←منابع
(←منابع) |
(←منابع) |
||
خط ۱۴۲: | خط ۱۴۲: | ||
==توکل در [[تفاسیر]] [[روایی]]== | ==توکل در [[تفاسیر]] [[روایی]]== | ||
مرحوم [[سید هاشم بحرانی]] در [[تفسیر برهان]]، زیر عنوان: “باب معنی التوکل”، [[حدیثی]] را به [[روایت]] ابنبابویه، از پیامبر{{صل}} در صفحه ۴۹۳ نقل نموده است. اصل این [[حدیث]] و ترجمه آن در فصل [[تفویض]] این کتاب در حدیث شماره ۵ آورده شده است. در بخشی از آن درباره معنای توکل بر خدای آمده است: {{متن حدیث|فقلت: و ما التوکل علی الله؟ فقال: العلم ان المخلوق لا یضر و لا ینفع و لایعطی و لایمنع و استعمال الیأس من الخلق. فاذا کان العبد کذلک، لایعمل لأحد سوی الله و لم یرج و لم یخف سوی الله، و لم یطمع فی احد سوی الله، فهذا التوکل}}: [[پیامبر]]{{صل}} میفرماید: گفتم: [[توکل]] بر [[خدای تعالی]] چیست؟ [[جبرئیل]]{{ع}} گفت: [[علم]] به این که مخلوق نه ضرر و نه نفعی، و نه [[بخشش]] و نه ممانعتی، نمیتواند داشته باشد و [[ناامیدی]] و [[یأس]] از [[خلق]]. پس چون بندهای این چنین باشد، برای احدی به جز خدای تعالی کار نمیکند، و از کسی به جز خدای تعالی [[امید]] و ترسی ندارد، و از احدی به جز خدای تعالی توقع بیحد و [[حرص]] در خواهش ندارد. پس این است توکل بر خدای تعالی.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۴۷۴.</ref> | مرحوم [[سید هاشم بحرانی]] در [[تفسیر برهان]]، زیر عنوان: “باب معنی التوکل”، [[حدیثی]] را به [[روایت]] ابنبابویه، از پیامبر{{صل}} در صفحه ۴۹۳ نقل نموده است. اصل این [[حدیث]] و ترجمه آن در فصل [[تفویض]] این کتاب در حدیث شماره ۵ آورده شده است. در بخشی از آن درباره معنای توکل بر خدای آمده است: {{متن حدیث|فقلت: و ما التوکل علی الله؟ فقال: العلم ان المخلوق لا یضر و لا ینفع و لایعطی و لایمنع و استعمال الیأس من الخلق. فاذا کان العبد کذلک، لایعمل لأحد سوی الله و لم یرج و لم یخف سوی الله، و لم یطمع فی احد سوی الله، فهذا التوکل}}: [[پیامبر]]{{صل}} میفرماید: گفتم: [[توکل]] بر [[خدای تعالی]] چیست؟ [[جبرئیل]]{{ع}} گفت: [[علم]] به این که مخلوق نه ضرر و نه نفعی، و نه [[بخشش]] و نه ممانعتی، نمیتواند داشته باشد و [[ناامیدی]] و [[یأس]] از [[خلق]]. پس چون بندهای این چنین باشد، برای احدی به جز خدای تعالی کار نمیکند، و از کسی به جز خدای تعالی [[امید]] و ترسی ندارد، و از احدی به جز خدای تعالی توقع بیحد و [[حرص]] در خواهش ندارد. پس این است توکل بر خدای تعالی.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۴۷۴.</ref> | ||
==[[تدبر]] در [[آیات توکل]]== | |||
قوله تعالی: {{متن قرآن|كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ}}<ref>«(این) کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستادهایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند» سوره ص، آیه ۲۹.</ref>. | |||
در بررسی لغوی و [[تفسیری]] دانستیم که [[توکل به خدا]]، معنا و مفهومش عبارت است از: [[اعتماد]] و [[اطمینان]] داشتن به خدای تعالی و امور خود را به او واگذاردن به عنوان سبب [[حقیقی]] با [[عنایت]] به این که برای وصول به خواسته، به عنوان سبب ظاهری، باید تلاش و [[کوشش]] نماید، و به عبارت دیگر، توکل به خدا، دارای [[روحی]] است و جسمی؛ [[روح]] آن، واگذاردن امور به خدای تعالی است، و [[جسم]] آن، تلاش و کوشش فرد میباشد برای انجام خواسته. لذا خواسته در نفس [[ظهور]] کرده و جسم در وصول به آن تلاش مینماید، اما آن ظهور و این تلاش، از [[امیدواری]] و [[اعتماد به خدا]] و [[تفویض]] امر به [[خدای متعال]]، قوت و نیرو میگیرد. حال برای بررسی اشخاصی که متوکلین به خدای تعالی هستند، با [[استعانت]] از امدادها و [[الطاف]] خاص [[خدای سبحان]] در آیات توکل به تدبر میپردازیم.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۴۷۴.</ref> | |||
===[[پیامبران الهی]] در امورشان به خدای تعالی توکل میکنند.=== | |||
# [[پیامبر اسلام]] [[حضرت محمد]]{{صل}} در برابر [[اعراض]] [[کافران]] از پذیرش [[نبوت]] او و از قبول دعوتش، به [[خدای تعالی]] [[توکل]] میکند: {{متن قرآن|فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ}}. | |||
# [[حضرت نوح]]{{ع}} [[قوم]] خودش را [[دعوت به توحید]] [[اللّه]] میکرد. این [[دعوت]] برای آن [[کافران]] گران بود؛ زیرا هم او را [[تکذیب]] میکردند و هم دعوتش را [[اجابت]] نمینمودند. در مقابل [[جمعیت]] انبوه آن کافران که او را به کشتن هم [[تهدید]] میکردند، [[نوح]]{{ع}} به خدای تعالی توکل میکند: {{متن قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقَامِي وَتَذْكِيرِي بِآيَاتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَشُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَلَا تُنْظِرُونِ}}. | |||
# [[حضرت هود]]{{ع}} در [[بیزاری جستن]] از الهههای [[مشرکان]] و دعوت آنان به [[کید]] و حیلهای که میتوانند علیه او انجام دهند، به خدای تعالی که [[پروردگار]] عالمیان است و [[قدرت]] قاهره او، بر هر چیزی احاطه دارد، و بر [[راه]] [[حق]] و [[عدل]] است، توکل میکند: {{متن قرآن|إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَرَاكَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ قَالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ * مِنْ دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعًا ثُمَّ لَا تُنْظِرُونِ * إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَرَبِّكُمْ مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«ما جز این نمیگوییم که یکی از خدایان ما به تو آسیبی رسانده است؛ گفت: من خداوند را گواه میگیرم و (شما نیز) گواه باشید که من از شرکی که در برابر او میورزید، بیزارم * از این روی همه هر نیرنگی دارید در برابر من بهکار برید و به من مهلت ندهید * من به خداوند- پروردگار خویش و پروردگار شما- توکل کردهام؛ هیچ جنبندهای نیست مگر که او بر هستیش چیرگی دارد؛ به راستی پروردگار من بر راهی راست است» سوره هود، آیه ۵۴-۵۶.</ref>. | |||
# [[حضرت شعیب]]{{ع}} [[توفیق]] خود را در [[اطاعت]] از [[اوامر و نواهی الهی]] از جانب [[خدای متعال]] دانسته و به همین سبب، با [[رضایت]] به [[تدبیر الهی]]، برای [[موفقیت]] امر خود در [[اصلاح]] [[دین]] و دنیای قومش و برای [[تحمل]] اتهامات و تنشهای روحیای که قومش به او وارد میکردند، به [[خدای تعالی]] [[توکل]] میکند: {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ}}. | |||
# [[حضرت یعقوب]]{{ع}} هر چیزی را درباره فرزندانش، [[نیازمند]] به خدای تعالی دیده و رفع حوادث و هر گونه پیشامدی را در مورد آنان، منحصر به اقتضای [[حکم الهی]] میداند، و به همین سبب، امورش را به خدای تعالی واگذار کرده و بر او توکل مینماید: {{متن قرآن|وَقَالَ يَا بَنِيَّ لَا تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ}}. | |||
# خدای تعالی: به پیامبرش، [[حضرت محمد]]{{صل}}، امر فرموده: به آنان که به نام [[مبارک]] [[رحمان]]، یکی از اسمای مبارک [[اللّه]] که گستردگی [[رحمت]] و [[لطف]] عامش فراگیر است، کافرند، بگوید: او [[پروردگار]] و تدبیرکننده امر من است. هیچ [[الهی]] و معبودی سوای او نیست. در تدبیرش، به او [[اعتماد]] دارم، و امورم را به او واگذار نموده و بر او توکل میکنم، و بازگشت و [[پشیمانی]] بر خطاهای گذشته با [[عزم]] در ترک بازگشت به مثل آنها، به سوی اوست: {{متن قرآن|كَذَلِكَ أَرْسَلْنَاكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهَا أُمَمٌ لِتَتْلُوَ عَلَيْهِمُ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ مَتَابِ}}. | |||
# [[پیامبر اسلام]] حضرت محمد{{صل}} فرمود: و آنچه از امور دین و دنیایتان، در آن [[اختلاف]] نمودید، [[حکم]] آن را به خدای تعالی واگذار کنید. آن خدای تعالی، “الله”، پروردگار من و تدبیرکننده امر من است. به او اعتماد و [[اطمینان]] داشته، بر او توکل مینمایم و در امورم به سوی او برگشت میکنم: {{متن قرآن|وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ}}.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۴۷۵.</ref> | |||
==منابع== | ==منابع== |