آیه ولایت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تعیین' به 'تعیین')
خط ۱۳: خط ۱۳:
این [[آیه کریمه]] نیز حکایت از [[لزوم امام]] و [[ولی امر]] در [[جامعه]] و برخی ویژگی‌های ولی دارد؛ علاوه بر آن، مصداق خاصّی را معرفی می‌کند که در حال [[رکوع]] در [[راه خدا]] [[انفاق]] کرده است. با توجّه به [[روایات]] و دیدگاه اکثر مفسّران، این مصداق کسی جز [[علی بن ابی طالب]] [[امیر المؤمنین]]{{ع}} نیست؛ مثلاً از [[اهل سنّت]]، [[سیوطی]] در الدّر المنثور ذیل [[آیه]] [[ولایت]] از [[ابن عبّاس]] [[نقل]] کرده است که گفت: "[[علی]]{{ع}} در حال [[رکوع]] [[نماز]] بود که سائلی تقاضای کمک کرد و آن [[حضرت]] انگشترش را به [[فقیر]] [[صدقه]] داد. [[پیامبر]]{{صل}} از [[سائل]] پرسید: چه کسی این [[انگشتر]] را به تو داد و او به [[علی]] اشاره کرد و گفت: آن مرد که در حال [[رکوع]] است. در این هنگام [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ...}} نازل شد<ref>پیام قرآن، ج۹، ص۲۰۲؛ به نقل از: الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۳.</ref>".
این [[آیه کریمه]] نیز حکایت از [[لزوم امام]] و [[ولی امر]] در [[جامعه]] و برخی ویژگی‌های ولی دارد؛ علاوه بر آن، مصداق خاصّی را معرفی می‌کند که در حال [[رکوع]] در [[راه خدا]] [[انفاق]] کرده است. با توجّه به [[روایات]] و دیدگاه اکثر مفسّران، این مصداق کسی جز [[علی بن ابی طالب]] [[امیر المؤمنین]]{{ع}} نیست؛ مثلاً از [[اهل سنّت]]، [[سیوطی]] در الدّر المنثور ذیل [[آیه]] [[ولایت]] از [[ابن عبّاس]] [[نقل]] کرده است که گفت: "[[علی]]{{ع}} در حال [[رکوع]] [[نماز]] بود که سائلی تقاضای کمک کرد و آن [[حضرت]] انگشترش را به [[فقیر]] [[صدقه]] داد. [[پیامبر]]{{صل}} از [[سائل]] پرسید: چه کسی این [[انگشتر]] را به تو داد و او به [[علی]] اشاره کرد و گفت: آن مرد که در حال [[رکوع]] است. در این هنگام [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ...}} نازل شد<ref>پیام قرآن، ج۹، ص۲۰۲؛ به نقل از: الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۳.</ref>".


از [[امام باقر]]{{ع}} [[نقل]] شده است که فرمود: گروهی از [[یهودیان]] [[مسلمان]] شده بودند، وقتی نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمدند پرسیدند: یا [[رسول الله]]! [[موسی]]{{ع}} [[یوشع بن نون]] را به عنوان [[وصیّ]] خود [[تعیین]] کرده بود. [[وصیّ]] شما کیست و پس از شما چه کسی بر ما [[ولایت]] دارد؟ این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ...}} پس [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: برخیزید، آنها برخاسته، به [[مسجد]] آمدند، دیدند فقیری از [[مسجد]] خارج می‌شود. به او گفتند: آیا کسی به تو کمک کرد؟ گفت: بلی! این [[انگشتر]] را. پرسیدند: چه کسی؟ گفت: آن مردی که مشغول [[نماز خواندن]] است. پرسیدند: در چه حالی بود؟ گفت: در حال [[رکوع]]. [[پیامبر]]{{صل}} [[تکبیر]] گفتند. [[پیامبر]] فرمود: پس از من [[علی بن ابی طالب]] [[ولیّ]] شما است<ref>بحارالانوار، ج۳۵، ص۱۸۳.</ref>.
از [[امام باقر]]{{ع}} [[نقل]] شده است که فرمود: گروهی از [[یهودیان]] [[مسلمان]] شده بودند، وقتی نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمدند پرسیدند: یا [[رسول الله]]! [[موسی]]{{ع}} [[یوشع بن نون]] را به عنوان [[وصیّ]] خود تعیین کرده بود. [[وصیّ]] شما کیست و پس از شما چه کسی بر ما [[ولایت]] دارد؟ این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ...}} پس [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: برخیزید، آنها برخاسته، به [[مسجد]] آمدند، دیدند فقیری از [[مسجد]] خارج می‌شود. به او گفتند: آیا کسی به تو کمک کرد؟ گفت: بلی! این [[انگشتر]] را. پرسیدند: چه کسی؟ گفت: آن مردی که مشغول [[نماز خواندن]] است. پرسیدند: در چه حالی بود؟ گفت: در حال [[رکوع]]. [[پیامبر]]{{صل}} [[تکبیر]] گفتند. [[پیامبر]] فرمود: پس از من [[علی بن ابی طالب]] [[ولیّ]] شما است<ref>بحارالانوار، ج۳۵، ص۱۸۳.</ref>.


از این [[آیات]]، [[ولایت]] سایر [[ائمه]]{{عم}} نیز استفاده می‌شود و در [[روایات]] نیز به این مطلب اشاره شده است. از [[امام باقر]]{{ع}} [[نقل]] شده است که فرمود: "مقصود از مؤمنانی که [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ...}} [[ائمه]]{{عم}} هستند"<ref>بحارالانوار، ج۳۵، ص۱۸۸.</ref>.
از این [[آیات]]، [[ولایت]] سایر [[ائمه]]{{عم}} نیز استفاده می‌شود و در [[روایات]] نیز به این مطلب اشاره شده است. از [[امام باقر]]{{ع}} [[نقل]] شده است که فرمود: "مقصود از مؤمنانی که [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ...}} [[ائمه]]{{عم}} هستند"<ref>بحارالانوار، ج۳۵، ص۱۸۸.</ref>.
خط ۳۴: خط ۳۴:
تمام [[مسلمانان]] در اینکه [[آیه]] در [[شأن]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نازل شده [[اتفاق نظر]] دارند، مگر [[ابن تیمیه]] که [[معتقد]] است [[انتساب]] [[آیه]] به [[امیرالمؤمنین]]، [[انتساب]] غلط و از جعلیات [[اسلام]] است اما سخن او با توجه به [[نقل روایات]] متعدد از [[اهل سنت]] مانند: [[حافظ عبدالرزاق صنعانی]]، [[حافظ عبد بن حمید]]، [[حافظ رزین بن معاویه]]، [[حافظ نسائی]] (مؤلف صحیح)، [[حافظ محمد بن جریر طبری]]، [[ابن‌ ابی‌ حاتم]]، [[ابن‌ عساکر]]، [[ابوبکر بن‌ مردویه]]، [[ابوالقاسم طبرانی]]، [[خطیب بغدادی]]، [[هیثمی]]، [[ابن‌ جوزی]]، [[محبّ طبری]]، [[جلال الدین سیوطی]] و [[متّقی هندی]]؛ دربارۀ انتساب [[آیه]] به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بی پایه و اساس است<ref>ر.ک: [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۴۳۰ - ۴۳۶.  </ref>.
تمام [[مسلمانان]] در اینکه [[آیه]] در [[شأن]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نازل شده [[اتفاق نظر]] دارند، مگر [[ابن تیمیه]] که [[معتقد]] است [[انتساب]] [[آیه]] به [[امیرالمؤمنین]]، [[انتساب]] غلط و از جعلیات [[اسلام]] است اما سخن او با توجه به [[نقل روایات]] متعدد از [[اهل سنت]] مانند: [[حافظ عبدالرزاق صنعانی]]، [[حافظ عبد بن حمید]]، [[حافظ رزین بن معاویه]]، [[حافظ نسائی]] (مؤلف صحیح)، [[حافظ محمد بن جریر طبری]]، [[ابن‌ ابی‌ حاتم]]، [[ابن‌ عساکر]]، [[ابوبکر بن‌ مردویه]]، [[ابوالقاسم طبرانی]]، [[خطیب بغدادی]]، [[هیثمی]]، [[ابن‌ جوزی]]، [[محبّ طبری]]، [[جلال الدین سیوطی]] و [[متّقی هندی]]؛ دربارۀ انتساب [[آیه]] به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بی پایه و اساس است<ref>ر.ک: [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۴۳۰ - ۴۳۶.  </ref>.


مطابق [[روایات]]، این [[آیه]] در [[شأن علی]]{{ع}} نازل شده است، هنگامی که در [[نماز]] و در حال [[رکوع]] [[انگشتر]] خود را به [[بی‌نوایی]] داد که از [[مردم]] درخواست کمک می‌کرد و کسی به او اعتنا نکرد. کلمه ولی اگر چه کاربردهای متفاوتی مانند [[پدر]]، عمو، پسرعمو، داماد، هم [[سوگند]] و هم [[پیمان]]، [[یاور]] و [[دوست]] دارد، ولی جامع آنها الاولی بالشیء است؛ یعنی ولی هر فرد، کسی است که با او نسبت ویژه‌ای دارد و در آن نسبت بر دیگران مقدم و سزاوارتر است. بر این اساس کاربرد واژه ولی در مصادیق مختلف آن از قبیل مشترک [[معنوی]] است، نه لفظی. در این صورت، هرگاه در [[کلام]] قرینه‌ای بر [[تعیین]] مصداقی خاص وجود نداشته باشد، همه مصداق‌های ممکن را شامل می‌شود. از آنجا که در این [[آیه]]، [[ولایت]] قبل از آنکه به [[علی]]{{ع}} (الذین آمنوا) نسبت داده شود به [[خداوند]] و [[رسول خدا]] نسبت داده شده است، آن کاربردهایی از [[ولایت]] مقصود است که در مورد [[خدا]] و پیامبرش ممکن و محقق است، که [[ولایت]] [[حکومت]] و [[سرپرستی]] از آن جمله است. البته، [[ولایت]] [[حکومت]] و [[سرپرستی]] [[خداوند]] در [[حقیقت]] از طریق [[پیامبر]] و [[امام]] تحقق می‌پذیرد. روشن است که این کاربرد [[ولایت]] با [[محبت]] و [[نصرت]] نیز منافات ندارد، اما این فرض که مقصود از [[ولایت]] در [[آیه]] فقط [[ولایت]] [[محبت]] و [[نصرت]] است پذیرفته نیست، زیرا با سیاق [[آیه]] که بر [[حصر]] دلالت می‌کنند [[سازگاری]] ندارد، چون [[ولایت]] [[نصرت]] و [[محبت]] عمومیت دارد و همه [[مؤمنان]] را شامل می‌شود<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت امام علی (مقاله)|امامت امام علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۴۴۹.</ref>.
مطابق [[روایات]]، این [[آیه]] در [[شأن علی]]{{ع}} نازل شده است، هنگامی که در [[نماز]] و در حال [[رکوع]] [[انگشتر]] خود را به [[بی‌نوایی]] داد که از [[مردم]] درخواست کمک می‌کرد و کسی به او اعتنا نکرد. کلمه ولی اگر چه کاربردهای متفاوتی مانند [[پدر]]، عمو، پسرعمو، داماد، هم [[سوگند]] و هم [[پیمان]]، [[یاور]] و [[دوست]] دارد، ولی جامع آنها الاولی بالشیء است؛ یعنی ولی هر فرد، کسی است که با او نسبت ویژه‌ای دارد و در آن نسبت بر دیگران مقدم و سزاوارتر است. بر این اساس کاربرد واژه ولی در مصادیق مختلف آن از قبیل مشترک [[معنوی]] است، نه لفظی. در این صورت، هرگاه در [[کلام]] قرینه‌ای بر تعیین مصداقی خاص وجود نداشته باشد، همه مصداق‌های ممکن را شامل می‌شود. از آنجا که در این [[آیه]]، [[ولایت]] قبل از آنکه به [[علی]]{{ع}} (الذین آمنوا) نسبت داده شود به [[خداوند]] و [[رسول خدا]] نسبت داده شده است، آن کاربردهایی از [[ولایت]] مقصود است که در مورد [[خدا]] و پیامبرش ممکن و محقق است، که [[ولایت]] [[حکومت]] و [[سرپرستی]] از آن جمله است. البته، [[ولایت]] [[حکومت]] و [[سرپرستی]] [[خداوند]] در [[حقیقت]] از طریق [[پیامبر]] و [[امام]] تحقق می‌پذیرد. روشن است که این کاربرد [[ولایت]] با [[محبت]] و [[نصرت]] نیز منافات ندارد، اما این فرض که مقصود از [[ولایت]] در [[آیه]] فقط [[ولایت]] [[محبت]] و [[نصرت]] است پذیرفته نیست، زیرا با سیاق [[آیه]] که بر [[حصر]] دلالت می‌کنند [[سازگاری]] ندارد، چون [[ولایت]] [[نصرت]] و [[محبت]] عمومیت دارد و همه [[مؤمنان]] را شامل می‌شود<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت امام علی (مقاله)|امامت امام علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۴۴۹.</ref>.


==دلالت [[آیه]]==
==دلالت [[آیه]]==
خط ۱۳۳: خط ۱۳۳:
#واژه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} که در ابتدای [[آیه]]، [[اثبات]] می‌کند که این نوع [[ولایت]]، [[ولایتی]] ویژه است و به [[خدا]]، [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه اختصاص دارد<ref>احکام القرآن، ج۱، ص۵۱. قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّمَا}}، {{عربی|و هی کلمة موضوعة للحصر تتضمّن النفی و الإثبات فتثبت ما تناوله الخطاب و تنفی ما عداه}}.</ref>. [[زمخشری]] می‌نویسد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا}} {{عربی|و معني}} {{متن قرآن|إِنَّمَا}} {{عربی|وجوب اختصاصهم بالموالاة. فإن قلت: قد ذكرت جماعة، فهلا قيل إنما أولیاؤكم؟ قلت: أصل الكلام: إنما وليكم، فجعلت الولایة الله على طریق الأصالة، ثم نظم في سلك إثباتها له إثباتها لرسول الله{{صل}} و المؤمنین على سبيل التبع}}<ref>الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۶۴۸.</ref>؛
#واژه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} که در ابتدای [[آیه]]، [[اثبات]] می‌کند که این نوع [[ولایت]]، [[ولایتی]] ویژه است و به [[خدا]]، [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه اختصاص دارد<ref>احکام القرآن، ج۱، ص۵۱. قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّمَا}}، {{عربی|و هی کلمة موضوعة للحصر تتضمّن النفی و الإثبات فتثبت ما تناوله الخطاب و تنفی ما عداه}}.</ref>. [[زمخشری]] می‌نویسد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا}} {{عربی|و معني}} {{متن قرآن|إِنَّمَا}} {{عربی|وجوب اختصاصهم بالموالاة. فإن قلت: قد ذكرت جماعة، فهلا قيل إنما أولیاؤكم؟ قلت: أصل الكلام: إنما وليكم، فجعلت الولایة الله على طریق الأصالة، ثم نظم في سلك إثباتها له إثباتها لرسول الله{{صل}} و المؤمنین على سبيل التبع}}<ref>الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۶۴۸.</ref>؛
#رابطه میان [[خدا]]، [[رسول]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه با [[امّت اسلامی]] یک‌سویه است به گونه‌ای که فقط یکی از دو سو ([[خدا]] و [[رسول]]{{صل}} و [[مؤمنان]]) در دیگری ([[امّت اسلامی]]) مؤثّراند و عکس آن پذیرفته نیست؛ زیرا کسی بر [[خدا]]، [[رسول]] و [[اولیای خدا]] [[ولایت]] ندارد و [[خداوند]] بالاترین [[ولایت]] را بر [[مردم]] داشته و [[رسول]]{{صل}} و [[جانشینان]] او به تبع [[ولایت]] [[خداوند]] و در طول [[ولایت]] او، بر [[مردم]] [[ولایت]] دارند.
#رابطه میان [[خدا]]، [[رسول]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه با [[امّت اسلامی]] یک‌سویه است به گونه‌ای که فقط یکی از دو سو ([[خدا]] و [[رسول]]{{صل}} و [[مؤمنان]]) در دیگری ([[امّت اسلامی]]) مؤثّراند و عکس آن پذیرفته نیست؛ زیرا کسی بر [[خدا]]، [[رسول]] و [[اولیای خدا]] [[ولایت]] ندارد و [[خداوند]] بالاترین [[ولایت]] را بر [[مردم]] داشته و [[رسول]]{{صل}} و [[جانشینان]] او به تبع [[ولایت]] [[خداوند]] و در طول [[ولایت]] او، بر [[مردم]] [[ولایت]] دارند.
#{{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} و یا فرد خاص است و یا همه [[مؤمنان]]. همه [[مؤمنان]] [[اراده]] نشده‌اند؛ زیرا مفاد [[آیه]] چنین خواهد شد: ای کسانی که [[ایمان]] آورده [[اید]]، [[ولیّ]] شما [[خدا]] و [[رسول]] و کسانی‌اند که [[ایمان]] آورده‌اند. از این‌رو، کسانی [[ولیّ]] خواهند بود، که [[ولیّ]] برای ایشان [[تعیین]] شده است. به اصطلاح، [[اتّحاد]] [[ولیّ]] و مولیّ‌علیه پیش خواهد آمد که این ممکن نیست<ref>قاضی نورالله، الصوارم المهرقة، ص۱۷۵.</ref>. به دیگر سخن لازم خواهد آمد که هر کس [[ولیّ]] خویش باشد و این محال است؛ پس، ناگزیر باید مخاطبان [[آیه]]، جز صاحبان [[ولایت]] باشند<ref>استر آبادی، تأویل الآیات الظاهرة، ج۱، ص۱۵۴.</ref>.
#{{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} و یا فرد خاص است و یا همه [[مؤمنان]]. همه [[مؤمنان]] [[اراده]] نشده‌اند؛ زیرا مفاد [[آیه]] چنین خواهد شد: ای کسانی که [[ایمان]] آورده [[اید]]، [[ولیّ]] شما [[خدا]] و [[رسول]] و کسانی‌اند که [[ایمان]] آورده‌اند. از این‌رو، کسانی [[ولیّ]] خواهند بود، که [[ولیّ]] برای ایشان تعیین شده است. به اصطلاح، [[اتّحاد]] [[ولیّ]] و مولیّ‌علیه پیش خواهد آمد که این ممکن نیست<ref>قاضی نورالله، الصوارم المهرقة، ص۱۷۵.</ref>. به دیگر سخن لازم خواهد آمد که هر کس [[ولیّ]] خویش باشد و این محال است؛ پس، ناگزیر باید مخاطبان [[آیه]]، جز صاحبان [[ولایت]] باشند<ref>استر آبادی، تأویل الآیات الظاهرة، ج۱، ص۱۵۴.</ref>.
*'''نتیجه:''' با آمدن {{متن قرآن|إِنَّمَا}} که در آغاز [[آیه]] [[ولایت]] مشخص می‌شود، که
*'''نتیجه:''' با آمدن {{متن قرآن|إِنَّمَا}} که در آغاز [[آیه]] [[ولایت]] مشخص می‌شود، که
#این نوع [[ولایت]]، [[ولایتی]] خاص و منحصر است که همان ولای [[سرپرستی]] است.
#این نوع [[ولایت]]، [[ولایتی]] خاص و منحصر است که همان ولای [[سرپرستی]] است.
خط ۱۵۶: خط ۱۵۶:
==مصادیق {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} کیانند؟==
==مصادیق {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} کیانند؟==
*برابر [[روایات شیعه]] و برخی از [[روایات]] [[اهل سنت]]، [[مؤمنان]] ویژه، [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} است.
*برابر [[روایات شیعه]] و برخی از [[روایات]] [[اهل سنت]]، [[مؤمنان]] ویژه، [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} است.
*مهم‌ترین بحث در [[آیه]] [[ولایت]]، [[تعیین]] مصادیق [[آیه]] است، [[دانشمندان]] و مفسِّران [[شیعه]] و [[سنّی]] در اینکه [[خداوند]] و [[رسول]] اعظم، مصداق [[آیه]] [[شریف]] ولایت‌اند، اختلافی ندارند، ولی در مصداق {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} دیدگاهی متفاوت دارند<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۲۳.</ref>.
*مهم‌ترین بحث در [[آیه]] [[ولایت]]، تعیین مصادیق [[آیه]] است، [[دانشمندان]] و مفسِّران [[شیعه]] و [[سنّی]] در اینکه [[خداوند]] و [[رسول]] اعظم، مصداق [[آیه]] [[شریف]] ولایت‌اند، اختلافی ندارند، ولی در مصداق {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} دیدگاهی متفاوت دارند<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۲۳.</ref>.
===مصداق‌شناسی [[آیه]] [[ولایت]] از دیدگاه [[اهل سنت]]===
===مصداق‌شناسی [[آیه]] [[ولایت]] از دیدگاه [[اهل سنت]]===
*مفسِّران [[اهل سنت]] در [[تعیین]] مصداق {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} که دست‌کم چهار دیدگاه دارند: همه [[مؤمنان]]، [[مهاجران]] و [[انصار]]، [[علی بن ابی‌طالب]] و [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابی‌بکر]].
*مفسِّران [[اهل سنت]] در تعیین مصداق {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} که دست‌کم چهار دیدگاه دارند: همه [[مؤمنان]]، [[مهاجران]] و [[انصار]]، [[علی بن ابی‌طالب]] و [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابی‌بکر]].
* [[فخر رازی]] می‌نویسد: {{عربی|المسألة الأولی: في قوله}} {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} {{عربی|قولان: الأول: أن المراد عامة المؤمنين، و ذلك لأن عبادة بن الصامت لما تبرأ من اليهود و قال: أنا بريء إلى الله من حلف قريظة و النضير، و أتولى الله و رسوله نزلت هذه الآية على وفق قوله... فعلى هذا: الآية عامة في حق كل المؤمنین، فكل من كان مؤمنا فهو ولي كل المؤمنين، و نظيره قوله تعالى: {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ}} {{عربی|... القول الثاني: أن المراد من هذه الآية شخص معين، و على هذا ففيه أقوال: الأول: روى عكرمة أن هذه الآية نزلت في أبي بكر رضي الله عنه، و الثاني: روى عطاء عن ابن عباس أنها نزلت في علي بن أبي طالب}}<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۳.</ref>.
* [[فخر رازی]] می‌نویسد: {{عربی|المسألة الأولی: في قوله}} {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} {{عربی|قولان: الأول: أن المراد عامة المؤمنين، و ذلك لأن عبادة بن الصامت لما تبرأ من اليهود و قال: أنا بريء إلى الله من حلف قريظة و النضير، و أتولى الله و رسوله نزلت هذه الآية على وفق قوله... فعلى هذا: الآية عامة في حق كل المؤمنین، فكل من كان مؤمنا فهو ولي كل المؤمنين، و نظيره قوله تعالى: {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ}} {{عربی|... القول الثاني: أن المراد من هذه الآية شخص معين، و على هذا ففيه أقوال: الأول: روى عكرمة أن هذه الآية نزلت في أبي بكر رضي الله عنه، و الثاني: روى عطاء عن ابن عباس أنها نزلت في علي بن أبي طالب}}<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۳.</ref>.
* [[آلوسی]] آورده است: {{عربی|فروى ابوبكر النقاش صاحب التفسير المشهور عن محمد الباقر رضی الله تعالى عنه أنها نزلت في المهاجرين و الأنصار، و قال قائل: نحن سمعنا أنها نزلت في علي كرم الله تعالى وجهه، و روى جمع من المفسرين عن عكرمة أنها نزلت في شأن أبي بكر رضي الله تعالى عنه}}<ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۳۳۵.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۲۴.</ref>.
* [[آلوسی]] آورده است: {{عربی|فروى ابوبكر النقاش صاحب التفسير المشهور عن محمد الباقر رضی الله تعالى عنه أنها نزلت في المهاجرين و الأنصار، و قال قائل: نحن سمعنا أنها نزلت في علي كرم الله تعالى وجهه، و روى جمع من المفسرين عن عكرمة أنها نزلت في شأن أبي بكر رضي الله تعالى عنه}}<ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۳۳۵.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۲۴.</ref>.

نسخهٔ ‏۳۰ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۵۰

این مدخل از زیرشاخه‌های بحث آیات امامت امام علی و آیات فضائل امام علی است. "آیه ولایت" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

متن آیه: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۱]

نام‌گذاری این آیه به آیه ولایت، به دلیل واژه ﴿وَلِيُّكُمُ است. بسیاری از اهل تفسیر و روایت و تاریخ، به همین نام یاد کرده‌اند. البتّه در برخی موارد، آیه "زکات به خاتم" نیز نامیده شده است. این نام از سخن امام علی(ع) در یکی از احتجاج‌های آن حضرت استفاده شده است [۲]. آیه یاد شده به ولایت و سرپرستی خدا، رسول خدا(ص) و مؤمنان ویژه اشاره دارد و در آیه بعد می‌فرماید: ﴿وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ[۳][۴].

مقدمه

این آیه کریمه نیز حکایت از لزوم امام و ولی امر در جامعه و برخی ویژگی‌های ولی دارد؛ علاوه بر آن، مصداق خاصّی را معرفی می‌کند که در حال رکوع در راه خدا انفاق کرده است. با توجّه به روایات و دیدگاه اکثر مفسّران، این مصداق کسی جز علی بن ابی طالب امیر المؤمنین(ع) نیست؛ مثلاً از اهل سنّت، سیوطی در الدّر المنثور ذیل آیه ولایت از ابن عبّاس نقل کرده است که گفت: "علی(ع) در حال رکوع نماز بود که سائلی تقاضای کمک کرد و آن حضرت انگشترش را به فقیر صدقه داد. پیامبر(ص) از سائل پرسید: چه کسی این انگشتر را به تو داد و او به علی اشاره کرد و گفت: آن مرد که در حال رکوع است. در این هنگام آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ... نازل شد[۵]".

از امام باقر(ع) نقل شده است که فرمود: گروهی از یهودیان مسلمان شده بودند، وقتی نزد پیامبر(ص) آمدند پرسیدند: یا رسول الله! موسی(ع) یوشع بن نون را به عنوان وصیّ خود تعیین کرده بود. وصیّ شما کیست و پس از شما چه کسی بر ما ولایت دارد؟ این آیه نازل شد: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ... پس پیامبر(ص) فرمود: برخیزید، آنها برخاسته، به مسجد آمدند، دیدند فقیری از مسجد خارج می‌شود. به او گفتند: آیا کسی به تو کمک کرد؟ گفت: بلی! این انگشتر را. پرسیدند: چه کسی؟ گفت: آن مردی که مشغول نماز خواندن است. پرسیدند: در چه حالی بود؟ گفت: در حال رکوع. پیامبر(ص) تکبیر گفتند. پیامبر فرمود: پس از من علی بن ابی طالب ولیّ شما است[۶].

از این آیات، ولایت سایر ائمه(ع) نیز استفاده می‌شود و در روایات نیز به این مطلب اشاره شده است. از امام باقر(ع) نقل شده است که فرمود: "مقصود از مؤمنانی که خداوند می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ... ائمه(ع) هستند"[۷].

آیه کریمه - به ویژه با ضمیمه شدن به آیه دوم که از پیروزی حزب الله خبر می‌دهد- حاکی از این است که خدا و پیامبر و ائمه ولایت امر مردم را بر عهده دارند و مفهوم ولی، اولی به تصرّف است؛ در نتیجه سرپرستی و پیشوایی و رهبری مردم در اختیار ائمه معصومین(ع) است.

البته آیات درباره امامت به ویژه امامت و ولایت امیر المؤمنین(ع) بسیار بیشتر از این است و آن‌چه نقل شد از باب نمونه بود[۸][۹].

در این آیه نیز چند نکته قابل توجّه است:

  1. به اتفاق شیعه و سنی این آیه در شأن امیرالمؤمنین(ع) نازل شده است.
  2. لفظ ﴿إِنَّمَا در صدر آیه از طرفی ولایت و سرپرستی سه دسته را اثبات و از طرف دیگر ولایت غیر این سه دسته را نفی می‌کند (﴿إِنَّمَا مرکب از "انّ" است که افاده اثبات می‌کند و "ما" که افاده نفی می‌کند)، پس به جز خدا و پیامبرش و آن اشخاصی که در خارج ویژگی خاصّی دارند (مصداق خارجی آیه)، دیگران ولایتی بر مردم ندارند.
  3. دسته سوم که ولایتشان قرین ولایت خدا و رسول قرار گرفته، باید با آنها سنخیت داشته و همانند خدا و رسول از اشتباه و لغزش به دور باشند؛ یعنی دارای علمی باشند که اشتباه در آن نیست و عملاً نیز مرتکب خطا نشوند و خلاصه معصوم باشند[۱۰].

شأن نزول آیه ولایت

آیۀ ۵۵ سورۀ مائده به "آیۀ ولایت" شهرت یافته است[۱۱] و متن آیه چنین است: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۱۲]. علت نامگذاری به آیۀ ولایت وجود واژۀ ﴿وَلِيُّكُمُ است. البته در برخی موارد، آیه را "زکات به خاتم" هم نامگذاری کرده‌اند، چنانکه این نام از فرمایشات امیرالمؤمنین در یکی از احتجاج‌های آن حضرت استفاده شده است[۱۳].

آیۀ ولایت یکی از روشن‌ترین دلایل ولایت و امامت امیرالمؤمنین(ع) است[۱۴]. در شأن نزول آیه گفته شده است فقیری وارد مسجد پیامبر(ص) شد و از مردم تقاضای کمک کرد؛ اما کسی به او کمک نکرد، در این هنگام مرد فقیر دستانش را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم؛ ولی کسی کمکی نکرد. در همین حال، امیرالمؤمنین(ع) که در حال رکوع بود، با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد که فقیر به نزد او بیاید تا انگشترش را به او بدهد، فقیر نزدیک آمد و انگشتر را از دست حضرت بیرون آورد؛ پیامبر(ص) که در حال نماز بود این جریان را مشاهده کرد؛ پس از فراغت از نماز سر به سوی آسمان بلند کرد و چنین گفت: «خداوندا برادرم موسی از تو تقاضا کرد که سینه او را فراخ گردانی و کارها را بر او آسان‎‌سازی و گره از زبان او بگشایی تا مردم گفتارش را درک کنند و نیز موسی درخواست کرد هارون را که برادرش بود وزیر و یاورش قرار دهی و به وسیلۀ او نیرویش را زیاد کنی و در کارهایش شریک سازی. خداوندا من محمد پیامبر و برگزیده توام، سینۀ مرا گشاده کن و کارها را بر من آسان ساز از خاندانم علی(ع) را وزیر من گردان تا به وسیلۀ او پشتم قوی و محکم گردد هنوز دعای پیامبر(ص) پایان نیافته بود که جبرئیل آیۀ ولایت را نازل کرد»[۱۵]. آیه دربارۀ این عمل حضرت نازل شد[۱۶].

امیرالمؤمنین(ع) شأن نزول آیه

تمام مسلمانان در اینکه آیه در شأن امیرالمؤمنین(ع) نازل شده اتفاق نظر دارند، مگر ابن تیمیه که معتقد است انتساب آیه به امیرالمؤمنین، انتساب غلط و از جعلیات اسلام است اما سخن او با توجه به نقل روایات متعدد از اهل سنت مانند: حافظ عبدالرزاق صنعانی، حافظ عبد بن حمید، حافظ رزین بن معاویه، حافظ نسائی (مؤلف صحیح)، حافظ محمد بن جریر طبری، ابن‌ ابی‌ حاتم، ابن‌ عساکر، ابوبکر بن‌ مردویه، ابوالقاسم طبرانی، خطیب بغدادی، هیثمی، ابن‌ جوزی، محبّ طبری، جلال الدین سیوطی و متّقی هندی؛ دربارۀ انتساب آیه به امیرالمؤمنین(ع) بی پایه و اساس است[۱۷].

مطابق روایات، این آیه در شأن علی(ع) نازل شده است، هنگامی که در نماز و در حال رکوع انگشتر خود را به بی‌نوایی داد که از مردم درخواست کمک می‌کرد و کسی به او اعتنا نکرد. کلمه ولی اگر چه کاربردهای متفاوتی مانند پدر، عمو، پسرعمو، داماد، هم سوگند و هم پیمان، یاور و دوست دارد، ولی جامع آنها الاولی بالشیء است؛ یعنی ولی هر فرد، کسی است که با او نسبت ویژه‌ای دارد و در آن نسبت بر دیگران مقدم و سزاوارتر است. بر این اساس کاربرد واژه ولی در مصادیق مختلف آن از قبیل مشترک معنوی است، نه لفظی. در این صورت، هرگاه در کلام قرینه‌ای بر تعیین مصداقی خاص وجود نداشته باشد، همه مصداق‌های ممکن را شامل می‌شود. از آنجا که در این آیه، ولایت قبل از آنکه به علی(ع) (الذین آمنوا) نسبت داده شود به خداوند و رسول خدا نسبت داده شده است، آن کاربردهایی از ولایت مقصود است که در مورد خدا و پیامبرش ممکن و محقق است، که ولایت حکومت و سرپرستی از آن جمله است. البته، ولایت حکومت و سرپرستی خداوند در حقیقت از طریق پیامبر و امام تحقق می‌پذیرد. روشن است که این کاربرد ولایت با محبت و نصرت نیز منافات ندارد، اما این فرض که مقصود از ولایت در آیه فقط ولایت محبت و نصرت است پذیرفته نیست، زیرا با سیاق آیه که بر حصر دلالت می‌کنند سازگاری ندارد، چون ولایت نصرت و محبت عمومیت دارد و همه مؤمنان را شامل می‌شود[۱۸].

دلالت آیه

نخست: دلالت بر نصب امام

  • ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۱۹].
  • امام ثعلبی در تفسیر خود، از ابوذر غفاری نقل کرده است: روزی همراه رسول خدا(ص) نماز ظهر را به جا آوردم. گدایی در مسجد از مردم درخواست کمک کرد، اما هیچ کس به او چیزی نداد. او دستش را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! شاهد باش که من در مسجد پیامبرت(ص) از مردم کمک خواستم و هیچ کس به من چیزی نداد، در این حال علی  در نماز و در حال رکوع بود و با انگشت دست راستش که در آن انگشتری بود، به او اشاره کرد و آن گدا انگشتر را از دست او در آورد، رسول خدا(ص) که این اتفاق را مى‌دید، رو به آسمان کرد و گفت: خدایا! برادرم موسی از تو درخواست کرد و گفت: پروردگارا! مرا شرح صدر ده و کارم را آسان گردان و گره از زبانم بگشاى؛ تا سخنان مرا بفهمند. و وزیرى از خاندانم براى من قرار ده... برادرم هارون را؛ با او پشتم را محکم کن. و او را در کارم شریک ساز﴿قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي هَارُونَ أَخِي اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي[۲۰]. و تو به او وحی کردی که با برادرت تو را یاری مى‌کنیم و برای شما دو نفر سلطان و قدرتی قرار مى‌دهیم که بر شما سیطره نیابند. خدایا من محمد پیامبر و برگزیده توام، پروردگارا! مرا شرح صدر ده و کارم را آسان گردان و و وزیرى از خاندانم براى من قرار ده، برادرم علی را، با او پشتم را محکم کن. ابوذرگفت: پیامبر، هنوز دعایش را به پایان نبرده بود که جبرئیل(ع) از جانب خدای عزوجل، این آیه را نازل کرد و گفت: ای محمد! بخوان: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۲۱][۲۲].
  • همه مفسران اجماع دارند که این آیه، در شأن علی بن ابی‌طالب(ع) نازل شده است و دلالت آن بر امامت، واضح است و حصر موجود در آیه: "سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند..." هر احتمال دیگری را برای معنای ولایت، غیر از سلطه و حکومت از بین مى‌برد؛ زیرا هیچ یک از معانی دیگر ولایت نمى‌تواند فقط مخصوص خدا و رسول خدا(ص) و مؤمنان خاص که در رأس آنان امیرالمؤمنین علی(ع) است، باشد[۲۳].

دوم: دلالت بر ولایت تشریعی

سوم: دلالت بر ولایت امام علی(ع)

  1. حصر انما: ﴿إِنَّمَا از ادات حصر است و بر ولایتی خاص که به خداوند اختصاص دارد و با اذن او برای دیگران نیز ثابت می‎‌شود دلالت می‌‌کند[۳۰].[۳۱]
  2. کلمه ولی به معنای سرپرستی و صاحب اختیار است: اگر چه واژۀ "ولی" بر معانی یا مصادیق متعددی اطلاق شده است، ولی هرگاه واژۀ "ولی" بدون قرینه به کار رود مراد از آن مالک امر بودن خواهد بود، به ویژه اگر به کسی اسناد داده شود که دارای شأن رهبری و فرمانروایی است؛ حال با توجه به اینکه ولایت در مورد خدا و رسول(ص) به معنای مالک امر بودن است و از طرفی ﴿الَّذِينَ آمَنُوا بر خداوند یا پیامبر(ص) عطف شده و حکم آنها یکی است، لذا ولایت در مورد مؤمنانی که در آیه توصیف شده‌‎اند نیز به معنای مالکیت امر تدبیر (امامت) خواهد بود[۳۲].
  3. مراد از ﴿الَّذِينَ آمَنُوا حضرت علی(ع) است: عبارت ﴿الَّذِينَ آمَنُوا هرچند همۀ مؤمنان را شامل می‎‎‌شود ولی مقصود بعضی از مؤمنان است؛ زیرا برای آنان صفت ویژه‎‌ای ـ اقامۀ نماز و دادن زکات در حال رکوع ـ بیان شده که شأن نزول آن دربارۀ حضرت است[۳۳]. در روایات متعدد از شیعه و اهل سنت وارد شده است که آیه فوق درباره حضرت علی نازل شده است[۳۴]. چنانکه امام باقر(ع) فرمودند: «خداوند پیامبرش را به ولایت امام علی(ع) فرمان داد و آیه دربارۀ او نازل شد: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۳۵][۳۶].[۳۷]

پاسخ به شبهات دربارۀ آیه

شبهه اول: ولی یعنی محب نه سرپرست

  • شبهه کرده‌اند: به دلیل اینکه آیات قبل از آیۀ ولایت دربارۀ ولایت به معنای محبت است لذا "ولی" در آیه به معنای دوست، یاور و محب آمده است.
  • و با توجّه به اینکه این آیه در میان آیاتی است، که ارتباط مسلمانان با یهود و نصاری و ولایت آنها جلوگیری می‌کند، (آیات پنجاه‌ و‌یکم تا پنجاه‌ و‌هشتم) از سویی نیز می‌دانیم که ولایت یهود و نصاری به معنای سرپرستی و صاحب اختیاری آنها نیست؛ چرا که هیچ مسلمانی، یهود و نصاری را سرپرست و صاحب اختیار خود قرار نداده است، پس باید ولایت یهود و نصاری به معنای محبت و یا نصرت باشد و این آیه نیز، بر همان معنا حمل می‌شود.
  • فخر رازی می‌نویسد: أن اللائق بما قبل هذه الآیة و بما بعدها لیس إلا هذا المعنی، أما ما قبل هذه الآیة فلأنه تعالى قال: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ[۳۸] و لیس المراد لا تتخذوا الیهود و النصاری أئمة متصرفین في أرواحکم و أموالکم لأن بطلان هذا کالمعلوم بالضرورة، بل المراد لا تتخذوا الیهود و النصاری أحبابا و أنصارا، و لا تخالطوهم و لا تعاضدوهم، ثم لما بالغ في النهي عن ذلك قال: إنما ولیکم الله و رسوله والمؤمنون الموصوفون، و الظاهر أن الولایة المأمور بها هاهنا هي المنهي عنها فیما قبل، و لما کانت الولایة المنهی عنها فیما قیل هي الولایة بمعنى النصرة کانت الولایة المأمور بها هي الولایة بمعنى النصرة و أما ما بعد هذه الآیة فهی قوله ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ[۳۹] فأعاد النهی عن اتخاذ الیهود و النصاری و الکفار أولیاء، و لا شك أن الولایة المنهي عنها هي الولایة بمعنى النصرة، فكذلك الولایة في قوله ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ یجب أن تکون هي بمعنى النصرة، و کل من أنصف و ترك التعصب و تأمل في مقدمة الآیة و في مؤخرها قطع بأن الولي في قوله ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ لیس إلا بمعنى الناصر و المحب، و لا یمکن أن یکون بمعنى الإمام، لأن ذلك یكون إلقاء كلام أجنبي فيما بين كلامين مسوقين لغرض واحد، و ذلك يكون في غاية الركاكة و السقوط، و يجب تنزيه كلام الله تعالى عنه[۴۰][۴۱].
  • پاسخ به این شبهه:
  1. با توجّه به تحلیل معنای لغوی ولایت روشن شد، این سخن ناتمام است؛ چرا که ولایت در لغت عرب به معنای محبّت یا نصرت نیست، بلکه ایجاد رابط عمیق است به گونه‌ای که یک طرف درباره طرف دیگر حق تصرف داشته باشد. این معنا در همه کاربردهای قرآنی از جمله این آیه، جاری است.
  2. اینکه هیچ مسلمانی، یهود و نصاری را سرپرست خود نکرده است، سخنی باطل است که آیه ۵۲ از همین سوره آن را نفی می‌کند﴿فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَنْ تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَى مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ[۴۲]. در این آیه، خداوند از گروهی مسلمانان سست ایمان سخن می‌گوید که در هنگام بروز حوادث سخت در حکومت اسلام، برای رهایی از مشکلات، زیر چتر حمایتی یهود و نصاری قرار گرفتند. خداوند چنین عملی را تقبیح می‌کند. روشن است که چنین رابطه‌ای میان مسلمانان با یهود و نصاری، مستلزم ولایت و سرپرستی آنها بر مسلمانان خواهد بود. با چنین قرینه روشنی چگونه میتوان ولایت را مجرد دوستی و یا نصرت دانست؟
  3. از حصر به‌کار رفته در آیه شریف استفاده می‌شود، که ولی به معنای سرپرست است؛ زیرا، همه مؤمنان یاور و دوست هم‌اند و محبّت و نصرت با سازگاری ندارد.
  4. در آیات گواهی بر عدم وحدت سیاق دیده می‌شود؛ زیرا، در آیات پیشین و پس از این آیه، واژه "اولیاء" جمع است، ولی در این آیه "ولی" مفرد آمده است؛ از این‌رو، این آیه هم سیاق با آیات پیشین و پسین نیست[۴۳][۴۴].
  5. کلمۀ "ولی" در آیه ابتدا به خداوند و سپس به پیامبر اسناد داده شده است. تمامی مسلمانان اتفاق نظر دارند ولایت خداوند و پیامبر(ص) به معنای مالک امر بودن است و چون این دو کلمه از آیه ﴿الَّذِينَ آمَنُوا بر ولایت خداوند و پیامبر عطف شده است، کلمۀ ولایت نسبت به ﴿الَّذِينَ آمَنُوا نیز به معنای مالکیت امر است[۴۵].
  6. آیۀ بعد از آیۀ ولایت صراحت یا ظهور در ولایت به معنای نصرت و محبت ندارد و مضمون این آیه هم با ولایت به معنای نصرت و محبت و هم با ولایت به معنای تدبیر و نصرت در امور سازگاری دارد؛ بنابراین، نمی‎‌توان آن را قرینه و شاهد بر یکی از آن دو به شمار آورد.
  7. اگر ولایت به معنای محبت و نصرت باشد، مخاطب دچار سرگردانی می‌‌شود، چراکه نمی‌تواند تشخیص دهد متکلم کدام معنا از ولی را اختیار کرده است[۴۶].
  8. دلایل مختلفی مانند "حصر "إنّما" و احادیثی که در ‌شأن نزول آیه وارد شده اثبات کنندۀ معنای ولایت و سرپرستی است[۴۷].

شبهه دوم: ارزشمند نبودن پرداخت زکات واجب

شبهه سوم: برداشت اشتباه از حقیقت ولایت خداوند

شبهه چهارم: انحصار ولایت امام علی متضاد با مبانی شیعی

شبهه پنجم: عدم احتجاج امیرالمؤمنین(ع) به آیه ولایت

شبهه ششم: شبهه ابن تیمیه

  1. ﴿الَّذِينَ آمَنُوا در آیه دلالت بر جمع می‌کند و اطلاق آن بر فرد، با فصاحت و بلاغت قرآن مطابقت ندارد. در پاسخ باید گفت: اطلاق واژۀ جمع بر فرد معین به انگیزه تعظیم و مانند آن، امری شایع است؛ چنانکه در قرآن دربارۀ نشان دادن عظمت خداوند از ضمایر جمع استفاده شده است: ﴿نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ[۵۷].[۵۸]
  2. شنیدین صدای سائل و تقدیم انگشتر به او توسط حضرت با حضور قلب ایشان در نماز منافات دارد. منتها باید دانست توجّه حضرت هنگام نماز، به کاری عبادی، یعنی دادن زکات به انسان فقیر، امری مطلوب پروردگار است؛ لذا منافاتی با نماز خواندن ندارد، چراکه این دو عمل تعارضی با همدیگر ندارند[۵۹].

شبهه هفتم: آیه در شأن علی(ع) نازل نشده است

  1. این شأن نزول را بسیاری از مفسِّران بزرگ اهل سنت نقل نموده‌اند. برخی از کسانی که بر نزول این آیه در حق علی(ع) نقل اجماع و یا ادّعای اجماع نموده‌اند، عبارت‌اند از:
    1. قاضی عضدالدین ایجی در کتاب المواقف فی علم الکلام می‎نویسد: و اجمع ائمة التفسير ان المراد علي[۶۲].
    2. شریف جرجانی در شرح مواقف آورده است: و قد اجمع ائمة التفسير على أن المراد به الذين يقيمون الصلاة الى قوله و هم راكعون على فأنه كان في الصلاة راكعاً فسأله سایل فاعطاه خاتمه فنزلت الآیة[۶۳].
    3. سعد الدین تفتازانی نیز در شرح مقاصد می‌نویسد: نزلت باتفاق المفسِّران في علي بن ابي‌طالب - رضی الله عنه - حین اعطی السائل خاتمه و هو راكع في صلاته و كلمه انما للحصر بشهادة النقل و الاستعمال[۶۴].
  2. با وجود شواهد و قرائن قطعی که از اهل سنت صادر شده است، چطور ادعا می‌کنند، این آیه در شأن علی(ع) نازل نشده است؟ در حالی که بیشتر بزرگان اهل سنت این شأن نزول را پذیرفته‌اند و در کتب خود نیز بیان کرده‌اند.
  3. علّت اینکه علامه حلی در این مسأله ادّعای اجماع نموده‌اند آن است که، درباره شأن نزول این آیه، جز روایت مرسله که درباره ابوبکر است، همه روایات درباره حضرت علی(ع) است و چون آن روایت ضعف سندی دارد، در برابر انبوه روایات دیگر درباره حضرت علی(ع) جایگاهی نداشته و ادّعای اجماع شده است[۶۵].

شبهه هشتم: حمل لفظ جمع بر مفرد، مجاز است

  • در آیه ولایت، لفظ جمع هفت بار آمده و حمل آیه بر مفرد علی(ع)، مجاز است نه حقیقت، از این‌رو، نمی‌توان آیه را بدون قرینه، بر مفرد حمل نمود.
  • فخر رازی می‌نویسد: أنه تعالى ذكر المؤمنين الموصوفين في هذه الآية بصيغة الجمع في سبعة مواضع و هي قوله ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۶۶] وحمل الفاظ الجمع وإن جاز على الواحد على سبيل التعظيم لكنه مجاز لا حقيقة، والأصل حمل الكلام على الحقيقة[۶۷].
  • پاسخ به این شبهه:
  1. روایات شأن نزول، راه حل استفاده از ضمائر جمع است. بر فرض که حمل جمع بر مفرد، مجاز باشد، این حمل قراینی دارد و آن، روایات فراوانی است که شأن نزول آیه را، جریان زکات خاتم حضرت علی(ع) را بیان کرده است.
  2. کاربرد جمع، برای تشویق مردم به کارهای خیر است. ابوالقاسم جارالله زمخشری حنفی در تفسیر خود می‌گوید: اگر اشکال شود: چگونه این آیه در شأن علی(ع) است و حال آنکه آیه به لفظ جمع وارد شده است؟ در پاسخ می‌گوییم: آیه به لفظ جمع آمده، گرچه مراد از آن فقط یک نفر است - علی(ع) - است و این به خاطر آن است که مردم ترغیب شوند تا مانند چنین کاری انجام دهند و ثواب آن را ببرند[۶۸].
  3. استفاده از الفاظ و ضمایر جمع، برای تعظیم و تفخیم است. مرحوم طبرسی می‌نویسد: اطلاق لفظ جمع، بر امیرمؤمنان(ع)، تفخیم و تعظیم آن حضرت است، چه اینکه اهل لغت جمع را بر مفرد برای تعظیم و احترام اطلاق میکنند، و این حقیقت به اندازه‌ای مشهور است، که به استدلال نیاز ندارد[۶۹].
  4. پاسخ دقیق آن است که در این آیه لفظ جمع در مفرد استعمال نشده است، بلکه عنوان جمع، بر یکی از افراد تحقق یافته آن (در زمان نزول) منطبق گردیده و امکان انطباق آن بر دیگر افراد نیز (بر فرض تحقق شرایط و ویژگی‌ها) محفوظ مانده است. میان این دو کیفیّت و دو گونه استعمال نیز، فرق بسیاری است و آنچه از نظر اهل لغت ناشدنی و نارواست، تنها گونه نخست است[۷۰]. به دیگر سخن، لفظ در مفهوم خود استعمال می‌شود، نه در مصداق خارجی، ولی در بیرون، مصداق لفظ گاهی فرد است و گاهی جمع[۷۱].
  5. پاسخ دیگری که از دقّت بیشتری برخوردار است این است که، جمع به کار رفته در این آیه، جمع طولی است یعنی اطلاق جمع بر افراد، در طول یکدیگر است از این‌رو در آیه، یکی از مصادیق ﴿الَّذِينَ آمَنُوا و مهمترین آنها علی(ع) است و تا امام زمان ادامه دارد. مانند: اولوالامر که نمی‌شود در یک زمان چند اولوالامر باشد پس، اولوالامر، آحاد افراد در طول یکدیگر است.

شبهه نهم: حضور قلب علی(ع) در نماز با خاتم بخشی او، منافات دارد

  • آنچه از حالات امیرالمؤمنان علی(ع) در نماز نقل شده آن است که حضرت دارای حضور قلب خاصی بودند به گونه‌ای که از خود بی‌خود می‌شدند. این حالت علی(ع) با این مطلب که در حال نماز صدای سائل را شنیدند و انگشتر خود را به او دادند، منافات دارد؛ زیرا حالت نخست، مستلزم توجّه تام به پروردگار، ولی حالت دوّم موجب توجّه به غیر خداوند است؛ از این‌رو، نمی‌توان مدلول آیه را درباره آن حضرت پذیرفت.
  • فخر رازی می‌نویسد: وهو أن اللائق بعلي أن یكون مستغرق القلب بذکر الله حال ما يكون في الصلاة، والظاهر أن من كان كذلك فإنه لا یتفرغ لاستماع كلام الغير و لفهمه، و لهذا قال تعالى: ﴿الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ[۷۵] ومن كان قلبه مستغرقا في الفكر كيف يتفرغ لاستماع كلام الغير[۷۶][۷۷].
  • پاسخ به این شبهه:
  1. بر پایه روایات، پیامبر(ص) نیز گاهی نماز را کوتاه می‌کردند و آن را به سرعت پایان می‌دادند. هنگامی که از ایشان علّت این کار پرسیده شد، فرمودند: "صدای گریه طفلی را شنیدم، گفتم شاید مادرش در مسجد (در حال نماز) باشد و از گریه او ناراحت شود"[۷۸]. از این‌رو هر قضاوتی درباره عملکرد پیامبر شود، همان قضاوت نیز درباره عملکرد علی(ع) خواهد شد.
  2. توجّه آن حضرت هنگام نماز به کاری بوده که مطلوب پروردگار است؛ پس این عمل، عبادتی در ضمن عبادت خواهد بود. عظمت روح ایشان چنان بود که می‌توانست در یک زمان دو عبادت را انجام دهد و این با حضور قلب در پیشگاه پروردگار تنافی نخواهد داشت. چنین افرادی مظهر اسم جمال «يَا مَنْ لَا يَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ»‌اند. به دیگر سخن، "ولیِّ حق"، در هر شأنی از شئون بندگی، غافل از شئون دیگر نیست؛ پس اگر بنده خدا به نماز مشغول است، از شأن دیگر بندگی، که ایتاء زکات است، غافل نیست.
  3. شنیدن صدای سائل و کمک آن به او، توجّه به خویشتن نیست، بلکه عین توجّه به خدا است. علی در حال نماز از خود بیگانه بود، نه از خدا. روشن است، بیگانگی از خلق خدا بیگانگی از خداست. صدقه پیش از آنکه به دست سائل برسد، به دست خدا می‌رسد: ﴿أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ[۷۹] و در واقع با خدا در ارتباط بوده است[۸۰].

واژه "ولی" در آیه به چه معنا و چه نوع ولایتی را دربر می‌گیرد؟

  1. یکی از مهمترین معناهایی که برای ولایت آمده، سرپرستی و مالک امر بودن است. ابن‌منظور آورده است:ففی اسماء الله تعالی: الولی هو الناصر و قیل: المتولی لأمور العالم و الخلائق القائم بها[۸۳] و در مجمع البحرین آمده است: المعنی: الذی یتولی تدبیرکم و یلی أمورکم ﴿اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الذین هذه صفاتهم ﴿الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۸۴]؛
  2. با توجه به واژه ﴿إِنَّمَا، که بر انحصار دلالت دارد، ولایت به معنای نصرت نیست؛ زیرا نصرت، به خدا، رسول خدا(ص) و مؤمنان ویژه، اختصاص نداشته و همه مؤمنان را در برمی‌گیرد.
  3. اگر ولایت به معنای نصرت باشد، مستلزم آن است که بسیاری از آیاتی که واژه "ولی" در کنار واژه "نصیر" آمده، لغو باشد؛ زیرا دو واژه هم معنا در کنار هم آمده است.
  4. اگر ولایت به معنای نصرت باشد، مستلزم اغراء به جهل است؛ زیرا با معانی متعددی که برای "ولی" آمده، نمی‌توان تشخیص داد کدام معنا را متکلّم اراده کرده است.
  5. کلمه "ولی"، نخست به خداوند و سپس به پیامبر(ص) اختصاص داده شده است. ولایت خداوند و پیامبر(ص) ثابت است و ولایت خدا و رسول الله(ص) به معنای مالک امر بودن است. از سویی ﴿الَّذِينَ آمَنُوا بر خداوند و پیامبر عطف شده و حکم معطوف با معطوف علیه مشترک است، پس ولایت به معنای مالکیت امر خواهد بود.
  • به دیگر سخن، به استناد "واو" به کار رفته در آیه ولایت، که در حکم تکرار معطوف‌علیه و سه جمله مستقل ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ... رَسُولُهُ ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ الَّذِينَ آمَنُوا است، بی‌تردید ولی در دو جمله نخست، به قرینه اینکه در حیات پیامبر کسی جز او ولی نیست، به معنای اولی بالتصرف است و در جمله سوّم نیز، به استناد همین قرینه داخلی، به معنای اولی بالتصرف است[۸۵][۸۶].

رابطه ولایت با محبّت و نصرت

ولایت یک سویه

  1. واژه ﴿إِنَّمَا که در ابتدای آیه، اثبات می‌کند که این نوع ولایت، ولایتی ویژه است و به خدا، رسول خدا(ص) و مؤمنان ویژه اختصاص دارد[۸۹]. زمخشری می‌نویسد: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا و معني ﴿إِنَّمَا وجوب اختصاصهم بالموالاة. فإن قلت: قد ذكرت جماعة، فهلا قيل إنما أولیاؤكم؟ قلت: أصل الكلام: إنما وليكم، فجعلت الولایة الله على طریق الأصالة، ثم نظم في سلك إثباتها له إثباتها لرسول الله(ص) و المؤمنین على سبيل التبع[۹۰]؛
  2. رابطه میان خدا، رسول(ص) و مؤمنان ویژه با امّت اسلامی یک‌سویه است به گونه‌ای که فقط یکی از دو سو (خدا و رسول(ص) و مؤمنان) در دیگری (امّت اسلامی) مؤثّراند و عکس آن پذیرفته نیست؛ زیرا کسی بر خدا، رسول و اولیای خدا ولایت ندارد و خداوند بالاترین ولایت را بر مردم داشته و رسول(ص) و جانشینان او به تبع ولایت خداوند و در طول ولایت او، بر مردم ولایت دارند.
  3. ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا و یا فرد خاص است و یا همه مؤمنان. همه مؤمنان اراده نشده‌اند؛ زیرا مفاد آیه چنین خواهد شد: ای کسانی که ایمان آورده اید، ولیّ شما خدا و رسول و کسانی‌اند که ایمان آورده‌اند. از این‌رو، کسانی ولیّ خواهند بود، که ولیّ برای ایشان تعیین شده است. به اصطلاح، اتّحاد ولیّ و مولیّ‌علیه پیش خواهد آمد که این ممکن نیست[۹۱]. به دیگر سخن لازم خواهد آمد که هر کس ولیّ خویش باشد و این محال است؛ پس، ناگزیر باید مخاطبان آیه، جز صاحبان ولایت باشند[۹۲].
  • نتیجه: با آمدن ﴿إِنَّمَا که در آغاز آیه ولایت مشخص می‌شود، که
  1. این نوع ولایت، ولایتی خاص و منحصر است که همان ولای سرپرستی است.
  2. با خطاب ﴿وَلِيُّكُمُ، این ولایت به خدا، رسول خدا و مؤمنان ویژه اختصاص دارد و به معنای نصرت نبوده، دیگران را در بر نمی‌گیرد؛ چرا که نصرت، به خدا، رسول خدا و مؤمنان ویژه اختصاص نداشته و همه مؤمنان را در برمی‌گیرد[۹۳].

آیاتی در قرآن کریم ولایت یک‌سویه را اثبات می‌کند

  1. ولایت بر سفیه، ضعیف و...: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ...[۹۴].
  2. ولی ارث: ﴿وَلِكُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَالَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمَانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدًا[۹۵].
  3. ولی مقتول: ﴿وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا[۹۶][۹۷].

ولایت دوسویه

  • در برخی آیات نیز به ولایت دوسویه یا متقابل اشاره می‌فرماید:
  1. ولایت مؤمنان بر مؤمنان: مؤمنان به یکدیگر ولایت دارند و نتیجه چنین ولایتی این است که آنها چون همدیگر را دوست دارند، به ارشاد و هدایت یک‌دیگر برمی‌خیزند و همدیگر را امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند: ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۹۸].
  2. ولایت ظالمان بر ظالمان: ظالمان نیز بر یکدیگر ولایت دارند. ﴿إِنَّهُمْ لَنْ يُغْنُوا عَنْكَ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَإِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ[۹۹].
  3. ولایت کافران بر کافران: خداوند همچنین درباره ولایت کافران بر یکدیگر می‌فرماید: ﴿وَالَّذِينَ كَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ[۱۰۰]
  1. ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا که بر کلمه "رسوله" و آن نیز بر کلمه "الله" عطف شده و در سیاق خدا و رسول آمده و مفاد آیه نیز این است که خدا و رسولش و مؤمنانی که توصیف شده‌اند، ولی و جامعه مؤمنان، "مُوَلّی علیه"اند، نسبت این دو، همچون ولایت‌مدار و ولایت‌پذیر است، نه از باب تفاعل، که ولایت دو جانبه باشد.
  2. مضارع بودن فعل‌های ﴿يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ، که یکی از وظایف امام در حیطه ولایت را روشن می‌کند، استمرار را میرساند؛ چه اینکه سیره آنها اقامه صلوه و ایتاء زکاه است و این وصف علی‌البدل است، پس در هر زمانی، باید امامی باشد تا دارای این اوصاف باشد.
  3. ﴿يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ که به معنای نماز خواندن نیست، بلکه نماز خواندن یکی از جلوه‌های اقامه نماز است. اقامه نماز عنوانی جامعی است، که بر همه مقدمات و مؤخرات و شرایط لازم برای نماز صدق می‌کند. از آن میتوان به ترویج حاکمیّت فرهنگ توحید و خداپرستی در جامعه یاد نمود.
  4. ﴿وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ، به معنای برقراری رابطه مردم با خود مردم از راه زکات است و با توجه به گستره و شمول معنای زکات، به‌دست میآید که ﴿وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ به معنای اجرای عدالت اجتماعی در عرصه‌های مختلف بشری است؛ از این‌رو، حیطه ولایت امام، هم برقراری رابطه مردم با خداست و هم برقراری رابطه مردم با مردم که در یک کلمه، همان اجرا و اقامه دین است[۱۰۲].

مصادیق ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا کیانند؟

مصداق‌شناسی آیه ولایت از دیدگاه اهل سنت

  • مفسِّران اهل سنت در تعیین مصداق ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا که دست‌کم چهار دیدگاه دارند: همه مؤمنان، مهاجران و انصار، علی بن ابی‌طالب و ابی‌بکر.
  • فخر رازی می‌نویسد: المسألة الأولی: في قوله ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا {{عربی|قولان: الأول: أن المراد عامة المؤمنين، و ذلك لأن عبادة بن الصامت لما تبرأ من اليهود و قال: أنا بريء إلى الله من حلف قريظة و النضير، و أتولى الله و رسوله نزلت هذه الآية على وفق قوله... فعلى هذا: الآية عامة في حق كل المؤمنین، فكل من كان مؤمنا فهو ولي كل المؤمنين، و نظيره قوله تعالى: ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ... القول الثاني: أن المراد من هذه الآية شخص معين، و على هذا ففيه أقوال: الأول: روى عكرمة أن هذه الآية نزلت في أبي بكر رضي الله عنه، و الثاني: روى عطاء عن ابن عباس أنها نزلت في علي بن أبي طالب[۱۰۴].
  • آلوسی آورده است: فروى ابوبكر النقاش صاحب التفسير المشهور عن محمد الباقر رضی الله تعالى عنه أنها نزلت في المهاجرين و الأنصار، و قال قائل: نحن سمعنا أنها نزلت في علي كرم الله تعالى وجهه، و روى جمع من المفسرين عن عكرمة أنها نزلت في شأن أبي بكر رضي الله تعالى عنه[۱۰۵][۱۰۶].

مصداق‌شناسی آیه ولایت از دیدگاه شیعه

  • مفسِّران شیعه می‌گویند مصداق ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا امیر مؤمنان(ع) است.
  • علامه طباطبایی می‌نویسد: على أن الروايات متكاثرة من طرق الشيعة و أهل السنة على أن الآيتين نازلتان في أمير المؤمنين على لما تصدق بخاتمه و هو في الصلاة، فالآيتان خاصتان غير عامتين[۱۰۷][۱۰۸].

ادله اهل سنت

  • با توجّه به اینکه اهل سنت در مصداق آیه چند دیدگاه دارند، استدلال محکمی در منابع آنها به چشم نمی‌خورد و فقط استدلال‌های خود را در اثبات اینکه مقصود از ولایت در آیه، اولی بالتصرف نیست، بلکه به معنای نصرت است، بیان نموده و یا در نقد مصداق بودن امیرمؤمنان برای ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا نکاتی آورده‌اند[۱۰۹].

ادلّه شیعه

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  2. غایة المرام، ص۱۰۸؛ الاحتجاج، ص۱۱۸.
  3. «و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بی‌گمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.
  4. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۱۵-۱۶.
  5. پیام قرآن، ج۹، ص۲۰۲؛ به نقل از: الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۳.
  6. بحارالانوار، ج۳۵، ص۱۸۳.
  7. بحارالانوار، ج۳۵، ص۱۸۸.
  8. ر.ک: احقاق الحق، ج۲ و ۳؛ الغدیر علی فی القرآن و....
  9. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۴۰-۴۱.
  10. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۲۳-۲۴.
  11. المراجعات، ص‌۲۲۶، ۲۲۹.
  12. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  13. غایة المرام، ص۱۰۸؛ الاحتجاج، ص۱۱۸.
  14. لسان العرب، ج۱۵، ص۲۸۱-۲۸۳؛ أقرب الموارد، ج۲، ص۱۴۷۸.
  15. مجمع البیان، ج‌۳، ص‌۳۲۴ ـ ۳۲۵.
  16. ر.ک: خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۴۳۰ ـ ۴۳۶؛ مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص ۱۴۹؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴.
  17. ر.ک: خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۴۳۰ - ۴۳۶.
  18. ربانی گلپایگانی، علی، امامت امام علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۴۴۹.
  19. «سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همان‌ها که نماز را برپا مى‌‌دارند، و در حال رکوع، زکات مى‌‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  20. موسی گفت: پروردگارا! سینه‌ام را گشایش بخش. و کارم را برای من آسان کن. و گرهی از زبانم بگشای. تا سخنم را دریابند. و از خانواده‌ام دستیاری برایم بگمار. هارون برادرم را پشتم را به او استوار دار. و او را در کارم شریک ساز. تا تو را بسیار به پاکی بستاییم. و بسیار تو را به یاد آوریم. که بی‌گمان تو، به (کار) ما بینایی؛ سوره طه، آیه ۲۵-۳۵.
  21. «سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند همان‌ها که نماز را برپا مى‌‌دارند، و در حال رکوع، زکات مى‌‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  22. همه مفسرین این روایت را نقل کرده‌اند، ر.ک: طبری؛ اسباب النزول واحدی؛ امام فخر رازی، التفسیر الکبیر و برای تفصیل بیشتر ر.ک: الغدیر؛ ج۲، ص۵۲-۵۳.
  23. اراکی، محسن، امامت در قرآن، ص ۸۳-۸۴
  24. این آیه از دیرباز مورد بحث میان عالمان شیعه و سنی بوده است و متکلمان شیعی از این آیه برای اثبات ولایت امام علی(ع) بهره جسته‌اند. برای نمونه، ر.ک: نیشابوری، فضل بن شاذان، الایضاح، ص۱۹۹؛ حلبی، ابوالصلاح، تقریب المعارف، ص۱۸۴؛ کراجکی، ابوالفتح، التعجب، ص۱۱۹؛ لاهیجی، ملاعبدالرزاق، سرمایه ایمان، ص۱۲۳ ـ ۱۲۴. متکلمان زیدی نیز از این آیه برای اثبات امامت امام علی(ع) استفاده کرده‌اند؛ ر.ک: شرفی، احمد بن محمد بن صلاح، شرح الاساس الکبیر، ج۱، ص۵۲۵؛ زیدی، قاسم بن محمد بن علی، الاساس لعقائد الاکیاس، ص۱۴۹ـ ۱۵۰.
  25. ﴿هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا«آنجا، سروری از آن خداوند راستین است، او در پاداش دادن نیکوتر و در بخشیدن بهتر است» سوره کهف، آیه ۴۴.
  26. ر.ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۱۸۵ تا ۱۸۸.
  27. «امروز دين شما را به كمال رسانيدم و نعمت خود بر شما تمام كردم و اسلام را دين شما برگزيدم» سوره مائده، آیه ۳.
  28. ر.ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۱۸۵ تا ۱۸۸.
  29. لسان العرب، ج۱۵، ص۲۸۱ـ۲۸۳؛ أقرب الموارد، ج۲، ص۱۴۷۸.
  30. مجمع البیان، ج۴ـ۳، ص۲۱۱؛ الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۳۹ـ۴۴۰؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص۳۰۲ـ۳۰۳.
  31. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، آیه ولایت، دانشنامه کلام اسلامی
  32. مصباح الهدایة فی اثبات الولایة، ص۳۲۰ـ۳۲۱.
  33. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، آیه ولایت، دانشنامه کلام اسلامی.
  34. ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۱۳ - ۲۲۲.
  35. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  36. سوره مائده، آیه:۵۵.
  37. ر.ک: خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۴۳۰ - ۴۳۶.
  38. «ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بی‌گمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۵۱.
  39. «ای مؤمنان! آنان را که دینتان را به ریشخند و بازی می‌گیرند- یعنی کسانی را که پیش از شما به آنان کتاب داده شده است و (یا) کافران را- سرور مگیرید و اگر مؤمنید از خداوند پروا کنید» سوره مائده، آیه ۵۷.
  40. مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۴.
  41. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۳۰-۳۱.
  42. «آنگاه بیماردلان را خواهی دید که برای آنان سر و دست می‌شکنند؛ می‌گویند بیم داریم که بلایی به ما رسد؛ بسا خداوند پیروزی یا امری (دیگر، پیش) آورد تا آنان از آنچه در دل می‌نهفتند پشیمان گردند» سوره مائده، آیه ۵۲.
  43. تسنیم، ج۲۳، ص۱۲۴.
  44. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۳۱-۳۲.
  45. ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص:۱۴۶-۱۴۷.
  46. ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص:۱۴۶.
  47. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، آیه ولایت، دانشنامه کلام اسلامی، ص۱۳.
  48. «و زکات بدهید» سوره بقره، آیه ۴۳.
  49. «بی‌گمان آنکه پاکیزه زیست رستگار شد،» سوره اعلی، آیه ۱۴.
  50. «همان کس که داراییش را می‌بخشد تا خود پاک و پیراسته شود،» سوره لیل، آیه ۱۸.
  51. «همان کسانی که زکات نمی‌پردازند و اینانند که منکر جهان واپسین‌اند» سوره فصلت، آیه ۷.
  52. الشافی الامامة، ج۲، ص۲۳۸.
  53. التحفة الإثنا عشریه، ص۱۹۸.
  54. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، آیه ولایت، دانشنامه کلام اسلامی.
  55. «قَالَ: فَهَلْ فِیکُمْ أَحَدٌ آتَی الزَّکَاةَ وَ هُوَ رَاکِعٌ، فَنَزَلَتْ فِیهِ: (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ)، غَیْرِی؟!. قَالُوا: لَا»؛ بحار الأنوار، ج ۳۱، ص۳۷۷.
  56. ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص:۱۵۵-۱۵۷.
  57. «ما به آنچه وصف می‌کنند داناتریم» سوره مؤمنون، آیه ۹۶.
  58. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، آیه ولایت، دانشنامه کلام اسلامی؛ مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص:۱۵۱-۱۵۵.
  59. ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص:۱۵۵-۱۵۷.
  60. منهاج الکرامة فی معرفة الامامة، تألیف علامه حلّی، یکی از مهم‌ترین کتاب‌هایی است که در تبیین عقاید امامیه نگاشته شده است این کتاب تا جایی اهمیت یافت که کسی همچون ابن تیمیه را بر آن داشت تا کتاب منهاج‌السنه را در رد آن بنگارد
  61. الثاني قوله علامه حلّی قد اجمعوا أنها نزلت في علي من اعظم الدعاوي الكاذبه بل اجمع اهل العلم بالنقل على انها لم تنزل في علي بخصوصه و ان علياً لم يتصدق بخاتمه في الصلاة و اجمع أهل العلم بالحديث على أن القصه المرويه في ذلك من الكذب الموضوعمنهاج السنه، ج۷، ص۱۲:.
  62. المواقف فی علم الکلام، ص۴۰۵.
  63. شرح المواقف، ج۸، ص۳۶۰.
  64. شرح المقاصد، ج۵، ص۱۷۰.
  65. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۲۸-۳۰.
  66. «آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  67. مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۴.
  68. فان قلت كیف صح أن يكون لعلي و اللفظ لفظ جماعه؟ قلت: حي به علي لفظ الجمع، و ان کان السبب فیه رجلاً واحداً ليرغب الناس في مثل فعله، فينالوا مثل ثوابهالکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۶۴۹:
  69. مجمع البیان، ج۳، ص۳۶۴.
  70. المیزان، ج۶، ص۹.
  71. تفسیر تسنیم، ج۲۳، ص۱۲۵.
  72. اصول کافی، ج۱، ص۲۲۸؛ غایة المرام، ج۲، ص۱۵. انما یعنی أولی بکم أی أحق بکم و بأمورکم و أنفسکم أموالکم، الله و رسوله، والذین امنوا، یعنی علیّاً و أولاده الأئمة إلی یوم القیامه.
  73. بحارالأنوار، ج۹، ص۳۵.
  74. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۳۲-۳۵.
  75. «(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریده‌ای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.
  76. مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۶.
  77. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۳۵-۳۶.
  78. سنن النبی، ص۲۷۳.
  79. «آیا ندانسته‌اند: خداوند است که از بندگانش توبه را می‌پذیرد و زکات‌ها را دریافت می‌دارد و خداوند است که توبه‌پذیر بخشاینده است؟!» سوره توبه، آیه ۱۰۴.
  80. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۳۶-۳۷.
  81. از نگاه نگارنده واژگان قرآنی فقط دارای یک معنا هستند و معانی دیگر که برای یک واژه در کتاب‌های لغت آمده، از لوازم معنای اصلی است؛ از این‌رو ولایت به معنای حق تصرف و سرپرستی است و سرپرستی نیز دارای مراتب است، شدت و ضعف، تام و ناقص دارد؛ محبت و نصرت از لوازم ولایت است.
  82. واژه ولی، ولایت، ولاء، مولی، اولیاء، اولی و مانند آنکه از مادّه «ولی» اشتقاق یافته، از پر کاربردترین واژه‌های قرآن کریم است که گوناگون در قالب اسم، فعل، مفرد و جمع در ۲۳۳ جا به کار رفته است. ولایت به معنای اتّصال و قرب است و این کلمه، گاهی در امور معنوی به کار گرفته می‌شود و گاهی در امور مادی و جسمانی، به دو امری که پس از یک‌دیگر واقع میشوند، میگویند: بین آنها توالی است، دو حادثه که پشت سر هم اتفاق میافتد، بینشان موالات است. حلقات یک سلسله حوادث که هر یک پس از دیگری رخ میدهد، متوالی است. پس موالات و توالی عبارت از ارتباط حوادث با یکدی‌گر و قرب هر حادثه با حادثه دیگر است نتیجه آنکه ولایت دو جزء دارد: یکی پیوند عمیق میان دو موجود و دیگری حق تصرّف از سوی یکی از آن دو است.
  83. لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷.
  84. مجمع البحرین، ج۱، ص۴۵۶.
  85. ر.ک: همان، ج۲۳، ص۱۲۰.
  86. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۱۶-۱۸.
  87. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۱۸.
  88. ارتباط و تأثیر دو گونه است: دوجانبه و یک‌جانبه. اگر تأثیر متقابل و دو جانبه بود، اوّلی، وَلیّ دوّمی است و دومی نیز ولی اوّلی است. مانند: اخوّت و برادری که اگر حسن برادر حسین است، حسین نیز برادر حسن است، ولی اگر تأثیر یک‌جانبه بود، اوّلی، ولی دوّمی است و دوّمی مولّی علیه اوّلی است؛ یعنی دوّمی تحت ولایت اولی قرار دارد؛ مانند ابوّت و بنوّت.
  89. احکام القرآن، ج۱، ص۵۱. قوله تعالی: ﴿إِنَّمَا، و هی کلمة موضوعة للحصر تتضمّن النفی و الإثبات فتثبت ما تناوله الخطاب و تنفی ما عداه.
  90. الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۶۴۸.
  91. قاضی نورالله، الصوارم المهرقة، ص۱۷۵.
  92. استر آبادی، تأویل الآیات الظاهرة، ج۱، ص۱۵۴.
  93. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۱۸-۱۹.
  94. «ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسنده‌ای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسنده‌ای نباید از نوشتن به گونه‌ای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید»... سوره بقره، آیه ۲۸۲.
  95. «و برای هر دارایی از آنچه پدر و مادر و نزدیکان به‌جا گذارده‌اند، میراث‌برانی نهاده‌ایم و (نیز) سهم کسانی را که پیمان (زناشویی) تان (شما را به آنان) وابسته است؛ به آنها بپردازید؛ بی‌گمان خداوند بر هر چیزی گواه است» سوره نساء، آیه ۳۳.
  96. «و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهاده‌ایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است» سوره اسراء، آیه ۳۳.
  97. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۲۰-۲۱.
  98. «و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان می‌برند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش می‌آورد، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۷۱.
  99. «بی‌گمان آنان در برابر (عذاب) خداوند هرگز چیزی را از تو باز نمی‌توانند داشت و ستمگران، دوستان یکدیگرند و خداوند دوست پرهیزگاران است» سوره جاثیه، آیه ۱۹.
  100. «و کافران (نیز) دوستان یکدیگرند و اگر آن (دستور) را انجام ندهید در زمین، آشوب و تباهی بزرگی رخ خواهد داد» سوره انفال، آیه ۷۳.
  101. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۲۱-۲۲.
  102. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۲۲-۲۳.
  103. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۲۳.
  104. مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۳.
  105. روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۳۳۵.
  106. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۲۴.
  107. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۸.
  108. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۲۵.
  109. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۲۵.
  110. الغدیر، ج۳، ص۱۵۶ - ۱۶۲.
  111. غایة المرام، ص۱۰۳ - ۱۰۹.
  112. احقاق الحق، ج۲، ص۳۹۹ - ۴۰۸.
  113. الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۲، ص۲۹۳.
  114. مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۳.
  115. شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۹ - ۲۴۸.
  116. و غالب الأخباريين على أنها نزلت في علي كرم الله تعالى وجهه، فقد أخرج الحاكم و ابن مردويه و غيرهما عن ابن عباس رضی الله تعالى عنهما بإسناد متصل «قَالَ: أَقْبَلَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَلَامٍ وَ مَعَهُ نَفَرٌ مِنْ قَوْمِهِ مِمَّنْ قَدْ آمَنُوا بِالنَّبِيِّ(ص) فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ مَنَازِلَنَا بَعِيدَةٌ لَيْسَ لَنَا مَجْلِسٌ وَ لَا مُتَحَدَّثٌ دُونَ هَذَا الْمَجْلِسِ وَ إِنَّ قَوْمَنَا لَمَّا رَأَوْنَا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ صَدَّقْنَاهُ رَفَضُونَا وَ آلُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنْ لَا يُجَالِسُونَا وَ لَا يُنَاكِحُونَا وَ لَا يُكَلِّمُونَا فَشَقَ ذَلِكَ عَلَيْنَا فَقَالَ لَهُمُ النَّبِيُّ(ص)- ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ ثُمَّ إِنَّ النَّبِيَّ(ص) خَرَجَ إِلَى الْمَسْجِدِ وَ النَّاسُ بَيْنَ قَائِمٍ وَ رَاكِعٍ وَ بَصُرَ بِسَائِلٍ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ(ص) هَلْ أَعْطَاكَ أَحَدٌ شَيْئاً قَالَ نَعَمْ خَاتَماً مِنْ ذَهَبٍ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ(ص) مَنْ أَعْطَاكَهُ قَالَ ذَاكَ الْقَائِمُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ(ع) فَقَالَ(ص) عَلَى أَيِّ حَالٍ أَعْطَاكَ قَالَ أَعْطَانِي وَ هُوَ رَاكِعٌ فَكَبَّرَ النَّبِيُّ(ص) ثُمَّ قَرَأَ ﴿وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ»؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۳۳۴.
  117. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۲۵-۲۸.

الگو:امامت‌شناسی