خرافه در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'رقیب' به 'رقیب')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[خرافه]]''' است. "'''[[خرافه]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[خرافه در قرآن]] - [[خرافه در حدیث]] - [[خرافه در کلام اسلامی]] - [[خرافه در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[نفی خرافه در معارف و سیره نبوی]]</div>


{{نبوت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[خرافه]]''' است. "'''[[خرافه]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[خرافه در قرآن]] - [[خرافه در حدیث]] - [[خرافه در کلام اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[خرافه (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
==مقدمه==
==مقدمه==
*[[خرافات]] جمع [[خرافه]] و در اصل به سخنان بیهوده، [[باطل]] اسطوره و افسانه، [[خرافات]] می‌گویند.[[خرافات]] بیشتر یک [[عقیده]] و [[رفتار]] خصوصی است تا یک فعالیت [[اجتماعی]] و گروهی. هرچند گاهی می‌تواند رنگ گروهی پیدا کند، یا مستند [[رفتار اجتماعی]] شود. منظور از این مدخل و ارتباط آن با [[پیامبر]] [[مبارزه]] [[پیامبر]] با [[خرافات]] است، اموری که جایگزین روش‌های منطقی و [[عقلی]] و حتی غیبی صحیح مانند [[دعا]] و ارتباط [[معنوی]] با [[معبود]] و کمک گرفتن از [[خالق]] و استفاده از روش‌های علمی‌و [[خرد]] گرایانه و یا روش‌های غیبی مستند است. از این رو [[خرافات]] در بسیاری از مواقع جایگزین روش‌هایی منطقی است که پایگاه [[درستی]] دارند و بدلی آن روش محسوب می‌شوند. نکته دیگر اینکه [[دین]] امر قدسی است که با [[احساسات]] و [[عواطف]] [[انسان]] رابطه مستقیمی‌دارد. گاه [[بزرگ‌نمایی]] و هاله‌سازی و [[نقل]] داستان‌های محیر العقول و [[التزام]] به اموری درباره شخصیت‌های [[دینی]] بستر [[خرافات]] را فراهم می‌سازد. سرلوحه آموزه‌های [[ادیان الهی]] به ویژه [[پیامبر اسلام]] [[مبارزه]] با [[خرافات]] است. آنان تلاش بسیار کرده تا به [[انسان]] نشان دهند که چه چیزهایی را [[حقیقت]] بدانند و از چه چیزهایی بر حذر کنند. چگونه [[دعا]] کنند و چه چیزهایی بخواهند و از که بخواهند. مهم‌ترین بخش [[مبارزه]] با [[خرافات]] که در [[قلمرو دین]] قرار می‌گیرد، مسائل مربوط به [[معرفت‌شناسی]] [[نظام هستی]] و پیدایش [[جهان]] و [[آفریدگار]] و [[عبادت]] درست آن است. گاه [[پیامبران]] به این [[دلیل]] [[مبعوث]] شده تا راه را از [[چاه]] و [[عقیده]] صحیح از غیر صحیح را نشان دهند. سرلوحه آموزه‌های [[ادیان الهی]] به‌ویژه [[اسلام]] [[مبارزه]] با [[خرافات]] است. [[پیامبران]] تلاش بسیار کرده تا به [[انسان]] نشان دهند که چه چیزهایی را [[حقیقت]] بدانند و از چه چیزهایی بر حذر کنند. چگونه [[دعا]] کنند و چه چیزهایی بخواهند و از که بخواهند. مهم‌ترین بخش [[مبارزه]] با [[خرافات]] که در [[قلمرو دین]] قرار می‌گیرد، مسائل مربوط به [[معرفت‌شناسی]] [[نظام هستی]] و پیدایش [[جهان]] و [[آفریدگار]] و [[عبادت]] درست آن است. گاه [[پیامبران]] به این [[دلیل]] [[مبعوث]] شده تا راه را از [[چاه]]، و [[عقیده]] صحیح از غیر صحیح را نشان دهند.
*[[خرافات]] جمع [[خرافه]] و در اصل به سخنان بیهوده، [[باطل]] اسطوره و افسانه، [[خرافات]] می‌گویند.[[خرافات]] بیشتر یک [[عقیده]] و [[رفتار]] خصوصی است تا یک فعالیت [[اجتماعی]] و گروهی. هرچند گاهی می‌تواند رنگ گروهی پیدا کند، یا مستند [[رفتار اجتماعی]] شود. منظور از این مدخل و ارتباط آن با [[پیامبر]] [[مبارزه]] [[پیامبر]] با [[خرافات]] است، اموری که جایگزین روش‌های منطقی و [[عقلی]] و حتی غیبی صحیح مانند [[دعا]] و ارتباط [[معنوی]] با [[معبود]] و کمک گرفتن از [[خالق]] و استفاده از روش‌های علمی‌و [[خرد]] گرایانه و یا روش‌های غیبی مستند است. از این رو [[خرافات]] در بسیاری از مواقع جایگزین روش‌هایی منطقی است که پایگاه [[درستی]] دارند و بدلی آن روش محسوب می‌شوند. نکته دیگر اینکه [[دین]] امر قدسی است که با [[احساسات]] و [[عواطف]] [[انسان]] رابطه مستقیمی‌دارد. گاه [[بزرگ‌نمایی]] و هاله‌سازی و [[نقل]] داستان‌های محیر العقول و [[التزام]] به اموری درباره شخصیت‌های [[دینی]] بستر [[خرافات]] را فراهم می‌سازد. سرلوحه آموزه‌های [[ادیان الهی]] به ویژه [[پیامبر اسلام]] [[مبارزه]] با [[خرافات]] است. آنان تلاش بسیار کرده تا به [[انسان]] نشان دهند که چه چیزهایی را [[حقیقت]] بدانند و از چه چیزهایی بر حذر کنند. چگونه [[دعا]] کنند و چه چیزهایی بخواهند و از که بخواهند. مهم‌ترین بخش [[مبارزه]] با [[خرافات]] که در [[قلمرو دین]] قرار می‌گیرد، مسائل مربوط به [[معرفت‌شناسی]] [[نظام هستی]] و پیدایش [[جهان]] و [[آفریدگار]] و [[عبادت]] درست آن است. گاه [[پیامبران]] به این [[دلیل]] [[مبعوث]] شده تا راه را از [[چاه]] و [[عقیده]] صحیح از غیر صحیح را نشان دهند. سرلوحه آموزه‌های [[ادیان الهی]] به‌ویژه [[اسلام]] [[مبارزه]] با [[خرافات]] است. [[پیامبران]] تلاش بسیار کرده تا به [[انسان]] نشان دهند که چه چیزهایی را [[حقیقت]] بدانند و از چه چیزهایی بر حذر کنند. چگونه [[دعا]] کنند و چه چیزهایی بخواهند و از که بخواهند. مهم‌ترین بخش [[مبارزه]] با [[خرافات]] که در [[قلمرو دین]] قرار می‌گیرد، مسائل مربوط به [[معرفت‌شناسی]] [[نظام هستی]] و پیدایش [[جهان]] و [[آفریدگار]] و [[عبادت]] درست آن است. گاه [[پیامبران]] به این [[دلیل]] [[مبعوث]] شده تا راه را از [[چاه]]، و [[عقیده]] صحیح از غیر صحیح را نشان دهند.
خط ۵۸: خط ۵۳:


==پانویس==
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:خرافه در قرآن]]
[[رده:خرافه]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ ‏۳ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۲۲

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث خرافه است. "خرافه" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

پیشینه مبارزه با خرافات

  1. ﴿وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ[۱]
  2. ﴿وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ[۲]
  3. ﴿قَالُوا اطَّيَّرْنَا بِكَ وَبِمَنْ مَعَكَ قَالَ طَائِرُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ[۳]
  4. ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[۴]

جایگاه مبارزه با خرافات در حیات پیامبر

  1. ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۵] نتیجه: یکی از اهداف بلند پیامبران، فراهم کردن زمینه درست اندیشیدن و آزادی از قید و بندهای خرافی و غیرعقلی و برداشتن زنجیره‌های سنگین موانع شناخت حق است.
  2. ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ[۶]
  3. ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعُوا أَهْوَاءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَأَضَلُّوا كَثِيرًا وَضَلُّوا عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ[۷]

نکات:خرافات دینی، چیزهایی است که هیچ پشتوانه دینی و اعتقاد صحیح و استناد به کتاب و سنت و واقعیت تاریخی ندارد و آرام آرام وارد در متون دین و به عنوان شعائر مذهبی شده و منطق عقلی ندارد که هیچ، موجب بدبینی و سوء استفاده هم می‌گردد. در قرآن کریم واژه خرافات نیامده، اما در باره غلو سخن گفته شده است. کلمه «غلو» چهار بار در قرآن استعمال شده، ولی تنها دو بارآن به معنای مصطلح، یعنی بالابری بی‌حد و بی‌جا، آنهم در حوزه عقاید دینی و خطاب به اهل کتاب است. یکی در سوره نساء خطاب به عیسویان که در دین غلو نکنند و در باره خدا جز سخن درست مگویند و باید بدانند مسیح رسول خدا و کلمه او است که به مریم القا شده است: ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ[۸] و دیگری در سوره مائده که یاد آور می‌شود در دین خود بناحق گزافه گویی نکنند، از پی هوس‌های گروهی که پیش از این گمراه گشتند و بسیاری از مردم را گمراه کردند و از راه راست منحرف شدند، نروند. ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ[۹]

نمونه‌هایی از عقاید خرافی

  • حیض: ﴿وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ[۱۰]

نکته: اعراب دوران جاهلیت، نسبت به عادت ماهیانه زنانه واکنش‌های بدی داشتند، از طرفی آن را نجس و آلوده می‌دانستند و از طرفی پا را از این فراتر گذاشته، آمیزش جنسی را در این دوره جالب می‌دانستند و معتقد بودند که اگر فرزندی نصیب آنها شود، بسیار سفاک و خونریز می‌گردد. ولی اسلام با دقت و موشکافی لازم در این باره احکام دقیقی را بیان کرده است؛ به طوری که حمایت روحی زنان را در طی این دوره خواستار شده و تنها مباشرت با آنان را منع کرده است، که آن نیز علت‌های پزشکی بسیاری دارد؛ از جمله: زنان با کوچک‌ترین استرسی در این دوران ممکن است دچار اختلال عملکرد هورمونی شده، در نتیجه یک قاعدگی نرمال مختل شده و فواصل آنان متعدد و یا به کلی قطع شود. همچنین در دوران جاهلیت، زنان مجبور بودند مدت‌ها با وضع رقت انگیزی - با لباس و خیمه سیاه - بر سر قبر شوهر خود، سوگواری کنند.

  1. ﴿لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَلَا لِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ[۱۱]
  2. ﴿وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ[۱۲]
  • تطیر: تطیر که از طیر (پرنده) در اصل به معنای فال زدن به پرنده است. عرب گاه کلاغی و یا جغدی پرواز می‌کرد، آن را به شومی‌حمل می‌کردند، سپس در هر مورد که شوم باشد و به آن تفأل زده شود، استعمال می‌شود (مفردات راغب ص ۵۲۸). ﴿أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ وَإِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُواْ هَذِهِ مِنْ عِندِكَ قُلْ كُلٌّ مِّنْ عِندِ اللَّهِ فَمَا لِهَؤُلاء الْقَوْمِ لاَ يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا * مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا[۱۳]

نکته: در دو آیه فوق خداوند این موضوع را مطرح می‌کند که منافقان و افرادی بدون تعقل به هنگامی‌که نعمت و خوبی نصیب آنها می‌شود می‌گویند از ناحیه خدا است و هنگامی‌که بدی به آنها برسد به پیامبر -تطیر - می‌زنند و می‌گویند از ناحیه تو است. پیامبر به آنها بگو همه این حوادث و پیروزی‌ها و شکست‌ها از ناحیه خدا است که براساس لیاقت‌ها و ارزش وجودی انسان‌ها به آنها داده می‌شود: ﴿قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ[۱۴] و چرا این افراد تفکر و تعمق نمی‌کنند تاحقایق را درک کنند: «فَمٰا لِهٰؤُلاٰءِ الْقَوْمِ لاٰ یکٰادُونَ یفْقَهُونَ حَدِیثاً»

  • خبائث:
  1. ﴿قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۱۵]
  2. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۱۶]

نکته:

  1. پیامبر از طرف خداوند موظف به بیان حرمت و زشتی اعمال و رسوم جاهلی همانند خوردن مرداد و یاخون و گوشت خوگ که ازخبائث است گردیده است: ﴿قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ[۱۷]... ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ[۱۸].
  2. مبارزه با زشتیها و پلیدی‌ها و آزاد‌سازی مردم از عادات، خرافات و قوانین طاقت فرسای جاهلیت، و حرمت خبائث از وظائف پیامبراسلام: ﴿يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ[۱۹]»..
  • دخترکشی:
  1. ﴿وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ * بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ[۲۰]
  2. ﴿وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئًا كَبِيرًا[۲۱]
  3. ﴿قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ[۲۲]
  4. ﴿وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحْمَنِ مَثَلًا ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ[۲۳]

نکات:

  1. از تفسیر آیه: ﴿وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ[۲۴]﴿بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ[۲۵] استفاده می‌شود که یکی از عادات زشت عرب جاهلی دختر کشی و تلقی منفی نسبت به دختر بوده است. قرآن نه تنها این عقیده زشت را نکوهش می‌کند، بلکه با تعبیر: ﴿وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ[۲۶] ﴿بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ[۲۷] بر علیه این عادت با احساس ویژه‌ای مبارزه می‌کند؛ زیرا معنای موءودة به معنای دختری است که وی را زنده به گور نمایند. و چون أعراب جاهلی بواسطه کثرت کشتار و غارت‌ها که در میانشان صورت می‌گرفت، بسیار اتفاق میافتاد که دشمنانشان، دختران آنها را أسیر کنند، و ببرند؛ و این إسارت برای آنان غیر قابل تحمل بود؛ برای فرار از إمکان این که: شاید دخترانشان أسیر شوند؛ و دشمنان رقیب آنها با ناموس اینها، در خانه‌هایشان مشغول گردند؛ و این برای حمیت و غیرت آنها قابل تحمل نبود؛ بنابراین از أول أمر دختران را می‌کشتند، تا أبدا دختری نداشته باشند، تا در هجوم قبایل و جنگ‌ها، طعمه رقبا و دشمنانشان گردند.
  2. در آن روزگار، دختران را به پندار آنکه باری بر دوش زندگی هستند، و در فردای حیات اجتماعی و سیاسی، بازویی توانا برای دفاع از کیان قبیله ندارند. زنده به گور می‌کردند. داستان شگفت «قیس بن عاصم» از اشراف جاهلیان که ۱۳ دختر را زنده به گور کرده بود، و در به گور کردن آخرین آنها، زاری‌ها و تضرع‌های او هیچگونه تأثری در او بر نیانگیخته بود، در تاریخ مشهور است[۲۸]
  3. در این جمله: ﴿ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا[۲۹] آمده، معنایش این بوده که هنگامی‌که به مرد عربی خبر می‌دادند صاحب فرزند دختر شده، از شدت عصبانیت و خشم، رنگ چهره‌اش سیاه می‌شد: که این بخشی دیگر از عادت جاهلی آنان بوده است و به همین دلیل برای دوری ازننگ، عار فرهنگ خرافی جاهلی دختران را زنده بگور می‌کردند[۳۰].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

  1. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم

پانویس

  1. «و (یهودیان) از آنچه شیطان‌ها در فرمانروایی سلیمان (به گوش این و آن) می‌خواندند (که سلیمان جادوگر است)؛ پیروی کردند. و سلیمان کفر نورزید ولی شیطان‌ها کافر شدند که به مردم جادو می‌آموختند و نیز آنچه را بر دو فرشته هاروت و ماروت در (سرزمین) بابل فرو فرستا» سوره بقره، آیه ۱۰۲.
  2. «و فرعون گفت: ای سرکردگان! من خدایی جز خویشتن برای شما نمی‌شناسم پس ای هامان! برای من آجر بساز و کاخی (بلند) برایم برآور شاید من به خدای موسی آگاهی یابم و من او را از دروغگویان می‌پندارم» سوره قصص، آیه ۳۸.
  3. «گفتند: ما به تو و همراهان تو فال بد زده‌ایم، گفت: فالتان نزد خداوند است بلکه شما گروهی هستید که آزمون شده‌اید» سوره نمل، آیه ۴۷.
  4. «آیا در (کار) آن کس ننگریسته‌ای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده می‌کند و می‌میراند، او گفت: من (نیز) زنده می‌دارم و می‌میرانم، ابراهیم گفت: خداو» سوره بقره، آیه ۲۵۸.
  5. «همان کسان که از فرستاده پیام‌آور درس ناخوانده پیروی می‌کنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته می‌یابند؛ آنان را به نیکی فرمان می‌دهد و از بدی باز می‌دارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام می‌گرداند و بار (» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
  6. «ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سه‌گانه س» سوره نساء، آیه ۱۷۱.
  7. «بگو ای اهل کتاب! در دین خود ناحق غلو نورزید و از هوس‌های گروهی که از پیش گمراه بودند، و بسیاری را گمراه کردند و از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید» سوره مائده، آیه ۷۷.
  8. «ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سه‌گانه س» سوره نساء، آیه ۱۷۱.
  9. «بگو ای اهل کتاب! در دین خود ناحق غلو نورزید و از هوس‌های گروهی که از پیش گمراه بودند، و بسیاری را گمراه کردند و از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید» سوره مائده، آیه ۷۷.
  10. «و از تو درباره حیض می‌پرسند؛ بگو که آن، گونه‌ای رنج است. پس در حیض از زنان کناره گیرید و با آنان آمیزش نکنید تا پاک شوند و چون شست و شو کردند، از همان‌جا که خداوند به شما فرموده است با آنان آمیزش کنید، بی‌گمان خداوند توبه کاران و شست‌وشوکنندگان را دوست» سوره بقره، آیه ۲۲۲.
  11. «و از نشانه‌های او شب و روز و خورشید و ماه است، به خورشید و ماه سجده نبرید و به خداوندی که آنها را آفریده است سجده برید اگر او را می‌پرستید» سوره فصلت، آیه ۳۷.
  12. «او و قومش را (چنین) یافتم که به جای خداوند به خورشید سجده می‌برند و شیطان کارهایشان را برای آنان آراسته و از راه (درست) آنان را باز داشته است، از این روی راهنمایی نیافته‌اند» سوره نمل، آیه ۲۴.
  13. «هر جا باشید هر چند در دژهای استوار، مرگ شما را در می‌یابد و اگر نیکی‌یی به ایشان رسد می‌گویند این از سوی خداوند است و اگر بدی‌یی به آنان رسد می‌گویند این از سوی توست بگو همه (چیز) از سوی خداوند است؛ بر سر این گروه چه آمده است که بر آن نیستند تا سخنی را * (ای آدمی!) هر نیکی به تو رسد از خداوند است و هر بدی به تو رسد از خود توست. و (ای محمّد!) ما تو را برای مردم، پیامبر فرستاده‌ایم و خداوند، (شما را) گواه بس» سوره نساء، آیه ۷۸-۷۹.
  14. «هر جا باشید هر چند در دژهای استوار، مرگ شما را در می‌یابد و اگر نیکی‌یی به ایشان رسد می‌گویند این از سوی خداوند است و اگر بدی‌یی به آنان رسد می‌گویند این از سوی توست بگو همه (چیز) از سوی خداوند است؛ بر سر این گروه چه آمده است که بر آن نیستند تا سخنی را» سوره نساء، آیه ۷۸.
  15. «بگو: در آنچه به من وحی شده است چیزی نمی‌یابم که برای خورنده‌ای که آن را می‌خورد حرام باشد؛ مگر مردار و یا خون ریخته یا گوشت خوک که پلید است و یا (آنچه) از سر نافرمانی جز به نام خداوند ذبح شده باشد اما کسی که (از خوردن آنها) ناگزیر شده است در حالی که اف» سوره انعام، آیه ۱۴۵.
  16. «ای مؤمنان! جز این نیست که شراب و قمار و انصاب و ازلام، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آنها دوری گزینید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۹۰.
  17. «بگو: در آنچه به من وحی شده است چیزی نمی‌یابم که برای خورنده‌ای که آن را می‌خورد حرام باشد؛ مگر مردار و یا خون ریخته یا گوشت خوک که پلید است و یا (آنچه) از سر نافرمانی جز به نام خداوند ذبح شده باشد اما کسی که (از خوردن آنها) ناگزیر شده است در حالی که اف» سوره انعام، آیه ۱۴۵.
  18. «ای مؤمنان! جز این نیست که شراب و قمار و انصاب و ازلام، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آنها دوری گزینید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۹۰.
  19. «همان کسان که از فرستاده پیام‌آور درس ناخوانده پیروی می‌کنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته می‌یابند؛ آنان را به نیکی فرمان می‌دهد و از بدی باز می‌دارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام می‌گرداند و بار (» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
  20. «و آنگاه که از دختر زنده در گور نهاده، بپرسند * که به کدام گناه او را کشته‌اند؟» سوره تکویر، آیه ۸-۹.
  21. «و فرزندانتان را از ترس ناداری مکشید، ما به آنان و شما روزی می‌دهیم؛ بی‌گمان کشتن آنان گناهی بزرگ است» سوره اسراء، آیه ۳۱.
  22. «بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی می‌رسانیم؛ و زشتکاری‌های آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشت» سوره انعام، آیه ۱۵۱.
  23. «و چون یکی از ایشان را به آنچه برای (خداوند) بخشنده مثل می‌زند نوید بخشند، (و گویند دختردار شده‌ای) چهره‌اش سیاه می‌گردد و اندوهگین می‌شود» سوره زخرف، آیه ۱۷.
  24. «و آنگاه که از دختر زنده در گور نهاده، بپرسند:» سوره تکویر، آیه ۸.
  25. «که به کدام گناه او را کشته‌اند؟» سوره تکویر، آیه ۹.
  26. «و آنگاه که از دختر زنده در گور نهاده، بپرسند:» سوره تکویر، آیه ۸.
  27. «که به کدام گناه او را کشته‌اند؟» سوره تکویر، آیه ۹.
  28. برای آگاهی از چگونگی جریان زنده به گور کردن دختران و انگیزه‌ها و زمینه‌های آن. (ر. ک: الحیاة العربیه من الشعر الجاهلی، ص ۲۲۴). همچنین ر. ک: اسلام و جاهلیت، ج ۲، ص ۶۳
  29. «و چون یکی از ایشان را به دختر (دار شدن) نوید دهند چهره‌اش (از خشم) سیاه می‌شود و او (ناگزیر) خشم خود را فرو می‌خورد» سوره نحل، آیه ۵۸.
  30. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۴۷۷-۴۸۳.