←مقدمه
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
از [[احمد بن اسحاق]] [[نقل]] شده است: از [[امام هادی|حضرت هادی]]{{ع}} پرسیدم: "با چه کسی داد و ستد کنیم و از چه کسی مطلب را بگیریم و گفته چه کسی را بپذیریم؟ [[امام]] فرمود: عمری مورد اعتماد من است؛ آنچه را از من به تو برساند، به طور قطع از من میرساند و آنچه را از قول من برای تو گوید، به طور قطع از من میگوید. "از خود، چیزی نمیگوید، سخن وی را گوش کرده، [[اطاعت]] نما؛ زیرا او مورد اعتماد و [[امین]] است<ref>{{متن حدیث|هَذَا أَبُو عَمْرٍو الثِّقَةُ الْأَمِينُ مَا قَالَهُ لَكُمْ فَعَنِّي يَقُولُهُ وَ مَا أَدَّاهُ إِلَيْكُمْ فَعَنِّي يُؤَدِّيهِ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۲۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۴، ح ۳۱۵.</ref>. امام عسکری (ع) نیز در حق وی فرمود: {{متن حدیث|هَذَا أَبُو عَمْرٍو الثِّقَةُ الْأَمِينُ ثِقَةُ الْمَاضِي وَ ثِقَتِي فِي الْحَيَاةِ وَ الْمَمَاتِ فَمَا قَالَهُ لَكُمْ فَعَنِّي يَقُولُهُ وَ مَا أَدَّى إِلَيْكُمْ فَعَنِّي يُؤَدِّيهِ}}.<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۴، ح۳۱۵.</ref>. | از [[احمد بن اسحاق]] [[نقل]] شده است: از [[امام هادی|حضرت هادی]]{{ع}} پرسیدم: "با چه کسی داد و ستد کنیم و از چه کسی مطلب را بگیریم و گفته چه کسی را بپذیریم؟ [[امام]] فرمود: عمری مورد اعتماد من است؛ آنچه را از من به تو برساند، به طور قطع از من میرساند و آنچه را از قول من برای تو گوید، به طور قطع از من میگوید. "از خود، چیزی نمیگوید، سخن وی را گوش کرده، [[اطاعت]] نما؛ زیرا او مورد اعتماد و [[امین]] است<ref>{{متن حدیث|هَذَا أَبُو عَمْرٍو الثِّقَةُ الْأَمِينُ مَا قَالَهُ لَكُمْ فَعَنِّي يَقُولُهُ وَ مَا أَدَّاهُ إِلَيْكُمْ فَعَنِّي يُؤَدِّيهِ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۲۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۴، ح ۳۱۵.</ref>. امام عسکری (ع) نیز در حق وی فرمود: {{متن حدیث|هَذَا أَبُو عَمْرٍو الثِّقَةُ الْأَمِينُ ثِقَةُ الْمَاضِي وَ ثِقَتِي فِي الْحَيَاةِ وَ الْمَمَاتِ فَمَا قَالَهُ لَكُمْ فَعَنِّي يَقُولُهُ وَ مَا أَدَّى إِلَيْكُمْ فَعَنِّي يُؤَدِّيهِ}}.<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۴، ح۳۱۵.</ref>. | ||
وی [[محرم]] [[اسرار]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}} بود. وقتی [[امام مهدی]] {{ع}} متولد شد، [[امام حسن عسکری]] {{ع}} گفت: پیکی دنبال [[عثمان بن سعید]] بفرستید. یک نفر فرستاده شد و [[عثمان بن سعید]] آمد. [[امام حسن عسکری]] {{ع}} فرمود: ده هزار رطل نان و ده هزار رطل گوشت بخر و آن را تقسیم کن و به خاطر آن مولود، چندین گوسفند عقیقه کن<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۴۳۰.</ref>. [[امام مهدی]] {{ع}} به [[وکالت]] و [[نیابت]] [[عثمان بن سعید]] در مقابل جمعیت و هیئت اهالی [[قم]] اشاره کرد و آنها را به [[عثمان بن سعید]] ارجاع داد<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۴۷۶.</ref>.<ref>[[سید محمد کاظم قزوینی|قزوینی، سید محمد کاظم]]، [[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]، ص ۱۵۹-۱۶۴؛ [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۳۰۴ ـ ۳۰۶؛ [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص۲۱۶؛ [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۴۸۱؛ [[رحیم لطیفی|لطیفی ، رحیم]]، [[پرسمان نیابت (کتاب)|پرسمان نیابت]]، ص۲۳۰- | [[محمد بن اسماعیل]] و [[علی بن عبدالله]] میگویند: روزی در شهر [[سامره]] بر [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} وارد شدیم، در حالی که گروهی از [[شیعیان]] حاضر بودند، ناگاه "[[بدر]] خادم" وارد شده عرض کرد: جماعتی ژولیدهمو و غبارآلود درب خانه اجازه ورود میخواهند، حضرت فرمود: از [[شیعیان]] [[یمن]] هستند، سپس به خادمش "[[بدر]]" فرمود: [[عثمان بن سعید]] را حاضر کن. طولی نکشید که [[عثمان بن سعید]] حاضر شد، حضرت به وی فرمود: تو [[وکیل]] و مورد موثق ما هستی، [[اموال]] [[خدا]] را که این [[جماعت]] آوردهاند، تحویل بگیر. روای میگوید: عرض کردیم: ما میدانستیم که [[عثمان]] از [[شیعیان]] خوب است، ولی شما با این عمل موقعیت و مقامش را بالاتر بردید و [[وکالت]] و ثقه بودنش را نیز اثبات کردید. حضرت فرمود: آری چنین است بدانید که [[عثمان بن سعید]] [[وکیل]] من و فرزندش [[وکیل]] فرزندم [[مهدی]] خواهد بود<ref>بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۵.</ref>. | ||
وی [[محرم]] [[اسرار]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}} بود. وقتی [[امام مهدی]] {{ع}} متولد شد، [[امام حسن عسکری]] {{ع}} گفت: پیکی دنبال [[عثمان بن سعید]] بفرستید. یک نفر فرستاده شد و [[عثمان بن سعید]] آمد. [[امام حسن عسکری]] {{ع}} فرمود: ده هزار رطل نان و ده هزار رطل گوشت بخر و آن را تقسیم کن و به خاطر آن مولود، چندین گوسفند عقیقه کن<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۴۳۰.</ref>. [[امام مهدی]] {{ع}} به [[وکالت]] و [[نیابت]] [[عثمان بن سعید]] در مقابل جمعیت و هیئت اهالی [[قم]] اشاره کرد و آنها را به [[عثمان بن سعید]] ارجاع داد<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۴۷۶.</ref>.<ref>[[سید محمد کاظم قزوینی|قزوینی، سید محمد کاظم]]، [[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]، ص ۱۵۹-۱۶۴؛ [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۳۰۴ ـ ۳۰۶؛ [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص۲۱۶؛ [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۴۸۱؛ [[رحیم لطیفی|لطیفی ، رحیم]]، [[پرسمان نیابت (کتاب)|پرسمان نیابت]]، ص۲۳۰-۲۳۷؛ [[حبیبالله طاهری|طاهری، حبیبالله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص ۱۱۰ - ۱۱۱.</ref> | |||
==القاب== | ==القاب== |