رجعت: تفاوت میان نسخهها
خط ۷: | خط ۷: | ||
==اصطلاحشناسی == | ==اصطلاحشناسی == | ||
رجعت در اصطلاح، به معنای بازگشت جمعی از درگذشتگان مؤمن و کافر به زندگی دنیا به هنگام قیام [[امام مهدی]] {{ع}} است تا کافران مجازات دنیوی خود را ببیند و مؤمنان نیز ضمن مشارکت در قیام [[امام مهدی]] {{ع}}از مجازات کافران، خشنود گردند<ref>رسائل الشریف المرتضی: ج۱ ص ۱۲۵، علم الیقین فی أصول الدین: ج۲ ص ۸۲۳، مجموعة ثلاث رسائل (مخطوطة)، مفید: ص۳۴، مجمع البحرین: ج۴ ص۳۳۳.</ref> <ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۶</ref>. | |||
معنای اصطلاحی عام آن که همه عالمان [[شیعه]] و برخی از عالمان [[سنی]] بر آن اتفاق دارند، رجوع به دنیا بعد از موت تا قبل از قیامت است، <ref>اوائل المقالات؛ ص ۴۶.</ref> و معنای اصطلاحی خاص و رایج آن نزد [[شیعه]] این است که بعد از ظهور مهدی {{ع}} و در آستانه رستاخیز گروهی از [[مؤمنان]] خالص "مؤمن محض" همچون: [[انبیاء]]<ref>حق الیقین؛ ص ۳۳۷ - ۳۳۸.</ref>، [[امامان معصوم]] <ref>حق الیقین؛ ص ۳۴۰. </ref> و شهدا <ref> تفسیر موضوعی قرآن مجید؛ ج ۴، ص ۲۶۳ </ref> و نیز گروهی ازافراد بسیار شرور "کافر محض" همچون "کفار" به این جهان بازمیگردند. گروه اول مدارجی از کمال را طی میکنند، و گروه دوم کیفرهای شدیدی میبینند. خداوند متعال دسته اول را بر دسته دوم غلبه میدهد تا از آنان انتقام بگیرند، و سپس هر دو دسته میمیرند و منتظر روز رستاخیز و ثواب یا عقاب ابدی خویش میمانند. <ref>اندیشههای کلامی شیخ مفید؛ ص ۳۵۶ </ref> البته در برخی متون کلامی از دسته دوم به صراحت نامی برده نشده است<ref>رسائل المرتضی؛ ج ۱، ص ۳۰۲ - ۳۰۳.</ref> <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903 پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>. | معنای اصطلاحی عام آن که همه عالمان [[شیعه]] و برخی از عالمان [[سنی]] بر آن اتفاق دارند، رجوع به دنیا بعد از موت تا قبل از قیامت است، <ref>اوائل المقالات؛ ص ۴۶.</ref> و معنای اصطلاحی خاص و رایج آن نزد [[شیعه]] این است که بعد از ظهور مهدی {{ع}} و در آستانه رستاخیز گروهی از [[مؤمنان]] خالص "مؤمن محض" همچون: [[انبیاء]]<ref>حق الیقین؛ ص ۳۳۷ - ۳۳۸.</ref>، [[امامان معصوم]] <ref>حق الیقین؛ ص ۳۴۰. </ref> و شهدا <ref> تفسیر موضوعی قرآن مجید؛ ج ۴، ص ۲۶۳ </ref> و نیز گروهی ازافراد بسیار شرور "کافر محض" همچون "کفار" به این جهان بازمیگردند. گروه اول مدارجی از کمال را طی میکنند، و گروه دوم کیفرهای شدیدی میبینند. خداوند متعال دسته اول را بر دسته دوم غلبه میدهد تا از آنان انتقام بگیرند، و سپس هر دو دسته میمیرند و منتظر روز رستاخیز و ثواب یا عقاب ابدی خویش میمانند. <ref>اندیشههای کلامی شیخ مفید؛ ص ۳۵۶ </ref> البته در برخی متون کلامی از دسته دوم به صراحت نامی برده نشده است<ref>رسائل المرتضی؛ ج ۱، ص ۳۰۲ - ۳۰۳.</ref> <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903 پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>. | ||
نسخهٔ ۱ مارس ۲۰۱۷، ساعت ۱۶:۵۷
رجعت به معنای: رجوع و بازگشت به دنیا بعد از مرگ و قبل از قیامت، یا در خصوص بازگشت گروهی از مؤمنان خالص (مانند: انبیا؛ امامان معصوم؛ شهدا و دیگر مؤمنان) در آخر الزمان، پس از ظهور امام مهدی (ع) و در آستانه رستاخیز به کار میرود.
واژهشناسی لغوی
رَجعت یا یوم الکرّه[۱] به معنای بازگشت، اسم مصدر از ماده «ر، ج، ع» است که معنای مشترک همه صیغههای آن بازگشتن و تکرار است[۲] [۳].
اصطلاحشناسی
رجعت در اصطلاح، به معنای بازگشت جمعی از درگذشتگان مؤمن و کافر به زندگی دنیا به هنگام قیام امام مهدی (ع) است تا کافران مجازات دنیوی خود را ببیند و مؤمنان نیز ضمن مشارکت در قیام امام مهدی (ع)از مجازات کافران، خشنود گردند[۴] [۵].
معنای اصطلاحی عام آن که همه عالمان شیعه و برخی از عالمان سنی بر آن اتفاق دارند، رجوع به دنیا بعد از موت تا قبل از قیامت است، [۶] و معنای اصطلاحی خاص و رایج آن نزد شیعه این است که بعد از ظهور مهدی (ع) و در آستانه رستاخیز گروهی از مؤمنان خالص "مؤمن محض" همچون: انبیاء[۷]، امامان معصوم [۸] و شهدا [۹] و نیز گروهی ازافراد بسیار شرور "کافر محض" همچون "کفار" به این جهان بازمیگردند. گروه اول مدارجی از کمال را طی میکنند، و گروه دوم کیفرهای شدیدی میبینند. خداوند متعال دسته اول را بر دسته دوم غلبه میدهد تا از آنان انتقام بگیرند، و سپس هر دو دسته میمیرند و منتظر روز رستاخیز و ثواب یا عقاب ابدی خویش میمانند. [۱۰] البته در برخی متون کلامی از دسته دوم به صراحت نامی برده نشده است[۱۱] [۱۲].
معنای اصطلاحی رجعت، جزو آموزههای اختصاصی شیعه است. دربارۀ زمان دقیق رجعت، سه احتمال وجود دارد: کمی قبل از قیام، همزمان با آغاز قیام و کمی بعد از قیام امام مهدی (ع) [۱۳] در هر صورت تعبیر هنگام قیام، هر سه احتمال را در بر میگیرد[۱۴].
رجعت، به صورت احیای دوبارۀ زندگی دنیاست. بنابراین، باید روح به بدن باز گردد و بازگشتی جسمانی صورت پذیرد، نه صرفاً بازگشتی روحانی. بر اساس احادیث اسلامی، بازگشت روحانی، برای بسیاری از مؤمنان اتفاق میافتد و آنان در مواقعی خاص همچون جمعه، اجازه مییابند که به سوی اهل منزل خود بروند و احوال آنان را مشاهده کنند؛ اما این بازگشت روحانی، غیر از رجعت است که در آن، روح به بدن باز میگردد و انسان، زندگی جسمانی را از سر میگیرد[۱۵].
احکام رجعت
اعتقاد به حقانیت رجعت به معنای خاص آن، از مختصات و ضروریات مذهب شیعه است [۱۶] هرچند برخی آن را از اصول مذهب شیعه ندانسته و بر این باورند که هر کس برایش ثابت شود، ایمان میآورد و هر کس برایش ثابت نشود آن را رد مینماید و خللی در شیعه بودن وی وارد نمیآید [۱۷] [۱۸].
البته از سخنان و نوشتههای بعضی از قدمای علمای شیعه برمیآید که اقلیت بسیار کوچکی از شیعه رجعت را به معنی بازگشت دولت و حکومت اهل بیت (ع) تفسیر میکردند، نه بازگشت اشخاص و زنده شدن مردگان؛ ولی مخالفت آنها طوری است که لطمهای به اجماع نمیزند. [۱۹] در مقابل این گروه که رجعت را خاص عترت میدانند، برخی از فیلسوفان و عرفا معتقد به وجوب رجعت هم برای عترت است و هم برای امت مؤمنان حتی مؤمنان از امتهای سابق [۲۰]. دلیل این گروه این است که مؤمنان استعداد و استدعای تکمیل نفوس خود بوسیله پیامبران و امامان را دارند، این استعداد و استدعا برای خیلی از کسانی که انبیاء و امامان را ندیدند وجود دارد و حکمت خداوند به فعلیت رساندن همه استعدادها است، پس باید رجعتی برای هم عترت و هم امت باشد. [۲۱] بنابراین، ضرورت دارد اولیای مقرب قبل از مرگ امت و خروج انان از دنیا، بر آنها ظهور نمایند؛ زیرا در این حالت قابلیت امت برای این امر، اعتقاد آنها به این موضوع، و فاعلیت نبوت و ولایت برای این کار به اوج خود رسیده است. البته همه این موارد برای کامل کردن دا یره سعادت مؤمنان است. [۲۲] ناگفته نماند که این گروه بخلاف متکلمان که معتقدند ارواج به اجسام دنیوی بر میگردند، بر این باورند که ارواح رجعت کنندگان به بدنهای برزخی آنان تعلق میگیرد و نه به بدنهای دنیوی "مُلکی" ایشان [۲۳] [۲۴].
درباره احکام رجعت، همچون امکان وقوع و یا وجوب رجعت در متون کلامی بحثهایی مطرح شده است. پیرامون امکان رجعت گفته شده: احیای مردگان و رجوع مجدد آنان به نشئه دنیا نه محذور عقلی و نه منع نقلی دارد. بنابراین، اصل رجعتِ فرد یا گروهی به دنیا نه ممتنع عقلی است و نه ممنوع شرعی؛ [۲۵] و به همین لحاظ گفته شده: خداوند قادر بر چنین کاری هست [۲۶] [۲۷].
بسیاری از اندیشمندان، اعتقاد به رجعت را از ضروریات مذهب تشیع و برخی، انکار آن را موجب خروج از مذهب میدانند[۲۸]. احتمالاً کثرت احادیث این باب به حد تواتر، است و نیز اعتبار شماری از این احادیث، موجب شده است که اعتقاد به رجعت، از ضروریات مذهب شود. اما برخی معاصران، منکر ضروری بودن آن هستند و اعتقاد به آن را به اثبات احادیث مربوط، وابسته دانستهاند[۲۹]. البته گویا مقصود آنان، این بوده که اعتقاد به رجعت، مانند عدل و امامت از اصول مذهب نیست[۳۰]، و گرنه با توجه به کمیت و کیفیت احادیث رجعت، باید آن را از ضروریات مذهب دانست، هر چند از فروع اعتقادی است[۳۱].
تاریخچه بحث رجعت
اعتقاد به رجعت از قرن اول هجری میان علمای شیعه معروف بوده است. احادیثی از امام زین العابدین (ع) نقل شده است بر این اعتقاد دلالت دارند. در قرنهای دوم و سوم، احادیث بیشتری نقل شده است. در این دوره اعتقاد به رجعت، از شعائر شیعه بوده، به طوری که مخالفان نیز این را به خوبی میدانستند و گاه با استناد به اعتقاد یک راوی به رجعت، از نقل احادیث او پرهیز میکردند. فضل بن شاذان از بزرگان اصحاب امام رضا (ع) و امام جواد (ع)، دو کتاب در موضوع رجعت نوشته است[۳۲][۳۳].
ثقة الاسلام کلینی در انتهای قرن سوم، احادیث رجعت را در الکافی آورده است[۳۴]. شیخ صدون در قرن چهارم، ضمن آوردن برخی احادیث رجعت در کتابهای حدیثیاش [۳۵]، اعتقاد به آن را حق دانسته و به آیات متعددی از قرآن و نیز به برخی احادیث اهل سنت دربارۀ بازگشت مسیح در آخر الزمان و نماز خواندن وی به امامت امام (ع) استناد کرده است[۳۶][۳۷].
شیخ مفید در انتهای قرن چهارم، اعتقاد به رجعت در آخر الزمان را بین امامیّه اجماعی دانسته و ادلهای بر آن آورده و به شبهات مخالفان، پاسخ داده است.[۳۸]. سید مرتضی در قرن پنجم، ضمن اجماعی دانستن مسئله میان علمای شیعه، بر اعتبار اجماع در این گونه مسائل تأکید نموده و به اشکالات مخالفان پاسخ داده است[۳۹]. طبرسی در قرن ششم، ضمن بیان فراوانی اخبار در باب رجعت، ادلۀ مخالفان را رد کرده است[۴۰]. این اعتقاد همچنان در میان علمای شیعه در قرنهای بعدی ادامه داشته است[۴۱].
علامه مجلسی دربارۀ کمیت و کیفیت احادیث رجعت و تعداد راویان و عالمانی که دربارۀ رجعت کتاب نوشتهاند، چنین مینویسد: چگونه ممکن است کسی به صدق گفتار ائمه اهل بیت (ع) ایمان داشته باشد اما احادیث متواتر رجعت را نپذیرد؟ احادیث صریحی که شماره آنها به حدود دویست حدیث میرسد و چهل و چند نفر از راویان ثقه و علمای اعلام در بیش از پنجاه کتاب آوردهاند... . اگر این احادیث متواتر نباشد، چه در حدیثی متواتر است؟[۴۲][۴۳].
در مجموع باید گفت: رجعت، از ضروریات مذهب است، بدین معنا که اگر کسی متون مذهب تشیع را ببیند، بیتردید، رجعت را جزء اعتقادات شیعی به حساب میآورد. البته این که رجعت از محکمات اعتقادات شیعی است، به معنای آن نیست که مانند عدل و امامت، جزء اصول اعتقادی است. ممکن است کسی از متون مذهبی، اطلاع کافی نداشته باشد و بر اثر این بیاطلاعی، اعتقاد به رجعت نداشته باشد. چنین کسی از دایره تشیع خارج نیست؛ اما اگر کسی با وجود آگاهی کافی از متون دینی و مذهبی، به رجعت اعتقاد نورزد، از دایره تشیع خارج میشود[۴۴].
وقوع رجعت در تاریخ
قرآن کریم در موارد متعددی، از رجعت افراد یا اقوامی به دنیا یاد کرده است. این موارد، افزون بر آن که امکان رجعت را اثبات می کند، وقوع آن را در تاریخ نیز بیان میدارد[۴۵].
- ﴿﴿ أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴾﴾[۴۶][۴۷]. این شخص، عُزَیز پیامبر باشد یا پیامبری دیگر، تفاوت نمیکند. مهم، صراحت قرآن دربارۀ زندگی پس از مرگ در همین دنیاست. مفسران شیعه و اهل سنت، اتفاق نظر دارند که این آیه در برابر منکران قدرت خدا در زنده کردن مردگان، آمده است و نمونهای از آن را در همین دنیا، بیان میکند[۴۸][۴۹].
- ﴿﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ﴾﴾[۵۰]. این آیه به صراحت، از بازگشت جمعی از مردم به زندگی دنیا سخن میگوید. بدیهی است که این رجعت، غیر از احیای مردگان در قیامت است که به گروهی خاص، محدود نمیشود و شامل همۀ موجودات است[۵۱].
- یکی از معجزات عیسی (ع)، زنده کردن مردگان و باز گرداندن آنان به دنیا بود:﴿﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي﴾﴾[۵۲][۵۳].
- کشتهای در بنی اسرائیل برای معرفی قاتلش، زنده شده:﴿﴿فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾﴾[۵۴]آنان به دستور خداوند، گاو را سر بریدند و به کُشته زدند و او زنده شد و قاتلِ خود را معرفی کرد[۵۵].
- گروهی از بنی اسرائیل، بعد از تقاضای مشاهدۀ خداوند، گرفتار صاعقۀ مرگباری شدند و مُردند. سپس خداوند، آنها را به زندگی باز گرداند تا شکر نعمت او را به جا آورند: ﴿﴿ ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾﴾[۵۶] دلالت این آیه بر امکان و وقوع رجعت، بسیار روشن است، گو این که برخی مفسران به دلیل مخالفت با مسئله رجعت، راه تأویل را در پیش گرفته، صراحت آیه را نادیده انگاشتهاند [۵۷].
- اصحاب کهف نیز به رغم آن که نمرده بودند، به دلیل خواب طولانی چند قرنه، شبیه همین مواردند:﴿﴿ ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا ﴾﴾[۵۸]. در حدیثی از امام صادق (ع)، بازگشت اصحاب کهف، رجعت به شمار آمده است[۵۹].
- داستان پرندههای چهارگانۀ ابراهیم (ع) که بعد از ذبح، بار دیگر به زندگی باز گشتند تا امکان معاد را در مورد انسانها برای او مجسم سازند، در مسئله رجعت، قابل توجه است:﴿﴿ وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴾﴾[۶۰][۶۱].
با توجه به آنچه گذشت، می توان نتیجه گرفت که در تاریخ ادیان گذشته نیز رجعت در شکلهای مختلف واقع شده و اعتقاد به آن، به نوعی وجود داشته است. اسلام نیز بر آن تأکید ورزیده و وقوع آن را در آخر الزمان، بیان نموده است. این که برخی اندیشمندان معاصر گفتهاند که اعتقاد به رجعت، از یهود وارد تشیع شده است، جز از سر تعصب نیست؛ زیرا اگر قرار باشد هر مشابهتی میان اعتقادات اسلامی و اعتقادات سایر ادیان، موجب این باور شود که آن اعتقاد، برگرفته از آن دین است، باید گفت که بسیاری از آموزههای اسلامی، برگرفته از ادیان گذشتهاند. اگر به سخن خداوند در قرآن ایمان داریم که قرآن را تصدیق کنندۀ کتابهای آسمانیِ پیش از خود معرّفی میکند، وجود عقاید مشترک، امری بدیهی، بلکه ضروری است. افزون بر این، نمیتوان آیات صریح قرآن را دربارۀ وقوع رجعت، نادیده گرفت. آیا این آیات قرآنی هم از یهود وارد اسلام شدهاند؟[۶۲].
در روایات اهل سنت از بازگشت گروههایی از مردم در زمان پیامبر (ص) و پس از ایشان سخن گفته شده است. تعداد این روایات، بسیار است[۶۳]. در پارهای روایات، به رجوع برخی صحابۀ پیامبر خدا (ص) مانند زید بن خارجه [۶۴] و ربیع بن حراش [۶۵] اشاره شده است. روایات بازگشت مردگان به دنیا آن قدر زیادند که ابن ابی الدنیا کتابی با نام من عاش بعد الموت (کسانی که پس از مرگ زیستهاند)، نوشته است و در آن، عجایب زیادی را نقل میکند[۶۶].
همچنین روایات زیادی از اهل سنت نقل شده که پیامبر (ص) پس از مرگ، زنده شده و افرادی ایشان را دیدهاند. میان علما در مورد امکان چنین چیزی، بحثهای زیادی در گرفته، تا جایی که سیوطی کتابی در موضوع امکان دیدن پیامبر (ص) و فرشتگان نوشت. او احادیث صحیح را به نقل از بخاری و مسلم و ابو داوود میآورد که در آنها امکان دیدن پیامبر(ص) در بیداری، بیان شده است. سپس توضیحات مفصلی در ردّ منکران امکان رجعت پیامبر(ص) و امکان دیدن ایشان میآورد و اقوال علمایی را آورده که قائل به امکان آن بودهاند و مواردی را نقل کردهاند که پیامبر(ص) را در بیداری دیدهاند و این را از جمله کرامات آنها برشمردهاند. وی کرامت شمردن این دیدار را تنها در صورتی قبول دارد که در بیداری باشد، نه در خواب؛ چرا که دیدن رؤیای پیامبر (ص) برای همه امکان دارد و کرامتی به حساب نمیآید[۶۷][۶۸].
اما جای این پرسش وجود دارد که چرا اهل سنت، رجعت به هنگام ظهور امام زمان (ع) را قبول ندارند؟ این، در حالی است که آنها اصل ظهور امام مهدی (ع) را قبول دارند و امکان رجعت را با توجه به روایاتشان نیز میپذیرند. شاید بتوان حدس زد که قبول رجعت در آخر الزمان، به دلیل متضمن بودن رجعت امامان اهل بیت (ع) و انتقامگیری آنان از دشمنانشان به بحث امامت بر میگردد. هنگامی که آنها اصلش را قبول ندارند، نمیتوان انتظار داشت که فرع آن را بپذیرند، و گرنه با توجه به ادلۀ متعدد و محکم رجعت، جایی برای انکار آن وجود ندارد[۶۹].
رجعت کنندگان هنگام ظهور
همان طور که گذشت، دربارۀ رجعت کنندگان، چند نظر وجود دارد؛ اما مشهورتر از همه، آن است که رجعت به کسانی اختصاص دارد که در کفر یا ایمان، خالص بودهاند. احادیث فراوانی از رجعت انبیا، اولیای خدا، بویژه امام حسین (ع)، امام علی (ع) و اهل بیت (ع)، هنگام ظهور امام مهدی (ع) سخن گفتهاند. در برخی احادیث نیز از رجعت جمعی از اصحاب خاص پیامبر (ص) و امام علی (ع) گفتگو شده است. رجعت شهدا، با عنوان کشته شدگان در راه خدا، نیز مورد تأکید برخی احادیث است. در کنار اینها، از رجعت کافران و منافقان مهم هم یاد شده است. تمام این موارد، قابل درج در عنوان مشهور خالصان در کفر و ایمان هستند، چنان که در ناحیۀ کافران، اختلافی وجود ندارد[۷۰].
در برخی از احادیث، از رجعت برخی اقوام یا گروهی از هر امت و مانند آن سخن گفته شده؛ اما اجمال یا ابهام در این تعابیر را باید با احادیث دیگری که آن اقوام یا گروه را توضیح دادهاند، برطرف کرد. نتیجه همان است که پیشتر گفته شد؛ یعنی خالصان از هر دسته، رجعت خواهند کرد. تنها یک مورد است که گویا مقداری عامتر به نظر میرسد و آن، عنوان "همۀ مؤمنان" است. این مورد در حدیثی ذکر شده که به رجعت شهدا نیز اشاره کرده است. از امام باقر (ع) دربارۀ آیه ﴿﴿وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ﴾﴾[۷۱] پرسیدند امام (ع) پاسخ فرمود: «أَ تَدْرِي يَا جَابِرُ مَا سَبِيلُ اللَّهِ فَقُلْتُ لَا وَ اللَّهِ إِلَّا أَنْ أَسْمَعَهُ مِنْكَ قَالَ سَبِيلُ اللَّهِ عَلِيٌّ وَ ذُرِّيَّتُهُ فَمَنْ قُتِلَ فِي وَلَايَتِهِ قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ مَنْ مَاتَ فِي وَلَايَتِهِ مَاتَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَيْسَ مَنْ يُؤْمِنُ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ إِلَّا وَ لَهُ قِتْلَةٌ وَ مِيتَةٌ قَالَ إِنَّهُ مَنْ قُتِلَ يُنْشَرُ حَتَّى يَمُوتَ وَ مَنْ مَاتَ يُنْشَرُ حَتَّى يُقْتَل»[۷۲] [۷۳].
این حدیث، که با چند حدیث مشابه، تأیید و تقویت میشود، گویای آن است که کسانی که به آیۀ شریف: ﴿﴿ وَلَئِن مُّتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لإِلَى اللَّه تُحْشَرُونَ﴾﴾[۷۴] ایمان داشته باشند، هم به مرگ طبیعی خواهند مرد و هم در راه خدا کشته خواهند شد و این نمیشود، مگر این که پس از آن که در زندگی دنیا مردند و یا کشته شدند، دوباره به زندگی باز گردند تا حالتی دیگر را تجربه کنند. این رجعت فقط برای مؤمنان به آیۀ مربوط است و با توجّه به توضیحی که امام (ع) دربارۀ کشته شدن در راه خدا داده و آن را به کشته شدن در راه علی (ع) و فرزندانش تفسیر نموده و با یاری گرفتن از سایر احادیث این باب، میتوان استنتاج کرد که همان مؤمنان خالص، مورد نظر است[۷۵].
زمان رجعت
اما نسبت به وقوع رجعت گفته شده، عقل هیچ راهی برای اثبات یا منع آن چه در قرآن، روایات و نقلهای تاریخی نسبت به وقوع رجعت در گذشته آمده است، ندارد؛ زیرا رجوع معین، قضیه شخصی است و امور جزئی خارجی از قلمرو ادراک عقل بیرون است. پس اصل تحقق عینی رجعت را تنها دلیل نقلی بر عهده دارد. [۷۶] همچنین نسبت به وقوع حتمی رجعت در آینده، هیچگونه دلیل عقلی اقامه نشده است؛ زیرا صرف تحقق حادثهای در گذشته، دلیل حتمی بودن وقوع آن در آینده نخواهد بود. شیخ طوسی در این باره معتقد است که احیای گروهی در زمانی خاص، دلیل بر حتمی بودن احیای قوم دیگر در زمانی دیگر نیست [۷۷] [۷۸].
چنانکه درباره امتناع وقوع رجعت در آینده نیز هیچ دلیل عقلی یا نقلی اقامه نشده است. هرچند برخی، مانند بلخی با استدلالهای سُست وقوع آن را در آینده جایز ندانستهاند، از جمله:
- رجعت، معجزه بوده و بر نبوت پیامبر دلالت دارد و چنین کاری فقط در عصر رسول خدا (ص) جایز است و در زمانی که پیامبر رحلت کرد و بعد از او پیامبر دیگری نیست، مجالی برای چنین معجزهای نخواهد بود. پاسخ این پندار آن است که دلیل، اخص از مدعاست؛ زیرا در عصر ارتحال رسول اکرم (ص) ، امامان معصوم (ع) حضور دارند و معجزه الهی همانطور که دلیل نبوت پیامبر است، آیتِ امامت امام معصوم (ع) خواهد بود و تحقق رجعت به عنوان معجزه امام معصوم، بدون محذور است[۷۹] [۸۰].
- رجوع به دنیا با اعلام به رجعت، جایز نیست؛ زیرا کسی که بداند بار دیگر به دنیا باز میگردد، ممکن است اِغراء شود و تن به تباهی دهد و به اتّکالِ بر توبه بعد از رجوع مجدد، مصرانه گناه کند[۸۱]. پاسخ: دلیل، اخص از مدعاست؛ زیرا طبق همین پندار، رجوع شخص به دنیا بدون اعلام جایز است. گذشته از آن که رجعت مانند معاد، همگانی نیست. از اینرو گنهکار در عین اطمینان به اصل رجوع برخی از افراد، علم به رجوع خود ندارد. پس هیچ اغرایی لازم نمیآید [۸۲] [۸۳].
رجعت در قرآن کریم
آیات متعددی از قرآن به موضوع رجعت پرداخته که میتوان آنها را به دو دسته تقسیم کرد:
۱. آیات رجعت در امتهای پیشین [۸۴] [۸۵] [۸۶].
۲. آیات رجعت در عصر ظهور.
افزون بر این، آیات دیگری از قرآن دلالت اجمالی بر وقوع رجعت دارد، مانند آیه: ﴿﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُم﴾﴾[۸۷] که میفهماند آنچه در امُتهای گذشته رخ داده، در این امُت نیز رخ خواهد داد، و یکی از آن وقایع مساله رجعت و زنده شدن مردگانی است که در زمان ابراهیم و موسی و عیسی و عزیر و ارمیا و غیر ایشان اتفاق افتاده، باید در این امت نیز اتفاق بیفتد[۸۸] [۸۹].
همچنین از رسول خدا (ص) کلامی نقل شده که به اجمال میفهماند آنچه در امُتهای سابق روی داده است در این امت نیز اتفاق خواهد افتاد[۹۰] [۹۱].
افزون بر آن، روایات بسیاری در باره رجعت وجود دارد که اگر چه تک تک آنها خبر واحد است؛ اما وجوب نقلی اصل رجعت را به تواتر معنوی اثبات مینمایند [۹۲] [۹۳].
برخی مفسران در تفسیر آیه ﴿﴿هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلائِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ﴾﴾[۹۴] با استناد به روایات میگویند: اهل بیت نبوت (ع) این آیه را گاهی به روز قیامت، زمانی به رجعت و گاهی به ظهور حضرت مهدی (ع) تفسیر کردهاند. همچنین از ائمه اهل بیت (ع) روایت شده که ایام خدا سه روز است، روز ظهور مهدی (ع) ، روز رجعت و روز قیامت. در برخی دیگر از روایات این سه روز به روز مرگ، روز رجعت و روز قیامت تفسیر شده است[۹۵] [۹۶].
سرّ اینگونه تفسیرها، همانا وحدت حقیقت و هم سنخی این سه موضوع، در عین اختلاف رتبی آنها است؛ زیرا از یک سو، حقیقت روز قیامت این است که همه مردم در آن روز از قبرها بپا میخیزند و همه اسرارشان آشکار شده و چیزی از ایشان بر خدا پوشیده نمیماند. و از سوی دیگر، گاهی از روز مرگ به روز قیامت تعبیر میشود؛ چون روز مرگ هم روزی است که پردهها برای میت کنار میرود، روایت شده: هر کس بمیرد قیامتش بر پا میشود. [۹۷] همچنین رجعت نیز روزی است که آیات خدا به تمام معنا ظاهر میشود، روزی که در آن روز دیگر خدای سبحان نافرمانی نمیشود، بلکه خالصانه عبادت میشود، عبادتی که مشوب و آمیخته با هوای نفس نیست، عبادتی که شیطان و اغوایش هیچ سهمی در آن ندارد. این معنا روشن میسازد روز رجعت خود یکی از مراتب روز قیامت است، هر چند که از نظر ظهور به روز قیامت نمیرسد، چون در روز رجعت باز شر و فساد تا اندازهای امکان دارد، به خلاف روز قیامت که دیگر اثری از شر و فساد نمیماند. و باز به همین جهت روز ظهور مهدی (ع) هم مرتبهای از قیامت و روز رجعت است؛ چون در آن روز هم حق به تمام معنا ظاهر میشود، هر چند که باز ظهور حق در آن روز کمتر از ظهور در روز رجعت و قیامت است. و این معنا یعنی اتحاد این سه روز بر حسب حقیقت، و اختلاف آنها از نظر مراتب ظهور باعث شده که گاهی به روز قیامت، گاهی به روز رجعت و گاهی به روز ظهور مهدی از آنها یاد شود[۹۸] [۹۹].
در آخر الزمان برخی از نیکوکاران و بدکاران زمانهای گذشته، دوباره زنده میشوند.﴿﴿ وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ﴾﴾[۱۰۰] این آیه فقط به برانگیخته شدن عدهای از مکذبان و نه همه آنها اشاره کرده؛ بدین جهت، روایات و مفسران شیعه، میان مصداق این آیه و قیامت، تفاوت قائل شده و آیه را به آخر الزمان مربوط دانستهاند که عدهای از نیکوکاران و بدکاران اعصار گذشته، زنده شده، هر یک نتیجه دنیایی اعمال خویش را خواهد دید.[۱۰۱] مرگ و زندگی دوباره: ﴿﴿ رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ﴾﴾[۱۰۲]، [۱۰۳] عذاب پیش از عذاب بزرگ: ﴿﴿ وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ﴾﴾[۱۰۴]، [۱۰۵] ظهور بندگان پیکارجو پیش از قیامت: ﴿﴿ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ﴾﴾[۱۰۶] [۱۰۷] میثاق پیامبران با خداوند برای ایمان آوردن و یاری رساندن به پیامبر خاتم: ﴿﴿ وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُم مِّن كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ﴾﴾[۱۰۸] [۱۰۹] و منت الهی بر مستضعفان تاریخ: ﴿﴿ وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ﴾﴾[۱۱۰] [۱۱۱] همگی به رجعت، تفسیر و تأویل شدهاند؛ با این حال در تفسیر آیات پیشین، آرای دیگری نیز گفته شده است[۱۱۲].
رجعت در حدیث
اقسام رجعت
مدخل های اخص
به لحاظ رجعت كننده
- رجعت اسماعیل بن جعفر بن محمد الصادق
- رجعت اسماعیل بن حزقیل
- رجعت اصحاب علی
- رجعت اهل بیت
- رجعت عیسی
- رجعت محمد الإمام
به لحاظ موطن رجعت
مباحث مرتبط
- آیه ۶ سوره نازعات
- آیه ۹۹ سوره مؤمنون
- امتهای گذشته
- امكان رجعت
- تأویل رجعت
- حقیت رجعت
- رجعت كنندگان
- رجعت كنندگان
- عذاب رجعت
- وقوع رجعت
- احادیث رجعت
- رجعت امام حسین
- رجعت امام علی
- تنافی بین نفی اعاده کفار با رجعت
- رجعت نزد شیعه
- کیفیت رجعت
- عقاید شیعه امامیه درباره رجعت
- دلالت آیه 243 بقره درباره رجعت
- فَرق رجعت با عالم قیامت در آیه 083 نمل
- جایگاه بحث رجعت در تعالیم اسلامی
- عقاید شیعه درباره رجعت
- تعریف لغوی رجعت
- تعریف اصطلاحی رجعت
- دیدگاه شیخ مفید درباره رجعت
- دیدگاه علم الهدی درباره رجعت
- دیدگاه مجلسی درباره رجعت
- حدیث امام رضا درباره رجعت
- عدم تنافی اعاده ظالمان با رجعت
- فرق بین تناسخ با رجعت
- مناظره مؤمن طاق و ابو حنیفه درباره رجعت
- دیدگاه طریحی درباره معنا رجعت
- دیدگاه شیعه درباره رجعت
- معنای رجعت
- کتاب شناسی رجعت
- احادیث اهل سنت درباره رجعت
- نقد بر اهل سنت درباره رجعت
- احادیث رجعت
- دیدگاه عبد الجلیل قزوینی درباره رجعت
- دیدگاه شیعه درباره رجعت
- ادله ابن بابویه درباره رجعت
- رجعت قوم حضرت حزقیل پیامبر در آیه 243 بقره
- ادله طبرسی درباره رجعت
- ادله مجلسی درباره رجعت
- مناظره سیدحمیری با عنبری درباره رجعت
- ادله مفید درباره رجعت
- دیدگاه علم الهدی درباره رجعت
- ادله آل کاشف الغطاء درباره رجعت
- دیدگاه مظفر درباره رجعت
- غلو درباره رجعت ربیع بن خراش عبسی بعد از مرگ
- ادله نقلی سیدحمیری درباره رجعت
- دیدگاه شیعه درباره رجعت
- مناظره متکلمان شیعه با متکلمان معتزله درباره رجعت
- شبهات رجعت
- کیفیت رجعت
- دیدگاه شیعه اثنی عشری درباره رجعت
- اختلاف نظر شیعه اثناعشری درباره معانی رجعت
- اختلاف نظر متکلمان شیعه در معانی رجعت
- معانی رجعت
جستارهای وابسته
- امام مهدی (ع)
- موعودباوری
- فارقلیط
- پارکلیت
- ماشیح
- سوشیانس
- سوشینت
- هوشیدر
- هوشیدرماه
- میتریا
- آرماگدون
- ظهور امام مهدی (ع)
- نشانههای ظهور
- خروج منبعث سوم
- جیش الغضب
- حکومت امام زمان (ع)
- فتنههای شیطان در زمان ظهور امام مهدی (ع)
- بی ارزش شدن خون مردم
- تدریجی بودن نشانههای ظهور امام مهدی (ع)
- گسسته شدن پیوند خویشاوندی
- شکسته شدن حرمت انسان
- جدا شدن مردم بر اثر بلا و گرفتاری
- رویارویی امام مهدی (ع) با جاهلان
- ترس و اضطراب همگانی
- سختی پیش از ظهور امام مهدی (ع)
- بحران معنویت؛
- وقوع اختلافها و درگیریهای بسیار؛
- ظهور دجال؛
- وقوع مصائب؛
- خروج سفیانی؛
- ندای آسمانی؛
- ظهور منجی بزرگ بشر؛
- نزول عیسی (ع)؛
- خروج جنبندهای از زمین؛
- هجوم یأجوج و مأجوج؛
- صلح و آرامش پایدار در سرتاسر جهان.
منابع
پانویس
- ↑ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار؛ ج ۷، ص ۶۱.
- ↑ الکنی و الالقاب؛ ج ۲، ص ۴۵۰.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
- ↑ رسائل الشریف المرتضی: ج۱ ص ۱۲۵، علم الیقین فی أصول الدین: ج۲ ص ۸۲۳، مجموعة ثلاث رسائل (مخطوطة)، مفید: ص۳۴، مجمع البحرین: ج۴ ص۳۳۳.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۶
- ↑ اوائل المقالات؛ ص ۴۶.
- ↑ حق الیقین؛ ص ۳۳۷ - ۳۳۸.
- ↑ حق الیقین؛ ص ۳۴۰.
- ↑ تفسیر موضوعی قرآن مجید؛ ج ۴، ص ۲۶۳
- ↑ اندیشههای کلامی شیخ مفید؛ ص ۳۵۶
- ↑ رسائل المرتضی؛ ج ۱، ص ۳۰۲ - ۳۰۳.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
- ↑ علامه مجلسی، هر سه احتمال را آورده است؛ مرآة العقول: ج۳ ص۲۰۱.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۶
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۷
- ↑ حق الیقین؛ ج ۲، ص ۳۳۵.
- ↑ امام شناسی؛ ج۱۴، ص۲۶۴.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
- ↑ تفسیر نمونه؛ ج۱۵ ،ص ۵۵۵ - ۵۶۰.
- ↑ رشحات البحار؛ ص ۹۴، ۹۹
- ↑ رشحات البحار، ص ۸۹- ۱۱۰
- ↑ رشحات البحار؛ ص ۲۸۹.
- ↑ رشحات البحار؛ ص ۳۰۸.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
- ↑ تفسیر قرآن کریم؛ ج ۴، ص ۴۹۸ .
- ↑ رسائل المرتضی؛ ج۱، ص ۳۰۲ - ۳۰۳.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
- ↑ حق القین: ج۲ ص۳۵۴.
- ↑ مانند علامه سید محسن امین در کتاب نقض الوشیعة ص۴۷۳ و محمد جواد مغنیه در الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة ص۳۰۲ و محمد رضا مظفر در عقائد الامامیة ص۸۴.
- ↑ چنان که مرحوم مغنیه در الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة ص۳۰۲ به این موضوع تصریح میکند.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۶
- ↑ کتاب اثبات الرجعة و کتاب الرجعة: نجاشی از کنجی نقل میکند که هر دو کتاب را در میان دهها کتاب دیگر وی دیده است؛ رجال النجاشی: ج۲ ص۱۶۸ ش۸۳۸، شیخ طوسی نیز از بزرگی او یاد میکند و کتاب إثبات الرجعة او را نام میبرد؛ الفهرست، طوسی: ص۱۹۷، ش۵۶۳.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۹
- ↑ الکافی: ج۱ ص۱۹۶-۱۹۷ و ۲۸۳ و ۴۳۵ و ج۳ ص ۱۳۱ و ۵۳۶ و ج۸ ص۵۰-۵۱ و ۲۰۶ و ۲۴۷ و ۳۳۷.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع): ج۲، ص۲۰۱، الخصال: ص۱۰۸، معانی الأخبار: ص۳۶۵.
- ↑ الإعتقادات: ص۶۰-۶۳.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۹
- ↑ أوائل المقالات: ص۴۶ و ۷۶-۷۷، الفصول المختارة: ص۱۵۳-۱۵۶، المسائل السروریة: ص۳۲ و ۳۵-۳۶.
- ↑ رسائل الشریف المرتضی: ج۱ ص۱۲۵-۱۲۶.
- ↑ مجمع البیان: ج۷ ص۳۶۷، جوامع الجامع: ج۲ ص۷۲۴.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۰
- ↑ بحار الأنوار: ج۵۳ ص۱۲۲-۱۲۳.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۰
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۱
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۱
- ↑ یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابههای) شهری (با خانههایی) فرو ریخته «3» گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده میگرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود: چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پارهای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کردهای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است)- و (این) برای آن (است) که تو را نشانهای برای مردم کنیم- و به استخوانها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا میچینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن میپوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت: میدانم که خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره بقره، آیه ۲۵۹.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۲
- ↑ از جمله مفسران اهل سنت، عبارتند از: طبری در تفسیر الطبری: ج۲ جزء۲ ص۵۸۶، ابن کثیر در تفسیر ابن کثیر: ج۱ ص۴۶۴، زمخشری در الکشاف: ج۱ ص۱۵۷، ابن قتیبه در غریب القرآن: ج۱ ص۸۶، و بسیاری دیگر.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۲
- ↑ آیا در (کار) کسانی ننگریستهای که از بیم مرگ از سرزمین خود بیرون رفتند و آنان هزاران کس بودند و خداوند به آنان فرمود: بمیرید سپس آنان را زنده کرد؛ بیگمان خداوند دارای بخشش بر مردم است اما بیشتر مردم سپاس نمیگزارند؛ سوره بقره، آیه ۲۴۳.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۲
- ↑ یاد کن که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور هنگامی که تو را با روح القدس پشتیبانی کردم که در گهواره و در میانسالی با مردم سخن میگفتی و هنگامی که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و هنگامی که با اذن من از گل، همگون پرنده میساختی و در آن میدمیدی و به اذن من پرنده میشد و نابینای مادرزاد و پیس را با اذن من شفا میدادی و هنگامی که با اذن من مرده را (از گور) برمیخیزاندی؛ سوره مائده، آیه ۱۱۰.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۳
- ↑ باری، گفتیم با پارهای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده میکند و نشانههای خود را به شما نشان میدهد، باشد که خرد ورزید؛ سوره بقره، آیه ۷۳.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۳
- ↑ باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید؛ سوره بقره، آیه ۵۶.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۴
- ↑ سپس آنان را (از خواب) برانگیختیم تا روشن گردانیم کدام یک از دو گروه در ازای درنگی را که (در غار) داشتند بهتر شمارش میکند؛ سوره کهف، آیه ۱۲.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۴
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پارهای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره بقره، آیه ۲۶۰.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۵
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۵
- ↑ از جمله، روایات بیهقی در دلائل النبوة: ج۳ ص۸۹ و البدایة و النهایة: ج۳ ص۲۹۰ و ابن ابی الدنیا در من عاش بعد الموت: ص۳۲.
- ↑ بیهقی در دلائل النبوة: ج۶ ص۵۵ این حدیث را میآورد و سند آن را صحیح میداند. ابن اثیر نیز در أسد الغابة: ج۲ ص۳۵۴ ش۱۸۳۱ ماجری بازگشت زید را صحیح میداند. دیگر کتابهایی که از این ماجرا یاد کردهاند، عبارتاند از: التاریخ الکبیر، بخاری: ج۳ ص۳۸۳ ش۱۲۸۱، الاستیعاب: ج۲ ص۱۱۸ ش۸۴۹. الجرح و التعدیل، ابن ابی حاتم: ج۳ ص۵۶۲ ش۲۵۴۱، الثقات: ج۳ ص۱۳۷، مشاهیر علماء الأمصار، ابن حبان: ص۳۷، تهذیب التهذیب: ج۳ ص۲۴۳ ش۲۵۰۰، الإصابة: ج۲ ص۴۹۸ ش۲۹۰۱.
- ↑ ابن سعد در الطبقات الکبری: ج۶ ص۱۲۷، ابن ابی حاتم در الجرح و تعدیل: ج۳ ص۴۵۶، بیهقی در دلائل النبوة: ج۶ ص۴۵۴ به آن اشاره کردهاند.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۶
- ↑ تنویر الحلک فی امکان رؤیه النبی (ص) و الملک: ص۱-۱۳.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۶
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۷
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۷.
- ↑ اگر در راه خداوند کشته شوید یا بمیرید؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۷.
- ↑ ای جابر! آیا میدانی راه خدا کدام است؟ کشته شدن در راه علی (ع) و فرزندانش است. اگر کسی در راه ولایت وی کشته شود، در راه خدا کشته شده است و کسی نیست که به این آیه ایمان داشته باشد، مگر آن که هم کشته میشود و هم میمیرد. کسی که کشته شده، از قبر بیرون میآید تا بمیرد و کسی که مرده است، از قبر بیرون میآید تا کشته شود؛ مختصر بصائر الدرجات: ص۲۵، تفسیر العیاشی: ج۱ ص۲۰۲ ح۱۶۲، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۴۰ ح۸.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۸.
- ↑ و اگر بمیرید یا کشته شوید بیگمان نزد خداوند، گردتان میآورند؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۸.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۹.
- ↑ تفسیر قرآن کریم؛ ج۴، ص ۴۹۸ - ۴۹۹.
- ↑ التبیان فی تفسیر القرآن؛ ج ۱، ص ۲۵۴.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
- ↑ التبیان فی تفسیر القرآن؛ ج ۱، ص ۲۵۴ - ۲۵۵.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
- ↑ تفسیر قرآن کریم؛ ج ۴، ص ۴۹۸ - ۴۹۹.
- ↑ تفسیر قرآن کریم؛ ج ۴، ص ۵۰۰.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
- ↑ «وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» و یاد کنید آنگاه را که گفتید: ای موسی! ما تا خداوند را آشکارا نبینیم، به تو ایمان نمیآوریم و در حالی که خود مینگریستید آذرخش شما را فرا گرفت باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید؛ سوره بقره، آیه ۵۵- ۵۶.
- ↑ «وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» و یاد کنید آنگاه را که انسانی را کشتید و در آن با هم به ستیزه برخاستید و خداوند چیزی را که پنهان میکردید آشکار کرد باری، گفتیم با پارهای از آن گاو بر این کشته بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده میکند و نشانههای خود را به شما نشان میدهد، باشد که خرد ورزید؛ سوره بقره، آیه ۷۲- ۷۳.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
- ↑ آیا گمان میکنید به بهشت در خواهید آمد با آنکه هنوز داستان کسانی که پیش از شما (در) گذشتند بر سر شما نیامده است؟؛ سوره بقره، آیه ۲۱۴.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج ۲ ،ص ۱۰۸.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
- ↑ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار؛ ج ۵۳، ص ۱۲۷.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج ۲، ص ۱۰۷.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
- ↑ آیا جز این انتظار دارند که (فرمان) خداوند در سایهبانهایی از ابر و (نیز) فرشتگان نزدشان بیایند و کار (هلاکشان) پایان یافته باشد و کارها به سوی خداوند باز گردانده میشود؛ سوره بقره، آیه ۲۱۰.
- ↑ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج ۵۳، ص ۶۳.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
- ↑ شرح اصول الکافی؛ ج ۴، ص ۲۷۴.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج ۲، ص ۱۰۶ - ۱۰۹.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
- ↑ و (یاد کن) روزی (را) که از هر امتی دستهای از آنان را که نشانههای ما را دروغ میشمردند گرد میآوریم و آنگاه آنان را به هم میپیوندند.؛ سوره نمل، آیه ۸۳.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۷، ص ۳۶۶؛ البرهان، ج ۴، ص ۲۲۸ ـ ۲۳۱؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۳۹۷ و ۳۹۸.
- ↑ پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی؛ سوره غافر، آیه ۱۱.
- ↑ بحارالأنوار، ج۵۳، ص۵۶.
- ↑ و بیگمان به آنان از عذاب نزدیکتر (این جهان) پیش از عذاب بزرگتر (در جهان واپسین) خواهیم چشاند باشد که بازگردند؛ سوره سجده، آیه 21.
- ↑ بحارالأنوار، ج۵۳، ص۵۶.
- ↑ و چون وعده نخست (از) آن دو (تباهی) فرا رسد بندگانی سخت جنگاور را که داریم بر شما برمیانگیزیم؛ سوره اسراء، آیه ۵.
- ↑ نورالثقلین، ج۳، ص۱۳۸ ـ ۱۴۰.
- ↑ و آنگاه خداوند از پیامبران پیمان گرفت که چون به شما کتاب و حکمتی دادم سپس پیامبری نزدتان آمد که آن (کتاب) را که با شماست راست میشمارد، باید بدو ایمان آورید و باید او را یاوری کنید؛ سوره آل عمران، آیه ۸۱.
- ↑ عیاشی، ج۱، ص۱۸۱.
- ↑ و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم؛ سوره قصص، آیه ۵.
- ↑ نورالثقلین، ج۴، ص۱۰۷.
- ↑ تاریخ ما بعدالظهور، ص۶۳۲ ـ ۶۳۹، ۶۷۴.