|
|
خط ۳۲: |
خط ۳۲: |
| نبوت در کتابهای لغت<ref>معانی القرآن (للفراء)؛ ابن منظور، لسان العرب؛ کسایی، معانی القرآن، جوهری، صحاح اللغه.</ref> در چهار معنا استعمال شده است: [[خبر]]، ارتفاع، طریق و صوت خفی و در اصطلاح [[دینی]] یعنی گرفتن خبر از جانب [[خداوند]] به صورت [[وحی]] برای [[هدایت مردم]] و [[نبی]] [[انسان]] والامقامی است که [[حجت]] و واسطۀ بین [[خدا]] و انسانهاست برای [[هدایت]] ایشان<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۵۶؛ جوادی آملی، عبدالله، وحی و نبوت در قرآن، ص ۴۴؛ سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج ۳، ص ۸۷؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص ۲۷ ـ ۲۸.</ref>. | | نبوت در کتابهای لغت<ref>معانی القرآن (للفراء)؛ ابن منظور، لسان العرب؛ کسایی، معانی القرآن، جوهری، صحاح اللغه.</ref> در چهار معنا استعمال شده است: [[خبر]]، ارتفاع، طریق و صوت خفی و در اصطلاح [[دینی]] یعنی گرفتن خبر از جانب [[خداوند]] به صورت [[وحی]] برای [[هدایت مردم]] و [[نبی]] [[انسان]] والامقامی است که [[حجت]] و واسطۀ بین [[خدا]] و انسانهاست برای [[هدایت]] ایشان<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۵۶؛ جوادی آملی، عبدالله، وحی و نبوت در قرآن، ص ۴۴؛ سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج ۳، ص ۸۷؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص ۲۷ ـ ۲۸.</ref>. |
|
| |
|
| ==[[روابط]] معنایی==
| |
| #رابطۀ [[نبوت]] و [[وحی]]: وحی، دریافتی اختصاصی از سوی [[خدا]] و خارج از مجاری عادی [[فهم]] [[بشر]] (مانند [[حس]] و [[عقل]]) است<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۸۷، ج۲، ص۱۵۴، ۱۵۷.</ref> که از میان [[انسانها]] تنها [[پیامبران]] از آن بهرهمندند و قوام [[نبوت پیامبران]] به «وحی» است؛ زیرا آنان از این [[راه]] به [[غیب]] دست مییابند و [[احکام]] و [[معارف الهی]] را دریافت میکنند، از این جهت پیوسته کلمۀ «وحی» با واژه [[نبی]] و نبیّین همراه است چنانکه میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ}}<ref>«ما به تو همانگونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی» سوره نساء، آیه 163.</ref>.<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۶۳.</ref>
| |
| #رابطه نبوت با [[رسالت]]: [[آیات]]: «وَکَانَ رَسُولًا نَبِیًّا»<ref>سورۀ مریم، آیۀ ۵۱،</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ}}<ref>«و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم» سوره حج، آیه 52.</ref> و روایاتی که تعداد [[رسولان]] را ۳۱۳ نفر و [[تعداد پیامبران]] را ۱۲۴ هزار نفر دانسته اند<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِی ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَمِ النَّبِیُّونَ قَالَ مِائَهُ أَلْفٍ وَ أَرْبَعَهٌ وَ عِشْرُونَ أَلْفَ نَبِیٍّ قُلْتُ کَمِ الْمُرْسَلُونَ مِنْهُمْ قَالَ ثَلَاثُ مِائَهٍ وَ ثَلَاثَهَ عَشَرَ جَمّاً غَفِیراً قُلْتُ مَنْ کَانَ أَوَّلَ الْأَنْبِیَاءِ قَالَ آدَمُ قُلْتُ وَ کَانَ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ مُرْسَلًا قَالَ نَعَمْ خَلَقَهُ اللَّهُ بِیَدِهِ وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ ثُمَّ قَالَ یَا أَبَا ذَرٍّ أَرْبَعَهٌ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ سُرْیَانِیُّونَ آدَمُ وَ شَیْثٌ وَ أُخْنُوخُ وَ هُوَ إِدْرِیسُ وَ هُوَ أَوَّلُ مَنْ خَطَّ بِالْقَلَمِ وَ نُوحٌ وَ أَرْبَعَهٌ مِنَ الْعَرَبِ هُودٌ وَ صَالِحٌ وَ شُعَیْبٌ وَ نَبِیُّکَ مُحَمَّدٌ ص وَ أَوَّلُ نَبِیٍّ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ مُوسَی وَ آخِرُهُمْ عِیسَی وَ سِتُّمِائَهِ نَبِیٍّ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی مِنْ کِتَابٍ قَالَ مِائَهَ کِتَابٍ وَ أَرْبَعَهَ کُتُبٍ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی عَلَی شَیْثٍ{{ع}}خَمْسِینَ صَحِیفَهً وَ عَلَی إِدْرِیسَ ثَلَاثِینَ صَحِیفَهً وَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ عِشْرِینَ صَحِیفَهً وَ أَنْزَلَ التَّوْرَاهَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَانَ الْخَبَرَ}}؛ بحارالانوار، ج ۱۱، باب ۱، ص ۳۲.</ref>، بیانگر این است که [[نبوت]] و [[رسالت]] دو [[مقام]] [[الهی]] هستند، با این تفاوت که همۀ [[پیامبران]] دارای مقام نبوتاند؛ اما [[مقام رسالت]] تنها به گروهی از پیامبران اختصاص دارد به این معنی که هر دو در دریافت و [[ابلاغ وحی]] الهی و [[ابلاغ]] آن به [[مردم]] شریکاند ولی در نوع [[شهود]] [[فرشتگان]] و مأموریتشان با یکدیگر متفاوتند<ref>ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص ۳۱.</ref>.
| |
| #رابطۀ نبوت با [[امامت]]: با توجه به آیۀ {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه 124.</ref>، [[امامت]] امری غیر از نبوت و رسالت و فراتر از آنهاست؛ زیرا [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} وقتی به این مقام دست یافت که سالها از رسالت و نبوتش میگذشت و تا آن [[زمان]] آزمونها و [[ابتلائات]] بسیاری را پشتسر گذاشته بود<ref>البته واضح است که منظور از این مطلب، برتری دوازده امام بر پیامبر اسلام{{صل}} نیست؛ زیرا آن حضرت نیز، افزون بر مقام نبوت و رسالت، مقام امامت را نیز دارا بود. در اینجا منظور تنها مقایسۀ مقام امامت و نبوت است.</ref>. همچنین امامت مطرحشده در [[آیه]]، به دلیل آنکه امامت برای مردم است {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}، نمیتواند یک مقام [[تکوینی]] صرف و تنها مرتبهای از مراتب [[قرب]] [[خداوند]] مانند [[صلاح]] و [[اخلاص]] باشد. آنچه با [[ظاهر]] آیه و شواهد و قراین آن سازگار است، دو احتمال زیر است:
| |
| ##امامت مقامی [[تشریعی]] و بالاتر از نبوت است و ازاینرو [[پیروی از امام]] در همۀ رفتارها و گفتارهایش بهطور مطلق [[واجب]] است. درحالیکه [[مقام نبوت]] و رسالت ذاتاً مقتضی [[پیروی از پیامبر]] در همۀ حرکاتش نیست، بلکه تنها مستلزم [[پیروی]] از اموری است که او از جانب خداوند به مردم میرساند؛ مگر اینکه [[دلیل]] دیگری [[وجوب]] [[تبعیت]] مطلق را [[ثابت]] کند<ref>از آیۀ {{متن قرآن|مَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ}}<ref>«و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند» سوره نساء، آیه 64.</ref> میتوان استظهار کرد که پیروی از همۀ پیامبران بهطور مطلق واجب است؛ ولی این دلالت در حد ظهور است و چون صراحت ندارد، قطعی نیست.</ref>؛
| |
|
| |
|
| ## [[امامت]] مقامی [[تکوینی]] و فراتر از [[نبوت]] است ازاینرو [[امام]] [[قدرت]] به [[کمال رساندن]] و [[هدایت تکوینی]] افراد مستعد را دارد. به عبارت دیگر، امام [[واسطۀ فیض]] [[الهی]] برای به کمال رساندن [[نفوس]] مستعد است و این [[هدایت]] غیر از [[هدایت تشریعی]] است که برای همۀ [[انسانها]] بهطور یکسان وجود دارد.
| |
| #رابطه نبوت با [[بعثت]]: [[بعثت]] به معنای برانگیختگی است. بعثت در شخص [[نبی]] مقدم بر برانگیختگی [[جامعه]] است. نبی با مایههایی سرشار و بالاتر از [[مردم]] عادی، آمادۀ [[تحمل]] بار مسئولیتی بدان [[عظمت]] و سنگینی است ولی تا [[پیش از بعثت]] این مایهها هنوز به [[ظهور]] و فعلیت نینجامیده و او همچون یکی از افراد معمولیِ دیگر در مسیر عادی [[اجتماع]] به [[تلاش]] و فعالیت مشغول است؛ [[وحی الهی]] در او [[تحول]] و انگیزش و انقلابی به وجود میآورد<ref>ر.ک: محمدتقی مصباح یزدی و دیگران، الامامة والولایة فی القرآن الکریم، ص۲۷ـ۲۸ و در پرتو ولایت، ص۲۶۰ـ۲۶۱ و راه و راهنماشناسی، ص ۵۸۸ ـ ۵۹۰؛ خامنهای، سیدعلی، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، مسجد امام حسن{{ع}} مشهد، جلسۀ پانزدهم، ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۳ش.</ref>.
| |
|
| |
| ==[[دلایل]] [[اثبات نبوت]]==
| |
| ===[[دلیل عقلی]] ([[فلسفی]] و [[کلامی]])===
| |
| برخی از [[دلایل عقلی]] برای اثبات نبوت عبارتاند از:
| |
| #'''رسیدن [[تکالیف الهی]] به [[انسانها]]:''' [[عقل]] [[حکم]] میکند، خداوند انسان را [[بیهوده]] [[خلق]] نکرده و او را از میان جمیع موجودات [[برگزیده]] و تکالیفی را بر او [[واجب]] کرده ولی نمیداند چه تکالیفی بر او واجب است بنابراین بر خداوند لازم است آن [[تکالیف]] را به مکلّفین اعلام کند و از طرفی محال است خداوند آن تکالیف را بیواسطه به هر یک از افراد مکلّفین اعلام کند، زیرا شکی نیست که [[مکلفین]] قابلیت [[دریافت وحی]] از [[خداوند متعال]] و [[ابلاغ]] [[اوامر و نواهی]] را ندارند، لذا لازم است خداوند متعال شخصی را که ممتاز بوده و این قابلیت را داراست بر [[تمام]] مکلّفین [[مبعوث]] کند تا تکالیف را به ایشان برساند، در غیر این صورت در [[حق]] [[بندگان]] کوتاهی میشود و این محال است.
| |
| #'''[[قاعدۀ لطف]]:''' بر خداوند واجب است به عنوان [[لطف]] و [[رحمت]] بر بندگانش پیامبرانی را مبعوث کند تا [[آیات الهی]] را بر آنان بخوانند و آنها را [[تزکیه]] نمایند و به آنان کتاب و [[حکمت]] بیاموزند و آنان را از چیزی که در آن [[فساد]] است بترسانند و به چیزی که در آن [[صلاح]] و [[سعادت]] است نوید دهند<ref>{{عربی|فوجب أن یبعث الله تعالی فی الناس رحمة لهم ولطفاً بهم {{متن قرآن|ْرَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ}} و ینذرهم عمّا فیه فسادهم و یبشّرهم بما فیه صلاحهم وسعادتهم}}؛ خرازی، محسن، بدایة المعارف الالهیة، ج۱، ص ۲۲۸.</ref>.
| |
| #'''نیاز به [[قانون]] و عجز [[بشر]] از [[قانون گذاری]]:''' تقریر این [[برهان]] با تبیین چند مطلب روشن میشود:
| |
| ## [[انسان]] از دو عنصر ماده و [[روح]] پدید آمده است و به همین جهت هم از ویژگیهای هر دو مانند خواستههای [[عقلانی]] و [[حسی]] برخوردار است، ولی غرض اصلی از [[خلقت]] او باید امری معقول و [[جاودانه]] باشد.
| |
| ## انسان چارهای جز [[زندگی اجتماعی]] ندارد؛ زیرا او به [[تنهایی]] [[قادر]] به رفع [[سختیها]] و دشواریهای [[زندگی]] نیست و در زندگی جمعی بی عدالتیها، زورگوییها، [[حق]] کشیها و... آشکار میشود و لذا انسان به قانون جامع و کامل [[نیازمند]] است.
| |
| ## انسان، [[دانش]] وضع قانون فراگیر و همه سویه را ندارد؛ زیرا او نمیتواند ویژگیهای همۀ مناطق جغرافیایی را در جمیع ادوار [[تاریخ]] بر همۀ [[جوامع انسانی]] در نظر بگیرد و برای آن قانونی [[شایسته]] وضع کند و نشانۀ این عجز، [[اختلاف]] [[قوانین]] در هر [[عصر]] و [[تغییر]] و تبدیل و ترمیم و تعویض مستمر آن در [[نسل]] هاست.
| |
|
| |
| با در نظر گرفتن جوانب مختلف، [[عقل]] میپذیرد باید از ماورای [[طبیعت]]، قانون جامع و کاملی نازل شود تا نیازهای [[فکری]] و عقلانی بشر را سامان دهد و استعدادها را شکوفا کند و سود و زیانهای بشر را به وی بشناساند<ref>ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، وحی و نبوت در قرآن، ص ۲۰ ـ ۲۲.</ref>.
| |
|
| |
| ===[[دلیل نقلی]]===
| |
| [[امام صادق]]{{ع}} در ضمن [[حدیثی]] درباره [[اثبات نبوت]] به زندیقی که پرسید: [[پیغمبران]] و [[رسولان]] را از چه [[راه]] [[ثابت]] میکنی؟ فرمود: «چون ثابت کردیم ما آفریننده و صانعی داریم که از ما و [[تمام]] مخلوق [[برتر]] و با [[حکمت]] و [[رفعت]] است و روا نباشد که خلقش او را بینند و لمس کنند و بیواسطه با یکدیگر برخورد و [[مباحثه]] کنند، [[ثابت]] شد برای او سفیرانی در میان خلقش هست که خواست او را برای مخلوق و بندگانش بیان کنند و ایشان را به [[مصالح]] و منافعشان و موجبات تباه و فنایشان [[رهبری]] نمایند، پس وجود امر و نهیکنندگان و تقریر [[نمایندگان]] از طرف [[خدای حکیم]] [[دانا]] در میان خلقش ثابت گشت و ایشان همان [[پیغمبران]] و برگزیدههای [[خلق]] او باشند، حکیمانی هستند که به [[حکمت]] [[تربیت]] شده و به حکمت [[مبعوث]] گشتهاند، با آنکه در [[خلقت]] و اندام با [[مردم]] شریکند در احوال و [[اخلاق]] [[شریک]] ایشان نباشند. از جانب خدای حکیم دانا به حکمت مؤید باشند، سپس آمدن پیغمبران در هر [[عصر]] و زمانی به سبب دلائل و براهینی که آوردند ثابت شود، تا [[زمین]] [[خدا]] از حجتی که بر [[صدق]] [[گفتار]] و جواز عدالتش نشانهای داشته باشد، خالی نماند»<ref>{{متن حدیث|قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ اَلْکُلَیْنِیُّ مُصَنِّفُ هَذَا اَلْکِتَابِ رَحِمَهُ اَللَّهُ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ عُمَرَ اَلْفُقَیْمِیِّ عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: أَنَّهُ قَالَ لِلزِّنْدِیقِ اَلَّذِی سَأَلَهُ مِنْ أَیْنَ أَثْبَتَّ اَلْأَنْبِیَاءَ وَ اَلرُّسُلَ قَالَ إِنَّا لَمَّا أَثْبَتْنَا أَنَّ لَنَا خَالِقاً صَانِعاً مُتَعَالِیاً عَنَّا وَ عَنْ جَمِیعِ مَا خَلَقَ وَ کَانَ ذَلِکَ اَلصَّانِعُ حَکِیماً مُتَعَالِیاً لَمْ یَجُزْ أَنْ یُشَاهِدَهُ خَلْقُهُ وَ لاَ یُلاَمِسُوهُ فَیُبَاشِرَهُمْ وَ یُبَاشِرُوهُ وَ یُحَاجَّهُمْ وَ یُحَاجُّوهُ ثَبَتَ أَنَّ لَهُ سُفَرَاءَ فِی خَلْقِهِ یُعَبِّرُونَ عَنْهُ إِلَی خَلْقِهِ وَ عِبَادِهِ وَ یَدُلُّونَهُمْ عَلَی مَصَالِحِهِمْ وَ مَنَافِعِهِمْ وَ مَا بِهِ بَقَاؤُهُمْ وَ فِی تَرْکِهِ فَنَاؤُهُمْ فَثَبَتَ اَلْآمِرُونَ وَ اَلنَّاهُونَ عَنِ اَلْحَکِیمِ اَلْعَلِیمِ فِی خَلْقِهِ وَ اَلْمُعَبِّرُونَ عَنْهُ جَلَّ وَ عَزَّ وَ هُمُ اَلْأَنْبِیَاءُ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ وَ صَفْوَتُهُ مِنْ خَلْقِهِ حُکَمَاءَ مُؤَدَّبِینَ بِالْحِکْمَةِ مَبْعُوثِینَ بِهَا غَیْرَ مُشَارِکِینَ لِلنَّاسِ عَلَی مُشَارَکَتِهِمْ لَهُمْ فِی اَلْخَلْقِ وَ اَلتَّرْکِیبِ فِی شَیْءٍ مِنْ أَحْوَالِهِمْ مُؤَیَّدِینَ مِنْ عِنْدِ اَلْحَکِیمِ اَلْعَلِیمِ بِالْحِکْمَةِ ثُمَّ ثَبَتَ ذَلِکَ فِی کُلِّ دَهْرٍ وَ زَمَانٍ مِمَّا أَتَتْ بِهِ اَلرُّسُلُ وَ اَلْأَنْبِیَاءُ مِنَ اَلدَّلاَئِلِ وَ اَلْبَرَاهِینِ لِکَیْلاَ تَخْلُوَ أَرْضُ اَللَّهِ مِنْ حُجَّةٍ یَکُونُ مَعَهُ عِلْمٌ یَدُلُّ عَلَی صِدْقِ مَقَالَتِهِ وَ جَوَازِ عَدَالَتِهِ}}؛ کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، کتاب الحجّة، ج ۱، ص ۲۳۶. </ref>.<ref>نراقی، مهدی، انیس الموحدین، ص ۹۲.</ref>
| |
|
| |
| ==راهای اثبات نبوت==
| |
| [[فطرت انسان]] اقتضا میکند ادعایی را بدون [[دلیل]] نپذیرد لذا [[ادعای نبوت]] نیز باید همراه با دلیل باشد. متفکران [[اسلامی]]، برای اثبات و [[شناخت]] [[نبی]] [[حقیقی]] از [[پیامبر دروغین]]، دو [[راه]] را معرفی کرده اند:
| |
| #'''راه [[اعجاز]]:''' [[معجزه]] عبارت است از کارهای عجیب و خارق عادتی که دیگران از انجام آن [[ناتوان]] باشند به شرطی که معجزه با ادعای نبی هماهنگ و همراه با [[تحدی]] بوده و معارضی هم نداشته باشد مانند: تبدیل عصای چوبین به اژدها.
| |
| #'''[[تصدیق]] [[پیامبر]] سابق نسبت به پیامبر لاحق:''' {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خداوند به سوی شمایم، توراتی را که پیش از من بوده است راست میشمارم و نویددهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد، نام او احمد است؛ امّا چون برای آنان برهانها (ی روشن) آورد، گفتند: این جادویی آشکار است» سوره صف، آیه 6.</ref>. براساس این [[آیه]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} به [[بنی اسرائیل]] [[بشارت]] میدهد که رسولی بعد از من خواهد آمد که اسمش [[احمد]] است<ref>ر.ک: خسرو پناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص۱۰۳ ـ ۱۰۹.</ref>.
| |
|
| |
| ==اقسام نبوت==
| |
| # [[نبوت تبلیغی]]: [[پیامبران]] [[تبلیغی]] از طریق [[وحی الهی]] و اظهار معجزه، [[مردم]] را به [[شریعت]] پیامبر قبلی [[دعوت]] میکنند و آموزههای [[شرعی]] را تحقق میبخشند.
| |
| # [[نبوت تشریعی]]: پیامبران [[تشریعی]] از جانب [[خداوند متعال]]، شریعت، یعنی [[قوانین]]، برنامهها و دستورالعملهایی دریافت و آموزههای شرعی و [[دینی]] را تحقق میبخشند<ref>ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۳.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==منابع== | | ==منابع== |