سرانجام قاتلین امام حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:




==[[رُشَید]]، [[غلام]] [[عبیداللّه بن زیاد]]==
==[[رشید غلام عبیدالله بن زیاد]]==
رُشَید، غلام [[ابن زیاد]] و [[قاتل]] [[هانی بن عروه]] بوده است. در قیام مختار، او به همراه ابن زیاد با [[لشکر]] [[ابراهیم بن مالک اشتر]]، رو به رو شد و با آنها در کنار رودخانه خازِر جنگید. در این [[جنگ]]، [[عبدالرحمان بن حصین مرادی]] - که از [[سپاهیان]] ابراهیم بن اشتر بود - او را دید و چون شنید که [[مردم]] گفتند: «این، کشنده [[هانی]] است»، با نیزه‌اش به وی [[حمله]] کرد و او را کشت.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۷۵۶.</ref>
رُشَید، [[غلام ابن زیاد]] و [[قاتل هانی بن عروه]] بوده است. در قیام مختار، او به همراه ابن زیاد با [[لشکر ابراهیم بن مالک اشتر]]، رو به رو شد و با آنها در کنار رودخانه خازِر جنگید. در این [[جنگ]]، [[عبدالرحمان بن حصین مرادی]] - که از [[سپاهیان]] ابراهیم بن اشتر بود - او را دید و چون شنید که [[مردم]] گفتند: «این، کشنده [[هانی]] است»، با نیزه‌اش به وی [[حمله]] کرد و او را کشت.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۷۵۶.</ref>


==کور بدریخت==
==کور بدریخت==

نسخهٔ ‏۹ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۰۲

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:


رشید غلام عبیدالله بن زیاد

رُشَید، غلام ابن زیاد و قاتل هانی بن عروه بوده است. در قیام مختار، او به همراه ابن زیاد با لشکر ابراهیم بن مالک اشتر، رو به رو شد و با آنها در کنار رودخانه خازِر جنگید. در این جنگ، عبدالرحمان بن حصین مرادی - که از سپاهیان ابراهیم بن اشتر بود - او را دید و چون شنید که مردم گفتند: «این، کشنده هانی است»، با نیزه‌اش به وی حمله کرد و او را کشت.[۱]

کور بدریخت

ابونضر جرمی نقل کرده است که: مردی بدریخت و کور را دیدم. از او سبب کور شدنش را پرسیدم. گفت: من از اعضای لشکر عمر بن سعد بودم. وقتی شب فرا رسید، خوابیدم و پیامبر(ص) را در خواب دیدم که در برابرش، تشتی از خون بود و پَری خون آلود که برای یاران عمر بن سعد، برده می‌شد و عمر بن سعد، آن پَر را می‌گرفت و با آن، در میان دو چشم سپاهیانش، علامت می‌کشید. آن گاه مرا آوردند. گفتم: ای پیامبر خدا! به خدا سوگند، نه شمشیری زدم، نه نیزه‌ای و نه تیری. فرمود: «آیا بر تعداد دشمنان ما نیفزودی؟»، آن گاه، انگشت اشاره و وسطیِ خود را در خون کرد و آن دو را به سوی چشمان من، بالا آورد. چون صبح شد، دیدم که بینایی ام از دست رفته است[۲].[۳]

مردی از قبیله طَی

از سعد بن عبیده نقل شده است: دو نوجوانِ آنها (کاروان اسیران کربلا) - که فرزند عبداللّه بن جعفر یا نوه جعفر بودند - فرار کردند و پیش مردی از قبیله طَی آمدند و به او پناه آوردند. او گردن آن دو را زد و سرهایشان را آورد و نزد ابن زیاد گذاشت. ابن زیاد، گردن آن مرد را زد و دستور داد خانه‌اش را ویران کردند[۴].[۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۷۵۶.
  2. «رَأَيْتُ رَجُلاً سَمْجَ الْعَمى، فَسَأَلَتُهُ عَنْ سَبَبِ ذَهَابِ بَصَرِهِ، فَقَالَ: كُنْتُ مِمَّنْ حَضَرَ عَسْكَرَ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ، فَلَمَّا جَاءَ اللَّيْلُ رَقَدْتُ، فَرَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) فِي الْمَنَامِ وَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَسْتٌ فِيهَا دَمٌ، وَ رِيشَةٌ فِي الدَّمِ، وَ هُوَ يُؤْتِى بِأَصْحَابِ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ، فَيَأخُذُ الرِّيشَةَ، فَيَخُطُّ بِهَا بَيْنَ أَعْيُنِهِمْ، فَاُتِيَ بِي، فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، وَاللَّهِ مَا ضَرَبْتُ بِسَيْفٍ، وَ‌لَا طَعَنْتُ بِرُمْحٍ، وَ‌لَا رَمَيْتُ بِسَهْمٍ. قَالَ: أَفَلَمْ تُكَثِّرْ عَدُوَّنا؟! فَأَدْخَلَ إِصْبَعَهُ فِي الدَّمِ ـ السَّبَّابَةَ وَالوُسْطَى ـ وَ أَهْوَى بِهِمَا إِلَى عَيْنِي، فَأَصْبَحْتُ وَقَدْ ذَهَبَ بَصَرِي»(تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۲۵۹؛ المناقب، ابن مغازلی، ص۴۰۵، ح۴۵۹).
  3. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۷۶۰.
  4. «اِنْطَلَقَ غُلَامَانِ مِنْهُمْ ـ لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ، أَوِ ابْنِ ابْنِ جَعْفَرٍ ـ فَأَتَيَا رَجُلاً مِنْ طَيِّئٍ، فَلَجَآ إلَيْهِ، فَضَرَبَ أَعْنَاقَهُمَا، وَ جَاءَ بِرُؤُوسِهِمَا حَتَّى وَضَعَهُمَا بَيْنَ يَدَيِ ابْنِ زِيَادٍ؛ قَالَ: فَهَمَّ بِضَربِ عُنُقِهِ، وَ أَمَرَ بِدَارِهِ، فَهُدِّمَت» (تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۹۳؛ أنساب الأشراف، ج۳، ص۴۲۴).
  5. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۷۶۱.