بحث:احادیث علم غیب غیر خدا (متن حدیث): تفاوت میان نسخهها
A.salariyeh (بحث | مشارکتها) (←پاسخ دیگر: بخش جدید) |
|||
خط ۵: | خط ۵: | ||
و نظر نیشابوری صاحب تفسیر و احمد صاحب مسند و نظر طبری در کتاب ریاض اینچنین است. در کتاب ریاض آمده که خلیفه دوم مرگ خودش خبر داد به سبب رؤیایی که دیده بود... | و نظر نیشابوری صاحب تفسیر و احمد صاحب مسند و نظر طبری در کتاب ریاض اینچنین است. در کتاب ریاض آمده که خلیفه دوم مرگ خودش خبر داد به سبب رؤیایی که دیده بود... | ||
{{جمع شدن|۶. حجت الاسلام و المسلمین کرد فیروزجایی؛}} | |||
[[پرونده:11788.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[اسدالله کرد فیروزجایی|فیروزجایی]]]] | |||
در بررسی روایات دیده میشود که اخبار فراوانی از اهل سنت و تشیع وجود دارند که همه گواه بر وجود علم غیب هستند؛ مرحوم ملاصدرا در تفسیر خود، حدیثی از پیامبر | حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[اسدالله کرد فیروزجایی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی (مقاله)|علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
اگر نیمنگاهی به | ::::::«در بررسی روایات دیده میشود که اخبار فراوانی از اهل سنت و تشیع وجود دارند که همه گواه بر وجود علم غیب هستند؛ مرحوم ملاصدرا در تفسیر خود، حدیثی از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} نقل میکند که پیامبر فرمود: برای خداوند بندگانی هستند که آنها پیامبر نیستند اما مقام پیامبری و نبوت به آنها غبطه میخورد. | ||
::::::اگر نیمنگاهی به نهج البلاغه داشته باشیم به روشنی میتوان دریافت که به اعتقاد [[امام علی]] {{ع}} ارتباط با غیب یک امر مسلم است [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|«إِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالَی جَعَلَ الذَّکْرَ جِلاءً للقُلوبِ، تَسْمَعُ بِه بَعْدَ الْوَقْرَهِ وَ تُبْصِرُبِهِ بَعْدَ العِشْوَهِ وَ تَنْقادَ بِهِ بَعْدَ الْمُعانَدَهِ وَ مَا بَرح للهِ عَزَّتْ آلائهُ فی البرهَه بَعْدِ الْبُرهَهِ وَ فی أزمانِ الْفَتَرات. عِبادنا جاَهُِمْ فی فکرهم وَ کَلَّمَهُم فی ذاتِ عُقُولِهِمْ»}}<ref>«همانا خدای سبحان و بزرگ یاد خود را روشنیبخش دلها قرار داد تا گوش پس از ناشنوایی بشنود، چشم پس از کم نوری، بنگرد و انسان پس از دشمنی، رام گردد. خداوند که نعمتهای او گرانقدر است در دورانهای مختلف و در دوران فترت تا آمدن پیامبری پس از پیامبر دیگر بندگانی داشته که با آنان در گوش جانشان زمزمه میکرد و در درون عقلشان با آنان سخن میگفته.</ref>[[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} خود از علم غیب برخوردار بود و آن را برگرفته از پیامبر میدانست؛ به این معنا که خداوند بخشی از علم غیب را در اختیار پیامبر قرار داد و او هم به علی تعلیم داد چنین میگوید: {{عربی|اندازه=155%|«فَهذا عِلْمُ الْغَیْبِ الَّذی لا یَعْلَمُهُ أَحَدٌ إِلاَّ اللهُ وَ مَاسِوَی ذلِکَ فَعلْمُ عَلَمَهُ اللهُ نَبِیّهُِ فَعَلَّمِِنیه وَ دَعا لی بِأَنْ یَعیهُِ صَدْری وَ تَضْطَمَّ عَلَیْهِ جَوانِحی»}}<ref>«پس این علم غیب است که جز خدا کسی آن را نداند، و جز این علمی است که خدا آن را به پیامبرش آموخت و او مرا یاد داد و دعا کرد که سینه من آن را فرا گیرد، و دلم آن را در خود بپذیرد.</ref> از کلام [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} استفاده میشود که اگر انسان درون خود را با یاد خدا صیقل دهد، به مرحلهای میرسد که خداوند حقایقی را در درونش و مطالبی را در گوشش زمزمه میکند چنین وصفی در شرح حال بسیاری از عارفان و اهل سیر و سلوک به وضوح مشاهده میشود و با اندک جستوجو در حالات بزرگان اهل ریاضت میتوان آن را یافت. مولای متقیان [[امام علی]]{{ع}} در تفسیر آیاتی از سوره جن {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}} میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|«إنّا ذلک الْمرتضی مِنَ الرَّسُولِ الَّذی أَظْهَرَهُ اللهِ عَزَّوَجَلَِّ عَلی غَیْبِهِ»}} در این جمله، حضرت علی خودش را یکی از مصادیق {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}}﴾}} میشمارد و بر همین اساس است که در زیارت جامعه کبیره امامان معصوم را با این جمله خطاب میکنیم. {{عربی|اندازه=155%|«و ارْتَضاکُمْ لِغَیْبِهِ وَ اَخْتَارَکُمْ لِسِّرهِ»}}»<ref>[[علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی (مقاله)|علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی]]، فصلنامه آیین حکمت، شماره ۱۰.</ref>. | |||
حضرت علی | {{پایان جمع شدن}} | ||
مولای متقیان علی | |||
== پاسخ دیگر == | == پاسخ دیگر == | ||
در روایات معتبر شواهد دالّ بر این مطلب فراوانتر از آن است که در یک نامه بتوان آنها را شماره نمود ؛ لذا در اینجا تنها به ذکر چند نمونه از روایات منقول در منابع اهل سنّت کفایت می کنیم. قال رسول الله (ص) :« علىّ مع الحقّ و الحقّ مع علىّ لا یفترقان حتّى یردا علىّ الحوض یوم القیامه. ـــــ علی با حق است و حق با علی است ؛ از هم جدا نمی شوند تا روز قیامت در کنار حوض بر من وارد شوند.»(تاریخ بغداد ، خطیب بغدادی ، ج 14 ،ص322 / تاریخ مدینه دمشق ، ابن عساکر ، ج42، ص449) طبق این حدیث نبوی هر چه امیرمومنان بگوید عین حقیقت است ، و آن حضرت پیشگویی های فراوانی در مورد اشخاص و حوادث آینده نموده که کتب مربوطه پر از آنهاست. پاره ای از این پیشگویی ها را جناب قندوزی از علمای اهل سنّت در کتاب ینابیع المودّه ، ج 1 ،الباب الرابع عشر ، صفحه 205 ذکر نموده است. قال رسول الله (ص) :« علیّ مع القرآن و القرآن مع علیّ و لن یفترقا حتّى یردا علیّ الحوض. ــــ علی با قرآن است و قرآن با علی است ؛ هرگز از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند »(المستدرک ، حاکم نیشابوری ، ج3 ،ص 124 / مجمع الزوائد ، الهیثمی ، ج9 ، ص135 / المعجم الصغیر ، الطبرانی ، ج1 ، ص 255 / کنزالعمال ، المتقی الهندی ، ج11 ، ص 603 ) طبق این حدیث نیز علی (ع) باید از تمام حقایق قرآن کریم مطّلع باشد ؛ و قرآن نیز تبیاناً لکلّ شیء می باشد. اگر آن حضرت حتّی به یک حقیقت از حقایق قرآن جاهل باشد ، لازم می آید که در همان مورد از قرآن کریم جدا گردد ؛ در حالی که حدیث نبوی از همراهی تامّ و تمام قرآن و امیر مومنان خبر داده است. « قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلِیٌّ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ عَلِیٍّ وَ لَا یُؤَدِّی عَنِّی إِلَّا عَلِی ـــ علی از من است و من از علی و هیچ کس جز علی وظایفم را به انجام نمىرساند.» (سنن ترمذی ، ج5 ، ص300 ، (ترمذی تصریح نموده که حدیث صحیح می باشد ـــ مسند امام احمد حنبل ، ج4 ، ص165) « عبدالله بن عمر قال: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ سُئِلَ بِأَیِّ لُغَهٍ خَاطَبَکَ رَبُّکَ لَیْلَهَ الْمِعْرَاجِ؟ فَقَالَ: خَاطَبَنِی بِلُغَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَأَلْهَمَنِی أَنْ قُلْتُ یَا رَبِّ خَاطَبْتَنِی أَنْتَ أَمْ عَلِیٌّ ؟ فَقَالَ یَا أَحْمَدُ أَنَا شَیْءٌ لَا کَالْأَشْیَاءِ لَا أُقَاسُ بِالنَّاسِ وَ لَا أُوصَفُ بالشبهات خَلَقْتُکَ مِنْ نُورِی وَ خَلَقْتُ عَلِیّاً مِنْ نُورِکَ فَاطَّلَعْتُ عَلَى سَرَائِرِ قَلْبِکَ فَلَمْ أَجِدْ إِلَى قَلْبِکَ أَحَبَّ مِنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَخَاطَبْتُکَ بِلِسَانِهِ کَیْمَا یَطْمَئِنَّ قَلْبُک. ــــ عبد اللَّه بن عمر گفت: شنیدم از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله ، در حالی که از او پرسیده شد که خداى متعال، در شب معراج با چه لغت و زبانى با تو سخن گفت؟ فرمود: به لغت و زبان على، مرا مخاطب ساخت ؛ در آن حال الهام شدم که بپرسم خدایا! تو با من سخن مىگویى یا على با من صحبت مىکند؟ خداوند فرمود: اى احمد! من شیء هستم (وجودم ) امّا نه مثل دیگر اشیاء و موجودات ؛ نه با مردم قیاس مىشوم و نه با چیزهاى مشابه توصیف مىگردم. من تو را از نور خودم آفریدم و على را از نور تو خلق نمودم ، از آن پس به اسرار قلبت آگاه شدم و احدى را نزدیکتر و محبوبتر به قلب و دل تو از على نیافتم، از این رو به زبان و آواى على تو را مخاطب ساختم، تا قلبت آرام گیرد» (المناقب ، الموفق الخوارزمی ، ص78) « عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ لِعَلِیٍّ ع: یَا عَلِیُّ النَّاسُ مِنْ شَجَرٍ شَتَّى وَ أَنَا وَ أَنْتَ مِنْ شَجَرَهٍ وَاحِدَهٍ، ثُمَّ قَرَأَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِیلٌ- صِنْوانٌ وَ غَیْرُ صِنْوانٍ یُسْقى بِماءٍ واحِدٍ. ــــــ جابر بن عبد اللَّه گوید: از رسول الله صلى اللَّه علیه و آله شنیدم که به علی (ع) می فرمود: یا على! مردم از درختان پراکنده و مختلف هستند امّا من و تو از درخت واحدی هستیم. سپس رسول الله صلى اللَّه علیه و آله این آیه را قرائت فرمود: « وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِیلٌ صِنْوانٌ وَ غَیْرُ صِنْوانٍ یُسْقى بِماءٍ واحِدٍ ـــ و با باغهایى از انگور و کشت و نخل، از یک بن و غیر یک بن، که از یک آب سیراب مىشوند» » (المستدرک ، حاکم نیشابوری ، ج2 ، ص241 ـــ مجمع الزوائد ، الهیثمی ، ج9 ، ص100 ـــ میزان الاعتدال ، ذهبی ، ج2 ، ص306) در این احادیث نیز از یگانگی امیرمومنان و رسول الله (ص) گزارش داده شده ؛ لذا علم امیر مومنان چیزی جز علم رسول الله نیست ؛ و علم رسول الله نیز چیزی جز قرآن نیست ؛ و قرآن نیز تبیاناً لکلّ شیء می باشد. « قَالَ النَّبِیُّ ص أَنَا مَدِینَهُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ المدینهَ فَلْیَأْتِ مِنَ الْبَاب ــــ نبیّ خدا فرمودند: من شهر علم هستم و علی دروازه ی آن است ؛ پس هر که قصد ورود به شهر را دارد باید از دروازه ی آن وارد شود.» (المستدرک ، حاکم نیشابوری ، ج3 ، ص126 و 127 (وی این روایات از چندین روای نقل نموده و تصریح کرده که روایت صحیح می باشد.) ) این حدیث از روات گوناگون و در بسیاری از کتب روایی اهل سنّت آمده است. روشن است که علم رسول الله همانا حقیقت قرآن کریم است ؛ و قرآن کریم تبیاناً لکلّ شیء می باشد ؛پس راه ورود به تمام حقایق عالم امیرالمومنین (ع) می باشد. پژوهشگران وبگاه پرسمان، پرسش 136349 http://www.porseshkadeh.com/Question/36852/%D8%A8%D8%A7-%D8%AA%D9%88%D8%AC%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D9%84%D8%B2%D9%88%D9%85-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%A7%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A2%DB%8C%D9%87-%DB%8C%D8%A7-%D8%A2%DB%8C%D8%A7%D8%AA%DB%8C | در روایات معتبر شواهد دالّ بر این مطلب فراوانتر از آن است که در یک نامه بتوان آنها را شماره نمود ؛ لذا در اینجا تنها به ذکر چند نمونه از روایات منقول در منابع اهل سنّت کفایت می کنیم. قال رسول الله (ص) :« علىّ مع الحقّ و الحقّ مع علىّ لا یفترقان حتّى یردا علىّ الحوض یوم القیامه. ـــــ علی با حق است و حق با علی است ؛ از هم جدا نمی شوند تا روز قیامت در کنار حوض بر من وارد شوند.»(تاریخ بغداد ، خطیب بغدادی ، ج 14 ،ص322 / تاریخ مدینه دمشق ، ابن عساکر ، ج42، ص449) طبق این حدیث نبوی هر چه امیرمومنان بگوید عین حقیقت است ، و آن حضرت پیشگویی های فراوانی در مورد اشخاص و حوادث آینده نموده که کتب مربوطه پر از آنهاست. پاره ای از این پیشگویی ها را جناب قندوزی از علمای اهل سنّت در کتاب ینابیع المودّه ، ج 1 ،الباب الرابع عشر ، صفحه 205 ذکر نموده است. قال رسول الله (ص) :« علیّ مع القرآن و القرآن مع علیّ و لن یفترقا حتّى یردا علیّ الحوض. ــــ علی با قرآن است و قرآن با علی است ؛ هرگز از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند »(المستدرک ، حاکم نیشابوری ، ج3 ،ص 124 / مجمع الزوائد ، الهیثمی ، ج9 ، ص135 / المعجم الصغیر ، الطبرانی ، ج1 ، ص 255 / کنزالعمال ، المتقی الهندی ، ج11 ، ص 603 ) طبق این حدیث نیز علی (ع) باید از تمام حقایق قرآن کریم مطّلع باشد ؛ و قرآن نیز تبیاناً لکلّ شیء می باشد. اگر آن حضرت حتّی به یک حقیقت از حقایق قرآن جاهل باشد ، لازم می آید که در همان مورد از قرآن کریم جدا گردد ؛ در حالی که حدیث نبوی از همراهی تامّ و تمام قرآن و امیر مومنان خبر داده است. « قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلِیٌّ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ عَلِیٍّ وَ لَا یُؤَدِّی عَنِّی إِلَّا عَلِی ـــ علی از من است و من از علی و هیچ کس جز علی وظایفم را به انجام نمىرساند.» (سنن ترمذی ، ج5 ، ص300 ، (ترمذی تصریح نموده که حدیث صحیح می باشد ـــ مسند امام احمد حنبل ، ج4 ، ص165) « عبدالله بن عمر قال: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ سُئِلَ بِأَیِّ لُغَهٍ خَاطَبَکَ رَبُّکَ لَیْلَهَ الْمِعْرَاجِ؟ فَقَالَ: خَاطَبَنِی بِلُغَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَأَلْهَمَنِی أَنْ قُلْتُ یَا رَبِّ خَاطَبْتَنِی أَنْتَ أَمْ عَلِیٌّ ؟ فَقَالَ یَا أَحْمَدُ أَنَا شَیْءٌ لَا کَالْأَشْیَاءِ لَا أُقَاسُ بِالنَّاسِ وَ لَا أُوصَفُ بالشبهات خَلَقْتُکَ مِنْ نُورِی وَ خَلَقْتُ عَلِیّاً مِنْ نُورِکَ فَاطَّلَعْتُ عَلَى سَرَائِرِ قَلْبِکَ فَلَمْ أَجِدْ إِلَى قَلْبِکَ أَحَبَّ مِنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَخَاطَبْتُکَ بِلِسَانِهِ کَیْمَا یَطْمَئِنَّ قَلْبُک. ــــ عبد اللَّه بن عمر گفت: شنیدم از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله ، در حالی که از او پرسیده شد که خداى متعال، در شب معراج با چه لغت و زبانى با تو سخن گفت؟ فرمود: به لغت و زبان على، مرا مخاطب ساخت ؛ در آن حال الهام شدم که بپرسم خدایا! تو با من سخن مىگویى یا على با من صحبت مىکند؟ خداوند فرمود: اى احمد! من شیء هستم (وجودم ) امّا نه مثل دیگر اشیاء و موجودات ؛ نه با مردم قیاس مىشوم و نه با چیزهاى مشابه توصیف مىگردم. من تو را از نور خودم آفریدم و على را از نور تو خلق نمودم ، از آن پس به اسرار قلبت آگاه شدم و احدى را نزدیکتر و محبوبتر به قلب و دل تو از على نیافتم، از این رو به زبان و آواى على تو را مخاطب ساختم، تا قلبت آرام گیرد» (المناقب ، الموفق الخوارزمی ، ص78) « عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ لِعَلِیٍّ ع: یَا عَلِیُّ النَّاسُ مِنْ شَجَرٍ شَتَّى وَ أَنَا وَ أَنْتَ مِنْ شَجَرَهٍ وَاحِدَهٍ، ثُمَّ قَرَأَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِیلٌ- صِنْوانٌ وَ غَیْرُ صِنْوانٍ یُسْقى بِماءٍ واحِدٍ. ــــــ جابر بن عبد اللَّه گوید: از رسول الله صلى اللَّه علیه و آله شنیدم که به علی (ع) می فرمود: یا على! مردم از درختان پراکنده و مختلف هستند امّا من و تو از درخت واحدی هستیم. سپس رسول الله صلى اللَّه علیه و آله این آیه را قرائت فرمود: « وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِیلٌ صِنْوانٌ وَ غَیْرُ صِنْوانٍ یُسْقى بِماءٍ واحِدٍ ـــ و با باغهایى از انگور و کشت و نخل، از یک بن و غیر یک بن، که از یک آب سیراب مىشوند» » (المستدرک ، حاکم نیشابوری ، ج2 ، ص241 ـــ مجمع الزوائد ، الهیثمی ، ج9 ، ص100 ـــ میزان الاعتدال ، ذهبی ، ج2 ، ص306) در این احادیث نیز از یگانگی امیرمومنان و رسول الله (ص) گزارش داده شده ؛ لذا علم امیر مومنان چیزی جز علم رسول الله نیست ؛ و علم رسول الله نیز چیزی جز قرآن نیست ؛ و قرآن نیز تبیاناً لکلّ شیء می باشد. « قَالَ النَّبِیُّ ص أَنَا مَدِینَهُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ المدینهَ فَلْیَأْتِ مِنَ الْبَاب ــــ نبیّ خدا فرمودند: من شهر علم هستم و علی دروازه ی آن است ؛ پس هر که قصد ورود به شهر را دارد باید از دروازه ی آن وارد شود.» (المستدرک ، حاکم نیشابوری ، ج3 ، ص126 و 127 (وی این روایات از چندین روای نقل نموده و تصریح کرده که روایت صحیح می باشد.) ) این حدیث از روات گوناگون و در بسیاری از کتب روایی اهل سنّت آمده است. روشن است که علم رسول الله همانا حقیقت قرآن کریم است ؛ و قرآن کریم تبیاناً لکلّ شیء می باشد ؛پس راه ورود به تمام حقایق عالم امیرالمومنین (ع) می باشد. پژوهشگران وبگاه پرسمان، پرسش 136349 http://www.porseshkadeh.com/Question/36852/%D8%A8%D8%A7-%D8%AA%D9%88%D8%AC%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D9%84%D8%B2%D9%88%D9%85-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%A7%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A2%DB%8C%D9%87-%DB%8C%D8%A7-%D8%A2%DB%8C%D8%A7%D8%AA%DB%8C |
نسخهٔ ۲۰ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۰۷:۵۰
اهل تسنن به صراحت قصه هایی نقل کرده اند از بعض صحابه و تابعین اهل معرفت که ایشان گاهی حظ وافری از علم غیب داشته اند. اما در تعابیر خود تصریح به علم غیب نکرده اند و اصطلاحاتی مثل مکاشفه و کرامت و فراست را به کار برده اند:
مثل شوکانی که استدلال کرده بر این مسئله به طریق نقلی و اعتقاد دارد که علم غیب فراست است و استدلال کرد به قول رسول اکرم «اتقوا فراسة المؤمن فانه یری بنور الله»
و نظر نیشابوری صاحب تفسیر و احمد صاحب مسند و نظر طبری در کتاب ریاض اینچنین است. در کتاب ریاض آمده که خلیفه دوم مرگ خودش خبر داد به سبب رؤیایی که دیده بود...
۶. حجت الاسلام و المسلمین کرد فیروزجایی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر اسدالله کرد فیروزجایی در مقاله «علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی» در اینباره گفتهاند:
|
پاسخ دیگر
در روایات معتبر شواهد دالّ بر این مطلب فراوانتر از آن است که در یک نامه بتوان آنها را شماره نمود ؛ لذا در اینجا تنها به ذکر چند نمونه از روایات منقول در منابع اهل سنّت کفایت می کنیم. قال رسول الله (ص) :« علىّ مع الحقّ و الحقّ مع علىّ لا یفترقان حتّى یردا علىّ الحوض یوم القیامه. ـــــ علی با حق است و حق با علی است ؛ از هم جدا نمی شوند تا روز قیامت در کنار حوض بر من وارد شوند.»(تاریخ بغداد ، خطیب بغدادی ، ج 14 ،ص322 / تاریخ مدینه دمشق ، ابن عساکر ، ج42، ص449) طبق این حدیث نبوی هر چه امیرمومنان بگوید عین حقیقت است ، و آن حضرت پیشگویی های فراوانی در مورد اشخاص و حوادث آینده نموده که کتب مربوطه پر از آنهاست. پاره ای از این پیشگویی ها را جناب قندوزی از علمای اهل سنّت در کتاب ینابیع المودّه ، ج 1 ،الباب الرابع عشر ، صفحه 205 ذکر نموده است. قال رسول الله (ص) :« علیّ مع القرآن و القرآن مع علیّ و لن یفترقا حتّى یردا علیّ الحوض. ــــ علی با قرآن است و قرآن با علی است ؛ هرگز از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند »(المستدرک ، حاکم نیشابوری ، ج3 ،ص 124 / مجمع الزوائد ، الهیثمی ، ج9 ، ص135 / المعجم الصغیر ، الطبرانی ، ج1 ، ص 255 / کنزالعمال ، المتقی الهندی ، ج11 ، ص 603 ) طبق این حدیث نیز علی (ع) باید از تمام حقایق قرآن کریم مطّلع باشد ؛ و قرآن نیز تبیاناً لکلّ شیء می باشد. اگر آن حضرت حتّی به یک حقیقت از حقایق قرآن جاهل باشد ، لازم می آید که در همان مورد از قرآن کریم جدا گردد ؛ در حالی که حدیث نبوی از همراهی تامّ و تمام قرآن و امیر مومنان خبر داده است. « قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلِیٌّ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ عَلِیٍّ وَ لَا یُؤَدِّی عَنِّی إِلَّا عَلِی ـــ علی از من است و من از علی و هیچ کس جز علی وظایفم را به انجام نمىرساند.» (سنن ترمذی ، ج5 ، ص300 ، (ترمذی تصریح نموده که حدیث صحیح می باشد ـــ مسند امام احمد حنبل ، ج4 ، ص165) « عبدالله بن عمر قال: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ سُئِلَ بِأَیِّ لُغَهٍ خَاطَبَکَ رَبُّکَ لَیْلَهَ الْمِعْرَاجِ؟ فَقَالَ: خَاطَبَنِی بِلُغَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَأَلْهَمَنِی أَنْ قُلْتُ یَا رَبِّ خَاطَبْتَنِی أَنْتَ أَمْ عَلِیٌّ ؟ فَقَالَ یَا أَحْمَدُ أَنَا شَیْءٌ لَا کَالْأَشْیَاءِ لَا أُقَاسُ بِالنَّاسِ وَ لَا أُوصَفُ بالشبهات خَلَقْتُکَ مِنْ نُورِی وَ خَلَقْتُ عَلِیّاً مِنْ نُورِکَ فَاطَّلَعْتُ عَلَى سَرَائِرِ قَلْبِکَ فَلَمْ أَجِدْ إِلَى قَلْبِکَ أَحَبَّ مِنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَخَاطَبْتُکَ بِلِسَانِهِ کَیْمَا یَطْمَئِنَّ قَلْبُک. ــــ عبد اللَّه بن عمر گفت: شنیدم از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله ، در حالی که از او پرسیده شد که خداى متعال، در شب معراج با چه لغت و زبانى با تو سخن گفت؟ فرمود: به لغت و زبان على، مرا مخاطب ساخت ؛ در آن حال الهام شدم که بپرسم خدایا! تو با من سخن مىگویى یا على با من صحبت مىکند؟ خداوند فرمود: اى احمد! من شیء هستم (وجودم ) امّا نه مثل دیگر اشیاء و موجودات ؛ نه با مردم قیاس مىشوم و نه با چیزهاى مشابه توصیف مىگردم. من تو را از نور خودم آفریدم و على را از نور تو خلق نمودم ، از آن پس به اسرار قلبت آگاه شدم و احدى را نزدیکتر و محبوبتر به قلب و دل تو از على نیافتم، از این رو به زبان و آواى على تو را مخاطب ساختم، تا قلبت آرام گیرد» (المناقب ، الموفق الخوارزمی ، ص78) « عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ لِعَلِیٍّ ع: یَا عَلِیُّ النَّاسُ مِنْ شَجَرٍ شَتَّى وَ أَنَا وَ أَنْتَ مِنْ شَجَرَهٍ وَاحِدَهٍ، ثُمَّ قَرَأَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِیلٌ- صِنْوانٌ وَ غَیْرُ صِنْوانٍ یُسْقى بِماءٍ واحِدٍ. ــــــ جابر بن عبد اللَّه گوید: از رسول الله صلى اللَّه علیه و آله شنیدم که به علی (ع) می فرمود: یا على! مردم از درختان پراکنده و مختلف هستند امّا من و تو از درخت واحدی هستیم. سپس رسول الله صلى اللَّه علیه و آله این آیه را قرائت فرمود: « وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِیلٌ صِنْوانٌ وَ غَیْرُ صِنْوانٍ یُسْقى بِماءٍ واحِدٍ ـــ و با باغهایى از انگور و کشت و نخل، از یک بن و غیر یک بن، که از یک آب سیراب مىشوند» » (المستدرک ، حاکم نیشابوری ، ج2 ، ص241 ـــ مجمع الزوائد ، الهیثمی ، ج9 ، ص100 ـــ میزان الاعتدال ، ذهبی ، ج2 ، ص306) در این احادیث نیز از یگانگی امیرمومنان و رسول الله (ص) گزارش داده شده ؛ لذا علم امیر مومنان چیزی جز علم رسول الله نیست ؛ و علم رسول الله نیز چیزی جز قرآن نیست ؛ و قرآن نیز تبیاناً لکلّ شیء می باشد. « قَالَ النَّبِیُّ ص أَنَا مَدِینَهُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ المدینهَ فَلْیَأْتِ مِنَ الْبَاب ــــ نبیّ خدا فرمودند: من شهر علم هستم و علی دروازه ی آن است ؛ پس هر که قصد ورود به شهر را دارد باید از دروازه ی آن وارد شود.» (المستدرک ، حاکم نیشابوری ، ج3 ، ص126 و 127 (وی این روایات از چندین روای نقل نموده و تصریح کرده که روایت صحیح می باشد.) ) این حدیث از روات گوناگون و در بسیاری از کتب روایی اهل سنّت آمده است. روشن است که علم رسول الله همانا حقیقت قرآن کریم است ؛ و قرآن کریم تبیاناً لکلّ شیء می باشد ؛پس راه ورود به تمام حقایق عالم امیرالمومنین (ع) می باشد. پژوهشگران وبگاه پرسمان، پرسش 136349 http://www.porseshkadeh.com/Question/36852/%D8%A8%D8%A7-%D8%AA%D9%88%D8%AC%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D9%84%D8%B2%D9%88%D9%85-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%A7%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A2%DB%8C%D9%87-%DB%8C%D8%A7-%D8%A2%DB%8C%D8%A7%D8%AA%DB%8C
- ↑ «همانا خدای سبحان و بزرگ یاد خود را روشنیبخش دلها قرار داد تا گوش پس از ناشنوایی بشنود، چشم پس از کم نوری، بنگرد و انسان پس از دشمنی، رام گردد. خداوند که نعمتهای او گرانقدر است در دورانهای مختلف و در دوران فترت تا آمدن پیامبری پس از پیامبر دیگر بندگانی داشته که با آنان در گوش جانشان زمزمه میکرد و در درون عقلشان با آنان سخن میگفته.
- ↑ «پس این علم غیب است که جز خدا کسی آن را نداند، و جز این علمی است که خدا آن را به پیامبرش آموخت و او مرا یاد داد و دعا کرد که سینه من آن را فرا گیرد، و دلم آن را در خود بپذیرد.
- ↑ علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی، فصلنامه آیین حکمت، شماره ۱۰.