←عدالتپروری و ظلمستیزی
(صفحهای تازه حاوی «{{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
*«روحیه و تفکرِ [[ظلمستیزی]] و نیز اقدام عملی [[پیامبر خاتم]] {{صل}} در مقابله با [[ظلم]]، تنها به دوران پس از [[بعثت]] خلاصه نمیشد؛ ایشان سالها [[پیش از بعثت]]، مبارزه با ظالمان را آغاز کرده بود. شرکت ایشان در [[پیمان]] "حلف الفضول" از نمونههای بارز [[مبارزه]] ایشان با [[ظالمان]] و [[پشتیبانی]] ایشان از ستمدیدگان است. این [[پیمان]]، در زمانی بود که مردی از [[قبیله]] [[بنی زبید]]، کالایی را به [[عاص بن وائل]] فروخت و عاص پس از گرفتن کالا از پرداخت بهای آن خودداری کرد. مرد زبیدی از [[مردم]] [[کمک]] خواست؛ در نتیجه، جمعی از [[قبایل]] مختلف دور هم جمع شده، [[پیمان]] بستند که هر ستمدیدهای را [[یاری]] کنند و [[حق]] [[مظلوم]] را از [[ظالم]] بگیرند و اجازه ندهند در [[مکه]] به کسی [[ستم]] شود. [[پیامبر اسلام]] {{صل}} نیز یکی از این افراد بود. ایشان بعدها از این [[پیمان]] یاد میکرد و میفرمود: اگر در [[اسلام]] هم به مانند آن [[پیمان]] [[دعوت]] میشدم، میپذیرفتم"<ref>الطبقات الکبری، ص ۱۰۳؛ السیرة الحلبیه، ج ۱، ص ۱۹۰ و شرف المصطفی، ج ۱، ص ۴۰۰.</ref> از دیگر نمونههای عملی [[ظلمستیزی]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}} و دفاع از مظلومان فرستادن [[نامه]] به [[پادشاهان]] سایر کشورها بود؛ در حالی که آنان در اوج قدرتشان بودند، [[رسول اکرم]]{{صل}} بدون در نظر گرفتن [[مقام]] و [[شوکت]] این [[پادشاهان]]، آنان را به پذیرفتن [[اسلام]] [[دعوت]] کرد و هشدار داد که اگر [[آیین اسلام]] را نپذیرند، [[گناه]] پیروانشان بر عهده آنان خواهد بود<ref>تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۷۷؛ السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۳۴۲ و ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۵۰۴.</ref>»<ref>ر.ک: [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۱۱-۱۱۲.</ref>. | *«روحیه و تفکرِ [[ظلمستیزی]] و نیز اقدام عملی [[پیامبر خاتم]] {{صل}} در مقابله با [[ظلم]]، تنها به دوران پس از [[بعثت]] خلاصه نمیشد؛ ایشان سالها [[پیش از بعثت]]، مبارزه با ظالمان را آغاز کرده بود. شرکت ایشان در [[پیمان]] "حلف الفضول" از نمونههای بارز [[مبارزه]] ایشان با [[ظالمان]] و [[پشتیبانی]] ایشان از ستمدیدگان است. این [[پیمان]]، در زمانی بود که مردی از [[قبیله]] [[بنی زبید]]، کالایی را به [[عاص بن وائل]] فروخت و عاص پس از گرفتن کالا از پرداخت بهای آن خودداری کرد. مرد زبیدی از [[مردم]] [[کمک]] خواست؛ در نتیجه، جمعی از [[قبایل]] مختلف دور هم جمع شده، [[پیمان]] بستند که هر ستمدیدهای را [[یاری]] کنند و [[حق]] [[مظلوم]] را از [[ظالم]] بگیرند و اجازه ندهند در [[مکه]] به کسی [[ستم]] شود. [[پیامبر اسلام]] {{صل}} نیز یکی از این افراد بود. ایشان بعدها از این [[پیمان]] یاد میکرد و میفرمود: اگر در [[اسلام]] هم به مانند آن [[پیمان]] [[دعوت]] میشدم، میپذیرفتم"<ref>الطبقات الکبری، ص ۱۰۳؛ السیرة الحلبیه، ج ۱، ص ۱۹۰ و شرف المصطفی، ج ۱، ص ۴۰۰.</ref> از دیگر نمونههای عملی [[ظلمستیزی]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}} و دفاع از مظلومان فرستادن [[نامه]] به [[پادشاهان]] سایر کشورها بود؛ در حالی که آنان در اوج قدرتشان بودند، [[رسول اکرم]]{{صل}} بدون در نظر گرفتن [[مقام]] و [[شوکت]] این [[پادشاهان]]، آنان را به پذیرفتن [[اسلام]] [[دعوت]] کرد و هشدار داد که اگر [[آیین اسلام]] را نپذیرند، [[گناه]] پیروانشان بر عهده آنان خواهد بود<ref>تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۷۷؛ السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۳۴۲ و ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۵۰۴.</ref>»<ref>ر.ک: [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۱۱-۱۱۲.</ref>. | ||
==قیام بر ضد ستم== | |||
با توجّه به آنچه مطرح شد، در [[منطق قرآن کریم]] [[اطاعت]] مطلق و بدون قید و شرط از غیر [[معصوم]] معنا ندارد، بلکه بر خلاف آنان که تلاش کردهاند راهی برای توجیه [[استبداد]] و [[خودکامگی]] و [[ستمپذیری]] دست و پا کنند، [[منطق]] [[دین]]، منطق [[عدم انظلام]] و [[خروج بر زمامداران خودکامه]] و [[قیام بر ضد ستم]] است<ref>ر.ک: میزان الحکمة، ج۱، ص۱۸۵-۱۸۶: {{عربی|وُجُوبُ الْخُروجِ عَلَی أَئِمَّةِ الْجَوْرِ}}.</ref>. پیامآور [[عزت]] و [[عدالت]]، به [[صراحت]] چنین آموخته است: {{متن حدیث|مَنْ رَأَى مِنْكُمْ مُنْكَراً فَلْيُغَيِّرْهُ}}<ref>«هر که [از شما] کاری زشت را ببیند، باید بر آن اعتراض کند». مسند احمد بن حنبل، ج۳، ص۴۹ و ۵۴؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۲۲؛ سنن ابن ماجة، ج۱، ص۴۰۶، ج۲، ص۱۳۳۰؛ سنن أبی داود، ج۱، ص۲۶۰؛ ج۲، ص۴۳۷؛ أبوعبدالرحمن احمد بن شعیب النسائی، سنن النسائی، بشرح جلالالدین السیوطی و حاشیة السندی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج۸، ص۱۱۱؛ أبوبکر احمد بن علی الرازی الجصاص، احکام القرآن، الطبعة الاولی، دارالکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۱۵ ق. ج۲، ص۳۸، ج۳، ص۵۳۱؛ أبومحمد علی بن احمد بن حزم الاندلسی، المحلی، تحقیق احمد محمد شاکر، دارالجبل، بیروت، ج۱، ص۲۷، ج۲، ص۱۹۰، ج۸، ص۱۷۲، ج۹، ص۳۶۱، ج۱۰، ص۴۳، ج۱۱، ص۲۵؛ السنن الکبری، ج۳، ص۲۹۷، ج۶، ص۹۵، ج۷، ص۲۶۶، ج۱۰، ص۹۰؛ شمسالدین أبو بکر محمد بن احمد بن سهل السرخسی، المبسوط، دارالمعرفة، بیروت، ۱۴۰۶ ق. ج۲، ص۳۷؛ أبوبکر بن مسعود الکاشانی، بدائع الصنائع، الطبعة الاولی، المکتبة الحبیبیة، پاکستان، ۱۴۰۹ ق. ج۱، ص۲۷۶؛ موفق الدین أبومحمد عبدالله بن احمد قدامة، المغنی، دار الکتاب العربی، بیروت، ج۲، ص۲۴۴؛ عوالی اللآلی، ج۱، ص۴۳۱؛ الجامع الصغیر، ج۲، ص۶۰۲؛ کنزالعمال، ج۳، ص۶۶ و ۷۳؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۱۹۲.</ref>. | |||
[[سکوت]] در برابر خودکامگی [[زمامداران]] و [[تمکین]] در برابر [[ستم]] [[ستمگران]]، خودکامگی و [[ستمگری]] را نمیکاهد، بلکه [[راه]] آن را هموار میسازد و بدان دامن میزند؛ و از این روست که در آموزشهای [[نبوی]] - جز آنجا که همه راههای مقابله با خودکامگی و ستمگری مسدود است - به [[ایستادگی]] در برابر [[خودکامگی]] و [[ستمگری]] و مقابله با آن سفارش شده و درباره کوتاهی در این امر هشدار داده شده چنان که از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[روایت]] شده است که فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ النَّاسَ إِذَا رَأَوَا الظَّالِمَ ثُمَّ لَمْ يَأْخُذُوا عَلَى يَدَيْهِ أَوْشَكُوْا أَنْ يَعُمَّهُمُ اللهُ بِعِقَابٍ}}<ref>«اگر مردمان ستمگری را ببینند و او را از ستم بازندارند، ممکن است خدای متعال مجازات آن ستمگر را به این مردمان نیز تعمیم دهد». السنن الکبری، ج۱۰، ص۹۱.</ref>. | |||
همه [[مردمان]] در [[سرنوشت]] [[اجتماعی]] خویش سهیماند و از اینرو نمیتوانند در قبال خودکامگیها و [[ستمگریها]] [[سکوت]] پیشه کنند و مقابله ننمایند و کار خود پیش گیرند، زیرا چنین سکوت و کوتاهی پیامدهایی به مراتب سختتر و مصیبتبارتر در پی خواهد آورد. [[علامه طباطبایی]] دراینباره تحلیلی ارائه کرده و نوشته است که در [[تفسیر]] [[الدر المنثور]] [[سیوطی]] در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ}}<ref>«بگو: از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و اگر رو بگردانید جز این نیست که آنچه بر گردن او نهادهاند بر اوست و آنچه بر گردن شما نهادهاند بر شماست و اگر از او فرمان برید راهیاب میشوید و بر (عهده) پیامبر جز پیامرسانی آشکار نیست» سوره نور، آیه ۵۴.</ref><ref>{{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}} «بگو: از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و اگر رو بگردانید جز این نیست که آنچه بر گردن او نهادهاند بر اوست و آنچه بر گردن شما نهادهاند بر شماست و اگر از او فرمان برید راهیاب میشوید و بر (عهده) پیامبر جز پیامرسانی آشکار نیست» سوره نور، آیه ۵۴.</ref> آورده شده است که ابنجریر، [[ابن قانع]] و [[طبرانی]] نقل کردهاند که [[علقمة بن وائل حضرمی]] از [[سلمة بن یزید جهنی]] روایت کرده است که وی به [[پیامبر]] گفت: {{متن حدیث|يَا رَسُولَ اللَّهِ أَرَأَيْتَ إِنْ كَانَ عَلَيْنَا أُمَرَاءُ مَنْ بَعْدِكَ يَأْخُذُونَا بِالْحَقِّ الَّذِي عَلَيْنَا وَيَمْنَعُونَا الْحَقَّ الَّذِي جَعَلَهُ اللَّهُ لَنَا نُقَاتِلُهُمْ وَنَعْصِيهِمْ}}؛ (ای [[رسول خدا]]، بعد از تو [[تکلیف]] ما با زمامدارانی که بر ما [[حکومت]] میکنند چیست، اگر حقی را که بر گردن ما دارند بگیرند و حقی را که [[خداوند]] برای ما بر گردن آنان قرار ده است ندهند؟ آیا میتوانیم با آنان [[پیکار]] کنیم و دشمنشان بداریم؟) رسول خدا{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|عَلَيْهِمْ مَا حَمَّلُوا وَ عَلَيْكُمْ مَا حَمَّلْتُمْ}}<ref>الدر المنثور، ج۵، ص۵۴-۵۵.</ref>. (آنان [[مسئول]] [[وظایف]] خویش و شما مسئول وظایف خویشید). [[علامه طباطبایی]] پس از ذکر این [[حدیث]] یادآور شده است که در همین معنا [[روایات]] دیگری نیز نقل شده است، ولی هیچ شکی نباید کرد که [[اسلام]] با [[روح]] زنده کردن [[حق]] و میراندن باطلی که در آن هست، هرگز اجازه نمیدهد که [[ستمگران]] متجاهر به [[ستم]] بر [[مردمان]] مسلط شوند، و هرگز [[سکوت]] و [[تحمل]] [[ظلم]] و [[تعدی]] ستمگران و [[فاجران]] را جایز نمیداند، و به مردمانی که [[قدرت]] بر رفع ستم و [[اصلاح امور]] را دارند چنین اجازهای نمیدهد. امروز در مباحث [[اجتماعی]] روشن شده است که [[استبداد]] [[رأی]] [[زمامداران]] و خودسری آنان در تحکم و [[زورگویی]]، بزرگترین خطر و پلیدترین آثار را در [[اجتماع]] دارد که یکی از آنها پدید آمدن [[فتنهها]] و [[آشوبها]] و [[جنگها]] است، زیرا سرانجام مردمان در این [[مقام]] برمیآیند که ستمگران را به حق و [[عدل]] وادارند و همین خود مایه پدید آمدن فتنهها و جنگها است<ref>تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۱۵۸.</ref>. | |||
بنابراین کوتاهی نمودن در برابر خودکامگیها و [[ستمگریها]] به دلیل واهمه از پیامدهای آن، [[جامعه]] را به پیامدهای سختتر و گزندهتری [[مبتلا]] خواهد ساخت و درست آن است که در برابر این [[تباهیها]] از همان ابتدا [[ایستادگی]] کرد و مقابله نمود که [[خودکامگی]] زمامداران، اساس [[بدبختی]] مردمان است و [[پیشوایان حق]] و عدل نسبت به [[پیروی]] از آنان سخت هشدار دادهاند، چنان که پیشوای آزادگان، [[علی]]{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|أَلَا فَالْحَذَرَ الْحَذَرَ مِنْ طَاعَةِ سَادَاتِكُمْ وَ كُبَرَائِكُمْ الَّذِينَ تَكَبَّرُوا عَنْ حَسَبِهِمْ وَ تَرَفَّعُوا فَوْقَ نَسَبِهِمْ وَ أَلْقَوُا الْهَجِينَةَ عَلَى رَبِّهِمْ وَ جَاحَدُوا اللَّهَ عَلَى مَا صَنَعَ بِهِمْ مُكَابَرَةً لِقَضَائِهِ وَ مُغَالَبَةً لِآلَائِهِ فَإِنَّهُمْ قَوَاعِدُ أَسَاسِ الْعَصَبِيَّةِ وَ دَعَائِمُ أَرْكَانِ الْفِتْنَةِ وَ سُيُوفُ اعْتِزَاءِ الْجَاهِلِيَّةِ}}<ref>«هان زنهار! زنهار! از پیروی سران و بزرگانتان. هان پس بترسید و برکنار باشید از فرمان بردن سران و بزرگانتان، همانان که با تبار خود بزرگی فروختند، و نژاد خویش را برتر دیدند، و کارهای زشت و ناروای خود را بر گردن پروردگارشان انداختند، و نیکی خدا به خویشتن را نادیده انگاشتند، به ستیزیدن در برابر فرمان او، و پیروزی جستن در برابر بهرههای او. پس آنان پایههای شالوده عصبیت، و ستونهای فتنه، و شمشیرهای بالیدن به جاهلیتند». نهجالبلاغه، خطبه ۱۹۲.</ref>. | |||
پیروی از گردنفرازان و گردنکشان و تن دادن به خواستههای آنان منشأ [[فتنهها]] و تباه شدنهاست؛ آنان که به [[ستیز]] با [[خداوند]] برمیخیزند و خود را در جایگاه خدایی میبینند. [[سلیم بن قیس هلالی]] گوید: شنیدم [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} میفرمود: {{متن حدیث|احْذَرُوا عَلَى دِينِكُمْ ثَلَاثَةً... وَ رَجُلًا آتَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سُلْطَاناً فَزَعَمَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ مَعْصِيَتَهُ مَعْصِيَةُ اللَّهِ وَ كَذَبَ لِأَنَّهُ لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ لَا يَنْبَغِي لِلْمَخْلُوقِ أَنْ يَكُونَ حُبُّهُ لِمَعْصِيَةِ اللَّهِ فَلَا طَاعَةَ فِي مَعْصِيَتِهِ وَ لَا طَاعَةَ لِمَنْ عَصَى اللَّهَ إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَةِ الرَّسُولِ لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا يَأْمُرُ بِمَعْصِيَتِهِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِي الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا يَأْمُرُونَ بِمَعْصِيَتِهِ}}<ref>«از سه کس بر دین خودتان بترسید!... کسی که خدای عز و جل قدرتی به دست او داده باشد و او گمان کند که اطاعت او، اطاعت خداست و سرپیچی از فرمان او، سرپیچی از فرمان خداست. در حالی که چنین نیست، زیرا فرمانبرداری مخلوق در معصیت خالق جایز نیست و نباید چنین کرد، و مخلوق را نزیبد که دلبند گناه شود؛ پس نه در راه معصیت الهی باید از کسی فرمان برد و نه بر فرمان شخص گنهکار بایستی درآمد. فقط میبایست از خداوند و فرستادهاش و جانشینان او فرمان برد؛ و این که خداوند دستور داده است که فقط از دستورات پیامبر اطاعت شود، برای این است که او معصوم است و پاک، و به نافرمانی خدا دستور نمیدهد؛ و این که فقط به اطاعت جانشینان او امر کرده است، برای این است که آنان نیز معصومند و پاک، و به نافرمانی خدا دستور نمیدهند» الخصال، ج۱، ص۱۳۹؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۳۷-۳۳۸.</ref>.<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۲، ص ۲۱۸.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |