رقیب (اسم الهی)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از رقیب)

مقدمه

رقیب از ماده «ر ـ ق ـ ب» و در لغت به معنای حارس (نگهبان) و حافظ (نگهدارنده) است.[۱] ترقب از همین ماده به معنای انتظار است [۲] و مراقبت یعنی مراعات.[۳] مَرقَب نیز مکان بلندی است که رقیب بر آن اشراف می‌یابد. رَقَبه به معنای گردن است که به جهت شرافت آن، مجموع اندام به این نام خوانده شده است. رقبه در عرف، به معنای بردگان قرار گرفته است.[۴]راز نامگذاری حافظ یا حفیظ به رقیب و محافظت به مراقبت، آن است که رقیب رقبه شخص محافظت شده را نگه می‌دارد یا گردن خود را برای آگاهی یافتن بر احوال دیگران دراز می‌کند،[۵] از این رو به کسی که برای حراست از گروهی بر مکان بلندی اشراف می‌یابد، «رقیب قوم» می‌گویند، چنان که به طلیعه لشکر «رقیب جیش» و به فرزندان و خویشاوندان شخص که جانشین وی می‌گردند، «رقیب رجل» اطلاق می‌شود.[۶]

برخی رقیب را به حافظ معنا کرده و واژه‌های رقبه، انتظار، مراقبت، مراعات و محافظت را نظیر یکدیگر دانسته.[۷] بعضی دیگر تصریح کرده‌اند که اصل واحد این ماده، حراست با هدف تحقیق یا اشراف بر چیزی به قصد تفتیش از ویژگی‌های آن است و تفاوت ماده یاد شده با مواظبت، حراست و حفظ در این است که مراقبتْ مواظبت همراه تحقیق و تفتیش، مواظبتْ مداومت در همراهی، حراستْ حفظ و مراقبت مستمر و حفظْ مطلق رعایت است، بنابراین، تفسیر ترقّب به حفظ، قیام به جهت مراعات چیزی، انتظار، خوف و مانند آن، تفسیر به لازم است [۸] و رقبه به معنای گردن مظهر ترقّب و از مصادیق رقیب است؛ زیرا ترقّب با قوای بینایی، شنوایی و بویایی تحقق یافته و به کار بستن آنها وابسته به عضو یاد شده است، چون با گسست آن زندگانی منتفی می‌گردد.[۹] نتیجه آنکه رقوب به معنای مطلق حفظ نیست، بلکه حفظ اعمال، حرکات و سکنات شخص برای اصلاح موارد نقص و فساد آن یا ضبط اعمال اوست. براین پایه، رقوب به معنای اهتمام به حفظ چیزی در محدوده آگاهی و مشاهده است، از این‌رو به معنای حراست و کمین کردن به کار می‌رود.[۱۰]

برخی اسم مُهَیْمِن را به معنای رقیب بر اشیا و حافظ آنها و ریشه آن را «امن»[۱۱] یا یکی از اقوال پنج‌گانه درباره معنای آن را رقیب دانسته‌اند.[۱۲] بعضی دیگر، ضمن بیان تفاوت آن دو، مهیمن را کسی می‌دانند که به تدبیر شی‌ء پردازد.[۱۳] برخی اسم مقیت را نیز به حافظِ رقیب معنا کرده‌اند.[۱۴]

«رقیب» از اسماء و صفات الهی است [۱۵] و در قرآن کریم درباره مردم و همه چیز از سوی خدا در سه آیه به کار رفته يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا[۱۶]، مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ[۱۷]، لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَقِيبًا[۱۸].[۱۹] و بر اساس روایات از ۹۹ اسمی است که احصای آنها به درآمدن به بهشت می‌انجامد.[۲۰]

از آیات دیگری نیز می‌توان این اسم و صفت را دریافت؛ مانند آیاتی که معیّت خدا با انسان‌ها را هرجا که باشند بیان می‌دارند هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۲۱] و او را قائم بر اعمال آنها می‌دانند أَفَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَى كُلِّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي الْأَرْضِ أَمْ بِظَاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكْرُهُمْ وَصُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ[۲۲] و از آن غافل نمی‌دانند أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ[۲۳] یا شاهد بر هر چیز مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ[۲۴] و در کمین إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ[۲۵] معرفی می‌کنند.[۲۶]

تبیین اسم رقیب

برخی اسم رقیب را به معنای لغوی‌اش یعنی حافظ،[۲۷] حفیظ[۲۸]، حارس [۲۹] و بعضی آن را به مفهوم عالم،[۳۰] حفیظ و عالم یا حافظ و عالم [۳۱] دانسته‌اند. در همین جهت گفته شده است: خدا با علم و قدرت خویش [۳۲] حافظ مخلوقات است و امور آنها را به بهترین وجه اداره می‌کند؛[۳۳] به‌گونه‌ای که از کار ایشان غافل نیست. أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ[۳۴].[۳۵] و چیزی میان او و خلق حائل و حاجب نیست.[۳۶] اطلاق این اسم بر خدا به اعتبار ترقب وی نسبت به اعطای نیازهای بندگان به آنان و عدم غفلت از آنهاست؛[۳۷] ولی رقیب افزون بر حفظ، مشاهده و علم، در پی تفتیش و مراقب است کاری (به ویژه معاصی و کارهای ناپسند) بر وی پنهان نماند و حفیظ و عالم دربردارنده معنای تفتیش نیست،[۳۸] از این‌رو با دیگر اسمای مشابه فرق دارد. براین اساس می‌توان گفت گرچه خدا حافظ همه چیز و همه‌کس و عالم به همه و شاهد است، با توجه به فضای آیات مربوط که تحذیر از مخالفت و عصیان است، اطلاق اسم رقیب بر خدا به اعتبار مراقبت وی نسبت به سیئات و قبایح اعمال است، از این رو برخی گفته‌اند: خدا به عنوان رقیب، حافظ و مراقب احوال [۳۹] و اعمال و نیات قلبی [۴۰] انسان‌هاست، که در صورت طغیان و فساد فراوان، آنان را به شدیدترین عذاب گرفتار و مجازات سازد: َ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا[۴۱].[۴۲] در دعای کمیل نیز اطلاق اسم رقیب بر خدا در مورد حفظ بدی‌هاست؛ زیرا وی شاهد و مراقبِ حفظ سیّئات و اعمالی معرفی شده که بر کرام‌الکاتبین که مأمور ثبت آنهایند، مخفی مانده است: « وَ كُلَّ سَيِّئَةٍ أَمَرْتَ بِإِثْبَاتِهَا اَلْكِرَامَ اَلْكَاتِبِينَ، اَلَّذِينَ وَكَّلْتَهُمْ بِحِفْظِ مَا يَكُونُ مِنِّي، وَ جَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَيَّ مَعَ جَوَارِحِي، وَ كُنْتَ أَنْتَ اَلرَّقِيبَ عَلَيَّ مِنْ وَرَائِهِمْ، وَ اَلشَّاهِدَ لِمَا خَفِيَ عَنْهُمْ، وَ بِرَحْمَتِكَ أَخْفَيْتَهُ، وَ بِفَضْلِكَ سَتَرْتَهُ»[۴۳]

بر اساس روایتی نیز خدا به سود کسی که از وی حفظ خود را بخواهد، رقیب کسانی است که بخواهند به وی آسیب برسانند: «يَا مَنْ هُوَ بِمَنِ اِسْتَحْفَظَهُ رَقِيبٌ»[۴۴] چنان‌که بر پایه سخن برخی که وکیل را به معنای رقیب می‌دانند، حضرت یعقوب (ع) بر پیمانی که فرزندان وی با نام خدا با او بر اساس باز گرداندن «بن یامین» بستند، خدا را رقیب و آگاه دانست که در صورت تخلف، برای وی از آنان دادخواهی می‌کند: ْ قَالَ اللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ[۴۵].[۴۶] برخی ۷ بار خواندن این اسم را برای دفع شر دشمنان مجرّب و مداومت بر آن را برای حفظ اهل و مال و عیال سودمند دانسته‌اند.[۴۷]

برپایه آیه إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ[۴۸] حفظ اعمال بندگان از سوی خدا به شخصی می‌ماند که در کمینگاه نشسته و منتظر گرفتن عبور کننده‌ای غافل است[۴۹]انسان هرجا و دارای هر عملی باشد و با هر عضو و وسیله‌ای که آن را انجام دهد، خدا با او، عملش و عضو و وسیله یاد شده است: وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ [۵۰]، در نتیجه انسان هنگام پرداختن به عمل، میان کمینگاه‌های بسیاری قرار دارد که پروردگار از هریک از آنها مراقب و ناظر اوست، چنان که در آیه وَمَا كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَلَا أَبْصَارُكُمْ وَلَا جُلُودُكُمْ وَلَكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لَا يَعْلَمُ كَثِيرًا مِمَّا تَعْمَلُونَ[۵۱] بر پایه سیاق، استتار اهل معاصی در حال معصیت در دنیا نفی گردیده است[۵۲]

در تفسیر آیه أَفَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَى كُلِّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي الْأَرْضِ أَمْ بِظَاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكْرُهُمْ وَصُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ[۵۳] گفته شده است: آیا پروردگاری که همیشه هست و قائم به حفظ ارزاق همه خلق و ضامن آن است و به آنان و اعمالشان دانا و بر ایشان رقیب است هرجا که باشند، به‌گونه‌ای که چیزی از وی پوشیده نیست، مانند کسی است که همیشگی، شنوا و بینا نبوده و ادراک و شعور ندارد و نمی‌تواند از خود و پرستشگرانش زیانی را براند یا برای خود و آنان سودی را جلب کند[۵۴]

برخی اسم رقیب را با اسم شهید مترادف دانسته [۵۵] و افزوده‌اند: هر دو اسم بر حضور خدا با خلق دلالت می‌کنند؛ به گونه‌ای که نجوای ایشان را می‌شنود و رفتار آنان را می‌بیند و به نیّات و ضمایر آنها آگاه است و چیزی از گفتار و کردارشان بر او پوشیده نیست: وَمَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَلَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَمَا يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ وَلَا أَصْغَرَ مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرَ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ[۵۶]، أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَا يَكُونُ مِنْ نَجْوَى ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَى مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۵۷]، وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ[۵۸].[۵۹]

به دیده برخی «شهید» گاهی به معنای شاهد شخصی است که نزد او حاضر است؛ ولی «رقیب» شاهد چیزی در ازل و ابد است،[۶۰] از این رو خدا از زبان حضرت عیسی (ع) می‌فرماید: جز آنچه مرا بدان فرمان دادی (چیزی) به آنان نگفتم. (گفته‌ام) که خدا، پروردگار من و پروردگار خود را عبادت کنید و تا وقتی در میانشان بودم، بر آنان گواه بودم، پس چون روح مرا گرفتی، تو خود بر آنان نگهبان بودی و تو بر هر چیز گواهی: مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ[۶۱] در این آیه درباره عیسی (ع) واژه شهید به کار رفته و به قید «ما دُمتُ فیهِم» مقید گشته است و تنها در مورد قوم اوست؛ ولی درباره خدا اسم «رقیب» یاد شده است، در حالی که مطلق و در مورد هر چیزی است.[۶۲] گفتنی است رقیب بودن خدا به اعمال بندگان می‌تواند به وساطت فرشتگان باشد که مأمور حفظ، احصا و نوشتن کارهای ایشان بوده‌اند و در قیامت ضد آنان شهادت می‌دهند: وَيُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً [۶۳].[۶۴]، چنان‌که برای حفظ و نگارش هر سخن انسان فرشته‌ای آماده است: مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ[۶۵][۶۶].[۶۷]

بهره انسان از اسم رقیب

برخی، آیه وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ[۶۸] را سخنی جامع هر وعیدی شمرده و در توضیح آن گفته‌اند: کسی که می‌داند خدا به نهان و آشکار او آگاه است و چیزی بر او پنهان نیست و خوب و بد اعمال را جزا می‌دهد، لحظه‌ای بر او نمی‌گذرد، مگر آنکه از وعید وی ترسان است، چنان‌که اگر بر او از سوی پادشاهی مراقبی همیشگی گمارده شود که هرگز چشم از او برنمی‌دارد، پیوسته در هراس است، با اینکه تنها رفتار ظاهری وی پیش دید این مراقب است.[۶۹]

بر این اساس، بهره انسان از اسم رقیب، اطلاع وی از آگاهی حق بر اعمال ظاهری و باطنی اوست و تداوم این اطلاع، مراقبه عبد نسبت به پروردگار است که کلید گشایش هر خیری است،[۷۰] پس چون بنده مؤمن دانست که حق ـ جلّ جلاله ـ حفیظ و رقیب اوست، باید لباس مراقبت درپوشد و گوش به سخنان، اعمال و احوال خود بازدارد و ساحت سینه خود را از آلودگی غفلت پاک کند و آیه أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى[۷۱] را بر دوام ورد خود سازد و وَإِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ[۷۲] در پیش دیده خود دارد و آیه وَمَا كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِينَ[۷۳] را نقش نگین یقین خود سازد،[۷۴] بنابراین آیه إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا[۷۵] تنبیهی است مربنده را و پندی بلیغ رونده را، یعنی که چون می‌دانی که من گوشوانم بر دل‌ها و دیده‌بانم بر کردارها و گفته‌ها، مراقبت به کاردار و حق ما به جای آر.[۷۶]

برخی ذیل آیه اخیر گفته‌اند: صاحب جمالی باید، تا رقیب بر وی گمارند. حق ـ جلّ جلاله ـ نگفت من رقیب آسمان و زمینم؛ نگفت من رقیب عرش و کرسی‌ام؛ آدمیان را گفت من رقیب شمایم؛ زیرا به جمال آدمی هیچ مخلوق نیست[۷۷].[۷۸]

منابع

پانویس

  1. لسان العرب، ج ۵، ص۲۷۹، «رقب».
  2. لسان العرب، ج ۵، ص۲۷۹، «رقب».
  3. التبیان، ج ۲، ص۹۷.
  4. مفردات، ص۳۶۱-۳۶۲، «رقب».
  5. مفردات، ص۳۶۲؛ المیزان، ج ۴، ص۱۳۹.
  6. لسان العرب، ج ۵، ص۲۷۹.
  7. مجمع البیان، ج ۵، ص۱۴.
  8. التحقیق، ج ۴، ص۱۶۶، «رقب».
  9. التحقیق، ج ۴، ص۱۶۷.
  10. المیزان، ج ۴، ص۱۳۹.
  11. الکشاف، ج ۴، ص۵۰۹؛ بیان السعاده، ج ۴، ص۱۶۷.
  12. التبیان، ج ۳، ص۵۴۳.
  13. معجم الفروق اللغویه، ص۲۶۰.
  14. بحارالانوار، ج ۴، ص۲۰۳.
  15. لسان العرب، ج ۵، ص۲۷۹، «رقب».
  16. «ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید، همان که شما را از تنی یگانه آفرید و از (سرشت) او همسرش را پدید آورد و از آن دو، مردان و زنان بسیار (در جهان) پراکند و از خداوند- که با (سوگند بر نام) او، از هم درخواست می‌کنید- و از (بریدن پیوند) خویشان پروا کنید، بی‌گمان خداوند چشم بر شما دارد» سوره نساء، آیه ۱.
  17. «به آنان چیزی نگفتم جز آنچه مرا بدان فرمان دادی که: «خداوند- پروردگار من و پروردگار خود- را بپرستید» و تا در میان ایشان به‌سر می‌بردم بر آنها گواه بودم و چون مرا (نزد خود) فرا بردی تو خود مراقب آنان بودی و تو بر هر چیزی گواهی» سوره مائده، آیه ۱۱۷.
  18. «پس از این (زنانی که برشمردیم) زنان (دیگر) و (نیز) اینکه همسرانی (تازه) را جایگزین آنان کنی بر تو حلال نیست هر چند زیبایی (خوی) آنان تو را خوش آید؛ مگر آنکه کنیزت باشند و خداوند مراقب هر چیزی است» سوره احزاب، آیه ۵۲.
  19. اسماء و صفات الهی، ج ۱، ص۵۲۴.
  20. سنن الترمذی، ص۴۹؛ بحار الانوار، ج ۴، ص۱۸۶.
  21. «اوست که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ آنچه به زمین درون می‌رود یا از آن برون می‌آید و آنچه از آسمان فرود می‌آید یا به آن فرا می‌رود می‌داند و هر جا باشید او با شماست و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره حدید، آیه ۴.
  22. «آیا آنکه بر آنچه هر کس کرده است، چیرگی دارد؛ (چون کسی است که چنین نیست)؟» سوره رعد، آیه ۳۳.
  23. «یا می‌گویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودی یا مسیحی بودند؛ بگو: شما داناترید یا خداوند؟ و کیست ستمکارتر از کسی که گواهی‌یی را که از خداوند نزد اوست پنهان می‌دارد؟ و خداوند از آنچه انجام می‌دهید غافل نیست» سوره بقره، آیه ۱۴۰.
  24. «به آنان چیزی نگفتم جز آنچه مرا بدان فرمان دادی که: «خداوند- پروردگار من و پروردگار خود- را بپرستید» و تا در میان ایشان به‌سر می‌بردم بر آنها گواه بودم و چون مرا (نزد خود) فرا بردی تو خود مراقب آنان بودی و تو بر هر چیزی گواهی» سوره مائده، آیه ۱۱۷.
  25. «بی‌گمان پروردگارت در کمینگاه است» سوره فجر، آیه ۱۴.
  26. اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا، مقاله «رقیب»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص ۵۴- ۵۶
  27. التفسیر الکبیر، ج ۲۵، ص۲۲۳؛ بحارالانوار، ج ۴، ص۱۹۵؛ شرح الاسماء، ص۴۶۱.
  28. جامع البیان، ج ۵، ص۱۸۶؛ المیزان، ج ۴، ص۱۳۹.
  29. روض الجنان، ج ۵، ص۲۳۷؛ بحارالانوار، ج ۴، ص۱۹؛ شرح الاسماء، ص۴۶۱.
  30. روض الجنان، ج ۵، ص۲۳۷.
  31. معجم الفروق اللغویه، ص۲۶۰؛ مجمع البیان، ج ۸، ص۵۷۶؛ موسوعة له الاسماء الحسنی، ج ۱، ص۲۳۷.
  32. التفسیر الکبیر، ج ۲۵، ص۲۲۳.
  33. توحید الاسماء و الصفات، ص۱۲۶۱؛ معجم الفاظ العقیده، ج ۵، ص۱۹۵-۱۹۶.
  34. «یا می‌گویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودی یا مسیحی بودند؛ بگو: شما داناترید یا خداوند؟ و کیست ستمکارتر از کسی که گواهی‌یی را که از خداوند نزد اوست پنهان می‌دارد؟ و خداوند از آنچه انجام می‌دهید غافل نیست» سوره بقره، آیه ۱۴۰.
  35. الاسماء و الصفات، ج ۲، ص۴۳۵.
  36. المیزان، ج ۱۷، ص۳۸۳.
  37. شرح الاسماء الحسنی، ص۱۰۴.
  38. معجم الفروق اللغویه، ص۲۶۰.
  39. موسوعة له الاسماء الحسنی، ج ۱، ص۲۳۷؛ المیزان، ج ۲۰، ص۲۸۱.
  40. توحید الاسماء و الصفات، ص۱۲۶۱؛ معجم الفاظ العقیده، ج ۵، ص۱۹۵-۱۹۶؛ المیزان، ج ۲۰، ص۲۸۱.
  41. «بی‌گمان خداوند چشم بر شما دارد» سوره نساء، آیه ۱.
  42. المیزان، ج ۱۷، ص۳۸۳؛ ج ۲۰، ص۲۸۱.
  43. اقبال الاعمال، ج ۳، ص۳۳۶.
  44. بحارالانوار، ج ۹۱، ص۳۹۶.
  45. «خداوند بر آنچه می‌گوییم گواه است» سوره یوسف، آیه ۶۶.
  46. جوامع الجامع، ج ۱، ص۶۵۱.
  47. رسالة فی خواص اسماء الله، ص۱۰۱.
  48. «بی‌گمان پروردگارت در کمینگاه است» سوره فجر، آیه ۱۴.
  49. المیزان، ج ۲۰، ص۲۸۱.
  50. «هر جا باشید او با شماست» سوره حدید، آیه ۴.
  51. «و شما نه از این رو (خود را هنگام گناه) پنهان می‌داشتید که مبادا گوش و چشم‌ها و پوست‌هایتان به زیان شما گواهی دهند بلکه (از این رو که) می‌پنداشتید خداوند بسیاری از چیزها را که انجام می‌دهید نمی‌داند» سوره فصلت، آیه ۲۲.
  52. المیزان، ج ۱۷، ص۳۸۳.
  53. «آیا آنکه بر آنچه هر کس کرده است، چیرگی دارد؛ (چون کسی است که چنین نیست)؟ و برای خداوند شریک‌هایی تراشیدند، بگو نامشان را بر زبان آورید؛ آیا به او از آنچه در زمین نمی‌داند خبر می‌دهید یا تنها به گفتاری سرسری (زبان می‌گردانید؟) بلکه نیرنگ کافران را در چشمشان آراسته‌اند و از راه بازشان داشته‌اند و آن را که خداوند بیراه نهد رهنمونی نخواهد داشت» سوره رعد، آیه ۳۳.
  54. جامع البیان، ج ۸، ص۲۰۷؛ الکشاف، ج ۲، ص۵۳۱؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص۶۷۶.
  55. توحید الاسماء والصفات، ص۱۲۶۱.
  56. «و تو در هیچ کاری نیستی و از آن هیچ قرآنی نمی‌خوانی و (نیز شما) هیچ کاری نمی‌کنید مگر همین که بدان می‌پردازید، ما بر شما گواهیم و همسنگ ذرّه‌ای در زمین یا در آسمان، از پروردگارت پنهان نمی‌ماند و هیچ چیز کوچک‌تر و یا بزرگ‌تر از آن نیست مگر که در کتابی روشنگر آمده است» سوره یونس، آیه ۶۱.
  57. «آیا در نیافته‌ای که خداوند آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است می‌داند؛ هیچ رازگویی میان سه نفر رخ نمی‌دهد مگر که او چهارمین آنهاست و نه میان پنج تن مگر که او ششمین آنهاست و نه کمتر از آن و نه بیشتر از آن مگر که او هر جا باشند با آنهاست سپس آنان را از» سوره مجادله، آیه ۷.
  58. «و همانا ما انسان را آفریده‌ایم و آنچه درونش به او وسوسه می‌کند می‌دانیم و ما از رگ گردن به او نزدیک‌تریم» سوره ق، آیه ۱۶.
  59. اسماء الله الحسنی، ص۱۹۴؛ موسوعة الاسماء والصفات، ج ۱، ص۱۷۹.
  60. شرح فصوص الحکم، بالی زاده، ص۲۰۶.
  61. «به آنان چیزی نگفتم جز آنچه مرا بدان فرمان دادی که: «خداوند- پروردگار من و پروردگار خود- را بپرستید» و تا در میان ایشان به‌سر می‌بردم بر آنها گواه بودم و چون مرا (نزد خود) فرا بردی تو خود مراقب آنان بودی و تو بر هر چیزی گواهی» سوره مائده، آیه ۱۱۷.
  62. شرح فصوص الحکم، قیصری، ص۸۹۹؛ شرح فصوص الحکم، بالی زاده، ص۲۰۶؛ شرح فصوص الحکم، کاشانی، ص۲۲۸.
  63. «بر شما نگهبانانی می‌فرستد» سوره انعام، آیه ۶۱.
  64. التبیان، ج ۴، ص۱۵۸.
  65. «هیچ سخنی بر زبان نمی‌آورد مگر آنکه نزد او فرشته مراقبی حاضر است (تا آن سخن را بنویسد)» سوره ق، آیه ۱۸.
  66. التبیان، ج ۹، ص۳۶۴؛ بیان السعاده، ج ۴، ص۱۰۹.
  67. اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا، مقاله «رقیب»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص ۵۶- ۵۸
  68. «و خداوند از آنچه انجام می‌دهید غافل نیست» سوره بقره، آیه ۱۴۰.
  69. التفسیر الکبیر، ج ۴، ص۱۰۰.
  70. شرح اسماء الله الحسنی، ص۲۶۷.
  71. «آیا ندانسته است که خداوند می‌بیند؟» سوره علق، آیه ۱۴.
  72. «و بی‌گمان بر شما نگهبانی گمارده‌اند» سوره انفطار، آیه ۱۰.
  73. «و از آفریدگان غافل نیستیم» سوره مؤمنون، آیه ۱۷.
  74. روح الارواح، ص۳۷۵.
  75. «بی‌گمان خداوند چشم بر شما دارد» سوره نساء، آیه ۱.
  76. کشف الاسرار، ج ۲، ص۴۱۹.
  77. کشف الاسرار، ج ۸، ص۵۰۱.
  78. اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا، مقاله «رقیب»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص ۵۸- ۵۹