دین: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]] | + - [[))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}}))
خط ۱۹۵: خط ۱۹۵:
==پانویس==
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
{{پانویس}}





نسخهٔ ‏۱ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۶:۲۳


اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دین (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

دین در لغت به معنای جزا، اطاعت و انقیاد[۱] آمده است. اطاعت و پیروی را بدین جهت دین نامیده‌اند که اطاعت برای جزا و پاداش است[۲]. نیز دین را به چیزی که معبود به واسطه آن اطاعت می‌‌شود، معنا کرده‌اند[۳]. در شرع، دین عبارت است از چیزی که وضع آن الهی باشد و صاحبان خرد را به اختیار خود به سوی رستگاری در این دنیا و حسن عاقبت در آخرت هدایت کند و شامل عقاید و اعمال می‌‌شود[۴]. در این مدخل از واژه‌های «دین»، «سبیل اللّه» و «صراط مستقیم» و سیاق بعضی از آیات استفاده شده است[۵] و حقیقت دین چیزی است از نوع معارف و معنویّت؛ این دستورها پوشش‌های دین است، یعنی به اصطلاح مقرّرات ظاهری است، پیکری است که روح این پیکر همان معارف و معنویّات است، مثل خود توحید، نبوّت و امامت[۶].[۷]

معناشناسی دین

  1. رویکرد برون دینی: دین به مثابه یکی از لوازم جداناشدنی زندگی انسان و برای پاسخگویی به نیازهای اجتماعی و روانی پدید آمده است. در این رویکرد ماهیت الهی ـ وحیانی دین نادیده گرفته شده که نتیجه آن تقدس‌زدایی است و دین از مؤلفه‌های اصلی فرهنگ و زاییده ذهن بشر و جامعه پنداشته می‌شود که از ترسیم سیمای کامل ادیان وحیانی ناتوان‌اند[۱۴].
  2. رویکرد درون دینی: با توجه به خاستگاه الهی دین و بر اساس آموزه‌ها و منابع اصیل دینی، ادیان دو قسم‌اند: ادیان الهی که ماهیتی وحیانی و ریشه در غیب دارند و ادیان بشری که از بازتاب نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی انسان و بر اساس شناخت انسان پدید آمده‌اند[۱۵]. ادیان الهی نیز به دین حق ودین باطل تقسیم می‌شوند. لذا دین الهی برخاسته از ارادۀ تشریعی خداوند و مجموعه‌ای از معارف در باورها، ارزش‌ها، ایدئولوژی، هنجارها و نمادهاست که از راه وحی به دست می‌آید[۱۶]. [۱۷]
  1. دین، عبارت است از اعتقاد به آفریننده‌ای برای جهان و انسان و دستورات عملی متناسب با این عقاید[۲۰].
  2. دین، عقاید و دستورهای عملی و اخلاقی است که پیامبران از طرف خدا برای راهنمایی و هدایت بشر آورده‌اند[۲۱].
  3. دین مجموعه عقاید، اخلاق و قوانین و مقرراتی است که برای اداره فرد و جامعه انسانی و پرورش انسان‌ها از طرف وحی و عقل در اختیار آنان قرار دارد[۲۲][۲۳]

کاربردهای واژه دین

  • واژه دین به اعتبارهای مختلف کاربردهای گوناگونی دارد؛ به اعتبار انقیاد و تبعیتی که از یک آیین و شریعت صورت می‌گیرد به آن دین گفته می‌شود[۲۴].[۲۵] در صورتی که مراد از دین مجموعه قوانین عملیِ دین باشد به آن «شریعت» می‌گویند[۲۶] و دین را «ملت» گویند؛ چون افراد پراکنده را گرد هم می‌آورد و چون راهی است که مردم در آن گام می‌گذارند، به آن مذهب می‌گویند. بدین‌سان، دین، شریعت، ملت و مذهب یکی بیش نیستند و اختلاف آنها اعتباری است[۲۷].[۲۸] در واقع می‌توان گفت دین به معنای راه و رسم زندگی است، به معنای عام یعنی اعتقاد به خدا یا خدایان که ادیان شرک‌آمیز را هم در برمی‌گیرد و به معنای خاص مجموعه‌ای از تعالیم نظری و عملی قدسی برای تنظیم زندگی و به معنای اخص تنها در دین اسلام که خاتم و جامع است تحقق می‌یابد[۲۹].[۳۰]

دین در قرآن

  • واژه دین ۹۱ بار در قرآن به کار رفته است؛ ۶۱ بار در معنای اصطلاحی و در مورد ادیان بر حق، ادیان تحریف شده و ادیان بشری به کار رفته است: ﴿يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ[۳۱] یک بار در ترکیب «یوم الدین» به معنای کیفر و پاداش؛ ﴿يَسْأَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ[۳۲]و ۱۲ بار به معنای طاعت و انقیاد به کار رفته است؛ ﴿وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ[۳۳].
  • می‌توان ادیان یاد شده در قرآن را به سه دسته کلی تقسیم کرد:
  1. گزارش تاریخی ادیان که فرایند تکاملی داشتند،
  2. گونه‌های مختلف ادیان غیر توحیدی و تعالیم آنها
  3. صورت تحریف شده ادیان توحیدی که انحرافات اعتقادی و رفتاری پیروان آنها را بیان می‌کند[۳۴].

منشأ دین

  • دو رویکرد اساسی درباره منشأ دین وجود دارد:
  1. رویکرد الحادی که منشأ دین را وجود زمینه‌های اجتماعی یا برآیند هیجانات و تعارض‌های روحی و یا از خود بیگانگی می‌داند[۳۵]. براساس این رویکرد علت گرایش به دین، ترس، جهل و نادانی، نظم و عدالت، وسیله‌ای برای تسلط بر جوامع طبقاتی و یا تمایل جنسی سرکوب شده است[۳۶].
  2. رویکرد خداگرایانه که در آن منشأ پیدایش دین خداست و علت دین‌گرایی، فطرت و خرد انسانی است و عوامل روانی، اقتصادی، یا اجتماعی تنها زمینه ساز گرایش به دین هستند[۳۷].
  • نظرات مختلفی در مورد پیدایش دین وجود دارد از جمله:
  1. عده ای معتقدند دین به سبب ضعف و زبونی انسان‌ها حاصل شده است. در واقع این عده ترس را سبب دینداری انسان‌ها می‌‌دانند[۳۸].
  2. برخی دیگر علت پیدایش دین را جهل و نادانی بشر عنوان کرده و معتقدند عدم علم به علل وقوع حوادث سبب پروراندن علت ماورائی برای اینگونه حوادث شده و چنین علت‌هایی در قالب دین عنوان می‌‌شود[۳۹].
  3. اندیشمندان اسلامی معتقدند دین مولد فطرت آدمی است، به این بیان که فطرت انسان‌ها نسبت به آنچه پیغمبران عرضه داشته‌اند، نه تنها بی‌تفاوت نیست، بلکه آموزه‌های پیامبران همان چیزی است که اقتضای آن در سرشت و ذات انسان‌ها وجود دارد[۴۰].

جایگاه و نقش دین در زندگی انسان

  • بشر احتیاجاتی دارد که رفع آنها فقط در گرو بهره‌مندی از دین است. دین، هم خواستۀ‎‌ انسان است و هم تأمین کنندۀ خواسته‌های اوست و هم پشتوانه قانون و اخلاق در جامعه است[۴۱]. در عین حال درباره جایگاه دین سه نظریه مطرح است:
  1. کسانی که به جهت محدودیت‌آور بودن دین، مخالف هستند و دین را مزاحم حیات شیطانی می‌دانند.
  2. کسانی که با سوء استفاده از دین آن را وسیله و ابزار قدرت می‌دانند.
  3. کسانی که معتقدند با وجود عقل و علم نیازی به ایمان و معنویت و دین نیست.

دین امر فطری

آموزه‌های دین

  1. نظری: عقاید یا باورها مانند خداوند، رستاخیز و...؛
  2. عملی: شریعت و مناسک از قبیل مقررات عبادی، حقوقی و اجتماعی؛
  3. اخلاق که شامل فضائل و رذائل اخلاقی است[۵۰].

ادیان الهی

  1. اختلافات ناشی از اراده الهی که با توجه به شرایط اجتماعی و مصالح امت‌های مختلف است و به تدریج کامل می‌شود.
  2. اختلافاتی که به جهت سرکشی، هواپرستی و منافع شخصی از سوی عالمان اهل کتاب پدید آمده است.
  3. اختلافاتی که ناشی از تحریف گروهی از علمای اهل کتاب است[۵۳].
  1. جهانی بودن ادیان پیامبران اولوالعزم که دارای کتاب آسمانی شریعت و احکام اجتماعی بودند.
  2. قومی بودن ادیان همه پیامبران
  3. قومی و جهانی بودن پیامبران اولوالعزم که دو صورت دارد: اگر جهانی بودن به معنای ارتباط پیامبر با اقوام و ملل گوناگون معاصر باشد تنها دین اسلام جهانی است، ولی اگر جهانی بودن به معنای لزوم ابلاغ دین به سایر ملل در صورت امکان باشد دین همه پیامبران الهی جهانی خواهد بود[۵۴].

تحریف در ادیان سابق

  1. آیاتی که بیانگر تحریف‌گری در آموزهی‌های دینی از سوی یهود است. ﴿فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ[۷۳].
  2. آیاتی که وقوع تحریف در تورات و انجیل را مطرح کرده‌اند. ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۷۴].
  3. آیاتی که باورهای شرک‌آمیز و گزارش‌های تاریخی یهود و نصارا را به صراحت نقد و نفی می‌کند. ﴿وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ[۷۵].
  4. آیاتی که مقاطع مهمی از تاریخ زندگی پیامبران را بیان می‌کند که در کتب مقدس اثری از آنها نیست[۷۶].

ادیان غیرتوحیدی

  1. بت‌پرستی: ﴿وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا[۷۷]؛
  2. گاو پرستی: ﴿أَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ[۷۸]؛
  3. پرستش اجرام ‌آسمانی: ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ لَا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَلَا لِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ[۷۹]؛
  4. پرستش پادشاهان: فرعون معاصر حضرت موسی(ع) خود را خدای برتر مصریان می‌دانست: ﴿فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى[۸۰].

اختلاف در دین

  1. اختلافاتی که ناشی از اراده الهی است و به اقتضای مصالح و شرایط اجتماعی امت‌های گوناگون پدید آمده‌اند: ﴿لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا هُمْ نَاسِكُوهُ فَلَا يُنَازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلَى هُدًى مُسْتَقِيمٍ وَإِنْ جَادَلُوكَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ اللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ[۸۱]. [۸۲]
  2. اختلافاتی که به جهت سرکشی، منافع شخصی از سوی عالمان اهل کتاب پدید آمده است: ﴿وَآتَيْنَاهُمْ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ[۸۳]
  3. اختلافات ناشی از تحریف گری علمای اهل کتاب: ﴿فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ[۸۴]. [۸۵]
  1. آیاتی که تهدید و نکوهش خداوند نسبت به اختلاف کنندگان در دین را بیان می‌کنند: ﴿إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ[۸۶]
  2. از جمله آثار اختلف در دین از بین رفتن وحدت جامعه است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ[۸۷]
  3. برخی از عوامل اختلاف در دین: حسادت عالمان، ظلم وستمگری، هواپرستی ظالمان: {{متن قرآن|كاَنَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّنَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ وَ أَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقّ‏ِ لِيَحْكُمَ بَينْ‏َ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيَا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقّ‏ِ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ يَهْدِى مَن يَشَاءُ إِلىَ‏ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ[۸۸]
  4. توجّه به قیامت و بازگشت انسان‌ها به سوی پروردگار، منشأ پرهیز از اختلاف در دین است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ[۸۹]. [۹۰]

رابطه دین و حکومت

  • درباره رابطه دین و حکومت چهار حالت متصور است:
  1. ارزش‌پسند: دین، تنها به اصول ارزشیِ مانند تکلیف دولت دربرابر مردم، مالکیّت اجتماعی بیت‌المال[۹۱]، مساوات، آزادی[۹۲]، با محوریّت اصل عدالت در همه موارد اشاره کرده است.
  2. آرمان‌پسند: پیوند دین با حکومت در بُعد جهان‌بینی خاصّ دینی بدون دخالت در کیفیت قانونگذاری[۹۳].
  3. پیوند دستوری محدود: دین با بیان اصول کلّی، تنها بخشی از راهبردهای خاصّ حکومتی را بیان می‌کند[۹۴].
  4. پیوند دستوری جامع: مجموعه راهبردهای حکومتی را از دین می‌توان برداشت کرد[۹۵].

رابطه عقل و علم با دین

  • یکی از مباحث پیرامون دین رابطه عقل و دین است که گفتگوهای فراوانی در مورد آن صورت گرفته تا جایی که حتی تضاد عقل و دین مطرح شده است. عقل به معنای مرکز تشخیص خوبی از بدی و ابزار تحلیل مفاهیم است که در نگاه دین از جایگاه و شرافت بالایی برخوردار است. سه نوع عقل در جهت فهم حقایق دینی به کار گرفته شده است:
  1. عقل نظری: کشف واقعیت‌ها ومعارف بنیادین می‌پردازد، امام علی(ع) می‌فرمایند: «با خردها شناخت‌خدا پایدار می‌‌گردد»[۹۸].
  2. عقل عملی: شناخت بایدها و نبایدها. در روایت آمده: «عقل آن است که عمل نیکو را از عمل قبیح باز می‌‌شناسند»[۹۹]
  3. عقل ابزاری و مدیریت زندگی: وسیله‌ای برای برنامه‌ریزی، تشخیص سود و زیان و پیداکردن مسیر درست زندگی[۱۰۰].
  1. تمایز: کانت معتقد است علم و دین خاستگاه متفاوتی دارند و معرفت به علم و امور اخلاقی به دین مرتبط است.
  2. تعارض: علم و دین ناهمگون و ناسازگارند به گونه‌ای که گزاره‌های آنها قابل جمع با یکدیگر نیستند.
  3. توافق: در نظر وایتهد بین علم و دین هماهنگی و سازگاری وجود دارد و مکمل یکدیگرند.
  4. رابطه ارگانیکی علم و دین: در این نظر علم بخشی از دین است. از آنجا که اسلام دینی با پیام جهانی، جاودانگی و جامعیت است، هر علمی که برآوردن نیازهای جامعه، متوقف بر آن باشد، علم دینی است[۱۰۴].[۱۰۵]

رابطه دین و اخلاق

زبان دین

  1. تمثیل یعنی صفات مشترک انسان با خدا در عین اشتراک، دارای اختلاف هستند.
  2. نمادین: واژه‌ها نیاز به تأویل و تفسیر دارند[۱۱۰]. این نظریه در بین اندیشمندان اسلامی نیز طرفدارانی دارد از جمله، سید رضی، ابن قتیبه، شهید مطهری و علامه طباطبائی[۱۱۱].
  3. پوزیتویسم منطقی: گزاره‌های دینی ناظر به واقع نبوده و معنای معرفت بخش ندارند.

تفاوت دین با وحی

  • دین با وحی تفاوت دارد. دین عبارت است از عقیده‌ای که نظامی برای زندگی بر پایۀ آن استوار می‌شود. آنچه این آیۀ کریمه به آن اشاره دارد نیز همین است: ﴿قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ[۱۱۳].
  • گزاره‌های علمی و دینی، به تناسب قلمرو مسائل مورد اهتمامشان، گاه در یک نقطه گرد می‌آیند و گاه از هم جدا می‌گردند.
  • اما وحی چیزی جز دین، و عبارت است از راه و روشی معرفتی که ممکن است نتیجۀ آن در عرصه‌های مختلف معرفت اعم از شناخت علمی محض یا معرفت دینی یا هر شاخۀ دیگری از معرفت بشری قرار بگیرد.
  • درست است که چون راه شناخت در بیشتر مسائل دینی منحصر به وحی است، در قلمرو معرفت دینی بیش از سایر شاخه‌های معرفت، به وحی نیاز وجود دارد، اما این بدان معنا نیست که وحی نتواند به سایر شاخه‌های معرفت بشری، مانند علوم طبیعی دنیایی یا غیر آن، راه پیدا کند.
  • خود قرآن کریم از بعضی پیامبران(ع) برای ما سخن می‌گوید که از راه وحی فنون و علوم دنیوی بسیاری را برای بشر آوردند. مثلاً دربارۀ داوود و سلیمان(ع) می‌فرماید: ﴿وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ[۱۱۴]؛ ﴿وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ وَكُنَّا فَاعِلِينَ * وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شَاكِرُونَ * وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ[۱۱۵].
  • یا دربارۀ جناب نوح(ع) در قرآن کریم آمده است: ﴿وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا[۱۱۶].
  • همچنین قرآن می‌گوید که به حضرت یوسف(ع) علم تعبیر خواب عطا شد؛ ﴿وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ[۱۱۷].
  • بنابراین مسأله نو و بی‌پیشینه‌ای نیست که به پیامبر ما(ص) که سرور و آقای همۀ پیامبران(ع) است، افزون بر علم آخرت و علوم و معارف مرتبط با آن و شریعت و دینی که بر او وحی شده است، علم دنیا نیز عطا شده باشد.[۱۱۸]

منابع

جستارهای وابسته


منبع‌شناسی جامع دین

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. تاج العروس، ج ۱۸، ص ۲۱۵ و ۲۱۶، «دین».
  2. مجمع البیان، ج ۱ - ۲، ص ۷۱۵.
  3. معجم الفروق اللّغویّه، ص ۲۹۹.
  4. کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج ۱، ص ۸۱۴.
  5. فرهنگ قرآن، واژه «دین».
  6. فلسفه تاریخ، ج۱، ص۲۵۰.
  7. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۳۷۳.
  8. الصحاح، ج۵، ص۲۱۱۸-۲۱۱۹؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۱۶۹-۱۷۰؛ مفردات، ص ۱۷۵؛ العین، ج۸، ص۷۳؛ فرهنگ معاصر ص ۲۱۲؛ تاج العروس، ج ۱۸، ص ۲۱۵ و ۲۱۶،
  9. ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶؛ فرهنگ شیعه، ص ۲۴۵-۲۴۶.
  10. مجمع البیان، ج ۱ - ۲، ص ۷۱۵.
  11. ر.ک: فرهنگ قرآن، ج۱۴، ص۱۹۰- ۲۲۰.
  12. التحقیق، ج۳، ص۲۶۹.
  13. ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶؛ فرهنگ شیعه، ص ۲۴۵-۲۴۶.
  14. ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.
  15. آشنایی با ادیان بزرگ‌، حسین توفیقی، ۱۶؛ فرهنگ شیعه، ص ۲۴۶.
  16. مجمع البحرین‌، ۶/ ۲۵۱؛ تعریفات جرجانی‌، ۴۷؛ کشاف اصطلاحات فنون‌، ۱/ ۵۰۳؛ دستور العلماء، ۲/ ۱۱۸.
  17. ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.
  18. مجمع البحرین‌، ۶/ ۲۵۱؛ تعریفات جرجانی‌، ۴۷؛ کشاف اصطلاحات فنون‌، ۱/ ۵۰۳؛ دستور العلماء، ۲/ ۱۱۸.
  19. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۴۵-۲۴۶.
  20. آموزش عقاید، محمد تقی مصباح یزدی، ص۲۸.
  21. آموزش دین، علامه طباطبائی (سید محمد حسین)، ص۹.
  22. دین‌شناسی، عبدالله جوادی آملی، ص۲۷.
  23. ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص:۷۱-۷۲.
  24. کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۸-۱۰؛ الموسوعة الذهبیه، ج۴۰، ص۵۹۶؛ دائرة‌المعارف بستانی، ج۱۰، ص۴۳۵.
  25. ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶؛ فرهنگ شیعه، ص ۲۴۵-۲۴۶.
  26. تفسیر مراغی، ج۶، ص۱۳۰؛ دائرة‌المعارف بستانی، ج۱۰، ص۴۳۶.
  27. تعریفات جرجانی‌، ۴۷؛ کلیات العلوم، ۲/ ۳۲۸؛ "مفتاح الباب"، شرح باب حادی عشر، ۷۱؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۸-۱۰؛ الموسوعة الذهبیه، ج۴۰، ص۵۹۶؛ دائرة‌المعارف بستانی، ج۱۰، ص۴۳۵.
  28. ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶؛ فرهنگ شیعه، ص ۲۴۶.
  29. برای ملاحظه انواع تعریف‌های اندیشمندان اسلامی و غربی درباره دین و نقد و بررسی آنها بنگرید به مربوط به مباحث کلام جدید از جمله: خسروپناه، کلام جدید با رویکرد اسلامی، ص۶۴ - ۴۵. برای تبیین تعاریف چهارگانه فوق بنگرید به: ربانی گلپایگانی، درآمدی بر کلام جدید، ص۸۲ ـ ۷۶؛ کشاف اصطلاحات‌، ۱/ ۷۵۹؛ شرح مواقف‌، ۱/ ۳۸.
  30. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۱۶؛ فرهنگ شیعه، ص ۲۴۷.
  31. «ای فرزندان من! خداوند برای شما این دین را برگزیده است پس، جز در فرمانبرداری (از او) از این جهان نروید» سوره بقره، آیه ۱۳۲.
  32. «می‌پرسند: روز پاداش و کیفر چه هنگام است؟» سوره ذاریات، آیه ۱۲.
  33. «او را در حالی که دین را برای وی ناب می‌سازید بخوانید؛ چنان که شما را در آغاز آفرید (به سوی او) باز می‌گردید» سوره اعراف، آیه ۲۹.
  34. ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.
  35. ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص ۲۵۳- ۲۶۲؛ فرهنگ شیعه، ص ۴۳۱ـ۴۳۳؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۱۸.
  36. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۱۶-۲۱۸
  37. ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص ۲۵۳- ۲۶۲؛ فرهنگ شیعه، ص ۴۳۱ـ۴۳۳.
  38. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۱۹.
  39. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۱۹.
  40. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۱۹.
  41. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۱۶-۲۱۷؛ سبحانی، الالهیات‌، ج ۱ ص ۱۷؛ فرهنگ شیعه، ص ۲۴۷.
  42. ر.ک: سعیدیان‌فر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۵۷۲-۵۸۱.
  43. الالهیات‌، سبحانی/ ۱/ ۱۳ و ۱۷ و ۱۸؛ نصری، عبدالله، انتظار بشر از دین ص ۴۳؛ علامه جعفری، فلسفه دین، ص ۳۲۵؛ فرهنگ شیعه ص ۲۴۷.
  44. ر.ک: سعیدیان‌فر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۵۷۲-۵۸۱.
  45. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۱۹.
  46. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص۶۱۹؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص:۱۷۴-۱۷۵؛ فرهنگ شیعه، ص ۳۶۲؛ سعیدیان‌فر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۵۷۲-۵۸۱.
  47. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۵۸؛ فرهنگ شیعه، ص ۳۶۲.
  48. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۵۹؛ فرهنگ شیعه، ص ۳۶۲؛ دانشنامه نهج البلاغه، ص۶۱۹ـ۶۲۰.
  49. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۶۲ـ۳۶۳.
  50. کشاف اصطلاحات‌، ۱/ ۷۵۹؛ شرح مواقف‌، ۱/ ۳۸؛ فرهنگ شیعه، ص ۲۴۷-۲۴۸.
  51. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۰.
  52. ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۴۱- ۲۴۴.
  53. ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۴۷- ۲۴۸.
  54. ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۳۷- ۲۳۹.
  55. المنار، ج۷، ص۶۰۳ - ۶۰۷؛ المیزان، ج۳، ص۱۶۵.
  56. ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۱۰- ۲۱۳.
  57. ر.ک: سدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۱۳- ۲۱۴.
  58. ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۱۴- ۲۱۶.
  59. ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۱۶- ۲۱۷.
  60. الدر المنثور، ج۴، ص۳۴؛ تاریخ جامع ادیان، ص۴۹۰.
  61. ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۱۷- ۲۱۸.
  62. ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۲۵- ۲۲۷.
  63. «سپس به موسی کتاب دادیم تا (نعمت را) بر آنکه نیکی کرده است تمام کنیم و برای روشن داشتن هر چیز و برای رهنمون و بخشایش باشد که آنان به لقای پروردگارشان ایمان آورند» سوره انعام، آیه ۱۵۴.
  64. ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۲۷- ۲۳۴.
  65. ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ«و بی‌گمان به موسی کتاب بخشیدیم و پس از وی پیامبران (دیگر) را در پی آوردیم و به عیسی پسر مریم برهان‌ها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس نیرومند کردیم؛ پس چرا هرگاه پیامبری، پیامی نادلخواه شما نزدتان آورد سرکشی ورزیدید، گروهی را دروغگو شمردید و گروهی را کشتید». سوره بقره، آیه ۸۷.
  66. ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۳۴- ۲۳۶.
  67. ﴿إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ«این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست» سوره یوسف، آیه ۱۰۴.
  68. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۴۹.
  69. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان‌، ج۱۶، ص ۱۸۲.
  70. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۴۸ ـ ۲۵۰.
  71. تفسیر مقاتل، ج۱، ص۵۹، ۲۸۸-۲۸۷؛ تنویر المقیاس، ص۸۶؛ جامع البیان، ج۵، ص۱۶۵.
  72. المنار، ج۶، ص۳۸۹؛ المیزان، ج۴، ص۳۶۳-۳۶۵؛ ج۵، ص۳۴۲؛ معارف قرآن، ج۴، ص۲۳۰-۲۳۱.
  73. «پس، برای پیمان‌شکنی لعنتشان کردیم و دل‌هاشان را سخت گردانیدیم زیرا عبارات (کتاب آسمانی) را از جای خویش پس و پیش می‌کردند و بخشی از آنچه را بدیشان یادآور شده بودند از یاد بردند و تو پیوسته از خیانت آنان- جز شمار اندکی از ایشان- آگاهی می‌یابی؛ از آنان درگذر و چشم پوشى كن كه خدا نيكوكاران را دوست مى‏ دارد» سوره مائده، آیه ۱۳.
  74. «همانان كه از اين فرستاده، پيامبر درس نخوانده- كه [نام‏] او را نزد خود، در تورات و انجيل نوشته مى‏ يابند- پيروى مى‏ كنند [همان پيامبرى كه‏] آنان را به كار پسنديده فرمان مى‏ دهد، و از كار ناپسند باز مى‏ دارد، و براى آنان چيزهاى پاكيزه را حلال و چيزهاى ناپاك را بر ايشان حرام مى‏ گرداند، و از [دوش‏] آنان قيد و بندهايى را كه بر ايشان بوده است برمى ‏دارد. پس كسانى كه به او ايمان آوردند و بزرگش داشتند و ياريش كردند و نورى را كه با او نازل شده است پيروى كردند، آنان همان رستگارانند». سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
  75. «و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمی‌آید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست می‌گویید هر برهانی دارید بیاورید» سوره بقره، آیه ۱۱۱.
  76. ر.ک: فرهنگ قرآن ج ۷.
  77. «و گفتند: هیچ گاه از خدایان خویش دست برندارید و هرگز از ودّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر، دست نکشید» سوره نوح، آیه ۲۳.
  78. «آنگاه گوساله‌ای برای آنان برآورد، پیکری (بی‌روح) که بانگ گاو داشت و گفتند: این خدای شما و خدای موسی است که از یاد برده است» سوره طه، آیه ۸۸.
  79. «و از نشانه‌های او شب و روز و خورشید و ماه است، به خورشید و ماه سجده نبرید و به خداوندی که آنها را آفریده است سجده برید اگر او را می‌پرستید» سوره فصلت، آیه ۳۷.
  80. «و گفت: من پروردگار برتر شمایم،» سوره نازعات، آیه ۲۴.
  81. «برای هر امّتی آیینی نهاده‌ایم که آنان بر همان (آیین) رفتار می‌کنند پس نباید در این کار با تو بستیزند و (مردم را) به سوی پروردگارت فرا خوان! بی‌گمان تو بر رهنمودی راست قرار داری. و اگر با تو به چالش بپردازند بگو: خداوند به آنچه انجام می‌دهید داناتر است. خداوند روز رستاخیز در آنچه اختلاف داشتید میان شما داوری خواهد کرد» سوره حج، آیه ۶۷ ـ ۶۹
  82. المیزان، ج۱۴، ص۴۰۵-۴۰۷.
  83. «و به آنان از کار (شریعت) برهان‌هایی (روشن) بخشیدیم پس، اختلاف نورزیدند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند (آن هم) از سر افزونجویی میان خود؛ بی‌گمان پروردگارت روز رستخیز میان آنان در آنچه اختلاف می‌ورزیدند داوری خواهد کرد» سوره جاثیه، آیه ۱۷.
  84. «بنابراین، وای بر کسانی که (یک) نوشته را با دست‌های خود می‌نویسند آنگاه می‌گویند که این از سوی خداوند است تا با آن بهایی کم به دست آورند؛ و وای بر آنان از آنچه دست‌هایشان نگاشت و وای بر آنان از آنچه به دست می‌آورند» سوره بقره، آیه ۷۹.
  85. ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۴۷- ۲۴۸.
  86. «تو را با کسانی که دینشان را پاره پاره کردند و گروه گروه شدند کاری نیست؛ کار آنان تنها با خداوند است سپس آنان را از آنچه می‌کردند آگاه می‌سازد» سوره انعام، آیه ۱۵۹.
  87. «تو را با کسانی که دینشان را پاره پاره کردند و گروه گروه شدند کاری نیست؛ کار آنان تنها با خداوند است سپس آنان را از آنچه می‌کردند آگاه می‌سازد» سوره انعام، آیه ۱۵۹.
  88. «مردم، امّتى يگانه بودند پس خداوند پيامبران را نويدآور و بيم‏ دهنده برانگيخت، و با آنان، كتاب [خود] را بحق فرو فرستاد، تا ميان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى كند و جز كسانى كه [كتاب‏] به آنان داده شد- پس از آنكه دلايل روشن براى آنان آمد- به خاطر ستم [و حسدى‏] كه ميانشان بود، [هيچ كس‏] در آن اختلاف نكرد. پس خداوند آنان را كه ايمان آورده بودند، به توفيق خويش، به حقيقت آنچه كه در آن اختلاف داشتند، هدايت كرد. و خدا هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مى‏ كند» سوره بقره، آیه: ۲۱۳.
  89. «تو را با کسانی که دینشان را پاره پاره کردند و گروه گروه شدند کاری نیست؛ کار آنان تنها با خداوند است سپس آنان را از آنچه می‌کردند آگاه می‌سازد» سوره انعام، آیه ۱۵۹.
  90. ر.ک: فرهنگ قرآن، ج۱۴، ص۱۹۰- ۲۲۰
  91. نظام الاسلام الحکم والدوله، ص ۲۹-۵۰.
  92. احیای فکر دینی، ص ۱۷۷.
  93. هرمنوتیک کتاب و سنت، ص ۶۹.
  94. زاد المسیر، ج ۲، ص ۵۷۸؛ الکشاف، ج ۲، ص ۶۲۸؛ سیاست و حکومت در قرآن، ص ۸۹.
  95. النظریات السیاسیة الاسلامیه، ص ۲۸.
  96. الاسلام و اصول الحکم، ص ۴۴-۴۵.
  97. نظام الحکم فی الاسلام، ص ۱۷۸-۱۷۹؛ نیز: حیاة الامام الحسین(ع)، ج ۲، ص ۳۶۶-۳۶۷.
  98. «بِالْعُقُولِ تُعْتَقَدُ مَعْرِفَتُهُ وَ بِالْفِکْرَةِ تَثْبُتُ حُجَّتُه‏»؛ حرانی، تحف العقول، ص۶۲.
  99. «عَرَفُوا بِهِ الْحَسَنَ مِنَ الْقَبِیحِ وَ أَنَّ الظُّلْمَةَ فِی الْجَهْل‏»؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۹.
  100. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۳۶.
  101. کشاف اصطلاحات، ۲۷۳؛ شرح باب حادی عشر، ۳۴.
  102. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۴۷.
  103. کاپلستون، تاریخ فلسفه، از دکارت تا لایب نیتس، ج۴، ص۲۸ بعد؛ پترسون و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ص۹۶ ـ ۸۵؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۳۷.
  104. علم و دین، ص۱۲۴؛ پترسون، عقل و اعتقاد دینی، ص۳۶۵ ـ ۳۶۳؛ مطهری، انسان کامل، ص۲۰۰؛ همو، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص۹۲؛ همو، مسئله شناخت، ص۲۸.
  105. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۰.
  106. ر.ک: جوادی آملی، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، ص۱۴۰-۱۴۴.
  107. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۳ ـ ۲۴۶
  108. فتحعلی، مقاله اخلاق هنجاری، ص۹؛ مصباح یزدی، دروس فلسفه اخلاق، ص۱۹۸؛ ملکیان، جزوه تقابل اخلاق دینی و اخلاق سکولار، ص۹۹ و ۱۱۵؛ ایزوتسو، خدا و انسان در قرآن، ص۳۰۲؛ طباطبایی، المیزان، ج۱۱، ص۱۵۵؛ مجتبوی، اخلاق در فرهنگ اسلامی، ص۳ ـ ۲.
  109. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۲۱ ـ ۲۲۳.
  110. تاریخ جامع ادیان، ص۵۵۰ ـ ۵۴۹.
  111. ر.ک: یوسفیان، کلام جدید، ص۲۰۳ ـ ۲۰۰؛ فرامرز قراملکی، استاد مطهری و کلام جدید، فصل علم و دین.
  112. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۲۹ ـ ۲۳۴.
  113. «بگو: نماز و تمام عبادات من و زندگی و مرگ من، همه برای خداوند پروردگار جهانیان است * همتایی برای او نیست؛ و به همین مأمور شده‌ام؛ و من نخستین مسلمانم» سوره انعام، آیه ۱۶۲-۱۶۳.
  114. «و سلیمان وارث داوود شد، و گفت: ای مردم! زبان پرندگان به ما تعلیم داده شده» سوره نمل، آیه ۱۶.
  115. «و کوه‌ها و پرندگان را با داوود مسخّر ساختیم، که همراه او تسبیح خدا می‌گفتند؛ و ما همواره کننده‌ایم * و ساختن زره برای شما را به او تعلیم دادیم، تا شما را در جنگ‌هایتان حفظ کند. پس آیا شکر می‌گزارید؟ و تندباد را مسخّر سلیمان ساختیم، که به فرمان او جریان می‌یافت» سوره انبیاء، آیه ۷۹-۸۱.
  116. «و (اکنون) در حضور ما و طبق وحی ما، کشتی بساز» سوره هود، آیه ۳۷.
  117. «و این‌گونه پروردگارت تو را بر می‌گزیند؛ و از تعبیر خواب‌ها به تو می‌آموزد» سوره یوسف، آیه ۶.
  118. اراکی، محسن، گفتگوی دو مذهب، ص:۹۳-۹۵.