حَضور در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - 'زمینه‌ساز' به 'زمینه‌ساز')
خط ۱۶: خط ۱۶:
نام حَضور و ساکنان آن در [[قرآن]] نیامده است؛ ولى شمارى از مفسران، همانند ثعلبى و طبرسى، " قریه " را در [[آیات]] {{متن قرآن| وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ لا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ فَمَا زَالَت تِّلْكَ دَعْوَاهُمْ حَتَّى جَعَلْنَاهُمْ حَصِيدًا خَامِدِينَ}} <ref>سوره انبیاء، آیه: ۱۱-۱۵. </ref> را اشاره به «حضور» و آیات یاد شده را گزارش نابودى آن و ساکنانش با عذاب الهى دانسته <ref>تفسير ثعلبى، ج ۶، ص ۲۷۱؛ جوامع الجامع، ج ۲، ص ۵۱۵؛ فتح القدير، ج ۳، ص ۴۰۱. </ref>؛ اما بیشتر [[مفسران]] همانند [[طبرى]]، [[طوسى]] و [[زمخشرى]] اشاره این آیات به یک آبادى معین (حَضور) را نپذیرفته‌اند. <ref>جامع‌البيان، ج ۱۷، ص ۱۱؛ التبيان، ج ۷، ص ۲۳۴؛ الكشاف، ج ۳، ص ۱۰۵. </ref> در این دیدگاه به استناد واژه {{متن قرآن|كَم}} در {{متن قرآن| كَم مِّن قَرْيَةٍ}} و معناى کثرتى که مى‌رساند،<ref>روض الجنان، ج ۱۳، ص ۲۱۱؛ التفسير الكبير، ج ۲۱، ص ۱۴۶؛ بحرالمحيط، ج ۷، ص ۴۱۲. </ref> قریه را اشاره به مصادیق فراوانى دانسته‌اند. <ref>تفسير ابن كثير، ج ۳، ص ۱۸۳؛ تفسير ثعالبى، ج ۲، ص ۳۷۱؛ روح المعانى، ج ۱۷، ص ۲۳. </ref> [[سیاق آیات]] پیشین نیز مؤید این معناست {{متن قرآن|لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّواْ النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ هَلْ هَذَا إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ قَالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّمَاء وَالأَرْضِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ بَلْ قَالُواْ أَضْغَاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الأَوَّلُونَ  مَا آمَنَتْ قَبْلَهُم مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لّا يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا كَانُوا خَالِدِينَ ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنجَيْنَاهُمْ وَمَن نَّشَاء وَأَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلا تَعْقِلُونَ وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ لا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ }} <ref>سوره انبیاء، آیه: ۳-۱۴. </ref>.<ref>ر. ك: فى ظلال القرآن، ج ۴، ص ۲۳۷۰؛ الميزان، ج ۱۴، ص ۲۴۴. </ref> بر اساس [[آیات]]، آبادى‌هاى بسیارى در پى نافرمانى [[خدا]] [[درهم]] کوبیده و [[مردم]] آن نابود و [[اقوام]] دیگرى جایگزین آنها گردیدند. ساکنان آبادى‌هاى نابود شده با [[احساس]] [[عذاب]] الهى با تمام [[قدرت]] <ref>التبيان، ج۷، ص۲۳۴؛ جوامع الجامع، ج۲، ص ۵۱۵. </ref> پا به فرار گذاشته و زیستگاه خود را رها مى‌ساختند و در حالى که به [[مجرم]] و [[گنهکار]] بودن خود اعتراف داشتند، گرفتار [[مرگ]] مى‌شدند.
نام حَضور و ساکنان آن در [[قرآن]] نیامده است؛ ولى شمارى از مفسران، همانند ثعلبى و طبرسى، " قریه " را در [[آیات]] {{متن قرآن| وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ لا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ فَمَا زَالَت تِّلْكَ دَعْوَاهُمْ حَتَّى جَعَلْنَاهُمْ حَصِيدًا خَامِدِينَ}} <ref>سوره انبیاء، آیه: ۱۱-۱۵. </ref> را اشاره به «حضور» و آیات یاد شده را گزارش نابودى آن و ساکنانش با عذاب الهى دانسته <ref>تفسير ثعلبى، ج ۶، ص ۲۷۱؛ جوامع الجامع، ج ۲، ص ۵۱۵؛ فتح القدير، ج ۳، ص ۴۰۱. </ref>؛ اما بیشتر [[مفسران]] همانند [[طبرى]]، [[طوسى]] و [[زمخشرى]] اشاره این آیات به یک آبادى معین (حَضور) را نپذیرفته‌اند. <ref>جامع‌البيان، ج ۱۷، ص ۱۱؛ التبيان، ج ۷، ص ۲۳۴؛ الكشاف، ج ۳، ص ۱۰۵. </ref> در این دیدگاه به استناد واژه {{متن قرآن|كَم}} در {{متن قرآن| كَم مِّن قَرْيَةٍ}} و معناى کثرتى که مى‌رساند،<ref>روض الجنان، ج ۱۳، ص ۲۱۱؛ التفسير الكبير، ج ۲۱، ص ۱۴۶؛ بحرالمحيط، ج ۷، ص ۴۱۲. </ref> قریه را اشاره به مصادیق فراوانى دانسته‌اند. <ref>تفسير ابن كثير، ج ۳، ص ۱۸۳؛ تفسير ثعالبى، ج ۲، ص ۳۷۱؛ روح المعانى، ج ۱۷، ص ۲۳. </ref> [[سیاق آیات]] پیشین نیز مؤید این معناست {{متن قرآن|لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّواْ النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ هَلْ هَذَا إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ قَالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّمَاء وَالأَرْضِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ بَلْ قَالُواْ أَضْغَاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الأَوَّلُونَ  مَا آمَنَتْ قَبْلَهُم مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لّا يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا كَانُوا خَالِدِينَ ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنجَيْنَاهُمْ وَمَن نَّشَاء وَأَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلا تَعْقِلُونَ وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ لا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ }} <ref>سوره انبیاء، آیه: ۳-۱۴. </ref>.<ref>ر. ك: فى ظلال القرآن، ج ۴، ص ۲۳۷۰؛ الميزان، ج ۱۴، ص ۲۴۴. </ref> بر اساس [[آیات]]، آبادى‌هاى بسیارى در پى نافرمانى [[خدا]] [[درهم]] کوبیده و [[مردم]] آن نابود و [[اقوام]] دیگرى جایگزین آنها گردیدند. ساکنان آبادى‌هاى نابود شده با [[احساس]] [[عذاب]] الهى با تمام [[قدرت]] <ref>التبيان، ج۷، ص۲۳۴؛ جوامع الجامع، ج۲، ص ۵۱۵. </ref> پا به فرار گذاشته و زیستگاه خود را رها مى‌ساختند و در حالى که به [[مجرم]] و [[گنهکار]] بودن خود اعتراف داشتند، گرفتار [[مرگ]] مى‌شدند.


در گزارش‌هاى تفسیرى از زندگى مرفه [[اهل]] حضور به [[زمینه‌ساز]] [[غفلت]] آنان از [[یاد خدا]]،<ref>جامع البيان، ج ۷، ص ۱۲؛ التبيان، ج ۷، ص ۲۳۵؛ تفسير بغوى، ص ۲۰۲. </ref> آمدن پیامبرى براى آنها، بى‌اعتنایى آنان به [[دعوت پیامبر]] خویش و کشتن وى یاد شده است. <ref>تفسير ثعلبى، ج ۷، ص ۲۷. </ref> نام پیامبرشان را بیشتر [[شعیب]] (غیر از شعیب [[مدین]]) <ref>معجم البلدان، ج ۲، ص ۲۷۲؛ تفسير قرطبى، ج ۱۱، ص ۱۸۲؛ روح المعانى، ج ۱۷، ص ۲۳؛ المحبر، ص ۱۳۲. </ref> و برخى نیز [[حنظلة بن صفوان]] دانسته‌اند. <ref>المحبر، ص ۶؛ تفسير ثعلبى، ج ۷، ص ۲۷. </ref> [[مفسران]] به استناد ظاهر آیات نوشته‌اند که فرار اهل حضور از عذاب الهى<ref>التبيان، ج ۷، ص ۲۳۴؛ التفسير الكبير، ج ۲، ص ۱۴۶؛ تفسير قرطبى، ج ۱۱، ص ۱۸۲. </ref> سودى به حال آنان نداشت؛<ref>جامع البيان، ج ۷، ص ۱۱؛ التبيان، ج ۷، ص ۲۳۵؛ تفسير بغوى، ص ۲۰۲. </ref> لیکن درباره عذابى که نابودشان کرد [[اختلاف]] است: بیشتر مورّخان <ref>المحبر، ص ۶؛ تاريخ طبرى، ج ۱، ص ۳۲۷؛ معجم البلدان، ج ۲، ص ۲۷۲. </ref> و مفسران،<ref>التبيان، ج ۷، ص ۲۳۵؛ الكشاف، ج ۳، ص ۱۰۵؛ فتح القدير، ج ۳، ص ۴۰۳. </ref> [[کشتار]] به دست [[سپاهیان]] بخت‌نصر را سبب نابودى حضور و ساکنان آن دانسته‌اند؛ ولى جواد على دیدگاه مذکور را بازتابى از گزارش‌هاى کتاب [[مقدّس]] مى‌داند: <ref>المفصل، ج ۱، ص ۳۵۰. </ref> در کتاب مقدّس از شهرى به نام "حاضور " (Hazor) و نابودى آن و ساکنانش به دست [[سپاه]] [[بخت]] [[نصر]] یاد شده است. <ref>كتاب مقدس، ارميا ۴۹: ۲۸ - ۳۳. </ref> این [[شهر]] در [[شرق]] [[فلسطین]] کنونى <ref>قاموس الكتاب المقدس، ص ۲۸۳؛ دائره‌المعارف الكتابيه، ج ۳، ص ۵. </ref> نه در [[یمن]]، قرار داشته است. براین پایه، شباهت لفظى میان حاضور با حضور نیز [[سرنوشت]] مشابه ساکنان دو شهر هست؛ اما نمى‌توان آن دو را بر هم [[تطبیق]] کرد. <ref>كتاب مقدس، يوشع ۱۰: ۱۱، ۱۵: ۲۵، ۳۳؛ داوران ۴: ۲ - ۱۶؛ اول پادشاهان ۹: ۱۶؛ ارميا ۴۹: ۲۸ ـ ۳۳؛ قاموس كتاب مقدس، ص ۳۰۸. </ref> به [[اعتقاد]] جواد على، داستان [[حمله]] بخت نصر به حاضور و انطباق آن بر حَضور، کار کسانى چون [[ابن اسحاق]] و [[ابن‌کلبى]] بوده است که [[اسرائیلیات]] فراوانى را وارد [[احادیث]] و منابع تفسیرى کردند. <ref>المفصل، ج ۱، ص ۳۵۱. </ref> براساس برخى گزارش‌ها، در شهر حَضور کاوش‌هاى باستان‌شناسى نیز انجام گرفته است <ref>دائره‌المعارف الاسلامية، ج ۷، ص ۴۶۷ ـ ۴۶۸. </ref>.<ref>[[سید مرتضی ابطحی|ابطحی، سید مرتضی]]، [[ حضور (مقاله)|مقاله "حضور"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>
در گزارش‌هاى تفسیرى از زندگى مرفه [[اهل]] حضور به زمینه‌ساز [[غفلت]] آنان از [[یاد خدا]]،<ref>جامع البيان، ج ۷، ص ۱۲؛ التبيان، ج ۷، ص ۲۳۵؛ تفسير بغوى، ص ۲۰۲. </ref> آمدن پیامبرى براى آنها، بى‌اعتنایى آنان به [[دعوت پیامبر]] خویش و کشتن وى یاد شده است. <ref>تفسير ثعلبى، ج ۷، ص ۲۷. </ref> نام پیامبرشان را بیشتر [[شعیب]] (غیر از شعیب [[مدین]]) <ref>معجم البلدان، ج ۲، ص ۲۷۲؛ تفسير قرطبى، ج ۱۱، ص ۱۸۲؛ روح المعانى، ج ۱۷، ص ۲۳؛ المحبر، ص ۱۳۲. </ref> و برخى نیز [[حنظلة بن صفوان]] دانسته‌اند. <ref>المحبر، ص ۶؛ تفسير ثعلبى، ج ۷، ص ۲۷. </ref> [[مفسران]] به استناد ظاهر آیات نوشته‌اند که فرار اهل حضور از عذاب الهى<ref>التبيان، ج ۷، ص ۲۳۴؛ التفسير الكبير، ج ۲، ص ۱۴۶؛ تفسير قرطبى، ج ۱۱، ص ۱۸۲. </ref> سودى به حال آنان نداشت؛<ref>جامع البيان، ج ۷، ص ۱۱؛ التبيان، ج ۷، ص ۲۳۵؛ تفسير بغوى، ص ۲۰۲. </ref> لیکن درباره عذابى که نابودشان کرد [[اختلاف]] است: بیشتر مورّخان <ref>المحبر، ص ۶؛ تاريخ طبرى، ج ۱، ص ۳۲۷؛ معجم البلدان، ج ۲، ص ۲۷۲. </ref> و مفسران،<ref>التبيان، ج ۷، ص ۲۳۵؛ الكشاف، ج ۳، ص ۱۰۵؛ فتح القدير، ج ۳، ص ۴۰۳. </ref> [[کشتار]] به دست [[سپاهیان]] بخت‌نصر را سبب نابودى حضور و ساکنان آن دانسته‌اند؛ ولى جواد على دیدگاه مذکور را بازتابى از گزارش‌هاى کتاب [[مقدّس]] مى‌داند: <ref>المفصل، ج ۱، ص ۳۵۰. </ref> در کتاب مقدّس از شهرى به نام "حاضور " (Hazor) و نابودى آن و ساکنانش به دست [[سپاه]] [[بخت]] [[نصر]] یاد شده است. <ref>كتاب مقدس، ارميا ۴۹: ۲۸ - ۳۳. </ref> این [[شهر]] در [[شرق]] [[فلسطین]] کنونى <ref>قاموس الكتاب المقدس، ص ۲۸۳؛ دائره‌المعارف الكتابيه، ج ۳، ص ۵. </ref> نه در [[یمن]]، قرار داشته است. براین پایه، شباهت لفظى میان حاضور با حضور نیز [[سرنوشت]] مشابه ساکنان دو شهر هست؛ اما نمى‌توان آن دو را بر هم [[تطبیق]] کرد. <ref>كتاب مقدس، يوشع ۱۰: ۱۱، ۱۵: ۲۵، ۳۳؛ داوران ۴: ۲ - ۱۶؛ اول پادشاهان ۹: ۱۶؛ ارميا ۴۹: ۲۸ ـ ۳۳؛ قاموس كتاب مقدس، ص ۳۰۸. </ref> به [[اعتقاد]] جواد على، داستان [[حمله]] بخت نصر به حاضور و انطباق آن بر حَضور، کار کسانى چون [[ابن اسحاق]] و [[ابن‌کلبى]] بوده است که [[اسرائیلیات]] فراوانى را وارد [[احادیث]] و منابع تفسیرى کردند. <ref>المفصل، ج ۱، ص ۳۵۱. </ref> براساس برخى گزارش‌ها، در شهر حَضور کاوش‌هاى باستان‌شناسى نیز انجام گرفته است <ref>دائره‌المعارف الاسلامية، ج ۷، ص ۴۶۷ ـ ۴۶۸. </ref>.<ref>[[سید مرتضی ابطحی|ابطحی، سید مرتضی]]، [[ حضور (مقاله)|مقاله "حضور"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>


==منابع==
==منابع==

نسخهٔ ‏۱۶ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۲۷

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث حَضور است. "حَضور" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حَضور (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

حضور

بیشتر تاریخ نگاران[۱] و مفسران [۲] «حضور» را نام یکى از مناطق "زبید "[۳] یمن، برخى اسم کوهى در یمن[۴] با عمارتى بر بالاى آن [۵] و شمارى از مفسران نیز حضور را همان " حَضْرموت " دانسته‌اند. [۶] "حَصُور"،[۷] "حَصُورا "،[۸] "حَضُورا "[۹] و "حَضُوراء "[۱۰] ضبط‌هاى دیگر حَضُور در منابع‌اند.

درباره ساکنان حضور، اطلاعات دقیقى در دسترس نیست. گروهى از مورّخان آنها را قومى عرب[۱۱] از فرزندان یقطن [۱۲] یا اسماعیل بن ابراهیم [۱۳] و بعضى نیز آنان را " بنى اَزد "[۱۴] و دسته‌اى نیز از شاخه‌هاى قبیله " حِمیر " و از فرزندان حضور بن مالک [۱۵] یا حضور بن عدى[۱۶] مى‌دانند.

نام حَضور و ساکنان آن در قرآن نیامده است؛ ولى شمارى از مفسران، همانند ثعلبى و طبرسى، " قریه " را در آیات ﴿ وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ لا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ فَمَا زَالَت تِّلْكَ دَعْوَاهُمْ حَتَّى جَعَلْنَاهُمْ حَصِيدًا خَامِدِينَ [۱۷] را اشاره به «حضور» و آیات یاد شده را گزارش نابودى آن و ساکنانش با عذاب الهى دانسته [۱۸]؛ اما بیشتر مفسران همانند طبرى، طوسى و زمخشرى اشاره این آیات به یک آبادى معین (حَضور) را نپذیرفته‌اند. [۱۹] در این دیدگاه به استناد واژه ﴿كَم در ﴿ كَم مِّن قَرْيَةٍ و معناى کثرتى که مى‌رساند،[۲۰] قریه را اشاره به مصادیق فراوانى دانسته‌اند. [۲۱] سیاق آیات پیشین نیز مؤید این معناست ﴿لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّواْ النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ هَلْ هَذَا إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ قَالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّمَاء وَالأَرْضِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ بَلْ قَالُواْ أَضْغَاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الأَوَّلُونَ مَا آمَنَتْ قَبْلَهُم مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لّا يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا كَانُوا خَالِدِينَ ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنجَيْنَاهُمْ وَمَن نَّشَاء وَأَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلا تَعْقِلُونَ وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ لا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ [۲۲].[۲۳] بر اساس آیات، آبادى‌هاى بسیارى در پى نافرمانى خدا درهم کوبیده و مردم آن نابود و اقوام دیگرى جایگزین آنها گردیدند. ساکنان آبادى‌هاى نابود شده با احساس عذاب الهى با تمام قدرت [۲۴] پا به فرار گذاشته و زیستگاه خود را رها مى‌ساختند و در حالى که به مجرم و گنهکار بودن خود اعتراف داشتند، گرفتار مرگ مى‌شدند.

در گزارش‌هاى تفسیرى از زندگى مرفه اهل حضور به زمینه‌ساز غفلت آنان از یاد خدا،[۲۵] آمدن پیامبرى براى آنها، بى‌اعتنایى آنان به دعوت پیامبر خویش و کشتن وى یاد شده است. [۲۶] نام پیامبرشان را بیشتر شعیب (غیر از شعیب مدین) [۲۷] و برخى نیز حنظلة بن صفوان دانسته‌اند. [۲۸] مفسران به استناد ظاهر آیات نوشته‌اند که فرار اهل حضور از عذاب الهى[۲۹] سودى به حال آنان نداشت؛[۳۰] لیکن درباره عذابى که نابودشان کرد اختلاف است: بیشتر مورّخان [۳۱] و مفسران،[۳۲] کشتار به دست سپاهیان بخت‌نصر را سبب نابودى حضور و ساکنان آن دانسته‌اند؛ ولى جواد على دیدگاه مذکور را بازتابى از گزارش‌هاى کتاب مقدّس مى‌داند: [۳۳] در کتاب مقدّس از شهرى به نام "حاضور " (Hazor) و نابودى آن و ساکنانش به دست سپاه بخت نصر یاد شده است. [۳۴] این شهر در شرق فلسطین کنونى [۳۵] نه در یمن، قرار داشته است. براین پایه، شباهت لفظى میان حاضور با حضور نیز سرنوشت مشابه ساکنان دو شهر هست؛ اما نمى‌توان آن دو را بر هم تطبیق کرد. [۳۶] به اعتقاد جواد على، داستان حمله بخت نصر به حاضور و انطباق آن بر حَضور، کار کسانى چون ابن اسحاق و ابن‌کلبى بوده است که اسرائیلیات فراوانى را وارد احادیث و منابع تفسیرى کردند. [۳۷] براساس برخى گزارش‌ها، در شهر حَضور کاوش‌هاى باستان‌شناسى نیز انجام گرفته است [۳۸].[۳۹]

منابع

  1. ابطحی، سید مرتضی، مقاله "حضور"، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵

جستارهای وابسته

پانویس

  1. المسالك والممالك، ص ۱۲۲؛ معجم ما استعجم، ج ۱، ص ۹۰؛ المفصل، ج ۱، ص ۳۴۹؛ معجم البلدان، ج ۲، ص ۲۷۲.
  2. الكشاف، ج ۳، ص ۱۰۵؛ التفسير الكبير، ج ۲۱، ص ۱۴۶؛ روح المعانى، ج ۱۷، ص ۲۳.
  3. تاج العروس، ج ۶، ص ۲۸۹، "حضر".
  4. تاج‌العروس، ج ۶، ص ۲۸۹؛ معجم ما استعجم، ج ۱، ص ۹۰؛ فتح‌القدير، ج ۲، ص ۲۴۶.
  5. تاج العروس، ج ۶، ص ۲۸۹.
  6. تفسير ثعلبى، ج ۷، ص ۲۷؛ تفسير بغوى، ص ۲۰۲.
  7. روض الجنان، ج ۱۳، ص ۲۱۱.
  8. تفسير ثعلبى، ج ۶، ص ۲۷۱.
  9. تاريخ ابن خلدون، ج ۲، ق ۱، ص ۳۰؛ نهاية الارب، ص ۲۱۹.
  10. معجم البلدان، ج ۲، ص ۲۷۲؛ بحرالمحيط، ج ۱، ص ۴۱۲؛ تاج العروس، ج ۶، ص ۲۸۹.
  11. المحبر، ص ۶؛ تاريخ ابن خلدون، ج ۲، ق ۱، ص ۳۰، المفصل، ج ۱، ص ۲۹۵.
  12. تاريخ ابن خلدون، ج ۲، ق ۱، ص ۲۴۳.
  13. المحبر، ص ۶.
  14. الدرالمنثور، ج ۴، ص ۵۶۴؛ فتح القدير، ج ۳، ص ۴۰۳.
  15. نهاية الارب، ص ۲۱۹.
  16. النسب، ص ۳۴۰؛ معجم ما استعجم، ج ۱، ص ۹۰؛ معجم البلدان، ج ۲، ص ۲۷۲.
  17. سوره انبیاء، آیه: ۱۱-۱۵.
  18. تفسير ثعلبى، ج ۶، ص ۲۷۱؛ جوامع الجامع، ج ۲، ص ۵۱۵؛ فتح القدير، ج ۳، ص ۴۰۱.
  19. جامع‌البيان، ج ۱۷، ص ۱۱؛ التبيان، ج ۷، ص ۲۳۴؛ الكشاف، ج ۳، ص ۱۰۵.
  20. روض الجنان، ج ۱۳، ص ۲۱۱؛ التفسير الكبير، ج ۲۱، ص ۱۴۶؛ بحرالمحيط، ج ۷، ص ۴۱۲.
  21. تفسير ابن كثير، ج ۳، ص ۱۸۳؛ تفسير ثعالبى، ج ۲، ص ۳۷۱؛ روح المعانى، ج ۱۷، ص ۲۳.
  22. سوره انبیاء، آیه: ۳-۱۴.
  23. ر. ك: فى ظلال القرآن، ج ۴، ص ۲۳۷۰؛ الميزان، ج ۱۴، ص ۲۴۴.
  24. التبيان، ج۷، ص۲۳۴؛ جوامع الجامع، ج۲، ص ۵۱۵.
  25. جامع البيان، ج ۷، ص ۱۲؛ التبيان، ج ۷، ص ۲۳۵؛ تفسير بغوى، ص ۲۰۲.
  26. تفسير ثعلبى، ج ۷، ص ۲۷.
  27. معجم البلدان، ج ۲، ص ۲۷۲؛ تفسير قرطبى، ج ۱۱، ص ۱۸۲؛ روح المعانى، ج ۱۷، ص ۲۳؛ المحبر، ص ۱۳۲.
  28. المحبر، ص ۶؛ تفسير ثعلبى، ج ۷، ص ۲۷.
  29. التبيان، ج ۷، ص ۲۳۴؛ التفسير الكبير، ج ۲، ص ۱۴۶؛ تفسير قرطبى، ج ۱۱، ص ۱۸۲.
  30. جامع البيان، ج ۷، ص ۱۱؛ التبيان، ج ۷، ص ۲۳۵؛ تفسير بغوى، ص ۲۰۲.
  31. المحبر، ص ۶؛ تاريخ طبرى، ج ۱، ص ۳۲۷؛ معجم البلدان، ج ۲، ص ۲۷۲.
  32. التبيان، ج ۷، ص ۲۳۵؛ الكشاف، ج ۳، ص ۱۰۵؛ فتح القدير، ج ۳، ص ۴۰۳.
  33. المفصل، ج ۱، ص ۳۵۰.
  34. كتاب مقدس، ارميا ۴۹: ۲۸ - ۳۳.
  35. قاموس الكتاب المقدس، ص ۲۸۳؛ دائره‌المعارف الكتابيه، ج ۳، ص ۵.
  36. كتاب مقدس، يوشع ۱۰: ۱۱، ۱۵: ۲۵، ۳۳؛ داوران ۴: ۲ - ۱۶؛ اول پادشاهان ۹: ۱۶؛ ارميا ۴۹: ۲۸ ـ ۳۳؛ قاموس كتاب مقدس، ص ۳۰۸.
  37. المفصل، ج ۱، ص ۳۵۱.
  38. دائره‌المعارف الاسلامية، ج ۷، ص ۴۶۷ ـ ۴۶۸.
  39. ابطحی، سید مرتضی، مقاله "حضور"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.