توکل در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'فرد' به 'فرد') |
جز (جایگزینی متن - 'موقعیت' به 'موقعیت') |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
[[توکل]] از ریشه "و ـ ک ـ ل" در صورتی که با حرف "[[لام]]" به کار رود، به معنای [[ولایتپذیری]] و چنانچه با "[[علی]]" استعمال شود، به معنای اظهار عجز و [[اعتماد]] به غیر و در [[قرآن]] به همین معنای اخیر است.<ref>مفردات، ص ۸۸۲؛ لسان العرب، ج ۱۵، ص ۳۸۸، "وکل".</ref> به گفته برخی اعتماد به غیر و سپردن امر خود به دیگری، دو قیدی است که در ریشه یاد شده باید در نظر گرفته شود و در توکل به لحاظ وزن تفعّل، گونه ای [[مطاوعه]](موافقت و [[پذیرش]]) و [[اختیار]] هست که گویا [[انسان]] با اختیار خود فردی را [[وکیل]] بر میگزیند تا به کارهایش سامان بخشد <ref>التحقیق، ج ۱۳، ص ۱۹۳، "وکل".</ref> کاربرد این واژه در حوزههای گوناگون [[تفسیری]] و [[اخلاقی]] سبب تفاوت در [[تبیین]] مفهوم آن شده است؛ از دیدگاه [[مفسّران]]، [[تفویض]] امور به [[خداوند]] و [[تمسک]] به [[طاعت]] او و [[رضایت]] دادن به [[تدبیر]] وی <ref> مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۸۷.</ref> یا در همه [[شئون]] گفتاری و کرداری بر او [[تکیه]] کردن<ref> فتح القدیر، ج ۳، ص ۱۶۴.</ref> یا سپردن امور به او همراه [[انقطاع]] از اسباب و [[علل]] ظاهری و اعتماد به او به عنوان سبب [[حقیقی]] و [[مرجع]] همه اسباب است.<ref> المیزان، ج ۱۸، ص ۲۵.</ref> از منظر [[عالمان]] [[اخلاق]] نیز [[دل بستن]] به حول و [[قوه]] او و بیاعتنایی به [[قدرت]] و توان خویش <ref>جامع السعادات، ج ۳، ص ۲۲۰؛ المحجة البیضاء، ج ۷، ص ۴۰۷.</ref> از تعاریف توکل بیان شده است. در [[عرفان اسلامی]] توکل، تن را به [[عبودیت]] وادار کردن و [[قلب]] را به [[ربوبیت الهی]] وابسته کردن است.<ref>چهل حدیث، ص ۲۱۴.</ref> در [[روایات]] نیز توکل به نترسیدن از غیر [[خدا]]،<ref>بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۱۵۶.</ref> [[ناامیدی]] از [[خلق]] و توجه به خداوند <ref> معانی الاخبار، ص ۲۶۱.</ref> و کنار گذاشتن همه قدرتها و در [[انتظار]] مقدر [[الهی]] بودن <ref>غرر الحکم، ج ۲، ص ۸۰.</ref> معنا شده است. | [[توکل]] از ریشه "و ـ ک ـ ل" در صورتی که با حرف "[[لام]]" به کار رود، به معنای [[ولایتپذیری]] و چنانچه با "[[علی]]" استعمال شود، به معنای اظهار عجز و [[اعتماد]] به غیر و در [[قرآن]] به همین معنای اخیر است.<ref>مفردات، ص ۸۸۲؛ لسان العرب، ج ۱۵، ص ۳۸۸، "وکل".</ref> به گفته برخی اعتماد به غیر و سپردن امر خود به دیگری، دو قیدی است که در ریشه یاد شده باید در نظر گرفته شود و در توکل به لحاظ وزن تفعّل، گونه ای [[مطاوعه]](موافقت و [[پذیرش]]) و [[اختیار]] هست که گویا [[انسان]] با اختیار خود فردی را [[وکیل]] بر میگزیند تا به کارهایش سامان بخشد <ref>التحقیق، ج ۱۳، ص ۱۹۳، "وکل".</ref> کاربرد این واژه در حوزههای گوناگون [[تفسیری]] و [[اخلاقی]] سبب تفاوت در [[تبیین]] مفهوم آن شده است؛ از دیدگاه [[مفسّران]]، [[تفویض]] امور به [[خداوند]] و [[تمسک]] به [[طاعت]] او و [[رضایت]] دادن به [[تدبیر]] وی <ref> مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۸۷.</ref> یا در همه [[شئون]] گفتاری و کرداری بر او [[تکیه]] کردن<ref> فتح القدیر، ج ۳، ص ۱۶۴.</ref> یا سپردن امور به او همراه [[انقطاع]] از اسباب و [[علل]] ظاهری و اعتماد به او به عنوان سبب [[حقیقی]] و [[مرجع]] همه اسباب است.<ref> المیزان، ج ۱۸، ص ۲۵.</ref> از منظر [[عالمان]] [[اخلاق]] نیز [[دل بستن]] به حول و [[قوه]] او و بیاعتنایی به [[قدرت]] و توان خویش <ref>جامع السعادات، ج ۳، ص ۲۲۰؛ المحجة البیضاء، ج ۷، ص ۴۰۷.</ref> از تعاریف توکل بیان شده است. در [[عرفان اسلامی]] توکل، تن را به [[عبودیت]] وادار کردن و [[قلب]] را به [[ربوبیت الهی]] وابسته کردن است.<ref>چهل حدیث، ص ۲۱۴.</ref> در [[روایات]] نیز توکل به نترسیدن از غیر [[خدا]]،<ref>بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۱۵۶.</ref> [[ناامیدی]] از [[خلق]] و توجه به خداوند <ref> معانی الاخبار، ص ۲۶۱.</ref> و کنار گذاشتن همه قدرتها و در [[انتظار]] مقدر [[الهی]] بودن <ref>غرر الحکم، ج ۲، ص ۸۰.</ref> معنا شده است. | ||
به نظر میرسد تفاوت معنایی [[توکل]] بر اثر تشکیک مفهومی آن باشد که بر حسب [[اختلاف]] | به نظر میرسد تفاوت معنایی [[توکل]] بر اثر تشکیک مفهومی آن باشد که بر حسب [[اختلاف]] موقعیت افراد و نوع [[بینش]] آنان درباره [[خداوند]]، گونه توکل آنان نیز فرق میکند و سرّ آن، [[وابستگی]] این صفت به [[ایمان]] و [[اعتقاد]] [[انسان]] است و طبیعی است که ایمان [[انسانها]] دارای مراتب است، پس هرچه ایمان و اعتقاد قویتر و راسختر باشد، توکل نیز به همان [[میزان]] بالاتر و مستحکمتر است.<ref>غرر الحکم، ج ۳، ص ۳۸۷.</ref> در برخی [[روایات]] نیز تصریح شده است که توکل درجاتی دارد،<ref> الکافی، ج ۲، ص ۶۵.</ref> چنان که [[عالمان]] [[اخلاق]] برای آن سه مرحله ذکر کرده اند: | ||
#[[اعتماد]] و اتکا به خداوند در حد اعتماد انسان به وکیلی عادی که در این صورت موکِّل نیز دارای [[تدبیر]] و [[اختیار]] هست؛ نه آنکه تمامی اختیار از کف او بیرون باشد. | #[[اعتماد]] و اتکا به خداوند در حد اعتماد انسان به وکیلی عادی که در این صورت موکِّل نیز دارای [[تدبیر]] و [[اختیار]] هست؛ نه آنکه تمامی اختیار از کف او بیرون باشد. | ||
#روی آوردن به خداوند در حد التفات طفل به [[مادر]] که تمامی توجه [[کودک]] به مادر است و جز او نمیخواهد و نمیخواند.<ref>احیاء العلوم، ج ۳، ص ۱۸۳ - ۱۸۶؛ المحجة البیضاء، ج ۷، ص ۴۰۸ - ۴۰۹؛ جامع السعادات، ج ۳، ص ۲۲۵ - ۲۲۶.</ref> | #روی آوردن به خداوند در حد التفات طفل به [[مادر]] که تمامی توجه [[کودک]] به مادر است و جز او نمیخواهد و نمیخواند.<ref>احیاء العلوم، ج ۳، ص ۱۸۳ - ۱۸۶؛ المحجة البیضاء، ج ۷، ص ۴۰۸ - ۴۰۹؛ جامع السعادات، ج ۳، ص ۲۲۵ - ۲۲۶.</ref> |
نسخهٔ ۳ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۲۲:۳۵
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل توکل (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
توکل از ریشه "و ـ ک ـ ل" در صورتی که با حرف "لام" به کار رود، به معنای ولایتپذیری و چنانچه با "علی" استعمال شود، به معنای اظهار عجز و اعتماد به غیر و در قرآن به همین معنای اخیر است.[۱] به گفته برخی اعتماد به غیر و سپردن امر خود به دیگری، دو قیدی است که در ریشه یاد شده باید در نظر گرفته شود و در توکل به لحاظ وزن تفعّل، گونه ای مطاوعه(موافقت و پذیرش) و اختیار هست که گویا انسان با اختیار خود فردی را وکیل بر میگزیند تا به کارهایش سامان بخشد [۲] کاربرد این واژه در حوزههای گوناگون تفسیری و اخلاقی سبب تفاوت در تبیین مفهوم آن شده است؛ از دیدگاه مفسّران، تفویض امور به خداوند و تمسک به طاعت او و رضایت دادن به تدبیر وی [۳] یا در همه شئون گفتاری و کرداری بر او تکیه کردن[۴] یا سپردن امور به او همراه انقطاع از اسباب و علل ظاهری و اعتماد به او به عنوان سبب حقیقی و مرجع همه اسباب است.[۵] از منظر عالمان اخلاق نیز دل بستن به حول و قوه او و بیاعتنایی به قدرت و توان خویش [۶] از تعاریف توکل بیان شده است. در عرفان اسلامی توکل، تن را به عبودیت وادار کردن و قلب را به ربوبیت الهی وابسته کردن است.[۷] در روایات نیز توکل به نترسیدن از غیر خدا،[۸] ناامیدی از خلق و توجه به خداوند [۹] و کنار گذاشتن همه قدرتها و در انتظار مقدر الهی بودن [۱۰] معنا شده است.
به نظر میرسد تفاوت معنایی توکل بر اثر تشکیک مفهومی آن باشد که بر حسب اختلاف موقعیت افراد و نوع بینش آنان درباره خداوند، گونه توکل آنان نیز فرق میکند و سرّ آن، وابستگی این صفت به ایمان و اعتقاد انسان است و طبیعی است که ایمان انسانها دارای مراتب است، پس هرچه ایمان و اعتقاد قویتر و راسختر باشد، توکل نیز به همان میزان بالاتر و مستحکمتر است.[۱۱] در برخی روایات نیز تصریح شده است که توکل درجاتی دارد،[۱۲] چنان که عالمان اخلاق برای آن سه مرحله ذکر کرده اند:
- اعتماد و اتکا به خداوند در حد اعتماد انسان به وکیلی عادی که در این صورت موکِّل نیز دارای تدبیر و اختیار هست؛ نه آنکه تمامی اختیار از کف او بیرون باشد.
- روی آوردن به خداوند در حد التفات طفل به مادر که تمامی توجه کودک به مادر است و جز او نمیخواهد و نمیخواند.[۱۳]
- بالاترین درجه توکل آن است که موکِّل، خودش را در حرکات و سکنات همچون مرده ای در دستان غسّال میبیند. در این مرحله به خلاف مرحله دوم، سخن از طلب و تضرع هم نیست، چنان که ابراهیم(ع) در برابر پیشنهاد جبرئیل مبنی بر درخواست کمک از خداوند میگوید: اینکه او آگاه به حال من است مرا کفایت میکند.[۱۴] نزدیک بودن مفهوم توکل با مفاهیم واژههایی همچون تفویض، رضا و تسلیم سبب گشته است واژه پژوهان به بیان فرق بین آنها بپردازند. توکل و تفویض هر دو به معنای واگذاری کار به دیگری است، از این رو برخی مفسران در آیه ﴿فَسَتَذْكُرُونَ مَا أَقُولُ لَكُمْ وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ﴾[۱۵] تفویض را به توکل تفسیر کردهاند؛[۱۶] اما در توکل، حق اعتبار برای موکِّل میماند و در تفویض چنین نیست و شخص مفوَّض دارای اختیار کامل میشود و واگذار کننده هیچ گونه اعتباری را برای خودش باقی نمیگذارد، بنابراین تفویض در وظایف و تکالیف شرعی، راه ندارد.[۱۷] برخی تفویض را دقیقتر و گستردهتر از توکل دانسته است، زیرا انسان متوکل خداوند را در مصالح خویش وکیل میکند؛ ولی در تفویض، در تمامی امور حق متعالی را متصرف میداند و خود را هیچ میبیند.[۱۸] رضا و تسلیم، مرتبه پس از توکل و تفویض هستند؛ وقتی انسان به خداوند اعتماد میکند، از آنچه در سایه این اعتماد برایش مقدر میشود خشنود است، هر چند مقام تسلیم شامختر و والاتر از رضاست، زیرا بنده تسلیم به خشنودی و عدم خشنودی هم اعتنایی ندارد و خود را در برابر مولایش در وفاق کامل میبیند.[۱۹]
توکل در قرآن
توکل و مشتقات آن ۷۰ بار در قرآن به کار رفته و به موضوعاتی نظیر:
- اهمیت و انگیزه توکل: ﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقَامِي وَتَذْكِيرِي بِآيَاتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَشُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَلَا تُنْظِرُونِ﴾[۲۰]، ﴿إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَرَبِّكُمْ مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۲۱]، ﴿قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ﴾[۲۲]، ﴿وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ﴾[۲۳]،
- علل و عوامل توکل: ﴿وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾[۲۴]، ﴿فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ﴾[۲۵]، ﴿وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَيْتُمُونَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ﴾[۲۶]،
- آثار توکل: ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ﴾[۲۷]، ﴿فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ﴾[۲۸]، ﴿إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ﴾[۲۹]،
- موارد توکل: ﴿فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ﴾[۳۰]، ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ﴾[۳۱]
- ضرورت تلاش و کار در کنار توکل: ﴿وَقَالَ يَا بَنِيَّ لَا تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ﴾[۳۲] پرداخته و نیز در آیاتی از خداوند به "وکیل" یاد شده است. ﴿الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ﴾[۳۳]؛ ﴿فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَضَائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّمَا أَنْتَ نَذِيرٌ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ﴾[۳۴].[۳۵].
اهمیت توکل
خداوند از یک سو شیطان را از سیطره بر بندگان ویژه خود ناامید ساخته: ﴿إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ﴾[۳۶]) و از سوی دیگر راه سیطره او را بر مؤمنان و متوکلان بسته است: ﴿إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ﴾[۳۷] و از کنار هم قرار دادن این دو آیه میتوان برداشت کرد که ملاک عبودیت انسان توکل اوست.[۳۸]
همچنین خداوند والا در مواردی انبیا و فرستادگان خود را با صفت توکل میستاید و آنان نیز همواره پیروان خود را به داشتن این ویژگی سفارش میکردند ﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقَامِي وَتَذْكِيرِي بِآيَاتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَشُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَلَا تُنْظِرُونِ﴾[۳۹]، ﴿إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَرَبِّكُمْ مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۴۰]، ﴿قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ﴾[۴۱]، ﴿وَقَالَ يَا بَنِيَّ لَا تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ﴾[۴۲]، ﴿قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَمَا كَانَ لَنَا أَنْ نَأْتِيَكُمْ بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾[۴۳]، ﴿وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَيْتُمُونَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ﴾[۴۴]، بنابراین توکل نیازی دائمی برای مؤمنان به خداست و اینکه در بعضی از آیات با فعل مضارع آمده است میتواند شاهد آن باشد ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ﴾[۴۵]، ﴿الَّذِينَ صَبَرُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ﴾[۴۶]، ﴿إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ﴾[۴۷]، ﴿الَّذِينَ صَبَرُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ﴾[۴۸]، ﴿فَمَا أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى لِلَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ﴾[۴۹]، از همین رو در ۲۰ آیه بر صفت توکل تأکید و بدان امر شده است. این توصیه در صحنههای مختلف اجتماعی، سیاسی و نظامی دیده میشود. ﴿إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾[۵۰]، ﴿إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾[۵۱]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾[۵۲]، ﴿قَالَ رَجُلَانِ مِنَ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَالِبُونَ وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۵۳] به گفتهای از اینکه خداوند در برخی آیات مانند ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾[۵۴] مؤمنان را به داشتن توکل امر میکند چنین برمی آید که انسان بی توکل مؤمن نیست [۵۵] و به باور برخی امکان ندارد در قلب کسی ایمان و اعتقاد به وحدانیت پروردگار باشد ولی به غیر خدا اعتماد کند، بنابراین در صورتی که شخص به غیر خدا اعتماد کند، باید در ایمان وی تأمّل کرد.[۵۶] درخواست از پروردگار و نیایش به درگاه او پس از اظهار اعتماد به وی ﴿قَدِ افْتَرَيْنَا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا إِنْ عُدْنَا فِي مِلَّتِكُمْ بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّهُ مِنْهَا وَمَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَعُودَ فِيهَا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّنَا وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنْتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ﴾[۵۷]؛ ﴿فَقَالُوا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾[۵۸]؛ ﴿قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ رَبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ﴾[۵۹]، بهرهمندی عابدان از توکل ﴿وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ﴾[۶۰]،[۶۱] ضرورت توکل در هنگامه جهاد ﴿إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾[۶۲]، ﴿الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ﴾[۶۳] و در مسیر هجرت ﴿وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَلَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ﴾[۶۴]، ﴿الَّذِينَ صَبَرُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ﴾[۶۵]، پیوند توکل با پرهیزگاری ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾[۶۶] و تأثیر توکل در ایجاد روحیه صبر و مقاومت ﴿وَجَاءُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ﴾[۶۷] بیانگر اهمیت این صفت در فرهنگ قرآناند.[۶۸].[۶۹].
خاستگاه توکل
بر اساس برخی آیات، شناخت صحیح خداوند و درک درست از مجموعه صفات او همچون علم، قدرت، حکمت، عزت، ربوبیت در تحقق توکل تأثیر عمده ای دارد. انسان موحدی که ولایت حق را بپذیرد و به ربوبیت او ایمان آورد، وی را مرجع همه اسباب و علل میداند، در نتیجه همه امورش را به او وا میگذارد: ﴿وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ﴾[۷۰][۷۱] سفارش خداوند به لزوم توکل پس از توجه دادن به الوهیت و یکتایی خود: ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾[۷۲] نشانه آن است که ایمان و شناخت صحیح مهم ترین انگیزه برای توکل است، از این رو برخی گفتهاند برای ایجاد انگیزه آیهای بالاتر از این آیه نیست.[۷۳] آنچه ذکر شد اصلی ترین و مهم ترین انگیزه برای توکل به خداوند است و چنانچه در آیاتی در کنار توکل به ربوبیت ﴿إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَرَبِّكُمْ مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۷۴]، حاکمیت مطلق ﴿وَقَالَ يَا بَنِيَّ لَا تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ﴾[۷۵]، احاطه علمی ﴿قَدِ افْتَرَيْنَا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا إِنْ عُدْنَا فِي مِلَّتِكُمْ بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّهُ مِنْهَا وَمَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَعُودَ فِيهَا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّنَا وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنْتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ﴾[۷۶]، رحمت عام ﴿قُلْ هُوَ الرَّحْمَنُ آمَنَّا بِهِ وَعَلَيْهِ تَوَكَّلْنَا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾[۷۷]، هدایتگری ﴿وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَيْتُمُونَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ﴾[۷۸]، عزت و حکمت ﴿إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هَؤُلَاءِ دِينُهُمْ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾[۷۹]، جاودانگی ﴿وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَكَفَى بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا﴾[۸۰]، ﴿اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ﴾[۸۱]، محوریت برای بازگشت همگان و همه چیز به سوی او ﴿وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ﴾[۸۲]، مالکیّت بر هستی ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انْتَهُوا خَيْرًا لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا﴾[۸۳]، معبود واقعی بودن او ﴿كَذَلِكَ أَرْسَلْنَاكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهَا أُمَمٌ لِتَتْلُوَ عَلَيْهِمُ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ مَتَابِ﴾[۸۴] و صلاحیت وی در کفایت امور ﴿وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا﴾[۸۵] اشاره شده است، بیان تفصیلی همان اصل فوق است.
روشن است همه این آیات در قالب اوامر ارشادی، بیانگر لزوم توکل بر خدا هستند و هر یک رویکردی به صفتی از صفات پروردگار است وگرنه حقیقت توکل وابسته به شناخت او و رسیدن بنده به درجه عین الیقین از ایمان است،[۸۶] چنان که در آیاتی مانند ﴿إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾[۸۷]،﴿إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾[۸۸]، ﴿الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ﴾[۸۹] و ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾[۹۰]، مؤمنان به آراسته شدن به صفت توکل مأمور گشتهاند.
گفتنی است از آنجا که زیربنای توکل و اعتماد، شناخت و اعتقاد است، هرگاه معرفت انسان از خدا بر مبنای صحیحی استوار نباشد فرد، دچار گمراهی میگردد و مسیر حرکت وی تغییر کرده، به غیر خدا اعتماد میکند، از این روبسیاری از موحّدان که احاطه ربوبی را باور ندارند، توکل آنان فراتر از لفظ و ادّعا نیست و در امور دنیا به هیچ وجه به حق اعتماد نداشته، تنها به اسباب ظاهری متشبث میشوند.[۹۱] مراتب شدیدتر این اعتماد به غیر خدا را میتوان در میان کافران، مشرکان و دوستان شیطان جست و جو کرد که از ولایت حق نیز خارج گشته، تحت ولایت شیطان درمی آیند: ﴿وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا﴾[۹۲] قهراً چنین افرادی بر خدا توکل ندارند و در دام ابلیس گرفتار میآیند.[۹۳].[۹۴].
آثار توکل
توکل آثار ارزشمندی در زمینههای مختلف دارد؛ از جمله:
- مصونیت از سیطره شیطان: ﴿إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ﴾[۹۵]
- محبوبیت نزد پروردگار: ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ﴾[۹۶]
- ایجاد روحیه مقاومت برای موحدان در برابر مشرکان: ﴿وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَيْتُمُونَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ﴾[۹۷] تفریع جمله ﴿لَنَصْبِرَنَّ﴾ بر توکل نشان میدهد که ایجاد روحیه صبر و مقاومت بر اثر همان اعتماد و توکل بر خداوند متعالی است.[۹۸]
- برخورداری از حمایت الهی: ﴿وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا﴾[۹۹]
- بهرهمند شدن از الطاف خداوند و دستیابی به نعمتهای او: ﴿الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ﴾[۱۰۰] از فاء سببیت در ﴿فَانْقَلَبُوا﴾ این معنا را میتوان برداشت کرد [۱۰۱].
- تحصیل عزت: ﴿إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هَؤُلَاءِ دِينُهُمْ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾[۱۰۲] از تعلیل ذیل آیه که "عزت از آنِ خداوند است" به دست میآید که فرجام کار متوکل دست یافتن به عزت است. طبق روایتی عزت و غنا در گردش هستند تا به توکل برسند؛ آن گاه استقرار مییابند.[۱۰۳]
- آرامش و نهراسیدن از تهدیدها: سخن نوح در برابر انکار و حق ناپذیری کافران این بود که اگر قبول حق برای شما گران است، هر چه میخواهید انجام دهید، زیرا اعتماد من بر خداوند متعالی است: ﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقَامِي وَتَذْكِيرِي بِآيَاتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَشُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَلَا تُنْظِرُونِ﴾[۱۰۴] منطق هود نیز در برابر مخالفان خویش این بود که هرچه در توان دارید به کار گیرید: ﴿مِنْ دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعًا ثُمَّ لَا تُنْظِرُونِ إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَرَبِّكُمْ مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۱۰۵].[۱۰۶].
موارد توکل
هرچند انسان مؤمن در همه کارهای کوچک و بزرگ بر خداوند تکیه دارد و بر او توکل میکند، به بعضی موارد در قرآن شاید به دلیل اهمیت آنها توجه شده است؛ از جمله:
- جنگ با کافران: ﴿إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾[۱۰۷]، ﴿الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ﴾[۱۰۸]،
- پذیرش پیشنهاد صلح از سوی دشمن: ﴿وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾[۱۰۹][۱۱۰]،
- تبلیغ دین و احتمال عدم پذیرش حق از سوی گمراهان: ﴿فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ﴾[۱۱۱]،
- هجرت: ﴿وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَلَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الَّذِينَ صَبَرُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ﴾[۱۱۲]،
- تصمیمهای سرنوشتساز رهبر امّت و مدیر جامعه اسلامی: ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ﴾[۱۱۳]،
- تهدید امت اسلامی از سوی دشمنان: ﴿الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ﴾[۱۱۴]،
- رویگردانی از منافقان: ﴿وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا﴾[۱۱۵]،
- برخورد با مستکبران و ستمگران: ﴿فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُسْلِمِينَ﴾[۱۱۶]،
- کشاورزی و بذرافشانی: ﴿وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَيْتُمُونَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ﴾[۱۱۷].[۱۱۸]
- رویارویی با وسوسههای شیطان: "و اِمّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیطـنِ نَزغٌ فَاستَعِذ بِاللّه" ﴿وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾[۱۱۹]، به ویژه هنگام تلاوت قرآن: ﴿فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ﴾[۱۲۰] شایان ذکر است گرچه در دو آیه اخیر واژه استعاذه آمده است، به استناد تعلیل در آیه ﴿إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ﴾[۱۲۱] که در آن استعاذه جایگزین توکل گشته است میتوان برداشت کرد که استعاذه نوعی توکل است.[۱۲۲].[۱۲۳].
توکل و تلاش
پروردگار والا راه رسیدن به کمال را برای انسان تنها در پرتو تلاش او میداند: ﴿وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى﴾[۱۲۴]، بنابراین توکل و اعتماد به خداوند نباید به گونه ای معنا شود که با این سنت الهی منافات داشته باشد، بر این اساس، از یک سو بهکارگیری اسباب و وسایط برای رسیدن به نتیجه، خود نوعی از ایمان به خداوند است، زیرا او بندگانش را به این مسیر هدایت فرموده است و از سوی دیگر نباید این اسباب را منشأ اثر دانسته، نتیجه را به آنها مستند بدانیم، بلکه مؤمن، خداوند را مؤثر واقعی میداند؛ ولی هیچ گاه از تلاش برای رسیدن به نتیجه دست بر نمیدارد،[۱۲۵] چنان که یعقوب(ع) برای حفظ سلامتی فرزندانش از خطر چشم زخم و امثال آن به تدارک اسباب و اینکه از درهای گوناگون وارد شوند توصیه کرد: ﴿ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ﴾[۱۲۶] و سپس حکم و تقدیر را از آنِ خدا دانسته، بر او توکل کرد: ﴿ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ﴾[۱۲۷]، همچنان که برای دستیابی بنی اسرائیل به پیروزی بر جباران سرزمین مقدس افزون بر توکل به خداوند، تلاش و حرکت ضروری است: ﴿قَالَ رَجُلَانِ مِنَ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَالِبُونَ وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۱۲۸] در آموزههای پیامبر اکرم(ص) نیز همین روش هست؛ مردی عرب با تمسک به توکل شترش را رها کرد و پیامبر میفرمود که او را ببند و سپس توکل کن،[۱۲۹] بر این اساس، گفته شده است که توکل حالت پیامبر(ص) و کسب و تلاش سنت اوست.[۱۳۰] گوشه نشینی و بیکاری به بهانه توکل بر خداوند، خلاف سنت و حکمت خداوند و رسول اوست، بنابراین انجام دادن اموری همچون برداشتن توشه سفر، مداوای بیمار، آمادگی و تهیه سلاح برای مقابله با دشمن و... هیچ گاه خلاف توکل نیست، بلکه مهم دل نبستن به این موارد و اذعان به این حقیقت است که موثر واقعی، خداوند متعالی است [۱۳۱].[۱۳۲]
منابع
پانویس
- ↑ مفردات، ص ۸۸۲؛ لسان العرب، ج ۱۵، ص ۳۸۸، "وکل".
- ↑ التحقیق، ج ۱۳، ص ۱۹۳، "وکل".
- ↑ مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۸۷.
- ↑ فتح القدیر، ج ۳، ص ۱۶۴.
- ↑ المیزان، ج ۱۸، ص ۲۵.
- ↑ جامع السعادات، ج ۳، ص ۲۲۰؛ المحجة البیضاء، ج ۷، ص ۴۰۷.
- ↑ چهل حدیث، ص ۲۱۴.
- ↑ بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۱۵۶.
- ↑ معانی الاخبار، ص ۲۶۱.
- ↑ غرر الحکم، ج ۲، ص ۸۰.
- ↑ غرر الحکم، ج ۳، ص ۳۸۷.
- ↑ الکافی، ج ۲، ص ۶۵.
- ↑ احیاء العلوم، ج ۳، ص ۱۸۳ - ۱۸۶؛ المحجة البیضاء، ج ۷، ص ۴۰۸ - ۴۰۹؛ جامع السعادات، ج ۳، ص ۲۲۵ - ۲۲۶.
- ↑ جامع السعادات، ج ۳، ص ۲۲۵؛ فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص ۲۷۳.
- ↑ «پس به زودی آنچه به شما میگویم به یاد خواهید آورد و کار خود را به خداوند وا میگذارم که خداوند بیگمان به (حال) بندگان خویش بیناست» سوره غافر، آیه ۴۴.
- ↑ تفسیر ماوردی، ج ۵، ص ۱۵۸.
- ↑ التحقیق، ج ۹، ص ۱۵۷، "فوض"؛ ج ۱۳، ص ۱۹۳.
- ↑ منازل السائرین، ص ۷۶؛ چهل حدیث، ص ۲۱۸.
- ↑ التحقیق، ج ۱۳، ص ۱۹۳، "و کل".
- ↑ «و داستان نوح را برای آنان بخوان آنگاه که به قوم خود گفت: ای قوم من! اگر ماندن من و پند دادنم با آیات خداوند بر شما گران است، باری، بر خداوند توکل کردهام بنابراین با شریکهایتان همداستان شوید به گونهای که کارتان بر شما پوشیده نباشد سپس کار مرا تمام» سوره یونس، آیه ۷۱.
- ↑ «من به خداوند- پروردگار خویش و پروردگار شما- توکل کردهام؛ هیچ جنبندهای نیست مگر که او بر هستیش چیرگی دارد؛ به راستی پروردگار من بر راهی راست است» سوره هود، آیه ۵۶.
- ↑ «گفت: ای قوم من! به من بگویید که اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او نیز از نزد خویش به من روزی نیکویی ارزانی داشته باشد (شما چه خواهید کرد؟) و من در آنچه شما را از آن باز میدارم نمیخواهم با شما مخالفت کنم، تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره هود، آیه ۸۸.
- ↑ «و در هر چیزی اختلاف پیدا کنید داوری آن با خداوند است؛ این است خداوند پروردگار من، بر او توکّل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره شوری، آیه ۱۰.
- ↑ «و اگر به سازش گرایند، تو نیز بدان گرای و بر خداوند توکّل کن که او شنوای داناست» سوره انفال، آیه ۶۱.
- ↑ «پس اگر رو بگردانند بگو: خداوندی که خدایی جز او نیست مرا بس؛ بر او توکّل دارم و او پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان) است» سوره توبه، آیه ۱۲۹.
- ↑ «و چرا بر خداوند توکّل نکنیم حال آنکه راهمان را به ما نشان داده است؟ و بیگمان بر آزاری که میدهیدمان شکیبایی پیشه میکنیم و توکّلکنندگان باید تنها بر خداوند توکّل کنند» سوره ابراهیم، آیه ۱۲.
- ↑ «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دو» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
- ↑ «پس با نعمت و بخششی از خداوند بازگشتند؛ (هیچ) بدی به آنان نرسید و در پی خشنودی خداوند بودند و خداوند دارای بخششی سترگ است» سوره آل عمران، آیه ۱۷۴.
- ↑ «که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل میکنند چیرگی نیست» سوره نحل، آیه ۹۹.
- ↑ «پس اگر رو بگردانند بگو: خداوندی که خدایی جز او نیست مرا بس؛ بر او توکّل دارم و او پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان) است» سوره توبه، آیه ۱۲۹.
- ↑ «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
- ↑ «و گفت: فرزندانم! از یک دروازه، وارد نشوید و از دروازههای گوناگون درآیید! و (هر چند) من شما را از هیچ قضای خداوند باز نمیتوانم داشت که فرمان، جز از آن خداوند نیست، بر او توکل دارم و باید توکّل کنندگان تنها بر او توکّل کنند» سوره یوسف، آیه ۶۷.
- ↑ «کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما همداستان شدهاند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.
- ↑ «و مبادا تو برخی از آنچه را بر تو وحی شده است کنار نهی و دل از آن تنگ داری از آن رو که میگویند: «چرا بر او گنجی فرو فرستاده نمیشود یا فرشتهای همراه وی نمیآید؟» تو، تنها بیمدهندهای و خداوند بر هر چیزی مراقب است» سوره هود، آیه ۱۲.
- ↑ حجتیان، محمد، مقاله "توکل"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
- ↑ «بیگمان تو بر بندگان من چیرگی نداری مگر آن گمراهان که از تو پیروی کنند» سوره حجر، آیه ۴۲.
- ↑ «که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل میکنند چیرگی نیست» سوره نحل، آیه ۹۹.
- ↑ المیزان، ج ۱۲، ص ۳۴۴.
- ↑ «و داستان نوح را برای آنان بخوان آنگاه که به قوم خود گفت: ای قوم من! اگر ماندن من و پند دادنم با آیات خداوند بر شما گران است، باری، بر خداوند توکل کردهام بنابراین با شریکهایتان همداستان شوید به گونهای که کارتان بر شما پوشیده نباشد سپس کار مرا تمام» سوره یونس، آیه ۷۱.
- ↑ «من به خداوند- پروردگار خویش و پروردگار شما- توکل کردهام؛ هیچ جنبندهای نیست مگر که او بر هستیش چیرگی دارد؛ به راستی پروردگار من بر راهی راست است» سوره هود، آیه ۵۶.
- ↑ «گفت: ای قوم من! به من بگویید که اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او نیز از نزد خویش به من روزی نیکویی ارزانی داشته باشد (شما چه خواهید کرد؟) و من در آنچه شما را از آن باز میدارم نمیخواهم با شما مخالفت کنم، تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره هود، آیه ۸۸.
- ↑ «و گفت: فرزندانم! از یک دروازه، وارد نشوید و از دروازههای گوناگون درآیید! و (هر چند) من شما را از هیچ قضای خداوند باز نمیتوانم داشت که فرمان، جز از آن خداوند نیست، بر او توکل دارم و باید توکّل کنندگان تنها بر او توکّل کنند» سوره یوسف، آیه ۶۷.
- ↑ «پیامبرانشان به آنها گفتند: ما جز بشری مانند شما نیستیم امّا خداوند بر هر کس از بندگانش که بخواهد منّت میگذارد (و به او رسالت میبخشد) و ما را نشاید که جز به اذن خداوند برهانی برای شما بیاوریم و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکّل کنند» سوره ابراهیم، آیه ۱۱.
- ↑ «و چرا بر خداوند توکّل نکنیم حال آنکه راهمان را به ما نشان داده است؟ و بیگمان بر آزاری که میدهیدمان شکیبایی پیشه میکنیم و توکّلکنندگان باید تنها بر خداوند توکّل کنند» سوره ابراهیم، آیه ۱۲.
- ↑ «مؤمنان، تنها آن کسانند که چون یاد خداوند پیش آید دلهاشان بیمناک میشود و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان میافزاید و بر پروردگارشان توکّل میکنند» سوره انفال، آیه ۲.
- ↑ «همانان که شکیب ورزیدند و بر پروردگارشان توکّل میکنند» سوره نحل، آیه ۴۲.
- ↑ «که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل میکنند چیرگی نیست» سوره نحل، آیه ۹۹.
- ↑ «همانان که شکیب ورزیدند و بر پروردگارشان توکّل میکنند» سوره نحل، آیه ۴۲.
- ↑ «پس آنچه به شما داده شده است کالای زندگانی این جهان است و آنچه نزد خداوند است برای آنان که ایمان آوردهاند و بر پروردگارشان توکّل دارند بهتر و پایاتر است» سوره شوری، آیه ۳۶.
- ↑ «(یاد کنید) آنگاه را که دو دسته از شما میخواستند (در رفتن به جنگ) سستی کنند حال آنکه خداوند یاور آنان بود و مؤمنان باید بر خداوند توکّل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۲.
- ↑ «اگر خداوند یاریتان کند هیچ کس بر شما چیره نخواهد شد و اگر شما را واگذارد پس از او کیست که یاریتان دهد؟ و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۰.
- ↑ «ای مؤمنان از نعمت خداوند بر خود یاد کنید، آنگاه که گروهی بر آن بودند تا بر شما دستدرازی کنند و خداوند دستشان را از شما کوتاه کرد، و از خداوند پروا کنید و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکل کنند» سوره مائده، آیه ۱۱.
- ↑ «دو مرد از کسانی که (از خداوند) میترسیدند (و) خداوند بر آنان نعمت بخشیده بود گفتند: از در (این شهر) بر آنان وارد شوید و هنگامی که در آن درآیید شما پیروزید و اگر مؤمنید تنها بر خداوند توکل کنید» سوره مائده، آیه ۲۳.
- ↑ «خداوند است که هیچ خدایی جز او نیست و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکّل کنند» سوره تغابن، آیه ۱۳.
- ↑ روح المعانی، ج ۲۸، ص ۱۸۵.
- ↑ فی ظلال القرآن، ج ۳، ص ۱۴۷۶.
- ↑ «اگر به آیین شما -پس از آنکه خداوند ما را از آن رهایی بخشیده است- باز گردیم بیگمان بر خداوند دروغ بستهایم و ما را نرسد که به آن باز گردیم مگر آنکه خداوند پروردگار ما بخواهد، دانش پروردگار ما همه چیز را فرا گرفته است، ما بر خداوند توکّل داریم، خداوندا! میان ما و قوم ما به حق داوری فرما و تو بهترین داورانی» سوره اعراف، آیه ۸۹.
- ↑ «گفتند: بر خداوند توکّل داریم؛ پروردگارا! ما را مایه عبرتی برای گروه ستمگران مگردان!» سوره یونس، آیه ۸۵.
- ↑ «بیگمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونهای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند میپرستید بیزاریم، شما را انکار میکنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است تا زمانی که به خداوند یگانه ایمان آورید؛ جز (این) گفتار ابراهیم که به پدرش گفت: برای تو از خداوند آمرزش خواهم خواست و من برای تو در برابر خداوند هیچ اختیاری ندارم؛ پروردگارا! ما بر تو توکل داریم و به سوی تو روی میآوریم و بازگشت (هر چیز) به سوی توست» سوره ممتحنه، آیه ۴.
- ↑ «و نهان آسمانها و زمین از آن خداوند است و همه کارها بدو باز گردانده میشود پس او را بپرست و بر او توکل کن و پروردگارت از آنچه انجام میدهید غافل نیست» سوره هود، آیه ۱۲۳.
- ↑ تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص ۲۷۰.
- ↑ «اگر خداوند یاریتان کند هیچ کس بر شما چیره نخواهد شد و اگر شما را واگذارد پس از او کیست که یاریتان دهد؟ و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۰.
- ↑ «کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما همداستان شدهاند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.
- ↑ «و کسانی را که پس از ستم دیدن در راه خداوند هجرت کردند در این جهان در جایی نیکو جا میدهیم و پاداش دنیای واپسین بزرگتر است اگر میدانستند» سوره نحل، آیه ۴۱.
- ↑ «همانان که شکیب ورزیدند و بر پروردگارشان توکّل میکنند» سوره نحل، آیه ۴۲.
- ↑ «ای مؤمنان از نعمت خداوند بر خود یاد کنید، آنگاه که گروهی بر آن بودند تا بر شما دستدرازی کنند و خداوند دستشان را از شما کوتاه کرد، و از خداوند پروا کنید و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکل کنند» سوره مائده، آیه ۱۱.
- ↑ «و خونی دروغین را بر پیراهن او آوردند؛ (یعقوب) گفت: (نه چنین است که میگویید) بلکه (هوای) نفستان کاری را در چشمتان آراست، اکنون (کار من) شکیبی نیکوست و بر آنچه وصف میکنید از خداوند باید یاری جست» سوره یوسف، آیه ۱۸.
- ↑ راهنما، ج ۸، ص ۳۴۶.
- ↑ حجتیان، محمد، مقاله "توکل"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
- ↑ «و در هر چیزی اختلاف پیدا کنید داوری آن با خداوند است؛ این است خداوند پروردگار من، بر او توکّل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره شوری، آیه ۱۰.
- ↑ المیزان، ج ۱۸، ص ۲۵؛ ج ۹، ص ۱۱۳ - ۱۱۴؛ التحقیق، ج ۱۳، ص ۱۹۴ - ۱۹۵؛ جامع السعادات، ج ۳، ص ۲۳۳.
- ↑ «خداوند است که هیچ خدایی جز او نیست و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکّل کنند» سوره تغابن، آیه ۱۳.
- ↑ روح المعانی، ج ۲۸، ص ۱۸۵.
- ↑ «من به خداوند- پروردگار خویش و پروردگار شما- توکل کردهام؛ هیچ جنبندهای نیست مگر که او بر هستیش چیرگی دارد؛ به راستی پروردگار من بر راهی راست است» سوره هود، آیه ۵۶.
- ↑ «و گفت: فرزندانم! از یک دروازه، وارد نشوید و از دروازههای گوناگون درآیید! و (هر چند) من شما را از هیچ قضای خداوند باز نمیتوانم داشت که فرمان، جز از آن خداوند نیست، بر او توکل دارم و باید توکّل کنندگان تنها بر او توکّل کنند» سوره یوسف، آیه ۶۷.
- ↑ «اگر به آیین شما -پس از آنکه خداوند ما را از آن رهایی بخشیده است- باز گردیم بیگمان بر خداوند دروغ بستهایم و ما را نرسد که به آن باز گردیم مگر آنکه خداوند پروردگار ما بخواهد، دانش پروردگار ما همه چیز را فرا گرفته است، ما بر خداوند توکّل داریم، خداوندا! میان ما و قوم ما به حق داوری فرما و تو بهترین داورانی» سوره اعراف، آیه ۸۹.
- ↑ «بگو: او، همان (خداوند) بخشنده است که به او ایمان آوردیم و بر او توکل داریم؛ به زودی خواهید دانست که چه کسی در گمراهی آشکار است» سوره ملک، آیه ۲۹.
- ↑ «و چرا بر خداوند توکّل نکنیم حال آنکه راهمان را به ما نشان داده است؟ و بیگمان بر آزاری که میدهیدمان شکیبایی پیشه میکنیم و توکّلکنندگان باید تنها بر خداوند توکّل کنند» سوره ابراهیم، آیه ۱۲.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که منافقان و بیماردلان میگفتند: اینان را دینشان فریفته است در حالی که هر کس بر خداوند توکّل کند بیگمان خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۴۹.
- ↑ «و کار خود را به آن زنده نامیرا واگذار و با سپاس او را پاک بستای و او از گناهان بندگانش آگاه، بس» سوره فرقان، آیه ۵۸.
- ↑ «خداوند آفریننده همه چیز است و او بر هر چیزی نگاهبان است» سوره زمر، آیه ۶۲.
- ↑ «و نهان آسمانها و زمین از آن خداوند است و همه کارها بدو باز گردانده میشود پس او را بپرست و بر او توکل کن و پروردگارت از آنچه انجام میدهید غافل نیست» سوره هود، آیه ۱۲۳.
- ↑ «ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سهگانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بیگمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمانها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس» سوره نساء، آیه ۱۷۱.
- ↑ «بدینگونه تو را میان امّتی که پیش از آن، امّتهایی گذشتهاند فرستادیم تا بر آنها آنچه را به تو وحی کردهایم بخوانی، در حالی که آنان به (خداوند) بخشنده کفر میورزند؛ بگو او پروردگار من است، خدایی جز او نیست، بر او توکّل کردم و بازگشتم به سوی اوست» سوره رعد، آیه ۳۰.
- ↑ «و به او از جایی که گمان نمیبرد روزی میدهد و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است؛ به راستی خداوند به خواست خویش، رسنده است و بیگمان خداوند برای هر چیز، اندازهای نهاده است» سوره طلاق، آیه ۳.
- ↑ التحقیق، ج ۱۳، ص ۱۹۴ - ۱۹۵، "وکل".
- ↑ «(یاد کنید) آنگاه را که دو دسته از شما میخواستند (در رفتن به جنگ) سستی کنند حال آنکه خداوند یاور آنان بود و مؤمنان باید بر خداوند توکّل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۲.
- ↑ «اگر خداوند یاریتان کند هیچ کس بر شما چیره نخواهد شد و اگر شما را واگذارد پس از او کیست که یاریتان دهد؟ و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۰.
- ↑ «کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما همداستان شدهاند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.
- ↑ «ای مؤمنان از نعمت خداوند بر خود یاد کنید، آنگاه که گروهی بر آن بودند تا بر شما دستدرازی کنند و خداوند دستشان را از شما کوتاه کرد، و از خداوند پروا کنید و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکل کنند» سوره مائده، آیه ۱۱.
- ↑ چهل حدیث، ص ۲۱۵.
- ↑ «و بیگمان آنان را گمراه میکنم و به آرزو (های دور و دراز) میافکنم و به آنان فرمان میدهم آنگاه گوش چارپایان را (به خرافهپرستی) میشکافند و به آنان فرمان میدهم آنگاه آفرینش خداوند را دگرگونه میسازند؛ و هر که به جای خداوند، شیطان را به یاوری برگزیند زیانی آشکار کرده است» سوره نساء، آیه ۱۱۹.
- ↑ المیزان، ج ۱۲، ص ۳۴۴.
- ↑ حجتیان، محمد، مقاله "توکل"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
- ↑ «که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل میکنند چیرگی نیست» سوره نحل، آیه ۹۹.
- ↑ «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
- ↑ «و چرا بر خداوند توکّل نکنیم حال آنکه راهمان را به ما نشان داده است؟ و بیگمان بر آزاری که میدهیدمان شکیبایی پیشه میکنیم و توکّلکنندگان باید تنها بر خداوند توکّل کنند» سوره ابراهیم، آیه ۱۲.
- ↑ المیزان، ج ۱۲، ص ۳۳.
- ↑ «و به او از جایی که گمان نمیبرد روزی میدهد و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است؛ به راستی خداوند به خواست خویش، رسنده است و بیگمان خداوند برای هر چیز، اندازهای نهاده است» سوره طلاق، آیه ۳.
- ↑ «کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما همداستان شدهاند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست پس با نعمت و بخششی از خداوند بازگشتند؛ (هیچ) بدی به آنان نرسید و در پی خشنودی خداوند بودند و خداوند دارای بخششی سترگ است» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳-۱۷۴.
- ↑ تفسیر قاسمی، ج ۶، ص ۱۲۳.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که منافقان و بیماردلان میگفتند: اینان را دینشان فریفته است در حالی که هر کس بر خداوند توکّل کند بیگمان خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۴۹.
- ↑ الکافی ج ۲، ص ۶۵.
- ↑ «و داستان نوح را برای آنان بخوان آنگاه که به قوم خود گفت: ای قوم من! اگر ماندن من و پند دادنم با آیات خداوند بر شما گران است، باری، بر خداوند توکل کردهام بنابراین با شریکهایتان همداستان شوید به گونهای که کارتان بر شما پوشیده نباشد سپس کار مرا تمام» سوره یونس، آیه ۷۱.
- ↑ «از این روی همه هر نیرنگی دارید در برابر من بهکار برید و به من مهلت ندهید من به خداوند- پروردگار خویش و پروردگار شما- توکل کردهام؛ هیچ جنبندهای نیست مگر که او بر هستیش چیرگی دارد؛ به راستی پروردگار من بر راهی راست است» سوره هود، آیه ۵۵-۵۶.
- ↑ حجتیان، محمد، مقاله "توکل"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
- ↑ «(یاد کنید) آنگاه را که دو دسته از شما میخواستند (در رفتن به جنگ) سستی کنند حال آنکه خداوند یاور آنان بود و مؤمنان باید بر خداوند توکّل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۲.
- ↑ «کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما همداستان شدهاند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.
- ↑ «و اگر به سازش گرایند، تو نیز بدان گرای و بر خداوند توکّل کن که او شنوای داناست» سوره انفال، آیه ۶۱.
- ↑ بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص ۳۱۳.
- ↑ «پس اگر رو بگردانند بگو: خداوندی که خدایی جز او نیست مرا بس؛ بر او توکّل دارم و او پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان) است» سوره توبه، آیه ۱۲۹.
- ↑ «و کسانی را که پس از ستم دیدن در راه خداوند هجرت کردند در این جهان در جایی نیکو جا میدهیم و پاداش دنیای واپسین بزرگتر است اگر میدانستند همانان که شکیب ورزیدند و بر پروردگارشان توکّل میکنند» سوره نحل، آیه ۴۱-۴۲.
- ↑ «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دو» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
- ↑ «کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما همداستان شدهاند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.
- ↑ «و میگویند: فرمان میبریم اما چون از نزد تو بیرون میروند برخی از ایشان به هنگام شب جز آنچه تو میگویی میاندیشند؛ و خداوند آنچه شبانه اندیشه کنند نوشته میدارد؛ پس، از آنان دوری گزین و بر خداوند توکل کن و خداوند (تو را) کارساز، بس» سوره نساء، آیه ۸۱.
- ↑ «اما هیچ کس (سخن) موسی را باور نکرد جز فرزندانی از قوم وی، (آن هم) با ترس آنکه فرعون و سرکردگانشان آنان را به بلا افکنند و بیگمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود و موسی گفت: ای قوم من! اگر به خداوند ایمان آوردهاید، چنانچه گردن نهادهاید بر او توکّل کنید» سوره یونس، آیه ۸۳.
- ↑ «و چرا بر خداوند توکّل نکنیم حال آنکه راهمان را به ما نشان داده است؟ و بیگمان بر آزاری که میدهیدمان شکیبایی پیشه میکنیم و توکّلکنندگان باید تنها بر خداوند توکّل کنند» سوره ابراهیم، آیه ۱۲.
- ↑ البرهان، ج ۳، ص ۳۰۸.
- ↑ «و اگر دمدمهای از شیطان تو را برانگیزد به خداوند پناه جو که او شنوایی داناست» سوره اعراف، آیه ۲۰۰.
- ↑ «پس، چون قرآن بخوانی از شیطان رانده به خداوند پناه جو؛» سوره نحل، آیه ۹۸.
- ↑ «که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل میکنند چیرگی نیست» سوره نحل، آیه ۹۹.
- ↑ المیزان، ج ۸، ص ۳۸۸؛ ج ۱۲، ص ۳۴۴.
- ↑ حجتیان، محمد، مقاله "توکل"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
- ↑ «و اینکه آدمی را چیزی جز آنچه (برای آن) کوشیده است نخواهد بود» سوره نجم، آیه ۳۹.
- ↑ فی ظلال القران ج ۹، ص ۱۴۷۶.
- ↑ «از دروازههای گوناگون درآیید! » سوره یوسف، آیه ۶۷.
- ↑ « جز از آن خداوند نیست، بر او توکل دارم و باید توکّل کنندگان تنها بر او توکّل کنند» سوره یوسف، آیه ۶۷.
- ↑ «دو مرد از کسانی که (از خداوند) میترسیدند (و) خداوند بر آنان نعمت بخشیده بود گفتند: از در (این شهر) بر آنان وارد شوید و هنگامی که در آن درآیید شما پیروزید و اگر مؤمنید تنها بر خداوند توکل کنید» سوره مائده، آیه ۲۳.
- ↑ السنن الکبری، ج ۶، ص ۲۱۹؛ سنن الترمذی، ج ۴، ص ۷۷، ج ۵، ص ۴۱۷؛ مشکاة الانوار، ص ۵۵۱.
- ↑ دایرة المعارف تشیع، ج ۵، ص ۱۵۴.
- ↑ مدارج السالکین، ج ۲، ص ۱۲۵؛ جامع السعادات، ج ۳، ص ۲۲۸؛ معراج السعاده، ص ۷۰۱ - ۷۰۲.
- ↑ حجتیان، محمد، مقاله "توکل"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.