حضور قلب در حدیث: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== {{یادآوری پانویس}} {{پانویس}} +== پانویس == {{پانویس}})) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== * +==منابع== {{منابع}} * )) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | |||
* [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۴''']] | * [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۴''']] | ||
نسخهٔ ۱۶ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۵۳
حضور قلب در قرآن - حضور قلب در حدیث - حضور قلب در نهج البلاغه - حضور قلب در معارف دعا و زیارات - حضور قلب در کلام اسلامی - حضور قلب در اخلاق اسلامی
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حضور قلب (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
احادیث مرتبط
- امام صادق(ع) فرمودند: خداوند - عزَّوجلَّ - بر هیچ بندهای نعمتی والاتر از این نبخشیده، که بههمراه او در قلب آن بنده دیگری نباشد" [۱]؛
- امام صادق(ع) فرمودند: "قلب حرم خداست، بنابراین در حرم خدا غیر خدا را ساکن مگردان" [۲]؛
- امام صادق(ع) فرمودند: "خداوند -عزّوجلَّ! - به موسی(ع) وحی فرمود: ای موسی! به واسطه زیادی مال شادمان نشو، و یاد مرا در هیچ حالتی از دست مگذار، چرا که زیادی مال گناهان را به فراموشی میسپارد، و ترک یاد من قلبها را سخت میسازد" [۳]؛
- امام صادق(ع) فرمودند: "اعراب قلوب بر چهار نوع است: رفع و فتح و خفض و وقف. حالت رفع قلوب، در صورتی است که در ذکر و یاد خدا باشد؛ حالت فتح، در موردی است که از پروردگار خود راضی باشد؛ حالت خفض، در حالی است که به غیر خدا متوجّه و مشغول باشد؛ حالت وقف آن، وقتی است که از خدای خود غافل باشد. آیا نمیبینی که چون انسان در یاد خدا بوده و او را از روی خلوص نیّت و محبّت تجلیل و تعظیم کند، چگونه حجابها و موانعی که در میان او و خدا بود برطرف شده، و قلب به سوی خدا مرتفع و متوجّه گردد؟؛ و چون در مقابل قضا و حُکم خدا راضی و تسلیم گشت چگونه قلب انسان منفتح و باز شده و حالت سرور و آرامش و اطمینان پیدا میکند؟، و هنگامی که انسان مشغول امور دنیوی و متوجّه به شهوات و زخارف دنیا شد، میبینی که چگونه در مقابل ذکر خدا و آیات او محجوب و منخفض و تاریک است، مانند اطاقی که مخروبه و خالی بوده و اثری از اُنس و عمران و سکنی در آن نباشد؛ و چون انسان از یاد خدا غفلت ورزید چگونه مییابی آن را که متوقف و سرپوشیده و ظلمانی گشته و اثری از انوار عظمت و جلال در آن پیدا نمیشود؟. و امّا علائم رفع و فتح و خفض و وقف قلب: پس علامت رفع سه چیز است: موافقت کردن با فرمان و خواست پروردگار، ظاهر نشدن خلاف، و پیوسته اشتیاق لقاء و حضور داشتن. و علامت فتح نیز سه چیز است: توکّل به خداکردن، به درستی و راستی قدم برداشتن، به حکومت و نفوذ و حکم پروردگار یقین داشتن. و علامت خفض نیز سه چیز است: خودبینی، خودنمایی، حریص شدن به زندگی دنیا. و علامت وقف نیز سه چیز است: از بین رفتن حلاوت عبادت، تلخ نشدن معصیت، فرق نگذاشتن میان حلال و حرام" [۴]؛
- پیامبر اکرم(ص) فرمودند: "حضرت داود به مناجات با خدا پرداخت و گفت: پروردگارا! هر پادشاهی را خزانهای است، خزانه تو کجاست؟ خداوند به جلَّ جلاله! - نیز به او وحی فرمود: مرا خزانهای است که از عرش بزرگتر و از کرسی وسیعتر و از بهشت پاکیزهتر و از ملکوت پر تزیینتر است، زمین آن معرفت، و آسمان آن ایمان، و خورشید آن شوق، و ماه آن محبّت، و ستارگان آن اندیشهها، و ابرهای آن عقل، و بارانهای آن رحمت، و میوههای آن اطاعت، و ثمرههای آن حکمت است. و آن خزانه مرا چهار در است: علم و حلم و صبر و رضا. بدان که آن خزانه قلب است" [۵]؛
- سفیان بن عیینه گوید: از امام صادق(ع) درباره آیه شریفه: {{متن حدیث|عَنْ سُفْيَانَ بْنِ عُيَيْنَةَ قَالَ: سَأَلْتُ الصَّادِقَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ﴾[۶] سؤال کردم. آن حضرت فرمودند: سلیم قلبی است که پروردگار خود را ملاقات میکند در حالی که در آن کسی جز او نیست" [۷]؛
- امام باقر(ع) در سفارششان به جابر بن یزید جُعفی فرمودند: "نرمی قلب را به واسطه زیادی یاد خدا در خلوتها بهدست آور، و نور قلب را بهواسطه حزن و اندوه دائمی به سوی خود آور" [۸]؛
- بنا بر آنچه در "غُرَر الحکم" آمده، امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: "ریشه درستی قلب مشغول بودن آن به یاد خداست؛ بر تو باد یاد خدا، که آن نور قلب است؛ هرکس خدا را یاد کند، خداوند قلب او را زنده گرداند، و عقل و فهمش را نورانی کند؛ هرکس قلب خود را به واسطة مداومت بر یاد خدا آباد گردانَد، کارهایش در خفا و آشکار نیکو گردد؛ در میان اندامهای انسان هیچ عضوی کم سپاستر از چشم نیست، از این رو آنچه میخواهد را در اختیارش نگذارید، که شما را از یاد خدا غافل میکند؛ در میان گناهان هیچ گناهی بدتر از پیروی از شهوتها نیست، از این رو از شهوات پیروی نکنید که شما را از یاد خدا غافل میسازد؛ هرکس خداوند را فراموش کند، خداوند او را به خود فراموشی دچار میسازد و قلبش را کور میسازد" [۹][۱۰].
منابع
پانویس
- ↑ «قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ(ع) مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى عَبْدٍ أَجَلَّ مِنْ أَنْ لَا يَكُونَ فِي قَلْبِهِ مَعَ اللَّهِ غَيْرُهُ»؛ بحارالأنوار، ج۶۷، ص۲۱۰.
- ↑ «قَالَ الصَّادِقُ(ع) الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْكِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَيْرَ اللَّهِ»؛ بحارالأنوار، ج۶۷، ص۲۵.
- ↑ «عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ عَنْ أَبِيهِ(ع) قَالَ: أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مُوسَى(ع) يَا مُوسَى لَا تَفْرَحْ بِكَثْرَةِ الْمَالِ وَ لَا تَدَعْ ذِكْرِي عَلَى كُلِّ حَالٍ فَإِنَّ كَثْرَةَ الْمَالِ تُنْسِي الذُّنُوبَ وَ إِنَّ تَرْكَ ذِكْرِي يُقْسِي الْقُلُوبَ»؛ بحارالأنوار، ج۶۷، ص۵۵.
- ↑ «قَالَ الصَّادِقُ(ع) إِعْرَابُ الْقُلُوبِ عَلَى أَرْبَعَةِ أَنْوَاعٍ رَفْعٍ وَ فَتْحٍ وَ خَفْضٍ وَ وَقْفٍ فَرَفْعُ الْقَلْبِ فِي ذِكْرِ اللَّهِ وَ فَتْحُ الْقَلْبِ فِي الرِّضَا عَنِ اللَّهِ وَ خَفْضُ الْقَلْبِ فِي الِاشْتِغَالِ بِغَيْرِ اللَّهِ وَ وَقْفُ الْقَلْبِ فِي الْغَفْلَةِ عَنِ اللَّهِ أَ لَا تَرَى أَنَّ الْعَبْدَ إِذَا ذَكَرَ اللَّهَ بِالتَّعْظِيمِ خَالِصاً ارْتَفَعَ كُلُّ حِجَابٍ كَانَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ مِنْ قَبْلِ ذَلِكَ وَ إِذَا انْقَادَ الْقَلْبُ لِمَوْرِدِ قَضَاءِ اللَّهِ بِشَرْطِ الرِّضَا عَنْهُ كَيْفَ يَنْفَتِحُ الْقَلْبُ بِالسُّرُورِ وَ الرُّوحِ وَ الرَّاحَةِ وَ إِذَا اشْتَغَلَ قَلْبُهُ بِشَيْءٍ مِنْ أَسْبَابِ الدُّنْيَا كَيْفَ تَجِدُهُ إِذَا ذَكَرَ اللَّهَ بَعْدَ ذَلِكَ وَ آيَاتِهِ مُنْخَفِضاً مُظْلِماً كَبَيْتٍ خَرَابٍ خاويا [خَاوٍ] وَ لَيْسَ فِيهِ الْعِمَارَةُ وَ لَا مُونِسٌ وَ إِذَا غَفَلَ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ كَيْفَ تَرَاهُ بَعْدَ ذَلِكَ مَوْقُوفاً مَحْجُوباً قَدْ قَسِيَ وَ أَظْلَمَ مُنْذُ فَارَقَ نُورَ التَّعْظِيمِ فَعَلَامَةُ الرَّفْعِ ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ وُجُودُ الْمُوَافَقَةِ وَ فَقْدُ الْمُخَالَفَةِ وَ دَوَامُ الشَّوْقِ وَ عَلَامَةُ الْفَتْحِ ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ التَّوَكُّلُ وَ الصِّدْقُ وَ الْيَقِينُ وَ عَلَامَةُ الْخَفْضِ ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ الْعُجْبُ وَ الرِّيَاءُ وَ الْحِرْصُ وَ عَلَامَةُ الْوَقْفِ ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ زَوَالُ حَلَاوَةِ الطَّاعَةِ وَ عَدَمُ مَرَارَةِ الْمَعْصِيَةِ وَ الْتِبَاسُ الْعِلْمِ الْحَلَالِ بِالْحَرَامِ»بحارالأنوار، ج۶۷، ص۵۵.
- ↑ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) نَاجَى دَاوُدُ رَبَّهُ فَقَالَ إِلَهِي لِكُلِّ مَلَكٍ خِزَانَةٌ فَأَيْنَ خِزَانَتُكَ قَالَ جَلَّ جَلَالُهُ لِي خِزَانَةٌ أَعْظَمُ مِنَ الْعَرْشِ وَ أَوْسَعُ مِنَ الْكُرْسِيِّ وَ أَطْيَبُ مِنَ الْجَنَّةِ وَ أَزْيَنُ مِنَ الْمَلَكُوتِ أَرْضُهَا الْمَعْرِفَةُ وَ سَمَاؤُهَا الْإِيمَانُ وَ شَمْسُهَا الشَّوْقُ وَ قَمَرُهَا الْمَحَبَّةُ وَ نُجُومُهَا الْخَوَاطِرُ وَ سَحَابُهَا الْعَقْلُ وَ مَطَرُهَا الرَّحْمَةُ وَ أَثْمَارُهَا الطَّاعَةُ وَ ثَمَرُهَا الْحِكْمَةُ وَ لَهَا أَرْبَعَةُ أَبْوَابٍ الْعِلْمُ وَ الْحِلْمُ وَ الصَّبْرُ وَ الرِّضَا أَلَا وَ هِيَ الْقَلْبُ»؛ بحارالأنوار، ج۶۷، ص۵۹.
- ↑ «جز آن کس که دلی بیآلایش نزد خداوند آورد» سوره شعراء، آیه ۸۹.
- ↑ «عَنْ سُفْيَانَ بْنِ عُيَيْنَةَ قَالَ: سَأَلْتُ الصَّادِقَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ قَالَ السَّلِيمُ الَّذِي يَلْقَى رَبَّهُ وَ لَيْسَ فِيهِ أَحَدٌ سِوَاهُ»؛ بحارالأنوار، ج۶۷، ص۵۹.
- ↑ «قَالَ الْبَاقِرُ(ع) فِي وَصِيَّتِهِ لِجَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ تَعَرَّضْ لِرِقَّةِ الْقَلْبِ بِكَثْرَةِ الذِّكْرِ فِي الْخَلَوَاتِ وَ اسْتَجْلِبْ نُورَ الْقَلْبِ بِدَوَامِ الْحُزْنِ»؛ بحارالأنوار، ج۷۵، ص۱۶۴.
- ↑ «قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) فِي الْغُرَرِ: أَصْلُ صَلَاحِ الْقَلْبِ اشْتِغَالُهُ بِذِكْرِ اللَّهِ؛ عَلَيْكَ بِذِكْرِ اللَّهِ فَإِنَّهُ نُورُ الْقَلْبِ؛ من ذكر اللَّه سبحانه أحيى اللَّه قلبه و نوّر عقله و لبّه؛ مَنْ عَمَرَ قَلْبَهُ بِدَوَامِ الذِّكْرِ حَسُنَتْ أَفْعَالُهُ فِي السِّرِّ وَ الْجَهْرِ؛ لَيْسَ فِي الْجَوَارِحِ أَقَلُ شُكْراً مِنَ الْعَيْنِ فَلَا تُعْطُوهَا سُؤْلَهَا فَيَشْغَلَكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ؛ لَيْسَ فِي الْمَعَاصِي أَشَدُّ مِنِ اتِّبَاعِ الشَّهْوَةِ فَلَا تُطِيعُوهَا فَيَقْطَعَكُمْ عَنِ اللَّهِ؛ مَنْ نَسِيَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَنْسَاهُ نَفْسَهُ وَ أَعْمَى قَلْبَهُ»؛ تصنیف غرر الحکم، ص۱۹۰ - ۱۸۹.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۱۸۱-۱۸۴.