جنگ احد در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[جنگ احد (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[جنگ احد (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
==مقدمه==
*یکی از [[غزوات]] مهم [[پیامبر]] [[جنگ احد]] در [[سال دوم هجری]] است. در [[قرآن]] به ویژه در سوره [[آل عمران]] و [[انفال]] به نکاتی چند از مسائل این [[غزوه]] اشاره می‌کند، از جمله: شرایط سخت و دشوار این [[جنگ]] که [[مشرکین]] از [[مکه]] آمده بودند و برای ممانعت از محاصره [[حضرت]] به اطراف [[مدینه]] کوچ کرده و از آنجا به [[دفاع]] روی آوردند که نشان می‌دهد [[غزوات]] [[پیامبر]] دفاعی بوده است.
#{{متن قرآن|وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ * إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«و به یادآور که پگاهان از خانواده‌ات جدا شدی در حالی که مؤمنان را در سنگرها برای پیکار (احد) جای می‌دادی و خداوند شنوای داناست * (یاد کنید) آنگاه را  که دو دسته از شما می‌خواستند (در رفتن به جنگ) سستی کنند حال آنکه خداوند یاور آنان بود و مؤمنان باید بر خداوند توکّل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۱-۱۲۲.</ref>
#{{متن قرآن|لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ}}<ref>«- تو را در این کار هیچ دستی نیست- چه (خداوند) توبه آنان را بپذیرد یا عذابشان کند، که آنان بی‌گمان ستمگرند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۸.</ref> [[آیه]] پس از [[جنگ احد]] نازل شده و مربوط به حوادث آن است. [[خداوند]] به [[پیامبر]] می‌گوید: «در باره [[سرنوشت]] ([[کافران]] یا [[مؤمنان]] فراری از [[جنگ]]) کاری از دست تو ساخته نیست مگر این که [[خدا]] بخواهد آنها را ببخشد یا به خاطر ستمی که کرده‌اند مجازاتشان کند» {{متن قرآن|لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ}}<ref>«- تو را در این کار هیچ دستی نیست- چه (خداوند) توبه آنان را بپذیرد یا عذابشان کند، که آنان بی‌گمان ستمگرند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۸.</ref>. وروش [[پیامبران]] هدایتی وتعالی بخش اسست نه اجبارواکراه ودرمورد فراریان وخاطیان ودشمنان با [[توبه]]، گذشت وعفو همراه است نه طرد ولعن [[انتقام]] «. درباره‌[[شأن نزول]]: [[آیه]] درتفسییر [[الدر المنثور]] ۷۱:۲ آمده است پس از آن که دندان و پیشانی [[پیامبر]] صلی [[الله]] علیه و آله در [[جنگ]] «[[احد]]» [[شکست]] و آن همه ضربات سخت بر پیکر [[مسلمین]] وارد شد، [[پیامبر]] از [[آینده]] [[مشرکان]] نگران گردید و پیش خود [[فکر]] می‌کرد چگونه این جمعیت قابل [[هدایت]] خواهند بود و فرمود: «چگونه چنین جمعیتی [[رستگار]] خواهند شد که با [[پیامبر]] خود چنین [[رفتار]] می‌کنند در حالی که وی آنها را به سوی [[خدا]] [[دعوت]] می‌کند». [[آیه]] نازل شد و به [[پیامبر]] دلداری داد که تو مسؤول [[هدایت]] آنها نیستی بلکه تنها موظف به [[تبلیغ]] آنها می‌باشی»
#{{متن قرآن|وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ * إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ * أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ * وَلِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ * أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ * وَلَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ * وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ * وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ كِتَابًا مُؤَجَّلًا وَمَنْ يُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَنْ يُرِدْ ثَوَابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ * وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ * مَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ * فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و سستی نورزید و اندوهگین مباشید که اگر مؤمن باشید شما برترید * اگر زخمی به شما (در احد) برسد زخمی همانند آن به آن گروه  رسیده است، و ما این روزگاران را میان مردم (دست به دست) می‌گردانیم و  تا مؤمنان را خداوند معلوم بدارد و از (میان) شما گواهانی بگیرد و خداوند ستمگران را دوست نمی‌دارد * آیا پنداشته‌اید به بهشت می‌روید بی‌آنکه خداوند جهادگران و شکیبایان شما را معلوم دارد؟ * و تا خداوند مؤمنان را بپالاید و کافران را از میان بردارد * آیا پنداشته‌اید به بهشت می‌روید بی‌آنکه خداوند جهادگران و شکیبایان شما را معلوم دارد؟ * و مرگ (در راه خداوند) را پیش از آنکه با آن رویاروی گردید نیک آرزو می‌کردید (اکنون که) آن را (در میدان جنگ) دیده‌اید تنها (در آن) می‌نگرید * و محمد جز فرستاده‌ای نیست که پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده و) گذشته‌اند؛ آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز می‌گردید؟ و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمی‌رساند؛ و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواه * و هیچ کس جز به اذن خداوند نخواهد مرد؛ که سرنوشتی است «با هنگام»  و هر کس پاداش  این جهان را بخواهد به او از آن می‌دهیم و آنکه بهره جهان واپسین را بجوید از آن به او خواهیم داد؛ و به زودی سپاسگزاران را پاداش می‌دهیم * و بسا پیامبرانی که همراه آنان توده‌های انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند و در راه خداوند هر چه به ایشان رسید نه سست و نه ناتوان شدند و نه تن به زبونی سپردند؛ و خداوند شکیبایان را دوست می‌دارد * و گفتارشان جز این نبود که (می) گفتند: پروردگارا! از گناهان ما و گزافکاری‌ها که در کار خویش کرده‌ایم در گذر و گام‌های ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران پیروز گردان * پس خداوند به آنان پاداش این جهان و پاداش نیک جهان واپسین را بخشید و خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۳۹-۱۴۸.</ref>
#{{متن قرآن|وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ * إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ فَأَثَابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِكَيْلَا تَحْزَنُوا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا مَا أَصَابَكُمْ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ * ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاسًا يَغْشَى طَائِفَةً مِنْكُمْ وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ مَا لَا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ مَا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ * إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا وَقَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُوا فِي الْأَرْضِ أَوْ كَانُوا غُزًّى لَوْ كَانُوا عِنْدَنَا مَا مَاتُوا وَمَا قُتِلُوا لِيَجْعَلَ اللَّهُ ذَلِكَ حَسْرَةً فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ * وَلَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ * فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ * إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«و به حقیقت، خداوند صدق وعده خود را به شما نمود آن‌گاه که به فرمان خدا کافران را به خاک هلاک می‌افکندید تا وقتی که در کار جنگ (احد) سستی کرده و اختلاف برانگیختید و نافرمانی (حکم پیغمبر) نمودید پس از آنکه خدا آنچه آرزوی شما بود به شما نمود، منتها برخی جهت دنیا و برخی جهت آخرت می‌کوشیدید، سپس شما را از پیشرفت بازداشت تا شما را بیازماید، و خدا از تقصیر شما درگذشت، که خدا را با اهل ایمان عنایت و رحمت است * یاد کنید هنگامی را که (در احد) به بالا می‌گریختید  و به کسی (جز خود) توجهی نمی‌کردید و پیامبر شما را از پی فرا می‌خواند آنگاه (خداوند) شما را با اندوهی از پی اندوهی کیفر داد تا بر آنچه از دست دادید یا بر سرتان آمد اندوه مخورید و خداوند از آنچه انجام می‌ * آنگاه، (خداوند) پس از آن اندوه با خوابی سبک آرامشی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی (دیگر) که در اندیشه جان خود بودند  با پنداری جاهلی به خداوند گمان نادرست بردند؛ می‌گفتند: آیا ما در این کار (از خود) اختیاری داریم؟ بگو: * بی‌گمان شیطان آنان را که در روز برخورد آن دو گروه  (به دشمن) پشت کردند با برخی کارها که کرده بودند از راه به در برد و البته خداوند از آنان در گذشت؛ به راستی خداوند آمرزنده‌ای بردبار است * ای مؤمنان! مانند کسانی مباشید که کفر پیشه کردند و در مورد همگنان خویش- هنگامی که سفر رفتند یا جهادگر شدند- گفتند: اینان اگر نزد ما می‌ماندند نمی‌مردند یا کشته نمی‌شدند (بگذار چنین بپندارند) تا این (پندار) را خداوند دریغی در دل‌هایشان کند؛ و این خداوند  * اگر در راه خداوند کشته شوید یا بمیرید (بدانید) که آمرزش و بخشایشی از خداوند، از هر آنچه فراهم آورند بهتر است * و اگر بمیرید یا کشته شوید بی‌گمان نزد خداوند، گردتان می‌آورند * پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دو * اگر خداوند یاریتان کند هیچ کس بر شما چیره نخواهد شد و اگر شما را واگذارد پس از او کیست که یاریتان دهد؟ و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲-۱۶۰.</ref>
#{{متن قرآن|أَوَلَمَّا أَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَيْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ * وَمَا أَصَابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ * وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}}<ref>«آیا چون گزندی  به شما رسید که دو چندان آن را (به دشمنان خود) رسانده بودید (باز) می‌گویید این (گزند) از کجا (آمد)؟ بگو: این از سوی خود شماست؛ بی‌گمان خداوند بر هر کاری تواناست * و آنچه بر شما در روز برخورد آن دو گروه (در احد) رسید به اذن خداوند بود (تا مؤمنان را بیازماید) و تا مؤمنان را (از غیر آنان) معلوم بدارد * و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر می‌دانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی می‌کردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیک‌تر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۵-۱۶۷.</ref>
#{{متن قرآن|وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ * فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ * يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ * الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند * به آنچه خداوند با بخشش خویش به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پس آنها هنوز به آنان نپیوسته‌اند شاد می‌شوند  که آنها نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند * به نعمتی از خداوند و بخششی (از وی) شاد می‌شوند و اینکه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمی‌گرداند * کسانی که به (فراخوان) خداوند و پیامبر پس از آسیب دیدن پاسخ گفتند ، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری ورزیده‌اند پاداشی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹-۱۷۲.</ref>
#{{متن قرآن|وَلَا تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«و در پیجویی  گروه (مشرکان) سست نشوید، اگر شما (در پیکار با آنها) به رنج افتاده‌اید آنان نیز چون شما به رنج افتاده‌اند و شما به خداوند امیدی دارید که آنان ندارند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۰۴.</ref>.
#{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنْفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ * لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعًا فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref>«بی‌گمان کافران دارایی‌های خود را برای بازداشتن (مردم) از راه خدا می‌بخشند؛ به زودی (همه) آن را خواهند بخشید آنگاه برای آنان مایه دریغ خواهد بود سپس مغلوب می‌گردند و کافران به سوی دوزخ گرد آورده می‌شوند * تا خداوند ناپاک را از پاک جدا گرداند و ناپاک (ها) را بر یکدیگر نهد پس آن همه را بر هم انبارد آنگاه در دوزخ نهد؛ (آری) آنانند که زیانکارند» سوره انفال، آیه ۳۶-۳۷.</ref>
#{{متن قرآن|الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ * فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ}}<ref>«کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست * پس با نعمت و بخششی از خداوند بازگشتند؛ (هیچ) بدی به آنان نرسید و در پی خشنودی خداوند بودند و خداوند دارای بخششی سترگ است» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳-۱۷۴.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۶۱.</ref>.
==نکات==
در این [[آیات]] این محورها درباره [[جنگ احد]] مطرح گردیده است
#خروج صبحگاهی پیامبربرای تعیین موضع وآرایش [[جنگی]] ومدیریت [[آگاه]] ایشان پس ازمشورت بامردم {{متن قرآن|وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و به یادآور که پگاهان از خانواده‌ات جدا شدی در حالی که مؤمنان را در سنگرها برای پیکار (احد) جای می‌دادی و خداوند شنوای داناست» سوره آل عمران، آیه ۱۲۱.</ref>
#[[اختلاف]]، تردید، فشل و [[شکست]] بعضی از [[مسلمانان]] و این که عده‌ای که تصمیم گرفتند برگردند ولی برنگشتند، و [[خدای تعالی]] دستگیریشان کرد. {{متن قرآن|إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«(یاد کنید) آنگاه را  که دو دسته از شما می‌خواستند (در رفتن به جنگ) سستی کنند حال آنکه خداوند یاور آنان بود و مؤمنان باید بر خداوند توکّل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۲.</ref>
#[[سرزنش]] کسانی که دچار [[سستی]]، تردید و [[اختلاف]] نظر شدند ولزوم [[توکل]] برخداوند [[مؤمنان]] درچنین وضعیتی {{متن قرآن|إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«(یاد کنید) آنگاه را  که دو دسته از شما می‌خواستند (در رفتن به جنگ) سستی کنند حال آنکه خداوند یاور آنان بود و مؤمنان باید بر خداوند توکّل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۲.</ref>
#غافلگیری وپراکنده کردن [[دشمن]] به [[اذن خداوند]] به هنگام به [[دلیل]] آرایش [[جنگی]] خوب وحفظ [[وحدت]] {{متن قرآن|لَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ}}<ref>«و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید؛ تا اینکه سست شدید  و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست می‌داشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را می» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.</ref>
#[[سستی]]، [[غرور]]، [[اختلاف]] و [[نافرمانی]] عده ای دراحد که باعث شد [[سپاهیان]] [[رسول خدا]]{{صل}} را تنها گذاشته و از میدان [[جنگ]] گریختند، با اینکه [[خدای تعالی]] فرار از [[جنگ]] را قبلا بر آنان [[حرام]] کرده بود. «... {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ}}<ref>«و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید؛ تا اینکه سست شدید  و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست می‌داشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را می» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.</ref>..»..
#[[دنیا‌طلبی]] ومنفعت جوئی سبب [[شکست]] درجنگ [[احد]] وتوجه به [[آخرت]] وهدف والای [[دعوت]] باعث [[پیروزی]] وموفقیت درامتحان [[الهی]] {{متن قرآن|مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ}}<ref>«و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید؛ تا اینکه سست شدید  و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست می‌داشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را می» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.</ref>
#شتاب زدگی [[مسلمانان]] وفرارآنان وبالارفتن ازکوه وپایداری وثبات فرمانده‌رسول [[الله]] - {{متن قرآن|إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ}}<ref>«یاد کنید هنگامی را که (در احد) به بالا می‌گریختید  و به کسی (جز خود) توجهی نمی‌کردید و پیامبر شما را از پی فرا می‌خواند آنگاه (خداوند) شما را با اندوهی از پی اندوهی کیفر داد تا بر آنچه از دست دادید یا بر سرتان آمد اندوه مخورید و خداوند از آنچه انجام می‌» سوره آل عمران، آیه ۱۵۳.</ref>
#[[مدیریت]] [[اخلاقی]] وقاطع [[پیامبر]] که ا ساس آن برمدارا، [[مشورت]]، [[عفو]]، گذشت وقا طعیت درتصمیم وفرماندهی وتوکل برخدا است {{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دو» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>
#ثنای جمیل [[خداوند]] بر کسانی که [[دعوت پیامبر]] راپاسخ دادند وباتوکل مستحکم برخداوند تا آخر [[جنگ]] [[استقامت]] به خرج دادند، مجروح شدند، قتال کردند ولی کشته نشدند. « {{متن قرآن|الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کسانی که به (فراخوان) خداوند و پیامبر پس از آسیب دیدن پاسخ گفتند ، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری ورزیده‌اند پاداشی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۲.</ref>... {{متن قرآن|الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا}}<ref>«کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.</ref> {{متن قرآن|لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ}}<ref>«کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.</ref>
#[[ستایش]] [[خداوند]] از کسانی که در واقعه [[احد]] قبل از [[شکست]] به [[شهادت]] رسیدند، و قدمی به سوی فرار ننهاده، آن [[قدر]] پایمردی کردند تا کشته شدند. وتاکید [[خداوند]] برزنده بودن [[شهدا]] که درمقام [[قرب]] [[خداوند]] مشغول خوردن روزی هستند {{متن قرآن|وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ * فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند * به آنچه خداوند با بخشش خویش به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پس آنها هنوز به آنان نپیوسته‌اند شاد می‌شوند  که آنها نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹-۱۷۰.</ref>
#اندوهای‌های برآمده از [[شکست]] ویاشایعه کشته شدن [[پیامبر]] سبب ایستادن ازحرکت درمسییردعوت وکمال [[الهی]] نباید باشد {{متن قرآن|فَأَثَابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِكَيْلَا تَحْزَنُوا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا مَا أَصَابَكُمْ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}}<ref>«یاد کنید هنگامی را که (در احد) به بالا می‌گریختید  و به کسی (جز خود) توجهی نمی‌کردید و پیامبر شما را از پی فرا می‌خواند آنگاه (خداوند) شما را با اندوهی از پی اندوهی کیفر داد تا بر آنچه از دست دادید یا بر سرتان آمد اندوه مخورید و خداوند از آنچه انجام می‌» سوره آل عمران، آیه ۱۵۳</ref>.
#گروهی ازمسلمانان پس ازشکست ومجروح شدن بااعتقاد به خدااطراف [[پیامبر]] جمع شده وبه [[امنیت]] وآرامش درونی رسیدند {{متن قرآن|ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاسًا يَغْشَى طَائِفَةً مِنْكُمْ}}<ref>«آنگاه، (خداوند) پس از آن اندوه با خوابی سبک آرامشی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی (دیگر) که در اندیشه جان خود بودند با پنداری جاهلی به خداوند گمان نادرست بردند؛ می‌گفتند: آیا ما در این کار (از خود) اختیاری داریم؟ بگو:» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.</ref>
#عده‌ای ازمسلمانان که تصور [[پیروزی]] درهرشرائطی حتی بدون رعایت [[قوانین]] وسنن [[الهی]] را داشتند ودل بسته [[زندگی]] دنیائی خودبودند به گمان‌های [[جاهلی]] بازگشته ودردرستی راه [[پیامبر]] تردید کرده ومی گفتند آیا درآینده برای ماازموفقیت وقدرت‌امر - چیزی هست {{متن قرآن|وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ}}<ref>«آنگاه، (خداوند) پس از آن اندوه با خوابی سبک آرامشی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی (دیگر) که در اندیشه جان خود بودند  با پنداری جاهلی به خداوند گمان نادرست بردند؛ می‌گفتند: آیا ما در این کار (از خود) اختیاری داریم؟ بگو:» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.</ref> وخداوند می‌فرماید به آنها بگو همه امر اختصاص به [[خدا]] دارد وبا رعایت [[سنن الهی]] نصیب [[انسانها]] می‌شود {{متن قرآن|قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ}}<ref>«آنگاه، (خداوند) پس از آن اندوه با خوابی سبک آرامشی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی (دیگر) که در اندیشه جان خود بودند  با پنداری جاهلی به خداوند گمان نادرست بردند؛ می‌گفتند: آیا ما در این کار (از خود) اختیاری داریم؟ بگو:» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.</ref>
#آسیب‌شناسی فرار از جنگ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ}}<ref>«بی‌گمان شیطان آنان را که در روز برخورد آن دو گروه  (به دشمن) پشت کردند با برخی کارها که کرده بودند از راه به در برد و البته خداوند از آنان در گذشت؛ به راستی خداوند آمرزنده‌ای بردبار است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۵.</ref> واین که [[شیطان]] فرار کننده گان ازجنگ رافریب داد {{متن قرآن|إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ}}<ref>«بی‌گمان شیطان آنان را که در روز برخورد آن دو گروه  (به دشمن) پشت کردند با برخی کارها که کرده بودند از راه به در برد و البته خداوند از آنان در گذشت؛ به راستی خداوند آمرزنده‌ای بردبار است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۵.</ref> «به [[دلیل]] زمینه‌های درونی واعمالی که ازآنها سرزده {{متن قرآن|بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا}}<ref>«بی‌گمان شیطان آنان را که در روز برخورد آن دو گروه  (به دشمن) پشت کردند با برخی کارها که کرده بودند از راه به در برد و البته خداوند از آنان در گذشت؛ به راستی خداوند آمرزنده‌ای بردبار است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۵.</ref> و عفو گذشت [[خداوند]] ازفراریان {{متن قرآن|وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان شیطان آنان را که در روز برخورد آن دو گروه  (به دشمن) پشت کردند با برخی کارها که کرده بودند از راه به در برد و البته خداوند از آنان در گذشت؛ به راستی خداوند آمرزنده‌ای بردبار است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۵.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۶۲.</ref>.
==مقدمه==
[[غزوه]] [[اُحُد]]، دهمین <ref> مروج‌الذهب، ج‌۳، ص‌۳۰۴.</ref>و به قولی، نهمین <ref> روض‌الجنان، ج‌۵، ص‌۴۵.</ref> غزوه [[پیامبر]]{{صل}} بود که [[روز]] هفتم <ref>المغازی، ج‌۱، ص‌۱۹۹؛ الطبقات، ج‌۲، ص‌۲۸.</ref>یا نیمه <ref> تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۵۹، تاریخ ابن‌خیاط، ص‌۳۸.</ref> شوّال [[سال سوم هجرت]]، به وقوع پیوست. این غزوه، از آن جهت به این نام معروف شد که در دامنه [[کوه]] اُحُد اتّفاق افتاد.
در وجه نام‌گذاری این کوه سرخ‌رنگ که در شمال [[مدینه]] (۴ کیلومتری مدینه) قرار دارد،<ref> معجم البلدان، ج‌۱، ص‌۱۰۹.</ref> گفته شده: بر اثر جدایی‌اش از دیگر کوه‌های منطقه، اُحُد نامیده شده است.<ref> الروض الانف، ج‌۵، ص‌۴۴۸؛ البدایة و النهایه، ج‌۴، ص‌۹.</ref> برحسب [[روایات]]، چون [[خداوند]] بر کوه [[طور سینا]] تجلّی کرد، چند ‌قطعه از آن جدا شد و در جاهای گوناگون قرار‌گرفت که یک قطعه از آن، کوه اُحُد در مدینه است <ref> تاریخ المدینه، ج‌۱، ص‌۷۹.</ref>. در [[فضیلت]] آن [[نقل]] شده که اُحُد، یکی از کوه‌های [[بهشت]] است. پیامبر{{صل}} فرمود: اُحُد کوهی‌است که ما را [[دوست]] دارد و ما او را دوست داریم.<ref> صحیح‌البخاری، ج‌۵، ص۴۷؛ السیرة‌النبویه، ابن‌کثیر، ج‌۲، ص۳۲۵.</ref> علّت وقوع [[جنگ احد]]، جبران [[شکست]] و [[انتقام]] [[مشرکان]] از کشته شدگان خویش در [[غزوه بدر]] بود؛<ref> تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۴۷.</ref> بدین جهت، تعدادی از سران [[قریش]] با [[ابوسفیان]] به گفتوگو نشستند و پیش‌نهاد کردند [[مال]] التّجاره‌ای که سبب بروز [[جنگ بدر]] شده بود و در [[دارالندوه]] نگه‌داری می‌شد، برای [[تجهیز]] سپاهی نیرومند و [[انتقام‌گیری]] به‌کار گرفته شود.<ref> السیر و المغازی، ص‌۳۲۲؛ الروض الانف، ج‌۵، ص‌۴۱۹.</ref> و آنان سخنورانی از قریش را جهت هم‌کاری دیگر [[قبایل عرب]] اعزام کردند <ref> السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۶۱؛ الکامل، ج‌۲، ص‌۱۴۹.</ref> برحسب برخی روایات، در [[نکوهش]] کسانی‌که مال خویش را برای [[مبارزه]] با [[اسلام]] در غزوه اُحُد دادند، این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنْفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ}}<ref>«بی‌گمان کافران دارایی‌های خود را برای بازداشتن (مردم) از راه خدا می‌بخشند؛ به زودی (همه) آن را خواهند بخشید آنگاه برای آنان مایه دریغ خواهد بود سپس مغلوب می‌گردند و کافران به سوی دوزخ گرد آورده می‌شوند» سوره انفال، آیه ۳۶.</ref>.<ref> اسباب‌النزول، ص‌۱۹۶؛ السیر و المغازی، ص‌۳۲۲.</ref> [[ابوسفیان]] در جای‌گاه [[ثائر]] (انتقام‌گیرنده)، فرمان‌دهی [[سپاه]] را برعهده گرفت <ref> المغازی، ج‌۱، ص‌۲۰۰؛ تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۴۷.</ref> و [[گریه]] بر کشتگان [[بدر]] را [[ممنوع]] کرد <ref> مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۲۴‌.</ref> صفوان‌بن [[امیّه]] پیش‌نهاد کرد [[زنان]] را برای [[یادآوری]] کشته شدگان بدر و تحریک به [[خون‌خواهی]]، همراه خویش سازند.<ref> المغازی، ج‌۱، ص‌۲۰۲؛ المنتظم، ج‌۲، ص‌۲۶۳.</ref> به نظر برخی، بزرگان [[قریش]] از آن جهت زنان را همراه ‌خود بردند که از [[جنگ]] نگریزند؛ زیرا فرار با ‌زنان دشوار و رها کردن آنان در میدان جنگ [[ننگ]] بود.<ref> تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۵۹؛ السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۶۲‌.</ref> [[سپاه قریش]] به همراه دیگر [[قبایل عرب]] (مانند [[بنی‌کنانه]] و ثقیف و [[اهل]] تهامه)<ref> المغازی، ج‌۱، ص‌۲۰۳؛ تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۵۹.</ref> مرکّب از ۳۰۰۰ <ref> السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۶۶‌؛ الطبقات، ج‌۲، ص‌۲۸.</ref> یا ۵۰۰۰ <ref> مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۲۴.</ref> نفر که ۷۰۰ تن از آنان زره‌پوش بودند، همراه ۲۰۰ اسب و ۳۰۰۰ شتر، آماده [[کارزار]] شد.<ref> المغازی، ج‌۱، ص‌۲۰۳؛ انساب الاشراف، ج‌۱، ص‌۳۸۳.</ref>. تعدادی از زنان قریش (از‌ جمله [[هند]] [[همسر]] ابوسفیان) این سپاه را [[همراهی]] می‌کردند.<ref> تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۵۹؛ السیرة النبویه، ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۳۲۷.</ref>
[[مسلمانان]] هنگامی از [[تصمیم]] [[مشرکان]] [[آگاه]] شدند که آنان آماده حرکت از [[مکّه]] بودند یا خارج شده بودند. عبّاس‌ بن عبدالمطّلب [[عموی پیامبر]]{{صل}} طیّ نامه‌ای محرمانه به‌وسیله مردی از بنی‌غفّار [[رسول خدا]] را از [[زمان]] حرکت و توان نظامی [[قریش]] آگاه کرد. چون [[ابیّ ‌بن کعب]] [[نامه]] را بر [[حضرت]] خواند، [[پیامبر]]{{صل}} از او خواست که مضمون نامه را فاش نکند. با این حال، چیزی نگذشت که خبر حرکت قریش در [[مدینه]] شایع شد. افزون بر پیک عبّاس، [[عمرو ‌بن سالم خزاعی]] یا عدّه‌ای از [[بنی‌خزاعه]] که هم [[پیمان]] [[رسول خدا]] بودند، [[حضرت]] را از حرکت و توان نظامی[[قریش]] [[آگاه]] ساختند.<ref> انساب الاشراف، ج‌۱، ص‌۳۸۳؛ المغازی، ج‌۱، ص‌۲۰۴‌ـ‌۲۰۵.</ref> [[سپاه قریش]]، پنجم <ref> الطبقات، ج‌۲، ص‌۲۸؛ المغازی، ج‌۱، ص‌۲۰۸.</ref> یا دوازدهم <ref> الکامل، ج‌۲، ص‌۱۵۰؛ تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۵۹.</ref> شوّال در دامنه [[کوه]] [[اُحُد]] نزدیک کوه عینین فرود آمد.<ref> السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۶۲؛ الروض الانف، ج‌۵، ص۴۲۲.</ref> درباره اینکه چرا [[مشرکان]] در جنوب [[مدینه]] که بر سر راهشان بود، فرود نیآمدند و [[شهر]] را دور زده، در شمال آن فرود آمدند، علّت خاصّی در [[تاریخ]] ذکر نشده است؛ امّا برخی، مدخل [[شهر مدینه]] را در آن [[زمان]] فقط از طریق شمال و از کنار کوه اُحُد دانسته‌اند <ref> سیره رسول خدا، ص‌۴۵۸.</ref> و به نظر برخی دیگر، قریش برای چراندن مرکب‌های خود در کشت‌زارهایی معروف به عِرْض که در شمال مدینه قرار دارد و صدمه زدن به [[مسلمانان]]، در شمال فرود آمدند.<ref> المغازی، ج‌۱، ص‌۲۰۷؛ انساب الاشراف، ج‌۱، ص‌۳۸۳.</ref>
[[پیامبر]]{{صل}} [[حباب‌ بن منذر]] را محرمانه برای ارزیابی از وضعیت [[دشمن]] به [[ناحیه]] اُحُد اعزام کرد. گروهی از [[اصحاب]] برای جلوگیری از [[شبیخون]] دشمن، [[شب جمعه]] را به [[پاسداری]] از مدینه به‌ویژه [[مسجد]] و [[خانه پیامبر]]{{صل}} پرداختند.<ref> الطبقات، ج‌۲، ص‌۲۸‌ـ‌۲۹؛ المنتظم، ج‌۲، ص‌۲۶۳.</ref> [[روز جمعه]]، رسول خدا با مسلمانان درباره شیوه [[مقابله با دشمن]] [[مشورت]] کرد. بزرگان [[مهاجر]] و [[انصار]] موافق ماندن در مدینه بودند. عبداللّه بن اُبی با این [[استدلال]] که در کوچه‌های کم عرض مدینه بهتر می‌توان با دشمن مقابله کرد، [[زنان]] و افراد [[ناتوان]] هم از بالای بام‌ها و برج‌ها به ما کمک می‌کنند، بر این نظر [[اصرار]] داشت و تجربه جنگ‌های [[جاهلی]] را [[مؤیّد]] نظر خویش می‌دانست که هرگاه از شهر بیرون رفته‌ایم، [[شکست]] خورده‌ایم؛<ref> المغازی، ج‌۱، ص‌۲۰۸‌ـ‌۲۱۰؛ الروض الانف، ج‌۵، ص‌۴۲۳.</ref> امّا گروهی دیگر، [[رویارویی]] با [[دشمن]] در بیرون [[مدینه]] را پیش‌نهاد می‌کردند. طرف‌داران این نظریّه، گروهی از [[جوانان]] و کسانی‌که [[توفیق]] شرکت در [[غزوه بدر]] را نداشتند و گروهی از بزرگ‌سالان چون [[حمزه]] ([[عموی پیامبر]]{{صل}}) و [[سعد بن عباده]] و [[نعمان‌ بن مالک]] بودند؛ با این [[استدلال]] که باقی ماندن در [[شهر]]، بر [[ضعف]] و [[ترس]] [[مسلمانان]] حمل و سبب گستاخی [[مشرکان]] می‌شود و در [[جاهلیّت]] هرگاه به ما [[حمله]] می‌کردند و ما در شهر می‌ماندیم تا زمانی که بیرون از شهر با آنها نمی‌جنگیدیم، طمعشان از ما [[قطع]] نمی‌شد <ref> السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۶۳‌؛ الطبقات، ج‌۲، ص‌۲۹؛ المغازی، ج‌۱، ص‌۲۱۰.</ref>. [[سیره‌نویسان]] اتّفاق نظر دارند که نظر [[پیامبر]]{{صل}} در ابتدا، ماندن در شهر بود<ref> الصحیح من سیره، ج‌۶‌، ص‌۱۰۶.</ref> و بر اساس خوابی که دیده بود، خروج از مدینه را نمی‌پسندید.<ref> السیر و المغازی، ص‌۳۲۴؛ الطبقات، ج‌۲، ص‌۲۹.</ref> در نقل‌های [[تاریخی]]، در اینکه آیا ماندن در شهر، [[وحی الهی]] یا نظر شخصی [[رسول خدا]] بوده، اشاره‌ای نشده است و خود [[حضرت]] هم بر [[عقیده]] خویش به‌ صورت [[دستور الهی]] و [[وحیانی]] بودن آن [[اصرار]] نکرده است و بعید می‌نماید که اگر چنین بود، آن را ابراز نمی‌کرد.<ref> سیره رسول خدا، ص‌۴۵۹‌ـ‌۴۶۰.</ref> سرانجام پیامبر{{صل}} به جهت اصرار مسلمانان<ref> السیرة‌النبویه، ابن‌کثیر، ج۲، ص‌۳۲۹؛ الصحیح من سیره، ج۶‌، ص۱۰۶.</ref> و [[احترام]] به نظر اکثریّت،<ref> نمونه، ج‌۳، ص‌۷۲.</ref> نظریّه خروج از مدینه را پذیرفت و پس از [[اقامه نماز]] [[جمعه]]، مسلمانان را [[موعظه]] و به [[جهاد]] امر کرد و [[پیروزی]] آنان را در گرو [[صبر]] دانست؛<ref> المغازی، ج‌۱، ص‌۲۱۳؛ المنتظم، ج‌۲، ص‌۲۶۳.</ref> آن‌گاه [[لباس]] رزم پوشیده، آماده حرکت به‌سوی [[اُحُد]] شد. آنان که بر خروج از مدینه اصرار داشتند؛ گفتند [[شایسته]] نیست خلاف [[رأی]] پیامبر{{صل}} عمل کنیم. حضرت فرمود: هنگامی که [[پیامبری]] لباس رزم بپوشد شایسته نیست آن را بیرون آورد، مگر آنکه با [[دشمنی]] بجنگد.<ref> السیرة‌النبویه، ابن‌هشام، ج۳، ص۶۳؛ دلائل‌النبوه، ج‌۳، ص‌۲۰۷‌ـ‌۲۰۸.</ref> [[رسول خدا]]{{صل}} [[عبدالله بن مکتوم]] را [[جانشین]] خود در [[مدینه]] قرار داد <ref> الطبقات، ج‌۲، ص‌۲۹؛ الکامل، ج‌۲، ص‌۱۵۰.</ref> و با ۱۰۰۰ نفر از [[مهاجر]] و [[انصار]] که ۱۰۰ تن از آنان [[زره]] پوشیده بودند،<ref> السیرة‌النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۶۳‌؛ الطبقات، ج‌۲، ص‌۲۹.</ref> ره‌سپار اردوگاه [[اُحُد]] شد.
مورّخان، [[زمان]] حرکت [[سپاه اسلام]] را پس از [[اقامه نماز]] [[جمعه]] و عصر دانسته‌اند؛<ref> السیرة‌النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۶۳؛ المغازی، ج‌۱، ص‌۲۱۳‌ـ‌۲۱۴.</ref> در‌حالی ‌که [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و به یادآور که پگاهان از خانواده‌ات جدا شدی در حالی که مؤمنان را در سنگرها برای پیکار (احد) جای می‌دادی و خداوند شنوای داناست» سوره آل عمران، آیه ۱۲۱.</ref>، با توجّه به کلمه {{متن قرآن|غَدَوْتَ}} دلالت دارد که حرکت [[پیامبر]]{{صل}} صبحگاهان بوده است. وجه جمع آیه با نظر مورّخان به این است که گفته شود: پیامبر{{صل}} جهت [[مشورت]] با [[اصحاب]] و مشخّص کردن محلّ [[جنگ]]<ref> جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۹۴‌ـ‌۹۵.</ref> یا [[انتخاب]] اردوگاه [[جنگی]] در دامنه [[کوه]] اُحُد، صبح‌گاهان از [[خانه]] بیرون رفت و خروج [[حضرت]] با سپاهیانش به‌سوی اُحُد، پس از [[نماز جمعه]] بود یا اینکه گفته شود: کلمه "غداة" در اینجا به‌معنای مطلق خروج (در هر ساعتی از [[روز]]) است؛ چنان‌که (رواح) مطلق بازگشت به‌شمار می‌رود.<ref> المصباح، ص‌۲۴۳ «راح» و ص‌۴۴۳ «غدا»؛ سیره رسول خدا، ص‌۴۷۷.</ref> سپاه اسلام در مسیر اُحُد به منطقه شیخان فرود آمد. رسول خدا از سپاهیانش بازدید کرد. و نوجوانانی را که در [[سپاه]] بودند، به جز رافع‌بن [[خدیج]] که [[تیراندازی]] ماهر و سمرة‌بن [[جندب]] که [[نوجوانی]] چابک بودند، به مدینه بازگرداند <ref> تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۶۱‌؛ الروض الانف، ج‌۵، ص‌۴۲۶.</ref> و هنگامی که متوجّه حضور هم پیمانان [[یهودی]] عبدالله بن اُبی شد، فرمود: برای جنگ با [[مشرکان]] نباید از مشرکان کمک گرفت.<ref> المغازی، ج‌۱، ص‌۲۱۵؛ الطبقات، ج‌۲، ص‌۳۰.</ref> عبداللّه ابن اُبی با گروهی از پیروانش در گوشه‌ای جدا از [[مسلمانان]] [[منزل]] گزیدند.<ref> انساب الاشراف، ج‌۱، ص‌۳۸۵؛ المغازی، ج‌۱، ص‌۲۱۶.</ref> [[سپاه اسلام]]، نیمه‌های شب <ref> الطبقات، ج‌۲، ص‌۳۰؛ المنتظم، ج‌۲، ص‌۲۶۴.</ref> از مسیری به‌سوی [[اُحد]] حرکت کرد که به [[مشرکان]] برنخورد.<ref> تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۶۱‌؛ معجم مَااستعجم، ج‌۱، ص‌۱۰۹.</ref> در‌حالی‌که مشرکان در دامنه [[کوه]] اُحد مستقر بودند، مسلمانان از نزدیک آنان (سمت چپ) عبور کردند و به‌سوی کوه [[اُحُد]] بالا رفتند و در [[شعبی]] از آن در لبه وادی فرود آمدند.<ref> السیرة النبویه، ابن‌اسحاق، ص‌۳۲۵؛ البدایة والنهایه، ج‌۴، ص۱۲.</ref>
[[رسول خدا]] در‌ حالی ‌که مشرکان را [[مشاهده]] می‌کرد، [[دستور]] داد [[بلال]] [[اذان]] بگوید تا مسلمانان [[نماز صبح]] را اقامه کنند. عبدالله بن‌ اُبی به این بهانه که [[پیامبر]]{{صل}} با پیش‌نهاد او [[مخالفت]] و از [[رأی]] [[جوانان]] [[پیروی]] کرده <ref> المغازی، ج‌۱، ص‌۲۱۹؛ المنتظم، ج‌۲، ص‌۲۶۴.</ref> یا به جهت پذیرفته نشدن [[هم‌پیمانان]] [[یهودی]] او در [[جنگ]]،<ref> السیرة الحلبیه، ج‌۲، ص‌۴۲؛ المغازی، ج‌۱، ص‌۲۱۶.</ref> به همراه طرفدارانش (حدود ۳۰۰ نفر) از بین [[راه]] <ref> السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۶۴‌؛ الکامل، ج‌۲، ص‌۱۵۰.</ref> یا از اُحد<ref> المغازی، ج‌۱، ص‌۲۱۹؛ الطبقات، ج‌۲، ص‌۳۰.</ref> به [[مدینه]] بازگشت و بدین ترتیب، سپاه اسلام به ۷۰۰ نفر کاهش یافت.<ref> السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۶۵‌؛ الروض‌الانف، ج‌۵، ص‌۴۲۶.</ref> عبداللّه بن اُبی در توجیه بازگشت خود چنین می‌گوید: [[جنگی]] در کار نیست. اگر جنگی بود، ما همراه شما می‌ماندیم<ref> جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۲۲۳؛ السیرة‌النبویه، ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۳۳۱.</ref>، {{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}}<ref>«و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر می‌دانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی می‌کردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیک‌تر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷.</ref> پیامبر{{صل}} [[سپاه]] خود را به‌گونه‌ای استقرار داد که کوه اُحد پشت سر و مدینه در مقابل و کوه عینین (جبل‌الرماة) در سمت چپ مسلمانان قرار داشت. این در‌حالی بود که مشرکان در برابر مسلمانان و مدینه پشت سر آنها قرار گرفته بود.<ref> المغازی، ج‌۱، ص‌۲۲۰؛ المنتظم، ج‌۲، ص‌۲۶۴.</ref> [[حضرت]]، سربازانش را به [[تقوا]] سفارش کرد و از [[اختلاف]] با یک‌دیگر برحذر داشت و آن [[روز]] را برای کسانی‌که [[یقین]] و [[صبر]] را پیشه سازند، روز [[پاداش]] دانست،<ref> انساب الاشراف، ج‌۱، ص‌۳۸۷؛ المغازی، ج‌۱، ص‌۲۲۱‌ـ‌۲۲۲.</ref> آن‌گاه [[پرچم]] [[سپاه اسلام]] را به [[مصعب بن عمیر]] <ref> السیرة النبویه، ابن‌اسحاق، ص‌۳۲۹؛ الروض الانف، ج‌۵، ص‌۴۲۶.</ref> و بر حسب بعضی نقل‌ها به [[علی ‌بن ابی‌طالب]] سپرد.<ref> مجمع‌البیان، ج ۲، ص‌۸۲۵؛ البدایة والنهایه، ج ۴، ص‌۱۷؛ الصحیح من سیره، ج ۶‌، ص‌۱۱۵.</ref> [[رسول خدا]] از آن [[بیم]] داشت که سواره [[نظام]] [[دشمن]] سپاه اسلام را (از حد فاصل [[کوه]] عینین و [[اُحد]]) دور بزند و از پشت سر هجوم‌آورد؛<ref> المغازی، ج‌۱، ص‌۲۲۴؛ سیره رسول‌خدا، ص‌۴۶۳.</ref> از این‌رو، [[عبداللّه بن جبیر]] را به همراه ۵۰‌ نفر بر کوه عینین گماشت <ref> الطبقات، ج‌۲، ص‌۳۰؛ الکامل، ج‌۲، ص‌۱۵۲.</ref> و به آنها فرمود: اگر ما دشمن را [[شکست]] دادیم و به لشکرگاهش وارد شدیم یا دیدید، کشته شدیم، شما این مکان را رها نکنید.<ref> المغازی، ج‌۱، ص‌۲۲۴؛ دلائل النبوه، ج۳، ص‌۲۰۹.</ref> فرمانده [[قریش]] هم به اهمّیّت این محل [[آگاهی]] داشت؛ بدین جهت به [[فرمانده]] جناح راست [[مشرکان]] و [[خالد بن ولید]] به همراه ۲۰۰ نفر سواره نظام مأموریّت داد تا با آغاز [[جنگ]] و در [[زمان]] مناسب از پشت سر به [[مسلمانان]] [[حمله]] کند.<ref> مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۲۵‌.</ref>
[[سپاه مشرکان]] در برابر مسلمانان [[صف‌آرایی]] کرده بود، و [[فرماندهی]] جناح راست را خالد‌بن ولید و [[جناح چپ]] را [[عکرمة بن ابی‌جهل]] برعهده داشت و [[پرچم‌دار]] آنان، [[طلحة ‌بن ابی‌طلحه]] بود.<ref> الطبقات، ج‌۲، ص‌۳۰؛ انساب الاشراف، ج‌۱، ص‌۳۸۷.</ref> [[زنان]] قریش با خواندن اشعار حماسی، مردان را به جنگ [[تشویق]] می‌کردند.<ref> تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۶۳‌؛ السیرة النبویه، ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۳۳۳.</ref> [[پیامبر]]{{صل}} با شنیدن اشعار آنها فرمود: خدایا! از تو کمک می‌خواهم و به تو [[پناه]] می‌برم و در [[راه]] تو می‌جنگم. [[خداوند]] مرا کفایت می‌کند و او [[نیکو]] وکیلی است<ref>{{متن حدیث| اللَّهُمَّ ! بِكَ أَحْوَلَ وَ بِكَ أَصُولُ وَ فِيكَ أُقَاتِلْ ، حَسْبِيَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ }}؛ المنار، ج‌۴، ص‌۱۰۰؛ انساب الاشراف، ج‌۱، ص‌۳۸۸.</ref> [[ابوعامر راهب]] که در آغاز [[هجرت]] به [[مشرکان]] [[پناهنده]] شده بود و [[وعده]] هم‌کاری قومش در [[مدینه]] را در این [[جنگ]] داده بود، میان دو [[سپاه]] قرار گرفت و [[اوسیان]] را به هم‌کاری با خویش فرا‌خواند که سنگ پرانی بین دو سپاه آغاز شد و این نخستین برخورد دو سپاه با یک‌دیگر بود.<ref> المغازی، ج‌۱، ص‌۲۲۳؛ السیرة النبویه، ابن‌اسحاق، ص‌۳۲۶ـ۳۲۷.</ref> طلحة بن ابی‌طلحه ([[پرچمدار]] [[قریش]])، نخستین کسی بود که مبارز‌ طلبید و به‌دست [[علی]]{{ع}} کشته شد <ref> تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۶۲‌ـ‌۶۳؛ تاریخ ابن‌خیاط، ص‌۳۸.</ref> و بر حسب بعضی نقل‌ها، ۹ نفر از [[بنی‌عبدالدار]] و [[اسود]] [[غلام]] عبدالدار یکی پس از دیگری [[پرچم]] را به‌دست گرفتند و به‌دست علی{{ع}} کشته شدند و پرچم مشرکان بر [[زمین]] افتاد.<ref> مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۲۵‌.</ref> پس از کشته شدن پرچم‌داران [[قریش]] ([[اصحاب]] لواء) [[رزمندگان]] [[اسلام]] در مدّتی کوتاه [[سپاه قریش]] را [[درهم]] شکستند و مشرکان گریختند و فریاد زنانشان بلند شد <ref> الطبقات، ج‌۲، ص‌۳۱؛ الروض الانف، ج‌۵، ص‌۴۳۹.</ref> نسطاس غلام [[صفوان]] که در [[لشکرگاه]] قریش بود، می‌گوید: [[مسلمانان]] تا آنجا پیش رفتند که وی را به [[اسارت]] گرفته و [[اموال]] لشکرگاه را تصاحب کردند. در این میان، [[خالد‌ بن ولید]] چند بار به [[میسره]] [[سپاه اسلام]] هجوم‌برد که هر بار، تیراندازان [[جبل]] الرماة او را به عقب‌نشینی واداشتند.<ref> المغازی، ج‌۱، ص‌۲۲۹‌ـ‌۲۳۰؛ مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۲۵.</ref>
==[[حمله]] [[دشمن]] از کمین گاه==
آن‌چه سبب شد در این مرحله از جنگ، اوضاع به نفع مشرکان[[تغییر]] یابد، این بود که مسلمانان به جای تعقیب دشمن تا [[پیروزی]] نهایی به دنبال جمع‌آوری [[غنایم]] رفتند و مهم‌تر اینکه بسیاری از پاسداران [[کوه]] عینین به همین منظور سنگر حساس خویش را ترک کردند.<ref> تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۶۲‌؛ دلائل النبوه، ج‌۳، ص‌۲۱۰.</ref> [[خالد بن ولید]] که از دور جبل‌الرماة را زیر نظر داشت، با [[مشاهده]] تیراندازان به آنها [[حمله]] کرد و [[عبداللّه ‌بن جبیر]] و یارانش را که کم‌تر از ۱۰ نفر بودند،<ref> المغازی، ج‌۱، ص‌۲۸۴؛ التفسیرالکبیر، ج‌۹، ص‌۳۶.</ref> به [[شهادت]] رساند و از پشت سر به [[مسلمانان]] حمله‌ور شد. وضعیّت [[سپاه اسلام]] به‌گونه‌ای آشفته شد که مسلمانان به یک‌دیگر [[شمشیر]] می‌زدند و یک‌دیگر را مجروح می‌ساختند.<ref> المغازی، ج‌۱، ص‌۲۳۲‌ـ‌۲۳۳؛ المنتظم، ج‌۲، ص‌۲۶۶.</ref> در این میان، عامل دیگری که سبب تقویت روحیّه [[دشمن]] شد، برافراشته شدن [[پرچم]] [[قریش]] به‌دست [[عمره]]، دختر [[علقمه]] بود که باعث شد [[سربازان]] [[شکست]] خورده قریش، دوباره به میدان [[جنگ]] باز‌گردند.<ref>الکامل، ج‌۲، ص‌۱۵۴؛ تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۱۴۱.</ref>
==شایعه [[قتل پیامبر]]{{صل}}==
[[عبدالله بن قمئه مصعب‌ بن عمیر]] را که از [[پیامبر]]{{صل}} [[دفاع]] می‌کرد، به شهادت رساند و چنین پنداشت که [[حضرت]] را به شهادت رسانده است و با صدای بلند گفت: [[محمّد]] را کشتم <ref>السیرة النبویه، ابن‌اسحاق، ص‌۳۲۹؛ الروض الانف، ج‌۵، ص‌۴۳۵؛ السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۹۴.</ref> و بنابر [[نقلی]]، [[ابلیس]] از بالای [[کوه]] [[اُحُد]] با صدای بلند گفت: محمّد کشته شد.<ref>الطبقات، ج‌۲، ص‌۳۲؛ دلائل النبوه، ج۳، ص۳۱۰؛ روض‌الجنان، ج‌۵، ص‌۹۲.</ref> انتشار قتل پیامبر{{صل}} به همان اندازه که به [[بت‌پرستان]] روحیّه داد، در مسلمانان [[تزلزل]] ایجاد کرد و سبب شد که از میدان جنگ بگریزند و علّت [[سستی]] و فرارشان را شایعه [[قتل]] [[رسول‌خدا]] بیان کنند و حتّی بعضی از آنان به [[فکر]] بازگشت به [[دین]] پیشین خود و گرفتن [[امان‌نامه]] از [[ابوسفیان]] بودند. [[خداوند]] در پاسخ<ref>السیرة‌النبویه، ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۳۴۲؛ جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۱۴۹.</ref> به آنها فرمود: محمّد هم‌چون [[پیامبران]] گذشته است. آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، از [[عقیده]] خود بازمی‌گردید: {{متن قرآن|وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ}}<ref>«و محمد جز فرستاده‌ای نیست که پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده و) گذشته‌اند؛ آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز می‌گردید؟ و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمی‌رساند؛ و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواهد داد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۴.</ref> [[انس بن نضر]]، آنان را که از جنگ دست کشیده بودند، خطاب کرد که اگر [[محمّد]] کشته شده، خدای ‌محمد که کشته نشده است. برای هدفی که او جنگید، بجنگید و خود جنگید تا به [[شهادت]] رسید.<ref> تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۶۶‌؛ الکامل، ج‌۲، ص‌۱۵۶.</ref> [[آشفتگی]] در [[سپاه اسلام]] به‌گونه‌ای بود که محمد بن ‌مَسلَمه می‌گوید: با چشم خود دیدم و با‌گوشم شنیدم که [[رسول خدا]] فلان شخص و فلان شخص را که از [[کوه]] بالا می‌رفتند، صدا‌می‌زد که من [[محمد]] هستم؛ امّا آنها به او توجّه نکردند {{متن قرآن|إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ فَأَثَابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِكَيْلَا تَحْزَنُوا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا مَا أَصَابَكُمْ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}}<ref>«یاد کنید هنگامی را که (در احد) به بالا می‌گریختید  و به کسی (جز خود) توجهی نمی‌کردید و پیامبر شما را از پی فرا می‌خواند آنگاه (خداوند) شما را با اندوهی از پی اندوهی کیفر داد تا بر آنچه از دست دادید یا بر سرتان آمد اندوه مخورید و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است‌» سوره آل عمران، آیه ۱۵۳.</ref>.<ref>المغازی، ج‌۱، ص‌۲۳۷.</ref> [[پیامبر]]{{صل}} که خود در این [[پیکار]] به شدیدترین وجه با [[دشمن]] می‌جنگید،<ref>انساب الاشراف، ج‌۱، ص‌۳۹۴؛ الکامل، ج‌۲، ص‌۱۵۷.</ref> و در‌حالی‌ که مجروح بود و [[خون]] از صورتش می‌ریخت، می‌فرمود: چگونه [[رستگار]] شوند مردمی که صورت پیامبرشان را به خون آغشتند؛ در‌حالی‌ که او آنها را به [[خدا]] [[دعوت]] می‌کند.<ref> السیرة النبویه، ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۳۴۲؛ الکامل، ج‌۲، ص‌۱۵۵.</ref> آیه ‌{{متن قرآن|لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ}}<ref>«- تو را در این کار هیچ دستی نیست- چه (خداوند) توبه آنان را بپذیرد یا عذابشان کند، که آنان بی‌گمان ستمگرند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۸.</ref> به پیامبر{{صل}} دل‌داری می‌دهد که تو مسؤول [[هدایت]] آنها نیستی؛ بلکه فقط به [[تبلیغ]] آنها موظّف هستی. در این [[روز]]، کسی که [[صورت حضرت]] را مجروح ساخت، عبدالله بن قمئه، و کسی که دندانش را [[شکست]]، عتبة‌بن ابی وقّاص بود.<ref> السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۸۰؛ دلائل النبوه، ج‌۳، ص‌۲۶۵.</ref>
==[[فداکاری]] [[علی]]{{ع}}==
بر حسب بعضی نقل‌ها، در روز [[اُحُد]]، همه [[مسلمانان]] به جز تعداد اندکی میدان [[جنگ]] را رها کردند <ref>المغازی، ج‌۱، ص‌۲۴۰.</ref> که در نام آنها جز علی{{ع}} اختلاف است. به نوشته ابن‌اثیر، علی بن‌ ابی‌طالب پس از کشتن پرچم‌داران قریش، چندین بار به فرمان رسول‌خدا به صف مشرکان حمله کرد و شماری از آنان را کشته، بقیه را پراکنده کرد.<ref>الکامل، ج‌۲، ص‌۱۵۴.</ref> فداکاری [[حضرت]] نقش بسزایی در [[حفظ جان]] پیامبر{{صل}} داشت تا آنجا که در این جنگ، ۷۰ زخم بر پیکرش وارد شد <ref>مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۸۲۶.</ref>. وی در پایان [[جنگ]] از [[شمشیر]] خمیده و خون‌آلودش به [[نیکی]] یاد می‌کند <ref>دلائل النبوه، ج‌۳، ص‌۲۸۳؛ البدایة و النهایه، ج‌۴، ص‌۳۸.</ref> و برحسب بعضی نقل‌ها هنگام جنگ، شمشیرش [[شکست]] و [[پیامبر]]{{صل}} شمشیر خویش، [[ذوالفقار]] را به [[علی]]{{ع}} داد <ref>تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۱۴۳.</ref> و هرکس از [[مشرکان]] که به پیامبر{{صل}} [[حمله]] می‌کرد، به‌وسیله علی{{ع}} دفع می‌شد. به فرموده [[امام صادق]]{{ع}} پیامبر{{صل}} [[جبرئیل]] را بین [[آسمان]] و [[زمین]] [[مشاهده]] کرد که می‌گفت: {{متن حدیث|لافتى الَّا عَلَيَّ ، لَا سَيْفَ الَّا ذوالفقار }}؛ پس [[امین وحی]] نازل شد و گفت: ای [[رسول خدا]]! این نهایت [[فداکاری]] است. پیامبر{{صل}} فرمود: علی از من است و من از علی هستم و [[جبرئیل]] افزود: من از هر دوی شما‌هستم.<ref>مجمع‌البیان،، ج‌۲، ص‌۸۲۶‌؛ الکامل، ج‌۲، ص‌۱۵۴.</ref>
==حرکت به سوی دامنه [[احد]]==
هنگامی که شعله جنگ فروکش کرد و از حملات [[دشمن]] کاسته شد، پیامبر به همراه جمعی از [[اصحاب]] به دامنه [[کوه]] [[اُحد]] [[پناه]] بردند. گروهی از اصحاب که با دیدن وی خوش‌حال شدند و به‌سبب فرارشان از جنگ، ابراز [[شرمندگی]] کردند، مورد [[سرزنش]] [[حضرت]] قرار گرفتند.<ref>السیرة النبویه، ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۳۴۳؛ تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۶۷‌؛ روض‌الجنان، ج‌۵‌، ص‌۹۴.</ref> ابیّ‌بن [[خلف]] که بارها در [[مکّه]] پیامبر را به [[مرگ]] [[تهدید]] می‌کرد و حضرت در پاسخ می‌فرمود: ان شاء [[اللّه]] من تو را خواهم کشت، در دامنه کوه اُحد به پیامبر{{صل}} گفت: [[نجات]] نیابم اگر تو نجات یابی. [[اصحاب]] خواستند او را بکشند که خود حضرت با نزدیک شدن ابیّ بن خلف نیزه‌ای به سویش پرتاب کرد. نیزه بر گردنش (فاصله بین کلاه‌خود و [[زره]]) اصابت کرد و بر زمین افتاد.<ref> المغازی، ج‌۱، ص‌۲۵۰؛ تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۶۷‌ـ‌۶۸.</ref> بنابر [[نقلی]]، [[آیه]] {{متن قرآن|فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند و (چنین کرد) تا مؤمنان را از سوی خود نعمتی نیکو دهد  که خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۱۷.</ref> در این‌باره نازل شده است.<ref> اسباب النزول، ص‌۱۹۲.</ref>
==مثله کردن [[شهیدان]]==
[[زنان]] [[قریش]] که میدان جنگ را از [[رزمندگان]] [[اسلام]] خالی دیدند، برای [[انتقام]] بیش‌تر، پیکر شهیدان را مُثله کردند. این عمل آن‌قدر [[زشت]] و ننگین بود که حتّی [[ابوسفیان]] هم از [[دستور]] دادن به آن [[برائت]] جست.<ref>السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۹۴؛ الطبقات، ج‌۲، ص‌۳۶.</ref>[[هند]]، [[همسر]] ابوسفیان شکم [[حمزه]] را پاره کرد؛ جگر او را بیرون آورد و به دندان گرفت<ref>تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۷۰؛ السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۹۱.</ref>.
==[[زنان]] [[مسلمان]] در [[احد]]==
در [[پیکار]] [[اُحُد]]، شماری از زنان مسلمان جهت مداوای مجروحان و تعدادی جهت امدادرسانی به [[رزمندگان]] [[اسلام]] حضور داشتند و هنگامی که [[جان]] [[رسول خدا]] را در خطر دیدند، مردانه از او [[دفاع]] کردند. برحسب بعضی [[روایات]] در [[روز]] اُحُد ۱۴ [[زن]] از‌جمله آنها [[فاطمه]]{{س}} [[دختر رسول خدا]] آب و [[غذا]] به [[جبهه]] حمل می‌کردند و به مجروحان [[تشنه]] آب می‌نوشاندند و آنها را مداوا می‌کردند،<ref>دلائل النبوه، ج‌۳، ص‌۲۱۴؛ المغازی، ج‌۱، ص‌۲۴۹.</ref> فاطمه{{س}} با دست خویش [[خون]] از صورت رسول خدا [[پاک]] می‌کرد و با آبی که [[علی]]{{ع}} از مهراس (آبی در کوه‌اُحُد) آورده بود، زخم‌های [[پدر]] را می‌شست.<ref>الطبقات، ج‌۲، ص‌۳۷؛ المغازی، ج‌۱، ص‌۲۴۹.</ref> زنان دیگری چون [[ام‌ایمن|اُمّ ایمن]] و [[عایشه]] و [[ام‌سلیم|امّ سلیم]] و حمنه، دختر [[جحش]]، بدین منظور در جبهه [[نبرد]] حاضر شده بودند.<ref> المغازی، ج‌۱، ص‌۲۴۹‌ـ‌۲۵۰.</ref> نُسیبه دختر [[کعب]] (اُمّ عَماره) که در روز اُحُد [[شاهد]] فرار [[سپاه اسلام]] بود، [[نقل]] می‌کند: تعداد کسانی ‌که از رسول خدا [[دفاع]] می‌کردند، از ۱۰‌ نفر کم‌تر بودند که من و شوهر و دو فرزندم از‌ جمله آنها بودیم. [[فداکاری]] او در [[حفظ جان]] رسول خدا به‌گونه‌ای بود که به فرموده [[حضرت]]، به هر سو که می‌نگریستم، [[ام‌عمارة|اُمّ عمارة]] را می‌دیدم که از من دفاع می‌کرد <ref>المغازی، ج‌۱، ص‌۲۷۰‌ـ‌۲۷۱.</ref> تا آنجا که جراحت‌های بسیاری بر او وارد شد و حضرت فرمود: [[مقام]] نُسیبه امروز جایگاهی بهتر از فلان و فلان است و نقل شده است که هنگام [[وفات]]، ۱۳ زخم بر تن داشت <ref> المغازی، ج‌۱، ص‌۲۶۹‌ـ‌۲۷۰.</ref>.
==لحظات پایانی [[جنگ]]==
ابوسفیان به کنار [[کوه]] و نزدیک شِعْبی که [[رسول خدا]] و یارانش در آن بودند آمد و گفت: یا [[محمّد]]! [[جنگ]] و [[پیروزی]] به نوبت است. روزی به جای [[روز]] [[بدر]]. [[حضرت]] به [[مسلمانان]] فرمود: به او پاسخ دهند که ما با شما مساوی نیستیم. کشته‌های ما در [[بهشت]] و کشته‌های شما در جهنّم هستند. [[ابوسفیان]] گفت: {{عربی|"إنّ لنا العُزّی و لا عُزّی لكم"}}. [[پیامبر]] فرمود: {{متن حدیث|اللَّهُ مَوْلانا وَ لا مَوْلی‏ لَکُمْ}} ابوسفیان گفت: {{عربی|اُعل هُبل اُعل هُبل"}}. پیامبر{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|اللّه أَعلی و‌أجلّ}}.<ref>الکامل، ج‌۲، ص‌۱۶۰؛ مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۴۴‌.</ref> ابوسفیان هنگام بازگشت، گفت: [[وعده]] ما و شما در بدر، [[سال]] [[آینده]] است.<ref>السیر و المغازی، ص‌۳۳۴؛ دلائل النبوه، ج‌۳، ص‌۲۱۳.</ref>
==حرکت [[مشرکان]] به سوی [[مکه]]==
[[سپاه قریش]] که از پیروزی سرمست بود، با به جای گذاشتن ۲۲ کشته <ref>السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۱۲۹؛ تاریخ‌یعقوبی، ج‌۲، ص‌۴۸.</ref> با سرعت به‌سوی [[مکّه]] حرکت کرد. مسلمانان[[خوف]] آن را داشتند که مشرکان به [[مدینه]] [[هجوم]] ببرند؛ ازاین‌رو پیامبر{{صل}} به [[علی]]{{ع}} فرمود در پی آنان برو. اگر شتران خود را سوار شدند و اسب‌ها را یدک کشیدند، آهنگ مکّه کرده‌اند و اگر بر اسب‌ها سوار‌شدند و شترها را پیش راندند، آهنگ مدینه دارند. در این صورت به [[خدا]] [[سوگند]]! در همان مدینه با آنان می‌جنگم. علی{{ع}} پس از بازگشت گزارش داد که آنها بر شترها سوار شدند و [[راه]] مکّه در پیش گرفتند.<ref> تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۷۱؛ المنتظم، ج‌۲، ص‌۲۶۹‌ـ‌۲۷۰.</ref>
==[[خاک]] سپاری [[شهیدان]]==
مسلمانان برای اطّلاع از هم‌رزمان خویش و [[دفن]] شهیدان به میدان [[نبرد]] بازگشتند. در این روز، ۷۰ <ref> الطبقات، ج‌۲، ص‌۳۳؛ انساب الاشراف، ج‌۱، ص‌۴۰۰.</ref> تن از [[سپاه اسلام]] به [[شهادت]] رسیده بودند و تعداد بسیاری مجروح‌شدند.
رسول خدا با همراهانش بر پیکر شهیدان [[نماز]] گزارد و مسلمانان را از حمل پیکر شهیدان به مدینه [[نهی]] کرد و هنگام [[خاک‌سپاری]] آنها فرمود: بنگرید هر کدام از این شهیدان که بیش‌تر [[حافظ قرآن]] است، پیکرش را در [[قبر]] جلوتر از دیگران قرار‌دهید.<ref> السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۳، ص۹۷ ـ ۹۸؛ الکامل، ج‌۲، ص‌۱۶۲ ـ ۱۶۳.</ref> در این [[پیکار]]، بزرگانی چون [[حمزه]]، [[عموی پیامبر]]{{صل}} و [[مصعب‌ بن عمیر]]، [[سعد بن ربیع]]، [[عبدالله بن جحش]]، [[عمرو ‌بن جموح]]، [[عبدالله بن جبیر]]، [[حنظله غسیل الملائکه]] و... به [[شهادت]] رسیدند.<ref> المغازی، ج‌۱، ص‌۳۰۰‌ـ‌۳۰۷.</ref> پس از [[غزوه]] [[اُحُد]]، [[رسول خدا]]{{صل}} سالی یک بار به [[زیارت قبور]] [[شهیدان]] اُحُد می‌رفت. هنگامی که به وادی اُحُد می‌رسید با صدای بلند خطاب به آنان می‌فرمود:{{متن قرآن|سَلَامٌ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ}}<ref>«درود بر شما به شکیبی که ورزیده‌اید که فرجام آن سرای، نیکوست!» سوره رعد، آیه ۲۴.</ref>. به این [[سیره]]، خلفای بعدی و بسیاری از [[صحابه]] عمل می‌کردند و [[حضرت فاطمه]] [[زهرا]]{{س}} هر دو سه [[روز]] یک‌بار به [[زیارت]] شهیدان اُحُد می‌رفت.<ref> المغازی، ج‌۱، ص‌۳۱۳؛ دلائل النبوه، ج‌۳، ص‌۳۰۶‌ـ‌۳۰۸.</ref>
==پی‌آمدهای [[شکست]] [[احد]]==
#[[مشرکان]] که پس از [[پیروزی]] [[احساس]] [[غرور]] می‌کردند، [[تصمیم]] گرفتند از بین [[راه]] [[مدینه]] باز‌گردند و برای همیشه به [[حیات]] [[اسلام]] (به‌ویژه شخص [[پیامبر]]{{صل}}) خاتمه دهند که به [[غزوه حمراء الاسد]] انجامید.<ref>السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۱۰۱‌ـ‌۱۰۲؛ سیره‌رسول‌خدا، ج۱، ص۴۷۵.</ref>
#[[یهودیان]] مدینه می‌پنداشتند که توان نظامی [[مسلمانان]] پس از شکست اُحُد کاهش یافته است؛ بدین جهت درصدد [[شورش]] در مدینه برآمدند.<ref> نمونه، ج‌۳، ص‌۷۸؛ فرازهایی از تاریخ پیامبر، ص‌۳۱۱.</ref>
#[[اقتدار]] مسلمانان میان [[قبایل]] خارج از مدینه [[متزلزل]] شده بود تا جایی که آنها درصدد معارضه با مسلمانان برآمدند<ref>المغازی، ج‌۱، ص‌۳۴۰.</ref>.
#جوّسازی [[منافقان]] برضدّ مسلمانان در مدینه و اینکه علّت شکست اُحُد را [[مخالفت]] پیامبر{{صل}} با نظر عبداللهبن ابیّ معرفی کردند.<ref>المغازی، ج‌۱، ص‌۳۱۷.</ref> از پی‌آمدهای مثبت این شکست، جدایی صف [[مؤمنان]] از منافقان است <ref> الدرالمنثور، ج‌۲، ص‌۳۶۸‌ـ‌۳۶۹.</ref> که [[قرآن]] هم بدان اشاره کرده است: {{متن قرآن|وَمَا أَصَابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و آنچه بر شما در روز برخورد آن دو گروه (در احد) رسید به اذن خداوند بود (تا مؤمنان را بیازماید) و تا مؤمنان را (از غیر آنان) معلوم بدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۶۶.</ref>، {{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}}<ref>«و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر می‌دانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی می‌کردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیک‌تر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷.</ref>


==مباحث [[قرآنی]] احد==
==مباحث [[قرآنی]] احد==
خط ۱۱۸: خط ۴۰:
پس از [[غزوه]] [[اُحُد]] برای نخستین بار [[مسلمانان]] با خیل [[شهیدان]] و افزون بر آن، [[تبلیغات سوء]] [[منافقان]] که اگر با ما بودید کشته نمی‌شدید، مواجه شدند؛ بدین جهت مسلمانان[[آرزو]] داشتند که از حال [[برادران]] شهیدشان [[آگاه]] شوند.<ref>روض‌الجنان، ج‌۵، ص‌۱۴۶؛ جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص۲۲۷.</ref> [[خداوند]] در پاسخ به آنان و [[مقام]] شهیدان اُحُد خطاب به [[پیامبر]] یا هر [[انسانی]]،<ref> اسباب النزول، ص‌۱۰۹‌ـ‌۱۱۰.</ref> این [[آیات]] را نازل کرد. آنان را که در [[راه خدا]] کشته شده‌اند، مرده مپندارید؛ بلکه زنده‌اند که نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند. به آن‌چه [[خدا]] از [[فضل]] خود به آنها داده است، شادمانند و برای کسانی‌که از پی ایشان‌اند و هنوز به آنان نپیوسته‌اند، [[شادی]] می‌کنند که نه بیمی برایشان است و نه [[اندوهگین]] می‌شوند {{متن قرآن|وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.</ref>، {{متن قرآن|فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«به آنچه خداوند با بخشش خویش به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پس آنها هنوز به آنان نپیوسته‌اند شاد می‌شوند  که آنها نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۰.</ref> برحسب [[نقل]] دیگر، این آیات در مقام شهیدان [[بدر]] و اُحُد نازل شده است.<ref>مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۸۸۰.</ref> افزون بر آیات قرآن، رسول خدا هم در مراحل گوناگون از بازماندگان شهیدان دل‌جویی کرد.<ref>المغازی، ج‌۱، ص‌۲۶۸.</ref> و هنگامی که در برابر شهیدان اُحُد قرار گرفت، فرمود: من بر شهیدان گواهم که هیچ کس در راه خدا زخمی نمی‌شود، مگر آن‌که خداوند وی را در [[قیامت]] برمی‌انگیزد؛ در‌حالی‌که از زخمش [[خون]] می‌چکد که رنگ آن مانند خون، و بوی آن هم‌چون مشک باشد<ref> السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۹۷‌ـ‌۹۸.</ref>.<ref>[[لطف‌الله خراسانی|خراسانی، لطف‌الله]]، [[احد غزوه (مقاله)|مقاله «احد غزوه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
پس از [[غزوه]] [[اُحُد]] برای نخستین بار [[مسلمانان]] با خیل [[شهیدان]] و افزون بر آن، [[تبلیغات سوء]] [[منافقان]] که اگر با ما بودید کشته نمی‌شدید، مواجه شدند؛ بدین جهت مسلمانان[[آرزو]] داشتند که از حال [[برادران]] شهیدشان [[آگاه]] شوند.<ref>روض‌الجنان، ج‌۵، ص‌۱۴۶؛ جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص۲۲۷.</ref> [[خداوند]] در پاسخ به آنان و [[مقام]] شهیدان اُحُد خطاب به [[پیامبر]] یا هر [[انسانی]]،<ref> اسباب النزول، ص‌۱۰۹‌ـ‌۱۱۰.</ref> این [[آیات]] را نازل کرد. آنان را که در [[راه خدا]] کشته شده‌اند، مرده مپندارید؛ بلکه زنده‌اند که نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند. به آن‌چه [[خدا]] از [[فضل]] خود به آنها داده است، شادمانند و برای کسانی‌که از پی ایشان‌اند و هنوز به آنان نپیوسته‌اند، [[شادی]] می‌کنند که نه بیمی برایشان است و نه [[اندوهگین]] می‌شوند {{متن قرآن|وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.</ref>، {{متن قرآن|فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«به آنچه خداوند با بخشش خویش به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پس آنها هنوز به آنان نپیوسته‌اند شاد می‌شوند  که آنها نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۰.</ref> برحسب [[نقل]] دیگر، این آیات در مقام شهیدان [[بدر]] و اُحُد نازل شده است.<ref>مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۸۸۰.</ref> افزون بر آیات قرآن، رسول خدا هم در مراحل گوناگون از بازماندگان شهیدان دل‌جویی کرد.<ref>المغازی، ج‌۱، ص‌۲۶۸.</ref> و هنگامی که در برابر شهیدان اُحُد قرار گرفت، فرمود: من بر شهیدان گواهم که هیچ کس در راه خدا زخمی نمی‌شود، مگر آن‌که خداوند وی را در [[قیامت]] برمی‌انگیزد؛ در‌حالی‌که از زخمش [[خون]] می‌چکد که رنگ آن مانند خون، و بوی آن هم‌چون مشک باشد<ref> السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۹۷‌ـ‌۹۸.</ref>.<ref>[[لطف‌الله خراسانی|خراسانی، لطف‌الله]]، [[احد غزوه (مقاله)|مقاله «احد غزوه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>


{{مدخل امام علی}}
==جنگ احد در قرآن==
یکی از [[غزوات]] مهم [[پیامبر]] [[جنگ احد]] در [[سال دوم هجری]] است. در [[قرآن]] به ویژه در سوره [[آل عمران]] و [[انفال]] به نکاتی چند از مسائل این [[غزوه]] اشاره می‌کند، از جمله: شرایط سخت و دشوار این [[جنگ]] که [[مشرکین]] از [[مکه]] آمده بودند و برای ممانعت از محاصره [[حضرت]] به اطراف [[مدینه]] کوچ کرده و از آنجا به [[دفاع]] روی آوردند که نشان می‌دهد [[غزوات]] [[پیامبر]] دفاعی بوده است.
#{{متن قرآن|وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ * إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«و به یادآور که پگاهان از خانواده‌ات جدا شدی در حالی که مؤمنان را در سنگرها برای پیکار (احد) جای می‌دادی و خداوند شنوای داناست * (یاد کنید) آنگاه را  که دو دسته از شما می‌خواستند (در رفتن به جنگ) سستی کنند حال آنکه خداوند یاور آنان بود و مؤمنان باید بر خداوند توکّل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۱-۱۲۲.</ref>
#{{متن قرآن|لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ}}<ref>«- تو را در این کار هیچ دستی نیست- چه (خداوند) توبه آنان را بپذیرد یا عذابشان کند، که آنان بی‌گمان ستمگرند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۸.</ref> [[آیه]] پس از [[جنگ احد]] نازل شده و مربوط به حوادث آن است. [[خداوند]] به [[پیامبر]] می‌گوید: «در باره [[سرنوشت]] ([[کافران]] یا [[مؤمنان]] فراری از [[جنگ]]) کاری از دست تو ساخته نیست مگر این که [[خدا]] بخواهد آنها را ببخشد یا به خاطر ستمی که کرده‌اند مجازاتشان کند» {{متن قرآن|لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ}}<ref>«- تو را در این کار هیچ دستی نیست- چه (خداوند) توبه آنان را بپذیرد یا عذابشان کند، که آنان بی‌گمان ستمگرند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۸.</ref>. وروش [[پیامبران]] هدایتی وتعالی بخش اسست نه اجبارواکراه ودرمورد فراریان وخاطیان ودشمنان با [[توبه]]، گذشت وعفو همراه است نه طرد ولعن [[انتقام]] «. درباره‌[[شأن نزول]]: [[آیه]] درتفسییر [[الدر المنثور]] ۷۱:۲ آمده است پس از آن که دندان و پیشانی [[پیامبر]] صلی [[الله]] علیه و آله در [[جنگ]] «[[احد]]» [[شکست]] و آن همه ضربات سخت بر پیکر [[مسلمین]] وارد شد، [[پیامبر]] از [[آینده]] [[مشرکان]] نگران گردید و پیش خود [[فکر]] می‌کرد چگونه این جمعیت قابل [[هدایت]] خواهند بود و فرمود: «چگونه چنین جمعیتی [[رستگار]] خواهند شد که با [[پیامبر]] خود چنین [[رفتار]] می‌کنند در حالی که وی آنها را به سوی [[خدا]] [[دعوت]] می‌کند». [[آیه]] نازل شد و به [[پیامبر]] دلداری داد که تو مسؤول [[هدایت]] آنها نیستی بلکه تنها موظف به [[تبلیغ]] آنها می‌باشی»
#{{متن قرآن|وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ * إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ * أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ * وَلِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ * أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ * وَلَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ * وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ * وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ كِتَابًا مُؤَجَّلًا وَمَنْ يُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَنْ يُرِدْ ثَوَابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ * وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ * مَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ * فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و سستی نورزید و اندوهگین مباشید که اگر مؤمن باشید شما برترید * اگر زخمی به شما (در احد) برسد زخمی همانند آن به آن گروه  رسیده است، و ما این روزگاران را میان مردم (دست به دست) می‌گردانیم و  تا مؤمنان را خداوند معلوم بدارد و از (میان) شما گواهانی بگیرد و خداوند ستمگران را دوست نمی‌دارد * آیا پنداشته‌اید به بهشت می‌روید بی‌آنکه خداوند جهادگران و شکیبایان شما را معلوم دارد؟ * و تا خداوند مؤمنان را بپالاید و کافران را از میان بردارد * آیا پنداشته‌اید به بهشت می‌روید بی‌آنکه خداوند جهادگران و شکیبایان شما را معلوم دارد؟ * و مرگ (در راه خداوند) را پیش از آنکه با آن رویاروی گردید نیک آرزو می‌کردید (اکنون که) آن را (در میدان جنگ) دیده‌اید تنها (در آن) می‌نگرید * و محمد جز فرستاده‌ای نیست که پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده و) گذشته‌اند؛ آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز می‌گردید؟ و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمی‌رساند؛ و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواه * و هیچ کس جز به اذن خداوند نخواهد مرد؛ که سرنوشتی است «با هنگام»  و هر کس پاداش  این جهان را بخواهد به او از آن می‌دهیم و آنکه بهره جهان واپسین را بجوید از آن به او خواهیم داد؛ و به زودی سپاسگزاران را پاداش می‌دهیم * و بسا پیامبرانی که همراه آنان توده‌های انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند و در راه خداوند هر چه به ایشان رسید نه سست و نه ناتوان شدند و نه تن به زبونی سپردند؛ و خداوند شکیبایان را دوست می‌دارد * و گفتارشان جز این نبود که (می) گفتند: پروردگارا! از گناهان ما و گزافکاری‌ها که در کار خویش کرده‌ایم در گذر و گام‌های ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران پیروز گردان * پس خداوند به آنان پاداش این جهان و پاداش نیک جهان واپسین را بخشید و خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۳۹-۱۴۸.</ref>
#{{متن قرآن|وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ * إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ فَأَثَابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِكَيْلَا تَحْزَنُوا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا مَا أَصَابَكُمْ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ * ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاسًا يَغْشَى طَائِفَةً مِنْكُمْ وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ مَا لَا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ مَا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ * إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا وَقَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُوا فِي الْأَرْضِ أَوْ كَانُوا غُزًّى لَوْ كَانُوا عِنْدَنَا مَا مَاتُوا وَمَا قُتِلُوا لِيَجْعَلَ اللَّهُ ذَلِكَ حَسْرَةً فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ * وَلَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ * فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ * إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«و به حقیقت، خداوند صدق وعده خود را به شما نمود آن‌گاه که به فرمان خدا کافران را به خاک هلاک می‌افکندید تا وقتی که در کار جنگ (احد) سستی کرده و اختلاف برانگیختید و نافرمانی (حکم پیغمبر) نمودید پس از آنکه خدا آنچه آرزوی شما بود به شما نمود، منتها برخی جهت دنیا و برخی جهت آخرت می‌کوشیدید، سپس شما را از پیشرفت بازداشت تا شما را بیازماید، و خدا از تقصیر شما درگذشت، که خدا را با اهل ایمان عنایت و رحمت است * یاد کنید هنگامی را که (در احد) به بالا می‌گریختید  و به کسی (جز خود) توجهی نمی‌کردید و پیامبر شما را از پی فرا می‌خواند آنگاه (خداوند) شما را با اندوهی از پی اندوهی کیفر داد تا بر آنچه از دست دادید یا بر سرتان آمد اندوه مخورید و خداوند از آنچه انجام می‌ * آنگاه، (خداوند) پس از آن اندوه با خوابی سبک آرامشی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی (دیگر) که در اندیشه جان خود بودند  با پنداری جاهلی به خداوند گمان نادرست بردند؛ می‌گفتند: آیا ما در این کار (از خود) اختیاری داریم؟ بگو: * بی‌گمان شیطان آنان را که در روز برخورد آن دو گروه  (به دشمن) پشت کردند با برخی کارها که کرده بودند از راه به در برد و البته خداوند از آنان در گذشت؛ به راستی خداوند آمرزنده‌ای بردبار است * ای مؤمنان! مانند کسانی مباشید که کفر پیشه کردند و در مورد همگنان خویش- هنگامی که سفر رفتند یا جهادگر شدند- گفتند: اینان اگر نزد ما می‌ماندند نمی‌مردند یا کشته نمی‌شدند (بگذار چنین بپندارند) تا این (پندار) را خداوند دریغی در دل‌هایشان کند؛ و این خداوند  * اگر در راه خداوند کشته شوید یا بمیرید (بدانید) که آمرزش و بخشایشی از خداوند، از هر آنچه فراهم آورند بهتر است * و اگر بمیرید یا کشته شوید بی‌گمان نزد خداوند، گردتان می‌آورند * پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دو * اگر خداوند یاریتان کند هیچ کس بر شما چیره نخواهد شد و اگر شما را واگذارد پس از او کیست که یاریتان دهد؟ و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲-۱۶۰.</ref>
#{{متن قرآن|أَوَلَمَّا أَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَيْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ * وَمَا أَصَابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ * وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}}<ref>«آیا چون گزندی  به شما رسید که دو چندان آن را (به دشمنان خود) رسانده بودید (باز) می‌گویید این (گزند) از کجا (آمد)؟ بگو: این از سوی خود شماست؛ بی‌گمان خداوند بر هر کاری تواناست * و آنچه بر شما در روز برخورد آن دو گروه (در احد) رسید به اذن خداوند بود (تا مؤمنان را بیازماید) و تا مؤمنان را (از غیر آنان) معلوم بدارد * و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر می‌دانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی می‌کردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیک‌تر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۵-۱۶۷.</ref>
#{{متن قرآن|وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ * فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ * يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ * الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند * به آنچه خداوند با بخشش خویش به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پس آنها هنوز به آنان نپیوسته‌اند شاد می‌شوند  که آنها نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند * به نعمتی از خداوند و بخششی (از وی) شاد می‌شوند و اینکه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمی‌گرداند * کسانی که به (فراخوان) خداوند و پیامبر پس از آسیب دیدن پاسخ گفتند ، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری ورزیده‌اند پاداشی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹-۱۷۲.</ref>
#{{متن قرآن|وَلَا تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«و در پیجویی  گروه (مشرکان) سست نشوید، اگر شما (در پیکار با آنها) به رنج افتاده‌اید آنان نیز چون شما به رنج افتاده‌اند و شما به خداوند امیدی دارید که آنان ندارند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۰۴.</ref>.
#{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنْفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ * لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعًا فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref>«بی‌گمان کافران دارایی‌های خود را برای بازداشتن (مردم) از راه خدا می‌بخشند؛ به زودی (همه) آن را خواهند بخشید آنگاه برای آنان مایه دریغ خواهد بود سپس مغلوب می‌گردند و کافران به سوی دوزخ گرد آورده می‌شوند * تا خداوند ناپاک را از پاک جدا گرداند و ناپاک (ها) را بر یکدیگر نهد پس آن همه را بر هم انبارد آنگاه در دوزخ نهد؛ (آری) آنانند که زیانکارند» سوره انفال، آیه ۳۶-۳۷.</ref>
#{{متن قرآن|الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ * فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ}}<ref>«کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست * پس با نعمت و بخششی از خداوند بازگشتند؛ (هیچ) بدی به آنان نرسید و در پی خشنودی خداوند بودند و خداوند دارای بخششی سترگ است» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳-۱۷۴.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۶۱.</ref>.
 
==نکات==
در این [[آیات]] این محورها درباره [[جنگ احد]] مطرح گردیده است
#خروج صبحگاهی پیامبربرای تعیین موضع وآرایش [[جنگی]] ومدیریت [[آگاه]] ایشان پس ازمشورت بامردم {{متن قرآن|وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و به یادآور که پگاهان از خانواده‌ات جدا شدی در حالی که مؤمنان را در سنگرها برای پیکار (احد) جای می‌دادی و خداوند شنوای داناست» سوره آل عمران، آیه ۱۲۱.</ref>
#[[اختلاف]]، تردید، فشل و [[شکست]] بعضی از [[مسلمانان]] و این که عده‌ای که تصمیم گرفتند برگردند ولی برنگشتند، و [[خدای تعالی]] دستگیریشان کرد. {{متن قرآن|إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«(یاد کنید) آنگاه را  که دو دسته از شما می‌خواستند (در رفتن به جنگ) سستی کنند حال آنکه خداوند یاور آنان بود و مؤمنان باید بر خداوند توکّل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۲.</ref>
#[[سرزنش]] کسانی که دچار [[سستی]]، تردید و [[اختلاف]] نظر شدند ولزوم [[توکل]] برخداوند [[مؤمنان]] درچنین وضعیتی {{متن قرآن|إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«(یاد کنید) آنگاه را  که دو دسته از شما می‌خواستند (در رفتن به جنگ) سستی کنند حال آنکه خداوند یاور آنان بود و مؤمنان باید بر خداوند توکّل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۲.</ref>
#غافلگیری وپراکنده کردن [[دشمن]] به [[اذن خداوند]] به هنگام به [[دلیل]] آرایش [[جنگی]] خوب وحفظ [[وحدت]] {{متن قرآن|لَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ}}<ref>«و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید؛ تا اینکه سست شدید  و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست می‌داشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را می» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.</ref>
#[[سستی]]، [[غرور]]، [[اختلاف]] و [[نافرمانی]] عده ای دراحد که باعث شد [[سپاهیان]] [[رسول خدا]]{{صل}} را تنها گذاشته و از میدان [[جنگ]] گریختند، با اینکه [[خدای تعالی]] فرار از [[جنگ]] را قبلا بر آنان [[حرام]] کرده بود. «... {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ}}<ref>«و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید؛ تا اینکه سست شدید  و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست می‌داشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را می» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.</ref>..»..
#[[دنیا‌طلبی]] ومنفعت جوئی سبب [[شکست]] درجنگ [[احد]] وتوجه به [[آخرت]] وهدف والای [[دعوت]] باعث [[پیروزی]] وموفقیت درامتحان [[الهی]] {{متن قرآن|مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ}}<ref>«و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید؛ تا اینکه سست شدید  و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست می‌داشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را می» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.</ref>
#شتاب زدگی [[مسلمانان]] وفرارآنان وبالارفتن ازکوه وپایداری وثبات فرمانده‌رسول [[الله]] - {{متن قرآن|إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ}}<ref>«یاد کنید هنگامی را که (در احد) به بالا می‌گریختید  و به کسی (جز خود) توجهی نمی‌کردید و پیامبر شما را از پی فرا می‌خواند آنگاه (خداوند) شما را با اندوهی از پی اندوهی کیفر داد تا بر آنچه از دست دادید یا بر سرتان آمد اندوه مخورید و خداوند از آنچه انجام می‌» سوره آل عمران، آیه ۱۵۳.</ref>
#[[مدیریت]] [[اخلاقی]] وقاطع [[پیامبر]] که ا ساس آن برمدارا، [[مشورت]]، [[عفو]]، گذشت وقا طعیت درتصمیم وفرماندهی وتوکل برخدا است {{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دو» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>
#ثنای جمیل [[خداوند]] بر کسانی که [[دعوت پیامبر]] راپاسخ دادند وباتوکل مستحکم برخداوند تا آخر [[جنگ]] [[استقامت]] به خرج دادند، مجروح شدند، قتال کردند ولی کشته نشدند. « {{متن قرآن|الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کسانی که به (فراخوان) خداوند و پیامبر پس از آسیب دیدن پاسخ گفتند ، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری ورزیده‌اند پاداشی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۲.</ref>... {{متن قرآن|الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا}}<ref>«کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.</ref> {{متن قرآن|لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ}}<ref>«کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.</ref>
#[[ستایش]] [[خداوند]] از کسانی که در واقعه [[احد]] قبل از [[شکست]] به [[شهادت]] رسیدند، و قدمی به سوی فرار ننهاده، آن [[قدر]] پایمردی کردند تا کشته شدند. وتاکید [[خداوند]] برزنده بودن [[شهدا]] که درمقام [[قرب]] [[خداوند]] مشغول خوردن روزی هستند {{متن قرآن|وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ * فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند * به آنچه خداوند با بخشش خویش به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پس آنها هنوز به آنان نپیوسته‌اند شاد می‌شوند  که آنها نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹-۱۷۰.</ref>
#اندوهای‌های برآمده از [[شکست]] ویاشایعه کشته شدن [[پیامبر]] سبب ایستادن ازحرکت درمسییردعوت وکمال [[الهی]] نباید باشد {{متن قرآن|فَأَثَابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِكَيْلَا تَحْزَنُوا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا مَا أَصَابَكُمْ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}}<ref>«یاد کنید هنگامی را که (در احد) به بالا می‌گریختید  و به کسی (جز خود) توجهی نمی‌کردید و پیامبر شما را از پی فرا می‌خواند آنگاه (خداوند) شما را با اندوهی از پی اندوهی کیفر داد تا بر آنچه از دست دادید یا بر سرتان آمد اندوه مخورید و خداوند از آنچه انجام می‌» سوره آل عمران، آیه ۱۵۳</ref>.
#گروهی ازمسلمانان پس ازشکست ومجروح شدن بااعتقاد به خدااطراف [[پیامبر]] جمع شده وبه [[امنیت]] وآرامش درونی رسیدند {{متن قرآن|ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاسًا يَغْشَى طَائِفَةً مِنْكُمْ}}<ref>«آنگاه، (خداوند) پس از آن اندوه با خوابی سبک آرامشی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی (دیگر) که در اندیشه جان خود بودند با پنداری جاهلی به خداوند گمان نادرست بردند؛ می‌گفتند: آیا ما در این کار (از خود) اختیاری داریم؟ بگو:» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.</ref>
#عده‌ای ازمسلمانان که تصور [[پیروزی]] درهرشرائطی حتی بدون رعایت [[قوانین]] وسنن [[الهی]] را داشتند ودل بسته [[زندگی]] دنیائی خودبودند به گمان‌های [[جاهلی]] بازگشته ودردرستی راه [[پیامبر]] تردید کرده ومی گفتند آیا درآینده برای ماازموفقیت وقدرت‌امر - چیزی هست {{متن قرآن|وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ}}<ref>«آنگاه، (خداوند) پس از آن اندوه با خوابی سبک آرامشی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی (دیگر) که در اندیشه جان خود بودند  با پنداری جاهلی به خداوند گمان نادرست بردند؛ می‌گفتند: آیا ما در این کار (از خود) اختیاری داریم؟ بگو:» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.</ref> وخداوند می‌فرماید به آنها بگو همه امر اختصاص به [[خدا]] دارد وبا رعایت [[سنن الهی]] نصیب [[انسانها]] می‌شود {{متن قرآن|قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ}}<ref>«آنگاه، (خداوند) پس از آن اندوه با خوابی سبک آرامشی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی (دیگر) که در اندیشه جان خود بودند  با پنداری جاهلی به خداوند گمان نادرست بردند؛ می‌گفتند: آیا ما در این کار (از خود) اختیاری داریم؟ بگو:» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.</ref>
#آسیب‌شناسی فرار از جنگ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ}}<ref>«بی‌گمان شیطان آنان را که در روز برخورد آن دو گروه  (به دشمن) پشت کردند با برخی کارها که کرده بودند از راه به در برد و البته خداوند از آنان در گذشت؛ به راستی خداوند آمرزنده‌ای بردبار است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۵.</ref> واین که [[شیطان]] فرار کننده گان ازجنگ رافریب داد {{متن قرآن|إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ}}<ref>«بی‌گمان شیطان آنان را که در روز برخورد آن دو گروه  (به دشمن) پشت کردند با برخی کارها که کرده بودند از راه به در برد و البته خداوند از آنان در گذشت؛ به راستی خداوند آمرزنده‌ای بردبار است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۵.</ref> «به [[دلیل]] زمینه‌های درونی واعمالی که ازآنها سرزده {{متن قرآن|بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا}}<ref>«بی‌گمان شیطان آنان را که در روز برخورد آن دو گروه  (به دشمن) پشت کردند با برخی کارها که کرده بودند از راه به در برد و البته خداوند از آنان در گذشت؛ به راستی خداوند آمرزنده‌ای بردبار است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۵.</ref> و عفو گذشت [[خداوند]] ازفراریان {{متن قرآن|وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان شیطان آنان را که در روز برخورد آن دو گروه  (به دشمن) پشت کردند با برخی کارها که کرده بودند از راه به در برد و البته خداوند از آنان در گذشت؛ به راستی خداوند آمرزنده‌ای بردبار است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۵.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۶۲.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
خط ۱۲۵: خط ۷۴:
==منابع==
==منابع==
# [[پرونده:000053.jpg|22px]] [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی، لطف‌الله]]، [[احد غزوه (مقاله)|مقاله «احد غزوه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۲''']]
# [[پرونده:000053.jpg|22px]] [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی، لطف‌الله]]، [[احد غزوه (مقاله)|مقاله «احد غزوه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۲''']]
## [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]


==پانویس==
==پانویس==

نسخهٔ ‏۱۵ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۰۳

این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون جنگ احد است. "جنگ احد" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل جنگ احد (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مباحث قرآنی احد

قرآن در آیات متعدّدی از سوره آل‌عمران به ابعاد گوناگون غزوه اُحُد پرداخته است. به گفته عبدالرحمن عوف، اگر کسی بخواهد درباره جنگ اُحد آگاه شود، آیه‌ إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ[۱] به بعد سوره آل‌عمران را بخواند. با این کار گویا در این جنگ حاضر بوده است.[۲] به گفته محمد‌ بن اسحاق، ۶۰ آیه از سوره آل‌عمران به جنگ اُحُد اختصاص دارد.[۳] این آیات لحن نکوهش دارد و مؤمنان را به‌سبب سستی در جنگ و ضعف در اراده سرزنش کرده است.[۴] افزون بر آیات سوره آل‌عمران، آیات دیگری نیز چون آیه فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۵]،إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنْفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ[۶]، لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعًا فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ[۷]، وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ[۸]، وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ[۹]، إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولَئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۱۰] هم درباره غزوه اُحد نازل شده است.[۱۱] شماری از این آیات به صراحت به وقایع اُحد پرداخته است و برخی به‌طور غیر صریح و به نکاتی کلّی اشاره دارد در این آیات به موضوعاتی چون تهدید و نکوهش مشرکان، سرزنش منافقان، وعده پیروزی و یاری مؤمنان، عوامل شکست در جنگ، شایعه قتل رسول خدا، هشدار به مؤمنان، دلداری به مؤمنان، مثله کردن شهیدان، مقام شهیدان، و آرامش پس از جنگ پرداخته است.

تهدید و نکوهش مشرکان

مشرکان قریش که از ابتدای بعثت با رسول خدا مخالفت می‌کردند و همواره مسلمانان را آزار می‌دادند، در آیات متعدّدی از‌جمله آیات مربوط به غزوه اُحُد مورد عتاب و سرزنش خداوند قرار گرفتند: لِيَقْطَعَ طَرَفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْ يَكْبِتَهُمْ فَيَنْقَلِبُوا خَائِبِينَ[۱۲][۱۳] در این آیه، مشرکان به عذاب و ذلّت دنیایی تهدید شده‌اند و در آیه‌ سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ[۱۴] می‌فرماید: به زودی در دل‌های کافران به‌سبب مشرک شدنشان بیم و هراس افکنیم. و در آیات بعدی، خداوند به مشرکان هشدار می‌دهد که مهلت یافتن آنان نه به جهت حقّانیّت است؛ بلکه فرصت یافتن برای افزایش گناهان و در نتیجه گرفتاری به عذاب خوار‌کننده است: وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ[۱۵] از سوی دیگر، خداوند عذاب بزرگ قیامت را به آنان یادآوری می‌کند: إِنَّ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْكُفْرَ بِالْإِيمَانِ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۱۶].

منافقان در جنگ

یکی از آثار مهمّ جنگ اُحُد جدا شدن صف مؤمنان از منافقان بود که در آیات قرآن بدان تصریح شده است: وَمَا أَصَابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ[۱۷]، وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ[۱۸] نفاق عبدالله بن اُبی در هجرت پیامبر(ص) به مدینه ریشه دارد؛ زیرا اوس و خزرج پیش از هجرت مصمّم بودند او را فرمانروای خود کنند؛ امّا با حضور رسول خدا(ص) در مدینه و پیمان با او، این تصمیم خود به خود از میان رفت[۱۹] و غزوه اُحُد باعث شد که او و طرف‌دارانش به‌طور آشکار در برابر تصمیم رسول‌خدا(ص) به مخالفت برخیزند و مورد خشم و غضب الهی قرار گیرند: أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللَّهِ كَمَنْ بَاءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ[۲۰].[۲۱] خداوند در آیه دیگر مخالفت آن روز عبدالله بن اُبی و طرفدارانش را به کفر، نزدیک‌تر تا به ایمان می‌داند و از آنان به‌صورت کسانی‌که به زبان چیزی می‌گویند که در دل بدان معتقد نیستند یاد می‌کند: وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ[۲۲].[۲۳] کارشکنی منافقان، افزون بر کاهش یک سوم از سپاه اسلام،[۲۴] سبب تردید و سستی در برخورد با منافقان در قسمتی دیگر از سپاه اسلام شد: فَمَا لَكُمْ فِي الْمُنَافِقِينَ فِئَتَيْنِ وَاللَّهُ أَرْكَسَهُمْ بِمَا كَسَبُوا أَتُرِيدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا[۲۵].[۲۶] که اگر لطف خداوند به مؤمنان نبود، آنان نیز با پیامبر(ص) مخالفت می‌کردند.[۲۷] خداوند در این باره می‌فرماید: إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ[۲۸] این دو طایفه، بنوسلمه و بنوحارث از انصار یا طایفه‌ای از انصار و طایفه‌ای از مهاجران بودند.[۲۹] به گفته طبری آن‌چه سبب سستی و تصمیم به بازگشت این دو طایفه شد، ضعف ایمان یا نفاق آنها نبود؛ بلکه بازگشت عبدالله‌بن اُبی و سخنان وی بود.[۳۰] تبلیغات سوء آنان حتّی پس از خاتمه جنگ نیز ادامه داشت و مسلمانان را سرزنش می‌کردند که اگر در این جنگ از ما پیروی می‌کردید، شکست نمی‌خوردید و کشته نمی‌دادید. خداوند در پاسخ به آنان می‌فرماید: اگر راست می‌گویید، مرگ را از خودتان دور کنید: الَّذِينَ قَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ وَقَعَدُوا لَوْ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُوا قُلْ فَادْرَءُوا عَنْ أَنْفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ[۳۱] تبلیغات منافقان چه بسا باعث ضعف و تزلزل در عقیده بعضی از مسلمانان شده بود؛ بدین جهت، خداوند مسلمانان را از پیروی آنان برحذر داشت؛ زیرا سبب بازگشت از دینشان می‌شود: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ[۳۲] به فرموده علی(ع) مقصود از کافران در این آیه منافقانند که روز اُحُد به مؤمنان گفتند: به دین پیش و میان برادران خود باز‌گردید.[۳۳]

وعده یاری و پیروزی در جنگ

از برخی آیات استفاده می‌شود که خداوند، پیش از اُحُد به مسلمانان وعده یاری و پیروزی در این جنگ را داده بود[۳۴] و تا آن زمان که مؤمنان از دستورهای پیامبر(ص) پیروی می‌کردند، به وعده خویش وفا کرد؛[۳۵] امّا سستی و نافرمانی مسلمانان باعث تغییر سرنوشت جنگ شد: وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ[۳۶] به گفته مشهور مفسّران، خداوند تا آن هنگام که پاسداران کوه عینین سنگرشان را رها نکردند، به وعده‌اش عمل کرد.[۳۷] درباره اینکه خداوند در کجا به مسلمانان چنین وعده‌ای داده چند نظر است:

  1. از آیات متعدّدی استفاده می‌شود که خداوند، مؤمنان و کسانی‌که او را یاری کنند، یاری می‌کند. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ[۳۸]؛ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ[۳۹].[۴۰]
  2. رسول خدا پیش از جنگ، به مسلمانان وعده پیروزی داده بود و وعده رسول خدا، همان وعده الهی است.[۴۱]
  3. خداوند پیش از جنگ با نازل کردن آیاتی بر پیامبرش، به مؤمنان در این جنگ وعده یاری داده بود. برحسب بعضی نقل‌ها، آن هنگام که مؤمنان مشرکان را مشاهده کردند، به پیامبر گفتند: آیا خداوند ما را در این جنگ یاری نمی‌کند آن‌طور که در غزوه بدر کمک کرد؟ حضرت فرمود: إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَنْ يَكْفِيَكُمْ أَنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلَاثَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُنْزَلِينَ[۴۲].[۴۳]، و همچنین در آیه بَلَى إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ[۴۴] خداوند به مؤمنان وعده یاری و کمک داده است به شرط آن‌که تقوا و صبر را پیشه کنند[۴۵] به گفته بعضی از مفسّران وعده یاری خداوند به‌وسیله ملائکه در این آیات به غزوه اُحُد مربوط است؛ امّا از آنجا که مسلمانان از جنگ گریختند، خداوند به آنها کمک‌ نکرد.[۴۶] برحسب نقلی دیگر فقط وعده یاری به‌وسیله‌ ۵۰۰۰ فرشته در آیه بَلَى إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ[۴۷] به اُحد مربوط است و وعده یاری به‌وسیله ۳۰۰۰ فرشته به غزوه بدر ارتباط دارد.[۴۸] گرچه وعده یاری مؤمنان به‌وسیله ملائکه در اُحد از آیات استفاده می‌شود، به گفته ابن‌عبّاس، ملائکه جنگ نکردند، مگر در غزوه بدر.[۴۹] از طرفی دیگر، عدم نزول ملائکه در اُحد مورد اتّفاق مفسّران نیست. به گفته مجاهد، ملائکه در اُحد نازل شدند؛ امّا نجنگیدند.[۵۰] در این خصوص، به روایاتی هم استشهاد شده است.

عوامل شکست در جنگ

غزوه اُحد که نمادی از رویارویی جبهه حق با باطل بود، در یک طرف مسلمانان به همراه رسول خدا، و در طرف مقابل، مشرکان بودند. پس از اُحُد این پرسش در بین آنان بود که چرا ما شکست خوردیم: أَوَلَمَّا أَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَيْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۵۱].[۵۲]. خداوند در پاسخ به آنان، خود مسلمانان را عامل شکست در جنگ بیان می‌کند؛ سپس در آیات دیگر، کیفیّت عامل شکست بودن مسلمانان را بیان می‌کند.

  1. قرآن مهم‌ترین عامل شکست را مخالفت با دستور پیامبر و سستی و اختلاف در امور جنگ بیان می‌کند: وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ[۵۳].[۵۴]. بسیاری از تیراندازان کوه عینین که درباره ترک سنگرشان با یک‌دیگر اختلاف کردند، از آن بیم داشتند که پیامبر(ص) غنایم را تقسیم نکند و هرکس هرچه به‌دست آورده، از آنِ خودش باشد؛ بدین جهت سنگر خویش را رها کردند که خداوند در پاسخ به آنان پیامبران را از هر گونه خیانتی مبرّا می‌سازد: وَمَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ وَمَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ[۵۵].[۵۶] به گفته ابن‌عبّاس، مقصود از «مَن یُریدُ الدُّنیا»، همین گروه‌اند که برای جمع‌آوری غنیمت سنگرشان را ترک کردند و مقصود از مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ، عبدالله بن جبیر و دیگر تیراندازانی بودند که سنگرشان را رها نکردند.[۵۷]
  2. برخی از گناهان مسلمانان در گذشته سبب فرارشان از جنگ شد: إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ[۵۸] به گفته بیش‌تر مفسّران، گناهان گذشته مسلمانان که از آنها توبه نکرده بودند، سبب شد تا شیطان هنگام جنگ آنها را بلغزاند و آنها از جنگ بگریزند.[۵۹]

دل داری به مؤمنان

خداوند به منظور دل‌جویی و تسلیت به مؤمنان حاضر در اُحد، آیه ‌وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ[۶۰] را نازل کرد[۶۱]؛ هم‌چنین صبر و استقامت موحّدان پیشین را به مؤمنان یادآور می‌شود تا شکست در جنگ سبب ترس و سستی آنان نشود: وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ[۶۲] در آیه دیگر به مؤمنان یادآوری می‌کند که در این جنگ اگر به شما آسیبی رسید، به دشمن شما هم آسیب رسیده و مشرکان هم در اُحُد تعدادی کشته و زخمی داده بودند [۶۳] و روزهای پیروزی و شکست میان مردم به نوبت است. آن‌طور نیست که پیروزی همیشه از آنِ یک گروه باشد: إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ[۶۴]؛ آن‌گاه شکست مشرکان در غزوه بدر را بیان می‌کند که در آن، دو برابر خسارتی که به مؤمنان وارد شده، به دشمن وارد آمده است: أَوَلَمَّا أَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَيْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۶۵] خداوند برای بازسازی روحی مؤمنان که پس‌از جنگ احساس شرم‌ساری و معصیت می‌کردند، نه‌تنها خود، آنها را می‌بخشد: وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ[۶۶]، بلکه به پیامبرش دستور می‌دهد که آنها را عفو کند و برایشان آمرزش بخواهد: فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ[۶۷] چه بسا پس از جنگ، این تفکّر پدید آمد که مشورت پیامبر با مسلمانان سبب شد تا مسلمانان برای مقابله با دشمن از مدینه خارج، و متحمّل چنین شکستی شوند؛ پس چه لزومی دارد که رسول خدا در کارها با آنان مشورت کند. خداوند برای شخصیت دادن به مؤمنان به پیامبر دستور می‌دهد که در کارها با آنان مشورت کند و در نهایت، پس از مشورت، تصمیم‌گیرنده خود پیامبر باشد و با توکّل بر خداوند به آن عمل کند.

آزمایش مؤمنان

قرآن به صراحت غزوه اُحُد را صحنه آزمایش و امتحان مؤمنان می‌داند و چنین حوادثی را سبب شناخته شدن افراد با ایمان از مدّعیان ایمان بیان می‌کند: إِن يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْكَ الأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاء وَاللَّهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ وَلِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُواْ مِنكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ وَلَقَدْ كُنتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِن قَبْلِ أَن تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ [۶۸] در این آیات، به مسلمانانی که شهادت در راه خدا را آرزو می‌کردند، یادآوری می‌شود که سنّت الهی بر امتحان و آزمایش افراد استوار است؛ چنان‌که در آیه ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاسًا يَغْشَى طَائِفَةً مِنْكُمْ وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ مَا لَا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ مَا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ[۶۹] که لحظات پس از جنگ را بیان می‌کند، به آن دسته از مسلمانان که ایمان ضعیفی داشتند، همین مطلب را یادآور می‌شود.خداوند در آیاتی دیگر، آن‌چه را در روز اُحُد اتّفاق افتاد برای آزمودن مؤمنان از منافقان بیان می‌کند: وَمَا أَصَابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ[۷۰]، وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ[۷۱]

دستور به خویشتن داری در عقوبت

پس از جنگ، هنگامی که مسلمانان با پیکرهای مثله شده شهیدان به‌ویژه حمزه، عموی پیامبر(ص) مواجه شدند، سوگند یاد ‌کردند که اگر بر مشرکان پیروز شوند زندگان آنان را مثله خواهند کرد تا چه رسد به مردگانشان[۷۲] یا آنان را چنان مثله خواهند کرد که هیچ‌کس از عرب چنین نکرده باشد[۷۳] و برحسب بعضی روایات، پیامبر(ص) با دیدن بدن مثله شده حمزه، سوگند یاد ‌کرد که اگر بر قریش پیروز شود، ۳۰[۷۴] یا ۷۰ [۷۵] تن از آنان را مثله خواهد کرد. این آیه نازل شد [۷۶] که اگر خواستید تلافی کنید، با عملی که با شما شده متناسب باشد و اگر شکیبایی کنید، برای شما بهتر است وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ[۷۷]

مقام شهیدان

پس از غزوه اُحُد برای نخستین بار مسلمانان با خیل شهیدان و افزون بر آن، تبلیغات سوء منافقان که اگر با ما بودید کشته نمی‌شدید، مواجه شدند؛ بدین جهت مسلمانانآرزو داشتند که از حال برادران شهیدشان آگاه شوند.[۷۸] خداوند در پاسخ به آنان و مقام شهیدان اُحُد خطاب به پیامبر یا هر انسانی،[۷۹] این آیات را نازل کرد. آنان را که در راه خدا کشته شده‌اند، مرده مپندارید؛ بلکه زنده‌اند که نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند. به آن‌چه خدا از فضل خود به آنها داده است، شادمانند و برای کسانی‌که از پی ایشان‌اند و هنوز به آنان نپیوسته‌اند، شادی می‌کنند که نه بیمی برایشان است و نه اندوهگین می‌شوند وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ[۸۰]، فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ[۸۱] برحسب نقل دیگر، این آیات در مقام شهیدان بدر و اُحُد نازل شده است.[۸۲] افزون بر آیات قرآن، رسول خدا هم در مراحل گوناگون از بازماندگان شهیدان دل‌جویی کرد.[۸۳] و هنگامی که در برابر شهیدان اُحُد قرار گرفت، فرمود: من بر شهیدان گواهم که هیچ کس در راه خدا زخمی نمی‌شود، مگر آن‌که خداوند وی را در قیامت برمی‌انگیزد؛ در‌حالی‌که از زخمش خون می‌چکد که رنگ آن مانند خون، و بوی آن هم‌چون مشک باشد[۸۴].[۸۵]

جنگ احد در قرآن

یکی از غزوات مهم پیامبر جنگ احد در سال دوم هجری است. در قرآن به ویژه در سوره آل عمران و انفال به نکاتی چند از مسائل این غزوه اشاره می‌کند، از جمله: شرایط سخت و دشوار این جنگ که مشرکین از مکه آمده بودند و برای ممانعت از محاصره حضرت به اطراف مدینه کوچ کرده و از آنجا به دفاع روی آوردند که نشان می‌دهد غزوات پیامبر دفاعی بوده است.

  1. وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ * إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ[۸۶]
  2. لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ[۸۷] آیه پس از جنگ احد نازل شده و مربوط به حوادث آن است. خداوند به پیامبر می‌گوید: «در باره سرنوشت (کافران یا مؤمنان فراری از جنگ) کاری از دست تو ساخته نیست مگر این که خدا بخواهد آنها را ببخشد یا به خاطر ستمی که کرده‌اند مجازاتشان کند» لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ[۸۸]. وروش پیامبران هدایتی وتعالی بخش اسست نه اجبارواکراه ودرمورد فراریان وخاطیان ودشمنان با توبه، گذشت وعفو همراه است نه طرد ولعن انتقام «. درباره‌شأن نزول: آیه درتفسییر الدر المنثور ۷۱:۲ آمده است پس از آن که دندان و پیشانی پیامبر صلی الله علیه و آله در جنگ «احد» شکست و آن همه ضربات سخت بر پیکر مسلمین وارد شد، پیامبر از آینده مشرکان نگران گردید و پیش خود فکر می‌کرد چگونه این جمعیت قابل هدایت خواهند بود و فرمود: «چگونه چنین جمعیتی رستگار خواهند شد که با پیامبر خود چنین رفتار می‌کنند در حالی که وی آنها را به سوی خدا دعوت می‌کند». آیه نازل شد و به پیامبر دلداری داد که تو مسؤول هدایت آنها نیستی بلکه تنها موظف به تبلیغ آنها می‌باشی»
  3. وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ * إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ * أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ * وَلِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ * أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ * وَلَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ * وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ * وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ كِتَابًا مُؤَجَّلًا وَمَنْ يُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَنْ يُرِدْ ثَوَابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ * وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ * مَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ * فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ[۸۹]
  4. وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ * إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ فَأَثَابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِكَيْلَا تَحْزَنُوا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا مَا أَصَابَكُمْ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ * ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاسًا يَغْشَى طَائِفَةً مِنْكُمْ وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ مَا لَا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ مَا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ * إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا وَقَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُوا فِي الْأَرْضِ أَوْ كَانُوا غُزًّى لَوْ كَانُوا عِنْدَنَا مَا مَاتُوا وَمَا قُتِلُوا لِيَجْعَلَ اللَّهُ ذَلِكَ حَسْرَةً فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ * وَلَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ * فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ * إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ[۹۰]
  5. أَوَلَمَّا أَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَيْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ * وَمَا أَصَابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ * وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ[۹۱]
  6. وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ * فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ * يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ * الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ[۹۲]
  7. وَلَا تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا[۹۳].
  8. إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنْفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ * لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعًا فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ[۹۴]
  9. الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ * فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ[۹۵][۹۶].

نکات

در این آیات این محورها درباره جنگ احد مطرح گردیده است

  1. خروج صبحگاهی پیامبربرای تعیین موضع وآرایش جنگی ومدیریت آگاه ایشان پس ازمشورت بامردم وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۹۷]
  2. اختلاف، تردید، فشل و شکست بعضی از مسلمانان و این که عده‌ای که تصمیم گرفتند برگردند ولی برنگشتند، و خدای تعالی دستگیریشان کرد. إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ[۹۸]
  3. سرزنش کسانی که دچار سستی، تردید و اختلاف نظر شدند ولزوم توکل برخداوند مؤمنان درچنین وضعیتی إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ[۹۹]
  4. غافلگیری وپراکنده کردن دشمن به اذن خداوند به هنگام به دلیل آرایش جنگی خوب وحفظ وحدت لَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ[۱۰۰]
  5. سستی، غرور، اختلاف و نافرمانی عده ای دراحد که باعث شد سپاهیان رسول خدا(ص) را تنها گذاشته و از میدان جنگ گریختند، با اینکه خدای تعالی فرار از جنگ را قبلا بر آنان حرام کرده بود. «... حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ[۱۰۱]..»..
  6. دنیا‌طلبی ومنفعت جوئی سبب شکست درجنگ احد وتوجه به آخرت وهدف والای دعوت باعث پیروزی وموفقیت درامتحان الهی مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ[۱۰۲]
  7. شتاب زدگی مسلمانان وفرارآنان وبالارفتن ازکوه وپایداری وثبات فرمانده‌رسول الله - إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ[۱۰۳]
  8. مدیریت اخلاقی وقاطع پیامبر که ا ساس آن برمدارا، مشورت، عفو، گذشت وقا طعیت درتصمیم وفرماندهی وتوکل برخدا است فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ[۱۰۴]
  9. ثنای جمیل خداوند بر کسانی که دعوت پیامبر راپاسخ دادند وباتوکل مستحکم برخداوند تا آخر جنگ استقامت به خرج دادند، مجروح شدند، قتال کردند ولی کشته نشدند. « الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ[۱۰۵]... الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا[۱۰۶] لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ[۱۰۷]
  10. ستایش خداوند از کسانی که در واقعه احد قبل از شکست به شهادت رسیدند، و قدمی به سوی فرار ننهاده، آن قدر پایمردی کردند تا کشته شدند. وتاکید خداوند برزنده بودن شهدا که درمقام قرب خداوند مشغول خوردن روزی هستند وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ * فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ[۱۰۸]
  11. اندوهای‌های برآمده از شکست ویاشایعه کشته شدن پیامبر سبب ایستادن ازحرکت درمسییردعوت وکمال الهی نباید باشد فَأَثَابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِكَيْلَا تَحْزَنُوا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا مَا أَصَابَكُمْ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ[۱۰۹].
  12. گروهی ازمسلمانان پس ازشکست ومجروح شدن بااعتقاد به خدااطراف پیامبر جمع شده وبه امنیت وآرامش درونی رسیدند ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاسًا يَغْشَى طَائِفَةً مِنْكُمْ[۱۱۰]
  13. عده‌ای ازمسلمانان که تصور پیروزی درهرشرائطی حتی بدون رعایت قوانین وسنن الهی را داشتند ودل بسته زندگی دنیائی خودبودند به گمان‌های جاهلی بازگشته ودردرستی راه پیامبر تردید کرده ومی گفتند آیا درآینده برای ماازموفقیت وقدرت‌امر - چیزی هست وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ[۱۱۱] وخداوند می‌فرماید به آنها بگو همه امر اختصاص به خدا دارد وبا رعایت سنن الهی نصیب انسانها می‌شود قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ[۱۱۲]
  14. آسیب‌شناسی فرار از جنگ إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ[۱۱۳] واین که شیطان فرار کننده گان ازجنگ رافریب داد إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ[۱۱۴] «به دلیل زمینه‌های درونی واعمالی که ازآنها سرزده بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا[۱۱۵] و عفو گذشت خداوند ازفراریان وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ[۱۱۶][۱۱۷].

پرسش‌های وابسته

منابع

  1. خراسانی، لطف‌الله، مقاله «احد غزوه»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲
  2. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم

پانویس

  1. «چون نیکی‌یی به شما رسد آنان را غمگین می‌کند و چون بدی‌یی دامنگیرتان شود از آن شادمان می‌شوند؛ و اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید نیرنگ آنان به شما هیچ زیانی نخواهد رساند؛ که خداوند آنچه را انجام می‌دهند فراگیر است» سوره آل عمران، آیه ۱۲۰.
  2. المغازی، ج‌۱، ص‌۳۱۹؛ السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۱۰۶.
  3. السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۱۰۶.
  4. المیزان، ج‌۴، ص‌۵؛ السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۱۰۶.
  5. «پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند و (چنین کرد) تا مؤمنان را از سوی خود نعمتی نیکو دهد که خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۱۷.
  6. «بی‌گمان کافران دارایی‌های خود را برای بازداشتن (مردم) از راه خدا می‌بخشند؛ به زودی (همه) آن را خواهند بخشید آنگاه برای آنان مایه دریغ خواهد بود سپس مغلوب می‌گردند و کافران به سوی دوزخ گرد آورده می‌شوند» سوره انفال، آیه ۳۶.
  7. «تا خداوند ناپاک را از پاک جدا گرداند و ناپاک (ها) را بر یکدیگر نهد پس آن همه را بر هم انبارد آنگاه در دوزخ نهد؛ (آری) آنانند که زیانکارند» سوره انفال، آیه ۳۷.
  8. «و اگر کیفر می‌کنید مانند آنچه خود کیفر شده‌اید کیفر کنید و اگر شکیبایی پیشه کنید همان برای شکیبایان بهتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۶.
  9. «و شکیبا باش! و شکیب تو جز با (یاری) خداوند نیست و برای آنان اندوه مخور و از نیرنگی که می‌بازند در تنگدلی به سر مبر» سوره نحل، آیه ۱۲۷.
  10. «جز این نیست که مؤمنان آنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان دارند و چون در کاری همگانی همراه او باشند تا از او اجازه نگیرند (به راهی دیگر) نمی‌روند؛ کسانی که از تو اجازه می‌گیرند همانانند که به خداوند و پیامبرش ایمان دارند پس چون برای کاری از تو اجازه خوا» سوره نور، آیه ۶۲.
  11. بحارالانوار، ج‌۲۰، ص‌۵۷، ۶۳، ۷۹؛ اسباب‌النزول، ص‌۱۵۲ و ۱۹۵.
  12. «تا پاره‌ای از کافران را از میان بردارد یا خوار سازد و به نومیدی باز گردند؛» سوره آل عمران، آیه ۱۲۷.
  13. جامع البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۱۱۳.
  14. «به زودی در دل کافران بیم خواهیم افکند زیرا برای خداوند چیزی را شریک قرار می‌دهند که (خداوند) حجّتی بر آن فرو نفرستاده است و سرای آنان دوزخ است و سرای ستمکاران، بد (جایگاهی) است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.
  15. «کافران هیچ مپندارند اینکه مهلتشان می‌دهیم برای آنها نیکوست؛ جز این نیست که مهلتشان می‌دهیم تا بر گناه بیفزایند و آنان را عذابی خوارساز خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۸.
  16. «کسانی که کفر را به بهای ایمان خریدند هرگز زیانی به خداوند نمی‌رسانند و آنان را عذابی دردناک خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۷.
  17. «و آنچه بر شما در روز برخورد آن دو گروه (در احد) رسید به اذن خداوند بود (تا مؤمنان را بیازماید) و تا مؤمنان را (از غیر آنان) معلوم بدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۶۶.
  18. «و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر می‌دانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی می‌کردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیک‌تر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷.
  19. السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج‌۲، ص‌۵۸۸؛ بحارالانوار، ج۱۹، ص۱۰۷‌ـ‌۱۰۸؛ فروغ ابدیت، ج۱، ص۴۵۰.
  20. «آیا آن کس که در پی خشنودی خداوند است با آن کس که دچار خشم خداوند است و جایگاهش دوزخ، برابر است؟ و (این) پایانه بد است» سوره آل عمران، آیه ۱۶۲.
  21. التبیان، ج‌۳، ص‌۳۶.
  22. «و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر می‌دانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی می‌کردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیک‌تر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷.
  23. غررالتبیان، ص‌۲۳۱.
  24. السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۶۴‌؛ تفسیر ثعالبی، ج‌۱، ص‌۳۱۱.
  25. «چه بر سر شما آمده است که درباره منافقان، دو گروه شده‌اید در حالی که خداوند آنان را برای آنچه که انجام داده‌اند واژگون کرده است ؛ آیا می‌خواهید کسی را که خداوند گمراه وا نهاده است راهنمایی کنید؟ و هر کس را که خداوند گمراه وانهد هرگز راهی برای او نمی‌یابی» سوره نساء، آیه ۸۸.
  26. اسباب النزول، ص‌۱۳۸.
  27. کشف الاسرار، ج‌۲، ص‌۲۶۰.
  28. «(یاد کنید) آنگاه را که دو دسته از شما می‌خواستند (در رفتن به جنگ) سستی کنند حال آنکه خداوند یاور آنان بود و مؤمنان باید بر خداوند توکّل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۲.
  29. مجمع‌البیان، ج۲، ص۸۲۴‌؛ الکشاف، ج۱، ص۴۰۹.
  30. جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۹۸.
  31. «(همان) کسانی که (خود از جنگ، پس) نشستند و درباره همگنان (شهید) خویش گفتند: اگر (آنها هم) از ما پیروی می‌کردند کشته نمی‌شدند؛ بگو: اگر راست می‌گویید مرگ را از خویش برانید» سوره آل عمران، آیه ۱۶۸.
  32. «ای مؤمنان! اگر از کافران پیروی کنید شما را به (باورهای) گذشته‌تان (در جاهلیت) باز می‌گردانند و از زیانکاران می‌گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۹.
  33. روض الجنان، ج‌۵، ص‌۱۰۳.
  34. تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۱، ص‌۴۲۰.
  35. جامع البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۱۶۹.
  36. «و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید؛ تا اینکه سست شدید و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست می‌داشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را می‌خواستید؛ سپس شما را از (دنبال کردن) آنان روگردان کرد تا بیازمایدتان؛ و از شما در گذشت و خداوند به مؤمنان بخشش دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.
  37. جوامع‌الجامع، ج‌۱، ص‌۲۱۱؛ جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۱۶۹ و ۱۷۱.
  38. «ای مؤمنان! اگر (دین) خداوند را یاری کنید او نیز شما را یاری می‌کند و گام‌هایتان را استوار می‌دارد» سوره محمد، آیه ۷.
  39. «همان کسانی که ناحق از خانه‌های خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که می‌گفتند: »پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمی‌داشت بی‌گمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشت‌ها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار می‌برند ویران می‌شد و بی‌گمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است سوره حج، آیه ۴۰.
  40. المنار، ج‌۴، ص‌۱۸۱.
  41. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۵۸؛ جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۱۶۶؛ تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۶۰.
  42. «(یاد کن) آنگاه را که به مؤمنان می‌گفتی: آیا بسنده‌تان نیست که خداوند با سه هزار فرشته فرو فرستاده (از سوی خود) شما را یاری رساند؟» سوره آل عمران، آیه ۱۲۴.
  43. جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۱۰۵.
  44. «چرا؛ (بی‌گمان بسنده است و) اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید و آنان چنین شتابان به سوی شما آیند خداوند شما را با پنج هزار فرشته نشانگذار یاری خواهد رساند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۵.
  45. مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۸۵۸.
  46. جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۱۰۵.
  47. «چرا؛ (بی‌گمان بسنده است و) اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید و آنان چنین شتابان به سوی شما آیند خداوند شما را با پنج هزار فرشته نشانگذار یاری خواهد رساند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۵.
  48. التبیان، ج‌۲، ص‌۵۷۹.
  49. مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۸۲۸.
  50. المغازی، ج‌۱، ص‌۲۳۵؛ البحرالمحیط، ج‌۳، ص‌۳۳۱.
  51. «آیا چون گزندی به شما رسید که دو چندان آن را (به دشمنان خود) رسانده بودید (باز) می‌گویید این (گزند) از کجا (آمد)؟ بگو: این از سوی خود شماست؛ بی‌گمان خداوند بر هر کاری تواناست» سوره آل عمران، آیه ۱۶۵.
  52. التفسیرالکبیر، ج‌۹، ص‌۸۱‌؛ مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۷۶‌.
  53. «و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید؛ تا اینکه سست شدید و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست می‌داشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را می‌خواستید؛ سپس شما را از (دنبال کردن) آنان روگردان کرد تا بیازمایدتان؛ و از شما در گذشت و خداوند به مؤمنان بخشش دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.
  54. جامع البیان، مج ۳، ج ۴، ص‌۱۷۱.
  55. «هیچ پیامبری را نسزد که خیانت ورزد؛ و هر کس خیانت کند در رستخیز آنچه را خیانت ورزیده است، (با خود) خواهد آورد؛ آنگاه به هر کس (پاداش) هر چه کرده است تمام داده خواهد شد و بر آنان ستم نخواهد رفت» سوره آل عمران، آیه ۱۶۱.
  56. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۷۲‌؛ تفسیر ثعالبی، ج‌۱، ص‌۳۰۹.
  57. التبیان، ج‌۳، ص‌۱۹؛ تفسیر ثعالبی، ج‌۱، ص‌۳۰۳.
  58. «بی‌گمان شیطان آنان را که در روز برخورد آن دو گروه (به دشمن) پشت کردند با برخی کارها که کرده بودند از راه به در برد و البته خداوند از آنان در گذشت؛ به راستی خداوند آمرزنده‌ای بردبار است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۵.
  59. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۶۴‌؛ روح‌المعانی، مج‌۳، ج‌۴، ص۱۵۴.
  60. «و سستی نورزید و اندوهگین مباشید که اگر مؤمن باشید شما برترید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۹.
  61. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۴۳؛ جامع البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۱۳۶.
  62. «و بسا پیامبرانی که همراه آنان توده‌های انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند و در راه خداوند هر چه به ایشان رسید نه سست و نه ناتوان شدند و نه تن به زبونی سپردند؛ و خداوند شکیبایان را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۶.
  63. السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۱۲۹؛ الطبقات، ج‌۲، ص‌۳۳.
  64. «اگر زخمی به شما (در احد) برسد زخمی همانند آن به آن گروه رسیده است، و ما این روزگاران را میان مردم (دست به دست) می‌گردانیم و تا مؤمنان را خداوند معلوم بدارد و از (میان) شما گواهانی بگیرد و خداوند ستمگران را دوست نمی‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۰.
  65. «آیا چون گزندی به شما رسید که دو چندان آن را (به دشمنان خود) رسانده بودید (باز) می‌گویید این (گزند) از کجا (آمد)؟ بگو: این از سوی خود شماست؛ بی‌گمان خداوند بر هر کاری تواناست» سوره آل عمران، آیه ۱۶۵.
  66. «و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید؛ تا اینکه سست شدید و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست می‌داشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را می‌خواستید؛ سپس شما را از (دنبال کردن) آنان روگردان کرد تا بیازمایدتان؛ و از شما در گذشت و خداوند به مؤمنان بخشش دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.
  67. «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
  68. «اگر زخمی به شما (در احد) برسد زخمی همانند آن به آن گروه رسیده است، و ما این روزگاران را میان مردم (دست به دست) می‌گردانیم و تا مؤمنان را خداوند معلوم بدارد و از (میان) شما گواهانی بگیرد و خداوند ستمگران را دوست نمی‌دارد. و تا خداوند مؤمنان را بپالاید و کافران را از میان بردارد. آیا پنداشته‌اید به بهشت می‌روید بی‌آنکه خداوند جهادگران و شکیبایان شما را معلوم دارد؟ و مرگ (در راه خداوند) را پیش از آنکه با آن رویاروی گردید نیک آرزو می‌کردید (اکنون که) آن را (در میدان جنگ) دیده‌اید تنها (در آن) می‌نگرید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۰-۱۴۳.
  69. «آنگاه، (خداوند) پس از آن اندوه با خوابی سبک آرامشی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی (دیگر) که در اندیشه جان خود بودند با پنداری جاهلی به خداوند گمان نادرست بردند؛ می‌گفتند: آیا ما در این کار (از خود) اختیاری داریم؟ بگو: بی‌گمان یکسره کار با خداوند است، (آنان) در خویش چیزی نهان می‌دارند که بر تو آشکار نمی‌کنند، می‌گویند: اگر ما در این کار اختیاری داشتیم اینجا کشته نمی‌شدیم، بگو: اگر در خانه‌هایتان (نیز) می‌بودید، آنان که کشته شدن بر آنها مقرر شده بود به سوی کشتارگاه‌های خویش بیرون می‌آمدند، و (چنین شد) تا خداوند آنچه در اندرون خود دارید بیازماید و آنچه در دل‌هایتان دارید بپالاید و خداوند به اندیشه‌ها داناست» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.
  70. «و آنچه بر شما در روز برخورد آن دو گروه (در احد) رسید به اذن خداوند بود (تا مؤمنان را بیازماید) و تا مؤمنان را (از غیر آنان) معلوم بدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۶۶.
  71. «و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر می‌دانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی می‌کردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیک‌تر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷.
  72. مجمع‌البیان، ج‌۶، ص‌۶۰۵‌.
  73. جامع‌البیان، مج‌۸‌، ج‌۱۴، ص‌۲۵۴؛ الدرالمنثور، ج‌۵، ص۱۷۹.
  74. تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۶۱۴‌.
  75. تفسیرثعالبی، ج۲، ص۲۴۶؛ الکشاف، ج۲، ص۶۴۵‌.
  76. الکشاف، ج‌۲، ص‌۶۴۵.
  77. «و اگر کیفر می‌کنید مانند آنچه خود کیفر شده‌اید کیفر کنید و اگر شکیبایی پیشه کنید همان برای شکیبایان بهتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۶.
  78. روض‌الجنان، ج‌۵، ص‌۱۴۶؛ جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص۲۲۷.
  79. اسباب النزول، ص‌۱۰۹‌ـ‌۱۱۰.
  80. «و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.
  81. «به آنچه خداوند با بخشش خویش به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پس آنها هنوز به آنان نپیوسته‌اند شاد می‌شوند که آنها نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۰.
  82. مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۸۸۰.
  83. المغازی، ج‌۱، ص‌۲۶۸.
  84. السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۹۷‌ـ‌۹۸.
  85. خراسانی، لطف‌الله، مقاله «احد غزوه»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
  86. «و به یادآور که پگاهان از خانواده‌ات جدا شدی در حالی که مؤمنان را در سنگرها برای پیکار (احد) جای می‌دادی و خداوند شنوای داناست * (یاد کنید) آنگاه را که دو دسته از شما می‌خواستند (در رفتن به جنگ) سستی کنند حال آنکه خداوند یاور آنان بود و مؤمنان باید بر خداوند توکّل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۱-۱۲۲.
  87. «- تو را در این کار هیچ دستی نیست- چه (خداوند) توبه آنان را بپذیرد یا عذابشان کند، که آنان بی‌گمان ستمگرند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۸.
  88. «- تو را در این کار هیچ دستی نیست- چه (خداوند) توبه آنان را بپذیرد یا عذابشان کند، که آنان بی‌گمان ستمگرند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۸.
  89. «و سستی نورزید و اندوهگین مباشید که اگر مؤمن باشید شما برترید * اگر زخمی به شما (در احد) برسد زخمی همانند آن به آن گروه رسیده است، و ما این روزگاران را میان مردم (دست به دست) می‌گردانیم و تا مؤمنان را خداوند معلوم بدارد و از (میان) شما گواهانی بگیرد و خداوند ستمگران را دوست نمی‌دارد * آیا پنداشته‌اید به بهشت می‌روید بی‌آنکه خداوند جهادگران و شکیبایان شما را معلوم دارد؟ * و تا خداوند مؤمنان را بپالاید و کافران را از میان بردارد * آیا پنداشته‌اید به بهشت می‌روید بی‌آنکه خداوند جهادگران و شکیبایان شما را معلوم دارد؟ * و مرگ (در راه خداوند) را پیش از آنکه با آن رویاروی گردید نیک آرزو می‌کردید (اکنون که) آن را (در میدان جنگ) دیده‌اید تنها (در آن) می‌نگرید * و محمد جز فرستاده‌ای نیست که پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده و) گذشته‌اند؛ آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز می‌گردید؟ و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمی‌رساند؛ و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواه * و هیچ کس جز به اذن خداوند نخواهد مرد؛ که سرنوشتی است «با هنگام» و هر کس پاداش این جهان را بخواهد به او از آن می‌دهیم و آنکه بهره جهان واپسین را بجوید از آن به او خواهیم داد؛ و به زودی سپاسگزاران را پاداش می‌دهیم * و بسا پیامبرانی که همراه آنان توده‌های انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند و در راه خداوند هر چه به ایشان رسید نه سست و نه ناتوان شدند و نه تن به زبونی سپردند؛ و خداوند شکیبایان را دوست می‌دارد * و گفتارشان جز این نبود که (می) گفتند: پروردگارا! از گناهان ما و گزافکاری‌ها که در کار خویش کرده‌ایم در گذر و گام‌های ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران پیروز گردان * پس خداوند به آنان پاداش این جهان و پاداش نیک جهان واپسین را بخشید و خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۳۹-۱۴۸.
  90. «و به حقیقت، خداوند صدق وعده خود را به شما نمود آن‌گاه که به فرمان خدا کافران را به خاک هلاک می‌افکندید تا وقتی که در کار جنگ (احد) سستی کرده و اختلاف برانگیختید و نافرمانی (حکم پیغمبر) نمودید پس از آنکه خدا آنچه آرزوی شما بود به شما نمود، منتها برخی جهت دنیا و برخی جهت آخرت می‌کوشیدید، سپس شما را از پیشرفت بازداشت تا شما را بیازماید، و خدا از تقصیر شما درگذشت، که خدا را با اهل ایمان عنایت و رحمت است * یاد کنید هنگامی را که (در احد) به بالا می‌گریختید و به کسی (جز خود) توجهی نمی‌کردید و پیامبر شما را از پی فرا می‌خواند آنگاه (خداوند) شما را با اندوهی از پی اندوهی کیفر داد تا بر آنچه از دست دادید یا بر سرتان آمد اندوه مخورید و خداوند از آنچه انجام می‌ * آنگاه، (خداوند) پس از آن اندوه با خوابی سبک آرامشی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی (دیگر) که در اندیشه جان خود بودند با پنداری جاهلی به خداوند گمان نادرست بردند؛ می‌گفتند: آیا ما در این کار (از خود) اختیاری داریم؟ بگو: * بی‌گمان شیطان آنان را که در روز برخورد آن دو گروه (به دشمن) پشت کردند با برخی کارها که کرده بودند از راه به در برد و البته خداوند از آنان در گذشت؛ به راستی خداوند آمرزنده‌ای بردبار است * ای مؤمنان! مانند کسانی مباشید که کفر پیشه کردند و در مورد همگنان خویش- هنگامی که سفر رفتند یا جهادگر شدند- گفتند: اینان اگر نزد ما می‌ماندند نمی‌مردند یا کشته نمی‌شدند (بگذار چنین بپندارند) تا این (پندار) را خداوند دریغی در دل‌هایشان کند؛ و این خداوند * اگر در راه خداوند کشته شوید یا بمیرید (بدانید) که آمرزش و بخشایشی از خداوند، از هر آنچه فراهم آورند بهتر است * و اگر بمیرید یا کشته شوید بی‌گمان نزد خداوند، گردتان می‌آورند * پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دو * اگر خداوند یاریتان کند هیچ کس بر شما چیره نخواهد شد و اگر شما را واگذارد پس از او کیست که یاریتان دهد؟ و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲-۱۶۰.
  91. «آیا چون گزندی به شما رسید که دو چندان آن را (به دشمنان خود) رسانده بودید (باز) می‌گویید این (گزند) از کجا (آمد)؟ بگو: این از سوی خود شماست؛ بی‌گمان خداوند بر هر کاری تواناست * و آنچه بر شما در روز برخورد آن دو گروه (در احد) رسید به اذن خداوند بود (تا مؤمنان را بیازماید) و تا مؤمنان را (از غیر آنان) معلوم بدارد * و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر می‌دانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی می‌کردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیک‌تر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۵-۱۶۷.
  92. «و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند * به آنچه خداوند با بخشش خویش به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پس آنها هنوز به آنان نپیوسته‌اند شاد می‌شوند که آنها نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند * به نعمتی از خداوند و بخششی (از وی) شاد می‌شوند و اینکه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمی‌گرداند * کسانی که به (فراخوان) خداوند و پیامبر پس از آسیب دیدن پاسخ گفتند ، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری ورزیده‌اند پاداشی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹-۱۷۲.
  93. «و در پیجویی گروه (مشرکان) سست نشوید، اگر شما (در پیکار با آنها) به رنج افتاده‌اید آنان نیز چون شما به رنج افتاده‌اند و شما به خداوند امیدی دارید که آنان ندارند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۰۴.
  94. «بی‌گمان کافران دارایی‌های خود را برای بازداشتن (مردم) از راه خدا می‌بخشند؛ به زودی (همه) آن را خواهند بخشید آنگاه برای آنان مایه دریغ خواهد بود سپس مغلوب می‌گردند و کافران به سوی دوزخ گرد آورده می‌شوند * تا خداوند ناپاک را از پاک جدا گرداند و ناپاک (ها) را بر یکدیگر نهد پس آن همه را بر هم انبارد آنگاه در دوزخ نهد؛ (آری) آنانند که زیانکارند» سوره انفال، آیه ۳۶-۳۷.
  95. «کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست * پس با نعمت و بخششی از خداوند بازگشتند؛ (هیچ) بدی به آنان نرسید و در پی خشنودی خداوند بودند و خداوند دارای بخششی سترگ است» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳-۱۷۴.
  96. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۶۱.
  97. «و به یادآور که پگاهان از خانواده‌ات جدا شدی در حالی که مؤمنان را در سنگرها برای پیکار (احد) جای می‌دادی و خداوند شنوای داناست» سوره آل عمران، آیه ۱۲۱.
  98. «(یاد کنید) آنگاه را که دو دسته از شما می‌خواستند (در رفتن به جنگ) سستی کنند حال آنکه خداوند یاور آنان بود و مؤمنان باید بر خداوند توکّل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۲.
  99. «(یاد کنید) آنگاه را که دو دسته از شما می‌خواستند (در رفتن به جنگ) سستی کنند حال آنکه خداوند یاور آنان بود و مؤمنان باید بر خداوند توکّل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۲.
  100. «و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید؛ تا اینکه سست شدید و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست می‌داشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را می» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.
  101. «و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید؛ تا اینکه سست شدید و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست می‌داشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را می» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.
  102. «و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید؛ تا اینکه سست شدید و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست می‌داشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را می» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.
  103. «یاد کنید هنگامی را که (در احد) به بالا می‌گریختید و به کسی (جز خود) توجهی نمی‌کردید و پیامبر شما را از پی فرا می‌خواند آنگاه (خداوند) شما را با اندوهی از پی اندوهی کیفر داد تا بر آنچه از دست دادید یا بر سرتان آمد اندوه مخورید و خداوند از آنچه انجام می‌» سوره آل عمران، آیه ۱۵۳.
  104. «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دو» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
  105. «کسانی که به (فراخوان) خداوند و پیامبر پس از آسیب دیدن پاسخ گفتند ، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری ورزیده‌اند پاداشی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۲.
  106. «کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.
  107. «کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.
  108. «و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند * به آنچه خداوند با بخشش خویش به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پس آنها هنوز به آنان نپیوسته‌اند شاد می‌شوند که آنها نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹-۱۷۰.
  109. «یاد کنید هنگامی را که (در احد) به بالا می‌گریختید و به کسی (جز خود) توجهی نمی‌کردید و پیامبر شما را از پی فرا می‌خواند آنگاه (خداوند) شما را با اندوهی از پی اندوهی کیفر داد تا بر آنچه از دست دادید یا بر سرتان آمد اندوه مخورید و خداوند از آنچه انجام می‌» سوره آل عمران، آیه ۱۵۳
  110. «آنگاه، (خداوند) پس از آن اندوه با خوابی سبک آرامشی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی (دیگر) که در اندیشه جان خود بودند با پنداری جاهلی به خداوند گمان نادرست بردند؛ می‌گفتند: آیا ما در این کار (از خود) اختیاری داریم؟ بگو:» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.
  111. «آنگاه، (خداوند) پس از آن اندوه با خوابی سبک آرامشی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی (دیگر) که در اندیشه جان خود بودند با پنداری جاهلی به خداوند گمان نادرست بردند؛ می‌گفتند: آیا ما در این کار (از خود) اختیاری داریم؟ بگو:» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.
  112. «آنگاه، (خداوند) پس از آن اندوه با خوابی سبک آرامشی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی (دیگر) که در اندیشه جان خود بودند با پنداری جاهلی به خداوند گمان نادرست بردند؛ می‌گفتند: آیا ما در این کار (از خود) اختیاری داریم؟ بگو:» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.
  113. «بی‌گمان شیطان آنان را که در روز برخورد آن دو گروه (به دشمن) پشت کردند با برخی کارها که کرده بودند از راه به در برد و البته خداوند از آنان در گذشت؛ به راستی خداوند آمرزنده‌ای بردبار است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۵.
  114. «بی‌گمان شیطان آنان را که در روز برخورد آن دو گروه (به دشمن) پشت کردند با برخی کارها که کرده بودند از راه به در برد و البته خداوند از آنان در گذشت؛ به راستی خداوند آمرزنده‌ای بردبار است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۵.
  115. «بی‌گمان شیطان آنان را که در روز برخورد آن دو گروه (به دشمن) پشت کردند با برخی کارها که کرده بودند از راه به در برد و البته خداوند از آنان در گذشت؛ به راستی خداوند آمرزنده‌ای بردبار است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۵.
  116. «بی‌گمان شیطان آنان را که در روز برخورد آن دو گروه (به دشمن) پشت کردند با برخی کارها که کرده بودند از راه به در برد و البته خداوند از آنان در گذشت؛ به راستی خداوند آمرزنده‌ای بردبار است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۵.
  117. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۶۲.