علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} {{پاسخ پرسش +}} {{پاسخ پرسش )) |
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
| پاسخ = [[آیتالله]] '''[[محمد باقر تحریری]]''' در کتاب ''«[[جلوههای لاهوتی (کتاب)|جلوههای لاهوتی]]»'' در این باره گفته است: | | پاسخ = [[آیتالله]] '''[[محمد باقر تحریری]]''' در کتاب ''«[[جلوههای لاهوتی (کتاب)|جلوههای لاهوتی]]»'' در این باره گفته است: | ||
:::::: «'''[[علم ذاتی]]:''' [[علم حضوری]] [[خداوند]] است به خویش و به اشیا قبل از ایجاد آنان که در مرتبه ذات او عین آن است، یعنی موجودات قبل از ظهورشان از ذات نامتناهی [[حق تعالی]] بدون کثرت "عینی و ذهنی" و با بساطت مطلق، با او تحقق داشته که این تحقق عین ذات بسیط مطلق او و عین حضور ذاتش برای خویش میباشد. حال باید دید چگونه میتوان به آن [[ذات مقدس]] نامحدود راه پیدا کرد؟ باید دقت کرد که فقط کسانی [[توانایی]] راهیابی به [[کمالات]] ذاتی [[حضرت حق]] را آنگونه که هست "یعنی متحد با ذات" دارند که از تمام تعلقات و تعینات وجودی رهایی یافته و نه تنها [[کمالات وجودی]] خویش و موجودات بلکه ذات و آنها را نیز ندیده و در ذات احدیّت فانی گردیده باشند و بالاتر از آن، اینکه به جنبه فنا و مظهریت خود از ذات [[الهی]] نیز توجهی نداشته و تنها در [[شهود]] ذات نامتناهی او مستغرق باشند به گونهای که به این استغراق نیز توجهی نداشته باشند، لذا ایشان علاوه بر این استغراق آیینه تمامی [[کمالات]] او نیز هستند به گونهای که توجه و مشاهده آنان و [[کلام]] و گفتار ایشان، کاملاً با [[حقیقت]] و واقعیت منطبق است. از [[حضرت رسول اکرم]]{{صل}} [[روایت]] شده است که درباره خویش فرمود:کسی که مرا ببیند به تحقیق [[حق]] را دیده است<ref>{{عربی|" مَنْ رَآني فَقَدْ رَأیَ الْحَق"}}؛ بحارالانوار، ج۵۸، ص۲۳۵، روایت۱؛ صحیح بخاری، ج۸، ص۷۲؛ مسند احمد، ج۲، ص۲۴۷.</ref>. و آن [[حضرت]] درباره امیرالمؤمنین علی{{ع}} نیز فرموده است:[[علی]] دیوانه "از خود گذشته، فانی" در [[ذات خداوند]] است. <ref>{{عربی|"عَلِیٌّ مَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ اللَّهِ"}}؛کشف الیقین علامه حلّی، ص۲۱.</ref>. | :::::: «'''[[علم ذاتی]]:''' [[علم حضوری]] [[خداوند]] است به خویش و به اشیا قبل از ایجاد آنان که در مرتبه ذات او عین آن است، یعنی موجودات قبل از ظهورشان از ذات نامتناهی [[حق تعالی]] بدون کثرت "عینی و ذهنی" و با بساطت مطلق، با او تحقق داشته که این تحقق عین ذات بسیط مطلق او و عین حضور ذاتش برای خویش میباشد. حال باید دید چگونه میتوان به آن [[ذات مقدس]] نامحدود راه پیدا کرد؟ باید دقت کرد که فقط کسانی [[توانایی]] راهیابی به [[کمالات]] ذاتی [[حضرت حق]] را آنگونه که هست "یعنی متحد با ذات" دارند که از تمام تعلقات و تعینات وجودی رهایی یافته و نه تنها [[کمالات وجودی]] خویش و موجودات بلکه ذات و آنها را نیز ندیده و در ذات احدیّت فانی گردیده باشند و بالاتر از آن، اینکه به جنبه فنا و مظهریت خود از ذات [[الهی]] نیز توجهی نداشته و تنها در [[شهود]] ذات نامتناهی او مستغرق باشند به گونهای که به این استغراق نیز توجهی نداشته باشند، لذا ایشان علاوه بر این استغراق آیینه تمامی [[کمالات]] او نیز هستند به گونهای که توجه و مشاهده آنان و [[کلام]] و گفتار ایشان، کاملاً با [[حقیقت]] و واقعیت منطبق است. از [[حضرت رسول اکرم]]{{صل}} [[روایت]] شده است که درباره خویش فرمود:کسی که مرا ببیند به تحقیق [[حق]] را دیده است<ref>{{عربی|" مَنْ رَآني فَقَدْ رَأیَ الْحَق"}}؛ بحارالانوار، ج۵۸، ص۲۳۵، روایت۱؛ صحیح بخاری، ج۸، ص۷۲؛ مسند احمد، ج۲، ص۲۴۷.</ref>. و آن [[حضرت]] درباره امیرالمؤمنین علی{{ع}} نیز فرموده است:[[علی]] دیوانه "از خود گذشته، فانی" در [[ذات خداوند]] است. <ref>{{عربی|"عَلِیٌّ مَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ اللَّهِ"}}؛کشف الیقین علامه حلّی، ص۲۱.</ref>. | ||
و همچنین:[[علی]]{{ع}} با [[حق]] است و [[حق]] با [[علی]]{{ع}} است<ref>{{عربی|"عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِي"}}؛ موسوعة الامام علی بن ابی طالب{{ع}}، ج۲، ص۲۳۷-۲۴۲.</ref>. [[ائمه]]{{عم}} نیز با نیل به این مرتبه منیع و فانی شدن در ذات [[حضرت حق]] که با صفات ذاتیش عینیّت دارد گنجینهها و [[خزائن]] [[علم ذاتی]] او گشتهاند و آن [[علم]] مشهود آنان است بدون اینکه بین ذات او و [[علم]] و [[قدرت]] و حیاتش تعددی مشاهده شود حتی اینکه خود را به او عالم بدانند بلکه در این حالت او را عالم به خود مییابند لذا بیانات و فرمایشات ایشان از این مرتبه عالی خبر میدهد و [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: به [[راستی]] [[خداوند]] [[علم]] است که [[جهل]] در او راه ندارد، حیات است که موت ندارد، [[نور]] است که [[تاریکی]] ندارد<ref>{{عربی|"إِنَّ اللَّهَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فِيهِ حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ نُورٌ لَا ظُلْمَةَ فِيه"}}؛توحید صدوق، ص۱۳۷، روایت۱۳-۱۱.</ref>. [[ائمه]]{{عم}} به جهت اهمیتِ معرفی صحیح [[ذات مقدس]] [[الهی]]، علاوه بر اهتمام به [[لزوم]] [[اعتقاد]] صحیح در رابطه با ذات [[الهی]]، خواستهاند حتی در توجهات ذهنی در [[مقام]] [[عبادت]] نیز از توجه شرکآلود اگر چه به صورت [[شرک]] مخفی، بر حذر باشیم لذا [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: کسی که [[خدا]] را با توهّم "صورت یا شکلی برای او" [[بندگی]] کند یقیناً [[کافر]] شده است و کسی که اسم "[[خداوند]] را از جهت [[ظهور]] کمالاتش" نه معنا "ذات مطلق [[الهی]]" را [[بندگی]] نماید قطعاً [[کافر]] است، و کسی که اسم و معنا را با هم [[بندگی]] کند، به تحقیق [[مشرک]] است. و کسی که معنا را [[بندگی]] کند با واقع کردن اسماء بر او با صفاتی که خویش را به آن توصیف کرده است و قلبش را به آن [[معتقد]] ساخته و زبانش به آن در [[باطن]] و آشکارش گویا باشد پس ایشان [[اصحاب]] حقیقی [[امیر المؤمنین]]{{ع}} میباشند<ref>{{عربی|"مَنْ عَبَدَ اللَّهَ بِالتَّوَهُّمِ فَقَدْ كَفَرَ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ دُونَ الْمَعْنَى فَقَدْ كَفَرَ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ وَ الْمَعْنَى فَقَدْ أَشْرَكَ وَ مَنْ عَبَدَ الْمَعْنَى بِإِيقَاعِ الْأَسْمَاءِ عَلَيْهِ بِصِفَاتِهِ الَّتِي وَصَفَ بِهَا نَفْسَهُ فَعَقَدَ عَلَيْهِ قَلْبَهُ وَ نَطَقَ بِهِ لِسَانُهُ فِي سَرَائِرِهِ وَ عَلَانِيَتِهِ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} حَقّا"}}؛ اصول کافی، ج۱، ص۸۷، روایت ۱-۳.</ref>»<ref>[[جلوههای لاهوتی (کتاب)|جلوههای لاهوتی]]، ج ۱، ص۲۵۰.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۵۴: | خط ۵۵: | ||
::::::بنابراین بیتردید [[علوم]] ویژه [[پیامبران]] ذاتی نبوده، بلکه موهبت و عطای [[خداوند متعال]] بوده است و دیگر برگزیدگان [[خداوند]] نیز در این [[حکم]] با [[پیامبران]] شریکاند»<ref>[[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]، ص ۱۱۸.</ref>. | ::::::بنابراین بیتردید [[علوم]] ویژه [[پیامبران]] ذاتی نبوده، بلکه موهبت و عطای [[خداوند متعال]] بوده است و دیگر برگزیدگان [[خداوند]] نیز در این [[حکم]] با [[پیامبران]] شریکاند»<ref>[[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]، ص ۱۱۸.</ref>. | ||
:::::*«'''فصل چهارم: ماهیت و ویژگیهای [[علوم ائمه]]{{عم}} در [[روایات]]''': منظور از ذاتی بودن [[علوم ائمه]]{{عم}} در برابر [[الهی]] دانستن، این پندار است که آنان دانشهای خود را صرفنظر از عطای [[الهی]]، در ذات خود دارند. چنین دیدگاهی -آنگونه که بیان شد- نادرست است. [[امامان|امامان معصوم]] {{عم}} [[حجتهای خداوند]] و [[جانشینان]] [[رسول]] خدایند. در میان [[روایات]] یادشده در مباحث گذشته، جایی برای [[علم ذاتی]] [[ائمه]]{{عم}} نمیتوان یافت؛ بلکه [[روایات]] یادشده بهخوبی بیانگر آن بودند که ایشان [[علوم]] خود را به شیوههای مختلفی که [[خداوند]] برای آنان مقدر کرده است، به دست میآوردند. بیان شد که [[علوم]] [[اهل بیت]]{{عم}} از طریق فراگیری از [[پیامبر]] و [[امامان]] پیشین{{عم}}، بهرهمندی از کتابهای [[الهی]] و ویژه، [[الهام]]، [[تحدیث]] [[فرشتگان]] و... به دست میآید. بیان این شیوهها، خود نفیکننده [[علم ذاتی]] برای [[ائمه]]{{عم}} است؛ زیرا در صورتی که [[علم]] آنان ذاتی باشد، نیازی به کسب آن به شیوههای یادشده نبود. امور ذاتی نیازی به کسب ندارند و از ذات جدا نمیشوند. در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}}، این نکته بهزیبایی و روشنی بیان شده است: {{عربی|"إِنَّ اللَّهَ لَا يَكِلُنَا إِلَى أَنْفُسِنَا وَ لَوْ وَكَلَنَا إِلَى أَنْفُسِنَا لَكُنَّا كَعَرْضِ النَّاسِ وَ نَحْنُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ}}"}} <ref>محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۶۶. سند این روایت، صحیح است. همچنین ر.ک: [[علی استرآبادی]]، [[تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة (کتاب)|تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة]]، ص۵۱۹. در این منبع به جای "کعرض الناس"، "کبعض الناس" آمده که تعبیر دقیقتری است.</ref>. "[[خداوند]] ما را به خودمان وانمیگذارد؛ که اگر ما را به خودمان واگذارد، مانند سایر [[مردم]] خواهیم بود؛ و ما کسانی هستیم که [[خداوند]] میفرماید: مرا بخوانید تا [[اجابت]] کنم شما را". از این [[روایت]] بهخوبی رابطه بین [[ائمه]]{{عم}} و [[خداوند]] روشن میشود. آنان از خود چیزی ندارند؛ اما [[بندگان]] [[برگزیده]] خداوندند که تحت [[عنایات]] ویژه اویند و هرگاه چیزی را از او بخواهند، به آنان عطا میکند. | :::::*«'''فصل چهارم: ماهیت و ویژگیهای [[علوم ائمه]]{{عم}} در [[روایات]]''': منظور از ذاتی بودن [[علوم ائمه]]{{عم}} در برابر [[الهی]] دانستن، این پندار است که آنان دانشهای خود را صرفنظر از عطای [[الهی]]، در ذات خود دارند. چنین دیدگاهی -آنگونه که بیان شد- نادرست است. [[امامان|امامان معصوم]] {{عم}} [[حجتهای خداوند]] و [[جانشینان]] [[رسول]] خدایند. در میان [[روایات]] یادشده در مباحث گذشته، جایی برای [[علم ذاتی]] [[ائمه]]{{عم}} نمیتوان یافت؛ بلکه [[روایات]] یادشده بهخوبی بیانگر آن بودند که ایشان [[علوم]] خود را به شیوههای مختلفی که [[خداوند]] برای آنان مقدر کرده است، به دست میآوردند. بیان شد که [[علوم]] [[اهل بیت]]{{عم}} از طریق فراگیری از [[پیامبر]] و [[امامان]] پیشین{{عم}}، بهرهمندی از کتابهای [[الهی]] و ویژه، [[الهام]]، [[تحدیث]] [[فرشتگان]] و... به دست میآید. بیان این شیوهها، خود نفیکننده [[علم ذاتی]] برای [[ائمه]]{{عم}} است؛ زیرا در صورتی که [[علم]] آنان ذاتی باشد، نیازی به کسب آن به شیوههای یادشده نبود. امور ذاتی نیازی به کسب ندارند و از ذات جدا نمیشوند. در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}}، این نکته بهزیبایی و روشنی بیان شده است: {{عربی|"إِنَّ اللَّهَ لَا يَكِلُنَا إِلَى أَنْفُسِنَا وَ لَوْ وَكَلَنَا إِلَى أَنْفُسِنَا لَكُنَّا كَعَرْضِ النَّاسِ وَ نَحْنُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ}}"}} <ref>محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۶۶. سند این روایت، صحیح است. همچنین ر.ک: [[علی استرآبادی]]، [[تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة (کتاب)|تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة]]، ص۵۱۹. در این منبع به جای "کعرض الناس"، "کبعض الناس" آمده که تعبیر دقیقتری است.</ref>. "[[خداوند]] ما را به خودمان وانمیگذارد؛ که اگر ما را به خودمان واگذارد، مانند سایر [[مردم]] خواهیم بود؛ و ما کسانی هستیم که [[خداوند]] میفرماید: مرا بخوانید تا [[اجابت]] کنم شما را". از این [[روایت]] بهخوبی رابطه بین [[ائمه]]{{عم}} و [[خداوند]] روشن میشود. آنان از خود چیزی ندارند؛ اما [[بندگان]] [[برگزیده]] خداوندند که تحت [[عنایات]] ویژه اویند و هرگاه چیزی را از او بخواهند، به آنان عطا میکند. | ||
در روایتی دیگر از آن [[حضرت]] چنین [[نقل]] شده است: گاهی "درهای" [[علم]] به روی ما گشوده میشود و ما "مطالبی را" میدانیم و گاهی بسته میشود و نمیدانیم. آن [[حضرت]] در ادامه همین [[روایت]] تأکید کردهاند که [[امام]] فردی مانند دیگر انسانهاست؛ همانند آنان به [[دنیا]] میآید؛ میخورد و مینوشد؛ مریض میشود و [[سلامتی]] خود را بازمییابد؛ شاد و محزون میشود؛ میخندد و میگرید؛ و... امتیاز او نسبت به دیگران این است که علومی ویژه به او داده شده و دعای او [[مستجاب]] است.<ref>[[شیخ صدوق|محمد بن علی صدوق]]، الخصال، ج۲، ص۵۲۸: {{عربی|"يُبْسَطُ لَنَا فَنَعْلَمُ وَ يُقْبَضُ عَنَّا فَلَا نَعْلَمُ وَ الْإِمَامُ يُولَدُ وَ يَلِدُ وَ يَصِحُّ وَ يَمْرَضُ وَ يَأْكُلُ وَ يَشْرَبُ وَ يَبُولُ وَ يَتَغَوَّطُ وَ يَفْرَحُ وَ يَحْزَنُ وَ يَضْحَكُ وَ يَبْكِي وَ يَمُوتُ وَ يُقْبَرُ وَ يُزَادُ فَيَعْلَمُ وَ دَلَالَتُهُ فِي خَصْلَتَيْنِ فِي الْعِلْمِ وَ اسْتِجَابَةِ الدَّعْوَةِ وَ كُلَّمَا أَخْبَرَ بِهِ مِنَ الْحَوَادِثِ الَّتِي تَحْدُثُ قَبْلَ كَوْنِهَا كَذَلِكَ بِعَهْدٍ مَعْهُودٍ إِلَيْهِ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} تَوَارَثَهُ مِنْ آبَائِهِ{{عم}}"}}. مشابه این روایت، از [[امام رضا]]{{ع}} نقل شده است. "رک: [[شیخ صدوق|محمد بن علی صدوق]]، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۱۴". روایات دیگری نیز نزدیک به این محتوا را میرسانند "ر.ک: [[شیخ کلینی|محمد بن یعقوب کلینی]]، [[الکافی (کتاب)|الکافی]]، ج۱، ص۶۳۶؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۵۱۳".</ref>بنابراین بیتردید [[ائمه]]{{عم}} از سرچشمه [[علوم]] [[الهی]] بهرهمندند و علمی ذاتی و مستقل از [[خداوند]] ندارند»<ref>[[قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن (مقاله)|قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن]]، ص ۳۱۳.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش |
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۲:۵۱
علم غیب ذاتی چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | علم غیب |
علم غیب ذاتی چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
- تعریف علم غیب ذاتی چیست؟
پاسخ نخست
آیت الله سبحانی در کتاب «جدال احسن» در این باره گفته است:
- «آگاهی از غیب به صورت "علم ذاتی" و نه اكتسابی آن هم نامحدود نه محدود، از آن خداست و هیچ موجودی با او در این صفت شریک نیست، نه تنها آگاهی از غیب به این معنا از آن خداست، حتی آگاهی از شهادت و غیر غیب نیز به صورت ذاتی و نامحدود از آن خداست، چنانکه در قرآن بهطور مکرر میفرماید: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ﴾.[۱] بنابراین آیاتی که علم غیب را از آن خدا میداند و از غیر خدا سلب میکند، مقصود، علم غیب ذاتی نامحدود است مانند: ﴿قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ﴾ [۲] و یا در آیه دیگر از زبان پیامبر(ص) نقل میکند: ﴿وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَاْ إِلاَّ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾[۳] و چون پیامبر(ص) ذاتاً و از درون، آگاه از غیب نبوده و آگاهی او چنانکه معلوم است محدود بوده، لذا خویش را به شیوه مذکور در آیه توصیف میکند».[۴]
پاسخهای دیگر
۱. آیتالله مصباح یزدی؛ |
---|
۲. آیتالله تحریری؛ |
---|
آیتالله محمد باقر تحریری در کتاب «جلوههای لاهوتی» در این باره گفته است:
|
۳. حجج الاسلام و المسلمین غرویان، میرباقری و غلامی؛ |
---|
حجج الاسلام و المسلمین غرویان، میرباقری و غلامی در کتاب «بحثی مبسوط در آموزش عقاید» در اینباره گفتهاند:
|
۴. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی در کتاب «ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی» و مقاله «قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن» در پاسخ به این پرسش آورده است:
|
۵. حجت الاسلام و المسلمین شریعتی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین شریعتی در مقاله «علم امامان به غیب از منظر قرآن با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی» در اینباره گفتهاست:
|
۶. حجت الاسلام و المسلمین جزیری احسائی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین جزیری احسائی در کتاب «دفع الریب عن علم الغیب» در اینباره گفته است:
|
۷. حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رضایی اصفهانی در کتاب «تفسیر قرآن مهر» در اینباره گفته است:
|
۸. حجت الاسلام و المسلمین سلطانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین مصطفی سلطانی در کتاب «امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه» در این باره گفته است:
|
۹. حجت الاسلام و المسلمین مهدیفر؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن مهدیفر در پایاننامه دکتری خود با عنوان «علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن» در اینباره گفته است:
|
۱۰. آقاى دكتر يوسفيان (هیئت علمی مؤسسه امام خمينى)؛ |
---|
آقای دکتر حسن یوسفیان، در مقاله «علم غیب امام» در اینباره گفته است:
|
۱۱. پژوهشگران مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها. |
---|
پژوهشگران «مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها» در اینباره گفتهاند:
|
پرسشهای وابسته
- اقسام و انواع غیب کداماند؟ (پرسش)
- غیب مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)
- آیا غیب مطلق برای خدا هم غیب است یا برای او قابل ادارک است؟ (پرسش)
- غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)
- به چه دلیل برای خداوند غیبی وجود ندارد؟ (پرسش)
- اگر برای خدا غیبی وجود ندارد معنای عالم الغیب والشهادة چیست؟ (پرسش)
- آیا غیب و شهادت مراتب و درجات دارند؟ (پرسش)
- اقسام و انواع علم غیب کداماند؟ (پرسش)
- علم غیب غیر ذاتی چیست؟ (پرسش)
- علم غیب فعلی یا دائمی به چه معناست؟ (پرسش)
- علم غیب شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری به چه معناست؟ (پرسش)
- فرق بین علم غیب فعلی و شأنى چیست؟ (پرسش)
- آیا علم غیب مراتب و درجات دارد؟ (پرسش)
- فرق علم غیب خدا و علم غیب برگزیدگان خدا چیست؟ (پرسش)
- فرق علم غیب پیامبر با امام چیست؟ (پرسش)
- آیا علم غیب پیامبران و امامان از لحاظ مرتبه یکسان یا متفاوت است؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم غیب معصوم
پانویس
- ↑ «داننده پنهان و آشکار است».سوره توبه، آیه ۱۰۵.
- ↑ «بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند و درنمییابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد»، سوره نمل، آیه ۶۵.
- ↑ « و اگر غیب میدانستم خیر بسیار مییافتم و (هیچ) بلا به من نمیرسید؛ من جز بیمدهنده و مژدهآور برای گروهی که ایمان میآورند نیستم»، سوره اعراف، ۱۸۸.
- ↑ جدال احسن: نقد و بررسی شبهات وهابیان، ص ۹۸ و ۹۹
- ↑ انسانشناسی، ص۴۰۰.
- ↑ " مَنْ رَآني فَقَدْ رَأیَ الْحَق"؛ بحارالانوار، ج۵۸، ص۲۳۵، روایت۱؛ صحیح بخاری، ج۸، ص۷۲؛ مسند احمد، ج۲، ص۲۴۷.
- ↑ "عَلِیٌّ مَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ اللَّهِ"؛کشف الیقین علامه حلّی، ص۲۱.
- ↑ "عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِي"؛ موسوعة الامام علی بن ابی طالب(ع)، ج۲، ص۲۳۷-۲۴۲.
- ↑ "إِنَّ اللَّهَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فِيهِ حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ نُورٌ لَا ظُلْمَةَ فِيه"؛توحید صدوق، ص۱۳۷، روایت۱۳-۱۱.
- ↑ "مَنْ عَبَدَ اللَّهَ بِالتَّوَهُّمِ فَقَدْ كَفَرَ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ دُونَ الْمَعْنَى فَقَدْ كَفَرَ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ وَ الْمَعْنَى فَقَدْ أَشْرَكَ وَ مَنْ عَبَدَ الْمَعْنَى بِإِيقَاعِ الْأَسْمَاءِ عَلَيْهِ بِصِفَاتِهِ الَّتِي وَصَفَ بِهَا نَفْسَهُ فَعَقَدَ عَلَيْهِ قَلْبَهُ وَ نَطَقَ بِهِ لِسَانُهُ فِي سَرَائِرِهِ وَ عَلَانِيَتِهِ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) حَقّا"؛ اصول کافی، ج۱، ص۸۷، روایت ۱-۳.
- ↑ جلوههای لاهوتی، ج ۱، ص۲۵۰.
- ↑ بحثی مبسوط در آموزش عقاید، ج٢، ص٢٧.
- ↑ و اگر بخواهیم، قطعاً آنچه را به تو وحی کردهایم میبریم؛ آنگاه برای "حفظ" آن، در برابر ما، برای خود مدافعی نمییابی؛ سوره اسراء، آیه: ۸۶.
- ↑ ﴿قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدي خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصيرُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُون﴾ سوره انعام، آیه: ۵۰ و همچنین ر.ک: ﴿وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ﴾ سوره هود، آیه: ۳۱.
- ↑ ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص ۱۱۸.
- ↑ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۶۶. سند این روایت، صحیح است. همچنین ر.ک: علی استرآبادی، تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، ص۵۱۹. در این منبع به جای "کعرض الناس"، "کبعض الناس" آمده که تعبیر دقیقتری است.
- ↑ محمد بن علی صدوق، الخصال، ج۲، ص۵۲۸: "يُبْسَطُ لَنَا فَنَعْلَمُ وَ يُقْبَضُ عَنَّا فَلَا نَعْلَمُ وَ الْإِمَامُ يُولَدُ وَ يَلِدُ وَ يَصِحُّ وَ يَمْرَضُ وَ يَأْكُلُ وَ يَشْرَبُ وَ يَبُولُ وَ يَتَغَوَّطُ وَ يَفْرَحُ وَ يَحْزَنُ وَ يَضْحَكُ وَ يَبْكِي وَ يَمُوتُ وَ يُقْبَرُ وَ يُزَادُ فَيَعْلَمُ وَ دَلَالَتُهُ فِي خَصْلَتَيْنِ فِي الْعِلْمِ وَ اسْتِجَابَةِ الدَّعْوَةِ وَ كُلَّمَا أَخْبَرَ بِهِ مِنَ الْحَوَادِثِ الَّتِي تَحْدُثُ قَبْلَ كَوْنِهَا كَذَلِكَ بِعَهْدٍ مَعْهُودٍ إِلَيْهِ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) تَوَارَثَهُ مِنْ آبَائِهِ(ع)". مشابه این روایت، از امام رضا(ع) نقل شده است. "رک: محمد بن علی صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۱۴". روایات دیگری نیز نزدیک به این محتوا را میرسانند "ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۳۶؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۵۱۳".
- ↑ قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن، ص ۳۱۳.
- ↑ علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص ۵۳
- ↑ علم امامان به غیب از منظر قرآن با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی، دوفصلنامه قرآنشناخت، شماره ۱۵، ص ۲۹.
- ↑ «فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ لَقَدْ أُعْطِيتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عِلْمَ الْغَيْبِ! فَضَحِكَ(ع) وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ كَانَ كَلْبِيّاً يَا أَخَا كَلْبٍ لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ»؛ نهج البلاغه با شرح محمد عبده، ج٢، ص١١، خطبه١٢٨
- ↑ « سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْإِمَامِ يَعْلَمُ الْغَيْبَ فَقَالَ لَا وَ لَكِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ الشَّيْءَ أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ».؛ اصول کافی، ج١، ص۲۵۷ و بصائر الدرجات ص ۳۳۵.
- ↑ «(او) دانای نهان است و هیچ کس را بر (اسرار) نهانش مسلّط نمیسازد،* جز کسی از فرستاده [ها] که (خدا از او) خشنود باشد؛ پس در حقیقت، او از پیش رویش و از پشت سرش (محافظانی) کمین کرده وارد میسازد،* تا معلوم دارد که یقیناً، رسالتهای پروردگارشان را رساندهاند؛ و به آنچه نزد آنان است احاطه دارد و همه چیز را از نظر عدد شماره کرده است؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.
- ↑ تفسیر قرآن مهر؛ ج۷، ص۳۱۹.
- ↑ علی نمازی شاهرودی، علم غیب، ص ۱۴ - ۱۵.
- ↑ رک: بقره، ۲۱۶؛ توبه، ۱۰۱؛ زمر، ۳۹؛ مجادله، ۵۸؛ عنکبوت، ۴۹؛ آل عمران، ۶۱؛ بقره، ۱۲۹.
- ↑ خداوند دوگونه علم دارد: علم که در خزینه غیبی خود پنهان دارد و کسی جز او خبر نداردو بداء هم در همین حیطه است و علمی که به ملائکه و انبیایش تعلیم داده است؛ بصائر الدرجات، ص۱۰۹؛ بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۶۳.
- ↑ امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص۶۹.
- ↑ علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۲۴.
- ↑ دانا است بی اندوختن و افزودن دانش و نه دانشی فرا گرفته به کوشش؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۱۳، ص ۲۴۵
- ↑ ر.ک: مصنفات الشیخ المفید (اوائل المقالات)، ج ۴، ص ۶۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ج ۳، ص ۴۰۳، و ج ۵، صص ۳۱۳-۳۱۴
- ↑ از برخی نقلهای تاریخی چنین بر میآید که این برداشت در آن زمان رواج داشته است. برای نمونه، ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۰۳؛ ری شهری، محمد، موسوعه الامام علی بن ابی طالب(ع)، ج ۷، ص ۲۰۶
- ↑ " لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْم"؛ نهج البلاغه، خطبه، ۱۲۸، ص ۱۲۷
- ↑ نهج البلاغه، خطبه: ۱۷۸، ص ۱۸۶
- ↑ ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۰، ص ۱۴
- ↑ شرف الدین استرآبادی، علی، تأویل الآیات الظاهره، ج ۲، ص ۴۹۰
- ↑ ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۴۳۸؛ فیض کاشانی،ملا محسن الوافی، ج 3۳، ص ۵۴۲ و حر عاملی، محمد، اثبات الهداه، ج ۲، صص ۴۹۵، ۴۶۰ و ۴۵۷
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۲ص، ص ۱۳۰
- ↑ علم غیب امام، ص۳۴۲.
- ↑ بگو: من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم؛ سوره انعام، آیه ۵۰.
- ↑ «...بگو که غیب، تنها از آن خداوند است..».؛ سوره یونس، آیه ۲۰.
- ↑ وبگاه مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها