تعجب در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۳۱: خط ۳۱:
#در نوعی دیگر از یادکرد تعجب در رویدادهای [[تاریخی]]، [[قرآن‌کریم]] شگفتی [[مخالفان]] [[پیامبران]] از [[اعتقاد]] [[راسخ]] و رویگردانی [[انبیا]] از [[عقاید]] [[قوم]] خود را بیان می‌کند؛ مانند اینکه [[آزر]] از اینکه [[ابراهیم]] از عقاید او سر‌باز زده متعجب شد و وی را [[تهدید]] کرد که اگر از این [[باورها]] [[دست]] نکشد، او را سنگسار و از خود دور خواهد کرد: {{متن قرآن|قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا}}<ref>«گفت: ای ابراهیم! آیا تو از خدایان من روی می‌گردانی؟ اگر دست نکشی تو را با سنگ خواهم راند و از من چند گاهی  دور شو» سوره مریم، آیه ۴۶.</ref> نابودی زراندوزان و بهره‌مندی‌ها و اندوخته‌های [[دنیایی]] شگفت‌انگیز آنان نیز مایه تعجب [[دنیاخواهان]] بوده است. نمونه اینکه [[هلاکت]] [[قارون]] با وجود [[تمکن مالی]] بسیار و گنجه‌ای فراوان {{متن قرآن|إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ}}<ref>«بی‌گمان قارون از قوم موسی بود و در برابر آنان سرکشی کرد و ما بدو از گنج‌ها چندان دادیم که (حمل) مخزن  های آن بر گروه نیرومند هم گرانبار می‌آمد؛ هنگامی که قوم وی بدو گفتند: سرخوشی پیشه مکن که خداوند سرخوشان را دوست نمی‌دارد» سوره قصص، آیه ۷۶.</ref> برای [[مردم]] شگفت‌انگیز بود. <ref> روض الجنان، ج‌۱۵، ص‌۱۷۷؛ التفسیر الکبیر، ج‌۲۵، ص‌۱۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج‌۴، ص‌۴۰۹. </ref> آنان‌که تا پیش از نابودی قارون آرزوی [[منزلت]] او را داشتند با دیدن صحنه هلاکت وی می‌گفتند: شگفتا که [[خداوند]] روزی هرکس را که بخواهد فراوان یا کم می‌کند؛ اگر [[خدا]] به ما نیز [[نعمت]] فراوان داده بود ما را در [[زمین]] فرو می‌برد. شگفتا که کافران [[رستگار]] نمی‌شوند: {{متن قرآن|وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَوْلَا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَيْكَأَنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«و آنان که دیروز جایگاه او را آرزو می‌کردند پگاهان می‌گفتند: آوخ!  گویی خداوند روزی را برای هر یک از بندگانش که بخواهد فراخ می‌دارد و (یا) تنگ می‌گرداند و اگر خداوند بر ما منت ننهاده بود ما را نیز (در زمین) فرو می‌برد، آوخ! گویی کافران رستگار نمی‌گردند!» سوره قصص، آیه ۸۲.</ref>.<ref>التبیان، ج‌۸، ص‌۱۷۵ ـ ۱۷۶. </ref> بعضی تعجب‌های معمولی و رایج، چون شگفتی از شدت [[زیبایی]] نیز گاه در برخی داستان‌های [[قرآن]] منعکس شده است؛ مثلا اینکه زیبایی [[حضرت یوسف]]، شگفتی [[زنان]] اشراف [[مصر]] را برانگیخت،<ref>روض الجنان، ج‌۱۱، ص‌۶۴. </ref> به گونه‌ای که با دیدن وی بی‌اختیار دست خود را بریدند و گفتند که او از جنس [[بشر]] نیست، بلکه فرشته‌ای بزرگوار است: {{متن قرآن|فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَآتَتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ سِكِّينًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ}}<ref>«و چون (همسر عزیز مصر، ملامت) فریب (آمیز) آنان را شنید (کسی را) نزدشان فرستاد و برای آنها تکیه‌گاهی آماده ساخت  و به هر یک از ایشان کاردی داد و (به یوسف) گفت: خود را به آنان نشان ده! چون او را دیدند بزرگش یافتند و دست خویش را (از خودباختگی) بریدند و گفتند: پاکاکه خداوند است!  این، نه آدمیزاد که جز فرشته‌ای ارجمند نیست» سوره یوسف، آیه ۳۱.</ref>
#در نوعی دیگر از یادکرد تعجب در رویدادهای [[تاریخی]]، [[قرآن‌کریم]] شگفتی [[مخالفان]] [[پیامبران]] از [[اعتقاد]] [[راسخ]] و رویگردانی [[انبیا]] از [[عقاید]] [[قوم]] خود را بیان می‌کند؛ مانند اینکه [[آزر]] از اینکه [[ابراهیم]] از عقاید او سر‌باز زده متعجب شد و وی را [[تهدید]] کرد که اگر از این [[باورها]] [[دست]] نکشد، او را سنگسار و از خود دور خواهد کرد: {{متن قرآن|قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا}}<ref>«گفت: ای ابراهیم! آیا تو از خدایان من روی می‌گردانی؟ اگر دست نکشی تو را با سنگ خواهم راند و از من چند گاهی  دور شو» سوره مریم، آیه ۴۶.</ref> نابودی زراندوزان و بهره‌مندی‌ها و اندوخته‌های [[دنیایی]] شگفت‌انگیز آنان نیز مایه تعجب [[دنیاخواهان]] بوده است. نمونه اینکه [[هلاکت]] [[قارون]] با وجود [[تمکن مالی]] بسیار و گنجه‌ای فراوان {{متن قرآن|إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ}}<ref>«بی‌گمان قارون از قوم موسی بود و در برابر آنان سرکشی کرد و ما بدو از گنج‌ها چندان دادیم که (حمل) مخزن  های آن بر گروه نیرومند هم گرانبار می‌آمد؛ هنگامی که قوم وی بدو گفتند: سرخوشی پیشه مکن که خداوند سرخوشان را دوست نمی‌دارد» سوره قصص، آیه ۷۶.</ref> برای [[مردم]] شگفت‌انگیز بود. <ref> روض الجنان، ج‌۱۵، ص‌۱۷۷؛ التفسیر الکبیر، ج‌۲۵، ص‌۱۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج‌۴، ص‌۴۰۹. </ref> آنان‌که تا پیش از نابودی قارون آرزوی [[منزلت]] او را داشتند با دیدن صحنه هلاکت وی می‌گفتند: شگفتا که [[خداوند]] روزی هرکس را که بخواهد فراوان یا کم می‌کند؛ اگر [[خدا]] به ما نیز [[نعمت]] فراوان داده بود ما را در [[زمین]] فرو می‌برد. شگفتا که کافران [[رستگار]] نمی‌شوند: {{متن قرآن|وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَوْلَا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَيْكَأَنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«و آنان که دیروز جایگاه او را آرزو می‌کردند پگاهان می‌گفتند: آوخ!  گویی خداوند روزی را برای هر یک از بندگانش که بخواهد فراخ می‌دارد و (یا) تنگ می‌گرداند و اگر خداوند بر ما منت ننهاده بود ما را نیز (در زمین) فرو می‌برد، آوخ! گویی کافران رستگار نمی‌گردند!» سوره قصص، آیه ۸۲.</ref>.<ref>التبیان، ج‌۸، ص‌۱۷۵ ـ ۱۷۶. </ref> بعضی تعجب‌های معمولی و رایج، چون شگفتی از شدت [[زیبایی]] نیز گاه در برخی داستان‌های [[قرآن]] منعکس شده است؛ مثلا اینکه زیبایی [[حضرت یوسف]]، شگفتی [[زنان]] اشراف [[مصر]] را برانگیخت،<ref>روض الجنان، ج‌۱۱، ص‌۶۴. </ref> به گونه‌ای که با دیدن وی بی‌اختیار دست خود را بریدند و گفتند که او از جنس [[بشر]] نیست، بلکه فرشته‌ای بزرگوار است: {{متن قرآن|فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَآتَتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ سِكِّينًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ}}<ref>«و چون (همسر عزیز مصر، ملامت) فریب (آمیز) آنان را شنید (کسی را) نزدشان فرستاد و برای آنها تکیه‌گاهی آماده ساخت  و به هر یک از ایشان کاردی داد و (به یوسف) گفت: خود را به آنان نشان ده! چون او را دیدند بزرگش یافتند و دست خویش را (از خودباختگی) بریدند و گفتند: پاکاکه خداوند است!  این، نه آدمیزاد که جز فرشته‌ای ارجمند نیست» سوره یوسف، آیه ۳۱.</ref>
در [[پیشگویی]] حوادث [[قیامت]] نیز فراوان از [[تعجب]] [[انسان‌ها]] یاد شده است؛ برای نمونه:
در [[پیشگویی]] حوادث [[قیامت]] نیز فراوان از [[تعجب]] [[انسان‌ها]] یاد شده است؛ برای نمونه:
#[[سوره یس]] [[تعجب]] [[منکران]] قیامت هنگام [[برانگیخته شدن]] از قبرهاشان را چنین [[وصف]] می‌کند: "قَالوا یـوَیلَنا مَن بَعَثَنا مِن مَرقَدِنا‌."...([[یس]] / ۳۶، ۵۲) <ref>التحریر والتنویر، ج۲۳، ص‌۳۷؛ الکاشف، ج‌۶، ص‌۳۱۸؛ التفسیر المبین، ج‌۱، ص‌۵۸۳. </ref>
#[[سوره یس]] [[تعجب]] [[منکران]] قیامت هنگام [[برانگیخته شدن]] از قبرهاشان را چنین [[وصف]] می‌کند: {{متن قرآن|قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ}}<ref>«می‌گویند: وای بر ما چه کسی ما را از خوابگاه‌هامان برانگیخت؟ این همان است که (خداوند) بخشنده وعده کرده است و پیامبران درست گفته‌اند» سوره یس، آیه ۵۲.</ref>.<ref>التحریر والتنویر، ج۲۳، ص‌۳۷؛ الکاشف، ج‌۶، ص‌۳۱۸؛ التفسیر المبین، ج‌۱، ص‌۵۸۳. </ref>
#طبق بیان [[سوره زلزال]] رخدادهای [[عظیم]] که مقدمه [[برپایی قیامت]] است باعث تعجب انسان‌ها خواهد شد: "اِذا زُلزِلَتِ الاَرضُ زِلزالَها * و قالَ الاِنسـنُ ما لَها". (زلزال / ۹۹، ۱، ۳) بعضی این تعجب را مخصوص [[کفار]] دانسته‌اند که از قیامت بی‌خبرند؛<ref> مجمع البیان، ج‌۱۰، ص‌۷۹۸. </ref> ولی از ظاهر [[آیه]] برمی‌آید که [[عظمت]] آن واقعه منشأ این تعجب است <ref>التبیان، ج‌۱۰، ص‌۳۹۳، المیزان، ج‌۲۰، ص‌۳۴۲ ـ ۳۴۳. </ref> نه صرف بی‌خبری از‌آن.
#طبق بیان [[سوره زلزال]] رخدادهای [[عظیم]] که مقدمه [[برپایی قیامت]] است باعث تعجب انسان‌ها خواهد شد: {{متن قرآن|إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا}}<ref>«هنگامی که زمین از لرزه واپسین خود به لرزه افتد،» سوره زلزال، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ الْإِنْسَانُ مَا لَهَا}}<ref>«و انسان پرسد که چه بر سر آن آمده است؟» سوره زلزال، آیه ۳.</ref> بعضی این تعجب را مخصوص [[کفار]] دانسته‌اند که از قیامت بی‌خبرند؛<ref> مجمع البیان، ج‌۱۰، ص‌۷۹۸. </ref> ولی از ظاهر [[آیه]] برمی‌آید که [[عظمت]] آن واقعه منشأ این تعجب است نه صرف بی‌خبری از‌ آن.<ref>التبیان، ج‌۱۰، ص‌۳۹۳، المیزان، ج‌۲۰، ص‌۳۴۲ ـ ۳۴۳. </ref>
#نمونه دیگر، یادکرد تعجب [[گناهکاران]] از [[جامعیت]] و دقت کتاب اعمالشان است: "فَتَرَی المُجرِمینَ مُشفِقینَ مِمّا فیهِ و یَقولونَ یـوَیلَتَنا مالِ هـذا الکِتـبِ لا یُغادِرُ صَغیرَةً ولا کَبیرَةً اِلاّ اَحصـها."...(کهف / ۱۸، ۴۹) <ref> البحر المحیط، ج‌۷، ص‌۱۸۸؛ التحریر و التنویر، ج‌۲۳، ص‌۳۸؛ التفسیر المظهری، ج‌۵، ص‌۳۸۸. </ref>
#نمونه دیگر، یاد کرد تعجب [[گناهکاران]] از [[جامعیت]] و دقت کتاب اعمالشان است: {{متن قرآن|وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا}}<ref>«و کارنامه (ی هر کس، پیش رویش) نهاده می‌شود و گناهکاران را از آنچه در آن است هراسان می‌یابی و می‌گویند: وای بر ما! این چه کارنامه‌ای است که هیچ (کار) خرد و بزرگی را ناشمرده وا نمی‌نهد  و آنچه کرده‌اند پیش چشم می‌یابند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمی‌ورزد» سوره کهف، آیه ۴۹.</ref>.<ref> البحر المحیط، ج‌۷، ص‌۱۸۸؛ التحریر و التنویر، ج‌۲۳، ص‌۳۸؛ التفسیر المظهری، ج‌۵، ص‌۳۸۸. </ref>
#آیه‌ای نیز اشاره دارد به [[شادی]] از روی تعجب [[بهشتیان]] از [[رستگاری]] و [[سرافرازی]] خود، در حالی که اطرافیان [[کافر]] آنها زیانکار گشته و در [[دوزخ]] به سر‌می‌برند: "قالَ تاللّهِ اِن کِدتَّ لَتُردین * و لَولا نِعمَةُ رَبّی لَکُنتُ مِنَ المُحضَرین".(صافّات / ۳۷، ۵۶‌ـ‌۵۷) <ref>الجدید، ج‌۶، ص‌۶۳؛ نمونه، ج‌۱۹، ص‌۶۲ ـ ۶۳. </ref><ref>[[ سید حامد شریعتمداری|شریعتمداری، سید حامد]]؛ [[تعجب (مقاله)|مقاله "تعجب"]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۷.</ref>
#آیه‌ای نیز اشاره دارد به [[شادی]] از روی تعجب [[بهشتیان]] از [[رستگاری]] و [[سرافرازی]] خود، در حالی که اطرافیان [[کافر]] آنها زیان‌کار گشته و در [[دوزخ]] به سر‌می‌برند: {{متن قرآن|قَالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ وَلَوْلا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ}}<ref>«می‌گوید: سوگند به خداوند به راستی نزدیک بود مرا به نابودی افکنی!» سوره صافات، آیه ۵۶-۵۷.</ref>.<ref>الجدید، ج‌۶، ص‌۶۳؛ نمونه، ج‌۱۹، ص‌۶۲ ـ ۶۳. </ref>.<ref>[[ سید حامد شریعتمداری|شریعتمداری، سید حامد]]؛ [[تعجب (مقاله)|مقاله "تعجب"]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۷.</ref>


==تعجبهای مثبت و منفی==
==تعجبهای مثبت و منفی==

نسخهٔ ‏۲۶ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۳۰


اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث تعجب است. "تعجب" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

تعجب مصدر باب تفعل از ریشه "ع ـ ج‌ـ ب" و به معنای شگفت‌زده شدن است. تعجب حاصل بزرگ شمردن پدیده‌ای کمیاب یا بی‌مانند و جهل به حقیقت یا سبب آن است و با زوال یکی از این دو شرط، تعجب‌زایل می‌شود. [۱] تعجب در برخورد با پدیده‌ای رُخ‌ می‌دهد که علت آن بر انسان پوشیده است، از این رو با آشکار شدن، علت، تعجب رخت برمی‌بندد. [۲] از عوامل دیگر تعجب، عظمت یک شیء،[۳] وقوع حادثه‌ای نادر و خلاف عادت [۴] و رویارویی با امور خوشایند انسان است،[۵] از این رو آن را بر دو گونه ستایشی و نکوهشی شمرده‌اند؛ تعجب ستایشی از رضایتمندی و استحسان حکایت دارد و با صیغه ثلاثی مزید "أعجبت" بیان می‌شود، تعجب نکوهشی حاکی از ناخشنودی و نارضایتی است و با صیغه ثلاثی مجرد "عجبت" بیان می‌شود. [۶] نحویان در تعریفی کاربردی گفته‌اند: هرگاه صفتی در چیزی فزون از اندازه معمولی خود باشد، حالت تجب رخ می‌دهد. [۷]

در زبان عربی الفاظ بیانگر تعجب دو گونه‌اند: قیاسی و سماعی؛ در نوع نخست دو صیغه "ما اَفْعَلَه" و "اَفْعِلْ بِه" به کار می‌رود. تفهیم تعجب در گونه دوم با تعابیری است؛ همچون "لله دَرّ فلان"، "سبحان الله"، یا با کاربرد برخی ادات استفهام و ندا [۸] و نیز واژه "ویل"،[۹] یا با ایجاد تغییراتی در ساختار جمله، مانند تقدیم و تأخیر[۱۰].[۱۱]

تعجب در قرآن

بیش از ۱۰۰ آیه در قرآن به شیوه‌های گونه‌گون بیان تعجب در عربی و از احساس تعجب حکایت دارند. این آیات از جهت موضوع، فاعل و زمان تعجب، بسیار متنوع‌اند. برخی از این آیات بازگو کننده تعجب انسان‌هایی اعم از خوب و بد، هم در مقام ستایش و تحسین ﴿فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَآتَتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ سِكِّينًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ[۱۲] و هم در مقام نکوهش و انکار‌اند ﴿أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قَالَ الْكَافِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ مُبِينٌ[۱۳] و تعجب گذشتگان را در داستان یا رویدادی تاریخی نقل کرده ﴿قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ[۱۴] یا از تعجب در آینده خبر می‌دهند ﴿قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنْتُ بَصِيرًا[۱۵].

در گروهی دیگر از آیات، تعجب به خداوند نسبت داده شده است. ﴿وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَى عَلَيْكُمْ آيَاتُ اللَّهِ وَفِيكُمْ رَسُولُهُ وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۱۶] تعجب در انسان، انفعالی نفسانی و معمولا ناشی از جهل به علت است، بدین جهت مفسران و ادیبان، اسناد حقیقی تعجب را به خداوند نادرست دانسته و در نتیجه ناگزیر از تأویل و توجیه این آیات شده‌اند [۱۷].[۱۸]

گونه‌شناسی تعجب در قرآن

آیات تعجب، گاه در ضمن برخی داستانها و رویدادهای تاریخی آمده‌اند و گاه در توصیف حوادث آینده؛ مانند قیامت.

در داستان‌ها و رویدادهای تاریخی گوناگونی، از تعجب برخی انسان‌های نیک و بد یاد شده است. این بخش شامل مواردی از شگفتی پیامبران یا برخی نزدیکان ایشان از برخی نشانه‌های الهی است؛ مانند:

  1. آن‌گاه که فرشتگان به حضرت ابراهیم خبر پدر شدن او را دادند، همسر وی از این خبر شگفت‌زده شد. فرشتگان در واکنش به تعجب ساره، شگفت‌زدگی در برابر امر خدا را بجا ندانسته، از نزول رحمت و برکات خداوند بر ایشان یاد کردند: ﴿قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ[۱۹].[۲۰] و نیز ﴿قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ[۲۱]؛ ﴿فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَهَا وَقَالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ[۲۲].
  2. حضرت زکریا از مژده بچه دار شدن در سن پیری و بروز این معجزه خلاف عادت شگفت‌زده شد: ﴿قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ قَالَ كَذَلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ[۲۳] و نیز ﴿قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا[۲۴].[۲۵]
  3. بشارت یاد شده پس از آن روی داد که زکریا نزد حضرت مریم رزقی خاص می‌یافت و از آن تعجب می‌کرد تا آنکه روزی راز آن را از حضرت مریم جویا شد و حضرت مریم در پاسخ گفت: ﴿ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ[۲۶] پس از آن بود که زکریا با تضرع به درگاه خداوند نیایش کرد و آن‌گاه که نوید پدر شدن به وی داده شد، از خداوند نشانه خواست و خدای سبحان او را به سه روز قادر نبودن بر تکلم نشانه داد﴿قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزًا وَاذْكُرْ رَبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ[۲۷].[۲۸]
  4. حضرت مریم آن هنگام که از پدید آمدن بچه‌ای بدون پدر خبر یافت، شگفت‌زده شد: ﴿قَالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا[۲۹] و نیز ﴿قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[۳۰] البته این تعجب نه از روی انکار قدرت خدا که از روی عظمت [۳۱] یا جهل به چگونگی آن بود. [۳۲]
  5. نمونه دیگر، تعجب برخی نیکان از سرکشی و گمراهی بدکاران است؛ مانند ابراز شگفتی مؤمن آل‌فرعون از تصمیم فرعونیان بر کشتن موسی تنها به دلیل حق‌گویی وی: ﴿ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ مِنْ رَبِّكُمْ [۳۳] و نیز رفتاری که قومش با وی کردند و در برابر دعوت آنان به خداوند و حق، او را به شقاوت و کفر خواندند: ﴿وَيَا قَوْمِ مَا لِي أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجَاةِ وَتَدْعُونَنِي إِلَى النَّارِ[۳۴].
  6. از همین قسم است اشاره برخی آیات به شگفت‌انگیز بودن برخی معجزات و کرامات پیامبران و اولیای الهی، چنان که برخی هدف از تعبیر خداوند در یادکرد از ماجرای کفالت مریم توسط حضرت زکریا را ایجاد تعجب و شگفتی در مخاطبان دانسته‌اند: ﴿ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ[۳۵].[۳۶] خاندان عمران درباره کفالت مریم با هم رقابت می‌کردند؛ ولی با انجام قرعه، زکریا کفیل مریم شد. [۳۷]
  7. گروهی که حضرت مریم(س) را به سبب به دنیا آوردن حضرت عیسی(ع) نکوهش می‌کردند، از درخواست حضرت مریم مبنی بر پرسش از نوزاد در گهواره، شگفت‌زده شدند: ﴿فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا[۳۸]؛ اما به ناگاه عیسی به سخن آمد و ابراز تعجب انکارآمیزشان را پاسخ گفت. [۳۹]
  8. منت نهادن خداوند بر گروهی از بندگانش و برگزیدن آنها برای پیامبری یا منصب‌های دیگر، شگفتی مخالفان و حسودان را برانگیخته است. نمونه اینکه بنی اسرائیل پس از برگزیده شدن طالوت برای پادشاهی یهود، از اینکه فردی فقیر برای این امر از سوی خدا برگزیده شده، ابراز شگفتی می‌کردند: ﴿قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ[۴۰] تا آنکه پیامبرشان به برگزیده شدن وی از سوی خدا و برخورداری وی از علم و قدرت اشاره کرد: ﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ[۴۱] و سرانجام نشانه‌هایی بر پادشاهی او آورد که وی خواهد توانست تابوت بنی اسرائیل را به آنان بازگرداند: ﴿ْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ[۴۲] در همین زمینه در ۴ سوره از تعجب مردم درباره نزول وحی بر پیامبر اکرم(ص) یاد شده است و نیز اینکه چگونه مردی از بین خودشان به پیامبری برگزیده شده است: ﴿أَوَعَجِبْتُمْ أَنْ جَاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَلِتَتَّقُوا وَلَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ[۴۳]، ﴿أَوَعَجِبْتُمْ أَنْ جَاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَاذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَسْطَةً فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۴۴]، ﴿أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قَالَ الْكَافِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ مُبِينٌ[۴۵] در همه این موارد تعجب آنها نابجا دانسته و انکار شده است. [۴۶] کافران افزون بر ابراز شگفتی، پیامبر را به ساحری و دروغگویی متهم می‌کردند: ﴿وَعَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ[۴۷] و ﴿بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ[۴۸].
  9. در نوعی دیگر از یادکرد تعجب در رویدادهای تاریخی، قرآن‌کریم شگفتی مخالفان پیامبران از اعتقاد راسخ و رویگردانی انبیا از عقاید قوم خود را بیان می‌کند؛ مانند اینکه آزر از اینکه ابراهیم از عقاید او سر‌باز زده متعجب شد و وی را تهدید کرد که اگر از این باورها دست نکشد، او را سنگسار و از خود دور خواهد کرد: ﴿قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا[۴۹] نابودی زراندوزان و بهره‌مندی‌ها و اندوخته‌های دنیایی شگفت‌انگیز آنان نیز مایه تعجب دنیاخواهان بوده است. نمونه اینکه هلاکت قارون با وجود تمکن مالی بسیار و گنجه‌ای فراوان ﴿إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ[۵۰] برای مردم شگفت‌انگیز بود. [۵۱] آنان‌که تا پیش از نابودی قارون آرزوی منزلت او را داشتند با دیدن صحنه هلاکت وی می‌گفتند: شگفتا که خداوند روزی هرکس را که بخواهد فراوان یا کم می‌کند؛ اگر خدا به ما نیز نعمت فراوان داده بود ما را در زمین فرو می‌برد. شگفتا که کافران رستگار نمی‌شوند: ﴿وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَوْلَا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَيْكَأَنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ[۵۲].[۵۳] بعضی تعجب‌های معمولی و رایج، چون شگفتی از شدت زیبایی نیز گاه در برخی داستان‌های قرآن منعکس شده است؛ مثلا اینکه زیبایی حضرت یوسف، شگفتی زنان اشراف مصر را برانگیخت،[۵۴] به گونه‌ای که با دیدن وی بی‌اختیار دست خود را بریدند و گفتند که او از جنس بشر نیست، بلکه فرشته‌ای بزرگوار است: ﴿فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَآتَتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ سِكِّينًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ[۵۵]

در پیشگویی حوادث قیامت نیز فراوان از تعجب انسان‌ها یاد شده است؛ برای نمونه:

  1. سوره یس تعجب منکران قیامت هنگام برانگیخته شدن از قبرهاشان را چنین وصف می‌کند: ﴿قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ[۵۶].[۵۷]
  2. طبق بیان سوره زلزال رخدادهای عظیم که مقدمه برپایی قیامت است باعث تعجب انسان‌ها خواهد شد: ﴿إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا[۵۸]، ﴿وَقَالَ الْإِنْسَانُ مَا لَهَا[۵۹] بعضی این تعجب را مخصوص کفار دانسته‌اند که از قیامت بی‌خبرند؛[۶۰] ولی از ظاهر آیه برمی‌آید که عظمت آن واقعه منشأ این تعجب است نه صرف بی‌خبری از‌ آن.[۶۱]
  3. نمونه دیگر، یاد کرد تعجب گناهکاران از جامعیت و دقت کتاب اعمالشان است: ﴿وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا[۶۲].[۶۳]
  4. آیه‌ای نیز اشاره دارد به شادی از روی تعجب بهشتیان از رستگاری و سرافرازی خود، در حالی که اطرافیان کافر آنها زیان‌کار گشته و در دوزخ به سر‌می‌برند: ﴿قَالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ وَلَوْلا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ[۶۴].[۶۵].[۶۶]

تعجبهای مثبت و منفی

مواردی از تعجب در قرآن اموری است که شگفتی درباره آنها امری طبیعی و احیاناً مثبت و نشان از بینش و نگرش درست افراد است؛ مثلا: ۱. قرآن خود مایه تعجب معرفی شده که حتی جنیان را هم به تعجب واداشته است: "استَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الجِنِّفَقالوا اِنّا سَمِعنا قُرءانـًا عَجَبـا" (جنّ / ۷۲، ۱)، کلامی که به مثابه کلام مخلوق نیست؛ نه شعر است و نه نثر؛ و هیچ‌تر و خشکی نیست مگر اینکه در قرآن آمده است و به حقایق راستین عالم رهنماست. [۶۷] ۲. خداوند کمال آگاهی و ادراک خود نسبت به مسموعات و مبصرات را با بیانی حاکی از تعجب‌آمیز بودن علم خود یادآور می‌شود: "قُلِ اللّهُ اَعلَمُ بِما لَبِثوا لَهُ غَیبُ السَّمـوتِ والاَرضِ اَبصِر بِهِ و اَسمِع‌."...(کهف / ۱۸، ۲۶) [۶۸] ۳. پدیده‌ها و حوادث طبیعی از دیگر مسائلی هستند که تعجب آدمیان را برمی‌انگیزند. خداوند از این تعجبهای طبیعی برای توجه دادن به امور معنوی و تقریب آنها به ذهن استفاده کرده است. (برای نمونه: حدید / ۵۷، ۲۰) در مواردی نیز از تعجبهایی یاد و نهی شده که از روحیه انکار و سرکشی افراد یا بزرگ شماری امور کوچک و زودگذر دنیایی برخاسته و متأثر از بینش و نگرش منفی و نادرست آنان است؛ مانند اینکه: ۱. ‌نزول وحی بر فردی از بشر سبب تعجب کفر پیشگان عصر بعثت بوده است: "اَکانَ لِلنّاسِ عَجَبـًا اَن اَوحَینا اِلی رَجُل مِنهُم اَن اَنذِرِ النّاسَ و بَشِّرِ الَّذینَ ءامَنوا".(یونس / ۱۰، ۲) [۶۹] ۲. در آیاتی کفار و مشرکان به سبب تعجب منکرانه از نزول قرآن و اخبار غیبی در آن [۷۰] سرزنش شده‌اند: "اَفَمِن هـذا الحَدیثِ تَعجَبون * و تَضحَکونَ ولا تَبکون"(نجم / ۵۳، ۵۹ ـ ۶۰)، زیرا باور نمی‌کردند حضرت رسول(ص) با اخبار الهی از حال و مسائل مخفی آنان علم یابد و حال آنکه خداوند به امور پنهان و نهان عالم است. [۷۱] ۳. در آیات دیگر از فریفتگی به فزونی و فراوانی مادی، و ناپاکیها و پلیدیهای دنیا نهی شده است: "قُل‌لا یَستَوِی الخَبیثُ والطَّیِّبُ ولَو اَعجَبَکَ کَثرَةُ الخَبیث."..(مائده / ۵، ۱۰۰). مواردی نیز اشاره است به شگفتی افراد از بهره‌ها و زیباییهای دنیا که به طور طبیعی برای انسان‌ها خوشایند و لذت‌بخش است؛ اما نباید سبب غفلت از امور معنوی شوند. خداوند سبحان منافقان را بدین سبب سرزنش می‌کند: "فَلا تُعجِبکَ اَمولُهُم ولا اَولـدُهُم اِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُم بِها فِی الحَیوةِ الدُّنیا."... (توبه / ۹، ۵۵) [۷۲] قرآن‌کریم (هود / ۱۱، ۷۲؛ مریم / ۱۹، ۹، ۲۱) برای رفع عوامل پیدایش این نوع تعجبها راههایی را نیز بیان می‌کند؛ مثلا توجه به قدرت و علم خداوند، سبب دوری انسان از تعجب نسبت به کارهایی است که از حق متعالی یا به اذن او سر می‌زند،[۷۳] زیرا عامل آن تعجب، جهل و عدم معرفت به خداست. [۷۴][۷۵]

تعجب‌های منسوب به خدا

در شمار فراوانی از آیات، شگفتی خداوند از برخی باورها و رفتارهای آدمیان آمده است که البته مراد شگفت‌انگیز بودن آن باور یا رفتار، فرای از اسناد آن به خداوند است؛ از آن جمله است:

۱. تعجب از خداناشناسانی که بسان سوداگری نابخرد ضلالت را به بهای هدایت می‌خرند و عذاب را به جای مغفرت برمی‌گزینند: "اُولـئِکَ الَّذینَ اشتَرَوُا الضَّلــلَةَ بِالهُدی والعَذابَ بِالمَغفِرَةِ فَما اَصبَرَهُم عَلَی النّار".(بقره / ۲، ۱۷۵) [۷۶]
۲. شگفتی فراوان از کفر کافران و پافشاری آنها بر آن (فصّلت / ۴۱، ۹؛ عبس / ۸۰، ۱۷)، به ویژه با وجود آیات خدا و حضور رسول او: "و کَیفَ تَکفُرونَ و اَنتُم تُتلی عَلَیکُم ءایـتُ اللّهِ و فیکُم رَسولُه."..(آل‌عمران / ۳، ۱۰۱) [۷۷] و باز شگفت آنکه با این همه آیات روشن الهی در این باره جدال می‌کنند. (غافر / ۴۰، ۶۹ [۷۸] و نیز نک: نحل / ۱۶، ۴) [۷۹]
۳. مطلق شرک ورزیدن انسان (برای نمونه نک: غافر / ۴۰، ۶۲؛ زمر / ۳۹، ۶؛ فاطر / ۳۵، ۳؛ عنکبوت / ۲۹، ۶۱)، پی نبردن وی به ربوبیت حق متعالی (فرقان/ ۲۵، ۴۵)، عدم ادراک توحید افعالی و منشأ خیر و شر (نساء / ۴، ۷۸) و انکار معاد از سوی برخی انسان‌ها: "و اِن تَعجَب فَعَجَبٌ قَولُهُم اَءِذا کُنّا تُربـًا اَءِنّا لَفی خَلق جَدید.".. (رعد / ۱۳، ۵ و نیز نک، مریم / ۱۹، ۶۶؛ یس / ۳۶، ۷۷؛ صافّات / ۳۷، ۱۱) از دیگر مواردی است که درباره آنها ابراز تعجب شده است.[۸۰]


تعجب در فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم

عَجِبَ و تَعَجُب حیرت کردن، شگفت زده شدن مات و مبهوت شدن (از چیزی، به سبب چیزی). (آذرتاش آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی - فارسی، ص ۴۲۱، ماده عَجِبَ) در این مدخل منظور آیاتی است که در رابطه با پیامبر از سوی خداوند از واژه عَجِبَ و تعَجَبَ استفاده شده و بیانگر نکاتی در جهت ابراز شگفتی‌های پیامبر و مخالفان ایشان در مسائل اعتقادی همچون معاد و عالم آخرت است. اهمیت زبانی این دسته از آیات در شیوه تبلیغی و یا جدلی برای اقناع مخاطب است.

  1. ﴿وَإِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ[۸۱]
  2. ﴿فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمْ مَنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِنْ طِينٍ لَازِبٍ * بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ[۸۲]
  3. ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا[۸۳]
  4. ﴿أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ[۸۴]
  5. ﴿وَعَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ[۸۵]
  6. ﴿بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ*أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا ذَلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ[۸۶]
  7. ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ[۸۷] نکته: در این آیه خداوند به پیامبر هشدار می‌دهد که مفتون ظاهر افرادی نشود که تلاش می‌کنند، با ظاهر سازی، و گفتار بدون اعتقاد، خود را به پیامبر نزدیک کنند و خدا به پیامبر می‌فرماید مواظب باش که فریب گفتار آنها را نخوری که دروغ می‌گویند و در باره عُجب به گفتار دیگران به پیامبرتذکر داده شده است.
  8. ﴿فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ[۸۸]
  9. ﴿وَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَأَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ[۸۹] نکته: علامه طباطبائی در ذیل این دو آیه می‌نویسد: "زندگی که موجود زنده سعادت برای خودش می‌داند، و راحتی که برای لذت بردن، در صورتی است که بر مجری حقیقی حیات جریان یابد و در حقیقت این است که انسان متلبس شود به واقع آثار حیات از علم نافع و عمل صالح؛ بدون این که مشغول شود به کار‌های بدون فایده. پس این زندگی است که در آن مرگ وجود ندارد، و راحتی است بدون رنج، و لذت است بدون درد وآن زندگی در ولایت خدا است: "﴿أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ[۹۰] و اما کسی که مشغول بدنیا شود و زینت‌های دنیا مثل مال و فرزندان او را جذب کند و آرزوها او را مغرور کند در تناقضات قوی بدن قرار می‌گیرد؛ و مبتلا به تزاحم لذت‌های مادی می‌شود و دچار عذاب شدید می‌گردد "﴿فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا[۹۱]" با همان چیزهائی که فکر می‌کرد سعادت و لذت او در آن است و آنچه را وسعت عیش می‌پندارد در حقیقت معیشت - ضنک - است: "﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا[۹۲] (المیزان (عربی چاپ بیروت) ج ۹، ص ۳۰۹"
  10. ﴿لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ[۹۳]
  11. ﴿وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ[۹۴]

نکات: در آیات فوق این محورها مطرح گردیده است.

  1. انکار معاد جسمانی از سوی مشرکان و ممکن ندانستن آن در عین آگاهی از مبدأ پیدایش انسان، امری شگفت آور از سوی خدا برای پیامبرذکر شده است: ﴿أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ[۹۵]
  2. تعجب پیامبر از مواضع انکار آمیز مشرکان نسبت به یگانگی خداوند؛ به رغم مشاهده غظمت آفرینش و قدرت خداوند در جهان: ﴿بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ[۹۶]
  3. تشبیه پیامبر اسلام و یاران آن حضرت در انجیل به زراعتی شکوفا، پرحاصل و شگفت انگیز: ﴿يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ[۹۷]
  4. هشدار خداوند به پیامبر در باره رفتار و گفتار شگفت آور منافقان و فریب نخوردن پیامبر از آنان: ﴿وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ[۹۸][۹۹].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

  1. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم
  2. شریعتمداری، سید حامد؛ مقاله "تعجب"؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۷

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. النحو الوافی، ج‌۳، ص‌۳۳۹.
  2. مفردات، ص‌۵۴۷؛ التعریفات، ص‌۱۹۰؛ "عجب"؛ لغت نامه، ج‌۵، ص‌۶۸۰۰ "تعجب".
  3. التبیان، ج‌۲، ص‌۴۵۳.
  4. لسان‌العرب، ج۱، ص‌۵۸۰، "عجب".
  5. مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۵۵۳.
  6. مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۵۳۳؛ التعاریف، ص‌۱۸۴.
  7. التعاریف، ص‌۱۸۵.
  8. النحو الوافی، ج‌۳، ص‌۳۴۰ ـ ۳۴۱.
  9. لسان‌العرب، ج۱۱، ص۷۳۸؛مجمع‌البحرین، ج۴، ص۵۶۹، "عجب".
  10. النحو الوافی، ج‌۱، ص‌۴۵۸.
  11. شریعتمداری، سید حامد؛ مقاله "تعجب"؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷.
  12. «و چون (همسر عزیز مصر، ملامت) فریب (آمیز) آنان را شنید (کسی را) نزدشان فرستاد و برای آنها تکیه‌گاهی آماده ساخت و به هر یک از ایشان کاردی داد و (به یوسف) گفت: خود را به آنان نشان ده! چون او را دیدند بزرگش یافتند و دست خویش را (از خودباختگی) بریدند و گفتند: پاکاکه خداوند است! این، نه آدمیزاد که جز فرشته‌ای ارجمند نیست» سوره یوسف، آیه ۳۱.
  13. «آیا برای مردم شگرف است به مردی از آنان وحی کنیم که به مردم هشدار بده و مؤمنان را آگاه ساز که نزد پروردگارشان پایگاهی راستین دارند؛ کافران می‌گویند: بی‌گمان این جادوگری آشکار است» سوره یونس، آیه ۲.
  14. «گفت: آیا مرا نوید می‌دهید با آنکه به سالمندی رسیده‌ام؟ پس به چه نوید می‌دهید؟» سوره حجر، آیه ۵۴.
  15. «می‌گوید: پروردگارا! چرا مرا نابینا برانگیختی در حالی که من بینا بودم؟» سوره طه، آیه ۱۲۵.
  16. «و چگونه کفر می‌ورزید در حالی که آیات خداوند را برای شما می‌خوانند و پیامبر او در میان شماست و هر کس به خداوند پناه آورد به راهی راست راهنمایی شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۰۱.
  17. التبیان، ج‌۲، ص‌۵۴۲؛ مجمع البیان، ج‌۱، ص‌۴۷۱؛ التفسیر الکبیر، ج۸، ص۱۷۰؛ النحوالوافی، ج۳، ص‌۳۳۹.
  18. شریعتمداری، سید حامد؛ مقاله "تعجب"؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷.
  19. «گفت: وای بر من! آیا من می‌زایم در حالی که من زنی پیرم و این هم شوهرم که پیر است؟ بی‌گمان این چیزی شگرف است!» سوره هود، آیه ۷۲-۷۳.
  20. جامع البیان، ج‌۱۲، ص‌۴۶؛ التبیان، ج‌۶، ص‌۳۳‌ـ‌۳۴.
  21. «گفت: آیا مرا نوید می‌دهید با آنکه به سالمندی رسیده‌ام؟ پس به چه نوید می‌دهید؟» سوره حجر، آیه ۵۴.
  22. «و همسرش فریادکنان پیش آمد و به چهره خود کوفت و گفت من پیرزنی سترونم!» سوره ذاریات، آیه ۲۹.
  23. «گفت: پروردگارا! در حالی که سالمندی در من پیش رفته و همسرم نازا است، چگونه مرا فرزندی می‌تواند بود؟ فرمود: چنین است، خداوند هرچه را بخواهد به انجام می‌رساند» سوره آل عمران، آیه ۴۰.
  24. «گفت: پروردگارا! چگونه مرا پسری تواند بود در حالی که زنم نازاست و خود نیز از پیری به فرتوتی رسیده‌ام» سوره مریم، آیه ۸.
  25. التبیان، ج‌۲، ص‌۴۵۳؛ جوامع الجامع، ج‌۱، ص‌۱۸۴.
  26. « از نزد خداوند؛ (آری) خداوند به هر که بخواهد بی‌حساب (و شمار) روزی می‌دهد» سوره آل عمران، آیه ۳۷.
  27. «گفت: پروردگارا! برای من نشانه‌ای بگذار! فرمود: تو را نشانه این باد که سه روز با مردم جز به اشارت سخن نگویی و پروردگارت را بسیار به یاد آور و در پایان روز و پگاهان به پاکی بستای» سوره آل عمران، آیه ۴۱.
  28. التبیان، ج‌۲، ص‌۴۵۴.
  29. «گفت: چگونه مرا پسری تواند بود که بشری به من دست نزده است و بدکاره هم نبوده‌ام» سوره مریم، آیه ۲۰.
  30. «مریم گفت: پروردگارا! چگونه مرا فرزندی تواند بود که بشری به من دست نزده است؟» سوره آل عمران، آیه ۴۷.
  31. التبیان، ج‌۲، ص‌۴۶۴.
  32. مخزن العرفان، ج‌۳، ص‌۱۱۲.
  33. «آیا مردی را می‌کشید که می‌گوید: پروردگار من، خداوند است و برهان‌ها (ی روشن) برایتان از پروردگارتان آورده است؟ » سوره غافر، آیه ۲۸.
  34. «و ای قوم من! چگونه است که (من) شما را به رهایی فرا می‌خوانم و (شما) مرا به آتش (دوزخ) فرا می‌خوانید؟» سوره غافر، آیه ۴۱.
  35. «این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم و تو هنگامی که آنان تیرچه‌های (قرعه) خود را (در آب) می‌افکندند تا (بدانند) کدام، مریم را سرپرستی کند و هنگامی که با هم (در این کار) ستیزه می‌ورزیدند نزد آنان نبودی» سوره آل عمران، آیه ۴۴.
  36. مجمع البیان، ج۲، ص۷۴۷؛ روض الجنان، ج‌۴، ص‌۳۲۱.
  37. تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۱۲۹؛ الدر المنثور، ج‌۲، ص‌۱۹۵؛ البرهان، ج‌۱، ص‌۶۲۰.
  38. «(مریم) به او اشارت کرد؛ گفتند: چگونه با کودکی که در گاهواره است سخن بگوییم؟!» سوره مریم، آیه ۲۹.
  39. فتح‌القدیر، ج۳، ص۳۳۲؛ الفرقان، ج۱۶، ص۳۰۳‌ـ‌۳۰۵.
  40. «گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی نداده‌اند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.
  41. «خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است » سوره بقره، آیه ۲۴۷.
  42. «نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد » سوره بقره، آیه ۲۴۸.
  43. «آیا شگفت می‌دارید که از سوی پروردگارتان بر (زبان) مردی از شما پندی آمده باشد تا هشدارتان دهد؟ و تا پرهیزگاری ورزید و باشد که بر شما رحمت آورند» سوره اعراف، آیه ۶۳.
  44. «آیا شگفت می‌دارید که از سوی پروردگارتان بر (زبان) مردی از شما پندی آمده باشد تا بیمتان دهد؟ و به یاد آورید هنگامی را که پس از قوم نوح شما را جانشین کرد و در آفرینش بر گستره (توانمندی) شما افزود، بنابراین نعمت‌های خداوند را به یاد آورید باشد که رستگار گردید» سوره اعراف، آیه ۶۹.
  45. «آیا برای مردم شگرف است به مردی از آنان وحی کنیم که به مردم هشدار بده و مؤمنان را آگاه ساز که نزد پروردگارشان پایگاهی راستین دارند؛ کافران می‌گویند: بی‌گمان این جادوگری آشکار است» سوره یونس، آیه ۲.
  46. مجمع البیان، ج‌۴، ص‌۶۶۹؛ المیزان، ج‌۸، ص‌۱۷۵؛ ج‌۱۰، ص‌۸.
  47. «و از اینکه بیم‌دهنده‌ای از خودشان به سراغشان آمد شگفتی کردند و کافران گفتند: این جادوگری بسیار دروغگوست» سوره ص، آیه ۴.
  48. «بلکه کافران از اینکه بیم‌دهنده‌ای از میان خودشان برای آنان آمد به شگفتی افتادند و گفتند: این چیزی شگرف است» سوره ق، آیه ۲.
  49. «گفت: ای ابراهیم! آیا تو از خدایان من روی می‌گردانی؟ اگر دست نکشی تو را با سنگ خواهم راند و از من چند گاهی دور شو» سوره مریم، آیه ۴۶.
  50. «بی‌گمان قارون از قوم موسی بود و در برابر آنان سرکشی کرد و ما بدو از گنج‌ها چندان دادیم که (حمل) مخزن های آن بر گروه نیرومند هم گرانبار می‌آمد؛ هنگامی که قوم وی بدو گفتند: سرخوشی پیشه مکن که خداوند سرخوشان را دوست نمی‌دارد» سوره قصص، آیه ۷۶.
  51. روض الجنان، ج‌۱۵، ص‌۱۷۷؛ التفسیر الکبیر، ج‌۲۵، ص‌۱۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج‌۴، ص‌۴۰۹.
  52. «و آنان که دیروز جایگاه او را آرزو می‌کردند پگاهان می‌گفتند: آوخ! گویی خداوند روزی را برای هر یک از بندگانش که بخواهد فراخ می‌دارد و (یا) تنگ می‌گرداند و اگر خداوند بر ما منت ننهاده بود ما را نیز (در زمین) فرو می‌برد، آوخ! گویی کافران رستگار نمی‌گردند!» سوره قصص، آیه ۸۲.
  53. التبیان، ج‌۸، ص‌۱۷۵ ـ ۱۷۶.
  54. روض الجنان، ج‌۱۱، ص‌۶۴.
  55. «و چون (همسر عزیز مصر، ملامت) فریب (آمیز) آنان را شنید (کسی را) نزدشان فرستاد و برای آنها تکیه‌گاهی آماده ساخت و به هر یک از ایشان کاردی داد و (به یوسف) گفت: خود را به آنان نشان ده! چون او را دیدند بزرگش یافتند و دست خویش را (از خودباختگی) بریدند و گفتند: پاکاکه خداوند است! این، نه آدمیزاد که جز فرشته‌ای ارجمند نیست» سوره یوسف، آیه ۳۱.
  56. «می‌گویند: وای بر ما چه کسی ما را از خوابگاه‌هامان برانگیخت؟ این همان است که (خداوند) بخشنده وعده کرده است و پیامبران درست گفته‌اند» سوره یس، آیه ۵۲.
  57. التحریر والتنویر، ج۲۳، ص‌۳۷؛ الکاشف، ج‌۶، ص‌۳۱۸؛ التفسیر المبین، ج‌۱، ص‌۵۸۳.
  58. «هنگامی که زمین از لرزه واپسین خود به لرزه افتد،» سوره زلزال، آیه ۱.
  59. «و انسان پرسد که چه بر سر آن آمده است؟» سوره زلزال، آیه ۳.
  60. مجمع البیان، ج‌۱۰، ص‌۷۹۸.
  61. التبیان، ج‌۱۰، ص‌۳۹۳، المیزان، ج‌۲۰، ص‌۳۴۲ ـ ۳۴۳.
  62. «و کارنامه (ی هر کس، پیش رویش) نهاده می‌شود و گناهکاران را از آنچه در آن است هراسان می‌یابی و می‌گویند: وای بر ما! این چه کارنامه‌ای است که هیچ (کار) خرد و بزرگی را ناشمرده وا نمی‌نهد و آنچه کرده‌اند پیش چشم می‌یابند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمی‌ورزد» سوره کهف، آیه ۴۹.
  63. البحر المحیط، ج‌۷، ص‌۱۸۸؛ التحریر و التنویر، ج‌۲۳، ص‌۳۸؛ التفسیر المظهری، ج‌۵، ص‌۳۸۸.
  64. «می‌گوید: سوگند به خداوند به راستی نزدیک بود مرا به نابودی افکنی!» سوره صافات، آیه ۵۶-۵۷.
  65. الجدید، ج‌۶، ص‌۶۳؛ نمونه، ج‌۱۹، ص‌۶۲ ـ ۶۳.
  66. شریعتمداری، سید حامد؛ مقاله "تعجب"؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷.
  67. التبیان، ج‌۱۰، ص‌۱۴۶؛ مجمع البیان، ج‌۱۰، ص‌۵۵۳؛ المیزان، ج‌۲۰، ص‌۳۴۲.
  68. التبیان، ج‌۷، ص‌۳۳؛ جوامع الجامع، ج‌۱، ص‌۷۸۰؛ المیزان، ج‌۱۳، ص‌۲۷۷ ـ ۲۷۸.
  69. جامع‌البیان، ج۱۱، ص۱۰۷ـ۱۰۸؛ التبیان،ج۵، ص‌۳۳۳؛ روض الجنان، ج‌۱۰، ص‌۹۳.
  70. جامع البیان، ج۲۷، ص‌۱۰۷ ـ ۱۰۸؛ روض الجنان، ج‌۱۸، ص‌۲۰۴؛ مجمع البیان، ج‌۵، ص‌۱۸۲.
  71. المیزان، ج‌۱۹، ص‌۵۱.
  72. مجمع البیان، ج۵، ص‌۶۰، ۱۳۴؛ المیزان، ج‌۹، ص‌۳۰۸.
  73. مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۷۴۴.
  74. المیزان، ج‌۱۰، ص‌۳۲۵.
  75. شریعتمداری، سید حامد؛ مقاله "تعجب"؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷.
  76. مجمع‌البیان،ج‌۲، ص‌۴۷۰ ـ ۴۷۱؛ التبیان، ج‌۲، ص‌۹۰؛ المیزان، ج‌۱، ص‌۴۲۶ ـ ۴۲۷.
  77. الکشاف، ج‌۱، ص‌۳۹۳؛ مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۸۰۲.
  78. التحریر و التنویر، ج‌۲۴، ص‌۲۰۰ ـ ۲۰۱؛ تفسیر المراغی، ج‌۲۴، ص‌۹۳.
  79. تفسیر قرطبی، ج‌۱۰، ص‌۶۸.
  80. شریعتمداری، سید حامد؛ مقاله "تعجب"؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷.
  81. "و اگر (از چیزی) شگفتی می‌ورزی، گفتار آنان شگفت است (که می‌گویند) آیا هنگامی که خاک گردیم به راستی در آفرینشی تازه پدیدار خواهیم شد؟ آنانند که به پروردگارشان کفر ورزیدند و بندهایی به گردن دارند و دمساز آتشند، آنان در آن جاودانند" سوره رعد، آیه ۵.
  82. "اینک از ایشان بپرس آیا آنها در آفرینش سخت‌ترند یا آنان که ما آفریده‌ایم؟ ما آنها را از گلی چسبناک آفریده‌ایم * بلکه تو (از کفر آنها) در شگفتی افتادی و آنان (تو را) به ریشخند می‌گیرند" سوره صافات، آیه ۱۱-۱۲.
  83. "محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود می‌بینی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهره‌هایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و د" سوره فتح، آیه ۲۹.
  84. "آیا برای مردم شگرف است به مردی از آنان وحی کنیم که به مردم هشدار بده و مؤمنان را آگاه ساز که نزد پروردگارشان پایگاهی راستین دارند؛ کافران می‌گویند: بی‌گمان این جادوگری آشکار است" سوره یونس، آیه ۲.
  85. "و از اینکه بیم‌دهنده‌ای از خودشان به سراغشان آمد شگفتی کردند و کافران گفتند: این جادوگری بسیار دروغگوست" سوره ص، آیه ۴.
  86. "بلکه کافران از اینکه بیم‌دهنده‌ای از میان خودشان برای آنان آمد به شگفتی افتادند و گفتند:" سوره ق، آیه ۲-۳.
  87. "و از مردم کسی است که گفتارش درباره زندگی این جهان تو را به شگفتی وا می‌دارد و خداوند را بر آنچه در دل دارد گواه می‌گیرد و همو کینه‌توزترین دشمنان است*آیا چون مردیم و خاک شدیم (باز زنده می‌شویم)؟ این بازگشتی دور (از باور) است" سوره بقره، آیه ۲۰۴.
  88. "و دارایی‌ها و فرزندان آنان تو را به شگفتی نیفکند، جز این نیست که خداوند می‌خواهد آنان را در زندگی این جهان به عذاب افکند و در حالی که کافرند جانشان (از تن) بیرون رود" سوره توبه، آیه ۵۵.
  89. "و دارایی‌ها و فرزندانشان تو را به شگفتی نیندازد، جز این نیست که خداوند می‌خواهد در این جهان آنان را با آنها به عذاب افکند و جانشان در حالی که کافرند (از تن) بیرون رود" سوره توبه، آیه ۸۵.
  90. "آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌شوند" سوره یونس، آیه ۶۲.
  91. "و دارایی‌ها و فرزندان آنان تو را به شگفتی نیفکند، جز این نیست که خداوند می‌خواهد آنان را در زندگی این جهان به عذاب افکند و در حالی که کافرند جانشان (از تن) بیرون رود" سوره توبه، آیه ۵۵.
  92. "و هر که از یادکرد من روی برتابد بی‌گمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت" سوره طه، آیه ۱۲۴.
  93. "پس از این (زنانی که برشمردیم) زنان (دیگر) و (نیز) اینکه همسرانی (تازه) را جایگزین آنان کنی بر تو حلال نیست هر چند زیبایی (خوی) آنان تو را خوش آید؛ مگر آنکه کنیزت باشند و خداوند مراقب هر چیزی است" سوره احزاب، آیه ۵۲.
  94. "و هنگامی که آنان را ببینی، پیکرهاشان تو را به شگفتی می‌آورد و چون چیزی گویند به گفتارشان گوش می‌سپاری (اما) گویی چوب‌هایی خشکند پشت داده بر دیوار، هر بانگی را به زیان خود می‌پندارند، آنان دشمنند، از آنها دوری گزین! خدایشان لعنت کناد! چگونه (از حق) بازگر" سوره منافقون، آیه ۴.
  95. "و اگر (از چیزی) شگفتی می‌ورزی، گفتار آنان شگفت است (که می‌گویند) آیا هنگامی که خاک گردیم به راستی در آفرینشی تازه پدیدار خواهیم شد؟ آنانند که به پروردگارشان کفر ورزیدند و بندهایی به گردن دارند و دمساز آتشند، آنان در آن جاودانند" سوره رعد، آیه ۵.
  96. "بلکه تو (از کفر آنها) در شگفتی افتادی و آنان (تو را) به ریشخند می‌گیرند" سوره صافات، آیه ۱۲.
  97. "محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود می‌بینی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهره‌هایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و د" سوره فتح، آیه ۲۹.
  98. "و هنگامی که آنان را ببینی، پیکرهاشان تو را به شگفتی می‌آورد و چون چیزی گویند به گفتارشان گوش می‌سپاری (اما) گویی چوب‌هایی خشکند پشت داده بر دیوار، هر بانگی را به زیان خود می‌پندارند، آنان دشمنند، از آنها دوری گزین! خدایشان لعنت کناد! چگونه (از حق) بازگر" سوره منافقون، آیه ۴.
  99. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۲۹۹.