استعمار: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
== | ==مفهومشناسی== | ||
استعمار در لغت بهمعنای آباد کردن [[زمین]] (تداوم [[حیات]] به کشت و زراعت و غیر آن)<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۲۱۹.</ref>، ایجاد عمارت و آبادی و آبادگری است. اصل آن "عمارت" به معنای آباد در مقابل خراب است<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۶۰۱. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۷۰۷.</ref>. | |||
==استعمار در | اما استعمار در [[فرهنگ]] [[سیاسی]]، برخلاف معنای لغوی آن بهانهای برای سلطه طلبی و تاراج [[ثروت]] و امکانات ملتهای ضعیف و کشورهای کوچک از سوی دولتهای بزرگ و قدرتمند شد که به بهانه ایجاد [[عمران]] و آبادی و کمک به [[ملتها]] و دولتهای ضعیف، در سرزمین آنها استقرار یافته، سپس با تحکیم [[سلطه]] خود به [[سودجویی]] از منابع طبیعی و بهرهکشی از [[مردم]] آن میپرداختند<ref>علیاکبر آقابخشی و مینو افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، ص۶۹-۷۰.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۸۳؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۸۷.</ref> | ||
==استعمار در قرآن== | |||
استعمار در [[قرآن کریم]] صفت [[نیکو]] و پسندیدهای برای [[عمل]] [[انسان]] در [[آبادانی]] و [[سازندگی]] در روی [[زمین]] و انتفاع از فواید و نتایج آن است<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۰، ص۳۰۹-۳۱۰.</ref>. {{متن قرآن|هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا}}<ref>«او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد» سوره هود، آیه ۶۱.</ref>. آبادیهای بزرگ، [[شهرها]] و عمارتهای [[عظیم]]، همواره در سایه نظامها، تمدنها و قدرتهای بزرگ به وجود آمدهاند. نشانههای این [[قدرت]] و [[عظمت]] هنوز هم در [[شهرها]] و قصرها و قلعههای بازمانده از این تمدنها مشهود است. | |||
امروزه این اصطلاح در [[علم]] [[سیاست]] و میان ملتهای [[مظلوم]] و ستمدیده، از منفورترین واژههای [[سیاسی]] است؛ بر خلاف مفهوم مثبتی که در [[قرآن کریم]] برای استعمار آمده است<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۸۳؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۸۷.</ref>. | |||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۲۰ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۲۰
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل استعمار (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مفهومشناسی
استعمار در لغت بهمعنای آباد کردن زمین (تداوم حیات به کشت و زراعت و غیر آن)[۱]، ایجاد عمارت و آبادی و آبادگری است. اصل آن "عمارت" به معنای آباد در مقابل خراب است[۲].
اما استعمار در فرهنگ سیاسی، برخلاف معنای لغوی آن بهانهای برای سلطه طلبی و تاراج ثروت و امکانات ملتهای ضعیف و کشورهای کوچک از سوی دولتهای بزرگ و قدرتمند شد که به بهانه ایجاد عمران و آبادی و کمک به ملتها و دولتهای ضعیف، در سرزمین آنها استقرار یافته، سپس با تحکیم سلطه خود به سودجویی از منابع طبیعی و بهرهکشی از مردم آن میپرداختند[۳].[۴]
استعمار در قرآن
استعمار در قرآن کریم صفت نیکو و پسندیدهای برای عمل انسان در آبادانی و سازندگی در روی زمین و انتفاع از فواید و نتایج آن است[۵]. ﴿هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا﴾[۶]. آبادیهای بزرگ، شهرها و عمارتهای عظیم، همواره در سایه نظامها، تمدنها و قدرتهای بزرگ به وجود آمدهاند. نشانههای این قدرت و عظمت هنوز هم در شهرها و قصرها و قلعههای بازمانده از این تمدنها مشهود است.
امروزه این اصطلاح در علم سیاست و میان ملتهای مظلوم و ستمدیده، از منفورترین واژههای سیاسی است؛ بر خلاف مفهوم مثبتی که در قرآن کریم برای استعمار آمده است[۷].
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۲۱۹.
- ↑ حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۶۰۱. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۷۰۷.
- ↑ علیاکبر آقابخشی و مینو افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، ص۶۹-۷۰.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۸۳؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۸۷.
- ↑ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۰، ص۳۰۹-۳۱۰.
- ↑ «او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد» سوره هود، آیه ۶۱.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۸۳؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۸۷.