←اسم مستأثر در اصطلاح عارفان
خط ۱: | خط ۱: | ||
==تعریف اصطلاحی== | |||
اسمای مستأثره از اسمای ذاتیهای هستند که دارای کلم و اثر متعیّنی نبوده و تحت اسم [[باطن]] و اول مندرجاند. | |||
منشأ نامگذاری این [[اسما]] به مستأثره، پارهای از [[ادعیه]] مأثوره: {{متن حدیث|أَسْأَلُكَ بِكُلِّ اسْمٍ هُوَ لَكَ سَمَّيْتَ بِهِ نَفْسَكَ... أَوِ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ}} و برخی از [[احادیث]]، مانند: {{متن حدیث|... اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ ثَلَاثَةٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً... وَ حَرْفٌ عِنْدَ اللَّهِ مُسْتَأْثِرٌ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ}} میباشد. | |||
مرحوم شاهآبادی، استاد [[عرفان]] [[امام خمینی]]، [[اسم مستأثر]] را اینگونه تعریف کردهاند: اسم مستأثر، همان ذات احدیه مطلقه است، زیرا ذات با حیثیت تعیّن، منشأ [[ظهور]] است، به خلاف ذات مطلقه؛ یعنی ذات بدون تعیّن و اطلاق اسم بر آنکه اِشعار به تعین دارد، نحوی از [[مسامحه]] است. | |||
تناسب تعریف لغوی با اصطلاحی اسم مستأثر در این است که این اسم، مخصوص [[حق تعالی]] است و غیر [[خدا]] از آن بهرهای ندارد، زیرا [[حکم]] و اثر در عالم خارجی و محسوس ندارند. | |||
اسم مستأثر در اصطلاح [[عارفان]] شیخ اکبر [[محیی الدین]]، معروف به «[[ابن عربی]]» در کتاب معروفش [[فتوحات]] مکیه، اسم مستأثر را اینچنین توضیح میدهد: برخی از [[اسمای الهی]] از [[خلقت]] و نسبت اکوان بیرون و خارج میباشند و جز [[خدای سبحان]]، کسی از آنها [[آگاه]] نیست، زیرا آنها با اکوان و اعیان خارجی تعلّق و [[ارتباط]] ندارند. | |||
شیخ صدرالدین قونوی، معروف به «شیخ کبیر» در کتاب مفتاح الغیب، پیرامون اسم مستأثر بیشتر از ابن عربی توضیح داده که ترجمه آن را از شرح مقدمه قیصری استاد جلالالدین آشتیانی نقل میکنیم: بعضی از [[اسما]] در [[علم]]، دارای حکم متعینی هستند که به واسطه تعین، حکم آن اسم دانسته میشود. علم به این اسم یا از پشت پرده اثر است - این [[مقام]] بهره عارفان از [[ابرار]] است- یا بدون واسطه و [[حجاب]] مکشوف و مشهود میشود که این مقام، به [[مقربان]] اختصاص دارد. | |||
برخی از اسمای ذاتیه، دارای حکم و اثر متعینی در [[عالم خلق]] نمیباشند؛ این قبیل از اسما را اسمای مستأثره نامیدهاند. [[پیامبر]]{{صل}} در دعای خود عرض میکند: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكُلِّ اسْمٍ هُوَ لَكَ سَمَّيْتَ بِهِ نَفْسَكَ أَوْ أَنْزَلْتَهُ فِي كِتَابِكَ أَوْ عَلَّمْتَهُ أَحَداً مِنْ خَلْقِكَ أَوِ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ}}<ref>ابن فناری، مصباح الانس، ص۶؛ آشتیانی، شرح مقدمه قیصری، ص۲۶۰-۲۶۱.</ref>؛ «بار خدایا من تو را میخوانم به هر اسمی که برای تو است و خودت را به آن نامیدهای یا در [[قرآن]] فرو فرستادی یا آن را به بندهای از بندگانت آموختهای یا در [[علم غیب]] خودت به آن متفرّد و مخصوص شدهای». | |||
ابن فناری، مؤلف کتاب معروف مصباح الانس که شرح بر مفتاح الغیب قونوی است، عبارت قونوی را با شرح و توضیح چنین بیان میکند: اسمای ذات دو قسم است: یکی اسمایی است که [[حکم]] و اثر در عالَم خارج دارند که از پس پرده اثر شناخته شده و یا از راه [[کشف و شهود]] شناخته میشوند. دوم اسمایی است که اثر و حکمی در عالم خارج ندارند که همان اسم مستأثری است که در [[دعای پیامبر]]{{صل}} آمده است. و این بدان خاطر است که [[شئون]] [[الهی]]، بینهایت است و مقدار محدودی از آن موجود میشود که شئون متناهی از نامتناهی بسیار فاصله دارد. و آنچه از شئونات موجود نمیشود، بسیار بیشتر است؛ پس نسبت اسمایی که حکم و اثر در خارج دارند، به اسمای مستأثره که حکم و اثر ندارند، نسبت متناهی با نامتناهی است<ref>ابن فناری، مصباح الانس، ص۴۷-۴۸.</ref>. | |||
[[علامه]] [[داوود]] قیصری که سخنگوی [[عارفان]] است، با جمعبندی کلمات و سخنان عارفان نامدار، نظر خود و مشهور بین عارفان را اینگونه بیان میکند که ما ترجمه آن را از استاد آشتیانی نقل میکنیم: بعضی از [[اسما]]، [[مفاتیح غیب]] وجودند، که منشأ تعین وجود میشوند و کسی [[علم]] به مفاتیح غیب ندارد و فقط [[خداوند]] به آن عالم است؛ چون در [[غیب]] وجود [[برزخ]]، موجودند و کسی راه به غیب وجود ندارد، مگر کسی که مورد تجلی [[حق]]، به [[هویت]] ذاتیه واقع شود؛ یعنی مورد تجلی ذاتی حق واقع گردد؛ کسانی که [[مظهر]] تجلی صفاتی هستند، از این اسما خبر ندارند. [[عالم به غیب]]؛ یعنی مفاتیح غیب حق است و غیب وجود خود را برای کسی ظاهر نمینماید، مگر به بعضی از [[بندگان]] خود و آن بندگان کمّل، مخصوصی به تجلی ذاتیاند. این قبیل از [[اسما]] را که کسی به آنها وقوف حاصل نمینماید، اسمای مستأثره نامیدهاند و مکنون در [[غیب]] وجودند. این اسما، داخل حیطه اسم اول و اسم باطنند و چون داخل در اسم باطنند، هرگز ظاهر نمیشوند. این اسما، مبدأ [[ظهور]] اسمایی هستند که مبدأ ظهور اعیان ثابتهاند، و اعیان ثابته، [[صور]] و تعین این اسما میباشند. اعیان ثابته، ظهور اسمای الهیهاند و اسمای الهیه، [[باطن]] اعیان ثابتهاند و اسمایی که [[حکومت]] بر اعیان ثابته دارند، ظهور اسمای مستأثرهاند و اسمای مستأثره، داخل در حیطه اسم باطن و اسم اولند. بنابراین، آنچه که مربوط به غیب وجود است، منتسب به اسم باطن و اول است. و آنچه که اختصاص به ظاهر و صورت وجود (آخر) دارد، محکوم به [[حکم]] اسم ظاهر است<ref>قیصری، شرح فصوص، ج۱، ص۳۶-۳۷؛ آشتیانی، شرح مقدمه قیصری، ص۲۶۰.</ref>. | |||
از مجموع سخنان [[عارفان]] مذبور، این مطلب به دست میآید که اسمای مستأثره از اسمای ذاتیه [[حق]] هستند که حکم و اثر و مظهری در عالم خارج ندارند، زیرا آنها با غیر [[خدا]] [[ارتباط]] ندارند و از شئونات نامتناهی هستند که چون تحت [[پوشش]] اسم اول و باطن میباشند، مبدأ ظهور اعیان ثابتهاند و [[حکومتی]] بر اشخاص خارجی ندارند. | |||
==اسم مستأثر در اصطلاح [[عارفان]]== | ==اسم مستأثر در اصطلاح [[عارفان]]== | ||
[[ابن عربی]] میگوید: برخی از [[اسما]] از [[خلقت]] و نسبت اکوان بیرون میباشند و جز [[خدا]] کسی از آنها [[آگاه]] نیست، زیرا با اعیان خارجی [[ارتباط]] ندارند. | [[ابن عربی]] میگوید: برخی از [[اسما]] از [[خلقت]] و نسبت اکوان بیرون میباشند و جز [[خدا]] کسی از آنها [[آگاه]] نیست، زیرا با اعیان خارجی [[ارتباط]] ندارند. | ||
خط ۵: | خط ۲۰: | ||
قیصری میگوید: بعضی از اسما، [[مفاتیح غیب]] وجودند که منشأ تعیّن وجود میشوند و کسی [[علم]] به مفاتیح غیب ندارد و فقط خدا به آن عالم است؛ چون در [[غیب]] وجود [[برزخ]]، موجودند و کسی راه به غیب وجود ندارد، مگر مورد تجلی [[حق]] به [[هویت]] ذاتیه واقع شود. این اسما را که کسی به آنها واقف نمیشود، اسمای مستأثره میگویند و [[نهان]] در غیب وجوند، و زیر [[پوشش]] اسم اول و باطنند و چون داخل در اسم باطنند، هرگز ظاهر نمیشوند و مبدأ [[ظهور]] اسمایی هستند که مبدأ ظهور اعیان ثابتهاند. | قیصری میگوید: بعضی از اسما، [[مفاتیح غیب]] وجودند که منشأ تعیّن وجود میشوند و کسی [[علم]] به مفاتیح غیب ندارد و فقط خدا به آن عالم است؛ چون در [[غیب]] وجود [[برزخ]]، موجودند و کسی راه به غیب وجود ندارد، مگر مورد تجلی [[حق]] به [[هویت]] ذاتیه واقع شود. این اسما را که کسی به آنها واقف نمیشود، اسمای مستأثره میگویند و [[نهان]] در غیب وجوند، و زیر [[پوشش]] اسم اول و باطنند و چون داخل در اسم باطنند، هرگز ظاهر نمیشوند و مبدأ [[ظهور]] اسمایی هستند که مبدأ ظهور اعیان ثابتهاند. | ||
در نتیجه: اسمای مستأثره از اسماء ذاتیهاند که اثر متعینی در خارج ندارند و جز حق و [[برگزیدگان]] او، کسی بر آنها آگاه نیست، و از شئونات نامتناهی حقند و زیر پوشش اسم اول و باطنند، به همین خاطر، هرگز وجود خارجی پیدا نمیکنند، اما مبدأ ظهور اسمایی میباشند که آنها مبدأ ظهور اعیان ثابتهاند. | در نتیجه: اسمای مستأثره از اسماء ذاتیهاند که اثر متعینی در خارج ندارند و جز حق و [[برگزیدگان]] او، کسی بر آنها آگاه نیست، و از شئونات نامتناهی حقند و زیر پوشش اسم اول و باطنند، به همین خاطر، هرگز وجود خارجی پیدا نمیکنند، اما مبدأ ظهور اسمایی میباشند که آنها مبدأ ظهور اعیان ثابتهاند. | ||
==رابطه اسم مستأثر و اسم اول و [[باطن]]== | ==رابطه اسم مستأثر و اسم اول و [[باطن]]== | ||
همانگونه که در تعریف اسم مستأثر گذشت، [[عارفان]] بر این عقیدهاند که اسم مستأثر از [[اسماء]] ذاتیه است که تحت اسم باطن و اول مندرج است. برای روشن شدن [[ارتباط]] اسم مستأثر با اسم اول و باطن، لازم است، چهار اسم اول، آخر، ظاهر و باطن که به امهات [[اسما]] معروفند، معرفی شوند. | همانگونه که در تعریف اسم مستأثر گذشت، [[عارفان]] بر این عقیدهاند که اسم مستأثر از [[اسماء]] ذاتیه است که تحت اسم باطن و اول مندرج است. برای روشن شدن [[ارتباط]] اسم مستأثر با اسم اول و باطن، لازم است، چهار اسم اول، آخر، ظاهر و باطن که به امهات [[اسما]] معروفند، معرفی شوند. |