مؤلفههای شناخت امام مهدی چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۱۵
، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} {{پاسخ پرسش +}} {{پاسخ پرسش )) |
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
| پاسخ = آیت الله '''[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی]]'''، در کتاب ''«[[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیت الله '''[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی]]'''، در کتاب ''«[[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«مهمترین و واجبترین امور بعد از [[شناخت]] [[خدا]] و [[رسول]] او، شناختن [[ولی امر]] و [[صاحب الزمان]] {{ع}} است، زیرا که این امر، یکی از ارکان [[ایمان]] میباشد. و هر کس در حالی بمیرد که [[امام]] زمانش را نشناخته باشد، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است و [[معرفت]] او، کلید تمام ابواب خیر و [[سعادت]] و [[رحمت]] میباشد و [[خداوند]] [[بندگان]] خود را امر فرموده، که [[معرفت]] او را تحصیل نمایند و [[دعا]] از جمله درهایی است که [[خدای تعالی]] [[فرمان]] داده که از آنها وارد شوند، او فرموده است: {{متن قرآن|ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ}}<ref>«مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref>. {{متن قرآن|وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ}}<ref>«و بخشش خداوند را درخواست کنید» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref>. و نیز فرموده: {{متن قرآن|إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ}}<ref>«بیگمان تو هر کس را که دوست داری راهنمایی نمیتوانی کرد امّا خداوند هر کس را بخواهد راهنمایی میکند» سوره قصص، آیه ۵۶.</ref>. | ::::::«مهمترین و واجبترین امور بعد از [[شناخت]] [[خدا]] و [[رسول]] او، شناختن [[ولی امر]] و [[صاحب الزمان]] {{ع}} است، زیرا که این امر، یکی از ارکان [[ایمان]] میباشد. و هر کس در حالی بمیرد که [[امام]] زمانش را نشناخته باشد، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است و [[معرفت]] او، کلید تمام ابواب خیر و [[سعادت]] و [[رحمت]] میباشد و [[خداوند]] [[بندگان]] خود را امر فرموده، که [[معرفت]] او را تحصیل نمایند و [[دعا]] از جمله درهایی است که [[خدای تعالی]] [[فرمان]] داده که از آنها وارد شوند، او فرموده است: {{متن قرآن|ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ}}<ref>«مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref>. {{متن قرآن|وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ}}<ref>«و بخشش خداوند را درخواست کنید» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref>. و نیز فرموده: {{متن قرآن|إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ}}<ref>«بیگمان تو هر کس را که دوست داری راهنمایی نمیتوانی کرد امّا خداوند هر کس را بخواهد راهنمایی میکند» سوره قصص، آیه ۵۶.</ref>. | ||
و در کافی به [[سند]] خود از [[محمد بن حکیم]] آورده که گفت: به [[حضرت]] [[ابی عبدالله]] [[امام صادق]] {{ع}} عرضه داشتم: [[معرفت]] ساخته کیست؟ فرمود: از ساختههای [[خداوند]] است، [[بندگان]] را در آن ساخت بهرهای نیست<ref>اصول کافی، ج ۲، ص ۱۶۳.</ref>. | |||
و [[آیات]] و روایاتی که بر این مطلب دلالت میکند بسیار است، پس بر [[بندگان]] لازم است که از درگاه [[خداوند]] [[شناخت]] و [[معرفت امام]] زمانشان را به آنان روزی نماید و کامل گرداند»<ref>[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان]]، ص ۱۴۴-۱۴۵.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۷۵: | خط ۷۷: | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[عبدالله جوادی آملی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی موجود موعود (کتاب)|امام مهدی موجود موعود]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیتالله '''[[عبدالله جوادی آملی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی موجود موعود (کتاب)|امام مهدی موجود موعود]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[غیبت]] [[امام زمان]] همواره مسئلهای مهم، معتبر و اصیل بوده است، به گونهای که همه [[معصومان]] {{عم}} از [[نبی]] مکرم اسلام {{صل}} تا [[امام عسکری]] {{ع}} بارها به وجود مبارک ایشان و ویژگیهایشان اشاره فرمودهاند. [[روایات]] مجامع روایی [[شیعه]] و [[غیر شیعه]] در اینباره نه از حد [[استفاضه]] بلکه از [[تواتر]] متعارف نیز فزونتر است. | ::::::«[[غیبت]] [[امام زمان]] همواره مسئلهای مهم، معتبر و اصیل بوده است، به گونهای که همه [[معصومان]] {{عم}} از [[نبی]] مکرم اسلام {{صل}} تا [[امام عسکری]] {{ع}} بارها به وجود مبارک ایشان و ویژگیهایشان اشاره فرمودهاند. [[روایات]] مجامع روایی [[شیعه]] و [[غیر شیعه]] در اینباره نه از حد [[استفاضه]] بلکه از [[تواتر]] متعارف نیز فزونتر است. | ||
[[محمد بن عثمان عَمْری]]<ref>از وکلای [[امام حسن عسکری]] {{ع}}.</ref> میگوید: از پدرم شنیدم که در خدمت [[امام حسن عسکری]] {{ع}} بودم که پدرم پرسید: این سخن [[حق]] است که [[پیامبر]] فرمودهاند: {{متن حدیث|من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتةً جاهلیة}}؟ فرمود: آری، این سخن درست است و هیچ تردیدی در آن نیست، همانطور که شکی در روز بودن این روز روشن نیست: {{متن حدیث|إن هذا حق کما أن النهار حق}}؛ سپس پدرم عرض کرد: پس از اینکه شما [[رحلت]] کردید، [[امام]] بعد از شما کیست؟ [[امام عسکری]] {{ع}} به نام مبارک [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} اشاره کرد و آنگاه فرمود: او غیبتی طولانی دارد که در آن عدهای سرگردان، گروهی هلاک و دستهای دچار [[تردید]] میشوند: {{متن حدیث|أَمَا إِنَّ لَهُ غَيْبَةً يَحَارُ فِيهَا اَلْجَاهِلُونَ وَ يَهْلِكُ فِيهَا اَلْمُبْطِلُونَ وَ...}}<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص۸۱؛ کفایة الاثر، ص۲۹۶؛ کشف الغمه، ج۲، ص ۵۲۸.</ref>. | |||
بر این اساس، [[غیبت]] [[ولی عصر]] {{ع}} برای بسیاری دشوار میآید و شکوک و [[شبهات]] اذهان بسیاری را [[مسموم]] میکند و عدهای میگویند که چگونه میشود انسانی بیش از هزار سال زنده بماند و گروهی سخن میرانند که از کجا معلوم است که بیاید و کسان دیگر [[شبهات]] دیگری، سادهتر یا پیچیدهتر را در اذهان میپرورند و آن را میپراکنند. | |||
از سویی دیگر، [[زمان ظهور]] وجود مبارک [[بقیة الله الاعظم]] {{ع}} معلوم نیست گرچه ما باید همواره [[منتظر ظهور]] [[خجسته]] حضرتشان باشیم و امکان دارد خدای نخواسته [[غیبت]] ایشان طولانی شود و تردیدها، شکوک و شبههها نیز افزایش یابد! چه کنیم تا به این تردیدها در ابعاد فردی یا [[اجتماعی]] مبتلا نشویم؟ درباره مسائل و مباحث دینی، به ویژه چالشهای فرا روی [[حکومت اسلامی]] نظیر مبحث [[ولایت فقیه]]، به دام قرائتهای مختلف گرفتار نیاییم؟ در باتلاق [[شبهات]] فرو نرویم و با شناختِ اصیل [[امام]] و [[امامت]] مشکلات موجود در این زمان را باز شناخته و بگشاییم؟ | |||
::::::[[شناخت]] [[ولی خدا]] و [[امام عصر]] {{ع}} تنها راه [[نجات]] و [[رستگاری]] است که با درخواست از ذات اقدس [[خداوند]] و [[مجاهده]] علمی و عملی شدنی است. وعده [[نجات]] از [[جهالت]] و رهایی از [[ظلمت]] [[گمراهی]]، [[دل]] انسانهای بصیر را از دیرباز به خود مشغول داشته است، به همین سبب بعضی شاگردان خاص [[اهل بیت]] {{عم}} برای یافتن طریق [[هدایت]] سؤالاتی درباره [[معرفت]] [[آخرین حجت الهی]] در محضر ایشان مطرح کردهاند، چنانکه جناب [[زراره]] میگوید: از [[امام صادق]] شنیدم که فرمود: [[قائم]] ما پیش از [[قیام]] خود، غیبتی طولانی خواهد داشت. عرض کردم: چرا؟ فرمود: اگر ظاهر باشد او را میکشند؛ سپس فرمود: ای [[زراره]]! اوست که انتظارش را میکشند و [[مردم]] در ولادتش [[شک]] میکنند؛ برخی میگویند پدرش از [[دنیا]] رفته و فرزندی از خود به جای نگذارده است؛ بعضی گویند در شکم مادرش است؛ گروهی گویند [[غائب]] است؛ دستهای گویند به [[دنیا]] نیامده و عدهای دیگر گویند دو سال قبل از [[وفات]] پدرش به [[دنیا]] آمد! همان، [[موعود منتظر]] است؛ ولی خدای والا میخواهد تا [[شیعیان]] را بیازماید و در این [[آزمایش]] دشوار، باطلگرایان دچار [[تردید]] میشوند. | ::::::[[شناخت]] [[ولی خدا]] و [[امام عصر]] {{ع}} تنها راه [[نجات]] و [[رستگاری]] است که با درخواست از ذات اقدس [[خداوند]] و [[مجاهده]] علمی و عملی شدنی است. وعده [[نجات]] از [[جهالت]] و رهایی از [[ظلمت]] [[گمراهی]]، [[دل]] انسانهای بصیر را از دیرباز به خود مشغول داشته است، به همین سبب بعضی شاگردان خاص [[اهل بیت]] {{عم}} برای یافتن طریق [[هدایت]] سؤالاتی درباره [[معرفت]] [[آخرین حجت الهی]] در محضر ایشان مطرح کردهاند، چنانکه جناب [[زراره]] میگوید: از [[امام صادق]] شنیدم که فرمود: [[قائم]] ما پیش از [[قیام]] خود، غیبتی طولانی خواهد داشت. عرض کردم: چرا؟ فرمود: اگر ظاهر باشد او را میکشند؛ سپس فرمود: ای [[زراره]]! اوست که انتظارش را میکشند و [[مردم]] در ولادتش [[شک]] میکنند؛ برخی میگویند پدرش از [[دنیا]] رفته و فرزندی از خود به جای نگذارده است؛ بعضی گویند در شکم مادرش است؛ گروهی گویند [[غائب]] است؛ دستهای گویند به [[دنیا]] نیامده و عدهای دیگر گویند دو سال قبل از [[وفات]] پدرش به [[دنیا]] آمد! همان، [[موعود منتظر]] است؛ ولی خدای والا میخواهد تا [[شیعیان]] را بیازماید و در این [[آزمایش]] دشوار، باطلگرایان دچار [[تردید]] میشوند. | ||
[[زراره]] (که گویا از چنین فضای پر شبههای هراسناک گردید، و به [[فکر]] چاره افتاده) گوید: به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کردم: فدایتان شوم! اگر من در آن زمان بودم چه کنم؟ آن [[حضرت]] فرمود: اگر آن زمان را [[ادراک]] کردی، پیوسته [[دل]] به این [[دعا]] مشغول دار: {{عربی|اللّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ؛ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ؛ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ؛ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي}}<ref>الکافی، ج۱، ص۳۳۷؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۱۲.</ref>. [[دعا]] تنها مجموعهای از الفاظ برای خواندن و درخواست کردن نیست، بلکه [[معارف]] عمیق و درسهای ارزشمندی در دعای [[معصومان]] {{عم}} نهفته است که [[فهم]] آنها و تأمل در آموزههایشان آثار ارزشمند علمی و عملی به بار میآورد، چنان که [[زراره]] در پی آن است با اینجا گرانقدر مشکل خویش را بگشاید. | |||
برای [[شناخت]] [[مقام]] والای [[امامت]] و شخصیت منحصر به فرد [[امام عصر]] {{ع}} راههای فراوانی هست؛ بررسی [[دعاها]] و زیارتهایی که از خود [[امام عصر]] {{ع}} رسیده و یا فرموده [[امامان]] دیگر {{عم}} درباره آن [[حضرت]] است از [[بهترین]] این راههاست. | |||
همانگونه که تأمل در عبارات [[نهج البلاغه]]، سخنان [[سید الشهدا]] {{ع}} از آغاز تا پایان حادثه [[کربلا]]، [[معارف]] بلند [[صحیفه سجادیه]] گویای برنامههای [[امام علی]]، [[امام حسین]] و [[امام سجاد]] {{عم}}اند و از ایجاد حوزههای علمی و برگزاری مناظرات علمی برنامه [[صادقین]] {{عم}} [[استنباط]] میگردد، از [[ادعیه]] مأثور یا مرتبط با [[امام عصر]] {{ع}} برنامههای ایشان فهمیده میشود؛ زیرا وقتی امامی [[دعا]] میکند، علاوه بر مقتضیات [[دعا]]، ویژگیهای [[امامت]] و [[وظیفه امام]] در برابر [[امت]] و چگونگی پیوند [[امام]] با [[امت]] و تأثیر ملکی و ملکوتی [[امام]] را تشریح میکند. | |||
بر این پایه، کسی که میخواهد وجود مبارک [[ولی عصر]] {{ع}} را بشناسد، بهتر است زیارتها و دعاهای مرتبط با آن [[حضرت]] را به دقت بررسی کند، تا به [[حریم]] [[معرفت]] آن [[امام همام]] بار یابد. از سوی دیگر، [[شناخت]] [[امام زمان]] {{ع}} مراتبی دارد که تأثیرگذاری آنها در زدودن غبار [[جاهلیت]] و [[پاک]] کردن گرد تحجر و ارتجاع یکسان نیست، زیرا آثار هر مرتبه از [[معرفت]] در [[تبیین]] [[انتظار حقیقی]] و صحیح، با مرتبه دیگر متفاوت است؛ مثلاً [[شناخت]] شناسنامهای [[امام عصر]] {{ع}} و دانستن [[تاریخ]] ولادت و [[زمان غیبت صغرا]] و کبرا و امثال آن، هرگز همانند [[معرفت]] معنای حقیقی [[امامت]] و [[شناخت]] [[حقیقت]] [[ولایت]] و انطباق انحصاری آن شخصیت حقوقی در فلان شخص حقیقی نخواهد بود؛ همانطور که [[براهین]] حدوث، [[نظم]]، امکان ماهوی، امکان فقری و نظایر آنها برای [[شناخت]] [[خدا]] راهگشاست؛ اما آن که [[خدا]] را با [[الوهیت]] میشناسد، [[بهترین]] راه [[معرفت خداوند]] را پیموده و [[خداشناس]] خوبی شده است؛ و نظیر اینکه هرچند [[شناخت]] [[رسول]] از راه [[معجزه]] [کافی است؛ ولی] مرتبه بالای [[معرفت]] را تأمین نمیکند؛ اما آن که [[رسول]] را با [[علم]] به [[رسالت]] میشناسد، از [[معرفت]] آن [[حضرت]] بهسبب [[معجزه]] بینیاز میشود، چرا که وقتی معنی [[الوهیت]] و [[رسالت]] فهمیده شد، [[خداوند]] و [[رسول]] شناخته میشوند. | |||
در [[روایت]] کلینی و صدوقِ است که [[ولی امر]] با این خصوصیات شناخته میشود: {{عربی|اعْرِفُوا اللّهَ بِاللّهِ وَ الرّسُولَ بِالرّسَالَةِ وَ أُولِي الْأَمْرِ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ الْعَدْلِ وَ الْإِحْسَانِ}}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۸۵؛ التوحید، صدوق، ص ۲۸۶.</ref>؛ اما این [[نقل]] کافی نیست، زیرا هرگز با صرف [[امر به معروف]] و [[عدل]] و [[احسان]] نمیتوان [[ولی امر]] را [[شناخت]]، چون [[آمران به معروف]] و... بسیارند، به همین سبب در [[نقل]] دیگری فرمود: ... بالمعروف و العدل و الاحسان<ref>الکافی، ج ۱، ص ۸۵؛ التوحید، صدوق، ص ۲۸۶.</ref> نه "بالأمر بالمعروف"، زیرا [[امام]] با معروف، [[عدل]] و [[احسان]] شناخته میشود نه با امر به آنها. آن که ولی خداست و [[ولایت]] امر را بر عهده دارد به [[دستور]] دادن به معروف، [[عدل]] و [[احسان]] بسنده نمیکند بلکه [[سنت]] او معروف و سیرتش [[عدل]] و سریره او [[احسان]] است. اگر کسی معروفشناس باشد، [[حقیقت]] آن را در [[ولی امر]] در مییابد. همانطور که شناسنده [[عدل]] و [[احسان]]، [[عدل]] و [[احسان]] را در [[سنت]] و سریره و [[سیره]] [[امام]] مشاهده میکند و در مییابد که او [[صاحب]] [[مقام ولایت]] است<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[امام مهدی موجود موعود (کتاب)|امام مهدی موجود موعود]]، ص ۶۴-۷۰.</ref>. | |||
:::::*بایستگی [[معرفت امام]]{{ع}} تکلیفی همگانی است، تنها [[شناخت]] ظاهری و شناسنامهای (تبارشناسی) نیست، بلکه [[اعتقاد]] قلبی به همسان بودن [[امام]]{{ع}} با [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است، جز در [[نبوت]]، آنگونه که [[امام صادق]]{{ع}} به [[معاویة بن وهب]] فرمود: "کمتر چیزی که در شناختن [[امام]] لازم است، [[اعتقاد]] به همطرازی او جز در [[مقام نبوت]] با [[پیغمبر]] و [[وراثت]] او از [[پیامبر]] است و اینکه اطاعتش [[طاعت]] [[خدا]] و [[رسول]] است و هماره [[تسلیم]] او باشد و (در آنچه نداند) به او رد کند و گفتار او را بگیرد و بداند که [[امام]] پس از [[رسول خدا]]{{صل}} [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} است و پس از او [[حسن]] سپس [[حسین]] و سپس [[علی بن الحسین]] و آنگاه [[محمد بن علی]] و پس از او منم و پس از من فرزندم [[موسی]] و پس از او فرزندش [[علی]] و بعد از او فرزندش [[محمد]] و پس از او فرزندش [[علی]] و سپس فرزندش [[حسن]] و [[حجت]] پایانی از [[فرزندان]] [[حسن]] است"<ref>{{متن حدیث| أَدْنَى مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ أَنَّهُ عِدْلُ النَّبِيِّ إِلَّا دَرَجَةَ النُّبُوَّةِ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لَهُ فِي كُلِّ أَمْرٍ وَ الرَّدُّ إِلَيْهِ وَ الْأَخْذُ بِقَوْلِهِ وَ يَعْلَمُ أَنَّ الْإِمَامَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ بَعْدَهُ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ أَنَا ثُمَّ بَعْدِي مُوسَى ابْنِي وَ بَعْدَهُ عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ الْحَسَنُ ابْنُهُ وَ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ}}؛ کفایة الأثر، ص ۲۶۳؛ بحار الأنوار، ج ۴، ص ۵۵.</ref> | :::::*بایستگی [[معرفت امام]]{{ع}} تکلیفی همگانی است، تنها [[شناخت]] ظاهری و شناسنامهای (تبارشناسی) نیست، بلکه [[اعتقاد]] قلبی به همسان بودن [[امام]]{{ع}} با [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است، جز در [[نبوت]]، آنگونه که [[امام صادق]]{{ع}} به [[معاویة بن وهب]] فرمود: "کمتر چیزی که در شناختن [[امام]] لازم است، [[اعتقاد]] به همطرازی او جز در [[مقام نبوت]] با [[پیغمبر]] و [[وراثت]] او از [[پیامبر]] است و اینکه اطاعتش [[طاعت]] [[خدا]] و [[رسول]] است و هماره [[تسلیم]] او باشد و (در آنچه نداند) به او رد کند و گفتار او را بگیرد و بداند که [[امام]] پس از [[رسول خدا]]{{صل}} [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} است و پس از او [[حسن]] سپس [[حسین]] و سپس [[علی بن الحسین]] و آنگاه [[محمد بن علی]] و پس از او منم و پس از من فرزندم [[موسی]] و پس از او فرزندش [[علی]] و بعد از او فرزندش [[محمد]] و پس از او فرزندش [[علی]] و سپس فرزندش [[حسن]] و [[حجت]] پایانی از [[فرزندان]] [[حسن]] است"<ref>{{متن حدیث| أَدْنَى مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ أَنَّهُ عِدْلُ النَّبِيِّ إِلَّا دَرَجَةَ النُّبُوَّةِ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لَهُ فِي كُلِّ أَمْرٍ وَ الرَّدُّ إِلَيْهِ وَ الْأَخْذُ بِقَوْلِهِ وَ يَعْلَمُ أَنَّ الْإِمَامَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ بَعْدَهُ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ أَنَا ثُمَّ بَعْدِي مُوسَى ابْنِي وَ بَعْدَهُ عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ الْحَسَنُ ابْنُهُ وَ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ}}؛ کفایة الأثر، ص ۲۶۳؛ بحار الأنوار، ج ۴، ص ۵۵.</ref> | ||
::::::برپایه این [[کلام]] [[حضرت صادق]]{{ع}}، [[مقام امامت]]، ویژه [[دوازده امام]] [[معصوم]]{{عم}} است و آن وجودهای قدسی در [[شئون]] [[تکوینی]] و [[تشریعی]] جز در [[مقام نبوت]]، همطراز [[پیامبر اکرم]]{{صل}}اند؛ این کمترین درجه [[شناخت امام]]{{ع}} است؛ اما [[معرفت]] [[حقیقت]] [[مقام امام]]{{ع}} برای افراد عادی شدنی نیست، چنانکه [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ! ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ الْعُيُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَيَّرَتِ الْحُكَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ الْأَلِبَّاءُ وَ كَلَّتِ الشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ وَ عَيِيَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ}}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۲۰۱.</ref>. | ::::::برپایه این [[کلام]] [[حضرت صادق]]{{ع}}، [[مقام امامت]]، ویژه [[دوازده امام]] [[معصوم]]{{عم}} است و آن وجودهای قدسی در [[شئون]] [[تکوینی]] و [[تشریعی]] جز در [[مقام نبوت]]، همطراز [[پیامبر اکرم]]{{صل}}اند؛ این کمترین درجه [[شناخت امام]]{{ع}} است؛ اما [[معرفت]] [[حقیقت]] [[مقام امام]]{{ع}} برای افراد عادی شدنی نیست، چنانکه [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ! ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ الْعُيُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَيَّرَتِ الْحُكَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ الْأَلِبَّاءُ وَ كَلَّتِ الشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ وَ عَيِيَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ}}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۲۰۱.</ref>. | ||
[[معرفت امام عصر]]{{ع}} بدون توجه به [[جایگاه]] [[تکوینی]] [[امام]] در [[جهان هستی]] به دست نمیآید، زیرا تا [[انسان]] [[جایگاه]] محوری [[امام]]{{ع}} در [[نظام هستی]] را [[درک]] نکند، خود را [[نیازمند]] به راهبری پیشوای الاهی نمیبیند؛ اما هرگاه به این [[باور قلبی]] برسد که [[امام]]{{ع}} دارای [[مقام]] ولایی و آسمانی است، خود را از رویآوری به [[امام]]{{ع}} ناگزیر میداند؛ سپس عطش درونیاش ناچار وی را سوی [[امام]]{{ع}} میکشاند. با چنین نگاهی روشن میشود که [[امام عصر]]{{ع}} پیش از آنکه [[رهبر دینی]] و [[سیاسی]] [[جامعه]] باشند، به [[اذن]] [[خدا]] [[زمامدار]] عالم [[تکوین]] است، زیرا او نه تنها ولی [[نعمت]] و [[واسطه فیض]] الاهی و [[برکات]] زمینی و آسمانی است، بلکه مایه دوام حیات و بقای [[جهان هستی]] به شمار میرود: آن امام قائم که چشمها در انتظار اوست و امیدها به آمدنش دوخته شده، کسی است که جهان هستی به برکت وجودش، باقی و برقرار است <ref>{{متن حدیث|الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِيُّ الْمُرْجَى الَّذِي بِبَقَائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيَا وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ وَ بِهِ يَمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً}}؛ زاد المعاد، ص ۴۲۳؛ مفاتیح الجنان، "دعای عدیله". </ref>. | |||
در پرتو چنین معرفتی، [[انسان]] همواره با [[خدا]] و [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام عصر]]{{ع}} پیوندی [[استوار]] دارد و چون به ریسمان [[هدایت]] ([[حبل الله]]) چنگ زده، پیوسته از [[خدا]] میخواهد که این ارتباط را ناگسستنی گرداند، آنگونه که [[حضرت صادق]]{{ع}} به [[زراره]] سفارش فرمود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي}}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۳۳۷؛ الغیبه، نعمانی، ص ۱۶۶. (بار خدایا! خودت، خودت را بر من بشناسان که اگر خودت را برایم نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت! خدایا! پیامبرت را بر من بشناسان، وگرنه حجتت را نخواهم شناخت! خدایا! حجتت را بر من بشناسان که اگر حجتت را بر من نشناسانی، دینم را رها میکنم و گمراه خواهم شد!)</ref>. | |||
از میان این سه خواسته معرفتی، تکیه اصلی [[انسان]] [[منتظر]] بر [[معرفت]] [[حجت]]، یعنی [[امام عصر]]{{ع}} است، چون سررشته [[دیانت]] و [[هدایت]] [[انسان]] در دست [[حجت]] عصر است و دو [[معرفت]] پیشین نیز در [[معرفت]] [[حجت]] تکمیل میشود، زیرا [[امامت]] نماد کامل [[توحید]] و [[نبوت]] است و دستیابی به [[معرفت]] تمام و کامل [[توحیدی]]، تنها از مجرای [[معرفت]] پیشوای [[معصوم]]{{ع}} شدنی است. هنگامی که از [[امام حسین]]{{ع}} درباره [[خداشناسی]] پرسیده شد: {{متن حدیث| فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ؟}} آن [[حضرت]] در پاسخ چنین فرمود: {{متن حدیث| مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ}}<ref>علل الشرایع، ج ۱، ص ۹؛ بحار الأنوار، ج ۵، ص ۳۱۲.</ref>؛ [[معرفت خدا]] همان [[شناخت]] اهل هر زمان به امامی است که [[خدای سبحان]] اطاعتش را بر همگان [[واجب]] شمرده است»<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ج۹، ص۳۷۳، ۳۷۷.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۲۱: | ||
:::::#'''استفاده از [[برهان عقلی]]:''' همیشه باید در بین نوع [[انسان]]، فرد کاملی وجود داشته باشد که به تمام [[عقائد]] حقه [[الهی]] عقیدهمند بوده تمام [[اخلاق]] و صفات [[نیک]] انسانی را به کار بسته و به تمام [[احکام دین]] عمل نماید و همه را بدون کم و زیاد بداند و در تمام این مراحل، از خطاء و اشتباه و [[عصیان]] [[معصوم]] باشد، و اگر نوع [[انسان]]، زمانی از چنین فرد ممتازی خالی گردد لازم میآید که [[احکام الهی]] که به منظور [[هدایت]] [[انسان]] نازل گشته است، از بین برود و افاضات و [[امدادهای غیبی]] [[حق تعالی]]، منقطع شود و بین عالم ربوبی و عالم انسانی، ارتباطی برقرار نباشد. | :::::#'''استفاده از [[برهان عقلی]]:''' همیشه باید در بین نوع [[انسان]]، فرد کاملی وجود داشته باشد که به تمام [[عقائد]] حقه [[الهی]] عقیدهمند بوده تمام [[اخلاق]] و صفات [[نیک]] انسانی را به کار بسته و به تمام [[احکام دین]] عمل نماید و همه را بدون کم و زیاد بداند و در تمام این مراحل، از خطاء و اشتباه و [[عصیان]] [[معصوم]] باشد، و اگر نوع [[انسان]]، زمانی از چنین فرد ممتازی خالی گردد لازم میآید که [[احکام الهی]] که به منظور [[هدایت]] [[انسان]] نازل گشته است، از بین برود و افاضات و [[امدادهای غیبی]] [[حق تعالی]]، منقطع شود و بین عالم ربوبی و عالم انسانی، ارتباطی برقرار نباشد. | ||
:::::#'''مطالعه در [[راستی]] [[مهدی]]{{ع}}:''' [[منتظران]] [[امام عصر]]{{ع}} با مطالعاتی که دارند در مییابند که: او [[امام عصر]] و زمان و [[حجت]] [[حی]] و حاضر و ناظر [[خداوند]] است. آن [[حضرت]] [[وارث]] همه [[فضایل]] و شایستگیهایی هستند که در [[خاندان رسالت]] وجود داشته است. | :::::#'''مطالعه در [[راستی]] [[مهدی]]{{ع}}:''' [[منتظران]] [[امام عصر]]{{ع}} با مطالعاتی که دارند در مییابند که: او [[امام عصر]] و زمان و [[حجت]] [[حی]] و حاضر و ناظر [[خداوند]] است. آن [[حضرت]] [[وارث]] همه [[فضایل]] و شایستگیهایی هستند که در [[خاندان رسالت]] وجود داشته است. | ||
توجه و [[عشق]] به [[مهدی]] [[منتظران]] را به تحقیق وادار میکند و آنان [[درک]] میکنند که آن [[امام]] احیاءکننده [[مکتب اهل بیت]]{{عم}}، بلکه احیاءکننده [[دین]] و [[دین]] باوری در سراسر [[جهان]] هستند. | |||
مطالعه در باب [[مهدی]]{{ع}}، میآموزد که [[حضرت حجت]]{{ع}} در بین [[امامان]] پیش از خود نیز از [[جایگاه]] ویژهای برخوردار بودهاند. [[امام صادق]]{{ع}} در پاسخ کسی که از ایشان میپرسد: آیا [[قائم]]{{ع}} متولد شده است؟ میفرماید:"خیر، اگر او را دریابم در طول زندگیم خدمتگذارش خواهم بود"<ref>{{متن حدیث|"لَا وَ لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَيَّامَ حَيَاتِي"}}؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۴۸.</ref>»<ref>[[میرزا عباس مهدویفرد|مهدویفرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص144-147.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۵۵: | ||
::::::«اهل [[حکمت]] و [[معرفت]]، [[کسب معرفت]] و [[شناخت]] را از دو راه کلّی برای [[انسان]] میسّر میدانند: | ::::::«اهل [[حکمت]] و [[معرفت]]، [[کسب معرفت]] و [[شناخت]] را از دو راه کلّی برای [[انسان]] میسّر میدانند: | ||
::::::'''الف.''' راه [[علم حصولی]] که همان [[کسب معرفت]] از طریق [[مذاکره]] [[علم]] و شنیدن و آموختن از اهل [[معرفت]] است. | ::::::'''الف.''' راه [[علم حصولی]] که همان [[کسب معرفت]] از طریق [[مذاکره]] [[علم]] و شنیدن و آموختن از اهل [[معرفت]] است. | ||
'''ب.''' [[معرفت]] حضوری و شهودی که برخلاف راه اوّل با [[عنایت]] و توجّه خاص و با شرایط مخصوص به [[انسان]] دارای قابلیت کسب این [[معرفت]] اعطا میشود و آموختنی نیست. | |||
این دو نوع [[شناخت]] همانطور که در مورد [[خداوند]] لازم است درباره [[امام]] {{ع}} هم قطعاً ثابت است هرچند [[شناخت]] شهودی برای کسانی که به آن دست نیافتهاند کمی نامحسوس باشد اما چه دلیلی بهتر و شاهدی قویتر از اینکه افراد متعددی از [[اولیاء]] و [[خواص]] [[ائمه]] {{ع}} را [[شاهد]] بودیم که در طول [[تاریخ]] بدون کسب [[علم]] و فقط با [[عنایت خاص]] [[ائمه]] {{ع}} به [[مقامات]] بالایی از [[معرفت]] به [[امام]] {{ع}} رسیدهاند. | |||
اما آنچه که راجع به مراتب و درجات [[شناخت]] [[ائمه]] {{ع}} و خصوصاً [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} مطرح است از جهات مختلف قابل درجهبندی است. هم [[شناخت]] حضوری و شهودی دارای مراتب متعددی است تا مثل سلمانی که [[پیامبر خاتم|نبی مکرّم اسلام]] {{صل}} میفرمایند: {{عربی|"السلمان منّا أهل البيت"}}<ref>بحار الانوار، ج ۲۲، ص ۳۲۶.</ref> همچنین [[علم حصولی]] و آموختنی هم نسبت به [[ائمه]] {{ع}} دارای مراتبی است که حسب تقسیم بعضی بزرگان به طبع [[روایات]] به بعضی از آنها اشاره میکنیم: | |||
::::#یکی از مراتبی که در [[شناخت]] [[ائمه]] {{ع}} و خصوصاً [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} مطرح شده است [[شناخت]] به اسم و [[نسب]] و علایم ظاهری وجود مبارک ایشان است که در [[روایات]] متعددی از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} و سایر [[ائمه]] {{ع}} به این نکته اشاره شده است، از جمله [[حدیث]] معروف خبر [[لوح]] که در کتب معتبر [[شیعه]]<ref> اصول کافى، ج ۱، کتاب الحجة.</ref> ذکر شده و [[روایت]] {{عربی|"الْمَهْدِيُّ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ"}}<ref>بحار الانوار، ج ۳۶، ص ۳۶۸.</ref> یا {{عربی|"الْقَائِمُ مِنَّا"}} و روایاتی که [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} وعده [[ظهور حضرت حجت]] را دادند از بعد [[پیامبر خاتم|رسول اللّه]] {{صل}} افراد متعددی به نام [[مصلح]] و [[مهدی]] و [[حجّت]] و آن کسی که [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} به او وعده داده مدعی شدند که ما او هستیم میخواهیم [[جهان]] را پر از [[عدل]] کنیم و زودباوری و [[جهل]] [[مردم]] نسبت به صفات [[حضرت حجت]] باعث [[انحرافات]] زیادی در [[دین اسلام]] شد که تا زمان حاضر هم اثرات عدم [[شناخت]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} در صفت و [[نسب]] مشهود است از جمله فرقههای [[کیسانیه]] و [[زیدیه]] و [[بابیه]] و [[بهائیت]] که تا الآن هم موجود هستند به ما نشان میدهد که اگر [[معرفت]] در این مرحله نباشد منجر به [[تردید]] و عدم [[معرفت]] به [[امام]] واقعی و [[موعود]] میگردد. و [[روایات]] ما تمام نشانههای [[حضرت]] را بهطور کامل بیان نموده است و در کتب روایی موجود است. | ::::#یکی از مراتبی که در [[شناخت]] [[ائمه]] {{ع}} و خصوصاً [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} مطرح شده است [[شناخت]] به اسم و [[نسب]] و علایم ظاهری وجود مبارک ایشان است که در [[روایات]] متعددی از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} و سایر [[ائمه]] {{ع}} به این نکته اشاره شده است، از جمله [[حدیث]] معروف خبر [[لوح]] که در کتب معتبر [[شیعه]]<ref> اصول کافى، ج ۱، کتاب الحجة.</ref> ذکر شده و [[روایت]] {{عربی|"الْمَهْدِيُّ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ"}}<ref>بحار الانوار، ج ۳۶، ص ۳۶۸.</ref> یا {{عربی|"الْقَائِمُ مِنَّا"}} و روایاتی که [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} وعده [[ظهور حضرت حجت]] را دادند از بعد [[پیامبر خاتم|رسول اللّه]] {{صل}} افراد متعددی به نام [[مصلح]] و [[مهدی]] و [[حجّت]] و آن کسی که [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} به او وعده داده مدعی شدند که ما او هستیم میخواهیم [[جهان]] را پر از [[عدل]] کنیم و زودباوری و [[جهل]] [[مردم]] نسبت به صفات [[حضرت حجت]] باعث [[انحرافات]] زیادی در [[دین اسلام]] شد که تا زمان حاضر هم اثرات عدم [[شناخت]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} در صفت و [[نسب]] مشهود است از جمله فرقههای [[کیسانیه]] و [[زیدیه]] و [[بابیه]] و [[بهائیت]] که تا الآن هم موجود هستند به ما نشان میدهد که اگر [[معرفت]] در این مرحله نباشد منجر به [[تردید]] و عدم [[معرفت]] به [[امام]] واقعی و [[موعود]] میگردد. و [[روایات]] ما تمام نشانههای [[حضرت]] را بهطور کامل بیان نموده است و در کتب روایی موجود است. | ||
::::#مرتبه دیگری که از [[روایات]] در مورد [[شناخت]] [[ائمه]] {{ع}} است [[شناخت]] به صفات و [[کمالات]] و [[مقامات]] ایشان است که این مرحله خود نیز دارای مراتبی است هرچند [[شناخت]] این مراتب به طور کامل برای جز [[خداوند]] و [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} ممکن نیست. | ::::#مرتبه دیگری که از [[روایات]] در مورد [[شناخت]] [[ائمه]] {{ع}} است [[شناخت]] به صفات و [[کمالات]] و [[مقامات]] ایشان است که این مرحله خود نیز دارای مراتبی است هرچند [[شناخت]] این مراتب به طور کامل برای جز [[خداوند]] و [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} ممکن نیست. | ||
*'''مرتبه و [[مقام]] اوّل:''' [[شناخت]] مقدماتی است که [[خداوند]] به آنها [[عنایت]] کرده که آنها از بین نمیروند و تعطیل نمیشوند، و این [[مقامات]] بلند جز به [[عنایت]] [[اهل بیت]] {{ع}} قابل [[فهم]] نیست. و معنی این [[معرفت]] این است که بداند که [[خداوند متعال]] جز از طریق [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} قابل [[شناخت]] نیست و آنها {{عربی|"مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ"}}<ref>زیارت جامعه کبیره( مفاتیح الجنان).</ref> هستند و «هرکس که آنها را بشناسد [[خدا]] را خواهد [[شناخت]]»<ref>همان.</ref> و در [[روایت]] [[امام علی]] {{ع}} است که: «ما نشانهها و اعرافی هستیم که شناخته نمیشود [[خدا]] مگر از طریق [[شناخت]] و [[معرفت]] به ما [[اهل بیت]]»<ref>بحار الانوار، ج ۸، ص ۳۳۸.</ref> | |||
::::::*'''مرتبه دوم:''' [[معرفت]] به اینکه آنها معانی صفات و مظاهر اسماء الهی هستند و بداند که [[معصومین]] {{ع}} [[علم]] [[خدا]] و [[قدرت]] و [[حکمت]] و امر و [[عدل]]، [[نور]] و چشم و [[قلب]] و گوش و زبان گنجینههای [[خدا]] و مظهر تمام [[صفات کمال]] الهی هستند و کسی که بداند [[ائمه]] در تمام حالات در [[عبادت]] و [[دعا]] در اذکار و افکارشان به [[صفات الهی]] موجود و متّصفند برای [[انسان]] حالت بهجت و خوشحالی دست میدهد که هرگاه بخواهد متوجه [[خداوند متعال]] بشود و حاجتی را از او طلب کند آنها را مخاطب قرار میدهد و از طریق و باب آنها [[خدا]] را میخواند که {{عربی|"مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِكُمْ"}}<ref>زیارت جامعه کبیره.</ref> کسی که میخواهد [[خدا]] را بخواند از طریق مظاهر [[خدا]] او را میطلبد. | ::::::*'''مرتبه دوم:''' [[معرفت]] به اینکه آنها معانی صفات و مظاهر اسماء الهی هستند و بداند که [[معصومین]] {{ع}} [[علم]] [[خدا]] و [[قدرت]] و [[حکمت]] و امر و [[عدل]]، [[نور]] و چشم و [[قلب]] و گوش و زبان گنجینههای [[خدا]] و مظهر تمام [[صفات کمال]] الهی هستند و کسی که بداند [[ائمه]] در تمام حالات در [[عبادت]] و [[دعا]] در اذکار و افکارشان به [[صفات الهی]] موجود و متّصفند برای [[انسان]] حالت بهجت و خوشحالی دست میدهد که هرگاه بخواهد متوجه [[خداوند متعال]] بشود و حاجتی را از او طلب کند آنها را مخاطب قرار میدهد و از طریق و باب آنها [[خدا]] را میخواند که {{عربی|"مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِكُمْ"}}<ref>زیارت جامعه کبیره.</ref> کسی که میخواهد [[خدا]] را بخواند از طریق مظاهر [[خدا]] او را میطلبد. | ||
*'''مرتبه سوم:''' توجه به این نکته است که [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} باب اللّه است و طریق و راه قبول [[عبادات]] و اعمال صالحه است و این به معنای این است که آنها «ابواب [[ایمان]]» هستند و هرچه را که [[خداوند]] به [[بندگان]] [[عنایت]] میکند از [[رزق]] و حیات و ممات و در تمام حالات و افعال [[بندگان]] به [[واسطه فیض]] و از باب [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} است. و آنها ابواب خدایند و چیزی از [[عنایات]] و خزاین [[خدا]] خارج نمیشود و چیزی بالا نمیرود و قبول نمیشود مگر به واسطه آنها و از طریق و باب ایشان. | |||
*'''مرتبه چهارم:''' [[شناخت]] و [[معرفت]] به ظاهر [[امامت]] و [[ولایت]] ایشان است. که [[انسان]] بداند که آنها [[واجب]] الطاعة و الولایة هستند و باید به آنها اقتداء کرد. در [[اختلافات]] به آنها [[رجوع]] کرد و [[تسلیم]] آنها در [[اوامر]] و نواهیشان بود. و اعتراف به اینکه هیچکس در [[مقام]] و مرتبه چه در حسب و [[نسب]] و چه در [[شجاعت]] و [[علم]] و [[بخشش]] و [[تقوا]] و [[زهد]] و [[مکارم اخلاق]] و [[عبادت]] و [[اخلاص]] و [[قرب به خداوند]] مثل آنها نیست. هرکسی که دارای فضیلتی از مکارم و محاسن و صفات [[پسندیده]] است ذره و قطرهای از دریای مواج فضایلی است که [[خداوند متعال]] به آنها [[عنایت]] فرموده است. که [[امام عسکری|امام حسن عسکری]] {{ع}} در [[تفسیر]] آیه {{متن قرآن|مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ}}<ref>لقمان/ آیه ۲۷.</ref> فرمود: ما کلمات اللّه هستیم که [[فضایل]] ما [[درک]] نمیشود و قابل جمعآوری نیست<ref>بحار الانوار، ج ۱۰، ص ۳۳۸.</ref>. و به عبارت دیگر آنها [[وصی]] و [[اولیای خدا]] بر همه خلق بعد از [[پیامبر خاتم|رسول اللّه]] {{صل}} هستند و [[قائم]] [[مقام]] او در تمام [[شئون]] جز [[نبوّت]] میباشند. | |||
امّا نکته آخر اینکه [[بهترین]] راه برای [[شناخت]] و [[معرفت]] به [[ائمه]] {{ع}} شناساندن و تعریف از طرف خود [[معصومین]] {{ع}} است و هرچه که ما بگوییم و بزرگان و اکابر بگویند قطره و ذرهای است که از طریق و باب [[اهل بیت]] کسب کردهاند و ما [[نصوص]] و [[روایات]] متعددی هم در [[شناخت]] ظاهری [[امام]] {{ع}} و هم [[شناخت]] صفات [[باطنی]] و کمال [[معصومین|حضرات معصومین]] {{ع}} داریم. که در مجامع روایی بسیار فراوان است. از جمله این منابع [[زیارات]] و متونی است که در [[زیارت]] [[ائمه]] {{ع}} وارد شده است که خود [[ائمه]] [[فضایل]] خودشان را توصیف میکنند که [[جامعترین]] این [[زیارات]]، [[زیارت]] "[[جامعه]] کبیره" است که محکمترین [[زیارت]] از لحاظ [[سند]] و محتوی است و [[معارف]] عمیقی از [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] را بیان میکند. و این [[فضایل]] و صفات عالیه را بهطور مطلق و برای تمام [[معصومین]] ذکر میکند و آنها را [[نور]] واحد میداند. از [[خداوند متعال]] میخواهیم که قطرهای از دریای عمیق و موّاج [[فضایل]] [[اهل بیت]] {{ع}} را به ما [[عنایت]] فرماید. ان شاء اللّه»<ref>[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۵۶-۶۱.</ref>. | |||
«[[شناخت امام]] عبارت است، از پذیرفتن [[مقامات]] [[الهی]] ایشان، و سهم [[انسان]] در [[معرفت امام]] این است که به معرفی [[خدا]] گردن نهد پس ابتدا باید دید که [[خدا]] [[ائمه]] را چگونه معرفی کرده است و این معرفی در دو بخش صورت گرفته یکی معرفی اشخاص ایشان و دیگر معرفی اوصاف و ویژگیهایی که [[خداوند]] به آنها عطا فرموده است و [[وظیفه]] ما این است که ائمهای که از طرف [[خداوند]] معرفی شدهاند و اوصافی که [[خداوند]] به آنها عطا کرده است به آنها [[معرفت]] و [[اعتقاد]] پیدا کنیم. | |||
پس اشخاص [[ائمه]] برای ما معلوم و اما اوصاف آنها در [[حدیثی]] از [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}} که [[امام]] را معرفی مینمایند، [[حضرت]] میفرمایند: [[امام]] [[امانتدار]] [[خداوند]] در میان خلق خداست، [[امام]] [[حجت خدا]] بر [[بندگان]] خداست، و [[امام]] [[دعوت]] کننده [[مردم]] است به سوی [[خدا]]، و [[امام]] [[دفاع]] کننده از [[حقوق]] [[واجب]] [[خداوند]] بر بندگانش میباشد، [[امام]] [[پاک]] است از [[گناهان]] و بریء از [[عیوب]]، [[امام]] کسی است که دارای همه [[علم]] است و به [[حلم]] شناخته میشود، [[امام]] [[نظام]] دهنده به [[دین]] و باعث [[سربلندی]] [[مسلمانان]] و [[خشم]] [[منافقان]] و از بین رفتن [[کافران]] است<ref>اصول کافى، کتاب الحجة، باب «انّ الائمة خلفاء اللّه»، حدیث ۲.</ref>. | |||
پس حداقل [[معرفت]] ما نسبت به [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} که [[واجب]] است، در دو بخش میباشد: | |||
::::::بخش اول: [[شناخت]] به نام و [[نسب]] آن [[حضرت]]. | ::::::بخش اول: [[شناخت]] به نام و [[نسب]] آن [[حضرت]]. | ||
بخش دوم: [[اعتقاد]] به [[فضایل]] و اوصاف که امور ذیل است: | |||
:::::#[[اعتقاد]] به اینکه جز [[مقام نبوت]] سایر خصوصیات [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} در [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} یافت میشود. | :::::#[[اعتقاد]] به اینکه جز [[مقام نبوت]] سایر خصوصیات [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} در [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} یافت میشود. | ||
:::::#[[اطاعت]] از [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} [[اطاعت از خداوند]] و رسولش {{صل}} میباشد. | :::::#[[اطاعت]] از [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} [[اطاعت از خداوند]] و رسولش {{صل}} میباشد. | ||
خط ۱۶۰: | خط ۱۸۶: | ||
:::::#باید در امر [[دین]] همه چیز را به ایشان ارجاع داد. | :::::#باید در امر [[دین]] همه چیز را به ایشان ارجاع داد. | ||
:::::#پس از [[رجوع]] به [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} باید نظر ایشان را [[اطاعت]] کرد. | :::::#پس از [[رجوع]] به [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} باید نظر ایشان را [[اطاعت]] کرد. | ||
پس باید گفت که عصاره [[دین]] [[معرفت خداوند]] و رسولش {{صل}} و [[ائمه]] {{ع}} و [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} است و [[معرفت]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} با [[تسلیم]] است و تا [[معرفت]] نباشد [[تسلیم]] نیست. بنابراین باید گفت وقتی که [[معرفت]] و [[شناخت]] حاصل شد [[محبت]] و [[عشق]] خواهد آمد و براساس [[عشق]] و [[محبت]] [[اطاعت]] و فرمانبرداری میآید و اطاعت به ضمیمه [[معرفت]] و [[محبت]] [[انسان]] را در برابر [[حجت خدا]] [[تسلیم]] مینماید و او را مراد خود و خود را [[مرید]] محض میکند»<ref>[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۵۴-۵۶.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۷۶: | خط ۲۰۳: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[ محمد باقر تحریری]]'''، در کتاب ''«[[جلوههای لاهوتی ج۳ (کتاب)|جلوههای لاهوتی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[ محمد باقر تحریری]]'''، در کتاب ''«[[جلوههای لاهوتی ج۳ (کتاب)|جلوههای لاهوتی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«مقصود از [[معرفت امام]]{{ع}}، [[معرفت]] به جایگاه او در [[نظام هستی]] است که [[شناخت امام]] از این دیدگاه همان [[شناخت خداوند]] به [[مقام]] [[نورانیت]] است که [[درک]] [[حقیقی]] آن جز برای عده مخصوصی امکان ندارد، و طالب این معرفت باید این ویژگی را پیدا کند، که [[علی]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ}}<ref>بصائر الدرجات، ص۲۶، روایت ۱ و ۲.</ref>: به [[راستی]][[ امر]] ما سخت است و سخت جلوه میکند که آن را جز [[فرشته مقرب]] یا [[پیامبر]] فرستاده شده یا بندۀ مؤمنی که [[خداوند]] قلبش را برای [[ایمان]] [[امتحان]] کرده باشد، نمیتواند [[تحمل]] کند. [[غالب]] مضامین این [[زیارت]] شریفه و دیگر [[زیارات]] تبیین این مرتبه از معرفت است. | ::::::«مقصود از [[معرفت امام]]{{ع}}، [[معرفت]] به جایگاه او در [[نظام هستی]] است که [[شناخت امام]] از این دیدگاه همان [[شناخت خداوند]] به [[مقام]] [[نورانیت]] است که [[درک]] [[حقیقی]] آن جز برای عده مخصوصی امکان ندارد، و طالب این معرفت باید این ویژگی را پیدا کند، که [[علی]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ}}<ref>بصائر الدرجات، ص۲۶، روایت ۱ و ۲.</ref>: به [[راستی]][[ امر]] ما سخت است و سخت جلوه میکند که آن را جز [[فرشته مقرب]] یا [[پیامبر]] فرستاده شده یا بندۀ مؤمنی که [[خداوند]] قلبش را برای [[ایمان]] [[امتحان]] کرده باشد، نمیتواند [[تحمل]] کند. [[غالب]] مضامین این [[زیارت]] شریفه و دیگر [[زیارات]] تبیین این مرتبه از معرفت است. | ||
'''تقاضای معرفت به [[حق]] [[ائمه]]{{عم}}''': حق نوعاً به وظیفهای گفته میشود که [[انسان]] نسبت به موجودی که با او نوعی رابطه دارد، بر عهده او میباشد، چه این [[وظیفه]] [[تکوینی]] باشد، مانند: وظیفهای که انسان نسبت به اعضاء و جوارحش دارد و چه [[تشریعی]] که در محدوده قراردادهای [[اجتماعی]] است که موجودات و به ویژه انسان به جهت [[روابط]] تکوینی (وساطت در فیوضات وجودی) و تشریعی (وساطت در امر [[هدایت]] و [[رشد]] آن) با ائمه{{عم}} دارند خود ایشان [[حقوق]] تکوینی و تشریعی گوناگونی بر عهدۀ موجودات دارند و [[مردم]] باید با [[شناخت کامل]] و جامع نسبت به این دسته از حقوق ائمه{{عم}}، پس از قبول [[ولایت]] ایشان، آنها را در برنامههای [[زندگی]] خویشتن رعایت کنند تا مبادا جزو کسانی قرار گیرند که حق ایشان را ضایع نمودند و [[بهترین]] این حقوق،[[ تسلیم]] در برابر [[فرامین]] ایشان و [[اطاعت]] از ایشان در تمامی [[شئون زندگی]] به ویژه در [[امور اجتماعی]] و [[سیاسی]]، و [[فدا]] کردن [[جان]] و [[مال]] و متعلقات خود در برابر اهداف ایشان و عدم [[اعتراض]] نسبت به فرمایشات و دستوراتشان میباشد»<ref>[[تحریری|محمد باقر| محمد باقر تحریری]]، [[جلوههای لاهوتی ج۳ (کتاب)|جلوههای لاهوتی]]، ص437، 438.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۸۵: | خط ۲۱۳: | ||
::::::«اینکه [[خداوند]] [[قلب]] فرد را برای [[ایمان آوردن]] به [[پدران]] بزرگوار [[حضرت قائم]]{{ع}} و به خود آن [[حضرت]] و به غیبتش آزموده، [[خالص]] نماید و این از مهمترین اسباب حصول [[معرفت]] است. و [[روایات]] بسیاری در این رابطه آمده است: | ::::::«اینکه [[خداوند]] [[قلب]] فرد را برای [[ایمان آوردن]] به [[پدران]] بزرگوار [[حضرت قائم]]{{ع}} و به خود آن [[حضرت]] و به غیبتش آزموده، [[خالص]] نماید و این از مهمترین اسباب حصول [[معرفت]] است. و [[روایات]] بسیاری در این رابطه آمده است: | ||
::::::{{متن حدیث|الأمالي للشيخ الطوسي الْمُفِيدُ عَنِ ابْنِ قُولَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ مِيثَمٍ التَّمَّارِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ: وَجَدْتُ فِي كِتَابِ مِيثَمٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَقُولُ تَمَسَّيْنَا لَيْلَةً عِنْدَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ{{ع}} فَقَالَ لَنَا لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ بِالْإِيمَانِ إِلَّا أَصْبَحَ يَجِدُ مَوَدَّتَنَا عَلَى قَلْبِهِ وَ لَا أَصْبَحَ عَبْدٌ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِ إِلَّا يَجِدُ بُغْضَنَا عَلَى قَلْبِهِ فَأَصْبَحْنَا نَفْرَحُ بِحُبِّ الْمُحِبِّ لَنَا وَ نَعْرِفُ بُغْضَ الْمُبْغِضِ لَنَا... وَ لَنْ يُحِبَّنَا مَنْ يُحِبُّ مُبْغِضَنَا إِنَّ ذَلِكَ لَا يَجْتَمِعُ فِي قَلْبٍ وَاحِدٍ {{متن قرآن|مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ}}<ref>«خداوند در درون هیچ کس دو دل ننهاده است» سوره احزاب، آیه ۴.</ref>}}<ref>الأمالی للطوسی، ص۱۴۸؛ بحارالأنوار، ج۲۷، ص۸۳، ح۲۴.</ref>؛ [[صالح]] بن [[میثم تمار]] گوید: در کتاب میثم رضی [[الله]] عنه یافتم که میگوید: شبی نزد [[امیرمؤمنان]] [[علیبنابیطالب]]{{ع}} بودیم. [[حضرت]] به ما فرمود: بندهای نیست که [[خداوند]] قلبش را با [[ایمان]] [[خالص]] کرده باشد مگر اینکه [[مودت]] و [[محبت]] ما را بر قلبش مییابد. و بندهای [[خداوند]] بر او [[خشم]] نمیگیرد مگر اینکه مییابد [[بغض]] و [[کینه]] ما را در قلبش. ما اینگونهایم که به خاطر [[محبت]] دوستدارمان شاد میشویم و [[بغض]] مبغضینمان را میشناسیم... و هرکس که مبغض ما را [[دوست]] بدارد ما را [[دوست]] نداشته است این [دو [[محبت]]] در یک [[قلب]] جمع نمیشود. {{متن قرآن|مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ}}<ref>«خداوند در درون هیچ کس دو دل ننهاده است» سوره احزاب، آیه ۴.</ref>. | ::::::{{متن حدیث|الأمالي للشيخ الطوسي الْمُفِيدُ عَنِ ابْنِ قُولَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ مِيثَمٍ التَّمَّارِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ: وَجَدْتُ فِي كِتَابِ مِيثَمٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَقُولُ تَمَسَّيْنَا لَيْلَةً عِنْدَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ{{ع}} فَقَالَ لَنَا لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ بِالْإِيمَانِ إِلَّا أَصْبَحَ يَجِدُ مَوَدَّتَنَا عَلَى قَلْبِهِ وَ لَا أَصْبَحَ عَبْدٌ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِ إِلَّا يَجِدُ بُغْضَنَا عَلَى قَلْبِهِ فَأَصْبَحْنَا نَفْرَحُ بِحُبِّ الْمُحِبِّ لَنَا وَ نَعْرِفُ بُغْضَ الْمُبْغِضِ لَنَا... وَ لَنْ يُحِبَّنَا مَنْ يُحِبُّ مُبْغِضَنَا إِنَّ ذَلِكَ لَا يَجْتَمِعُ فِي قَلْبٍ وَاحِدٍ {{متن قرآن|مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ}}<ref>«خداوند در درون هیچ کس دو دل ننهاده است» سوره احزاب، آیه ۴.</ref>}}<ref>الأمالی للطوسی، ص۱۴۸؛ بحارالأنوار، ج۲۷، ص۸۳، ح۲۴.</ref>؛ [[صالح]] بن [[میثم تمار]] گوید: در کتاب میثم رضی [[الله]] عنه یافتم که میگوید: شبی نزد [[امیرمؤمنان]] [[علیبنابیطالب]]{{ع}} بودیم. [[حضرت]] به ما فرمود: بندهای نیست که [[خداوند]] قلبش را با [[ایمان]] [[خالص]] کرده باشد مگر اینکه [[مودت]] و [[محبت]] ما را بر قلبش مییابد. و بندهای [[خداوند]] بر او [[خشم]] نمیگیرد مگر اینکه مییابد [[بغض]] و [[کینه]] ما را در قلبش. ما اینگونهایم که به خاطر [[محبت]] دوستدارمان شاد میشویم و [[بغض]] مبغضینمان را میشناسیم... و هرکس که مبغض ما را [[دوست]] بدارد ما را [[دوست]] نداشته است این [دو [[محبت]]] در یک [[قلب]] جمع نمیشود. {{متن قرآن|مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ}}<ref>«خداوند در درون هیچ کس دو دل ننهاده است» سوره احزاب، آیه ۴.</ref>. | ||
{{متن حدیث|كمال الدين غَيْرُ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ جَعْفَرٍ الْفَزَارِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَرْثِ عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ جَابِرِ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ النَّبِيِّ{{صل}}: ذَاكَ الَّذِي يَغِيبُ عَنْ شِيعَتِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ غَيْبَةً لَا يَثْبُتُ فِيهَا عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ إِلَّا مَنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ...}}<ref>کمال الدین، ج۱، ص۲۵۳؛ کفایة الاثر، ص۵۳؛ بحارالأنوار، ج۳۶، ص۲۵۰ و ج۲۳، ص۲۸۹.</ref>؛ [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: آن همان است که از [[شیعیان]] و اولیائش [[غیبت]] میکند غیبتی که در آن [[غیبت]] بر پذیرش امامتش ثابت نمیماند مگر کسی که [[خداوند]] [[قلب]] او را برای [[ایمان]] [[خالص]] کرده باشد... | |||
[[تسلیم]] آنان بودن و [[اطاعت]] از [[اوامر و نواهی]] آنان کردن و تأدب به آدابشان | |||
::::::آنگونه که قبلا [[گذشت]]: | ::::::آنگونه که قبلا [[گذشت]]: | ||
::::::{{متن حدیث|كمال الدين: أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنْ هَارُونَ عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ{{ع}}: إِنْ غَابَ مِنَ النَّاسِ شَخْصُهُ فِي حَالِ هُدْنَتِهِمْ فَإِنَّ عِلْمَهُ وَ آدَابَهُ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ مُثْبَتَةٌ فَهُمْ بِهَا عَامِلُونَ}}<ref>کمال الدین، ج۱، ص۳۰۲؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۴۹؛ دلائل الامامة، ص۵۳۰؛ الهدایة الکبری، ص۳۶۲.</ref>؛ [[امام علی]]{{ع}} فرمود: اگر شخص او در زمان هدنه از [[مردم]] [[غایب]] شود ولی [[علم]] وآداب او در دلهای [[مؤمنان]] ثابت است و [[مؤمنان]] بدان عمل میکنند. و [[روایات]] در اینباره بسیار فراوان است. | ::::::{{متن حدیث|كمال الدين: أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنْ هَارُونَ عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ{{ع}}: إِنْ غَابَ مِنَ النَّاسِ شَخْصُهُ فِي حَالِ هُدْنَتِهِمْ فَإِنَّ عِلْمَهُ وَ آدَابَهُ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ مُثْبَتَةٌ فَهُمْ بِهَا عَامِلُونَ}}<ref>کمال الدین، ج۱، ص۳۰۲؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۴۹؛ دلائل الامامة، ص۵۳۰؛ الهدایة الکبری، ص۳۶۲.</ref>؛ [[امام علی]]{{ع}} فرمود: اگر شخص او در زمان هدنه از [[مردم]] [[غایب]] شود ولی [[علم]] وآداب او در دلهای [[مؤمنان]] ثابت است و [[مؤمنان]] بدان عمل میکنند. و [[روایات]] در اینباره بسیار فراوان است. | ||
یادگیری [[علوم]] و احادیثشان و پذیرش آن و [[تدبر]] در آن و مطالعه در [[سیره]] و [[مکارم اخلاق]] و معجزاتشان{{عم}} | |||
::::::{{متن حدیث|مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ جَابِرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} إِنَّ حَدِيثَ آلِ مُحَمَّدٍ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يُؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ فَمَا وَرَدَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَدِيثِ آلِ مُحَمَّدٍ{{صل}} فَلَانَتْ لَهُ قُلُوبُكُمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ فَاقْبَلُوهُ وَ مَا اشْمَأَزَّتْ مِنْهُ قُلُوبُكُمْ وَ أَنْكَرْتُمُوهُ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى الْعَالِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ إِنَّمَا الْهَالِكُ أَنْ يُحَدِّثَ أَحَدُكُمْ بِشَيْءٍ مِنْهُ لَا يَحْتَمِلُهُ فَيَقُولَ وَ اللَّهِ مَا كَانَ هَذَا وَ اللَّهِ مَا كَانَ هَذَا وَ الْإِنْكَارُ هُوَ الْكُفْرُ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۴۰۱؛ بصائرالدرجات، ص۲۰؛ بحارالأنوار، ج۲، ص۱۸۹ و ج۲۵، ص۳۶۶؛ مختصرالبصائر، ص۲۹۷؛ الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۷۹۲.</ref>؛ [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: [[حدیث]] [[آل محمد]] سخت و دشوار شده است جز [[فرشته]] [[مقرب]] یا [[پیامبر]] مرسل و یا بندهای که [[خداوند]] قلبش را برای [[ایمان]] [[خالص]] نموده باشد بدان [[ایمان]] نمیآورد. پس هرچه از [[حدیث]] [[آل محمد]]{{صل}} به شما رسید و دلهایتان برایش نرم شد و آن را شناختید پس آن را بپذیرید و آنچه که دلهایتان از آن سخت شد و آن را نشناختید پس آن را به [[خدا]] و [[رسول]] و عالم [[آل محمد]] وانهید و تنها هلاکتیافته کسی است که چیزی از [[حدیث]] [[آل محمد]] را که فردی از شما تاب [[تحمل]] او را ندارد برای او [[حدیث]] کند و او بگوید: به [[خدا]] [[سوگند]] این نیست، به [[خدا]] [[سوگند]] این نیست و [[انکار]] همان [[کفر]] است. | ::::::{{متن حدیث|مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ جَابِرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} إِنَّ حَدِيثَ آلِ مُحَمَّدٍ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يُؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ فَمَا وَرَدَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَدِيثِ آلِ مُحَمَّدٍ{{صل}} فَلَانَتْ لَهُ قُلُوبُكُمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ فَاقْبَلُوهُ وَ مَا اشْمَأَزَّتْ مِنْهُ قُلُوبُكُمْ وَ أَنْكَرْتُمُوهُ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى الْعَالِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ إِنَّمَا الْهَالِكُ أَنْ يُحَدِّثَ أَحَدُكُمْ بِشَيْءٍ مِنْهُ لَا يَحْتَمِلُهُ فَيَقُولَ وَ اللَّهِ مَا كَانَ هَذَا وَ اللَّهِ مَا كَانَ هَذَا وَ الْإِنْكَارُ هُوَ الْكُفْرُ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۴۰۱؛ بصائرالدرجات، ص۲۰؛ بحارالأنوار، ج۲، ص۱۸۹ و ج۲۵، ص۳۶۶؛ مختصرالبصائر، ص۲۹۷؛ الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۷۹۲.</ref>؛ [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: [[حدیث]] [[آل محمد]] سخت و دشوار شده است جز [[فرشته]] [[مقرب]] یا [[پیامبر]] مرسل و یا بندهای که [[خداوند]] قلبش را برای [[ایمان]] [[خالص]] نموده باشد بدان [[ایمان]] نمیآورد. پس هرچه از [[حدیث]] [[آل محمد]]{{صل}} به شما رسید و دلهایتان برایش نرم شد و آن را شناختید پس آن را بپذیرید و آنچه که دلهایتان از آن سخت شد و آن را نشناختید پس آن را به [[خدا]] و [[رسول]] و عالم [[آل محمد]] وانهید و تنها هلاکتیافته کسی است که چیزی از [[حدیث]] [[آل محمد]] را که فردی از شما تاب [[تحمل]] او را ندارد برای او [[حدیث]] کند و او بگوید: به [[خدا]] [[سوگند]] این نیست، به [[خدا]] [[سوگند]] این نیست و [[انکار]] همان [[کفر]] است. | ||
{{متن حدیث|معاني الأخبار: أَبِي عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ يَزِيدَ الرَّزَّازِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}} يَا بُنَيَّ اعْرِفْ مَنَازِلَ الشِّيعَةِ عَلَى قَدْرِ رِوَايَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ فَإِنَّ الْمَعْرِفَةَ هِيَ الدِّرَايَةُ لِلرِّوَايَةِ وَ بِالدِّرَايَاتِ لِلرِّوَايَاتِ يَعْلُو الْمُؤْمِنُ إِلَى أَقْصَى دَرَجَاتِ الْإِيمَانِ إِنِّي نَظَرْتُ فِي كِتَابٍ لِعَلِيٍّ{{ع}} فَوَجَدْتُ فِي الْكِتَابِ أَنَّ قِيمَةَ كُلِّ امْرِئٍ وَ قَدْرَهُ مَعْرِفَتُهُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُحَاسِبُ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِي دَارِ الدُّنْيَا}}<ref>معانی الاخبار، ص۱؛ بحارالأنوار، ج۱، ص۱۰۶ و ج۲، ص۱۸۴.</ref>؛ [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: ای فرزندم جایگاههای [[شیعه]] را بر پایه اندازه [[روایت]] و معرفتشان بشناس؛ چرا که [[معرفت]] همان [[درایت]] و [[فهم]] [[روایت]] است و با درایات [[روایات]] [[مؤمن]] به سوی دورترین [[درجات ایمان]] بالا میرود. من در [[کتاب علی]]{{ع}} نگاه کردم در کتاب یافتم که [[ارزش]] هر مردی و اندازه او [[معرفت]] اوست. [[خداوند]] تبارک و تعالی [[مردم]] را بر پایه اندازه آنچه به آنها در [[دنیا]] [[عقل]] داده است [[محاسبه]] میکند. | |||
لکن با این همه باز باید دانست که این نمیشود مگر با [[تفضل]] خود [[امامان]]{{عم}}؛ چرا که [[یاران پیامبر]]{{صل}} در مورد [[فضائل]] بیش از هرکس شنیدند ولی دلهایشان سخت شد جز اندکی از آنان. و آن هم همان [[شیعیان]] [[علی]]{{ع}} بودند که [[خداوند]] دلهایشان را برای [[ایمان]] [[خالص]] کرده بود. همانگونه که برخی از [[یاران امامان]]{{عم}} با اینکه از همه [[مردم]] با این [[حقیقت]] آشناتر بودند ولی بر آن ثابت نماندند. مانند [[علی بن ابیحمزه]] و دیگران و از واقفه و مانند فتحیّین (قائلان به [[امامت]] [[عبدالله افطح]]) و مانند [[شلمغانی]] و مشابههای او که از طرف [[امام]]{{ع}} درباره آنان [[لعن]] صادر گردید. | |||
::::::پس در اصل پذیرش [[امامت]] ایشان و سپس در ثابت ماندن بر آن و بعد در درجات [[معرفت]] [[امامان]] و [[معرفت]] جایگاههایشان و همینطور در مورد یادگیری علومشان و در عمل به آن و تأدب به آدابشان و... در همه اینها [[عنایت]] آنان لازم است و اینکه [[انسان]] عجز و [[ناتوانی]] خود را بیابد در نتیجه بر خود و استعدادش در یادگیری تکیه نکند بلکه ملتزم به در خانه آنان و [[متوسل]] به آنان و به [[زیارت]] و [[گریه]] بر مصائبشان باشد و از آنان بخواهد که بر او [[تفضل]] کنند. چه بسیار کسانی که در این راه [[جهاد]] کردند ولی بر خودشان تکیه نمودند تا آنجا که به جایی رسیدند که در نزد [[مردم]] از [[خواص]] [[امامان]] محسوب میشدند مانند [[علی بن ابیحمزه]] و مانند [[شلمغانی]] ولی [[گمراه]] شدند و بر آن ثابت نماندند. | ::::::پس در اصل پذیرش [[امامت]] ایشان و سپس در ثابت ماندن بر آن و بعد در درجات [[معرفت]] [[امامان]] و [[معرفت]] جایگاههایشان و همینطور در مورد یادگیری علومشان و در عمل به آن و تأدب به آدابشان و... در همه اینها [[عنایت]] آنان لازم است و اینکه [[انسان]] عجز و [[ناتوانی]] خود را بیابد در نتیجه بر خود و استعدادش در یادگیری تکیه نکند بلکه ملتزم به در خانه آنان و [[متوسل]] به آنان و به [[زیارت]] و [[گریه]] بر مصائبشان باشد و از آنان بخواهد که بر او [[تفضل]] کنند. چه بسیار کسانی که در این راه [[جهاد]] کردند ولی بر خودشان تکیه نمودند تا آنجا که به جایی رسیدند که در نزد [[مردم]] از [[خواص]] [[امامان]] محسوب میشدند مانند [[علی بن ابیحمزه]] و مانند [[شلمغانی]] ولی [[گمراه]] شدند و بر آن ثابت نماندند. | ||
::::::بنابراین چارهای جز [[توسل]] نیست تا اینکه شخص در این امور موفق گردد یعنی در فراگیری علومشان و عمل به آن و پس از آن [[توسل]] جویند در اینکه این کارشان پذیرفته شود و از دست [[شیطان]] حفظ گردد و بر آن ثابت بمانند و [[امامان]] [[تفضل]] کامل بر آنان نمایند تا از [[بهترین]] شیعیانشان باشند و در [[دنیا]] و [[آخرت]] در حضورشان باشند. همانگونه که افراد زیادی پیدا میشوند که این امور برایشان فراهم نشد ولی مخلصانه [[دعا]] کردند و [[خداوند]] به آنان داد»<ref>[[سید محمد حسین میرباقری|میرباقری، سید محمد حسین]]، [[وظایف منتظران (کتاب)|وظایف منتظران]] ص ۵۳-۵۷.</ref>. | ::::::بنابراین چارهای جز [[توسل]] نیست تا اینکه شخص در این امور موفق گردد یعنی در فراگیری علومشان و عمل به آن و پس از آن [[توسل]] جویند در اینکه این کارشان پذیرفته شود و از دست [[شیطان]] حفظ گردد و بر آن ثابت بمانند و [[امامان]] [[تفضل]] کامل بر آنان نمایند تا از [[بهترین]] شیعیانشان باشند و در [[دنیا]] و [[آخرت]] در حضورشان باشند. همانگونه که افراد زیادی پیدا میشوند که این امور برایشان فراهم نشد ولی مخلصانه [[دعا]] کردند و [[خداوند]] به آنان داد»<ref>[[سید محمد حسین میرباقری|میرباقری، سید محمد حسین]]، [[وظایف منتظران (کتاب)|وظایف منتظران]] ص ۵۳-۵۷.</ref>. | ||
خط ۲۰۲: | خط ۲۳۵: | ||
| پاسخ = '''[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]»'' در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = '''[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«همانگونه که روشهای گوناگونی برای [[شناخت]] [[خدا]] وجود دارد و والاترین روش سلوک [[صدیقین]] و [[شناخت]] [[خدا]] با خودش است ([[شناخت]] [[مقام]] الوهی [[خدا]]) نه [[شناخت]] او به واسطه آثارش،<ref>بهترین روش در شناسایی اشیاء، شناسایی حقیقت آنهاست؛ مثلاً خورشید را از مشاهده خورشید بشناسیم نه از گرما و روشنایی (آثار) یا از گفته دیگران</ref> [[بهترین]] راه شناختن [[پیامبر]] هم [[شناخت]] او با [[شناخت]] [[مقام]] [[پیامبری]] است (نه شناختن با [[معجزه]]). [[بهترین]] راه [[شناخت امام]] هم شناختن [[مقام]] [[امامت]] است، چنان که در روایتی میخوانیم: {{عربی| اِعْرِفُوا اَللَّهَ بِاللَّهِ وَ اَلرَّسُولَ بِالرِّسَالَةِ وَ أُولِي اَلْأَمْرِ بِالْأَمْرِ وَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلْعَدْلِ وَ اَلْإِحْسَانِ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۸۵؛ التوحید، شیخ صدوق، ص۲۸۶</ref>. [[خدا]] را با [[مقام]] [[الوهیت]]، و [[پیامبر]] {{صل}} را با [[مقام]] [[رسالت]]، و [[امام]] ([[اولی الامر]]) را با [[مقام]] [[ولایت]] که معروف، [[عدل]] و [[احسان]] از جنبههای آن است ([[سنت]] علمی و عملی) بشناس. پس [[بهترین]] راه [[شناخت]]، [[شناخت]] قلبی و [[فهم]] شاهدانه [[الوهیت]]، [[نبوت]] و [[امامت]] است<ref>امام مهدی موجود موعود، [[عبدالله جوادی آملی]]، ص۷۰</ref>. | ::::::«همانگونه که روشهای گوناگونی برای [[شناخت]] [[خدا]] وجود دارد و والاترین روش سلوک [[صدیقین]] و [[شناخت]] [[خدا]] با خودش است ([[شناخت]] [[مقام]] الوهی [[خدا]]) نه [[شناخت]] او به واسطه آثارش،<ref>بهترین روش در شناسایی اشیاء، شناسایی حقیقت آنهاست؛ مثلاً خورشید را از مشاهده خورشید بشناسیم نه از گرما و روشنایی (آثار) یا از گفته دیگران</ref> [[بهترین]] راه شناختن [[پیامبر]] هم [[شناخت]] او با [[شناخت]] [[مقام]] [[پیامبری]] است (نه شناختن با [[معجزه]]). [[بهترین]] راه [[شناخت امام]] هم شناختن [[مقام]] [[امامت]] است، چنان که در روایتی میخوانیم: {{عربی| اِعْرِفُوا اَللَّهَ بِاللَّهِ وَ اَلرَّسُولَ بِالرِّسَالَةِ وَ أُولِي اَلْأَمْرِ بِالْأَمْرِ وَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلْعَدْلِ وَ اَلْإِحْسَانِ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۸۵؛ التوحید، شیخ صدوق، ص۲۸۶</ref>. [[خدا]] را با [[مقام]] [[الوهیت]]، و [[پیامبر]] {{صل}} را با [[مقام]] [[رسالت]]، و [[امام]] ([[اولی الامر]]) را با [[مقام]] [[ولایت]] که معروف، [[عدل]] و [[احسان]] از جنبههای آن است ([[سنت]] علمی و عملی) بشناس. پس [[بهترین]] راه [[شناخت]]، [[شناخت]] قلبی و [[فهم]] شاهدانه [[الوهیت]]، [[نبوت]] و [[امامت]] است<ref>امام مهدی موجود موعود، [[عبدالله جوادی آملی]]، ص۷۰</ref>. | ||
مرتبه دیگر از [[شناخت امام]]، با بررسی [[دعاها]] و زیارتهایی که مربوط به [[امامان]] است به دست میآید؛ زیرا [[معارف]] بسیار بلند درباره [[مقام]] [[امامت]] در آنها نهفته است. فرازهای [[زیارت جامعه کبیره]]، بیان گر [[مقام]] و الای [[امامت]] میباشد. در [[روایات]]، مخصوصاً [[نهج البلاغه]]، جنبههای مختلف [[امامت]] به ویژه [[رهبری سیاسی]] [[اجتماعی]] [[امام]] مورد بررسی قرار گرفته است. هرکس به اندازه توان علمی و عملی خود میتواند به درجه ای از [[مقام]] [[امامت]] دست یابد. در این راه مراجعه به [[علمای ربانی]] و کتابهای متقن راه گشاست»<ref>[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]، ص ۱۳۰.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۱۰: | خط ۲۴۴: | ||
| پاسخ = سرکار خانم '''[[مهناز فرحمند]]'''، در مقاله ''«[[جامعه منتظر ظهور از منظر دعای عصر غیبت (مقاله)|جامعه منتظر ظهور از منظر دعای عصر غیبت]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = سرکار خانم '''[[مهناز فرحمند]]'''، در مقاله ''«[[جامعه منتظر ظهور از منظر دعای عصر غیبت (مقاله)|جامعه منتظر ظهور از منظر دعای عصر غیبت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«"پروردگارا! خودت را به من بشناسان و معرفتت را به من ارزانیدار، که اگر خودت را به من معرفی نکنی، پیامبرت را نمیشناسم. پروردگارا! [[معرفت]] [[رسول]] خود را به من ببخش، که اگر رسولت را به من معرفی نکنی، حجتت را نمیشناسم. پروردگارا! [[معرفت]] [[حجت]] خود را به من عطا فرما، که اگر حجتت را به من معرفی نکنی، از [[دین]] خود [[گمراه]] میشوم"<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي}}؛ کمال الدین، ج۲، ص۵۱۲؛ جمال الاسبوع، سید بن طاووس، ص۳۱۴؛ بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۸۷.</ref>. | ::::::«"پروردگارا! خودت را به من بشناسان و معرفتت را به من ارزانیدار، که اگر خودت را به من معرفی نکنی، پیامبرت را نمیشناسم. پروردگارا! [[معرفت]] [[رسول]] خود را به من ببخش، که اگر رسولت را به من معرفی نکنی، حجتت را نمیشناسم. پروردگارا! [[معرفت]] [[حجت]] خود را به من عطا فرما، که اگر حجتت را به من معرفی نکنی، از [[دین]] خود [[گمراه]] میشوم"<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي}}؛ کمال الدین، ج۲، ص۵۱۲؛ جمال الاسبوع، سید بن طاووس، ص۳۱۴؛ بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۸۷.</ref>. | ||
برای [[شناخت]] صحیح نسبت به [[مقام]] با [[عظمت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} و سایر حضرات [[معصومین]]{{عم}}، باید از [[نور]] "کتاب" و "[[سنت]]" استفاده کرد؛ یعنی تنها باید به [[کلام]] [[خدا]] و سخنان [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]]{{عم}} مراجعه نمود؛ زیرا آنچه [[نور]] و [[هدایت]] است، فقط در این دو منبع گرانقدر میباشد. مفاد [[دعا]]، گویای این است که [[شناخت پیامبر]]{{صل}} از طریق [[شناخت]] و معرفی [[خدا]] صورت میگیرد و [[شناخت]] [[حجت الهی]] نیز از طریق [[شناخت]] [[پیامبران]] است. | |||
در ابتدای [[روایت]] نیز [[تذکر]] به [[وجوب]] [[معرفت]] [[خدای متعال]]، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} آمده و از [[معرفت]] به عنوان یک "[[وظیفه]]" یاد شده است. استفاده از تعبیر "[[وجوب]]"، نشانگر عملی است که هر فرد، [[مکلف]] به آن میباشد.[[امام صادق]]{{ع}} در ادامه [[حدیث]] چنین فرموده است:"و پایینترین [[حد]] [[معرفت امام]] این است که او همتای [[پیامبر]]{{صل}} -مگر در [[نبوت]]- و [[وارث]] آن [[حضرت]] میباشد و اینکه [[اطاعت از امام]]، در [[حقیقت]] [[اطاعت از خدا]] و از [[رسول]] خداست و (دیگر آنکه باید) در هر چیزی [[تسلیم محض]] نسبت به [[امام]] بود، همه امور را به ایشان ارجاع داد و نظر ایشان را برگرفت" <ref>{{متن حدیث|وَ أَدْنَى مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ أَنَّهُ عِدْلُ النَّبِيِّ إِلَّا دَرَجَةَ النُّبُوَّةِ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لَهُ فِي كُلِّ أَمْرٍ وَ الرَّدُّ إِلَيْهِ وَ الْأَخْذُ بِقَوْلِهِ}}.</ref>»<ref>[[مهناز فرحمند|فرحمند، مهناز]]، [[جامعه منتظر ظهور از منظر دعای عصر غیبت (مقاله)|جامعه منتظر ظهور از منظر دعای عصر غیبت]]، ص۳۴-۳۵.</ref>. | |||
}} | }} | ||