جز
جایگزینی متن - 'تجلی' به 'تجلی'
جز (جایگزینی متن - 'عمومیت' به 'عمومیت') |
جز (جایگزینی متن - 'تجلی' به 'تجلی') |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{مهدویت}} | {{مهدویت}} | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
مسأله [[انتظار]] همانند [[اعتقاد]] به [[آفریدگار]] است که در [[دلها]] ریشه دارد. [[دل]] [[خدا]] را میخواند و چشم در [[انتظار مهدی]] است. آن را امری فطری دانستیم از آن بابت که مسأله مشترک بین همه [[انسانها]]، [[مذاهب]] و اندیشههای مختلف است. [[آدمی]] در سایه آن [[آرزو]] دارد به [[منافع]] حال و آیندهاش دست یابد. وجودش نشانگر بروز تمایلی انسانی و به [[حقیقت]] | مسأله [[انتظار]] همانند [[اعتقاد]] به [[آفریدگار]] است که در [[دلها]] ریشه دارد. [[دل]] [[خدا]] را میخواند و چشم در [[انتظار مهدی]] است. آن را امری فطری دانستیم از آن بابت که مسأله مشترک بین همه [[انسانها]]، [[مذاهب]] و اندیشههای مختلف است. [[آدمی]] در سایه آن [[آرزو]] دارد به [[منافع]] حال و آیندهاش دست یابد. وجودش نشانگر بروز تمایلی انسانی و به [[حقیقت]] تجلی زمینههای فطری انسانهاست. اصولاً مسأله [[انتظار]] را در [[آدمی]] از آن بابت فطری و درونی میدانند که در بین همه [[انسانها]] عمومیت دارد. در آنگاه که انسانی در میان امواج دریا [[مضطر]] گردد و راهی برای [[نجات]] و چارهای جز دست و پا زدن برای خود نبیند و [[منتظر]] و آرزومند [[نجات]] است. [[منتظر]] است کسی به کمکش بشتابد و زیر بازوی او را بگیرد. | ||
در آن گاه که فردی [[ناتوان]] با مردی [[قوی]] پنجه در افتد، هم [[حق]] خود را بربادرفته بیند و هم جانش را در خطر [[منتظر]] است. [[انتظار]] دارد کسی [[یار]] و مددکار او شود و از این مخمصه و گرفتاری نجاتش بخشد. و بالاخره در آن زمان که [[بشر]] از [[قوانین]] خودساخته خسته شده و دریابد که حاصل آن جزو زر و وبال نیافریده و [[عقول]]، مکاتب، فلسفهها نتوانستهاند کاری برایش انجام دهند باز هم [[منتظر]] است. [[انتظار]] آن را دارند که قانونی ارزنده و اندیشیده فوق [[قوانین]] موجود با جنبه اجرائی [[قوی]] برایش پدید آید و افراد را تحت سیطره و تسلط خود قرار دهد. | در آن گاه که فردی [[ناتوان]] با مردی [[قوی]] پنجه در افتد، هم [[حق]] خود را بربادرفته بیند و هم جانش را در خطر [[منتظر]] است. [[انتظار]] دارد کسی [[یار]] و مددکار او شود و از این مخمصه و گرفتاری نجاتش بخشد. و بالاخره در آن زمان که [[بشر]] از [[قوانین]] خودساخته خسته شده و دریابد که حاصل آن جزو زر و وبال نیافریده و [[عقول]]، مکاتب، فلسفهها نتوانستهاند کاری برایش انجام دهند باز هم [[منتظر]] است. [[انتظار]] آن را دارند که قانونی ارزنده و اندیشیده فوق [[قوانین]] موجود با جنبه اجرائی [[قوی]] برایش پدید آید و افراد را تحت سیطره و تسلط خود قرار دهد. |