جز
جایگزینی متن - 'شرکت' به 'شرکت'
جز (جایگزینی متن - 'ابیطالب' به 'ابیطالب') |
جز (جایگزینی متن - 'شرکت' به 'شرکت') |
||
خط ۲۳۱: | خط ۲۳۱: | ||
==سخن مرحوم [[آقا بزرگ طهرانی]] درباره [[ابن غضائری]]== | ==سخن مرحوم [[آقا بزرگ طهرانی]] درباره [[ابن غضائری]]== | ||
*بیشتر کسانی که امروزه نیز درباره [[سلیم بن قیس هلالی]] و کتابش [[شبهه]] میکنند، مطلب خود را به [[کتاب رجال]] [[ابن غضائری]] منسوب میکنند، [[آقا بزرگ طهرانی]] در این باره چنین مینویسد: شیخ [[ابوالحسین احمد بن ابی عبدالله الحسین بن عبیدالله]]، مشهور به [[ابن الغضائری]]، در [[رجال]] دو کتاب تألیف کرده است که هر دو از دست رفتهاند: فهرس المصنفات و دیگری، فهرس الأصول. [[شیخ طوسی]] در اول کتاب الفهرست<ref>الفهرست (طق)، ص۱- ۲.</ref> مینویسد: ما دیدهایم که عدهای از شیوخ [[طائفه]] ما از [[اصحاب]] [[حدیث]] به فهرست دو [[کتاب عمل]] میکردند و من یکی از ایشان را نیافتم که آن را از او بگیرم مگر آنچه نزد [[ابوالحسین احمد بن الحسین بن عبدالله]]، [[رحمة]] [[الله]]، بود که درباره آن کار میکرد، با دو عنوان: یکی در مصنفات و دیگری در اصول. آنها را به دست آورده بود با مبلغی که توانش را داشت. از این دو کتاب هیچ یک از [[اصحاب]] ما نسخه برداری نکرد و وقتی وی از [[دنیا]] رفت، بعضی از ورثه او عمداً این دو کتاب و دیگر کتابها را از بین بردند.... | *بیشتر کسانی که امروزه نیز درباره [[سلیم بن قیس هلالی]] و کتابش [[شبهه]] میکنند، مطلب خود را به [[کتاب رجال]] [[ابن غضائری]] منسوب میکنند، [[آقا بزرگ طهرانی]] در این باره چنین مینویسد: شیخ [[ابوالحسین احمد بن ابی عبدالله الحسین بن عبیدالله]]، مشهور به [[ابن الغضائری]]، در [[رجال]] دو کتاب تألیف کرده است که هر دو از دست رفتهاند: فهرس المصنفات و دیگری، فهرس الأصول. [[شیخ طوسی]] در اول کتاب الفهرست<ref>الفهرست (طق)، ص۱- ۲.</ref> مینویسد: ما دیدهایم که عدهای از شیوخ [[طائفه]] ما از [[اصحاب]] [[حدیث]] به فهرست دو [[کتاب عمل]] میکردند و من یکی از ایشان را نیافتم که آن را از او بگیرم مگر آنچه نزد [[ابوالحسین احمد بن الحسین بن عبدالله]]، [[رحمة]] [[الله]]، بود که درباره آن کار میکرد، با دو عنوان: یکی در مصنفات و دیگری در اصول. آنها را به دست آورده بود با مبلغی که توانش را داشت. از این دو کتاب هیچ یک از [[اصحاب]] ما نسخه برداری نکرد و وقتی وی از [[دنیا]] رفت، بعضی از ورثه او عمداً این دو کتاب و دیگر کتابها را از بین بردند.... | ||
*لذا [[شیخ طوسی]] کتاب "الفهرست" را نوشت و جمیع مصنفات و اصول را در آن کرد تا چنین مسئلهای درباره تراجم تکرار نشود. و ظاهراً وی تألیف دیگری نداشته است، و گرنه [[شیخ طوسی]] از آن یاد میکرد. اما آنچه [[نجاشی]] از این مؤلف [[نقل]] کرده، همان حکایتی است که از وی شنیده است، مثل [[تاریخ]] [[وفات]] [[ابی عبدالله برقی]]؛ زیرا وی مصاحب او و از [[نزدیکان]] او بوده و با [[شیخ طوسی]] در درس پدرش، [[حسین بن غضائری]] که در سال ۴۱۱ [[هجری]] از [[دنیا]] رفته، | *لذا [[شیخ طوسی]] کتاب "الفهرست" را نوشت و جمیع مصنفات و اصول را در آن کرد تا چنین مسئلهای درباره تراجم تکرار نشود. و ظاهراً وی تألیف دیگری نداشته است، و گرنه [[شیخ طوسی]] از آن یاد میکرد. اما آنچه [[نجاشی]] از این مؤلف [[نقل]] کرده، همان حکایتی است که از وی شنیده است، مثل [[تاریخ]] [[وفات]] [[ابی عبدالله برقی]]؛ زیرا وی مصاحب او و از [[نزدیکان]] او بوده و با [[شیخ طوسی]] در درس پدرش، [[حسین بن غضائری]] که در سال ۴۱۱ [[هجری]] از [[دنیا]] رفته، شرکت میکرده، بلکه یکی از [[شاگردان]] وی بوده؛ چنانکه [[شاگرد]] پدرش هم بوده است. چنانکه از کتاب [[نجاشی]] در شرح حال [[علی بن محمد بن شیران]] پیداست، او در آنجا تصریح میکند، با این شیران نزد [[ابی الحسین احمد]] حاضر بوده و بسیار بعید است که او کتاب دیگری داشته است که از مصاحب و [[شاگرد]] پدرش مخفی مانده باشد. خلاصه اینکه، شیخ [[ابوالحسین احمد]] از شیوخ [[طایفه]] بوده و دو کتاب در [[رجال]] و کتابهای دیگری داشته است که بعد از مرگش و قبل از نسخه برداری از آنها از بین رفتهاند<ref>الذریعه، ج۱۰، ص۸۸.</ref>. | ||
*او در جای دیگری مینویسد: از این کتاب به کتاب الضعفاء نیز تعبیر شده است. ما گفتیم که از این اثر قبل از عصر [[سید ابن طاوس]] اثری ندیدیم. [[سید]] در اواسط [[قرن هفتم]] این کتاب را که منسوب به غضائری است، یافته است؛ بدون سماع یا [[روایت]] یا اجازه هیچ یک از مشایخش. پس، مقالاتش را در کتاب رجالش که "حل الاشکال فی تراجم الرجال" نام دارد، آورده و سپس آنچه از اصول اربعه رجالی را که به طریقی به مشایخش وصل میشده، [[نقل]] و بعد تصریح کرده است که آنچه در آن کتاب یافت شده، از عهده او خارج است و کتابش در بر گیرنده نکاتی بوده که درباره مترجم گفته شده است و آشکار میشود که ایشان کتاب ممدوحین درباره وی را نیافته، و گرنه آن را نیز [[نقل]] میکرده است. سپس دو [[شاگرد]] [[سید]]، یعنی [[علامه حلی]] و [[ابن داود]] به [[پیروی]] از استادشان آنچه را که استادشان در کتابش "حل الاشکال" آورده است، در دو کتابشان "الخلاصة" و "الرجال" درج کردهاند و [[ابن داود]] در آخر شرح حال استادش تصریح کرده که اکثر فوائد کتابش، "الرجال " از اشارات استادش و تحقیقات او بوده است؛ گرچه [[علامه]] به این مطلب تصریح نکرده، ولی ظاهر حال، [[گواه]] آن است. در دو مورد از مطالب کتاب الخلاصه با قول [[ابن غضائری]] در دو کتابش، [[اختلاف]] هست و این، نشان میدهد که او از استادش شنیده به دیدن این دو کتاب، تصریح نکرده است. خلاصه اینکه، معلوم نیست بر کتاب ضعفایی که نزد [[ابن طاووس]] بوده، بعد از وی چه گذشته است تا اینکه [[مولی]] [[عبدالله شوشتری]] از نسخه "حل الاشکال" که با مقالات منسوب به غضائری آمیخته بوده، مطالب را استخراج و آنها را به صورت مستقل تدوین کرده و آن را در دیباجه کتاب آورده است و قهپائی، [[شاگرد]] [[مولی]] [[عبدالله]] آن مطالب را در انتهای کتاب تراجمش، "مجمع الرجال " و دیباجه آن را نیز عیناً در کتابش آورده که به خط خودش نزد من موجود است. | *او در جای دیگری مینویسد: از این کتاب به کتاب الضعفاء نیز تعبیر شده است. ما گفتیم که از این اثر قبل از عصر [[سید ابن طاوس]] اثری ندیدیم. [[سید]] در اواسط [[قرن هفتم]] این کتاب را که منسوب به غضائری است، یافته است؛ بدون سماع یا [[روایت]] یا اجازه هیچ یک از مشایخش. پس، مقالاتش را در کتاب رجالش که "حل الاشکال فی تراجم الرجال" نام دارد، آورده و سپس آنچه از اصول اربعه رجالی را که به طریقی به مشایخش وصل میشده، [[نقل]] و بعد تصریح کرده است که آنچه در آن کتاب یافت شده، از عهده او خارج است و کتابش در بر گیرنده نکاتی بوده که درباره مترجم گفته شده است و آشکار میشود که ایشان کتاب ممدوحین درباره وی را نیافته، و گرنه آن را نیز [[نقل]] میکرده است. سپس دو [[شاگرد]] [[سید]]، یعنی [[علامه حلی]] و [[ابن داود]] به [[پیروی]] از استادشان آنچه را که استادشان در کتابش "حل الاشکال" آورده است، در دو کتابشان "الخلاصة" و "الرجال" درج کردهاند و [[ابن داود]] در آخر شرح حال استادش تصریح کرده که اکثر فوائد کتابش، "الرجال " از اشارات استادش و تحقیقات او بوده است؛ گرچه [[علامه]] به این مطلب تصریح نکرده، ولی ظاهر حال، [[گواه]] آن است. در دو مورد از مطالب کتاب الخلاصه با قول [[ابن غضائری]] در دو کتابش، [[اختلاف]] هست و این، نشان میدهد که او از استادش شنیده به دیدن این دو کتاب، تصریح نکرده است. خلاصه اینکه، معلوم نیست بر کتاب ضعفایی که نزد [[ابن طاووس]] بوده، بعد از وی چه گذشته است تا اینکه [[مولی]] [[عبدالله شوشتری]] از نسخه "حل الاشکال" که با مقالات منسوب به غضائری آمیخته بوده، مطالب را استخراج و آنها را به صورت مستقل تدوین کرده و آن را در دیباجه کتاب آورده است و قهپائی، [[شاگرد]] [[مولی]] [[عبدالله]] آن مطالب را در انتهای کتاب تراجمش، "مجمع الرجال " و دیباجه آن را نیز عیناً در کتابش آورده که به خط خودش نزد من موجود است. | ||
*گفتیم که نسبت دادن کتاب الضعفاء به [[ابن غضائری]] مشهوری که از بزرگان [[طایفه]] و از [[مشایخ]] [[نجاشی]] است، [[ستم]] بزرگی در [[حق]] وی است و [[شأن]] او اجلّ از این است که [[حرمت]] بزرگان [[دین]] را بشکند تا اینکه هیچ یک از بزرگانی که به [[تقوا]] و [[عفاف]] و [[صلاح]] معروفاند نتوانند از [[جرح]] او فرار کنند. ظاهراً مؤلف این کتاب از [[دشمنان]] بزرگان [[شیعه]] بوده و میخواسته است به ایشان به هر [[حیله]] و وجهی [[تهمت]] بزند. پس این کتاب را تألیف کرده و بعضی از مقالات [[ابن غضائری]] را در آن آورده است تا سخنان او را بپذیرند؛ والله العالم. | *گفتیم که نسبت دادن کتاب الضعفاء به [[ابن غضائری]] مشهوری که از بزرگان [[طایفه]] و از [[مشایخ]] [[نجاشی]] است، [[ستم]] بزرگی در [[حق]] وی است و [[شأن]] او اجلّ از این است که [[حرمت]] بزرگان [[دین]] را بشکند تا اینکه هیچ یک از بزرگانی که به [[تقوا]] و [[عفاف]] و [[صلاح]] معروفاند نتوانند از [[جرح]] او فرار کنند. ظاهراً مؤلف این کتاب از [[دشمنان]] بزرگان [[شیعه]] بوده و میخواسته است به ایشان به هر [[حیله]] و وجهی [[تهمت]] بزند. پس این کتاب را تألیف کرده و بعضی از مقالات [[ابن غضائری]] را در آن آورده است تا سخنان او را بپذیرند؛ والله العالم. |