بحث:احادیث علم غیب غیر خدا (متن حدیث): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳: | خط ۳: | ||
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[اسدالله کرد فیروزجایی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی (مقاله)|علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی]]»'' در اینباره گفتهاند: | حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[اسدالله کرد فیروزجایی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی (مقاله)|علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«در بررسی روایات دیده میشود که اخبار فراوانی از اهل سنت و تشیع وجود دارند که همه گواه بر وجود علم غیب هستند؛ مرحوم ملاصدرا در تفسیر خود، حدیثی از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} نقل میکند که پیامبر فرمود: برای خداوند بندگانی هستند که آنها پیامبر نیستند اما مقام پیامبری و نبوت به آنها غبطه میخورد. | ::::::«در بررسی روایات دیده میشود که اخبار فراوانی از اهل سنت و تشیع وجود دارند که همه گواه بر وجود علم غیب هستند؛ مرحوم ملاصدرا در تفسیر خود، حدیثی از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} نقل میکند که پیامبر فرمود: برای خداوند بندگانی هستند که آنها پیامبر نیستند اما مقام پیامبری و نبوت به آنها غبطه میخورد. | ||
::::::اگر نیمنگاهی به نهج البلاغه داشته باشیم به روشنی میتوان دریافت که به اعتقاد [[امام علی]] {{ع}} ارتباط با غیب یک امر مسلم است [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|«إِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالَی جَعَلَ الذَّکْرَ جِلاءً للقُلوبِ، تَسْمَعُ بِه بَعْدَ الْوَقْرَهِ وَ تُبْصِرُبِهِ بَعْدَ العِشْوَهِ وَ تَنْقادَ بِهِ بَعْدَ الْمُعانَدَهِ وَ مَا بَرح للهِ عَزَّتْ آلائهُ فی البرهَه بَعْدِ الْبُرهَهِ وَ فی أزمانِ الْفَتَرات. عِبادنا جاَهُِمْ فی فکرهم وَ کَلَّمَهُم فی ذاتِ عُقُولِهِمْ»}}<ref>«همانا خدای سبحان و بزرگ یاد خود را روشنیبخش دلها قرار داد تا گوش پس از ناشنوایی بشنود، چشم پس از کم نوری، بنگرد و انسان پس از دشمنی، رام گردد. خداوند که نعمتهای او گرانقدر است در دورانهای مختلف و در دوران فترت تا آمدن پیامبری پس از پیامبر دیگر بندگانی داشته که با آنان در گوش جانشان زمزمه میکرد و در درون عقلشان با آنان سخن میگفته.</ref>[[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} خود از علم غیب برخوردار بود و آن را برگرفته از پیامبر میدانست؛ به این معنا که خداوند بخشی از علم غیب را در اختیار پیامبر قرار داد و او هم به علی تعلیم داد چنین میگوید: {{عربی|اندازه=155%|«فَهذا عِلْمُ الْغَیْبِ الَّذی لا یَعْلَمُهُ أَحَدٌ إِلاَّ اللهُ وَ مَاسِوَی ذلِکَ فَعلْمُ عَلَمَهُ اللهُ نَبِیّهُِ فَعَلَّمِِنیه وَ دَعا لی بِأَنْ یَعیهُِ صَدْری وَ تَضْطَمَّ عَلَیْهِ جَوانِحی»}}<ref>«پس این علم غیب است که جز خدا کسی آن را نداند، و جز این علمی است که خدا آن را به پیامبرش آموخت و او مرا یاد داد و دعا کرد که سینه من آن را فرا گیرد، و دلم آن را در خود بپذیرد.</ref> از کلام [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} استفاده میشود که اگر انسان درون خود را با یاد خدا صیقل دهد، به مرحلهای میرسد که خداوند حقایقی را در درونش و مطالبی را در گوشش زمزمه میکند چنین وصفی در شرح حال بسیاری از عارفان و اهل سیر و سلوک به وضوح مشاهده میشود و با اندک جستوجو در حالات بزرگان اهل ریاضت میتوان آن را یافت. مولای متقیان [[امام علی]]{{ع}} در تفسیر آیاتی از سوره جن {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا | ::::::اگر نیمنگاهی به نهج البلاغه داشته باشیم به روشنی میتوان دریافت که به اعتقاد [[امام علی]] {{ع}} ارتباط با غیب یک امر مسلم است [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|«إِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالَی جَعَلَ الذَّکْرَ جِلاءً للقُلوبِ، تَسْمَعُ بِه بَعْدَ الْوَقْرَهِ وَ تُبْصِرُبِهِ بَعْدَ العِشْوَهِ وَ تَنْقادَ بِهِ بَعْدَ الْمُعانَدَهِ وَ مَا بَرح للهِ عَزَّتْ آلائهُ فی البرهَه بَعْدِ الْبُرهَهِ وَ فی أزمانِ الْفَتَرات. عِبادنا جاَهُِمْ فی فکرهم وَ کَلَّمَهُم فی ذاتِ عُقُولِهِمْ»}}<ref>«همانا خدای سبحان و بزرگ یاد خود را روشنیبخش دلها قرار داد تا گوش پس از ناشنوایی بشنود، چشم پس از کم نوری، بنگرد و انسان پس از دشمنی، رام گردد. خداوند که نعمتهای او گرانقدر است در دورانهای مختلف و در دوران فترت تا آمدن پیامبری پس از پیامبر دیگر بندگانی داشته که با آنان در گوش جانشان زمزمه میکرد و در درون عقلشان با آنان سخن میگفته.</ref>[[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} خود از علم غیب برخوردار بود و آن را برگرفته از پیامبر میدانست؛ به این معنا که خداوند بخشی از علم غیب را در اختیار پیامبر قرار داد و او هم به علی تعلیم داد چنین میگوید: {{عربی|اندازه=155%|«فَهذا عِلْمُ الْغَیْبِ الَّذی لا یَعْلَمُهُ أَحَدٌ إِلاَّ اللهُ وَ مَاسِوَی ذلِکَ فَعلْمُ عَلَمَهُ اللهُ نَبِیّهُِ فَعَلَّمِِنیه وَ دَعا لی بِأَنْ یَعیهُِ صَدْری وَ تَضْطَمَّ عَلَیْهِ جَوانِحی»}}<ref>«پس این علم غیب است که جز خدا کسی آن را نداند، و جز این علمی است که خدا آن را به پیامبرش آموخت و او مرا یاد داد و دعا کرد که سینه من آن را فرا گیرد، و دلم آن را در خود بپذیرد.</ref> از کلام [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} استفاده میشود که اگر انسان درون خود را با یاد خدا صیقل دهد، به مرحلهای میرسد که خداوند حقایقی را در درونش و مطالبی را در گوشش زمزمه میکند چنین وصفی در شرح حال بسیاری از عارفان و اهل سیر و سلوک به وضوح مشاهده میشود و با اندک جستوجو در حالات بزرگان اهل ریاضت میتوان آن را یافت. مولای متقیان [[امام علی]]{{ع}} در تفسیر آیاتی از سوره جن {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}} میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|«إنّا ذلک الْمرتضی مِنَ الرَّسُولِ الَّذی أَظْهَرَهُ اللهِ عَزَّوَجَلَِّ عَلی غَیْبِهِ»}} در این جمله، حضرت علی خودش را یکی از مصادیق {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}}﴾}} میشمارد و بر همین اساس است که در زیارت جامعه کبیره امامان معصوم را با این جمله خطاب میکنیم. {{عربی|اندازه=155%|«و ارْتَضاکُمْ لِغَیْبِهِ وَ اَخْتَارَکُمْ لِسِّرهِ»}}»<ref>[[علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی (مقاله)|علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی]]، فصلنامه آیین حکمت، شماره ۱۰.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
::::::پژوهشگران ''«[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=136349 وبگاه پرسمان]»'' وابسته به «[[نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها]]» در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ::::::پژوهشگران ''«[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=136349 وبگاه پرسمان]»'' وابسته به «[[نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها]]» در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ||
::::::«معتبر شواهد دالّ بر این مطلب فراوانتر از آن است که در یک نامه بتوان آنها را شماره نمود؛ لذا در اینجا تنها به ذکر چند نمونه از روایات منقول در منابع اهل سنّت کفایت میکنیم: | ::::::«معتبر شواهد دالّ بر این مطلب فراوانتر از آن است که در یک نامه بتوان آنها را شماره نمود؛ لذا در اینجا تنها به ذکر چند نمونه از روایات منقول در منابع اهل سنّت کفایت میکنیم: | ||
:::::# {{عربی|اندازه=155%|«قال رَسُولُ اللّهِ{{صل}}: عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ وَلَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»}}<ref>«علی با حق است و حق با علی است؛ از هم جدا نمیشوند تا روز قیامت در کنار حوض بر من وارد شوند»؛ تاریخ بغداد، [[خطیب بغدادی]]، ج۱۴، ص۳۳۲ / تاریخ مدینة دمشق، [[ابن عساکر]]، ج۴۲، ص۴۴۹).</ref> طبق این حدیث نبوی هر چه امیرمؤمنان بگوید عین حقیقت است، و آن حضرت پیشگوییهای فراوانی در مورد اشخاص و حوادث آینده نموده که کتب مربوطه پر از آنهاست. پارهای از این پیشگوییها را جناب قندوزی از علمای اهل سنّت در کتاب ینابیع المودّة<ref>ج۱،الباب الرابع عشر، صفحه ۲۰۵.</ref> ذکر نموده است. | :::::# {{عربی|اندازه=155%|«قال رَسُولُ اللّهِ{{صل}}: عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ وَلَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»}}<ref>«علی با حق است و حق با علی است؛ از هم جدا نمیشوند تا روز قیامت در کنار حوض بر من وارد شوند»؛ تاریخ بغداد، [[خطیب بغدادی]]، ج۱۴، ص۳۳۲ / تاریخ مدینة دمشق، [[ابن عساکر]]، ج۴۲، ص۴۴۹).</ref> طبق این حدیث نبوی هر چه [[امیرمؤمنان]]{{ع}} بگوید عین حقیقت است، و آن حضرت پیشگوییهای فراوانی در مورد اشخاص و حوادث آینده نموده که کتب مربوطه پر از آنهاست. پارهای از این پیشگوییها را جناب قندوزی از علمای اهل سنّت در کتاب ینابیع المودّة<ref>ج۱،الباب الرابع عشر، صفحه ۲۰۵.</ref> ذکر نموده است. | ||
:::::# {{عربی|اندازه=155%|«قال رَسُولُ اللّهِ{{صل}}: عَلِیٌّ مَعَ القُرآنِ وَ القُرآنُ مَعَ عَلِیٍّ، لَن یَفتَرِقا حَتّى یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ»}}<ref>«علی با قرآن است و قرآن با علی است؛ هرگز از هم جدا نمیشوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند»؛ المستدرک، [[حاکم نیشابوری]]، ج۳،ص ۱۲۴ / مجمع الزوائد، الهیثمی، ج۹، ص ۱۳۵/ المعجم الصغیر، الطبرانی، ج۱، ص ۲۵۵ / کنزالعمال، المتقی الهندی، ج۱۱، ص ۶۰۳.</ref> طبق این حدیث نیز علی {{ع}} باید از تمام حقایق قرآن کریم مطّلع باشد؛ و قرآن نیز {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}﴾}} میباشد. اگر آن حضرت حتّی به یک حقیقت از حقایق قرآن جاهل باشد، لازم میآید که در همان مورد از قرآن کریم جدا گردد؛ در حالی که حدیث نبوی از همراهی تامّ و تمام قرآن و امیرمؤمنان خبر داده است. | :::::# {{عربی|اندازه=155%|«قال رَسُولُ اللّهِ{{صل}}: عَلِیٌّ مَعَ القُرآنِ وَ القُرآنُ مَعَ عَلِیٍّ، لَن یَفتَرِقا حَتّى یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ»}}<ref>«علی با قرآن است و قرآن با علی است؛ هرگز از هم جدا نمیشوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند»؛ المستدرک، [[حاکم نیشابوری]]، ج۳،ص ۱۲۴ / مجمع الزوائد، الهیثمی، ج۹، ص ۱۳۵/ المعجم الصغیر، الطبرانی، ج۱، ص ۲۵۵ / کنزالعمال، المتقی الهندی، ج۱۱، ص ۶۰۳.</ref> طبق این حدیث نیز [[علی]]{{ع}} باید از تمام حقایق قرآن کریم مطّلع باشد؛ و قرآن نیز {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}﴾}} میباشد. اگر آن حضرت حتّی به یک حقیقت از حقایق قرآن جاهل باشد، لازم میآید که در همان مورد از قرآن کریم جدا گردد؛ در حالی که حدیث نبوی از همراهی تامّ و تمام قرآن و امیرمؤمنان خبر داده است. | ||
:::::# {{عربی|اندازه=155%|«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} عَلِیٌّ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ عَلِیٍّ وَ لَا یُؤَدِّی عَنِّی إِلَّا عَلِی»}}<ref>«علی از من است و من از علی و هیچ کس جز علی وظایفم را به انجام نمىرساند»؛ | :::::# {{عربی|اندازه=155%|«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} عَلِیٌّ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ عَلِیٍّ وَ لَا یُؤَدِّی عَنِّی إِلَّا عَلِی»}}<ref>«علی از من است و من از علی و هیچ کس جز علی وظایفم را به انجام نمىرساند»؛ سنن ترمذی، ج۵، ص ۳۰۰، ترمذی تصریح نموده که حدیث صحیح میباشد مسند امام احمد حنبل، ج۴، ص ۱۶۵).</ref> | ||
:::::# {{عربی|اندازه=155%|«عبدالله بن عمر قال: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} وَ سُئِلَ بِأَیِّ لُغَةٍ خَاطَبَکَ رَبُّکَ لَیْلَةَ الْمِعْرَاجِ؟ فَقَالَ: خَاطَبَنِی بِلُغَةِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَأَلْهَمَنِی أَنْ قُلْتُ یَا رَبِّ خَاطَبْتَنِی أَنْتَ أَمْ عَلِیٌّ ؟ فَقَالَ یَا أَحْمَدُ أَنَا شَیْ ءٌ لَا کَالْأَشْیَاءِ لَا أُقَاسُ بِالنَّاسِ وَ لَا أُوصَفُ بالشبهات [بِالْأَشْبَاهِ] خَلَقْتُکَ مِنْ نُورِی وَ خَلَقْتُ عَلِیّاً مِنْ نُورِکَ فَاطَّلَعْتُ عَلَى سَرَائِرِ قَلْبِکَ فَلَمْ أَجِدْ إِلَى قَلْبِکَ أَحَبَّ مِنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَخَاطَبْتُکَ بِلِسَانِهِ کَیْمَا یَطْمَئِنَّ قَلْبُک»}}<ref>«عبد اللَّه بن عمر گفت: شنیدم از رسول خدا{{صل}}، در حالی که از او پرسیده شد که خدای متعال، در شب معراج با چه لغت و زبانی با تو سخن گفت؟ فرمود: به لغت و زبان علی، مرا مخاطب ساخت؛ در آن حال الهام شدم که بپرسم خدایا! تو با من سخن میگویی یا علی با من صحبت میکند؟ خداوند فرمود: ای احمد! من شیء هستم (وجودم ) امّا نه مثل دیگر اشیاء و موجودات؛ نه با مردم قیاس میشوم و نه با چیزهای مشابه توصیف میگردم. من تو را از نور خودم آفریدم و علی را از نور تو خلق نمودم، از آن پس به اسرار قلبت آگاه شدم و احدی را نزدیکتر و محبوبتر به قلب و دل تو از علی نیافتم، از این رو به زبان و آوای علی تو را مخاطب ساختم، تا قلبت آرام گیرد»؛ المناقب، [[الموفق الخوارزمی]]، ص ۷۸.</ref> | :::::# {{عربی|اندازه=155%|«عبدالله بن عمر قال: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} وَ سُئِلَ بِأَیِّ لُغَةٍ خَاطَبَکَ رَبُّکَ لَیْلَةَ الْمِعْرَاجِ؟ فَقَالَ: خَاطَبَنِی بِلُغَةِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَأَلْهَمَنِی أَنْ قُلْتُ یَا رَبِّ خَاطَبْتَنِی أَنْتَ أَمْ عَلِیٌّ ؟ فَقَالَ یَا أَحْمَدُ أَنَا شَیْ ءٌ لَا کَالْأَشْیَاءِ لَا أُقَاسُ بِالنَّاسِ وَ لَا أُوصَفُ بالشبهات [بِالْأَشْبَاهِ] خَلَقْتُکَ مِنْ نُورِی وَ خَلَقْتُ عَلِیّاً مِنْ نُورِکَ فَاطَّلَعْتُ عَلَى سَرَائِرِ قَلْبِکَ فَلَمْ أَجِدْ إِلَى قَلْبِکَ أَحَبَّ مِنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَخَاطَبْتُکَ بِلِسَانِهِ کَیْمَا یَطْمَئِنَّ قَلْبُک»}}<ref>«عبد اللَّه بن عمر گفت: شنیدم از [[رسول خدا]]{{صل}}، در حالی که از او پرسیده شد که خدای متعال، در شب معراج با چه لغت و زبانی با تو سخن گفت؟ فرمود: به لغت و زبان علی، مرا مخاطب ساخت؛ در آن حال [[الهام]] شدم که بپرسم خدایا! تو با من سخن میگویی یا علی با من صحبت میکند؟ خداوند فرمود: ای احمد! من شیء هستم (وجودم ) امّا نه مثل دیگر اشیاء و موجودات؛ نه با مردم قیاس میشوم و نه با چیزهای مشابه توصیف میگردم. من تو را از نور خودم آفریدم و علی را از نور تو خلق نمودم، از آن پس به اسرار قلبت آگاه شدم و احدی را نزدیکتر و محبوبتر به قلب و دل تو از علی نیافتم، از این رو به زبان و آوای علی تو را مخاطب ساختم، تا قلبت آرام گیرد»؛ المناقب، [[الموفق الخوارزمی]]، ص ۷۸.</ref> | ||
:::::# {{عربی|اندازه=155%|«عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} یَقُولُ لِعَلِیٍّ{{ع}}: یَا عَلِیُّ النَّاسُ مِنْ شَجَرٍ شَتَّى وَ أَنَا وَ أَنْتَ مِنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَةٍ، ثُمَّ قَرَأَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} | :::::# {{عربی|اندازه=155%|«عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} یَقُولُ لِعَلِیٍّ{{ع}}: یَا عَلِیُّ النَّاسُ مِنْ شَجَرٍ شَتَّى وَ أَنَا وَ أَنْتَ مِنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَةٍ، ثُمَّ قَرَأَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} ﴿{{متن قرآن|وَجَنَّاتٌ مِّنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَغَيْرُ صِنْوَانٍ يُسْقَى بِمَاء وَاحِدٍ}}﴾}}<ref>«جابر بن عبد اللَّه گوید: از [[رسول الله]]{{صل}} شنیدم که به [[علی]]{{ع}} میفرمود: یا علی! مردم از درختان پراکنده و مختلف هستند امّا من و تو از درخت واحدی هستیم. سپس [[رسول الله]]{{صل}} این آیه را قرائت فرمود: "و با باغهایی از انگور و کشت و نخل، از یک بن و غیر یک بن، که از یک آب سیراب میشوند"»؛ المستدرک، [[حاکم نیشابوری]]، ج۲، ص ۲۴۱ / مجمع الزوائد، الهیثمی، ج۹، ص۱۰۰ / میزان الاعتدال، ذهبی، ج۲، ص ۳۰۶.</ref> در این احادیث نیز از یگانگی امیرمؤمنان و [[رسول الله]]{{صل}} گزارش داده شده؛ لذا علم امیرمؤمنان چیزی جز علم رسولالله نیست؛ و علم رسولالله نیز چیزی جز قرآن نیست؛ و قرآن نیز {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}﴾}} میباشد. | ||
:::::#{{عربی|اندازه=155%|«قَالَ النَّبِیُّ{{صل}} أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ المدینةَ فَلْیَأْتِ مِنَ الْبَاب»}}<ref>«نبیّ خدا فرمودند: من شهر علم هستم و علی دروازه آن است؛ پس هر که قصد ورود به شهر را دارد باید از دروازه آن وارد شود»؛ (المستدرک، [[حاکم نیشابوری]]، ج۳، ص۱۲۶ و ۱۲۷. (وی این روایات از چندین روای نقل نموده و تصریح کرده که روایت صحیح میباشد)؛ این حدیث از روات گوناگون و در بسیاری از کتب روایی اهل سنّت آمده است.</ref> | :::::#{{عربی|اندازه=155%|«قَالَ النَّبِیُّ{{صل}} أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ المدینةَ فَلْیَأْتِ مِنَ الْبَاب»}}<ref>«نبیّ خدا فرمودند: من شهر علم هستم و علی دروازه آن است؛ پس هر که قصد ورود به شهر را دارد باید از دروازه آن وارد شود»؛ (المستدرک، [[حاکم نیشابوری]]، ج۳، ص۱۲۶ و ۱۲۷. (وی این روایات از چندین روای نقل نموده و تصریح کرده که روایت صحیح میباشد)؛ این حدیث از روات گوناگون و در بسیاری از کتب روایی اهل سنّت آمده است.</ref> | ||
::::::روشن است که علم رسولالله همانا حقیقت قرآن کریم است؛ و قرآن کریم {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}﴾}} میباشد؛ پس راه ورود به تمام حقایق عالم امیرالمؤمنین {{ع}} میباشد»<ref>[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=136349 وبگاه پرسمان.]</ref>. | ::::::روشن است که علم رسولالله همانا حقیقت قرآن کریم است؛ و قرآن کریم {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}﴾}} میباشد؛ پس راه ورود به تمام حقایق عالم امیرالمؤمنین {{ع}} میباشد»<ref>[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=136349 وبگاه پرسمان.]</ref>. |
نسخهٔ ۲۲ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۱۵:۲۲
۶. حجت الاسلام و المسلمین کرد فیروزجایی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر اسدالله کرد فیروزجایی در مقاله «علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی» در اینباره گفتهاند:
|
۸. پژوهشگران وبگاه پرسمان. |
---|
|
- ↑ «همانا خدای سبحان و بزرگ یاد خود را روشنیبخش دلها قرار داد تا گوش پس از ناشنوایی بشنود، چشم پس از کم نوری، بنگرد و انسان پس از دشمنی، رام گردد. خداوند که نعمتهای او گرانقدر است در دورانهای مختلف و در دوران فترت تا آمدن پیامبری پس از پیامبر دیگر بندگانی داشته که با آنان در گوش جانشان زمزمه میکرد و در درون عقلشان با آنان سخن میگفته.
- ↑ «پس این علم غیب است که جز خدا کسی آن را نداند، و جز این علمی است که خدا آن را به پیامبرش آموخت و او مرا یاد داد و دعا کرد که سینه من آن را فرا گیرد، و دلم آن را در خود بپذیرد.
- ↑ علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی، فصلنامه آیین حکمت، شماره ۱۰.
- ↑ «علی با حق است و حق با علی است؛ از هم جدا نمیشوند تا روز قیامت در کنار حوض بر من وارد شوند»؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۱۴، ص۳۳۲ / تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۴۲، ص۴۴۹).
- ↑ ج۱،الباب الرابع عشر، صفحه ۲۰۵.
- ↑ «علی با قرآن است و قرآن با علی است؛ هرگز از هم جدا نمیشوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند»؛ المستدرک، حاکم نیشابوری، ج۳،ص ۱۲۴ / مجمع الزوائد، الهیثمی، ج۹، ص ۱۳۵/ المعجم الصغیر، الطبرانی، ج۱، ص ۲۵۵ / کنزالعمال، المتقی الهندی، ج۱۱، ص ۶۰۳.
- ↑ «علی از من است و من از علی و هیچ کس جز علی وظایفم را به انجام نمىرساند»؛ سنن ترمذی، ج۵، ص ۳۰۰، ترمذی تصریح نموده که حدیث صحیح میباشد مسند امام احمد حنبل، ج۴، ص ۱۶۵).
- ↑ «عبد اللَّه بن عمر گفت: شنیدم از رسول خدا(ص)، در حالی که از او پرسیده شد که خدای متعال، در شب معراج با چه لغت و زبانی با تو سخن گفت؟ فرمود: به لغت و زبان علی، مرا مخاطب ساخت؛ در آن حال الهام شدم که بپرسم خدایا! تو با من سخن میگویی یا علی با من صحبت میکند؟ خداوند فرمود: ای احمد! من شیء هستم (وجودم ) امّا نه مثل دیگر اشیاء و موجودات؛ نه با مردم قیاس میشوم و نه با چیزهای مشابه توصیف میگردم. من تو را از نور خودم آفریدم و علی را از نور تو خلق نمودم، از آن پس به اسرار قلبت آگاه شدم و احدی را نزدیکتر و محبوبتر به قلب و دل تو از علی نیافتم، از این رو به زبان و آوای علی تو را مخاطب ساختم، تا قلبت آرام گیرد»؛ المناقب، الموفق الخوارزمی، ص ۷۸.
- ↑ «جابر بن عبد اللَّه گوید: از رسول الله(ص) شنیدم که به علی(ع) میفرمود: یا علی! مردم از درختان پراکنده و مختلف هستند امّا من و تو از درخت واحدی هستیم. سپس رسول الله(ص) این آیه را قرائت فرمود: "و با باغهایی از انگور و کشت و نخل، از یک بن و غیر یک بن، که از یک آب سیراب میشوند"»؛ المستدرک، حاکم نیشابوری، ج۲، ص ۲۴۱ / مجمع الزوائد، الهیثمی، ج۹، ص۱۰۰ / میزان الاعتدال، ذهبی، ج۲، ص ۳۰۶.
- ↑ «نبیّ خدا فرمودند: من شهر علم هستم و علی دروازه آن است؛ پس هر که قصد ورود به شهر را دارد باید از دروازه آن وارد شود»؛ (المستدرک، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۲۶ و ۱۲۷. (وی این روایات از چندین روای نقل نموده و تصریح کرده که روایت صحیح میباشد)؛ این حدیث از روات گوناگون و در بسیاری از کتب روایی اهل سنّت آمده است.
- ↑ وبگاه پرسمان.