قوم یهود: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱۰: خط ۱۰:
به [[قوم بنی اسرائیل]] و [[پیروان]] [[حضرت موسی]] {{ع}} "[[یهود]]" می‌‌گویند و [[یهودی]] کسی است که در این [[آیین]] باشد. "[[دین یهود]]" اولین [[دین]] در میان [[ادیان ابراهیمی]] است که در عین کم بودن [[پیروان]] آن نسبت به دیگر [[ادیان الهی]]، فراز و نشیب‌های فراوانی را در طول حیات خود دیده و به جای گذاشته است<ref>توفیقی، استاد حسین، آشنایی با ادیان بزرگ.</ref>. [[یهود]] نام [[آیین]] [[حضرت موسی]]{{ع}} است. [[حضرت موسی]]{{ع}} از [[پیامبران]] بزرگ آسمانی بوده و در [[قرآن]] دربارۀ [[حضرت موسی]]{{ع}} و مراحل گوناگون [[زندگی]] او بیش از دیگر [[پیامبران]] سخن گفته شده است: دوران [[کودکی]] [[موسی]]{{ع}}؛ افکندن او به نیل؛ پرورش یافتن در خانۀ [[فرعون]]؛ سخن گفتن [[خداوند]] با او؛ سرگردانی [[یهود]] به [[دلیل]] [[نافرمانی]] از [[حضرت موسی]]{{ع}}؛ ورود به ارض [[موعود]] و [[مأموریت]] یافتن برای [[دعوت]] [[فرعون]]<ref>سورۀ طه، آیات ۴۰ـ ۹؛ سورۀ قصص، آیات ۱۴ـ ۷؛ ۲۶ـ۲۰؛ سورۀ اعراف، آیات ۱۳۶ـ ۱۰۳.</ref>.<ref>آشنایی با تاریخ ادیان‌، ص۱۳۰ ـ۱۳۱.</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص ۲۵۵؛ [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۴۲ـ۳۴۳؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۶۰.</ref>  
به [[قوم بنی اسرائیل]] و [[پیروان]] [[حضرت موسی]] {{ع}} "[[یهود]]" می‌‌گویند و [[یهودی]] کسی است که در این [[آیین]] باشد. "[[دین یهود]]" اولین [[دین]] در میان [[ادیان ابراهیمی]] است که در عین کم بودن [[پیروان]] آن نسبت به دیگر [[ادیان الهی]]، فراز و نشیب‌های فراوانی را در طول حیات خود دیده و به جای گذاشته است<ref>توفیقی، استاد حسین، آشنایی با ادیان بزرگ.</ref>. [[یهود]] نام [[آیین]] [[حضرت موسی]]{{ع}} است. [[حضرت موسی]]{{ع}} از [[پیامبران]] بزرگ آسمانی بوده و در [[قرآن]] دربارۀ [[حضرت موسی]]{{ع}} و مراحل گوناگون [[زندگی]] او بیش از دیگر [[پیامبران]] سخن گفته شده است: دوران [[کودکی]] [[موسی]]{{ع}}؛ افکندن او به نیل؛ پرورش یافتن در خانۀ [[فرعون]]؛ سخن گفتن [[خداوند]] با او؛ سرگردانی [[یهود]] به [[دلیل]] [[نافرمانی]] از [[حضرت موسی]]{{ع}}؛ ورود به ارض [[موعود]] و [[مأموریت]] یافتن برای [[دعوت]] [[فرعون]]<ref>سورۀ طه، آیات ۴۰ـ ۹؛ سورۀ قصص، آیات ۱۴ـ ۷؛ ۲۶ـ۲۰؛ سورۀ اعراف، آیات ۱۳۶ـ ۱۰۳.</ref>.<ref>آشنایی با تاریخ ادیان‌، ص۱۳۰ ـ۱۳۱.</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص ۲۵۵؛ [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۴۲ـ۳۴۳؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۶۰.</ref>  


==[[حضرت موسی]] {{ع}}==
==حضرت موسی {{ع}}==
[[حضرت موسی]]{{ع}} در خانواده‌ای از [[سبط]] لاوی که از [[نوادگان]] [[ابراهیم]]{{ع}} بود به [[دنیا]] آمد. مادر حضرت موسی{{ع}} از [[بیم]] [[فرعون]] او را در سبدی نهاد و به نیل انداخت. [[همسر فرعون]] سبد را یافت و به [[موسی]]{{ع}} علاقه‌مند گشت و پرورش او را بر عهده گرفت. [[مادر موسی]]{{ع}} به خواست [[خداوند]] در پی ماجرایی، دایۀ فرزند خویش شد. "[[موسی]]" را در زبان [[عربی]] "موشه" تلفظ می‌کنند به معنای از [[آب]] گرفته شده. [[موسی]]{{ع}} در دربار [[فرعون]] پرورش یافت و اندک اندک به اصل خویش پی برد روزی مردی قبطی را دید که مردی سبطی از [[بنی اسرائیل]] را می‌زند و چیزی نمانده است او را بکشد، به [[یاری]] مرد سبطی برآمد و مرد قبطی را کشت آنگاه از [[ترس]] [[انتقام]] [[فرعونیان]] فرار کرد و به [[مدین]] رفت و سال‌ها در آنجا ماند و با دختر [[حضرت شعیب]]{{ع}} [[ازدواج]] کرد و سرانجام به [[مقام]] [[پیامبری]] رسید و [[مأموریت]] یافت تا به [[مصر]] بازگردد و [[فرعون]] و [[پیروان]] او را به [[دین الهی]] بخواند و [[حضرت هارون]]{{ع}} هم به وی [[کمک]] کند. [[حضرت موسی]]{{ع}} به [[قدرت خدا]] و به [[اعجاز]] توانست بر ساحرانی که [[فرعون]] جمع آوری کرده بود پیروز شود آنان دانستند کار آن [[حضرت]] [[جادو]] نیست و به فرمودۀ [[قرآن مجید]] بدون ترسی از [[فرعون]] به [[حضرت موسی]]{{ع}} [[ایمان]] آوردند<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۴۲ـ۳۴۳.</ref>.
{{اصلی|حضرت موسی}}
حضرت موسی{{ع}} در خانواده‌ای از [[سبط لاوی]] که از [[نوادگان]] [[ابراهیم]]{{ع}} بود به [[دنیا]] آمد. مادر حضرت موسی{{ع}} از [[بیم]] [[فرعون]] او را در سبدی نهاد و به نیل انداخت. [[همسر فرعون]] سبد را یافت و به [[موسی]]{{ع}} علاقه‌مند گشت و پرورش او را بر عهده گرفت. [[مادر موسی]]{{ع}} به خواست [[خداوند]] در پی ماجرایی، دایۀ فرزند خویش شد. "[[موسی]]" را در زبان [[عربی]] "موشه" تلفظ می‌کنند به معنای از [[آب]] گرفته شده. [[موسی]]{{ع}} در دربار [[فرعون]] پرورش یافت و اندک اندک به اصل خویش پی برد روزی مردی قبطی را دید که مردی سبطی از [[بنی اسرائیل]] را می‌زند و چیزی نمانده است او را بکشد، به [[یاری]] مرد سبطی برآمد و مرد قبطی را کشت آنگاه از [[ترس]] [[انتقام]] [[فرعونیان]] فرار کرد و به [[مدین]] رفت و سال‌ها در آنجا ماند و با دختر [[حضرت شعیب]]{{ع}} [[ازدواج]] کرد و سرانجام به [[مقام]] [[پیامبری]] رسید و [[مأموریت]] یافت تا به [[مصر]] بازگردد و [[فرعون]] و [[پیروان]] او را به [[دین الهی]] بخواند و [[حضرت هارون]]{{ع}} هم به وی [[کمک]] کند. [[حضرت موسی]]{{ع}} به [[قدرت خدا]] و به [[اعجاز]] توانست بر ساحرانی که [[فرعون]] جمع آوری کرده بود پیروز شود آنان دانستند کار آن [[حضرت]] [[جادو]] نیست و به فرمودۀ [[قرآن مجید]] بدون ترسی از [[فرعون]] به [[حضرت موسی]]{{ع}} [[ایمان]] آوردند<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۴۲ـ۳۴۳.</ref>.


==برخی حوادث قوم یهود==
==برخی حوادث قوم یهود==

نسخهٔ ‏۲۰ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۱۱

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

به قوم بنی اسرائیل و پیروان حضرت موسی (ع) "یهود" می‌‌گویند و یهودی کسی است که در این آیین باشد. یهودیان به خاطر زندگی در کشورهای گوناگون به فرقه‌های متعددی تبدیل شدند مانند: فریسیان؛ صدوقیان؛ سامریان و ... و دارای اعیاد متعددی هستند مانند: روز شنبه؛ عید اول ماه؛ سال هفتم یا سال انفکاک و ... .

براساس برخی از اخبار، ورود یهود به شبه جزیره به ایام "بخت النصر" برمی گردد که در مکان‌هایی مانند یمن، یثرب ساکن شدند.

یهود و دین یهودیت

به قوم بنی اسرائیل و پیروان حضرت موسی (ع) "یهود" می‌‌گویند و یهودی کسی است که در این آیین باشد. "دین یهود" اولین دین در میان ادیان ابراهیمی است که در عین کم بودن پیروان آن نسبت به دیگر ادیان الهی، فراز و نشیب‌های فراوانی را در طول حیات خود دیده و به جای گذاشته است[۱]. یهود نام آیین حضرت موسی(ع) است. حضرت موسی(ع) از پیامبران بزرگ آسمانی بوده و در قرآن دربارۀ حضرت موسی(ع) و مراحل گوناگون زندگی او بیش از دیگر پیامبران سخن گفته شده است: دوران کودکی موسی(ع)؛ افکندن او به نیل؛ پرورش یافتن در خانۀ فرعون؛ سخن گفتن خداوند با او؛ سرگردانی یهود به دلیل نافرمانی از حضرت موسی(ع)؛ ورود به ارض موعود و مأموریت یافتن برای دعوت فرعون[۲].[۳].[۴]

حضرت موسی (ع)

حضرت موسی(ع) در خانواده‌ای از سبط لاوی که از نوادگان ابراهیم(ع) بود به دنیا آمد. مادر حضرت موسی(ع) از بیم فرعون او را در سبدی نهاد و به نیل انداخت. همسر فرعون سبد را یافت و به موسی(ع) علاقه‌مند گشت و پرورش او را بر عهده گرفت. مادر موسی(ع) به خواست خداوند در پی ماجرایی، دایۀ فرزند خویش شد. "موسی" را در زبان عربی "موشه" تلفظ می‌کنند به معنای از آب گرفته شده. موسی(ع) در دربار فرعون پرورش یافت و اندک اندک به اصل خویش پی برد روزی مردی قبطی را دید که مردی سبطی از بنی اسرائیل را می‌زند و چیزی نمانده است او را بکشد، به یاری مرد سبطی برآمد و مرد قبطی را کشت آنگاه از ترس انتقام فرعونیان فرار کرد و به مدین رفت و سال‌ها در آنجا ماند و با دختر حضرت شعیب(ع) ازدواج کرد و سرانجام به مقام پیامبری رسید و مأموریت یافت تا به مصر بازگردد و فرعون و پیروان او را به دین الهی بخواند و حضرت هارون(ع) هم به وی کمک کند. حضرت موسی(ع) به قدرت خدا و به اعجاز توانست بر ساحرانی که فرعون جمع آوری کرده بود پیروز شود آنان دانستند کار آن حضرت جادو نیست و به فرمودۀ قرآن مجید بدون ترسی از فرعون به حضرت موسی(ع) ایمان آوردند[۵].

برخی حوادث قوم یهود

انواع عذاب‌هایی که بعد از معجزات حضرت موسی(ع) بر مصریان نازل شد و در تورات و قرآن آمده عبارت‌اند از: تبدیل شدن آب مصریان به خون؛ زیاد شدن قورباغه میان آنها و... . برخی از این عذاب‌ها در قرآن مجید در سورۀ اعراف، آیات ﴿وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَنَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ[۶] و ﴿فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُفَصَّلَاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِينَ[۷] آمده است.

از آیۀ ﴿وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ[۸] و احادیث اسلامی بر می‌آید بنی‌اسرائیل به امر خدا از مصر خارج شدند، فرعون و لشکریانش به تعقیب بنی‌اسرائیل پرداختند اما به معجزۀ الهی در رود نیل غرق شدند. بنی‌اسرائیل در حوالی شبه جزیرۀ سینا توقف کردند و در آنجا برای آنان از آسمان چیزی مانند شبنم و نیز مرغ بلدرچین که در عربی "سلوا" نامیده می‌‌شود، فرود می‌‌آمد، بنی‌اسرائیل آنها را می‌‌خوردند. این جریان تا چهل سال یعنی در تمام مدت سرگردانی بنی‌اسرائیل در بیابان ادامه داشت.

پس از موسی(ع)، یوشع بن نون رهبری بنی‌اسرائیل را به دست گرفت و سرانجام داوود(ع) و پس از او سلیمان(ع) حکومتی قدرتمند بر پا کردند. تورات کنونی نسبت‌هایی ناروا به این دو پیامبر آسمانی می‌دهد ولی قرآن کریم آنان را پیامبرانی بزرگ شمرده و به نیکی ستوده است[۹]

با حملۀ بُختنصر پادشاه بابل در قرن ششم به اورشلیم پایتخت دولت یهود، روزگار اسارت و آوارگی بنی اسرائیل آغاز گشت. قوم بنی اسرائیل در این روزگار، عقاید و آداب و رسوم بسیاری از دیگر ملل را پذیرفتند تا سرانجام کورش پادشاه ایران (۵۵۹ ـ ۵۲۹ ق. م) بابل را فتح کرد و بنی اسرائیل را آزاد ساخت، از این زمان بود که بنی اسرائیل به قوم یهود مشهور گشتند و با فرهنگ ایرانی نیز تماس یافتند[۱۰].[۱۱]

کتاب‌های قوم یهود

تورات و دیگر متون مقدس پیامبران بنی‌اسرائیل را عهد عتیق‌ گویند. علاوه بر عهد عتیق که تورات مکتوب نامیده می‌‌شود، کتاب "تلمود" به عنوان تورات شفاهی از کتاب‌های مقدس و مهم یهودیان است که احکام و احادیث یهود را دربر دارد و محتوای آن، زیر بنای فکری و اعتقادی بنی‌اسرائیل است. اساس این متون، اسفار پنج‌گانه‌اند که یهودیان معتقدند همۀ آنها به موسی(ع) نازل گشته است. اسفار پنج‌گانه عبارت‌اند از: سفر پیدایش، سفر خروج، سفر لاویان، سفر اعداد، سفر تثنیه.

عهد عتیق ۳۹ کتاب دارد که از نظر موضوع به سه بخش تقسیم می‌‌شوند:

  1. تورات و بخش تاریخی عهد عتیق؛
  2. حکمت، مناجات و شعر؛
  3. پیشگویی‌های انبیا[۱۲].

فرقه‌های قوم یهود

یهودیان به خاطر زندگی در کشورهای گوناگون و گرفتن تأثیر از فرهنگ آن کشورها به فرقه‌های متعددی تبدیل شدند که از جملۀ آن فرقه‌ها عبارت‌اند از: فریسیان؛ صدوقیان؛ سامریان؛ اسنیان؛ قانویان؛ قارئون و دونمه[۱۳].

عیدهای قوم یهود

یهود برای خود عیدهایی دارند که عبارت‌اند از: روز شنبه؛ عید اول ماه؛ سال هفتم یا سال انفکاک؛ سال یوبیل؛ عید فصح؛ عید هفته‌ها؛ عید اول سال؛ یوم کیپور؛ عید سایبان‌ها؛ عید گشایش و عید قرعه‌ها[۱۴].

یهود و اسلام

یهودیان از صدر اسلام تاکنون همواره برای مسلمانان ایجاد مزاحمت داشته‌اند. یهود از آنجا که دین خود را نعمت الهی می‌‌داند و همچنین افزایش پیروان را کمال نمی‌داند، برخلاف مسیحیت و اسلام تبلیغ ندارد. البته اگر کسی یهودی شود او را می‌‌پذیرند اما امروزه بیشتر مردم را به همکاری و همفکری با صهیونیسم دعوت نموده، مانند جذب بهائیان به فلسطین اشغالی و یا به عرفان و تصوف یهود که "قبالا" باشد، جذب می‌‌نمایند. روش دوم بیشتر در میان نسل جوان تبلیغ و ترویج می‌‌شود[۱۵].

تاریخچه یهودیت در جزیرة العرب

براساس برخی از اخبار، ورود یهود به شبه جزیره به ایام "بخت النصر" برمی گردد[۱۶]؛ زیرا به علت نزدیک بودن فلسطین و حجاز به یکدیگر و نیز دایر بودن راه‌‎ها، عدۀ زیادی از یهودیان فراری از دست "بخت النصر" در "وادی‌القری"، "خیبر"، "تیماء" و "یثرب" ساکن شدند. "تلمود" و "یشناه" نیز بر پناه بردن یهودیان در زمان "بنوکد نصر" (بخت النصر) به جزیرة العرب و تأثیرپذیری آنان از عادات و رسوم عرب اشاره دارند[۱۷]. ممکن است این سکونت به دلیل اعرابی باشد که یهودی شده بودند[۱۸]. اخبار دیگر حاکی از این است که با ظهور دولت روم و حملۀ آنان به عبرانیان، یهودیان بسیاری در حجاز ساکن شدند. در زمان "قیصر دریان" در سال ۱۳۲ م نیز یهودیان آواره شدند[۱۹]، در نتیجه بسیاری از آنان به حجاز و عده کمی نیز به یمن گریختند[۲۰].

یهودیان یمن

از یهودیان یمن، اطلاعات چندانی در دست نیست؛ عده‌‎ای از مؤرخان، ورود اولین گروه از یهودیان به یمن را همزمان با ورود یهودیان به منطقۀ حجاز می‎دانند[۲۱]، عده‌ای هم انتشار دین یهود در یمن را از زمان "تبع ابی‌کرب" دانسته‌اند[۲۲]. گفته‌اند "مالک بن عجلان خزرجی"، بر اثر ظلم و ستم یهودیان یثرب به اوس و خزرج، تبع را از ستم یهودیان آگاه کرد[۲۳].

برخی از اخبار مربوط به یهودیان در یمن عبارت‌اند از:

  1. جریان واقعۀ اخدود: قطعی‌‎ترین اخبار یهودیان یمن جریان "واقعه اخدود" در اواخر قرن ششم میلادی است در این زمان، یهودیان یمن با تأثیر‎گذاری بر "ذی نؤاس" پادشاه یمن، او را به کشتار مسیحیان نجران بر‎انگیختند[۲۴].[۲۵]
  2. یهودی شدن ساکنان یمن: یهودیان به علت آزادی کاملشان در یمن، توجه گروهی از ساکنان یمن را به خود جلب کردند به گونه‎ای که بسیاری از "بنی‎حارث بن کعب" و عده‎ای از "غسان" و "جذام" به سبب مجاورت با یهودیان به آیین یهود در آمدند[۲۶].[۲۷]

یهودیان حجاز

مدینه از اولین شهرهای جزیرة‎ العرب است که یهودیان در آن ساکن شدند و مهم‎ترین قبایل یهود در این شهر زندگی می‎کردند[۲۸]. بعضی از این قبیله‌‎ها از قبایل اصیل یهودی به شمار می‌آمدند که از زمان "تیتوس" و "هدریان" و قبل از آنها به این منطقه آمده بودند[۲۹].[۳۰]

برخی از اخبار مربوط به یهودیان یثرب عبارت‌اند از:

  1. پیمان شکنی یهودیان یثرب با اوس و خزرج و نابودی‎‎شان به دست تبع؛
  2. قلعه نشینی یهودیان یثرب و پرداختن به کار کشاورزی و تجارت: یهودیان مدینه بعد از افتادن زمام امور به دست اوس و خزرج قلعه نشینی را اختیار کردند و در منطقه‎ای ساکن شدند که از یثرب به خیبر و تیماء کشیده می‎شد. یهودیان به علت فراوانی آب این منطقه، کشاورزی را برای خود انتخاب کردند و در کنار آن به تجارت نیز می‎پرداختند. آنان به تجارت خشکبار، آب‎جو و مشروبات مشهور بودند[۳۱]. همچنین در تربیت حیوانات، طیور و نیز صید ماهی در سواحل دریای سرخ، مهارت داشتند[۳۲]. آهنگری و زرگری نیز از صنایع معروفشان بود[۳۳].[۳۴]

یهودیان سایر نقاط حجاز

برخی از مکان‌های دیگر حجاز که بهودیان در آنها ساکن شدند عبارت‌اند از:

  1. "مقنا" و "ایله": یهودیانی چون "بنوجنبه"، "مقنا" و "بنوغار" در آن ساکن بودند[۳۵].
  2. تیماء، یمامه و عرض: در تیماء، یمامه و عرض تعدادی یهودی ساکن بودند که در مکه و دیگر نقاط عربستان تجارت می‎کردند[۳۶].
  3. وادی القری: وادی القری نیز از مواضع مهم یهود به شمار می‎آمد. آنان با اعراب پیمان بسته بودند و در سال هفتم هجرت با حضرت جنگیدند[۳۷].
  4. طائف: عده‌ای از طرد شدگان یهود از یمن و یثرب در طائف به سر می‌بردند و در آن به تجارت می‌پرداختند. آنان نیز با قبول صلح پذیرفتند که به پیغمبر(ص) جزیه بپردازند[۳۸].[۳۹]

حیات سیاسی ـ اجتماعی یهودیان

در حیات اجتماعی و سیاسی یهودیان با اعراب جاهلی، غیر از اختلاف در دین، مشکل چندانی به چشم نمی‎خورد. آنها در بیشتر امور مانند اعراب جاهلی بودند و این شاید به علت تأثیر اعرابی بوده که یهودی شده بودند[۴۰].

یهودیان از اعراب زن می‎گرفتند و به آنها زن می‎دادند. لباسشان می‌‌پوشیدند و حتی به رسم اعراب جاهلی، وارد جنگ‌‎های جاهلی نیز می‎شدند و خون همکیشان خود را به زمین می‎ریختند[۴۱]. مغرور بودن به اصالت نژادی و آرزوی حکومت بر مردم، آنان را به تفرقه‎افکنی بین رؤسای قبایل وامی‎داشت؛ چون اتحاد اعراب را خطری جدی برای خود می‌پنداشتند[۴۲]. زیاده‎روی در مفاسد و کارهای زشت و نیز پیمان‎شکنی و ضایع ساختن حقوق مردم از مشخصات اصلی دیگرشان بر شمرده می‎شد[۴۳].[۴۴]

یهودیان در عصر ظهور پیامبر اکرم(ص)

یهودیان قبل از اسلام همواره از ظهور پیامبر اکرم(ص) خبر می‎دادند و اخبار حضرت را در مکه دنبال می‎کردند[۴۵]؛ اما بعد از ظهور پیغمبر(ص)، و دشمنی را در پیش گرفتند. برخی از دلایل این دشمنی عبارت‌اند از:

  1. مغرور بودن به اصالت نژادی خود؛
  2. دین آسمانی را فقط دین یهود می‌‌دانستند؛
  3. شیفتگی ناپسند‎شان به امور مادی و حرص زشت ایشان بر زندگی و لوازم آن؛
  4. از بین رفتن سلطۀ آنها توسط پیامبر(ص)؛
  5. نداشتن تقوا: آنان مردمی بودند که تقوا نداشتند، سنگدلی، بی‎رحمی و ارتکاب به گناه در همۀ کارهایشان به چشم می‎خورد از این‎رو دشمنی‎شان با پیامبر(ص) و مسلمانان عرب و دیگران زیاد بود[۴۶]؛ چنان‎که حضرت و اصحا‎بش از ابتدای ورود به مدینه، پیوسته مورد آزار یهودیان قرار داشتند و از تحریک دشمنان اسلام ایمن نبودند[۴۷] تا اینکه سرانجام، قبایل یهود، یکی پس از دیگری، مغلوب سپاه اسلام شدند. بسیاری از آنها کشته شدند و بسیاری هم به سرزمین‌‎های دیگر کوچ کردند[۴۸].

یهود در عصر جدید

در مورد صهیونیزم جدید باید توجه کرد "صهیون" تپه‌ای بوده است در اورشلیم. داوود(ع) قلعه‌ای را که بر این تپه ساخته بودند، فتح کرد و کاخی بر آن ساخت. پس از ویرانی اورشلیم به سال ۷۰ م و انقراض دولت یهود، یهودیان همواره در آرزوی فتح دوبارۀ اورشلیم بودند و بدین روی نام صهیون را شعار خویش ساختند و از آن پس در کشورهای گوناگون زندگی کردند. نفوذ یهودیان در کشورهای اروپای غربی و رفتار نژادپرستانه آنان، نفرت و کینۀ مردم و برخی دولت‌ها را علیه آنان برانگیخت. در سال ۱۸۹۷ نخستین کنگرۀ جهانی صهیونیست در شهر بال سوئیس برگزار شد. در این کنگره مقرر گشت در کشورهایی که شمار یهودیان در آنها بسیار است، سازمان‌های صهیونیستی تشکیل شود. صهیونیست، جزو کثیف‌ترین و جنایت کارترین مردمان روی زمین هستند. یهودیان در آخرالزمان یکی از حادثه ساز‌ترین اقوام هستند. در روایتی رسول خدا فرمود: «هفتاد هزار یهودی به لشکر دجال خواهند پیوست و در نهایت دجال به دست حضرت عیسی(ع) کشته می‌شود و لشکر او نیز به دست سپاهیان حضرت مهدی(ع) تار و مار می‌شوند». در سال ۱۹۰۵ بیش‌تر نمایندگان صهیونیسم ضرورت تشکیل دولت یهود را در سرزمین فلسطین تصویب کردند و به سال ۱۹۱۷ در جنگ بریتانیا و عثمانی، صهیونیست‌ها زمینۀ صدور اعلامیۀ بالفورد را فراهم ساختند. این اعلامیه تأسیس یک کشور را در سرزمین فلسطین برای یهودیان پذیرفت. با شکست دولت عثمانی در سال ۱۹۲۳ فلسطین تحت قیومیت انگلستان درآمد. جنگ‌ جهانی دوم و کشتار یهود به دست هیتلر راه تأسیس دولت مستقل یهودی را هموار ساخت. سرانجام سازمان ملل در سال ۱۹۴۸ به تجزیه خاک فلسطین رأی داد و این سرزمین را به دو بخش اسلامی غربی به نام اردن هاشمی و یهودی به نام اسرائیل تقسیم کرد[۴۹].[۵۰]

یهود در آخرالزمان

قرآن کریم از سرانجام یهود پرده برداشته و آیندۀ آنان را باز نموده و فرموده است: آنان تا قیامت به کینه و دشمنی[۵۱] گرفتار خواهند گشت؛ تا قیامت به خواری ابدی خواهند لغزید[۵۲]؛ به لعنت خدا و پیامبرانش تا ابد دچار خواهند بود[۵۳] و فرود آمدن عذاب دنیا و آخرت بر آنان [۵۴]. سرگذشت این قوم پیوسته عبرتی است برای پرهیزگاران[۵۵] با این همه، میان یهودیان، مؤمنان و صالحانی را نیز می‌توان یافت که قرآن از آنان گاه با عنوان "صالحان قوم یهود" یاد کرده است[۵۶].[۵۷]

امام باقر(ع) فرمودند: «در زمان ظهور حضرت قائم(ع) امام حسین(ع) با یاران خود رجعت خواهد نمود و تمام یهودیان و مسیحیان و تمام کسانی که بر دین اسلام نیستند بر اسلام دعوت می‌کند و می‌فرماید: «یا مسلمان شوید یا تمام شما کشته خواهید شد»[۵۸] در زمان ظهور جنگی سخت میان مسلمانان و یهود در خواهد گرفت در آن جنگ یهودیان شکست می‌خورند و فرار خواهند کرد. زمانی که مسلمانان به مخفی گاه یهود گذر می‌کنند آن مخفی گاه به اذن خدا به سخن آمده و خبر می‌دهد که یک یهودی نزد من مخفی شده است او را دستگیر نموده و به قتل برسانید[۵۹]. در روایتی سلیمان بن عیسی نقل می‌کند حضرت مهدی(ع) تابوت سکینه را از دریاچه طبریه در فلسطین خارج می‌کند و در بیت المقدس قرار می‌دهد. یهودیان چون چنین می‌بینند، اکثراً تسلیم می‌شوند. اما عده کمی از آنان ایمان نخواهند آورد...[۶۰].[۶۱]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. توفیقی، استاد حسین، آشنایی با ادیان بزرگ.
  2. سورۀ طه، آیات ۴۰ـ ۹؛ سورۀ قصص، آیات ۱۴ـ ۷؛ ۲۶ـ۲۰؛ سورۀ اعراف، آیات ۱۳۶ـ ۱۰۳.
  3. آشنایی با تاریخ ادیان‌، ص۱۳۰ ـ۱۳۱.
  4. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص ۲۵۵؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۲ـ۳۴۳؛ فرهنگ شیعه، ص ۲۶۰.
  5. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۲ـ۳۴۳.
  6. «و ما فرعونیان را به خشکسالی‌ها و کاستی فرآورده‌ها دچار کردیم باشد که در یاد گیرند» سوره اعراف، آیه ۱۳۰.
  7. «ما هم بر آنان سیلاب و ملخ و شپش و وزغ و خون را به گونه نشانه‌هایی روشن فرستادیم باز سرکشی ورزیدند و قومی گناهکار بودند» سوره اعراف، آیه ۱۳۳.
  8. «و به موسی وحی کردیم که بندگانم را شبانه گسیل دار که در پی شما هستند» سوره شعراء، آیه ۵۲.
  9. سورۀ ص، آیات ۲۶ـ ۱۷؛ ۴۰ـ ۳۰.
  10. آشنایی با ادیان بزرگ‌، ص۹۱.
  11. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۲؛ فرهنگ شیعه، ص۲۶۰ ـ ۲۶۲.
  12. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۴ـ ۳۴۵؛ فرهنگ شیعه، ص ۲۶۱.
  13. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۶.
  14. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۶ـ۳۴۸.
  15. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۸ـ۳۵۰.
  16. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱، ص۵۳۹؛ نورالدین علی سمهودی، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، ج۱، ص۱۲۸.
  17. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶، ص۴۷۴.
  18. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶ ص۵۳۲.
  19. یوسفی غروی، محمد هادی، موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۱۲۷.
  20. ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، یهودیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۱۰۱.
  21. حسین علی عربی، تاریخ تحقیقی اسلام، ج۱، ص۱۱۳.
  22. ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۵: طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۱۰۸ـ۱۰۹؛ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۵۷.
  23. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، یهودیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۱۰۱ـ۱۰۲.
  24. دینوری، اخبار الطوال، ص۶۱؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۶۳۷.
  25. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، یهودیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۱۰۲ـ۱۰۳.
  26. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۵۷.
  27. صابری، حسین، خاتم پیامبران، ج۱، ص۸۲ ـ۸۳.
  28. عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۶۵۶.
  29. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ص۳۴۳.
  30. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، یهودیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۱۰۳.
  31. اسرائیل ولفنسون، تاریخ الیهود فی بلاد العرب فی الجاهلیه و صدر الاسلام، ص۱۵۸؛ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶، ص۵۳۶.
  32. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶، ص۵۳۶.
  33. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۷۵؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۰۹؛ ابن حزم، جوامع السیرة النبویه، ص۱۲۱.
  34. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، یهودیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۱۰۳ـ۱۰۴.
  35. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶ ص۵۳۰.
  36. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶، ص۵۲۹.
  37. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶، ص۵۲۵.
  38. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص۶۳ ـ۶۴.
  39. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، یهودیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۱۰۵.
  40. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶ ص۵۳۲.
  41. ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۵۴۰.
  42. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶ ص۵۱۶.
  43. بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۱، ص۳۷.
  44. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، یهودیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۱۰۵.
  45. قاضی ابرقوه، سیرت رسول الله(ص)، ج۱، ص۲۵۳.
  46. بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۱، ص۳۷.
  47. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۸۷ ـ ۴۸۸؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۱۳ـ ۵۵۵؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۵۳۴ به بعد.
  48. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، یهودیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۱۰۵ـ۱۰۶.
  49. ر.ک: خلاصة الادیان‌، ص ۱۴۶ ـ ۱۴۷.
  50. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۶۲ـ۲۶۳؛ حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان. ص ۶۳۰.
  51. ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ«يهود گفتند كه دست خدا بسته است. دستهاى خودشان بسته باد. و بدين سخن كه گفتند ملعون گشتند. دستهاى خدا گشاده است. به هر سان كه بخواهد روزى مى‏دهد. و آنچه بر تو از جانب پروردگارت نازل شده است، به طغيان و كفر بيشترشان خواهد افزود. ما تا روز قيامت ميانشان دشمنى و كينه افكنده‏ايم. هر گاه كه آتش جنگ را افروختند خدا خاموشش ساخت. و آنان در روى زمين به فساد مى‏كوشند، و خدا مفسدان را دوست ندارد» سوره مائده، آیه ۶۴.
  52. ﴿ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ«جز در پناه خداوند یا پناه مردم هر جا یافته شوند محکوم به خواری‌اند و دچار خشمی از سوی خداوند و محکوم به تهیدستی شدند، آن بدین رو بود که آنان به آیات خداوند کفر می‌ورزیدند و پیامبران را ناحقّ می‌کشتند، آن، از این رو بود که نافرمانی ورزیدند و تجاوز می‌کرد» سوره آل عمران، آیه ۱۱۲.
  53. ﴿وَقَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلًا مَا يُؤْمِنُونَ«و گفتند: دل‌های ما در پوششی (پنهان) است ؛ (چنین نیست) بلکه خداوند آنان را برای کفرشان لعنت کرده است از این رو اندک ایمان می‌آورند» سوره بقره، آیه ۸۸؛ ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَنْ يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا«آنانند که خداوند لعنتشان کرده است و برای هر کس که خداوند او را لعنت کند هرگز یاوری نخواهی یافت» سوره نساء، آیه ۵۲.
  54. ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَأُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ«ولی کافران را در این جهان و در جهان واپسین عذابی سخت خواهم کرد و آنان را یاوری نیست» سوره آل عمران، آیه ۵۶.
  55. ﴿فَجَعَلْنَاهَا نَكَالًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ«و آن را پندی برای هم روزگاران و آیندگان آن (رویداد) و اندرزی برای پرهیزگاران کردیم» سوره بقره، آیه ۶۶.
  56. ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ«بی‌گمان از کسانی که (به اسلام) ایمان آورده‌اند و یهودیان و مسیحیان و صابئان، کسانی که به خداوند و روز بازپسین باور دارند و کاری شایسته می‌کنند، پاداششان نزد پروردگارشان است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره بقره، آیه ۶۲؛ ﴿وَمِنْ قَوْمِ مُوسَى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ«و از قوم موسی گروهی هستند که به حق راهنمایی می‌کنند و به حق دادگری می‌ورزند» سوره اعراف، آیه ۱۵۹.
  57. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۶۴.
  58. ر.ک: الخرائج والجرائح، ج ۲، ص ۸۴۸.
  59. ر.ک: کنزل العمال، ج ۱۴، ص ۲۰۴.
  60. ر.ک: ملاحم، ص ۷۱.
  61. ر.ک: حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان. ص ۶۳۰.