←فرزندان، همسران و موالی
خط ۲۹۵: | خط ۲۹۵: | ||
==[[فرزندان]]، [[همسران]] و [[موالی]]== | ==[[فرزندان]]، [[همسران]] و [[موالی]]== | ||
همسران وی عبارتاند از: قتیله دختر عبدالعزی از بنو [[عامر]] بن لؤی، أم [[رومان]] دختر عامر بن [[عویمر]] از بنو [[مالک]] بن [[کنانه]]، او پیشتر [[همسر]] [[عبدالله]] بن [[حارث]] بن سخبره [[ازدی]] بود که پیش از [[اسلام]] به [[مکه]] آمده، با [[ابوبکر]] [[پیمان]] ([[حلف]]) بست<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۰۱.</ref>، [[اسماء دختر عمیس]] خثعمی و حبیبه دختر [[خارجة بن زید]] از [[بنو حارث]] تیرهای از [[خزرج]]<ref>ابن سعد، ج۳، ص۱۲۶.</ref>. ابوبکر و [[عمر]] هر یک از [[فاطمه]]{{ع}} [[خواستگاری]] کردند و [[رسول خدا]]{{صل}} عذر آورده، دخترش را به [[علی]]{{ع}} تزویج کرد<ref>ابن سعد، ج۸، ص۱۶.</ref>. | |||
عبدالله، [[عبدالرحمان]]، [[محمد]]، [[پسران]]، و [[اسماء]] ذات النطاقین، [[عایشه]] و [[ام کلثوم]] [[دختران]] ابوبکر هستند<ref>ابن سعد، ج۳، ص۱۲۶.</ref> ابوبکر عایشه را به [[ازدواج]] رسول خدا{{صل}} در آورد<ref>ابن هشام، ج۴، ص۲۹۳.</ref> عبدالرحمان در [[نبرد بدر]]، [[مشرکان]] را [[یاری]] داد، [[آیات قرآن]] را اسطورههای نخستین خواند و [[آیه]] {{متن قرآن|مَا هَذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ}}<ref>«و آن (دیگری) که به پدر و مادرش میگوید: اف بر شما! آیا به من وعده میدهید که (از گور) بیرون آورده میشوم در حالی که نسلها (ی بسیار) پیش از من گذشتهاند؟» سوره احقاف، آیه ۱۷.</ref>. درباره وی نازل شد و سرانجام در [[صلح حدیبیه]] [[مسلمان]] گردید. او در [[زمان]] عمر به [[شام]] رفت و دلباخته [[لیلی]]، دختر جودی غسانی شد. محمد فرزند عبدالرحمان به سبب [[شرب خمر]] تازیانه خورد. این [[محمد]] [[فرزندی]] به نام عبدالله معروف به ابن ابی [[عتیق]] داشت که با اصحابش در [[مسجد رسول خدا]]{{صل}} گرد آمده، [[شعر]] میخواندند که بدین سبب [[فاسق]] خوانده شدند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۰۴-۱۰۱.</ref>. محمد فرزند ابوبکر از [[یاران]] [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} و [[کارگزار]] آن [[حضرت]] در [[مصر]] بود. [[نسل]] محمد از طریق فرزندش [[قاسم]] از فقهای هفتگانه [[مدینه]]، [[پدر]] ام فزوه همسر [[امام باقر]]{{ع}} ادامه یافت<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۱۱؛ مسعودی، ص۲۴۹.</ref> و از این رو، [[امام صادق]]{{ع}} را به جد مادریاش منتسب کرده، ابن الصدیق میگفتند<ref>سید مرتضی، رسائل، ج۳، ص۲۶۵.</ref>. بیشترین نسل ابوبکر از [[طلحه]]، نواده [[عبدالرحمان بن ابی بکر]] به نام طلحیون ادامه یافت و در نزدیکی [[مدینه]] [[زندگی]] کردند. [[روابط]] خاندانی [[نوادگان]] [[ابوبکر]] چنان تیره شد که هر یک خود را به یکی از [[القاب]] و [[صفات]]ابوبکر منتسب کرده، تیرههای [[آل]] ابی [[عتیق]]، [[آل]] [[صدیق]]، آل ثانی اثنین و آل صاحب [[غار]] به وجود آمد<ref>ابن قتیبه، المعارف، ص۱۷۴ و ۱۷۵.</ref>. به گفته مستوفی<ref>مستوفی، ص۷۹۷-۷۹۸.</ref>، [[نسل]] ابوبکر در [[قزوین]] از شهرکهای معروف [[ایران]] به [[حیات]] خود ادامه داد و [[سلسله]] حکومتگر افتخاریان را در آنجا به وجود آورد. آنان در دوره مغولان و تحت [[حاکمیت]] آنان از دوره منگوقا آن (م. ۶۵۵) تا پایان دوره الجایتو (م. ۷۱۶) در بیشتر اوقات [[حکومت]] میکردند. افتخارالدین [[محمد]] (م. ۶۷۸) و برادرش [[امام]] الدین [[یحیی]] نامدارترین [[حاکمان]] افتخاری بودند که ۲۷ سال در منطقه حکومت کردند. [[ذهبی]]<ref>ذهبی، ج۵۲، ص۴۹۲.</ref>، [[حاجی]] [[خلیفه]]<ref>خلیفه، ج۲، ص۱۵۰۹.</ref> و [[آقابزرگ تهرانی]] (ج۹، ص۳۴۷) به نقش [[علمی]] و [[فرهنگی]] آنان اشاره کردهاند. | عبدالله، [[عبدالرحمان]]، [[محمد]]، [[پسران]]، و [[اسماء]] ذات النطاقین، [[عایشه]] و [[ام کلثوم]] [[دختران]] ابوبکر هستند<ref>ابن سعد، ج۳، ص۱۲۶.</ref> ابوبکر عایشه را به [[ازدواج]] رسول خدا{{صل}} در آورد<ref>ابن هشام، ج۴، ص۲۹۳.</ref> عبدالرحمان در [[نبرد بدر]]، [[مشرکان]] را [[یاری]] داد، [[آیات قرآن]] را اسطورههای نخستین خواند و [[آیه]] {{متن قرآن|مَا هَذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ}}<ref>«و آن (دیگری) که به پدر و مادرش میگوید: اف بر شما! آیا به من وعده میدهید که (از گور) بیرون آورده میشوم در حالی که نسلها (ی بسیار) پیش از من گذشتهاند؟» سوره احقاف، آیه ۱۷.</ref>. درباره وی نازل شد و سرانجام در [[صلح حدیبیه]] [[مسلمان]] گردید. او در [[زمان]] عمر به [[شام]] رفت و دلباخته [[لیلی]]، دختر جودی غسانی شد. محمد فرزند عبدالرحمان به سبب [[شرب خمر]] تازیانه خورد. این [[محمد]] [[فرزندی]] به نام عبدالله معروف به ابن ابی [[عتیق]] داشت که با اصحابش در [[مسجد رسول خدا]]{{صل}} گرد آمده، [[شعر]] میخواندند که بدین سبب [[فاسق]] خوانده شدند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۰۴-۱۰۱.</ref>. محمد فرزند ابوبکر از [[یاران]] [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} و [[کارگزار]] آن [[حضرت]] در [[مصر]] بود. [[نسل]] محمد از طریق فرزندش [[قاسم]] از فقهای هفتگانه [[مدینه]]، [[پدر]] ام فزوه همسر [[امام باقر]]{{ع}} ادامه یافت<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۱۱؛ مسعودی، ص۲۴۹.</ref> و از این رو، [[امام صادق]]{{ع}} را به جد مادریاش منتسب کرده، ابن الصدیق میگفتند<ref>سید مرتضی، رسائل، ج۳، ص۲۶۵.</ref>. بیشترین نسل ابوبکر از [[طلحه]]، نواده [[عبدالرحمان بن ابی بکر]] به نام طلحیون ادامه یافت و در نزدیکی [[مدینه]] [[زندگی]] کردند. [[روابط]] خاندانی [[نوادگان]] [[ابوبکر]] چنان تیره شد که هر یک خود را به یکی از [[القاب]] و [[صفات]]ابوبکر منتسب کرده، تیرههای [[آل]] ابی [[عتیق]]، [[آل]] [[صدیق]]، آل ثانی اثنین و آل صاحب [[غار]] به وجود آمد<ref>ابن قتیبه، المعارف، ص۱۷۴ و ۱۷۵.</ref>. به گفته مستوفی<ref>مستوفی، ص۷۹۷-۷۹۸.</ref>، [[نسل]] ابوبکر در [[قزوین]] از شهرکهای معروف [[ایران]] به [[حیات]] خود ادامه داد و [[سلسله]] حکومتگر افتخاریان را در آنجا به وجود آورد. آنان در دوره مغولان و تحت [[حاکمیت]] آنان از دوره منگوقا آن (م. ۶۵۵) تا پایان دوره الجایتو (م. ۷۱۶) در بیشتر اوقات [[حکومت]] میکردند. افتخارالدین [[محمد]] (م. ۶۷۸) و برادرش [[امام]] الدین [[یحیی]] نامدارترین [[حاکمان]] افتخاری بودند که ۲۷ سال در منطقه حکومت کردند. [[ذهبی]]<ref>ذهبی، ج۵۲، ص۴۹۲.</ref>، [[حاجی]] [[خلیفه]]<ref>خلیفه، ج۲، ص۱۵۰۹.</ref> و [[آقابزرگ تهرانی]] (ج۹، ص۳۴۷) به نقش [[علمی]] و [[فرهنگی]] آنان اشاره کردهاند. | ||
[[بلال]]، [[عامر بن فهیره]]، زنیره، أم عبیس، کنیزی از بنو عمروبن [[مؤمل]]، نهدیه و دخترش، بردگان [[شکنجه]] شده [[قریش]] بودند که ابوبکر آنان را [[آزاد]] کرد<ref>ابن قتیبه، المعارف، ص۱۷۷.</ref>، [[آزادی]] بلال از سوی ابوبکر و [[مواضع سیاسی]] بلال را در برابر خلیفة نخست، در مدخل بلال از همین مؤلف بنگرید.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوبکر بن ابیقحافه»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۱۵۷-۱۸۱.</ref> | [[بلال]]، [[عامر بن فهیره]]، زنیره، أم عبیس، کنیزی از بنو عمروبن [[مؤمل]]، نهدیه و دخترش، بردگان [[شکنجه]] شده [[قریش]] بودند که ابوبکر آنان را [[آزاد]] کرد<ref>ابن قتیبه، المعارف، ص۱۷۷.</ref>، [[آزادی]] بلال از سوی ابوبکر و [[مواضع سیاسی]] بلال را در برابر خلیفة نخست، در مدخل بلال از همین مؤلف بنگرید.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوبکر بن ابیقحافه»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۱۵۷-۱۸۱.</ref> |