جز
جایگزینی متن - 'تکیه' به 'تکیه'
جز (جایگزینی متن - 'خواندن' به 'خواندن') |
جز (جایگزینی متن - 'تکیه' به 'تکیه') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
این گروه [[ابوبصیر]] را [[امیر]] خود قرار دادند و او با آنها [[نماز]] میگزارد و [[فرایض]] [[اسلامی]] را اقامه میکرد و آنها همگی نسبت به او شنوا و [[فرمانبردار]] بودند<ref>المغازی، واقدی (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ص۴۷۷؛ امتاع الأسماع، مقریزی، ج۱، ص۳۰۲.</ref><ref>[[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۷۱.</ref>. | این گروه [[ابوبصیر]] را [[امیر]] خود قرار دادند و او با آنها [[نماز]] میگزارد و [[فرایض]] [[اسلامی]] را اقامه میکرد و آنها همگی نسبت به او شنوا و [[فرمانبردار]] بودند<ref>المغازی، واقدی (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ص۴۷۷؛ امتاع الأسماع، مقریزی، ج۱، ص۳۰۲.</ref><ref>[[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۷۱.</ref>. | ||
==مقدمات بازگشت [[ابوبصیر]] به [[مدینه]]== | ==مقدمات بازگشت [[ابوبصیر]] به [[مدینه]]== | ||
چون خبر کشته شدن خنیس عامری به دست [[ابوبصیر]] به [[سهیل بن عمرو]] رسید، بر او بسیار گران آمد و گفت: “به [[خدا]] قسم، ما با [[محمد]] چنین [[صلح]] نکردیم”. [[قریش]] گفتند: [[محمد]] در این کار مقصر نیست، فرستاده شما در [[راه]] بازگشت به دست [[ابوبصیر]] کشته شده است و این کار ارتباطی به [[محمد]] ندارد. سهیل گفت: “آری، به [[خدا]] قسم دانستم که [[محمد]] به [[عهد]] خود [[وفا]] کرده است و [[گرفتاری]] ما به [[دلیل]] خامی فرستادگان ما بوده است”<ref>مغازی تاریخ جنگهای پیامبر{{صل}}، واقدی (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ص۴۷۷؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۵، ص۶۲.</ref>. پس سهیل به [[کعبه]] | چون خبر کشته شدن خنیس عامری به دست [[ابوبصیر]] به [[سهیل بن عمرو]] رسید، بر او بسیار گران آمد و گفت: “به [[خدا]] قسم، ما با [[محمد]] چنین [[صلح]] نکردیم”. [[قریش]] گفتند: [[محمد]] در این کار مقصر نیست، فرستاده شما در [[راه]] بازگشت به دست [[ابوبصیر]] کشته شده است و این کار ارتباطی به [[محمد]] ندارد. سهیل گفت: “آری، به [[خدا]] قسم دانستم که [[محمد]] به [[عهد]] خود [[وفا]] کرده است و [[گرفتاری]] ما به [[دلیل]] خامی فرستادگان ما بوده است”<ref>مغازی تاریخ جنگهای پیامبر{{صل}}، واقدی (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ص۴۷۷؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۵، ص۶۲.</ref>. پس سهیل به [[کعبه]] تکیه کرد و گفت: “به [[خدا]] [[سوگند]]، پشت خود را از [[کعبه]] برنمیدارم تا اینکه خونبهای خنیس پرداخت شود”. [[ابوسفیان]] گفت: “این کمال [[سفاهت]] است، به [[خدا]] قسم هرگز [[قریش]] خونبهای او را نمیپردازد”<ref>المغازی، واقدی (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ص۴۷۶.</ref>. و به [[نقل]] دیگر، [[ابوسفیان]] گفت: “قریش حتی یکسوم خونبهای او را هم نمیپردازد<ref>السیرة النبویة، ابن هشام، ج۲، ص۳۲۴؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۵، ص۶۲؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۳، ص۱۱۲۸.</ref>، زیرا او را [[بنی زهره]] فرستادهاند”. سهیل گفت: “راست میگویی، خونبهای او فقط بر عهده [[بنی زهره]] است و گروه دیگری غیر از ایشان نباید عهدهدار پرداخت آن شود، زیرا [[قاتل]] از ایشان است و آنها از هر کسی به پرداخت آن مستحقتر هستند”. | ||
[[اخنس بن شریق]] گفت: “به [[خدا]] [[سوگند]]، ما خونبهای او را پرداخت نمیکنیم؛ نه ما او را کشتهایم و نه به کشته شدنش امر کردیم؛ مردی که دینش غیر [[دین]] ما و پیرو [[محمد]] است او را کشته است، بنابراین از [[محمد]] بخواهید تا خونبها را بپردازد”. | [[اخنس بن شریق]] گفت: “به [[خدا]] [[سوگند]]، ما خونبهای او را پرداخت نمیکنیم؛ نه ما او را کشتهایم و نه به کشته شدنش امر کردیم؛ مردی که دینش غیر [[دین]] ما و پیرو [[محمد]] است او را کشته است، بنابراین از [[محمد]] بخواهید تا خونبها را بپردازد”. | ||