویج [[امکلثوم]] من [[عمر]]، سیدعلی میلانی. | ||
باید توجه داشت که اگر [[امکلثوم]] در [[سال ششم هجری]] به [[دنیا]] آمده باشد و ماجرای درخواست [[ازدواج]] [[عمر بن خطاب]]، بنا به [[نقل]] [[یعقوبی]]، در سال هفدهم [[هجری]] صورت گرفته باشد، [[امکلثوم]] در سن حدود ده سالگی و [[عمر بن خطاب]] در سن بیش از پنجاه و هفت سالگی بودهاند.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[ امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن | باید توجه داشت که اگر [[امکلثوم]] در [[سال ششم هجری]] به [[دنیا]] آمده باشد و ماجرای درخواست [[ازدواج]] [[عمر بن خطاب]]، بنا به [[نقل]] [[یعقوبی]]، در سال هفدهم [[هجری]] صورت گرفته باشد، [[امکلثوم]] در سن حدود ده سالگی و [[عمر بن خطاب]] در سن بیش از پنجاه و هفت سالگی بودهاند.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[ امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (مقاله)|مقاله « امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۸۴-۸۶.</ref> | ||
==[[امکلثوم]] و [[دفاع از حریم ولایت]]== | ==[[امکلثوم]] و [[دفاع از حریم ولایت]]== | ||
پس از [[قتل عثمان]]، وقتی همه [[مسلمانان]] حاضر در [[مدینه]] که از نقاط مهم [[کشور اسلامی]] آن [[روزگار]] - ظاهرا به غیر از [[شام]] - در [[مدینه]] گرد آمده بودند، با [[علی بن | پس از [[قتل عثمان]]، وقتی همه [[مسلمانان]] حاضر در [[مدینه]] که از نقاط مهم [[کشور اسلامی]] آن [[روزگار]] - ظاهرا به غیر از [[شام]] - در [[مدینه]] گرد آمده بودند، با [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} به عنوان [[خلیفه]] [[بیعت]] کردند، عدهای [[بیعت]] خود را شکستند؛ از جمله آنها [[طلحه]] و [[زبیر]]، از [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} بودند. آن [[حضرت]] تقاضای آن دو نفر را جهت واگذاری [[فرمانروایی]] [[بصره]] و [[کوفه]] به آنها نپذیرفت، آن دو به [[همراهی]] [[ام المؤمنین]]، [[عایشه]] - که به [[دستور]] [[خداوند متعال]] در [[سوره احزاب]]، نباید از [[خانه]] خارج میشد - [[جنگی]] را بر [[امام امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[تحمیل]] کردند که به [[جنگ]] [[ناکثین]] ([[پیمان]] شکنان) و [[جنگ جمل]] معروف شد. [[عایشه]] در هنگام حرکت خود به سمت [[بصره]] گزارش حرکت خود و اتفاقات پیش آمده را با نامههایی به عدهای از اشخاص خبر میداد؛ از جمله او نامهای به [[حفصه]]، [[یار]] دیرین خود نوشت. وقتی [[نامه]] به دست ست [[حفصه]] رسید، او بسیار خوشحال شد و [[کودکان]] و [[جوانان]] قبیلههای [[بنی تیم]] و عدی را جمع کرده، [[دستور]] داد تا با دف ابراز [[شادی]] کنند. | ||
وقتی خبر [[شادمانی]] ایشان به [[ام سلمه]]، [[همسر گرامی پیامبر]]{{صل}} رسید، گریان شده و خواست از [[خانه]] بیرون رود و آنها را به سبب این [[کار ناپسند]] [[سرزنش]] کند. [[ام کلثوم]] که نزد آن بانوی گرانقدر بود، اجازه خواست و گفت: "من این کار را انجام خواهم داد". | وقتی خبر [[شادمانی]] ایشان به [[ام سلمه]]، [[همسر گرامی پیامبر]]{{صل}} رسید، گریان شده و خواست از [[خانه]] بیرون رود و آنها را به سبب این [[کار ناپسند]] [[سرزنش]] کند. [[ام کلثوم]] که نزد آن بانوی گرانقدر بود، اجازه خواست و گفت: "من این کار را انجام خواهم داد". | ||
وقتی [[امکلثوم]] وارد مجلس ایشان شد و آن صحنه را [[مشاهده]] کرد، رو به [[حفصه]] نموده، فرمود: اگر شما درباره [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} چنین جفایی میکنید بدانید که یادمان نرفته پیش از این درباره [[برادر]] او یعنی [[رسول خدا]]{{صل}} نیز چنین کردید و [[خداوند]] در [[سوره تحریم]] {{متن قرآن|وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ}}<ref>«و آنگاه که پیامبر به یکی از همسرانش سخنی را، نهانی گفت و چون او آن را (به همسر دیگر) خبر داد و خداوند پیامبر را از آن آگاه کرد وی بخشی از آن را (به همسران خود) گفت و در (گفتن) بخشی دیگر خودداری ورزید، پس هنگامی که (پیامبر) آن (همسر رازگشا) را از این (امر) باخبر ساخت (همسر) گفت: چه کسی تو را از این (رازگشایی من) آگاه کرد؟ (پیامبر) گفت: خداوند دانای آگاه مرا با خبر ساخت. اگر شما دو زن به درگاه خداوند توبه کنید (بسی شایسته است) چرا که به راستی دلتان برگشته است و اگر از هم در برابر پیامبر پشتیبانی کنید بیگمان خداوند و جبرئیل و (آن) مؤمن شایسته ، یار اویند و فرشتگان هم پس از آن پشتیبان ویاند» سوره تحریم، آیه ۳-۴.</ref> درباره آن هشدار داد و با شما برخورد کرد". پس [[حفصه]] خجالت زده شده و عذرخواهی کرد <ref>موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۴، ص۵۵۰-۵۵۲. امکلثوم قبل از این ماجرا از دنیا رفته بود، پس نظر درست این است که این زن، زینب کبری بوده ولی چون امکلثوم شناخته شدهتر بود لذا نام او برده شده است. (یوسفی غروی)</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[ امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن | وقتی [[امکلثوم]] وارد مجلس ایشان شد و آن صحنه را [[مشاهده]] کرد، رو به [[حفصه]] نموده، فرمود: اگر شما درباره [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} چنین جفایی میکنید بدانید که یادمان نرفته پیش از این درباره [[برادر]] او یعنی [[رسول خدا]]{{صل}} نیز چنین کردید و [[خداوند]] در [[سوره تحریم]] {{متن قرآن|وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ}}<ref>«و آنگاه که پیامبر به یکی از همسرانش سخنی را، نهانی گفت و چون او آن را (به همسر دیگر) خبر داد و خداوند پیامبر را از آن آگاه کرد وی بخشی از آن را (به همسران خود) گفت و در (گفتن) بخشی دیگر خودداری ورزید، پس هنگامی که (پیامبر) آن (همسر رازگشا) را از این (امر) باخبر ساخت (همسر) گفت: چه کسی تو را از این (رازگشایی من) آگاه کرد؟ (پیامبر) گفت: خداوند دانای آگاه مرا با خبر ساخت. اگر شما دو زن به درگاه خداوند توبه کنید (بسی شایسته است) چرا که به راستی دلتان برگشته است و اگر از هم در برابر پیامبر پشتیبانی کنید بیگمان خداوند و جبرئیل و (آن) مؤمن شایسته ، یار اویند و فرشتگان هم پس از آن پشتیبان ویاند» سوره تحریم، آیه ۳-۴.</ref> درباره آن هشدار داد و با شما برخورد کرد". پس [[حفصه]] خجالت زده شده و عذرخواهی کرد <ref>موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۴، ص۵۵۰-۵۵۲. امکلثوم قبل از این ماجرا از دنیا رفته بود، پس نظر درست این است که این زن، زینب کبری بوده ولی چون امکلثوم شناخته شدهتر بود لذا نام او برده شده است. (یوسفی غروی)</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[ امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (مقاله)|مقاله « امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۸۶-۸۷.</ref> | ||
==[[امکلثوم]] و [[شهادت]] [[پدر]]== | ==[[امکلثوم]] و [[شهادت]] [[پدر]]== | ||
[[ابوحمزه ثمالی]] از [[ابو اسحق السبیعی]] و او از [[عمرو بن الحمق]] [[نقل]] میکند که قبل از [[شهادت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نزد او رفتم، دیدم روی زخم سرش را گشوده است، گفتم: با [[امیرالمؤمنین]]! این زخم چیزی نیست و خطری ندارد، [[حضرت علی]]{{ع}} فرمود: "عمرو! به [[خدا]] قسم الان از شما جدا میشوم"، من گریستم. پس [[امکلثوم]] که در کنار بستر [[پدر]] [[ایستاده]] بود، گریان شد، [[امام]]{{ع}} به او فرمود: "دخترم چرا [[گریه]] میکنی؟" او گفت: "چگونه نگریم با آنکه میفرمایید الان از شما جدا میشوم!" [[حضرت]] فرمود: "دخترم [[گریه]] مکن، زیرا اگر میدیدی آنچه پدرت میبیند [[گریه]] نمیکردی". | [[ابوحمزه ثمالی]] از [[ابو اسحق السبیعی]] و او از [[عمرو بن الحمق]] [[نقل]] میکند که قبل از [[شهادت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نزد او رفتم، دیدم روی زخم سرش را گشوده است، گفتم: با [[امیرالمؤمنین]]! این زخم چیزی نیست و خطری ندارد، [[حضرت علی]]{{ع}} فرمود: "عمرو! به [[خدا]] قسم الان از شما جدا میشوم"، من گریستم. پس [[امکلثوم]] که در کنار بستر [[پدر]] [[ایستاده]] بود، گریان شد، [[امام]]{{ع}} به او فرمود: "دخترم چرا [[گریه]] میکنی؟" او گفت: "چگونه نگریم با آنکه میفرمایید الان از شما جدا میشوم!" [[حضرت]] فرمود: "دخترم [[گریه]] مکن، زیرا اگر میدیدی آنچه پدرت میبیند [[گریه]] نمیکردی". | ||
من گفتم: یا [[امیرالمؤمنین]]! چه میبینید؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: "ملائکه [[آسمان]] و [[انبیاء]] را میبینم که پشت سر هم [[ایستاده]] و در [[انتظار]] من هستند؛ این برادرم [[رسول خدا]]{{صل}} است که در کنار من نشسته و میفرماید: " بشتاب که آنچه در پیش داری بهتر از آن است که در آن به سر میبری". هنوز از نزد [[حضرت]] نرفته بودم که [[حضرت]] به [[شهادت]] رسید<ref>الخرائج و الجرائح، قطب راوندی، ج۱، ص۱۷۸-۱۷۹. امکلثوم قبل از این ماجرا از دنیا رفته بود پس نظر درست این است که این زن، زینب کبری بوده ولی چون امکلثوم شناخته شدهتر بود لذا نام او برده شده است. (یوسفی غروی)</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[ امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن | من گفتم: یا [[امیرالمؤمنین]]! چه میبینید؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: "ملائکه [[آسمان]] و [[انبیاء]] را میبینم که پشت سر هم [[ایستاده]] و در [[انتظار]] من هستند؛ این برادرم [[رسول خدا]]{{صل}} است که در کنار من نشسته و میفرماید: " بشتاب که آنچه در پیش داری بهتر از آن است که در آن به سر میبری". هنوز از نزد [[حضرت]] نرفته بودم که [[حضرت]] به [[شهادت]] رسید<ref>الخرائج و الجرائح، قطب راوندی، ج۱، ص۱۷۸-۱۷۹. امکلثوم قبل از این ماجرا از دنیا رفته بود پس نظر درست این است که این زن، زینب کبری بوده ولی چون امکلثوم شناخته شدهتر بود لذا نام او برده شده است. (یوسفی غروی)</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[ امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (مقاله)|مقاله « امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۸۷-۸۸.</ref> | ||
==[[امکلثوم]] و [[تشیع]] جنازه [[پدر]]== | ==[[امکلثوم]] و [[تشیع]] جنازه [[پدر]]== | ||
درباره حضور [[امکلثوم]] در [[تشییع جنازه]] [[علی]]{{ع}} [[اختلاف]] نظرهایی وجود دارد و درباره این که آیا [[ام کلثوم]] حاضر در [[کوفه]] به هنگام [[شهادت]] آن [[حضرت]]، [[زینب]] کبری بوده یا فرزند دیگر آن [[حضرت]] به نام [[امکلثوم]]، میان [[تاریخ]] نویسان [[اختلاف]] وجود دارد. آنچه درستتر به نظر میرسد آن است که [[امکلثوم]]، همان [[زینب کبری]] میباشد و در [[تشییع جنازه]] حضور نداشته است<ref>موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۵، ص۴۱۳-۴۳۱.</ref>.<ref>برخی از منابع ماجرای آخرین ملاقات آن حضرت با فرزندان خویش و ماجرای دفن آن حضرت را چنین نقل کردهاند: امکلثوم میگوید: آخرین ملاقات پدرم با فرزندانش موقعی بود که اینگونه وصیت فرمود: "هرگاه از دنیا رفتم مرا غسل دهید، سپس بدن مرا با آن برد یمنی که پیغمبر{{صل}} و زهرا{{س}} را خشکانیدم، خشک کنید و مرا حنوط کنید و در تابوت قرار دهید. سپس منتظر باشید تا جلو تابوت حرکت کند و شما عقب تابوت را حرکت دهید". بدن را تشییع میکردیم تا به "غری" رسیدیم، جلو تابوت به طرف زمین سرازیر شد، پس امام حسن و امام حسین{{عم}} تابوت را به زمین نهادند و حسن{{ع}} کلنگ به دست گرفت و به زمین زد، قبری آماده ظاهر شد و درون آن لوحی بود که با خط سریانی در دو سطر روی آن نوشته بود: "بسم الله الرحمن الرحیم؛ این، قبری است که نوح پیامبر، هفتصد سال قبل از طوفان برای امیرالمؤمنین{{ع}}، وصی پیامبر خاتم{{صل}} ساخته است". پدرم را در قبر نهاده و لوح را روی آن قرار دادیم، پس از مدتی که لوح برداشته شد، اثری از بدن پدر در قبر ندیدیم و ندانستیم که به زمین فرو رفته یا به آسمان بالا رفته است؛ در این میان آوازی شنیده شد که به ما تسلیت میگفت. (الدر النظیم، ابن حاتم عاملی، ص۴۲۰-۴۲۱)</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[ امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن | درباره حضور [[امکلثوم]] در [[تشییع جنازه]] [[علی]]{{ع}} [[اختلاف]] نظرهایی وجود دارد و درباره این که آیا [[ام کلثوم]] حاضر در [[کوفه]] به هنگام [[شهادت]] آن [[حضرت]]، [[زینب]] کبری بوده یا فرزند دیگر آن [[حضرت]] به نام [[امکلثوم]]، میان [[تاریخ]] نویسان [[اختلاف]] وجود دارد. آنچه درستتر به نظر میرسد آن است که [[امکلثوم]]، همان [[زینب کبری]] میباشد و در [[تشییع جنازه]] حضور نداشته است<ref>موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۵، ص۴۱۳-۴۳۱.</ref>.<ref>برخی از منابع ماجرای آخرین ملاقات آن حضرت با فرزندان خویش و ماجرای دفن آن حضرت را چنین نقل کردهاند: امکلثوم میگوید: آخرین ملاقات پدرم با فرزندانش موقعی بود که اینگونه وصیت فرمود: "هرگاه از دنیا رفتم مرا غسل دهید، سپس بدن مرا با آن برد یمنی که پیغمبر{{صل}} و زهرا{{س}} را خشکانیدم، خشک کنید و مرا حنوط کنید و در تابوت قرار دهید. سپس منتظر باشید تا جلو تابوت حرکت کند و شما عقب تابوت را حرکت دهید". بدن را تشییع میکردیم تا به "غری" رسیدیم، جلو تابوت به طرف زمین سرازیر شد، پس امام حسن و امام حسین{{عم}} تابوت را به زمین نهادند و حسن{{ع}} کلنگ به دست گرفت و به زمین زد، قبری آماده ظاهر شد و درون آن لوحی بود که با خط سریانی در دو سطر روی آن نوشته بود: "بسم الله الرحمن الرحیم؛ این، قبری است که نوح پیامبر، هفتصد سال قبل از طوفان برای امیرالمؤمنین{{ع}}، وصی پیامبر خاتم{{صل}} ساخته است". پدرم را در قبر نهاده و لوح را روی آن قرار دادیم، پس از مدتی که لوح برداشته شد، اثری از بدن پدر در قبر ندیدیم و ندانستیم که به زمین فرو رفته یا به آسمان بالا رفته است؛ در این میان آوازی شنیده شد که به ما تسلیت میگفت. (الدر النظیم، ابن حاتم عاملی، ص۴۲۰-۴۲۱)</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[ امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (مقاله)|مقاله « امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۸۸.</ref> | ||
==[[امکلثوم]] در [[کربلا]]== | ==[[امکلثوم]] در [[کربلا]]== | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
برخی از نویسندگان در این باره که [[امکلثوم]] همان [[دختر امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[فاطمه زهرا]]{{س}} باشد به تردید افتاده و عدهای نیز آن را [[انکار]] کردهاند. این گروه به روایتی که [[محدث]] خبیر، مرحوم [[شیخ حر عاملی]] از کتاب خلاف [[شیخ الطایفه]] که ایشان از [[عمار یاسر]] [[نقل]] کرده است، استناد کردهاند. از آن [[روایت]] فهمیده میشود که [[ام کلثوم]] و فرزندش [[زید]]، در حالی که [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} نیز حضور داشتند، با هم از [[دنیا]] رفتهاند<ref>وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج۳، ص۱۲۸.</ref>، و لذا نمیتوان [[تصور]] کرد که ایشان در [[سفر]] [[کربلا]] همراه [[امام حسین]]{{ع}} و یا در [[کوفه]] و [[شام]] با [[اسرا]] بوده باشند<ref>برای توضیح بیشتر، ر.ک: تزویج امکلثوم من عمر، سیدعلی میلانی.</ref>. | برخی از نویسندگان در این باره که [[امکلثوم]] همان [[دختر امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[فاطمه زهرا]]{{س}} باشد به تردید افتاده و عدهای نیز آن را [[انکار]] کردهاند. این گروه به روایتی که [[محدث]] خبیر، مرحوم [[شیخ حر عاملی]] از کتاب خلاف [[شیخ الطایفه]] که ایشان از [[عمار یاسر]] [[نقل]] کرده است، استناد کردهاند. از آن [[روایت]] فهمیده میشود که [[ام کلثوم]] و فرزندش [[زید]]، در حالی که [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} نیز حضور داشتند، با هم از [[دنیا]] رفتهاند<ref>وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج۳، ص۱۲۸.</ref>، و لذا نمیتوان [[تصور]] کرد که ایشان در [[سفر]] [[کربلا]] همراه [[امام حسین]]{{ع}} و یا در [[کوفه]] و [[شام]] با [[اسرا]] بوده باشند<ref>برای توضیح بیشتر، ر.ک: تزویج امکلثوم من عمر، سیدعلی میلانی.</ref>. | ||
این عده گفتهاند: [[امکلثوم]]، دختر [[امام علی]]{{ع}}، در [[کربلا]] بوده ولی نه آن [[امکلثوم]] کبری که فرزند [[حضرت زهرا]]{{س}} است بلکه او دختر دیگری از سایر [[همسران]] آن [[حضرت]] میباشد. با دقت در [[احادیث]] [[نقل]] شده و نیز آنچه در کتب [[تاریخ]] [[ثبت]] شده است بعضی از محققین خلاف نظریه مذکور را ارائه کرده و [[امکلثوم]] حاضر در [[کربلا]] و همراه [[اسرا]] را همان فرزند [[حضرت]] زهرای [[مرضیه]]{{س}} میدانند.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[ امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن | این عده گفتهاند: [[امکلثوم]]، دختر [[امام علی]]{{ع}}، در [[کربلا]] بوده ولی نه آن [[امکلثوم]] کبری که فرزند [[حضرت زهرا]]{{س}} است بلکه او دختر دیگری از سایر [[همسران]] آن [[حضرت]] میباشد. با دقت در [[احادیث]] [[نقل]] شده و نیز آنچه در کتب [[تاریخ]] [[ثبت]] شده است بعضی از محققین خلاف نظریه مذکور را ارائه کرده و [[امکلثوم]] حاضر در [[کربلا]] و همراه [[اسرا]] را همان فرزند [[حضرت]] زهرای [[مرضیه]]{{س}} میدانند.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[ امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (مقاله)|مقاله « امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۸۸-۸۹.</ref> | ||
==[[امکلثوم]] و صیانت از [[حریم]] [[حیا]] و [[عفت]]== | ==[[امکلثوم]] و صیانت از [[حریم]] [[حیا]] و [[عفت]]== | ||
وقتی کاروان [[اسرا]] به همراه سرهای [[مبارک]] [[شهدای کربلا]] در آستانه ورود به [[شام]] قرار گرفتند، [[امکلثوم]] برای [[حفظ]] [[حیا]] و [[حرمت]] [[بانوان]] نزد [[مسئول]] حمل کاروان [[اسرا]] و [[سرهای شهدا]] آمد و به او فرمود: "برای اینکه [[مردم]] [[شام]] به [[حرم]] [[پیامبر]]{{صل}} نگاه نکنند [[سرهای شهدا]] را از در دیگری وارد [[شهر]] کنند و کاروان [[اسرا]] را از در دیگر تا [[مردم]]، مشغول تماشای سرها شوند و کمتر چشم نامحرم به [[بانوان]] کاروان بیفتد. البته مسؤول کاروان این درخواست آن بانوی داغدار را نپذیرفت<ref>مقتل الحسین، مقرم، ص۴۷۷.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[ امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن | وقتی کاروان [[اسرا]] به همراه سرهای [[مبارک]] [[شهدای کربلا]] در آستانه ورود به [[شام]] قرار گرفتند، [[امکلثوم]] برای [[حفظ]] [[حیا]] و [[حرمت]] [[بانوان]] نزد [[مسئول]] حمل کاروان [[اسرا]] و [[سرهای شهدا]] آمد و به او فرمود: "برای اینکه [[مردم]] [[شام]] به [[حرم]] [[پیامبر]]{{صل}} نگاه نکنند [[سرهای شهدا]] را از در دیگری وارد [[شهر]] کنند و کاروان [[اسرا]] را از در دیگر تا [[مردم]]، مشغول تماشای سرها شوند و کمتر چشم نامحرم به [[بانوان]] کاروان بیفتد. البته مسؤول کاروان این درخواست آن بانوی داغدار را نپذیرفت<ref>مقتل الحسین، مقرم، ص۴۷۷.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[ امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (مقاله)|مقاله « امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۸۹.</ref> | ||
==[[وفات]] و محل [[دفن]] [[امکلثوم]]== | ==[[وفات]] و محل [[دفن]] [[امکلثوم]]== | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
گروهی دیگر، [[رحلت]] این بانوی بزرگ را در [[زمان]] [[عثمان]] و محل [[دفن]] او را [[قبرستان بقیع]] میدانند <ref>موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۵، ص۴۱۳ (پاورقی).</ref> و گروهی دیگر [[رحلت]] او را در [[زمان]] [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} و محل [[دفن]] ایشان را در [[قبرستان بقیع]] دانستهاند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۶۴-۴۶۵؛ العلل، احمد بن حنبل، ج۱، ص۱۴۰-۱۴۱؛ ذخائر العقبی، طبری، ص۱۷۱.</ref>. | گروهی دیگر، [[رحلت]] این بانوی بزرگ را در [[زمان]] [[عثمان]] و محل [[دفن]] او را [[قبرستان بقیع]] میدانند <ref>موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۵، ص۴۱۳ (پاورقی).</ref> و گروهی دیگر [[رحلت]] او را در [[زمان]] [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} و محل [[دفن]] ایشان را در [[قبرستان بقیع]] دانستهاند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۶۴-۴۶۵؛ العلل، احمد بن حنبل، ج۱، ص۱۴۰-۱۴۱؛ ذخائر العقبی، طبری، ص۱۷۱.</ref>. | ||
گروه دیگری محل [[دفن]] آن بانوی بزرگ را [[دمشق]] ذکر کردهاند و به همین نام، قبری در [[قبرستان]] [[باب الصغیر]] [[شهر]] [[دمشق]] کنار [[مرقد]] [[حضرت]] سکینه، دختر [[امام حسین]]{{ع}} وجود دارد و برخی نیز محل [[دفن]] ایشان را روستای راویه - [[زینبیه]] فعلی - در [[دمشق]] میدانند<ref>اعیان الشیعه و دائرة المعارف الاسلامیة الشیعیة، امین عاملی و زیارات الشام، ابن جورانی.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[ امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن | گروه دیگری محل [[دفن]] آن بانوی بزرگ را [[دمشق]] ذکر کردهاند و به همین نام، قبری در [[قبرستان]] [[باب الصغیر]] [[شهر]] [[دمشق]] کنار [[مرقد]] [[حضرت]] سکینه، دختر [[امام حسین]]{{ع}} وجود دارد و برخی نیز محل [[دفن]] ایشان را روستای راویه - [[زینبیه]] فعلی - در [[دمشق]] میدانند<ref>اعیان الشیعه و دائرة المعارف الاسلامیة الشیعیة، امین عاملی و زیارات الشام، ابن جورانی.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[ امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (مقاله)|مقاله « امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۹۰.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* [[پرونده:1100352.jpg|22px]] [[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[امکلثوم دختر امام علی بن | * [[پرونده:1100352.jpg|22px]] [[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[امکلثوم دختر امام علی بن ابیطالب (مقاله)|مقاله «امکلثوم دختر امام علی بن ابیطالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲''']] | ||
==پانویس== | ==پانویس== |